🍃🌸🇮🇷🌸🍃
#یهود_و_پهلویها
آشنایی با یک سند مهم تاریخی
#ریپورترها، #اینتلیجنس_سرویس و ایران
قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/22632
◀️ قسمت چهارم:
🔹در پاییز سال ۱۸۹۳ بود که به سوی ایران حرکت کردم.
در آن زمان تصور آن را نمیکردم که به استثنای مدتی را که در مسافرتهای خارج به سر بردم بقیه عمرم را در ایران خواهم گذراند و در جریانات سیاسی این کشور نه بهعنوان یک نفر ناظر بلکه فعالانه شرکت خواهم کرد.
امروزه پس از سپری شدن سیوهشت سال با وجدانی راحت میگویم که در تمام مراحل و منجمله نهضت مشروطیت و دوران استادی در مدرسه سیاسی آنجا که در قوه داشتم در تحریک و تقویت روح ایراندوستی در ایرانیان کوشیدم.
در این دوران با ایرانیانی دوست شدم که هریک بهنوبه خود خادم ایران بودند.
مانند: اتابک اعظم، ملکالمتکلمین، صنیعالدوله، مؤیدالدوله، سردار اسعد بختیاری، دهخدا، مشیرالدوله، ذکاءالملک، حکیمالملک، تقیزاده، سیفالسلطنه و شوکت امیر قائنات.
آنچه مرا آزار میداد، بیحالی و سستی و بیعلاقگی محض رژیم قاجاریه در قبال اوضاع دلخراش ایران بود.
خانواده سلطنتی و هیئت حاکمه گویی خود را بیگانگانی میدانستند که بر ایران و ایرانیان حکومت میکردند و تنها چیزی که مورد علاقه و نظرشان بود حفظ مقام پوشالی خود به هر قیمتی که شده و همین روحیه ضعیف به دو دولت روس و انگلیس اجازه میداد که گاه متفقاً و چند صباحی بهطور جداگانه و بیشتر به رقابت یکدیگر حاکمیت ایران را بازیچه قرار داده و به میل و اراده خود در تأمین مصالحشان عمل نمایند.
به جرئت میگویم که وضع هندوستان که مستعمره تمامعیار بریتانیا است بهمراتب از ایران دوره قاجاریه بهتر بود؛
زیرا که مأمورین انگلیس قبل از عزیمت خود این اصل را تعلیم میگرفتند که:
باید نسبت به مردم هند حس مسئولیت داشته
و در عین حفظ سلطه و سیادت انگلستان کارهای اساسی انجام دهند که خواهناخواه به سود مردم است
و هیچ ناظر مطلع و بیغرضی این مطلب را نمیتواند انکار کند.
ولی مأمورین انگلیسی در ایران که از جانب دولت بریتانیا و حکومت هند اعزام میگردیدند فقط و فقط درصدد ممانعت از گسترش نفوذ روسیه و سایر کشورهای اروپایی به مرزهای هند بودند.
ایرانِ بهظاهر مستقل و آزاد، مذلت و خواری مستعمره بودن را متحمل میشد بدون اینکه کسی نسبت به امور آن حس دلسوزی و خدمت داشته باشد.
بدیهی است که قدرت و نفوذ انگلستان مانع از این بود که سنپترزبورگ قسمتهای بیشتری از خاک ایران را ببلعد ولی این بهخاطر هند بود و نه ایران.
دو دولت مقتدر ایران را به مناطق نفوذ خود تقسیم کرده و در منطقه «بیطرف» مدام درصدد غلبه بر یکدیگر بودند.
در اکتبر سال ۱۹۱۷م/۱۲۹۶ش بود که حوادث روزگار مرا با رضاخان آشنا کرد.
نخستین دیدار ما فرسنگها دور از پایتخت و در آبادی کوچکی در کنار جاده «پیربازار» بین رشت و طالش صورت گرفت.
رضاخان در یکی از اسکادریلهای قزاق خدمت میکرد.
لشکر قزاق در آن زمان در خراسان و آذربایجان و مازندران و گیلان مستقر بوده و قزوین و رشت و طالش و خوی و قرهسو و تبریز از مراکز اصلی این نیرو بود که تحت فرمان افسران روسی قرار داشت و وظیفهاش حفظ آرامش در منطقه نفوذ روس بهطور کلی و حفظ سلطنت قاجار بالاخص بود.
اوضاع ناشی از جنگ بینالملل و گزارشات محرمانهای که از تحولات داخلی روسیه به لندن واصل شده بود بر اهمیت نقل و انتقالات واحدهای قزاق در ایران میافزود زیرا این یگانه نیروی متشکلی بود که هرگاه روسها اراده کنند میتوانست با همکاری افراد و صاحبمنصبان ایرانی کفه ترازوی قدرت را به نفع روسیه تکان دهد.
من اطلاع داشتم که هنگ قزاق روسی «آپشِرُنْ» که بالغ بر یکهزارودویست تن بود از زبدهترین سربازان تشکیل یافته بود و مأموریت احتمالیاش بهمراتب مهمتر از حفظ و یا اعاده نظم و آرامش بود.
از مدتها قبل من جزئیات مربوط به کلیه صاحبمنصبان ایرانی واحدهای قزاق را بررسی کرده و تعدادی از آنها را ملاقات نموده بودم.
درباره رضاخان چکیده آنچه به من داده شده بود در کلمات «بیباک، تودار، مصمم» خلاصه شده و همچنین اضافه شده بود که افراد و صاحبمنصبان ایرانی از او حرفشنوی دارند.
قرار ملاقات گذاشته شده بود.
در همان برخورد اول سیمای پرغرور و قامت بلند و قوی و سبیل چخماقی و چشمان نافذش مرا تحت تأثیر قرارداد.
در ابتدا او مرا فرنگی تصور میکرد زیرا قیافهام بیشتر خارجی بود تا ایرانی و لباس فرنگی هم به تن داشتم.
مدتی صحبت کردم تا او هم به حرف آمد و با آنچه گفت برایم روشن بود که سرانجام با مردی طرفم که آتش مهر ایران در دلش شعلهور است و میتواند روزی ناجی کشورش باشد.
رضاخان سواد و تحصیلات آکادمیک نداشت ولی کشورش را میشناخت.
🔗 ادامه دارد ...
قسمت بعد: https://eitaa.com/salonemotalee/22679
🇵🇸🔸🌺🔸--------------
📚@salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸🇮🇷🌸🍃
✡ خوی توسعهطلبی و تجاوزگری اسرائیل
در بیان امام خمینی (ره)
#اسرائیل قناعت نمیکند به آنجایی که هست؛
قدم قدم پیش میرود
و هر قدمی که رفت، هی میگوید ما کاری نداریم، همین است،
فردا قدم بالاتری برمیدارد؛
امروز #لبنان است،
فردا -خدای نخواسته- #سوریه،
پسفردا #عراق است و همینطور...
🇵🇸🔸🌺🔸--------------
📚@salonemotalee
هدایت شده از قرارگاه خادمیاران مهدوی
🏴🌹🇮🇷🌹🏴
#سلام_امام_زمانم
السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا اِبْنَ عَلِيٍّ اَلْمُرْتَضَى...
سلام بر تو!
ای یادگار امیرالمومنین .
و بر روزی که زمین درد کشیده را، با عدالت علوی التیام خواهی داد.
امالبنین شدن!
سرمایهای بزرگ میخواهد؛
مانند ادب حضور امام!
پس حقا که سردار ادب زاییده توست.
ما را بیاموز ادب انتظار مولایی که؛
جهان چشم به راه اوست.
┄┅═══✼🍃🏴🍃✼═══┅┄
علامه مامقانی مینویسد:
"هنگامی که قاصد امام سجاد علیهالسلام به مدینه آمد تا خبر واقعه کربلا را به مردم مدینه بدهد با حضرت ام البنین علیهاالسلام مواجه شد.
حضرت ام البنین فرمود:
"از حسین خبری بده!
(او از جواب دادن طفره رفت و) گفت:
چهار پسرت (عباس، عبدالله، جعفر، عثمان) در کربلا شهید شدند!
حضرت ام البنین علیهاالسلام فرمود:
"قَطَّعْتَ نِیاطَ قَلْبِی، اَوْلادِی وَ مَنْ تَحْتَ الْخَضْراءِ کُلُّهُمْ فَداءً لاَِبِی عَبْدِ اللّهِ الْحُسَیْن، اَخْبِرْنِی عَنْ اَبِی عَبْدِ اللّه
رگهای دلم را بریدی!
(من کی از فرزندان خودم پرسیدم؟!)
فرزندانم و هرکس زیر آسمان کبود است، همه فدای حسین؛
از حسین به من خبر بده!
و چون خبر شهادت امام حسین علیهالسلام را شنید صیحهای کشید...
علامه مامقانی در ادامه مینویسد:
"و این علاقه شدید حضرت ام البنین نسبت به اباعبدالله الحسین علیهالسلام، علاقه مادر فرزندی نبود، بلکه این علاقه فقط به خاطر آن بود که حسین، امام او بود.
📚تنقیحالمقال، ج۳، ص۷۰.
▪️🌹▪️--------------
@khademyaran_mahdavi