eitaa logo
سنگر شهدا
2.2هزار دنبال‌کننده
86هزار عکس
6هزار ویدیو
74 فایل
یادوخاطره شهدا ورزمندگان دفاع مقدس ارتباط با ما https://eitaa.com/Madizadha
مشاهده در ایتا
دانلود
#امیرالمؤمنین علیه السلام : 🌸شادی مومن در چهره‌ی اوست، قدرتش در دینش، و اندوهش در دلش است... 📚 #غررالحکم 🆔 @sangareshohadababol
💕 #امیرالمؤمنین علیه السلام: ‌ 🌱آنگونه که یاری کنی، یاری می شوی.🌾 ‌ 📚غررالحکم، ح7209🌿 🆔 @sangareshohadababol ‌
🌸 (ع)🌸 ‌ هان! آنگاه که به کارهای زشت شتاب می آرید، به یاد آورید (مرگ را! و) درهم کوبنده ی لذت ها، تیره کننده ها، و قطع کننده ی آرزوها را! ‌ 📚(بحار، ج ۹۸، ص ۲۹۳) 🆔 @sangareshohadababol
🌸 (ع)🌸 ‌ هان! آنگاه که به کارهای زشت شتاب می آرید، به یاد آورید (مرگ را! و) درهم کوبنده ی لذت ها، تیره کننده ها، و قطع کننده ی آرزوها را! ‌ 📚(بحار، ج ۹۸، ص ۲۹۳) 🆔 @sangareshohadababol
💕 علیه السلام: ‌ 🌱آنگونه که یاری کنی، یاری می شوی.🌾 ‌ 📚غررالحکم، ح7209🌿 🆔 @sangareshohadababol
🌸 (ع)🌸 ‌ هان! آنگاه که به کارهای زشت شتاب می آرید، به یاد آورید (مرگ را! و) درهم کوبنده ی لذت ها، تیره کننده ها، و قطع کننده ی آرزوها را! ‌ 📚(بحار، ج ۹۸، ص ۲۹۳) 🆔 @sangareshohadababol
🍃یکی از شهید ماجرای شهادت علی بسطامی را چنین توصیف می کند: علی بسطامی یکی از مسئولان زبده ی واحد اطلاعات عملیات لشکر۱۱ (ع) بود که در حقیقت از سرداران بزرگ لشکر در زمان جنگ به شمار می رود. آخرین روزی که در کنار او بودم، در قرارگاه بانروشان حضور داشت. 🍃صبح آن روز تعدادی از نیروهای تحت امرش را فرا خواند و به من گفت: "آمبولانسی را که در اختیار داریم، روشن کن تا بازدیدی از مهران داشته باشیم.” من هم آمبولانس را روشن کردم و به اتفاق ایشان و چند نفر دیگر به طرف مهران راه افتادیم. وقتی به مهران رسیدیم، با یکی از گردان به نام ابراهیم محمدزاده و جانشین او، (شهادت همزمان با شهید بسطامی) ملاقات کرد. سپس با ایشان جلسه ای تشکیل داد پس از خاتمه ی گفتگوهایش، به سمت خاکریزهای مرز راه افتادیم. 🍃وقتی به آن جا رسیدیم، به ما گفت: "کنار خاکریز بمانید تا شما را خبر کنم.” از ما فاصله گرفتند و به سمت جلو حرکت کردند. حدود ده، پانزده دقیقه گذشت و هنوز برنگشته بودند. بنابراین دچار دلشوره و تشویش شدیم. درست در همین موقع صدای انفجاری به گوش رسید. من و همراهان رفتیم تا اوضاع را بررسی کنیم. در مسیری که حرکت می کردیم، به کانالی رسیدیم، که یک پیچ داشت، در این لحظه محمود پیرنیا در حالی که بدنش سرا پا آغشته به خون بود، از خاکریزی که جلوتر قرار داشت، بالا آمد و گفت: "به کمک بسطامی بروید!” همراهان به طرف او دویدند تا کمکش کنند؛ اما او برای نجات خودش هیچ درخواستی نداشت. 🍃 هنوز زمین نیفتاده بود که مرتب می گفت: "به کمک بسطامی بروید!” همراهان به من گفتند: شما به سراغ بسطامی بروید. من هم از پایین رفتم صدایش زدم؛ اما جوابی نشنیدم، همچنان که در حال جست وجو بودم، متوجه شدم، داخل بوته ها و علفزارها افتاده است. علت شهادتش انفجار مین والمر بود. دو ترکش از ترکش ها به سر و پیشانی علی اصابت کرده بود و همان دو ترکش موجب شهادتش شده بود.» 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱ اردیبهشت ۱۳۴۲ 📅تاریخ شهادت : ٧ خرداد ۱٣۶٧ 🕊محل شهادت : مهران 🌹مزار شهید : شهرستان مهران 🌐 @sangareshohadababol
💕 علیه السلام: ‌ 🍃نخستین رحمتی که از آسمان به زمین نازل شد، در بیست و پنجم ذی القعده روز دحوالارض بوده است.🌱 ‌ ‌ 🌹کسی که در این روز روزه بگیرد و شبش را به عبادت بایستد، به عبادت صد سال رسیده است.🌾 ‌ 📚مراقبات، ص۱۸۶🌿 🆔 @sangareshohadababol
🌸 علیه السلام: ‌ 🍃ای فرزند آدم! زمانی که می بینی خداوند انواع نعمت ها را به تو می رساند، در حالی که تو معصیت کاری، بترس🌱 ‌ 📚نهج‌البلاغه، حکمت۲۵🌿 🆔 @sangareshohadababol
‍ 🍃یکی از شهید ماجرای شهادت علی بسطامی را چنین توصیف می کند: علی بسطامی یکی از مسئولان زبده ی واحد اطلاعات عملیات لشکر۱۱ (ع) بود که در حقیقت از سرداران بزرگ لشکر در زمان جنگ به شمار می رود. آخرین روزی که در کنار او بودم، در قرارگاه بانروشان حضور داشت. 🍃صبح آن روز تعدادی از نیروهای تحت امرش را فرا خواند و به من گفت: "آمبولانسی را که در اختیار داریم، روشن کن تا بازدیدی از مهران داشته باشیم.” من هم آمبولانس را روشن کردم و به اتفاق ایشان و چند نفر دیگر به طرف مهران راه افتادیم. وقتی به مهران رسیدیم، با یکی از گردان به نام ابراهیم محمدزاده و جانشین او، (شهادت همزمان با شهید بسطامی) ملاقات کرد. سپس با ایشان جلسه ای تشکیل داد پس از خاتمه ی گفتگوهایش، به سمت خاکریزهای مرز راه افتادیم. 🍃وقتی به آن جا رسیدیم، به ما گفت: "کنار خاکریز بمانید تا شما را خبر کنم.” از ما فاصله گرفتند و به سمت جلو حرکت کردند. حدود ده، پانزده دقیقه گذشت و هنوز برنگشته بودند. بنابراین دچار دلشوره و تشویش شدیم. درست در همین موقع صدای انفجاری به گوش رسید. من و همراهان رفتیم تا اوضاع را بررسی کنیم. در مسیری که حرکت می کردیم، به کانالی رسیدیم، که یک پیچ داشت، در این لحظه محمود پیرنیا در حالی که بدنش سرا پا آغشته به خون بود، از خاکریزی که جلوتر قرار داشت، بالا آمد و گفت: "به کمک بسطامی بروید!” همراهان به طرف او دویدند تا کمکش کنند؛ اما او برای نجات خودش هیچ درخواستی نداشت. 🍃 هنوز زمین نیفتاده بود که مرتب می گفت: "به کمک بسطامی بروید!” همراهان به من گفتند: شما به سراغ بسطامی بروید. من هم از پایین رفتم  صدایش زدم؛ اما جوابی نشنیدم، همچنان که در حال جست وجو بودم، متوجه شدم، داخل بوته ها و علفزارها افتاده است. علت شهادتش انفجار مین والمر بود. دو ترکش از ترکش ها به سر و پیشانی علی اصابت کرده بود و همان دو ترکش موجب شهادتش شده بود.» 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱ اردیبهشت ۱۳۴۲ 📅تاریخ شهادت : ٧ خرداد ۱٣۶٧ 🕊محل شهادت : مهران 🥀مزار شهید : شهرستان مهران 🌐 @sangareshohadababol
🍃مباهله، بزرگترین فضیلت مولا امیرالمؤمنین امام علی (صلوات ‌الله ‌و سلامه ‌علیه) روزی مأمون به حضرت امام رضا (سلام الله علیه) گفت: بزرگترین فضیلت امیرالمؤمنین(صلوات الله علیه) که در قرآن آمده چیست؟ امام فرمود: آیه مباهله، خداوند (در سوره آل عمران، آیه‌ی 61) می‌فرماید: هرکس با تو در مقام احتجاج و گفتگو برآمد، بعد از آنکه تو بر رسالت خود یقین داری، بگو بیایید فرزندان را بخوانیم و شما هم فرزندانتان را بخوانید، ما زن‌هایمان و شما زن‌هایتان و ما افرادی را که چون نفس و جان‌مان هستند و شما هم نفس‌های خود را بخوانید؛ سپس مباهله کنیم و برای دروغگو لعنت خدا را بخواهیم. وقتی این آیه نازل شد، رسول خدا صلی الله علیه و آله، حسن و حسین سلام الله علیهما را به عنوان فرزندان و فاطمه سلام الله علیها را به عنوان زنان و نیز امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه را به عنوان نفس خودش (جان خودش) برای مباهله با نصاری به میعاد برد. پس به حکم خدا امیرالمؤمنین (صلوات الله علیه) نفس رسول خداست و چون هیچ‌ یک از مردم، برتر از رسول خدا صلی الله علیه و آله نیستند، ضروری است که هیچ ‌یک از مردم از امیرالمؤمنین علهی السلام برتر نباشند؛ جز خود رسول الله. فضیلت امیرالمؤمنین (علیه السلام) بر تمام خلایق بعد از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) این است. متن عربی : قالَ الْمَأْمُونُ يوْماً لِلرِّضَا (علیه‌السلام): أَخْبِرْنِي بِأَكْبَرِ فَضِيلَةٍ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ يَدُلُّ عَلَيْهَا الْقُرْآنُ؟! قَالَ فَقَالَ لَهُ الرِّضَا (علیه‌السلام): فَضِيلَتُهُ فِي الْمُبَاهَلَةِ، قَالَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ: "فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبِينَ"، فَدَعَا رَسُولُ اللَّهِ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ فَكَانَا ابْنَيْهِ وَ دَعَا فَاطِمَةَ فَكَانَتْ فِي هَذَا الْمَوْضِعِ نِسَاءَهُ وَ دَعَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فَكَانَ نَفْسَهُ بِحُكْمِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ. وَ قَدْ ثَبَتَ أَنَّهُ لَيْسَ أَحَدٌ مِنْ خَلْقِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ أَجَلَّ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ وَ أَفْضَلَ فَوَجَبَ أَنْ لَا يَكُونَ أَحَدٌ أَفْضَلَ مِنْ نَفْسِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بِحُكْمِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ. 📚 منابع 1- فصول المختارة، ص38 2- كشف اليقين، النص، ص216 3- بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏10، ص350 4- سفينة البحار، ج‏1، ص211 5- بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏35، ص257 @sangareshohadababol
‍ 🍃یکی از شهید ماجرای شهادت علی بسطامی را چنین توصیف می کند: علی بسطامی یکی از مسئولان زبده ی واحد اطلاعات عملیات لشکر۱۱ (ع) بود که در حقیقت از سرداران بزرگ لشکر در زمان جنگ به شمار می رود. آخرین روزی که در کنار او بودم، در قرارگاه بانروشان حضور داشت. 🍃صبح آن روز تعدادی از نیروهای تحت امرش را فرا خواند و به من گفت: "آمبولانسی را که در اختیار داریم، روشن کن تا بازدیدی از مهران داشته باشیم.” من هم آمبولانس را روشن کردم و به اتفاق ایشان و چند نفر دیگر به طرف مهران راه افتادیم. وقتی به مهران رسیدیم، با یکی از گردان به نام ابراهیم محمدزاده و جانشین او، (شهادت همزمان با شهید بسطامی) ملاقات کرد. سپس با ایشان جلسه ای تشکیل داد پس از خاتمه ی گفتگوهایش، به سمت خاکریزهای مرز راه افتادیم. 🍃وقتی به آن جا رسیدیم، به ما گفت: "کنار خاکریز بمانید تا شما را خبر کنم.” از ما فاصله گرفتند و به سمت جلو حرکت کردند. حدود ده، پانزده دقیقه گذشت و هنوز برنگشته بودند. بنابراین دچار دلشوره و تشویش شدیم. درست در همین موقع صدای انفجاری به گوش رسید. من و همراهان رفتیم تا اوضاع را بررسی کنیم. در مسیری که حرکت می کردیم، به کانالی رسیدیم، که یک پیچ داشت، در این لحظه محمود پیرنیا در حالی که بدنش سرا پا آغشته به خون بود، از خاکریزی که جلوتر قرار داشت، بالا آمد و گفت: "به کمک بسطامی بروید!” همراهان به طرف او دویدند تا کمکش کنند؛ اما او برای نجات خودش هیچ درخواستی نداشت. 🍃 هنوز زمین نیفتاده بود که مرتب می گفت: "به کمک بسطامی بروید!” همراهان به من گفتند: شما به سراغ بسطامی بروید. من هم از پایین رفتم  صدایش زدم؛ اما جوابی نشنیدم، همچنان که در حال جست وجو بودم، متوجه شدم، داخل بوته ها و علفزارها افتاده است. علت شهادتش انفجار مین والمر بود. دو ترکش از ترکش ها به سر و پیشانی علی اصابت کرده بود و همان دو ترکش موجب شهادتش شده بود.» 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱ اردیبهشت ۱۳۴۲ 📅تاریخ شهادت : ٧ خرداد ۱٣۶٧ 🕊محل شهادت : مهران 🥀مزار شهید : شهرستان مهران 🌐 @sangareshohadababol