eitaa logo
سالن مطالعه
191 دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
2.4هزار ویدیو
990 فایل
امروز کتابخوانی و علم‌آموزی نه تنها یک وظیفه‌ی ملّی، که یک واجب دینی است. امام خامنه‌ای مدیر: @Mehdi2506
مشاهده در ایتا
دانلود
27تصویر جزء بیست و هفتم.pdf
10.4M
تصویر جزء بیست و هفتم 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
27صوت تحدیر جزء بیست و هفتم.mp3
4.02M
تلاوت جزء بیست و هفتم 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
27صوت ترجمه جزء بیست و هفتم.mp3
6.86M
ترجمه جزء بیست و هفتم 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
🍃🌸🍃 •┈┈• 🍃 ۳۵۵🍃••┈┈• رفتم پیش روانپزشک مشکلاتم رو گفتم انقدر برام غصه خورد😳😳 و به زمین و زمان بدوبیراه گفت😕😕 گفتم: دکتر شما خودتو ناراحت نکن خدا کریمه فقط پول ویزیتو برگردونی کمی آروم میشم😅 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ --------🔸😜🔸-------- . 🤲 به نام خدای یاریگر مظلومین ✋سلام 🌺 از امیرالمومنین علیه‌السلام؛ مِنْ كَفَّارَاتِ الذُّنُوبِ الْعِظَامِ، إِغَاثَةُ الْمَلْهُوفِ وَ التَّنْفِيسُ عَنِ الْمَكْرُوبِ از جمله کفاره‌هاى گناهان بزرگ، به فرياد بيچاره و مظلوم رسيدن و تسلّى دادن به افراد غمگين است. 📖 نهج البلاغه. حکمت ۲۴ ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅ 👈 روایات ما معمولا انسان‌ها را به نوع‌دوستی و محبت و مودت دعوت می‌کنند و به هر بهانه‌ای مردم را به رسیدگی به دوستان و اطرافیان فرا می‌خوانند. کمک به بیچاره و مظلوم و آرامش دادن به غمگین حداقل با چند جمله محبت‌آمیز بسیار ارزشمند است. 🔸🌺🔸-------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
✍🏻
🍃🌸🍃 ┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄ امروز؛ سه‌شنبه‌ ۲۹ فروردین ۱‌۴۰۲ ۲۷ رمضان ۱۴۴۴ ۱۸ آوریل ۲۰۲۳ منسوب به سه امام مظلوم بقیع و و علیهم‌السلام ذکر امروز؛ یکصد مرتبه یَا اَرحَمَ الرَّاحِمِینَ •┈┈••✾•🌸مناسبت‌های امروز🌸•✾••┈┈• 📆 مناسبت‌های شمسی 🔹میلاد پر از خیر و برکت حاج سیدعلی خامنه‌ای دومین رهبر فرزانه انقلاب اسلامی(۱۳۱۸ ش) 🔹روز ارتش جمهوری اسلامی ایران 🔹مرگ از چهره‌های مرموز تاریخ معاصر ایران (١٣٢٣ش) 📆 مناسبت‌های قمری 📆 مناسبت‌های میلادی 🔹مرگ فیزیکدان یهودی (١٩۵۵م) 🔹کشتار اهالی روستای در لبنان توسط یهودیان صهیونیست (١٩٩۶م) 📆 مناسبت‌های عبری 🔹 (Yom Hashoah) 👈 روز ملّی یادبود قربانیان در کشور جعلی اسرائیل!!! 📚 بیشتر بدانیم: 🖊 به بهانه‌ی ۲۹ فروردین سالروز میلاد امام خامنه‌ای https://eitaa.com/salonemotalee/1375 🖊 https://eitaa.com/salonemotalee/7723 🔸🌺🔸-------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ اصلا مهم نیست تاریخ تولدت ۲۹ فروردین است یا ۲۴ تیر؛ ما حتی ۶ تیر هم به شکرانه اینکه خدا دوباره تو را به ما بخشید جشن می‌گیریم. ❤️ و همه اینها بهانه است آقاجان! بهانه‌ایست که ما یادمان نرود خدا نعمتی چون شما را داده است، خدا را برای این نعمت شکر می‌گوییم. ❤️ اللهم احفظ قائدنا الامام الخامنه‌ای اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ و عَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🔸🌺🔸-------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
KayhanNews7597971041215049572164.pdf
9.49M
🍃🌸🍃 تمام صفحات امروز سه‌شنبه ۲۹ فروردین ۱۴۰۲ 🔸🌺🔸 -------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
تصویر صفحه اول بعضی روزنامه‌های امروز سه‌شنبه ۲۹ فروردین ۱۴۰۲ 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
🔸🌺🔸 -------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
🍃🌸🍃 📚 🌸 “خون دلی که لعل شد” اثری است که در آن “خاطرات حضرت آیت الله العظمی علی خامنه‌ای از زندان‌ها و تبعید دوران مبارزات انقلاب” توسط خود ایشان ابتدا به زبان عربی به چاپ رسیده و سپس به قلم دکتر “محمدعلی آذرشب” گردآوری و به وسیله ی “محمدحسین باتمان غلیچ” به فارسی بازگردانی شده است. 🌸 همین نقل خاطرات از قلم شخص ایشان، سبب شده تا این کتاب، از دیگر خاطراتی که در زمینه ی مبارزات قبل از انقلاب به رشته ی تحریر درآمده اند، متمایز شود. 🌸 “حضرت آیت الله العظمی خامنه ای مد ظله”، در این اثر از روزهای کودکی و اشتغال به تحصیل تا آغاز فعالیت های خود به عنوان یک مبارز علیه رژیم طاغوت و سپس درگیری ها و دستگیری ها، همه چیز را با جزییات دل‌چسبی شرح داده‌اند. 🌸 از دیگر ویژگی های کتاب “خون دلی که لعل شد” به قلم “حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای مد ظله”، نگارشی به دور از اطناب است؛ ایشان از آوردن مطالب غیرمفید خودداری کرده‌اند و خواننده هرآنچه می‌خواند، مطالبی است که به نحوی نکته ای را آشکار می سازد و باقی سرگذشت‌نامه را پیش می‌برد. 🌸 توصیفات در این اثر، با دقت و ظرافتی مثال زدنی به رشته‌ی تحریر درآمده‌اند و تصویر جامعی از فضایی که رهبر معظم انقلاب و دیگر هم‌رزمان پاکبازشان در آن به مبارزه مشغول بودند را به مخاطب نشان می‌دهد. 🌸 با وجود این که کتاب “خون دلی که لعل شد”، عمدتا به دوران تبعید و اسارت‌های رهبر فرزانه‌ی انقلاب پرداخته، اما جزییات دلپذیر و روشنگری از افکار و سیره ی آن حضرت در امور زندگانی را نیز به همراه دارد. 🔸🌺🔸 -------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
🍃🌸🍃 یهودی‌زاده‌ای به‌دنبال قسمت قبل؛https://eitaa.com/salonemotalee/10295 قسمت سوم؛ 🔹شفا به واسطه‌ی پیوند با حسین علاء، وزیر دربار، خود را به دربار پهلوی نزدیک کرد کم‌کم به‌عنوان یکی از نویسندگان نطق‌های شاه به سلک درباریان درآمد و خیلی زود، به واسطه‌ی آن‌که به «عظمت‌گرایی» شخصی شاه و خودبزرگ‌بینی او کاملاً آشنا بود، با تحریک محمدرضا به ترویج فرهنگ «باستان‌گرایی» به‌جای اسلام، خود به طراح و همه‌کاره‌ی روند استحاله‌ی فرهنگ مذهبی به فرهنگ شاهنشاهی تبدیل شد. 