eitaa logo
سنگر شهدا
2.3هزار دنبال‌کننده
89.5هزار عکس
6.5هزار ویدیو
78 فایل
یادوخاطره شهدا ورزمندگان دفاع مقدس ارتباط با ما https://eitaa.com/Madizadha
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸 سید محمد حسینی ، _ ( ) ۱۳۶۶ ۲۳ : . ▪️مادر شهید " یک بار به سید محمد گفتم: آن‌جا که هستی، غذا به تو می‌رسد، گفت: بله، همیشه برای ما غذا می‌آورند. گفتم: چه طوری به شما غذا می‌دهند در آن دامنة کوه؟ داخل بشقاب می‌ریزند؟ گفت: «نه، داخل پلاستیک می‌ریزند. » آن‌قدر ناراحت شدم از این حرف که گریه‌ام گرفت. گفتم: غذای گرم را داخل پلاستیک می‌ریزند و به شما می‌دهند؟« گفت: مگر چیه مامان، همه با اشتها می‌خورند، یکی هم من.» . 💠 @hafttapeh @sangareshohadababol
💢 مهدی خاتمی ( ) : ۱۰ ۱۳۶۵ : . ▪️محمد خاتمی (برادر شهید) : «هر بار که برادرم می‌خواست به جبهه برود، زنگ می‌زد و خداحافظی می‌کرد ولی بار آخر نمی‌دانم چرا اصلاً دلم نیامد که با او خداحافظی کنم، فقط به من گفت:« یک چمدان خانة آبجی دارم، داخلش یک نوار هست مواظب آن باش. »وقتی خبر شهادتش را شنیدم، رفتم تهران منزل خواهرم، از داخل چمدان نوار را گرفتم و گوش دادم. دیدم الرحمن است. شهید الرحمن خودش را قبل از شهادت خوانده بود.» . @sangareshohadababol
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 . ▪️کمتر مازندرانی هست که این نوحه به گوشش نخورده باشه‌. اعزام به جبهه ویژه ۲۵ بود ؛ سال ۱۳۶۳ _ ، عسکری اسماعیل پور رفت بالای و ای خواند که شد. . ▪️«بهر فتح کربلا با کاروان می رود این لشکر از مازندران» با نوای ذاکر اهل بیت حاج عسکری اسماعیل پور یکی از حماسی‌ترین نوحه‌های حماسی مازندران‌ها در دوران دفاع مقدس به یادگار ماند. .اسماعیل پور میگفت : شب قبل از اعزام محمدرضا متولی طاهر مداح و دوستم که در تبلیغات لشکر فعالیت داشت یک کاغذ با شعر حماسی به دستم داد فرصت کم بود گفت نمی‌دانم شاعرش چه کسی است فقط بخوان، من هم تمرین کردم. . ▪️زمانی که برای بار اول شعر را خواندم همه اشک ریختند، با خودم گفتم این شعر کارساز و متناسب است، در اردوگاه چالوس در جمع هزاران هزار رزمنده این شعر خوانده شد و مورد توجه همه قرار گرفت، همه مسؤولان شهر و  کشوری نیز حضور داشتند کم کم این شعر ورد زبان رزمندگان شد. @sangareshohadababol