eitaa logo
سالن مطالعه
195 دنبال‌کننده
9.2هزار عکس
2.3هزار ویدیو
965 فایل
امروز کتابخوانی و علم‌آموزی نه تنها یک وظیفه‌ی ملّی، که یک واجب دینی است. امام خامنه‌ای مدیر: @Mehdi2506
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴🌹🇮🇷🌹🏴 🏴 ۶ روایت رهبر انقلاب از ماجرای گفت‌وگوی حضرت امام حسین علیه‌السلام و عمر سعد در کربلا ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🔸🌺🔸-------------- 📖 @salonemotalee
🌹 ، حقیقتی شبیه افسانه‌ها 💐 رهبر انقلاب: ما در سابقه‌ى اين پايگاه [پایگاه هوایی شهید نوژه همدان] كسى مثل شهيد عباس دوران را داريم، كه به‌خاطر ايمان جان خودش را آشكار و صريح بر سر يك هدف گذاشت. اگر ماجراى را در كتاب‌ها خوانده بوديم يا امروز هر كس مى‌خواند، احتمال مى‌داد كه افسانه باشد؛ اما ما آن را با چشم خودمان ديديم، كه اگر نديده بوديم، مى‌گفتيم افسانه است. اين‌ها شوخى نيست؛ اين‌ها عظمت دارد؛ همت انسان‌ها اين‌جور است و ما بايستى در هر بخشى همت كنيم. ۱۳۸۳/۴/۱۸ 🌷 سالروز شهادت شهید عباس دوران ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🔸🌺🔸-------------- 📖 @salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴🌹🇮🇷🌹🏴 ۷ ◀️ کجا ایستاده‌ایم؟ نکته مهمی که رهبر انقلاب درباره هدف تشکیل هیئت‌های ذکر اهل بیت علیهم‌السلام گفتند ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🔸🌺🔸-------------- 📖 @salonemotalee
🍃🌸 🇮🇷 🌸🍃 ✡ پرونده‌ی؛ ✳️ مقدمه؛ https://eitaa.com/salonemotalee/12941 ✳️ هژمونی بانک‌واره‌ها و آغاز دلار https://eitaa.com/salonemotalee/12978 ✳️ نقش شبکه بانکداران بزرگ در جنگ‌ جهانی اول و تشکیل اسرائیل https://eitaa.com/salonemotalee/13033 ✳️ نقش بانک مرکزی آمریکا در جنگ جهانی دوم https://eitaa.com/salonemotalee/13193
🍃🌸 🇮🇷 🌸🍃 ✡ قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/13220 قسمت دهم: ✳️ ساعتی که حاکمیت دلار آغاز شد! در بخش‌های قبلی گزارش، ضمن بررسی موجز تاریخچه شبکه صرافان یهودی در اروپا و گسترش آنها به آمریکا، به نقش این شبکه در رویدادهای مهم ابتدای سده بیستم، مانند جنگ‌های جهانی اول، رکود بزرگ، و… اشاره شد. در این بخش، خواهیم دید چگونه برافروختن آتش جنگ‌های اول و دوم نهایتاً به حاکمیت دلار و شبکه بین‌المللی اقتصادی سیاسی حول محور «فدرال رزرو» (۱) انجامید. برتون وودز جنگ دوم جهانی، اروپا را ویران کرده و اقتصادی ورشکسته و مقروض را برای سراسر اروپا بر جای گذاشته بود. به‌عکس، ارمغان این جنگ برای آمریکایی‌ها که از صحنه‌ی نبرد دور بودند، رونق و شکوفایی اقتصادی بود. آمریکایی‌ها در زمان جنگ مقادیر معتنابهی کالا و خدمات به اروپا و سایر نقاط جهان صادر کرده بودند؛ در نتیجه این کشورها به ایالات متحده مقروض بودند و همچنین برای بازسازی کشورهایشان به مقادیر بیشتری وام نیاز داشتند. در ژوئیه ۱۹۴۴ میلادی، وقتی آلمان و متحدین به‌دلیل ورود آمریکا به جنگ، در سراشیبی سقوط قرار داشتند، «فرانکلین دلانو روزولت» (۲) رئیس‌جمهور وقت ایالات متحده ۷۳۰ نفر از ۴۴ کشور دنیا (اغلب متفقین) را در هتل «مونت واشینگتن» (۳) در منطقه «برتون وودز» (۴) ایالت نیوهمپشایر (۵) در شمال شرقی آمریکا گرد هم آورد. در این کنفرانس ۲۲ روزه تحت فشار آمریکا تصمیماتی گرفته شد که تمام تحولات بعدی جهان را تحت‌الشعاع قرار داد. نماینده ایالات متحده آمریکا در کنفرانس برتون وودز، «هری دکستر وایت» (۶) نام داشت. وی یک یهودی و فارغ‌التحصیل هاروارد بود و از مسئولان عالی‌رتبه وزارت خزانه‌داری آمریکا به‌شمار می‌رفت، همچنین بعدها در هنگام راه‌اندازی «صندوق بین‌المللی پول» مدتی، مدیر آن به‌شمار می‌رفت. وی در این اجلاس پیشنهاد استفاده از دلار را به‌عنوان ارز مبنا برای مبادلات بین‌المللی مطرح کرد. بزرگترین استدلال تیم آمریکایی، که نمایندگان سیاسی فدرال رزرو به‌شمار می‌آمدند، برای طرح این پیشنهاد این بود که با توجه به تجربه‌ی رکود بزرگ، و همچنین خرابی‌های جنگ و بدهی‌های کشورهای اروپایی، و نیز نوسانات چندباره پوند استرلینگ در خلال جنگ اول و پس از آن – که در بخش قبلی به آن اشاره شد – نوسان و ناپایداری چندباره ارزهای آنان دور از انتظار نیست که این امر به تجارت جهانی لطمه خواهد زد و رکود دهه‌های قبل را مجدداً تکرار خواهد کرد. به‌همین دلیل پیشنهاد کردند قیمت دلار با مقدار معینی طلا برابر شود و میزان طلای مورد نیاز برای کل این دلارها را نیز تضمین کردند. در نقطه‌ی مقابلِ وایت، «جان مینارد کینز» (۷) – اقتصاددان مشهور و نماینده انگلیس در این کنفرانس – اصرار داشت پولی بین‌المللی به نام «بنکور» (۸) ایجاد شود و مبنای معاملات جهانی قرار گیرد. او از قدرت و منافع سرشاری که عاید واحد پولی مبنا می‌شد، اطلاع داشت؛ زیرا پیش از آن در قرن نوزدهم واحد پولی انگلیس، تقریباً ارز مبنای تجارت جهانی به‌شمار می‌رفت و انگلیسی‌ها و کینز بر منافع سرشار ارز جهان‌روا اشراف داشتند؛ به‌همین دلیل در برابر پیشنهاد آمریکا، پیشنهاد بنکور را مطرح کردند. اما شرایط کشورهای شرکت‌کننده در آن بُرهه‌ی خاص از جنگ، به‌گونه‌ای نبود که در برابر پیشنهاد آمریکا مقاومت کنند؛ چرا که از یک‌سو ضمن این‌که به این کشور مقروض بودند، به وام‌های مجدّد جهت بازسازی کشورهای جنگ‌زده‌شان نیز نیاز داشتند. از سوی دیگر اگر پیشنهاد ایالات متحده تصویب نمی‌شد و این کشور از ادامه‌ی جنگ با متحدین صرف‌نظر می‌کرد، ممکن بود تراز قدرت طرفین کاملاً بر هم بخورد و سرنوشت جنگ تغییر کند. به این ترتیب برگزاری این کنفرانس نوعی گروکشی از سوی هیئت حاکمه آمریکا هم محسوب می‌شد. به این ترتیب پیشنهاد ایالات متحده نهایتاً تصویب شد، با این قید که جهت رفع نگرانی‌های مطرح شده توسط کینز، و با توجه به این‌که در آن زمان دو سوم ذخایر طلای جهان در اختیار آمریکا بود، هیئت آمریکایی تعهد کرد طلا را پشتوانه‌ی دلار قرار دهد و نرخ برابری هر اونس طلا با ۳۵ دلار حفظ شود. 🔗 ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/13337 🔸🌺🔸-------------- 📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
هدایت شده از سالن مطالعه
🍃🌸 🇮🇷 🌸🍃 🇮🇷 🇮🇷 ◀️ قسمت ۱۶۴م قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/13222 📒 فصل دوازدهم 🔶🔸پاره‌های تنم در شلمچه ۱۳. ما هم اگر می‌خواستیم به سمت آنها شلیک کنیم بیش از همه نیروهای عباس در معرض تیرمان قرار می‌گرفتند ساعتی گذشت چند تانک از سمت پشت از خاکریز بالا آمدند ولی گروهان عباس آن‌ها را به آتش کشیدند پشت بی‌سیم فهمیدم فرمانده گردان حاج رضا زرگری مثل مرحله اول دوباره مجروح شده حالا تمام تماس من با عباس بود که غریبانه می‌جنگید وقتی صحبت می‌کردیم صدای رگبار تیرها و انفجار گلوله تانک‌ها گاهی صدا را قطع می‌کرد یاد آخرین حرفش افتادم؛ وقتی شهادت بهرام را آوردند: "علی جان! من و تو و بهرام یک روح در سه بدنیم! حالا که یک تکه از بدن ما روی زمین افتاده بیا و ..." آمدم که به جهانی معاونم بگویم که گروهان را تو هدایت کن که دیدم پشت خاکریز غرق به خون افتاده و شهید شده است داشتم به سمت قوس خاکریز گروهان عباس می‌رفتم که چند تانک از روبرو شلیک کنان به سمت ما آمدند حالا جان گرفتم همان را می‌خواستم که شد دشمن با ناامید شدن از عقب فشار جدیدی را از سمت ما آغاز کرد آن‌ها آن‌قدر تیر مستقیم زدند که ارتفاع خاکریز نصف شد اما بچه‌ها تلافی مرحله دوم در نهرجاسم را درآوردند و پشت همان خاکریز کوتاه جانانه مقاومت کردند تا جایی که بیشتر تانک‌ها منهدم شدند و تعدادی از آنها به عقب برگشتند عرض خاکریز را دوباره رفتم فقط ۷ - ۸ شهید کنارم افتادند آنها را با کمک بی‌سیم‌چی‌ام کنار هم خواباندیم تانک‌های باقیمانده دوباره مثل شغال از دور بوی گوشت و خون را حس کردند دوست داشتم دوباره به سمت ما بیایند اما دقیقاً مثل صبح مسیرشان را به سمت گروهان عباس کج کردند خواستم به عباس بگویم تانک‌ها این‌جا نتوانستند کاری بکنند؛ دارند به سمت شما می‌آیند صدا زدم: "عباس! عباس! علی!" پاسخی نیامد دوباره صدا زدم: "عباس! عباس! علی!" بی‌سیم‌چی عباس به جای او پاسخ داد: "عباس پرید!" او پرید و من افتادم نه از ضرب تیر و ترکش که جان از تنم خارج شد عباس راست می‌گفت؛ روح من هم با او و بهرام رفته بود فکر می‌کردم که مثل مرده‌ای هستم که میان گور خوابیده و با چشم بالا رفتن روحش را از کالبد تن می‌بیند اصلاً تمام وجودم از پشت خاکریز خارج شد و به گذشته برگشت به روزهایی که با عباس و بهرام در محله شترگلو در همدان زنگ خانه‌ها را می‌زدیم و فرار می‌کردیم و به آن روزهایی که پای من به جبهه باز شده بود و زنگ خانه بهرام و عباس را که در مجاورت خانه ما بودند می‌زدم و از آنها می‌خواستم به جبهه بیایند حالا آنها به فاصله چند ساعت از قفس تن رها شده بودند و من تنها قدرت ایستادن روی پایم را نداشتم از بغض فروخورده صورتم گر گرفته بود به زانو روی زمین نشستم دستم را رو به آسمان باز کردم: "خدایا! من که لیاقت شهادت ندارم! مرا بمیران!" ناصر سرابی؛ پیک من صدایم را شنید نمی‌دانم! شاید دلش سوخت که دستش را روی شانه‌ام برد و بلندم کرد و با زحمت روی گونی سنگری نشاند پشتم به خاکریز عصایی و تانک‌ها بود که از عقب شلیک می‌کردند سر ظهر بود خورشید وسط آسمان ایستاده و وقت نماز ظهر شده بود برای تیمم خم شدم کف دست‌ها را روی خاک گونی‌ها کوبیدم که ضرب یک تیر از زمین بلندم کرد و روی خاک افتادم تیر از کالیبر تانک‌های عقبی شلیک شده و پهلویم را شکافته و به استخوان ستون فقراتم خورده بود جایی بیخ گوش نخاع 🔗 ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/13344 🔸🌺🔸-------------- 📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
مستند «»، جامع‌ترین مستند یهود و صهیونیسم‌شناسی
30.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🌸 🇮🇷 🌸🍃 ✡ مستند قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/13224 🎯 قسمت چهلم؛ تخریب چهرهٔ علما دعوت به ادیان باستانی - بهاییت و وهابیت! 🔹 سریال مستند با موضوع «بررسی حرکت نظام‌مند جبههٔ باطل با محوریت صهیونیسم جهانی و مبانی پروتکل‌های دانشوران صهیون» تهیه شده است. 🔹 این سریال با نگاهی کلان و استراتژیک به جریان و اصیل‌ترین ایادی حزب‌الشیطان یعنی -جهانی، بندهای کلیدی را بررسی می‌کند؛ پروتکل‌هایی که حاکی از یک برنامهٔ مرموز و شیطانی برای جهان است. 🔹 بررسی صریح و بی‌پرده از این جریان منسجم شیطانی به‌منظور عمیق‌تر و نیز تنوع عناوین و موضوعات، همراه با رویکرد قرآنی و غلبهٔ جریان حق و نابودی جبههٔ باطل از دیگر خصوصیات این مستند است. 🔗 ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/13346 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴🌹 🇮🇷 🌹🏴 ؟ تفسیر بسیار زیبا و حکیمانه امام خامنه‌ای از فلسفه قیام سالار شهیدان. قسمت سوم: نظام اسلامی چیست؟ ▪️🌹▪️-------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🗞 نامه‌های ◀️ قسمت چهارم 🔹ماریه تو نامه نوشته مردی به اسم حُر جلوی راه اون‌‌ها رو گرفته و نمیذاره تا جلوتر برن، اما هنوز عمو عباس رقیه کوچولو هست تا برای همه بچه‌ها با مشک آب بیاره. قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/13348 ▪️🌹▪️-------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
🏴🌹 🇮🇷 🌹🏴 📒 حجةالاسلام منبری ضد یهود و صهیونیسم قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/13245 ◀️ قسمت دوم 🔹کافی در جایی دیگر، با ابراز تأسف از انفعال دولت در قبال مسأله فلسطین می‌گوید: «اگر دولت ایران پشتیبانی فوری خود را از برادران عرب ما اعلام نکند، ما مسلمانان ایران سرشکسته خواهیم بود. من از روی این منبر با صدای بلند به دولت و مسئولین مملکت اعلام می‌نمایم که هرچه زودتر به کمک برادران مسلمان ما بشتابند و شرّ مردم یهود را از سر آنان کوتاه کنند.» 🔹کافی همچنین در منابر خود به حامیان یهود و صهیونیسم هم می‌تاخت و بیان می‌کرد که اگر حمایت آن‌ها نباشد، چه‌بسا صهیونیسم زودتر مضمحل شود. وی در قالب دعا به این مهم پرداخته و می‌گوید: «دیشب در روزنامه نوشته شده بود که در آمریکا یهودیان مبلغ پنج میلیون دلار جمع‌آوری و برای اسرائیل فرستاده‌اند و یهودیان تهران نیز جمع شدند و برای اسرائیل دعا کردند. می‌دانید یعنی چه؟ برای از بین رفتن قرآن و اسلام. ملت یهود سه روز است که روزه می‌گیرند تا در مقابل قرآن پیروز شوند. آن‌ها برای نابودی قرآن می‌جنگند. مهدی جان به فریاد ما برس. کار ما به جایی کشیده که مسیحی‌ها، بهائی‌ها و یهودی‌ها آزادند و هر بلایی که می‌خواهند به سر ما مسلمانان می‌آورند. خدایا دین اسلام را نصرت بده، آن‌هایی که به دین کمک می‌کنند یاری کن. آن دست‌هایی که یهود و اسرائیل را کمک می‌کنند از سر ملت شیعه کوتاه فرما.» 🔹کافی در خلال این دعاها به‌صورت غیرمستقیم حکومت پهلوی را مشمول این حمایت‌ها از اسرائیل دانسته و می‌گوید: «خدایا به حق امام زمان تو را قَسَمَت می‌دهیم که هرکس از یهودیان علنی و یا در خفا حمایت می‌کند، ذلیل گردان.» 🔹و جالب این‌جاست که ساواک نیز در نظریه‌ی خود بر این دعا می‌نویسد: «نظریه شنبه: تعدادی که از مردم پای منبر او بودند عقیده داشتند که ایران در خفا از اسرائیل حمایت می‌کند و نیز نام‌برده در وعظ خود همیشه اشاره و کنایه‌هایی دارد که مورد تفسیر مردم است.» 🔹کافی در فرصت‌های دیگر این رویه‌ی خود را بدین‌گونه ادامه می‌دهد: «پروردگارا آن کس را که به‌وسیله پول، سرباز، اسلحه و… به یهودیان اسرائیل کمک می‌کند، دودمانش را ریشه‌کن کن. خدایا به جان امام زمان هرکس ظاهراً یا باطناً، جلوی مردم یا زیرزیرکی، کمک به یهودی‌ها می‌کند، به حق امام زمان ذلیلش کن. خدایا به آبروی امام زمان هرکس به یهودی‌ها کمک می‌کند، تو کمکش نکن. خدایا هرکه یهودی‌ها را تقویت می‌کند و کمکشان می‌کند، بر هر عنوانی، به حق زهرا ذلیلش کن.» 🔹در یک گزارش ساواک پیرامون عملکرد یهود در فلسطین به نقل از کافی می‌خوانیم: «مسجدی در اطراف بیت‌المقدس را تخریب و به فاحشه‌خانه تبدیل نموده‌اند. و [در ادامه] به کشورهای اسلامی و نابود شدن یهودیان دعا کرد.» 🔹کافی در باب این شیوه‌ی رفتار یهود علیه مساجد مسلمانان در جای دیگری می‌گوید: «روزنامه‌ها نوشته بودند که یهودیان اسرائیل از یازده مسجد سه باب آن را خراب کرده و در آن‌جا مشروب‌فروشی باز کرده‌اند. البته این کارها را برای آزار روحی مسلمانان می‌کنند. خدا نکند یهودی‌ها بر مسلمانان مسلّط شوند، دمار از روزگار آن‌ها درمی‌آورند. الان که نزدیک افطار است، یک مشت از جوان‌های مسلمان با زبان روزه در حال جنگ با یهودیان می‌باشند و وظیفه ماست که برای آن‌ها دعا کنیم. خدایا ریشه یهود را بکن و هرکس به آن‌ها کمک می‌کند نابودش کن.» 🔹موضع کافی در قبال یهود، اسرائیل و صهیونیسم آن‌قدر صریح، شفاف و قاطع بود که در نهایت با واکنش «یوسف کهن» نماینده‌ی یهودیان در مجلس مواجه شد. او یکی از نوارهای کافی که به صراحت، موضع کافی در آن بیان شده بود را به ساواک تحویل داده و طیّ آن درخواستی مبنی بر برخورد با کافی مطرح کرده بود. 🔹یوسف کهن که خود از منابع رسمی و کُددار ساواک بود، در انجمن کلیمیان ایران نیز عضویت داشت. وی عضو حزب ایران نوین بوده و به‌عنوان فراماسون در کلوپ روتاری هم عضویت داشت. کهن در انتخابات دوره‌ی ۲۴ مجلس با تخلف و تقلب به نمایندگی از اقلیت یهودی به مجلس راه یافته بود. 🔹با تلاش‌های یوسف کهن، حجةالاسلام شیخ احمد کافی برای سه سال محکوم به تبعید شد. گرچه بعد از گذراندن یک سال از این مدت، کافی با نامه‌نگاری و تحرک خاص خود از تبعید بازگشت و کارهای خود را بر منوال گذشته تا زمان شهادت ادامه داد. منبع: علیرضا سلطانشاهی، اسرائیلیات تاریخی، بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۸، صفحات ۲۵۰-۲۵۷ والحمدلله ▪️🌹▪️-------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
🍃🌸 🇮🇷 🌸🍃 ؛ کتاب خاطرات رهبر انقلاب حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای(مدّظلّه‌العالی) قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/13131 ◀️ قسمت پنجاه‌وچهارم؛ 📒 فصل هشتم؛ قلعه سرخ ۱۶. 🔶🔸استوار ساقی یکی از برادران درباره جوانمردی و مردانگی این مامور نظامی (ساقی) برایم خیلی چیزها گفت گفت: "ساقی او را پس از آزادی از زندان به خانه‌اش دعوت کرده او هم دعوتش را پذیرفته و در خانه با او راجع به مسائل بسیاری صحبت کرده است بعد از پیروزی انقلاب، استوار ساقی هم مانند سایر کارکنان زندان‌های سیاسی دستگیر شد من آن‌وقت در شورای انقلاب بودم شورا با حضور بسیاری از اعضا جلسه داشت که خبر دستگیری ساقی به ما رسید همه اعضای شورا دچار تاثر شدند چون بیشتر آنها گذرشان به زندان قزل قلعه افتاده بود و ساقی را می‌شناختند در شورای انقلاب توافق کردیم که یک گواهی بنویسیم و در آن مراتب رضایت خود را از این فرد نظامی اعلام کنیم و همگی آن را امضا کنیم در رابطه با استوارزمانی به ذکر برخوردی از او هنگام ملاقات ما با آقای هاشمی رفسنجانی که در سال ۱۳۵۱ یا ۲ در پادگان عشرت آباد تهران ولی‌عصر کنونی بازداشت بود بسنده می‌کنم؛ من و همسرم تصمیم گرفتیم به ملاقات آقای هاشمی برویم ملاقات با زندانیان سیاسی هم کار آسانی نبود اما من به دلیل تجربیاتی که در زندان‌ها داشتم توانستم این ملاقات را میسر کنم اول همسرم وارد پادگان شد من هم با یک ترفند ظریف به دنبال ایشان رفتم وقتی با آقای هاشمی روبرو شدیم او از این شیوه که توانستیم با آن به ملاقاتش برویم خوشحال بود و می‌خندید در اثنای صحبت با آقای هاشمی می‌دیدم یک نظامی که نزدیک ما ایستاده بود به من نگاه می‌کند و لبخند می‌زند من هم لبخند او را با لبخند و تعارف جواب دادم دیدم که در طول ملاقات لبخند از چهره او دور نمی‌شود و با نگاه‌های تیزی ما را زیر نظر دارد آقای هاشمی بعدها پس از آزادی از زندان گفت: "کسی را که به شما نگاه می‌کرد و لبخند می‌زد شناختید؟!" گفتم: "نه!" گفت او استوار زمانی بود و به ظن قوی شما را شناخته بود بله! گمان می‌کنم مرا شناخته بود چون یک ماه و نیم در زندان قزل قلعه با او بودم ولی من او را نشناختم چون ظرف این مدت ۱۰ سال چاق شده بود و قیافه‌اش تغییر کرده بود او مرا شناخته بود اما به روی خود نیاورد و هیچ حرفی نزد 🔶🔸زندانی‌های مشهور طی روزهایی که در زندان بودم مطلع شدم اوضاع کشور خلاف خواست و نظر رژیم حاکم پیش می‌رود به دنبال اوج‌گیری فعالیت‌های اسلامی حماسه‌آمیز ماه رمضان در برخی مساجد م جی از بازداشت‌ها به راه افتاده بود از جمله بازداشتی‌های این جریان تعدادی از همکاران ما بودند. مانند شهید باهنر که پس از انقلاب در سال ۱۳۶۰ و در حالی که نخست‌وزیر بود در انفجاری که توسط گروه منافقین صورت گرفت به همراه شهید رجایی رئیس‌جمهور به شهادت رسید همچنین تعدادی از وعاظ و خطبای تهران جزو بازداشت شدگان بودند با اینکه این بازداشتی‌ها هم در زندان قزل‌قلعه به‌سر می‌بردند اما امکان دیدار با آن‌ها در زندان میسر نشد. زیرا آن‌ها در بخش دیگری زندانی بودند مقامات زندان در برخی روزهای هفته به ما اجازه می‌دادند تا برای هواخوری و استفاده از آفتاب حدود یک ربع در حیات گردش کنیم البته این اجازه هم بعد از ایام بازجویی داده می‌شد ایام بازجویی هم به حسب نوع اتهام کوتاه یا بلند ممکن بود تا دو ماه یا بیشتر طول بکشد در یکی از روزهای گردش، گوشه‌ای از حیات، مردی بلندقد و ۵۰ - ۶۰ ساله را دیدم که با وقار و آرامش قدم می‌زد لباس مرتب و تمیز او حاکی از آن بود که از شخصیت‌های مهم بازداشتی است درباره او پرسیدم؛ گفتند: "او سرتیپ قرنی است" 🔗 ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/13354 🔸🌺🔸-------------- 📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
۴۰. 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee