eitaa logo
《 مسجد صنعتگران 》
1.1هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
758 ویدیو
42 فایل
ا ﷽ ا 🧊 مسجد #صنعتگران مشهدمقدس 💠 انتشار برنامه‌ها و اخبار فعالیت‌ها 💠 نشر بیانات استاد #صرافیان 📌آدرس:خیابان بهار،نرسیده به میدان بسیج 💬 ارتباط: 📍 @Mahdieyar 🔗 لینک پیوستن: 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1316618552C9d5ce918de 📌 آدرس کانال:
مشاهده در ایتا
دانلود
《 مسجد صنعتگران 》
. ا ﷽ ا 🏷 #سفرنامه | #اربعین | #پیاده‌روی 🚩 #گزارش_هجدهم | «من البحر إلی النّحر» ✍ محسن رمضان تا
. ا ﷽ ا 🏷 | | 🚩 | «من البحر إلی النّحر»محسن رمضان تاش 🗓 ۴ صفر ۱۴۴۶ بسم اللّه الرّحمن الرّحیم سلام علیکم ... اوّلین شبِ پس از آغاز پیاده‌روی زیارت اربعین را در شهر فاو مهمان آقای علی مُلّائی بودیم. بنده درباره هر یک از میزبانان اگر مطلبی نمی‌نویسم و از شرح حالش نمی‌گویم بدین معنی نیست که آنها به مانند حاج ابو امیر به کار و نیاز زائران نمی‌پردازند یا همانند آقای سیّدمحمّد موسوی زندگی مجاهدانه‌ی پُر ماجرایی ندارند که چه بسا برخی از این بزرگواران داستانی شنیدنی‌تر از دیگران داشته باشند بلکه نوع مواجهه ما طوری بود که زیاد از احوالات آنها باخبر نشدم. با اینکه این سال سوم بود که مهمان آقای علی مُلّائی می شدم (البته در سال اوّل، ایشان بنده را به خانه یکی از آشنایان خود برده بود) لکن هنوز شغل ایشان را نمی‌دانم و فقط حدس می‌زنم که نقاش ساختمان باشند امّا آنچه که ما را با هم آشنا کرد و سبب این دیدارها شد وجود زمینه‌ی مودّتی بود که پروردگار رحمان به وسیله قیام امام حسین علیه‌السّلام میان بندگان خود قرار داد و همین مهم بود و به چیز دیگر نمی پرداختیم... گاهی هم یکی از برادران عراقی اندکی قبل از ظهر یا غروب شما را مهمان می کند و زائران دیگری هم به منزل او آمده اند... مقداری استراحت می کنید و نماز می‌خوانید و بعد صرف غذا است و پس از ساعتی یا به راه ادامه می‌دهید و یا خوابِ شب است و لذا چندان فرصت آشنایی پیش نمی آید. آقای علی مُلّائی که به برداشت بنده مردی بامحبّت و معرفت و پُرشور است به لحن مدّاحان ایرانی و زبان فارسی و... علاقمند است و همان دقایق کوتاه همنشینی با ایشان بر سر این موضوعات به شیرینی می گذرد. امسال دیدم که لحن یک قاری عراقی که محزون، آیات قرآن کریم را قرائت می‌کنند و خیلی از مواکب در مسیر پیاده‌روی صوت قرائت ایشان را پخش می کنند را تمرین کرده و بسیار خوب می خواند. برادران عراقی ما به آنکه زائران را به خانه خود می آورد و از او پذیرایی می‌کند «مؤذّب» می‌گویند (مانند مُؤذّن، آنکه اذان می گوید) این کلمه با معنی‌ای شبیه پناه‌دهندگان، مراقبت کنندگان در دعای عهد آمده است: والذّابّین عنه... وقتی شما در کنار جادّه پیاده‌روی می‌کنید، بسیار از شما می‌پرسند که آیا مؤذّبی برای تو هست، مؤذّب داری؟ در حوالی شهر فاو وقتی به این سؤال جواب مثبت می‌دادیم سؤال بعدی این بود که چه کسی مؤذّب شماست و به محض اینکه اسم آقای علی مُلّائی را می آوردیم معمولا طرف مقابل سریع دور می‌شد گویا می‌ترسیدند که دور و بر زائرانی که مهمان علی مُلّائی هستند، بایستند که خودش از جدّیت آقای علی مُلّائی در پذیرایی از زائران خبر می داد. سال گذشته که همین مسیر را با دو پدر از پدرانِ دانش آموزان سابق مسجد صنعتگران و بستگان آنها (در مجموع ۴ نفر بزرگسال و ۴ کودک) می‌آمدیم همین مطلب خیلی سبب مزاح در حوالی شهر فاو شد... صبح روز سه شنبه دوم مرداد و هفدهم محرّم الحرام حوالی طلوع آفتاب آقای علی مُلّائی از یکی از همسایگان خود خواست که با خودرو ما را به همان نقطه دیروز غروب که تا آنجا پیاده‌روی کرده بودیم و نرسیده به شهر فاو بود برساند. به همان محل رفتیم و پیاده‌روی را در روز دوم پِی گرفتیم... فاطمه در همان اوّلین قدم بلکه لحظه‌ای که فهمید دوباره می‌خواهیم راه برویم گریه سَر داد که غیر منتظره بود... البته وقتی ایشان را بغل کردم و مقداری دلداری دادم و راه رفتیم، همراهی خوبی کرد. یک مشکل دیگر که بروز کرد این بود که مقداری شام را دیر می‌دادند و در نتیجه ساعت خواب عقب می‌افتاد و از آنطرف معمولا باید برای پیاده‌روی‌، همه قبل از اذان صبح بیدار شوند تا آماده باشند و این بیداری برای بچه ها مقداری دشواری داشت... به شهر فاو رسیدیم و از آن گذشتیم... در حین عبور از شهر فاو به حیاط مسجد امیرالمؤمنین علیه‌السّلام که روزی قدمگاه و مصلّای سربازان رشید ما بود هم رفتیم. نیاز به خرید کلاه آفتابگیر برای بچه ها بود که از بازار فاو که در مسیر پیاده‌روی بود تهیّه کردیم وقتی یکی از کلاه‌ها را سَر بچه‌ها امتحان کردم و به نظر مناسب آمد، قیمت را از فروشنده پرسیدم که پاسخ داد که برای زائر هدیه است و پولی نمی گیرند. اینکه ما سه کلاه می خواستیم و اصرار هم کردیم که اگر قرار است هدیه باشد فقط یکی باشد و حدّاقل برای دو تا کلاه دیگر بهایش را بگیرند، تفاوتی برای مغازه دار نداشت و انسان را به فکر می‌برد و شرمنده می کرد که چرا بعضی از ما وقتی متوجّه زائر بودن یک شخص می شویم از او پول بیشتری برای یک فروش یک کالا یا ارائه یک خدمت می گیریم و یا محبّت و توجّه لازم را به زائران امام رضا علیه السّلام نداریم و اینجا... 📌 ان شاءالله ادامه دارد... 👈 درباره مسیر پیاده‌روی «من البحر إلی النّحر» ╭─═══════─ 🆔 @Sanatgaraanصنعتگران ╰─════════════─