🔶🔸طراحی جشن‌های ۲۵۰۰ ساله 🔹شفا کسی بود که اندیشه‌ی برگزاری یک جشن مفصل را در بزرگداشت سالگرد ۲۵۰۰ سال پادشاهی به ذهن شاه انداخت و خود طراح اصلی این جشن شد که به «جشن‌های ۲۵۰۰ ساله» شهرت پیدا کرد. (۹) 🔹این جشن که به مدت ۵ روز (۲۰ تا ۲۴ مهر ۱۳۵۰) با شرکت شاهان و رؤسای کشورها از ۶۹ کشور در تخت جمشید برگزار شد، به نماد تجمل‌گرایی و اسراف و تبذیر خاندان پهلوی از کیسه ملت ایران بدل گشت. در این جشن که تک‌تک اجزاء برگزاری آن به گران‌ترین قیمت از خارج از کشور تهیه شد، ۴۰۰ میلیون دلار (اذعان خود شفا در مصاحبه با حسین دهباشی) هزینه شد تا در گرمای سوزان مرودشت، رؤسای کشورها شاهد رژه گروه‌هایی با آرایش و لباس و گریم و ساز و برگ بعضاً خنده‌دار در یادبود سلسله‌های پادشاهی باستانی ایران باشند. (۱۰) 🔹و نکته تلخ و دردناک این‌که مردم ایران (حتی مردم بومی که در منطقه برگزاری جشن زندگی می‌کردند) هیچ سهمی در آن نداشتند و حتی حق نداشتند به چند کیلومتری محوطه‌ی برگزاری جشن نزدیک شوند. به تحریک شفا، شاه این جشن را برگزار کرد تا مثلاً وجهه‌ی «شاهنشاهی» خود را در چشم جهانیان فرو کند، لیکن نتیجه‌ی عکس گرفت و بسیاری از مطبوعات آن روز دنیا، این بریز و بپاش عجیب و حیرت‌آور را (در زمانی که بالای ۸۰ درصد کشور در شرایط ماقبل مدرنیته زندگی می‌کردند) نشان جنون عظمت‌طلبیِ یک دیکتاتور جهان سومی دانستند. (۱۱) 🔹مهم‌ترین بخش این رویداد که بیش از همه در یادها مانده، خطابه‌ی معروف محمدرضا خطاب به کوروش بود: کورش! کبیر شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه هخامنشی، شاه ایران زمین، از جانب من، شاهنشاه ایران، و از جانب ملت من، بر تو درود باد. ما امروز در برابر آرامگاه ابدی تو گرد آمده‌ایم تا به‌تو بگوییم: آسوده بخواب، زیرا که ما بیداریم……..” 🔹نویسنده‌ی این خطابه، کسی جز شجاع‌الدین شفا نبود. تحلیل‌گرانی بعدها نوشتند که رژیم اسرائیل از حامیان این جشن بود، چرا که آن‌ها «کوروش» را به‌عنوان منجی بزرگ قوم یهود از دست پادشاه آشوری (نبوکد نصر یا همان بخت‌النصر) می‌دانند و از طریق هم‌کیش خود، شجا‌ع‌الدین شفا، این فکر را در ذهن شاه ایران انداختند که با برجسته‌کردنِ کوروش و شاهان باستانی، برای کم‌رنگ کردن اعتقادات اسلامی در ذهن ملت ایران تلاش کند. (۱۲) (۱۳) 🔶🔸ساخت کتابخانه شاهنشاهی 🔹علاوه بر این، شاه فرمان ساخت کتابخانه شاهنشاهی را در سال ۱۳۵۲ (۱۹۷۳) صادر کرد و شجاع‌الدین شفا را که در آن زمان معاون فرهنگی وزارت دربار بود مأمور کرد کتابخانه را بسازد و ریاست آن را در دست بگیرد. 🔹قرار شد «کتابخانه ملی پهلوی» در قلب تهران ساخته شود و ظرف ده سال به بهره‌برداری برسد و در همان آغاز، ششصدهزار عنوان کتاب و بیش از ۲۵ هزار عنوان نشریه را در خود جای دهد. این پروژه با انقلاب اسلامی ناتمام ماند. 🔹محور کار شفا از همان زمان که مسئولیت فرهنگی دربار را به عهده داشت، برجسته‌کردن هر چه بیشترِ «ایران باستان»، حمله‌ی غیرمستقیم به اعتقادات اسلامی به‌عنوان «خرافات ضدملی» از طریق برجسته‌کردن حمله‌ی اعراب به ایران و سرنگونی پادشاهی ساسانی و ایجاد کینه نسبت به اعراب و اسلام بود. 🔗 ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/10380 🔸🌺🔸 -------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
هدایت شده از سالن مطالعه
