نمیشناسیم
اهالی خانه را اما
حرف زیاد دارند
و درد هم
از صبرِ جانباز
#مهرِ_مادر
#اشکِ_خواهر
شاید هم همراهی
#عاشقانهٔ_همسر
هر چه هست
#درد است و عشق
دردی که #عاشقانه میخرند...
#جانبازان_را_فراموش_نکنیم🌷
@sangareshohadababol
🍁همیشه پا در #کاظمین که میگذارم حس غریبی نمیکنم، مکان و زمان عجیب بوی آشنایی میدهد؛ شاید دلیلش این باشد که خانه پدرش زیاد رفتهام و میدانم چه رنگ و لعابی دارد اباالجواد.
عجیب ناخن روی گچ میکشم وقتی فکر میکنم؛ #درد عجیبی است آن که همسر زندگیات که پابهپایت طی طریق میکند دختر #قاتل پدرت باشد و بدانی در آخر آن نطفه ناپاک دست خود را به خون تو نیز آغشته میکند.
🍁امام #غریب جوانم، دلم عجیب بند شماست چرا که هربار حاجتی از پدرتان داشتم شما را به او #قسم دادم.
غریب ابن غریب، عجیب #روضهات بوی حسن میدهد، پارههای جگرش که میان تشت ریخت خواهرش و عباس و حسیناش بود آب دستش بدهد؛ خواهرت بود آقا جانم برای جوان مرگ بردارش گریه کند؟ پسرت توانست آب دستت بدهد تشنه جان ندهی؟ تا لااقل در یکی از روضهها خیالمان راحت باشد اماممان #تشنه جان نمیدهد؟؟
.
🍁بمیرم برایت که از خردسالی پدرت را گرفتند و نگذاشتند طعم #رئوف امام را کنارت بچشی، بمیرم برایت که سراسر زندگیات مجبور به تحمل چهره #قاتل بودهای و باز بمیرم برایت، برای سوز جگرت که هم #سم میسوزاند هم #مصیبتی که بر خاندان شما روا داشتند. کاش یکبار هم که اسمتان میآمد روضهها جلوی هم قطار نمیشدند.
اینبار اما میخواهم پدرت را به شما قسم دهم، بد گیر افتادهایم از هر طرف تیر میبارد بر ایمانمان، اجتماع، اقتصاد، فساد همه و همه چنگی میزنند و هرچه دم دستشان بیاید چنگ میزنند از قلب و ایمان و الفرار....
جان همان که قسمت دادهام منجیمان را برسان و نجاتمان ده
#یا_باب_المراد...
✍️ #محمدصادق_زارع
#شهادت #امام_جواد (ع)
@sangareshohadababol
#درد و خونریزی از ناحیه گوشم بدتر میشد.
مقرر بود 🌷شهید عابدینی پست شان تمام شد بنده را صدا بزنند و بنده پست دهم.خوابم برده بود پاشدم دیدم شهید عابدینی نشسته و یک دست به کتف و داخل سرمای شدید دارند با دوربین دیددرشب پست میدهد
گفتم علی آقا چرا صدام نزدی؟ گفتش استراحت کن. پاشدم دیدم 3 ساعتی از پستم گذشته و علی آقا با برادرسلیمان بجام پست دادند.
دوباره گفتم علی آقا, چرا صدام نزدی؟
شهید علی آقا با لبخندفرمودند; دیدیم خوابیده ای دلمان نیومد بیدارت کنیم, گفتم بذار رفیقم بخوابه من و سلیمان بیدار تا سحرگاه وقته, هم ذکر گفتیم هم نگهبانی دادیم.
خیلی شرمنده این دو برادر شدم میدونستم با وجود زخمی شدن و درد داشتن دلشان نیومد بنده را بیدار کنند. واقعا چه گذشتی داشتند این بچه ها.
خیلی شرمنده اخلاق و مرام شهیدعابدینی و برادرجانباز سلیمان قرار گرفتم.
اینان روی مرد و مردانگی را شرمنده کردند.
بسیار سخته خودت زخمی باشی هوا سرد و شکننده باشه, 3 ساعت پشت دوربین یکسره باشی و دلت نیاد رفیقتو صدا بزنی,واقعا اهل گذشت و ایثاربودند.
🔴 راوی و همرزم شهید;
🔷 جانباز مدافع حرم آل ا...شوب چاری.ح.
@sangareshohadababol