eitaa logo
سنگر شهدا
2.5هزار دنبال‌کننده
97.3هزار عکس
7.6هزار ویدیو
90 فایل
یادوخاطره شهدا ورزمندگان دفاع مقدس ارتباط با ما https://eitaa.com/Madizadha
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷... نمی دانم آقا با چه قلمی روی کاغذی، سه خط نوشتند و به دست من دادند و فرمودند: «این را به خان میرزا بده و دیگر مانع فرمانده لشکر صاحب الزمان نشو!» باز تلاشم را کردم شاید اثری داشته باشد. گفتم: آقا بگذارین امتحان آخرش را بده، خودم راهی اش می کنم. آقا با کمی غضب فرمودند: «اگر به خان میرزا اجازه ندی روز قیامت، از مادرم، حضرت زهرا(س) می خواهم به تو پشت کند.» دستم را روی چشم گذاشتم و گفتم: من و خان میرزا فدای امام زمان(عج)... در وصیتش نوشته بود:... باور کنید امام زمان(عج) در جبهه هاست امیدوارم که از این سرباز عقب مانده از لشکرت راضی شوی و مرا ببخش اگر گنهکارم، مرا ببخش اگر خطا کارم. مهدی جان در قدمگاه هایت که محل خانواده شهدا بود میرفتم ومتوسل میشدم.آخر درِ ورود به درگاه خدا از آنجا میگذرد.کجا را غیر از این راه میتوانستم پیدا کنم. مهدی جان شاید در اوایل نمی دانستم ولی بعداً فهمیدم که درِ ورود به پیشگاه خدا ازکنار بازماندگان شهدا می گذرد.درِ راه یابی به تو واجدادت،از خانه ی شهدا نورش سوسو میزند... ﻣﻨﺒﻊ: ﻛﺘﺎﺏ ﺭاﺯ ﻳﻚ ﭘﺮﻭاﻧﻪ.. 🌷 @sangareshohadababol
🏴روز هفتم محرم ▪️در اين روز عبيدالله بن زياد نامه‌اي به نزد عمربن سعد فرستاد و به او ‏دستور داد تا با سپاهيان خود بين امام حسين (ع) و اصحابش و آب فرات فاصله ايجاد كرده ‏و اجازه نوشيدن حتي يك قطره آب را به امام ندهند، همانگونه كه از دادن آب به عثمان بن ‏نعمان خودداري شد. ‏ ▪️عمر بن سعد نيز فوراً عمرو بن حجاج را با پانصد سوار در كنار شريعه فرات مستقر كرد و ‏مانع دسترسي امام حسين (ع) و يارانش به آب شدند و اين رفتار غيرانساني سه روز ‏قبل از شهادت حضرت صورت گرفت در اين هنگام مردي به نام عبدالله بن حصين ازدي كه ‏از قبيله بجيله بود فرياد برداشت كه اي حسين! اين آب را ديگر سان رنگ آسماني ‏نخواهي ديد! به خدا سوگند كه قطره‌اي از آن را نخواهي آشاميد تا از عطش جان‌دهی!‏ ▪️امام حسين (ع) فرمود: خدايا! او را از تشنگي بكش و هرگز او را مشمول رحمت خود قرار ‏مده! حميد بن مسلم مي‌گويد به خدا سوگند كه پس‌ازاین گفتگو به ديدار او رفتم درحالی‌که بيمار بود، قسم به آن خدايي كه جز او پروردگاري نيست، ديدم كه عبدالله بن ‏حصين آن‌قدر آب مي‌آشاميد تا شكمش بالا آمد! و باز فرياد مي‌زد العطش! باز آب مي‌خورد ‏تا شكمش آماس مي‌كرد ولي سيراب نمي‌شد و چنين بود تا جان داد. ▪️در اين روز بود كه خبر رسيدن مسلم بن عوسجه كه شبانه از كوفه به كربلا آمده و خود را ‏به سپاه امام رساند، اصحاب و ياران را خوشحال و شادمان كرد مسلم اولين شهيد ‏عاشوراست كه در حمله نخست به شهادت رسيد. پيرمردي بزرگوار از طايفه بنی اسد و از ‏چهره‌هاي درخشان كوفه و از هواداران اهل‌بیت (ع) بود از اصحاب پيامبر (ص) و از ‏مسلمانان باسابقه به شمار مي‌رفت و از آن حضرت هم روایت‌شده است كه پارسا، ‏شجاع و سواركاري نامي بود. @sangareshohadababol
حاجت بگیرید 🔺آقا مجتبی تهرانی(ره) : 🔹حاجت های بزرگ خودتان را از آقازاده‌ های کوچک امام حسین(حضرت علی اصغر و حضرت رقیه«ع») بگیرید. @sangareshohadababol
🏴در کربلا چه گذشت... ▪️هفتم محرم الحرام | منع آب ▪️جناب حبیب بن مظاهر اسدی با اذن امام حسین علیه السّلام برای آوردن یاور و کمک، به قبیله بنی اسد رفت. اسدیان پذیرفتند و حرکت کردند، ولی جاسوسان به عمر سعد خبر دادند و او عده ای را فرستاد تا مانع آنها شوند. 🔺وقایع نگار روزانه محرم 🇮🇷 @sangareshohadababol
میدونيد ضرب المثل«سرش بره قولش نمیره» از کجا اومده؟؟؟ ▪️روی دستش 🖤" پسرش " رفت ولی " قولش نَه " ▪️نیزه ها تا 🖤" جگرش "رفت ولی " قولش نَه " ▪️این چه خورشید 🖤غریبی است که با حال نزار ▪️پای نعش 🖤قمرش رفت ولی " قولش نَه " ▪️شیر مردی که 🖤در آن واقعه " هفتاد و دو " بار ▪️دست غم بر 🖤" کمرش " رفت ولی " قولش نَه " ▪️هر کجا مینگری 🖤" نام حسین است و حسین " ▪️ای دمش گرم 🖤" سرش " رفت ولی " قولش نَه " ▪️ السَّلامُ عَلَيْك 🖤یا اَباعَبْدِاللهِ الحسین✋ ─┅─═इई 🖤💚🖤 ईइ═─┅─ @sangareshohadababol
📸 ایستاده یک تنه در برابر دنیا 👤مقام معظم رهبری: کار امام حسین علیه‌الصّلاه والسّلام در کربلا، با کار جدّ مطهرش حضرت محمد بن عبداللَّه صلی‌اللَّه‌علیه‌وآله‌وسلم در بعثت، قابل تشبیه و مقایسه است. قضیه این است. همان طور که پیغمبر در آن جا، یک تنه با یک دنیا مواجه شد، امام حسین هم در ماجرای کربلا، یک تنه با یک دنیا مواجه بود. ۱۳۷۵/۰۹/۲۴ @sangareshohadababol
آقا بیا ! شهیدان ثابت کردند اینجا کوفه نیست ... @bank_aks @sangareshohadababol
🖤شـب هفـتم شـب آبِ 🖤شب اصغر ربابِ السلام علیک یا باب الحوائج یا حضرتِ علی اصغر"ع"✋🏼 @sangareshohadababol
در نوجوانی ؛ مرگ "اَحلَی مِن عسل" نیست این کار تنها از شهادت بر می‌آید 💠 @bank_aks @sangareshohadababol
وقتی نسل ها ؛ به هل من ناصر یَنصرونی پیرِ خمین لبیک گفتند ... 💠 @bank_aks @sangareshohadababol
"معبودا؛ این عزت برایم بس که بنده تو باشم و این افتخار برایم بس است که تو پروردگارم باشی، تو همان هستی که من میخواهم، پس مرا همانی قرار ده که تو میخواهی" قسمتی از نیایش غواص شهید محمد پرگنه این گمنام واحد اطلاعات عملیات لشگر ۱۰ حضرت سید الشهدا (ع) از شهدای محله جوادیه تهران شهادت: عملیات والفجر۸، فاو 🏴صلی اَللهُ عَلیکْ یا اباعبدلله (ع)🏴 @SeyedEbrahim_kasaeya @sangareshohadababol
به یاد شهدا یاد و خاطره ایستاده از راست : برادر محسن زعیم زاده شهید ماشا الله استاد مرتضی شهید عزت الله اوضح شهید حبیب چیذری نشسته از راست: شهید محمد پرگنه شهید عباس پناهدار برادر نادر ادیبی لشکر ۱۰ حضرت سید الشهدا (ع) 🏴صلی اَللهُ عَلیکْ یا اباعبدلله (ع)🏴 @SeyedEbrahim_kasaeya @sangareshohadababol
🔰 عوام فریبی عجیب عمر سعد! ♨️ یکی از مهم‌ترین دلایل شکل‌گیری واقعه دلخراش کربلا، عوام‌فریبی و نفاق یزیدیان بود. 🔻 زمانی که واقعه به پایان رسید، لشکر یزید بنا گذاشتند که سرهای به نیزه و کاروان اسرا را در کوچه‌های شهر بگردانند. 🔻عمر سعد که به بزرگترین جنایات تاریخ دست زده است، وقتی اسرای اهل بیت علیهم‌السلام را وارد کوفه کردند، کوچه به کوچه، حتی در کوچه‌های یک متری و دومتری می‌گردانیدند تا اینکه به کوچه‌ای رسیدند. دیدند عمرسعد در جلو این کوچه ایستاده و دست‌های خود را به دو طرف دیوار چسبانده‌ است و از عبور جلوگیری می‌کند! 🔻از او پرسیدند: چرا مانع عبور آنان می‌شوی؟ پاسخ داد: در این کوچه، خانه کودک یتیمی است که تصرف در مال یتیم بدون اجازه ولی او یا حاکم شرع جایز نیست؛ بنابراین نمی‌گذارم از این کوچه استفاده‌کنید. 💢 کسی که دستش تا مرفق به خون فرزند پیامبر آغشته است، شبهه تصرف در مال صغیر را مطرح می‌کند...! 📚 برشی از کتاب زیبایی‌ها و زشتی‌های کربلا اثر @sangareshohadababol
سالروز ولادت شهید حسین راعی ( سنگچال زاده )عمران نام پدر : یار علی نام مادر : کلثوم امامی تاریخ تولد :1345/05/14 تاریخ شهادت : 1365/12/20 محل شهادت : کویر خاش - زاهدان گلزار: شهدای دیوا 🌺 شهید حسین راعی عمران از نیروهای مرزبانی شرق کشور در مبارزه با اشرار و قاچاقچیان در تاریخ بیستم اسفند سال 1365 به شهادت رسید. روحش شاد🌹 @sangareshohadababol
🌷خاطره ای از شهید حسین راعی ( امامی ) یقین به شهادت 🌸خواهر شهید : آخرین باری که آمده بود دیوا ، دیوا پر بود از یاد شهدا ... هر کوچه ای که بگذری تداعی یک شهید است و حسین (عسگری) در آخرین روزهای در کنار پدر و مادر بودن را سپری می کرد تشییع بود ،شهید بود یا نه نمی دانم آنقدر یادم هست بعد تشییع که تابوت را به محل همیشگی می بردند گفته بود : این تابوت استفاده نمی شود تا منو روی آن قرار دهند ، و این گونه شد. فدایی امام بود . دعای بعد نمازش این بود که خدایا از عمر من بکاه و بر عمر رهبرم بی افزا. شهید حسین راعی نفر اول از سمت چپ @sangareshohadababol
صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین 🌷سید شهیدان اهل قلم شهید سید مرتضی آوینی رحمت الله علیه:"از باب استعاره نیست اگر عاشورا را قلب تاریخ گفته اند. زمان هرسال در محرم تجدید می شود و حیات انسان هر بار در سیدالشهدا. نه این حیات دنیایی، که جانوران نیز از آن برخوردارند. حیاتی که در خور انسان است،حیات طیبه،حیاتی آن سان که امام داشت، زیستی آن سان که امام زیست." شهید سید مرتضی آوینی عزاداری رزمندگان لشکرویژه ۲۵ کربلا. یادش بخیر😭😭 🌹 اللهم عجل لولیک الفرج🌼 @sangareshohadababol
🛑استوری لیلا اوتادی از یک رزمنده دفاع مقدس و کنایه اش به برخی مردان امروزی @sangareshohadababol
🌹🍃 حر بن يزيد رياحے اولين ڪسے بود ڪه آب را به روے امام حسین(ع) بست و روز عاشورا اولین شهید ڪربلا شد و جانش را فداے اسلام ڪرد. عمر سعد هم اولين ڪسے بود ڪه به امام نامه نوشت و اولين ڪسے شد ڪه تير را به سمت او پرتاب ڪرد! چه ڪسے باخبر است ڪه آخر ڪارش به ڪجا ميرسد؟ 🔹اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ امُورِنا خَیْراً خدایا آخر و عاقبت ما را ختم به خیر ڪن @sangareshohadababol
📍روایتی از عاشورای 1342 🕹 روزی که علم و کتل‌ها به تصاویر امام خمینی مزین شد 🔹در محرم سال 1342، هیئت عزاداری تحت سرپرستی شهید طیب حاج‌رضایی عملکردی ویژه داشت. حاج‌رضا حدادعادل می گوید: «منزل ما کنار تکیه طیّب بود. دسته طیّب، شب عاشورا، طبق معمول هر ساله از تکیه بیرون آمد. طیّب در جلوی علامت در حرکت بود و سینه‌زن‌ها پشت‌سرش آرام‌آرام حرکت می‌کردند. آن شب برخلاف سال‌های قبل، عکس‌های حضرت امام خمینی به سینه علامت نصب شده بود. 🔹من تقریباً در سه چهار قدمی طیّب ایستاده بودم که اتومبیل دربار، کنار خیابان ایستاد. رسول پرویزی (معاون علم) پیاده شد و به طیّب گفت: «طیّب‌خان! این کاری که کرده‌ای [نصب عکس‌های امام خمینی روی علامت] کار درستی نیست. آن عکس‌ها را بردار».طیّب مقاومت کرد. پرویزی گفت: «طیّب‌خان! دارم به تو می‌گویم، بد می‌شودها!» طیّب گفت: «می‌خواهم بد شود. عکس‌ها را بر‌نمی‌دارم» پرویزی باعصبانیت رفت وسوار اتومبیل شد. 🔹 اتومبیل با یک چرخش سریع از راهی که آمده بود، برگشت. دسته با علامتی که عکس‌های حضرت ‌امام به آن نصب بود حرکت کرد.» 📚منبع: طیب خان؛ مسعود ده نمکی؛ مرکز اسناد انقلاب اسلامی @sangareshohadababol
💚 🔴عبید الله بن الحر جعفی» از قبیله بنی سعد بود. وی از هواداران عثمان بود و پس از قتل عثمان به معاویه پیوست و در جنگ صفین علیه امام علی(ع) جنگید و پس از شهادت امام علی(ع) به کوفه رفت. عبیدالله تا زمان قیام امام حسین علیه السلام در کوفه سکونت داشت و از بزرگان و اشراف کوفه بود و وقتی مقدمات قیام آن حضرت فراهم گشت و حضرت به طرف کوفه حرکت نمود، عبیدالله عمداً از کوفه بیرون آمد تا با امام حسین(ع) روبرو نشود. اما عبیدالله در منزلگاهی بنام «قصر بنی مقاتل» با اباعبدالله(ع) روبرو شد. ♦️امام حسین (ع) در ضمن سخنانی به او فرمود: «تو گناهان زیادی مرتکب شده‌ای، آیا می‌خواهی توبه کنی و از آن گناهان پاک گردی و در این قیام، همراه من شوی؟» اما ابن حر جعفی به امام گفت: «به خدا سوگند، ای پسر دختر پیغمبر! اگر تو در کوفه تنها نبودی و یارانی داشتی که با دشمن بجنگند، من هم یاریت می کردم، ولی شیعیان تو را در کوفه دیدم که از ترس بنی امیه در خانه‌های خود خزیده‌اند، تو را به خدا همراهی خود را از من مخواه، ولی هر قدر بتوانم با تو همراهی می‌کنم، و حاضرم این اسبم را که بی نظیر است به شما هدیه دهم». ♦️امام حسین(ع) نیز به او فرمود: «ما برای اسب و شمشیرت به سراغت نیامدیم، فقط به این خاطر آمدیم که از تو یاری بطلبیم. اگر نسبت به بذل جانت در راه ما بخل می‌ورزی، نیازی به چیزی از اموال تو نداریم.» و سپس این آیه از سوره کهف را خواند: «و ما کنت متخذ المضلین عضدا»؛ ما گمراهان را به یاری خود نمی‌طلبیم. ♦️امام(ع) پس از این گفتگوها به عبیدالله بن حرّ فرمود: «اگر قصد یاری ما را نداری، پس از خدابترس و با آنان که با ما می‌جنگند نباش! به خداسوگند! هر کس فریاد استغاثه ما را بشنود و به یاری ما نشتابد یقیناً آخرت او تباه خواهد شد». عبیدالله بن حر عرض کرد: نه، هرگز چنین نخواهد شد! ان شاءالله و من با دشمن شما همراهی نخواهم کرد. ♦️بعد از واقعه کربلا، ابن حر، بشدت پشیمان شد و به همین لحاظ به زیارت امام حسین(ع) رفت و بعد از مدتی در کنار مختار ثقفی، قیام کرد، اما بعد از زمان کوتاهی، از سپاه مختار نیز رویگردان شد و به لشکر مصعب در مقابل مختار پیوست و بعد از شهادت مختار، با مصعبیان نیز درگیر شد و نهایتا در سال 68 هجری، 7 سال بعد از واقعه کربلا, در آب غرق شد و دنیا و آخرت خود را تباه نمود @sangareshohadababol
سنگر شهدا
‍  از تولید و ساخت عمده شراب تا شهادت در جنگ تحمیلی! *محمدعلیِ پورعلی* جوان زیبا و سفیدرویی بود که به خاطر طلائی رنگ بودن موهایش در روستای گُراخک شاندیز به *"مندلی‌طلا"* معروف بود. مندلی‌طلا تا قبل از شهادت، در روستا اقدام به تولید و پخش مشروبات الکلی به صورت بشکه‌ای می‌کرد، تا این‌که توسط کمیته انقلاب اسلامی آن زمان دستگیر و پس از محاکمه به شلاق محکوم شد. وی را جلوی مسجد روستا آورده و روی چهارپایه‌ای خواباندند و در برابر مردم، حدّ شلاق را بر بدنش جاری کردند. بعد از اجرای حد، پدر پیرش به او گفت: *"خیر نبینی که آبروی منو بردی و از نمازِ تو مسجد محرومم کردی".* بعدها مندلی طلا به یکی از دوستانش گفته بود: *"از حرف پدرم خیلی تکون خوردم و دلم خیلی شکست. "* موقعی که زیر بغلامو گرفته بودن و از روی چهارپایه پایین میاوردن، رو به خونه خدا (مسجد) کردم و از خدا طلب بخشش کردم. بعد از چند روز هم دلم هوای جبهه کرد. متوسل به *اباعبدالله* شدم و تصمیم گرفتم به جبهه برم". اهالی روستا می‌گویند: "مندلی طلا عزم جبهه کرده بود اما بسیج روستا به‌خاطر سابقه خرابش، ثبت‌نامش نکرد!" از پایگاه بسیج شاندیز و اَبَرده هم اقدام کرد، آنها هم ثبت‌نامش نکردند. دوست مندلی‌طلا که از بسیجیان روستای زُشک می‌باشد، او را از طریق پایگاه بسیج روستای زشک ثبت نام کرده و او را به آموزش جبهه اعزام کرد. وی می‌گوید: "مندلی‌طلا بعد از طی دوران آموزش و هنگام اعزام به جبهه به من گفت: *من بیست و هفت روز دیگه شهید می‌شم و بدنم بیست روز تو بیابون می‌مونه!* وقتی بعد از چهل و هفت روز جنازمو تو روستا آوردن، تو همون نقطه‌ای که شلاقم زدن، بدنمو رو زمین بذارین و پدرمو بالا سرم بیارین، بگین پدرم کنار سرم وایسه و جلوی مردم حلالم کنه و بگه: *مندلی‌طلا توبه کرد تا هم خودش خدایی بشه و هم مایهٔ آبروی پدرش بشه".* دقیقا ۴۷ روز پس از اعزام، پیکر مطهر این شهید را به روستا می‌آورند و تشییع می‌کنند! مردم روستا می‌گویند: "با این‌که پیکر این شهید بیست روز تو بیابون رو زمین مونده بود، تو فضای مسیر تشییع جنازه بوی عطری پیچیده بود که همه به هم می‌گفتن تو عطر زدی؟" پدر این شهید می‌گوید: *مندلی من* زمانی که می خواست به جبهه بره، برای خدافظی پیش من اومد و یک‌ساعت دست و صورتمو می‌بوسید، اما من حاضر نشدم صورتشو ببوسم و الآن تو حسرت یک بوسه‌شَم. من هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم که مندلی من یک روزی طلا بشه. جنازه پسرم بوی خیلی خوشی می‌داد!" تمام اهالی روستای گُراخک در تشییع پیکر این *شهید تواب* شرکت کرده بودند. الانم قدیمی ها روستا گواهی می‌دهند که تمام کوچهٔ مسیر تشییع را بوی عطر خوشی فرا گرفته بود و تا مدت‌ها این بو را حس می‌کردند! تاریخ تولد : 1337/1/2 تاریخ شهادت : 1365/4/12 @sangareshohadababol
«فقط خدا می داند...» ❤️ قدمگاه شهدا بود هفت تپه ، مقر لشکر کربلا بود هفت تپه... @sangareshohadababol
سنگر شهدا
#خطبه۹۱_۵ ساس هر حركتي، و آهنگ هر سخني، و جنبش هر لبي، و مكان هر موجود زنده‏اي، و وزن هر ذرّه‏اي، و ناله هر صاحب اندوهي اطلاع دارد. خدا هر آنچه از ميوه شاخسار درختان و برگ‏هايي كه روي زمين ريخته و از قرارگاه نطفه و بسته شدن خون و جنين كه به شكل پاره‏اي گوشت است، و پرورش دهنده انسان و نطفه آگاهي دارد، و براي اين همه آگاهي، هيچ گونه زحمت و دشواري براي او وجود ندارد و براي نگهداري اين همه از مخلوقات رنگارنگ كه پديد آورده دچار نگراني نمي‏شود، و در تدبير امور مخلوقات، سستي و ملالي در او راه نمي‏يابد، بلكه علم پروردگار در آنها نفوذ يافته و همه آنها را شماره كرده است، و عدالتش همه را در بر گرفته و با كوتاهي كردن مخلوقات در ستايش او، باز فضل و كرمش تداوم يافته است. ۱۵ نيايش امير المؤمنين عليه السّلام خدايا تويي سزاوار ستايش‏هاي نيكو، و بسيار و بي شمار تو را ستودن اگر تو را آرزو كنند پس بهترين آرزويي، و اگر به تو اميد بندند، بهترين اميدي. خدايا درهاي نعمت بر من گشودي كه زبان به مدح غير تو نگشايم. و بر اين نعمت‏ها غير از تو را ستايش نكنم، و زبان را در مدح نوميد كنندگان، و آنان كه مورد اعتماد نيستند باز نكنم. خداوندا هر ثناگويي از سوي ستايش شده پاداشي دارد، به تو اميد به ستم كه مرا به سوي ذخائر رحمت و گنج‏هاي آمرزش آشنا كني. خدايا اين بنده توست كه تو را يگانه مي‏خواند، و توحيد و يگانگي تو را سزاست، و جز تو كسي را سزاوار اين ستايش‏ها نمي‏داند. خدايا مرا به درگاه تو نيازي است كه جز فضل تو جبران نكند، و آن نيازمندي را جز عطا و بخشش تو به توانگري مبدّل نگرداند، پس در اين مقام رضاي خود را به ما عطا فرما، و دست نياز ما را از دامن غير خود كوتاه گردان كه «تو بر هر چيزي توانايي». @sangareshohadababol