🍃🌸🍃 🌷🇮🇷 🇮🇷🌷 روایتی از زندگی ۴۰ساله همسر گرامی سرلشکر شهید حاج حسین همدانی ◀️ قسمت ۱۴۶م؛ پرسیدم: "توی هیئت چی خوندی؟" گفت: "«روضه» که بلد نبودم فقط پشت سرهم مثل میاندارها تکرار می‌کردم «حسین آرام جانم حسین روح و روانم حسین دوای دردم حسین دورت بگردم.»" هر دو با ته‌مایه‌ای از شوخی با هم حرف می‌زدیم خندیدم و گفتم: "حسین! به قول بچه‌های جبهه بدجوری نور بالا می‌زنی!؟" گفت: "ناقلا! حالا که از سوریه اومدم و از معرکه دور شدم داری از این حرفا می‌زنی؟!» گفتم: "نه! واقعاً می‌گم، یه جور دیگه‌ای شدی!" گفت: "یه مأموریت ناتمام دارم که باید تمومش کنم." نباید عیان حرف دلم را می‌زدم فکر کردم که آمادگی‌ام را دیده و می‌خواهد به سوریه برگردد زانوهایم سست شد و صدایم لرزان: "کجا؟! شما که تازه اومدی؟!" فهمید که فکرم به سوریه رفته غبار تردید را از ذهنم کنار زد: "خانوادگی می‌ریم راهپیمایی اربعین." از این بهتر پاسخی را نمی‌توانستم بشنوم. جان به تنم بازگشت. همان جمعی بودیم که دفعه قبل از فرودگاه امام به دمشق رفتیم زهرا، سارا، حسین و من به اضافه برادر حسین اصغرآقا و خانمش چهار روز مانده به اربعین سوار پرواز تهران - نجف شدیم حسین اسم این سفر و حضور در راهپیمایی را تمام کردن مأموریت ناتمام گذاشته بود. شب به نجف رسیدیم به زیارت آقا امیرالمومنین علی (ع) رفتیم چه صفایی داشت من که در زینبیه، در مسیر حرم، به صدای تیر عادت کرده بودم، احساس کردم در امن‌ترین نقطه روی زمین ایستاده‌ام. شب منزل یک طلبه عراقی خوابیدیم که رسم میزبانی را با اخلاق و ادب و حسن خلقش تمام کرد صبح کوله‌های‌مان را برداشتیم تازه فهمیدیم که چه خبطی کردیم توی كوله من فقط پنج کیلو آجیل بود. سارا و زهرا هم بار اضافی آورده بودند. حسین وسایل غیرضروری را کنار گذاشت وسایل مورد نیاز ما سه نفر را توی کوله خودش جا کرد کوله تقريباً نصف قد خودش شد. ماندیم که این کوله بلند و سنگین را چگونه می‌کشد مقداری از بار را اصغرآقا به اصرار ازش گرفت و حرکت کردیم. همه کفش کتانی پوشیده بودیم فقط حسین دمپایی به پا داشت گفتم: "مگه می‌شه ۹۰ کیلومتر رو با دمپایی رفت؟!" گفت: "نگاه کن به این پیرمردا و پیرزنا و بچه‌های عرب. بیشترشون دمپایی پاشونه، اگه ما از نجف شروع کردیم، اونا از بصره راه افتادن یعنی ۷۰۰ کیلومتر راه می‌رن! فقط به عشق حضرت زینب (س)." جلوتر از ما حرکت می‌کرد که گم نشویم شال بلند و سیاهی روی سرش انداخته بود که کسی او را نشناسد. با این حال گاهی صید نگاه دوستانش می‌شد. دعا می‌خواندیم و راه می‌رفتیم هر از گاهی به نیت یکی از رفتگان گام می‌زدیم. سیل جمعیت میلیونی و حرکت روان آنها رو به کربلا خستگی را از پاها به در می برد. هر طرف که نگاه می‌کردی دیدنی بود زنی را دیدم که دختر بچه‌اش را توی جعبه میوه گذاشته بود و با طناب روی زمین می‌کشید پیرمردی که با دو پای قطع شده، چهار دست و پا روی زمین راه می‌رفت کاروان جانبازانی که از ایران آمده بودند و با ویلچر این مسیر طولانی را طی می‌کردند. جوانان پرشور عراقی و لبنانی که با بیرق‌های بلند، شعر حماسی می‌خواندند و هروله‌کنان صف مردم را می‌شکافتند تا به کربلا برسند. 🔗 ادامه دارد ... 🔸🌺🔸 -------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee