📙 #داستان
🔅#سرزمین_زیبای_من
قسمت بیست و چهارم؛
اما نمیتوانستم حرفش رو بیجواب بذارم.
او داشت زندگیش رو بر مبنای اعتقادات احمقانهاش میچید...!!!؟
گفتم:
"دین خدا لکهدار هست. لکههای سیاه میان دنیای سفید یا شاید هم لکههای سفید میان دنیای سیاه!
نمیدونم.
مهم اینه که این دنیا اینقدر لکهداره که دیگه سیاه و سفیدش معلوم نیست.
هیچ عدالت و انسانیتی وجود نداره و اگه خدایی هم وجود داشته باشه، فقط نظارهگره و نگاه میکنه.
هر چند اعتقاد من اینه که خدا بعد از خلق جهان مرده!"
نگاه پرمحبتی به من کرد که معنیاش را نمیدانستم.
گفت:
"خدا به قوم موسی نعمتهای فراوان داد.
دریا رو برای اونها شکافت و از آسمون براشون غذا فرستاد.
زمانی که حضرت موسی ۴۰ روز به کوه طور رفت، اونها که رسما خدا رو با چشمهاشون دیده بودند، گوساله پرست شدن!
یک گوساله طلا رو فقط برای اینکه از توش صدا درمیاومد سجده کردند و پرستیدند.
خدا باز هم اونها رو بخشید
اما وقتی بهشون گفت وارد این سرزمین بشید اونها قبول نکردند و گفتند: موسی تو با خدات به جنگ اونها برو! وقتی که جنگ تموم شد، بیا و مارو صدا کن. میدونی چرا اینطور شد؟"
داستان عجیبی بود که هرگز نشنیده بودم.
با تعجب سری تکان دادم و گفتم:
"شاید چون احمق بودن!"
تلخ خندید و ادامه داد:
"نه! اونها احمق نبودند.
انسانها وقتی برای چیزی ارزش قائل میشن که براش زحمت کشیده باشن.
اونها هیچ زحمتی نکشیده بودند.
خدا بیدریغ به اونها نعمت داده بود.
خدا به جای اونها با دشمنان اونها جنگید.
فرعون رو غرق کرد و اونها رو نجات داد.
بدون هیچ زحمتی برای اونها غذا فرستاد طوری که اونها دیگه نعمتهای خدا رو نمیدیدند.
مثل یه بچه پولدار که از شدت پولداری با ۱۰۰ دلاری سیگار درست میکنه و آتیش میزنه.
از دید اون تمام دلارها بیارزشاند.
چون از روز اول بدون حساب پول جلوش ریخته.
در حالی که تکتک همون دلارها از دید یک آدم فقیر جواهر محسوب میشه.
خدا به بشر نشون داده که ما باید برای بدست آوردن هر چیزی سختی بکشیم.
بجنگیم تا قدر اونها رو بدونیم.
آدمی که هر روز بدون مشکل نفس میکشه، قدر هوا رو نمیدونه تا اونو از دست بده.
مثل ماهی که تو آبه و معنی دریا رو نمیدونه..."
بعد از رفتن پدر محمد، من ساعتها به اون جملهها فکر کردم
عجیب بود ولی حقیقت داشت...
کمکم خدا برای من مفهوم پیدا کرد.
تا قبل از این، خدا برای من مفهومی نداشت.
از دید من خدا کلیسا بود.
خدا هم مثل انسانهای سفید بود.
مرد سفیدی که به ما میگفت:
"زجر بکش...تا درهای آسمان به روی تو باز بشه."
هر وقت این جملات را میشنیدم، میگفتم:
"خودت زجر بکش!
اگه راست میگی چند روز از آسمان بیا پایین و مثل یک بومی سیاه زندگی کن..."
زجر کشیدن برای کلیسا یک افتخار محسوب میشد.
درهای تطهیر و حق!
اما نه برای ما. بلکه برای اشراف و ثروتمندان سفیدپوست...
ادامه دارد ...
▪️🌺▪️--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
📸تصاویر حضور شهید حاج قاسم سلیمانی در اصفهان بدون محافظ و همراه (تصاویر مربوط به سال٩۴ میباشد)
🔸سردار سلیمانی هرماه بدون محافظ و همراه به اصفهان میآمد
تاکسی میگرفت
و به زیارت مرقد شهید حاج احمد کاظمی میرفت
دوساعتی مینشست و زیارت عاشورا میخواند و گریه میکرد.
از سپاه اصفهان خبردار شده بودند که سردار پنجشنبه شبها به اصفهان میآید
به او گفته بودند با ما هماهنگ باش تا خودرو و راننده در اختیارتون قرار بدیم و به پیشواز بیاییم.
سردار به اونها گفته بود:
"خواهش میکنم با من کاری نداشته باشید. میخواهم خالص برای حاج احمد باشم."
▪️🌺▪️--------------
@salonemotalee
🏴#لطیفه_نکته ۲۷۱
▪️#متن_خطبهی_فدکیه ۱۶
قسمت شانزدهم
اَیها بَنی قیلَةَ! ءَ اُهْضَمُ تُراثَ اَبی وَ اَنْتُمْ بِمَرْأی مِنّی وَ مَسْمَعٍ وَ مُنْتَدی وَ مَجْمَعٍ، تَلْبَسُكُمُ الدَّعْوَةُ وَ تَشْمَلُكُمُ الْخُبْرَةُ، وَ اَنْتُمْ ذَوُو الْعَدَدِ وَ الْعُدَّةِ وَ الْاَداةِ وَ الْقُوَّةِ، وَ عِنْدَكُمُ السِّلاحُ وَ الْجُنَّةُ، تُوافیكُمُ الدَّعْوَةُ فَلاتُجیبُونَ، وَ تَأْتیكُمُ الصَّرْخَةُ فَلاتُغیثُونَ، وَ اَنْتُمْ مَوْصُوفُونَ بِالْكِفاحِ، مَعْرُوفُونَ بِالْخَیرِ وَ الصَّلاحِ، وَ النُّخْبَةُ الَّتی انْتُخِبَتْ، وَ الْخِیرَةُ الَّتِی اخْتیرَتْ لَنا اَهْلَ الْبَیتِ.
قاتَلْتُمُ الْعَرَبَ، وَ تَحَمَّلْتُمُ الْكَدَّ وَ التَّعَبَ، وَ ناطَحْتُمُ الْاُمَمَ، وَ كافَحْتُمُ الْبُهَمَ، لانَبْرَحُ اَوْ تَبْرَحُونَ، نَأْمُرُكُمْ فَتَأْتَمِرُونَ، حَتَّی اِذا دارَتْ بِنا رَحَی الْاِسْلامِ، وَ دَرَّ حَلَبُ الْاَیامِ، وَ خَضَعَتْ نُعْرَةُ الشِّرْكِ، وَ سَكَنَتْ فَوْرَةُ الْاِفْكِ، وَ خَمَدَتْ نیرانُ الْكُفْرِ، وَ هَدَأَتْ دَعْوَةُ الْهَرَجِ، وَ اسْتَوْسَقَ نِظامُ الدّینِ، فَاَنَّی حِزْتُمْ بَعْدَ الْبَیانِ، وَاَسْرَرْتُمْ بَعْدَ الْاِعْلانِ، وَ نَكَصْتُمْ بَعْدَ الْاِقْدامِ، وَاَشْرَكْتُمْ بَعْدَ الْایمانِ؟
بُؤْساً لِقَوْمٍ نَكَثُوا اَیمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ، وَ هَمُّوا بِاِخْراجِ الرَّسُولِ وَ هُمْ بَدَؤُكُمْ اَوَّلَ مَرَّةٍ، اَتَخْشَوْنَهُمْ فَاللَّـهُ اَحَقُّ اَنْ تَخْشَوْهُ اِنْ كُنْتُمْ مُؤمِنینَ.
🏴🏴🏴🏴🏴
ای پسران قیله- گروه انصار- آیا نسبت به میراث پدرم مورد ظلم واقع شوم در حالی که مرا میبینید و سخن مرا میشنوید، و دارای انجمن و اجتماعید، صدای دعوت مرا همگان شنیده و از حالم آگاهی دارید، و دارای نفرات و ذخیرهاید، و دارای ابزار و قوهاید، نزد شما اسلحه و زره و سپر هست، صدای دعوت من به شما میرسد ولی جواب نمیدهید، و ناله فریادخواهیام را شنیده ولی به فریادم نمیرسید، درحالیکه به شجاعت معروف و به خیر و صلاح موصوف میباشید، و شما برگزیدگانی بودید که انتخاب شده، و منتخبانی که برای ما اهل بیت برگزیده شدید!
با عرب پیکار کرده و متحمّل رنج و شدتها شدید، و با امتها رزم نموده و با پهلوانان به نبرد برخاستید، همیشه فرمانده بودیم و شما فرمانبردار، تا آسیای اسلام به گردش افتاد، و پستان روزگار به شیر آمد، و نعرههای شرکآمیز خاموش شده، و دیگ طمع و تهمت از جوش افتاد، و آتش کفر خاموش و دعوت ندای هرج و مرج آرام گرفت، و نظام دین کاملاً ردیف شد، پس چرا بعد از اقرارتان به ایمان حیران شده، و پس از آشکاری خود را مخفی گرداندید، و بعد از پیشقدمی عقب نشستید، و بعد ایمان شرک آوردید.
وای بر گروهی که بعد از پیمان بستن آن را شکستند، و خواستند پیامبر را اخراج کنند، با آنکه آنان جنگ را آغاز نمودند، آیا از آنان هراس دارید در حالی که خدا سزاوار است که از او بهراسید، اگر مؤمنید.
ادامه دارد ...
▪️🌺▪️--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
هدایت شده از سالن مطالعه
KayhanNews759797104121484856168504.pdf
10.8M
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
امروز؛ پنجشنبه
۸ دی ۱۴۰۱
۵ جمادیالثانی ۱۴۴۴
۲۹ دسامبر ۲۰۲۲
تمام صفحات #روزنامه_کیهان
پیدیاف روزنامههای ایران، وطن امروز، شرق و اعتماد در "سالن مطالعه"
▪️🌺▪️--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee