🍃🌸 🇮🇷 🌸🍃
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
#تقویم_امروز
امروز؛ شنبه
☀️ ۱۴ مرداد ۱۴۰۲
☪ ۱۸ محرم ۱۴۴۵
✝ ۵ اوت ۲۰۲۳
منسوب به پیامبر اعظم حضرت #محمد_مصطفی صلیاللهعلیهوآلهوسلّم
ذکر امروز؛ یکصد مرتبه
یَا رَبَّ العَالَمِینَ
📆 روزشمار:
🏴 ۱۷ روز تا شهادت دختر ۳ ساله امام حسین علیهالسلام در شام
🏴 ۲۵ روز تا شهادت شهیدان رجایی و باهنر بدست منافقین کوردل ۱۳۶۰ هش
🏴 ۳۲ روز تا اربعین حسینی و راهپیمایی باشکوه اربعین
🏴 ۴۰ روز تا شهادت پیامبر اعظم و سبط اکبر صلواتالله علیهما
🏴 ۴۲ روز تا شهادت ثامن الحجج علیبنموسی الرضا علیهماالسلام
•┈┈••✾•🌸مناسبتهای امروز🌸•✾••┈┈•
📆 مناسبتهای شمسی
🔹صدور فرمان مشروطیت (۱۲۸۵ش)
🔹روز حقوق بشر اسلامی و کرامت انسانی
🔹شهادت #مصطفی_مازح در پی تلاش برای کُشتن #سلمان_رشدی نویسندهٔ مرتد (١٣۶٨ش)
🔹شهادت دکتر #سیدحسن_آیت نمایندهٔ مجلس شورای اسلامی که نقش مهمی در تدوین اصول قانون اساسی و الحاق اصل #ولایت_فقیه به آن داشت، توسط #شبکهٔ یهود و با شلیک ۶٠ گلولهٔ منافقین (١٣۶٠ش)
📆 مناسبتهای قمری
📆 مناسبتهای میلادی
🖊 بیشتر بدانیم؛
🔸🌺🔸--------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
KayhanNews75979710412149535285257.pdf
12.3M
🍃🌸 🇮🇷 🌸🍃
تمام صفحات
#روزنامه_کیهان
امروز شنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۲
🔸🌺🔸 --------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
📖 @salonemotalee
#جهاد_تبیین
#تاریخ_به_روایت_رهبری
#انقلاب_مشروطه
تحلیل آیتالله خامنهای از انقلاب مشروطه
قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/13593
◀️ قسمت دوم
🔶🔸ضدیت مشروطه با اجنبی
🔹نکته دوم، ضدیت با اجنبی است.
در تاریخ قاجاریه، حضور اجانب در ایران از دهها سال قبل از مشروطه به صورت فعال شروع شده بود.
واقعاً دل مردم از قضایای زمان فتحعلی شاه و جنگ های ایران و روس و عهدنامه ترکمانچای و بعد تحمیلات و زورگوییهایی که روسها با ایرانیها در طول این زمان داشتند، پُر بود.
حافظه تاریخی مردم اینها را نگه داشته بود؛
این کاملاً مشهود و محسوس است.
بعد انگلیسیها وارد میدان شدند و فعالیت کردند، بعد هم رایگان شدن و دلداده شدنِ سران و عناصر حکومت نسبت به عناصر خارجی؛
اینها را مردم میدیدند. همه بغضی که مردم به ظلمه آن زمان داشتند حکام ظلمه، تعبیر رایج متدینین و مردمِ آن زمان بود به طور مستقیم برمیگشت به خارجیهایی که با اینها همکاری میکردند و از اینها امتیاز میگرفتند و احیاناً به اینها کمک میکردند.
بنابراین خصوصیت ضد حضور بیگانه در مشروطیت، بسیار مهم است؛
این را نباید فراموش کرد.
این همان چیزی بود که اولین ضربه را کسانی به آن زدند که طرف انگلیسیها و سفارت انگلیس رفتند.
به این ترتیب، در واقع انگلیسیها با زرنگی و مهارتِ تمام آمدند و ضدیت مردم با حضور خارجیها را آرام کردند؛
ولی مردم همیشه با حضور خارجیها مخالف بودند.
یکی از عناصر مؤثر در قضیه مشروطیت، بلاشک این موضوع است و انسان این را مشاهده میکند.
خیلی از روشن فکرهایی که با مشروطیت همکاری میکردند، این بُعد را ندیده میگرفتند.
البته بعضی هم ضدبیگانه بودند، اما بعضی هم بودند که این بُعد را ندیده میگرفتند.
این در حالی بود که تلألؤ و تشعشع تمدن غربی، همه را در مناطق ما و در دنیاهای عقب افتاده غیراروپایی کاملاً مبهوت و مجذوب کرده بود؛
این بود که به شدت مجذوب آن حرف.ها بودند.
به نظر من روی این نکته باید تکیه شود و نشانهها و دلایلش هم استخراج گردد.
همچنین انحراف مشروطیت از همین طریق - که به حکومت رضاخانی منتهی شد؛ آن هم مستقیم به دست انگلیسیها - برجسته و نشان داده شود.
🔶🔸علما با یکدیگر همنظر بودند
همه علما در قضیه مشروطیت با یکدیگر همنظر بودند؛
یعنی بین مرحوم شیخ فضلاللَّه و مرحوم بهبهانی و مرحوم طباطبایی در فکر و نظر تفاوتی وجود نداشت؛
اما دیدشان نسبت به واقعیتها و به اصطلاح روشها و تاکتیکهایی که فکر میکردند باید عمل کنند، متفاوت بود.
مرحوم شیخ فضلاللَّه انحراف را دیده بود؛ نمیشود گفت سید محمد طباطبایی یا مرحوم حاج سید عبداللَّه آن را ندیده بودند؛
چرا، آنها هم میدیدند؛
منتها فکر میکردند باید با آن مماشات کرد تا بشود بر آن غلبه کرد؛
یعنی یک نوع سهلانگاری در برخورد با نفوذیهای مشروطه در آنها مشاهده میشد، اما در مرحوم شیخ فضلاللَّه این معنا وجود نداشت؛
به همین جهت هم شیخ فضلاللَّه از همان زمان تا الان مورد تهاجم قرار گرفته است.
🔶🔸به شیخ فضل اللَّه خیلی ظلم شده است
واقعاً به شیخ فضلاللَّه خیلی ظلم شده است.
اوایل انقلاب، من دیدم حتّی در محافل روحانی و نزدیک به خود ما هم همین تفکرات وجود دارد که چرا از شیخ فضلاللَّه صحبت میشود؛
شیخ فضلاللَّه مخالف مشروطه بود!!!
در حالی که او بلاشک مخالف مشروطه نبود؛
خودش در حقیقت جزو مؤسسین و مؤثرین مشروطه بود؛
خود او هم در همان لوایحی که نوشته و منتشر کرده، بارها و بارها بر این معنا تأکید میکند و میگوید من مخالف مشروطه هستم؟؟؟!
من جزو مؤسسینام.
راست هم میگفت؛ بلاشک او جزو مؤسسین و فعالان مشروطه بود.
🔸بیانات در دیدار محققان و دانش پژوهان تاریخ و اندیشه سیاسی حوزه و دانشگاه
۱۳۸۲/۵/۱۳
والحمدلله
🔸🌺🔸--------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
🍃🌸 🇮🇷 🌸🍃
#یهود_و_اقتصاد
✡ پروندهی؛ #جادوی_پول_و_بانک
✳️ مقدمه؛
https://eitaa.com/salonemotalee/12941
✳️ هژمونی بانکوارهها و آغاز دلار
https://eitaa.com/salonemotalee/12978
✳️ نقش شبکه بانکداران بزرگ در جنگ جهانی اول و تشکیل اسرائیل
https://eitaa.com/salonemotalee/13033
✳️ نقش بانک مرکزی آمریکا در جنگ جهانی دوم
https://eitaa.com/salonemotalee/13193
✳️ ساعتی که حاکمیت دلار آغاز شد!
https://eitaa.com/salonemotalee/13272
✳️ تاریخچه ایجاد پترودلار یا دلار بیپشتوانه
https://eitaa.com/salonemotalee/13473
✳️ در آستانهی شکست دلار
https://eitaa.com/salonemotalee/13574
🍃🌸 🇮🇷 🌸🍃
✡ #یهود_و_اقتصاد
#پرونده_جادوی_پول_و_بانک
قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/13595
قسمت نوزدهم:
✳️ در آستانهی شکست دلار ۳.
🔶🔸جنگ تمام عیار ارزی و اقتصادی آمریکا با سایرین
🔹علیرغم تلاشهای آمریکا بسیاری از کشورهای دنیا حذف استیلای دلار بر کشورهای خود را با جدیّت دنبال میکنند؛
برای مثال میتوان به تصمیمات کشورهای بریکس (۱۳) – شامل روسیه، چین، برزیل، افریقایجنوبی و هند – در این زمینه اشاره کرد.
این کشورها که با رشدی فزاینده در آیندهای نزدیک نیمی از تولید ناخالص داخلی دنیا را به خود اختصاص میدهند، بر ضرورت کاهش قدرت دلار بر دنیا پای میفشرند،
و در این مسیر تمهیدات گوناگون و متعددی را پی گرفتهاند، که البته ذیل مفاهیم «جنگ ارزی» و «جنگ اقتصادی» فشارهای بیسابقهای از سوی آمریکا بر این کشورها در حال اِعمال است.
🔹علاوه بر زمزمههای تشکیل بانک مشترک بریکس (خارج از نظم موجود)، یا قول پوتین برای حذف دلار در آیندهای نزدیک، و از این قبیل اقدامات، این کشورها – و بسیاری از کشورهای دیگر – با بهکارگیری دو راهبرد مهم این خط را پی گرفتهاند؛
اول: ارتقا و جایگزینی ذخایر طلا بهجای دلار بهعنوان پشتوانه ارزی
دوم: انعقاد پیمانهای دو جانبه و چند جانبه پولی.
در ادامه نظر به اهمیت راهبرد مهم «پیمانهای دوجانبه پولی»، به اختصار این مفهوم توضیح داده خواهد شد.
🔶🔸پیمانهای دوجانبه پولی
🔹این پیمانها (۱۴) موجب خواهد شد تأثیر قوانین داخلی کشورها – خصوصاً آمریکا – بر داراییهای اقتصادی سایر کشورهای دنیا به حداقل برسد.
شاید این پرسش مطرح شود که ساز و کار پیمانهای دوجانبه پولی چیست که به حذف دلار منجر میشود؟
🔹فرض کنید دو کشور روسیه و ایران تصمیم دارند پیمان پولی دوجانبه امضا کنند.
ساز و کار این پیمان عموماً به این شکل است که بانک مرکزی ایران یک حساب (به روبل) نزد بانک مرکزی روسیه افتتاح میکند که دارایی این حساب متعلق به ایران است؛
و برعکس بانک مرکزی روسیه نیز یک حساب ریالی نزد بانک مرکزی ایران افتتاح میکند که دارایی این حساب متعلق به روسیه است؛
نرخ تبدیل ریال به روبل هم در همان تفاهم برای مدتی معین میان دو کشور تعیین میشود،
و دو بانک تجاری در دو کشور بهعنوان بانکهای عامل تعیین میشوند.
پس از واریز مبالغی از سوی بانکهای مرکزی ایران و روسیه به حسابهای مذکور، فرایند اقتصادی میان تاجران دو کشور قابل انجام است.
🔹فرض کنید تاجر ایرانی مایل است از روسیه کالا وارد کند؛
پس از طی تشریفات حقوقی و دریافت پیشفاکتور و انجام توافق با تاجر روس، مبلغ کالا را به بانک تجاری ایرانی حواله میکند، که به حساب ریالی روسها نزد بانک مرکزی ایران واریز میشود؛
سپس بانک تجاری روسی معادل این مبلغ را از حساب ایرانی بانک مرکزی روسیه، روبل دریافت میکند و به تاجر روس میدهد و نهایتاً کالا ارسال میشود.
🔹مشابه همین فرایند برای تاجر روس مهیاست. در پایان دوره نیز حساب دو طرف با کسر بدهیها، با تبادل طلا یا سایر داراییهای ارزشمند تهاتر میشود.
نکته آخر اینکه اگر پیمان پولی از دوجانبه به چندجانبه گسترش یابد تهاتر بدهی و تسویه انتهای دوره نسبتاً با سهولت بیشتری انجام خواهد شد.
🔗 ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/13683
🔸🌺🔸--------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotale
🍃🌸 🇮🇷 🌸🍃
🇮🇷 #وقتی_مهتاب_گم_شد 🇮🇷
◀️ قسمت ۱۶۸م
قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/13597
📒 فصل چهاردهم
🔶🔸همه برادران من ۴.
از حرف علی به فکر افتادم
منظوری نداشت
درست میگفت
نمازم را به خاطر تیری که در کمر داشتم نشسته میخواندم
نمیتوانستم خم شوم
اما در این جمله نکتهها خوابیده بود
او سر وقت برگشت و پشت سرش ۴۰ نفر نیروی تدارکاتی که راه را گم کرده بودند
گویی از اسارت برگشتهاند
علیآقا دست نیروها را گذاشت توی دست مسئولشان و گفت:
"آنجا که این بندهخداها رفته بودند معروف است به تپه منافقین، خوب توجیهشان کن که دوباره راه را گم نکنند."
همانجا گفتم:
"علیآقا! من هم گم شدهام. به منطقه توجیهم کن!"
از شهر ماووت شروع کرد
از مدرسهای که مقر فرماندهی چند لشکر بود
سپس ارتفاعات دور و اطرافشان را نشان داد
ارتفاعات گلان، گردهرش، ژاژیله، قشن، قامیش و بردههوش تا کوههایی که هنوز دست عراق بود
به بردههوش که رسید بیشتر از بقیه ارتفاعات درنگ کرد
پرسیدم:
"اینجا انگار با بقیه جاها فرق دارد! نه؟!"
گفت:
"اینجا هوش از سر آدم میبرد! اسم قشنگی دارد."
او از عالم معنا حرف میزد اما من اهل صورت و ظاهر بودم
زدم به شوخی:
"مگر تو هوش هم داری که از سرت بپرد؟!"
منتظر بودم که مثل همیشه به شوخی جوابم را بدهد؛ اما آهی کشید و گفت:
"البته که ندارم! آدمهای باهوش از خودشان عبور میکنند. عبور از موانع و میدان مین همه بهانه است. بهانهای نه برای عبور از دشمن! بلکه برای عبور از خود."
لحن جدی علی ساکتم کرد
به بانه برگشتیم
دنبال جعفر بودم که گفتند به خط رفته است
مسئولان طرح و عملیات لشکر گفتند؛ "خوشلفظ! آمادگی داری چند نفر از فرماندهان لشکر قمربنیهاشم را جلو ببری؟"
اصلاً منتظر چنین پیشنهادی بودم
سوار پاترول مسئولان لشکر قمر شدیم
بچههای اصفهان و چهارمحال بختیاری بودند
هر آنچه را که علیآقا از نزدیک برایم توجیه کرده بود به آنها نشان دادم
به مقر تاکتیکی مدرسه در شهر ماووت رسیدیم
داخل رفتیم رفتند
فکر کردم که بعد از چند ساعت برمیگردند
منتظر ماندم اما خبری نشد
یکی جلوی در آمد و گفت؛ "ما حالا حالاها اینجا هستیم."
مردد شدم بمانم یا به خط بروم یا به عقب برگردم
پهلویم از درد سیخ میکشید و کمی تب داشتم
راه برگشت را انتخاب کردم
از ماووت چند ماشین پشت سر هم عوض کردم تا به نقطه صفر مرزی رسیدم
ماشین ایستاد و دژبان برگه تردد خواست
چیزی به غیر از پلاک و گردنآویز نداشتم
نه برگه عبور نه کارت شناسایی و نه هیچ چیز دیگر
گفتم: "همراهم نیست! فقط پلاک دارم."
گفت: "پیاده شو!"
بحث بالا گرفت
عصبانی شدم
دژبانها ریختند سرم
مسئولشان گفت:
"بازداشتش کنید! این منافق خائن را!"
دستم را با طناب از پشت بستند و انداختنم پشت یک تویوتا
هرچه گفتم از نیروهای لشکر انصارالحسینم کسی گوشش بدهکار نبود
شاید حق هم داشتند
منطقه به دلیل خوشخدمتی منافقین به عراقیها آلوده بود و آنها فکر میکردند که یکی از مزدوران وطن فروش را دستگیر کردهاند
🔗 ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/13685
🔸🌺🔸--------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotale
26.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🌸 🇮🇷 🌸🍃
✡ مستند #برنامه_شیطان
قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/13599
🎯 قسمت چهلوپنجم؛
نظام اقتصادی - بدهکاری دولتها
وامهای ربوی و بدهکاری مجهول و عظیم جهان!
🔹 سریال مستند #برنامه_شیطان با موضوع «بررسی حرکت نظاممند جبههٔ باطل با محوریت صهیونیسم جهانی و مبانی پروتکلهای دانشوران صهیون» تهیه شده است.
🔹 این سریال با نگاهی کلان و استراتژیک به جریان #جبهه_باطل و اصیلترین ایادی حزبالشیطان یعنی #صهیونیسم-جهانی، بندهای کلیدی #پروتکلهای_صهیون را بررسی میکند؛
پروتکلهایی که حاکی از یک برنامهٔ مرموز و شیطانی برای جهان است.
🔹 بررسی صریح و بیپرده از این جریان منسجم شیطانی بهمنظور #دشمنشناسی عمیقتر و نیز تنوع عناوین و موضوعات، همراه با رویکرد قرآنی و غلبهٔ جریان حق و نابودی جبههٔ باطل از دیگر خصوصیات این مستند است.
🔗 ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/13687
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
🍃🌸 🇮🇷 🌸🍃
✡ #خانوادههای_یهودی
✡ #روچیلدها
روچیلدها و امپراتوری جهانی صهیونیسم
قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/13600
◀️ قسمت سوم
مقاله اول؛
خاندان روچیلد ۳.
🔹نام جیمز روچیلد بهعنوان پیشاهنگ احداث راهآهن در تاریخ فرانسه ثبت است و همسر او، بتی، بهعنوان دوست و همکار هاینریش هاینه، شاعر و نویسنده نامدار آلمان، در جامعه ادبی اروپا به شهرت رسید.
🔹جیمز روچیلد با دودمانهای سلطنتی اروپا نیز رابطه حسنه داشت و دوست شخصی و واسطهی مالی لئوپولد اول، شاه بلژیک، محسوب میشد.
🔹همانطور که گفتیم، مایر آمشل، پدر برادرانِ روچیلد، به اتفاق سه پسرش در فرانکفورت ماند.
مایر، در بحبوحهی جنگهای ناپلئونی، در سال ۱۸۱۲م/۱۲۹۹۱ درگذشت
پسر بزرگش آمشل مایر در رأس شاخه پدری روچیلدها در فرانکفورت قرار گرفت.
🔹آمشل بهزودی عضو مؤثر شورای دولتی تجارت پروس شد و در طول جنگ و بحران اقتصادی پس از آن مبالغ معتنابهی به حکّام آلمان وام داد.
با مرگ آمشل، که وارثی بر جای نگذارد، فعالیتهای شاخه فرانکفورت توسط برادرزادهاش مایر کارل (۱۸۲۰ـ۱۸۸۶) پی گرفته شد.
🔹مایر کارل روچیلد در سال ۱۸۶۷ به عضویت مجلس درآمد و مدت کوتاهی بعد عضو مجلس لردهای پروس شد.
نام مایر کارل روچیلد بهعنوان نخستین یهودی که به عضویت جامعه اشراف آلمان درآمد در تاریخ ثبت است.
مایر کارل در دوران حکومت بیسمارک، صدراعظم «پولادین» پروس، نقش بانکدار خصوصی او را ایفاء میکرد و با پیشنهاد و هدایت او بانک دولتی پروس تأسیس شد.
🔹پس از مرگ مایر کارل، برادر او بهنام ویلهلم کارل (۱۸۲۸ـ۱۹۰۱) در رأس شاخه فرانکفورت قرار گرفت.
با مرگ او این شاخه به فعالیت خود ادامه نداد و رسماً تعطیل شد.
🔹دومین پسر مایر روچیلد بنام سالومون پس از مرگ پدر در سال ۱۸۱۶ به وین رفت و شاخه اطریشی «بنیاد روچیلد» را بنا نهاد.
سالومون روچیلد از دوستان نزدیک مترنیخ، صدراعظم مقتدر اطریش شد و در انقلاب ۱۸۴۸ متهم گردید که در فرار مترنیخ دست داشته است.
سالومون با بهرهگیری از دوستی مترنیخ به چنان موقعیتی در اطریش دست یافت که پیش از او یهودیان فاقد آن بودند.
🔹سالومون مایر روچیلد در سال ۱۸۲۲ با دریافت لقب بارونی به جرگه اشرافیت اطریش پیوست و بدینسان روچیلدها حق استفاده از عنوان «فن» (Von) را در مقابل نام خود بهدست آوردند.
همانگونه که جیمز روچیلد بنیانگذار راهآهن فرانسه است، برادرش سالومون نیز نخستین راهآهن اطریش را بنیاد نهاد.
نام سالومون مایر روچیلد بهعنوان مؤسس بانک دولتی اطریش در تاریخ این کشور ثبت است همانگونه که نام برادرزاده او، مایر کارل روچیلد، بهعنوان بنیانگذار بانک دولتی آلمان!
🔹فعالیتهای سالومون توسط پسرش، آنسلم سالومون روچیلد (۱۸۰۳ ـ ۱۸۷۴) دنبال شد که در سال ۱۸۶۱ به عضویت مجلس لردهای اطریش منصوب گردید
و با دختر ناتان روچیلد (عمویش که در لندن مستقر بود) ازدواج کرد.
شاخه اطریش در سالهای قبل از جنگ دوم جهانی مالک عمدهترین معادن زغال سنگ اروپای مرکزی، بهویژه معدن عظیم ویتکوویتز در چکسلواکی بود.
🔹با ظهور نازیسم در اروپا آلفونس مایر و لوئی مایر، نوههای آنسلم سالومون روچیلد، در سال ۱۹۳۸ به انحلال رسمی شاخه اطریش دست زدند و معادن خود را به اجارهی دولت انگلیس دادند و با این ترفند موفق شدند پس از جنگ خسارات هنگفتی از دولت چکسلواکی دریافت دارند.
و بالاخره، کارل (چارلز) مایر روچیلد، پسر دیگر مایر آمشل روچیلد، پس از مرگ پدر «بنیاد روچیلد» را در ایتالیا گسترش داد و در سال ۱۸۲۱ مرکز فعالیت خود را در ناپل مستقر ساخت. کارل روچیلد نیز مانند چهار برادر دیگرش در دوران بحران سیاسی و اقتصادی اروپا به دولتهای کوچک محلی چون ساردینی، سیسیل، ناپل و دولت پاپ مقادیر قابل توجهی وام داد. پس از او پسرش، آدولف کارل (۱۸۲۳ـ۱۹۰۱) در رأس شاخهی ناپل قرار گرفت ولی پس از اتحاد ایتالیا در سال ۱۸۶۱ به فرانکفورت بازگشت.
🔗 ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/13727
🔸🌺🔸--------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotale
🍃🌸 🇮🇷 🌸🍃
#خوندلی_که_لعل_شد؛
کتاب خاطرات رهبر انقلاب
حضرت آیتالله العظمی خامنهای(مدّظلّهالعالی)
قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/13603
◀️ قسمت پنجاهوهشتم؛
📒 فصل نهم؛ کاخ سفید ۳.
🔶🔸تو تحت تعقیبی
نمیخواستیم کسی از دوستان را به دردسر بیندازیم
در خیابان ایران به هم رسیدیم
چهار نفر بودیم؛ من، آقای هاشمی، آقای ابراهیم امینی و آقای قدوسی
چند روز پیش ساواک آقای قدوسی را احضار و درباره مسائل مربوط به گروه ۱۱ نفره ما از او بازجویی کرده بود
برای ما مهم بود که بدانیم در بازجویی چه صحبتهایی شده تا از میزان لورفتگی گروه در نزد ساواک آگاه شویم
موضوع اصلی جلسه ما همین بود
سرگردان مانده بودیم کجا را برای نشستن و مشورت در این امر خطیر انتخاب کنیم
توافق کردیم به مطب دکتر واعظی برویم
او پزشکی متدین و اهل نجف آباد و همشهری آقای امینی بود
مطب او هم نزدیک محل قرار بود
گفتیم در داخل اتاق انتظار مینشینیم و درباره موضوع؛ شور و مشورت میکنیم، چون نشستن در اتاق پزشک امری عادی است و جلب توجه نمیکند
بدبختانه؛ مطب خالی از مراجعین بود
نمیشد در اتاق انتظار بنشینیم، چون وقتی بیماری در مطب نیست انتظار معنی ندارد
بنابراین بیرون آمدیم
بیمناسبت نیست جریانی را که ۱۲ سال بعد از آن؛ مرتبط با جلسه ما در اتاق انتظار مطب دکتر واعظی پیش آمد نقل کنم:
چند روز پس از پیروزی انقلاب، شبی در منزل دکتر واعظی بودیم
آقای محمد منتظری هم آنجا بود
منزل و مطب دکتر در یک ساختمان و در کنار هم است
به دکتر گفتم:
"من قبلاً این ساختمان را دیدهام اما به این نویی نبود
ظاهرا شما آن را مرمت کردهاید و برخی قسمتها را بازسازی کردهاید
در سال ۱۳۴۵ یعنی بیش از ۱۲ سال پیش وارد این ساختمان شدهام!"
بعد جریان ورودمان به مطب او و بیرونآمدنمان از آن، با سرگردانی و نومیدی را برایش نقل کردم
حالتی برای دکتر پیش آمد که من انتظارش را نداشتم
خیلی ناراحت شد
به گریه افتاد و خود را نفرین کرد که چرا مطب او نتوانسته بود ما را پناه دهد
بنا کرد به سرزنش کردن خود
تلاش کردم او را آرام کنم
از گفته خودم پشیمان شدم
البته قصدی جز این نداشتم که خاطرهای را در رابطه با ساختمان که در آن نشسته بودیم بیان کنم
برگردم به ادامه قضیه
از مطب بیرون آمدیم
یکی از ما پیشنهاد کرد به خانه دکتر باهنر که نزدیک خیابان ایران بود پناه ببریم
به آنجا رفتیم
دیدیم همسرش بیرون رفته و او در خانه تنها است
از او خواهش کردیم از خانه خارج شود و ما را تنها بگذارد
با کمال میل قبول کرد
جای چای را به ما نشان داد و خودش بیرون رفت
آقای قدوسی شروع به صحبت کرد آنچه را بین او و بازجوی ساواک گذشته بود
و سوالهایی که از او شده بود برایمان شرح داد
گفت؛ در خلال بازداشت موقت لیستی از اسامی گروه یازده نفره را به من نشان دادند
بعد رو به من کرد و گفت اسم شما در اول لیست بود
خبر ترسآوری بود؛ چون خیلی احتمال داشت که ساواک آقای قدوسی را آزاد کرده باشد تا با تعقیب او ارتباطاتش را کشف کند
به هر حال در این جلسه تصمیم گرفته شد که هرکس هرطور بتواند خود را مخفی کند
من در تهران نمیتوانستم مخفی شوم زیرا پناهگاه مطمئنی نداشتم
مسئله جدی بود چون همه نامها لو رفته بود
دو تن از اعضای گروه یعنی آقای منتظری و آقای ربانی شیرازی دستگیر شده بودند
البته دستگیری آنها به خاطر پیوستگیشان با این گروه نبود و به دلیل مسئلهای دیگر صورت گرفته بود
تصمیم برادران اختفای اعضای گروه بود
🔗 ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/13793
🔸🌺🔸--------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotale