eitaa logo
سنگر شهدا
2.2هزار دنبال‌کننده
85.2هزار عکس
5.9هزار ویدیو
74 فایل
یادوخاطره شهدا ورزمندگان دفاع مقدس ارتباط با ما https://eitaa.com/Madizadha
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 (( بیاد فرمانده گردان امام حسن مجتبی لشکر ویژه ۲۵ کربلا سردار شهید علی اصغر پولادی )) . ▪️متولد ۱۳۳۶ روستای ییلاقی گزناسرا از توابع شهرستان نور.فرزند هشتم خانواده.دوران کودکی موذن مسجد بود.سال ۱۳۵۷دیپلم گرفت.عاشق سپاه بود به حدی که وصیت کرد : مرا با لباس سپاه دفن کنید...سال ۱۳۶۰ ازدواج کرد و صاحب یک دختر به نام ( محدثه) شد...با شروع جنگ علی اصغر✨ مسئول اطلاعات سپاه کامیاران شد و بعد آن ✨مسئول سپاه رودسر و لنگرود گیلان.✨مسئول واحد بسیج لشکر در هفت تپه و ✨فرمانده گردان امام حسن مجتبی.علی اصغر بیش از ۴۰ ماه تو منطقه حضور داشت‌. . ▪️علی‌نقی اباذری : « ۲۸ فروردین ۱۳۶۷ تو فاو کنار علی‌اصغر ایستاده بودم. در حال شلیک گلوله بود. خمپاره ای از سمت دشمن نزدیک اصغر به زمین نشست. ترکش به شاهرگ گردن پولادی اصابت کرد و خون فواره زد. لحظه‌ای به یاد کربلا و فوارۀ خون از گلوی علی‌اصغر امام حسین(ع) افتادم. علی‌اصغر ما به سوی علی‌اصغر امام حسین(ع) پرواز کرد». . 🌷پیکر پاک سردار شهید علی‌اصغر پولادی، فرمانده مقتدر گردان امام حسن مجتبی(ع) لشکر ویژه ۲۵ کربلا برای همیشه در فاو ماند و به مانند شهدای کربلا بدون غسل و کفن، کربلایی شد.تو وصیت نامه ش نوشت :از مال دنیا چیزی ندارم که برای تقسیم آن وصیت کنم.( شادی روحش صلوات) . . 💠 @hafttapeh @sangareshohadababol
💢 پس امام زمان چی ؟  ( از و ۲۵ ) ۱۳۳۹ ـ ۱۳۶۴.۱۱.۲۶ ... . ▪️سه چهار ماه بعد ازدواجش، شب عملیات والفجر ۸، مهدی حرف‌هایی زد که برای همه بچه بسیجی‌ها اتمام حجت بود، مهدی یکی از دوستانش را کنار کشید و گفت: سید! من امتحان سختی رو گذراندم و خودت می‌‌دانی که روزهای اول زندگی چقدر شیرین است. ▪️من می‌‌توانستم در سپاه بابل بمانم و همان جا خدمت کنم اما خیلی با خودم کلنجار رفتم، بالاخره حریف نفس‌ام شدم، وسوسه‌ها را کنار زدم و با خودم گفتم: مهدی! پس امام زمان چی؟ مگه قرار نبود یاورش باشی، یعنی این قدر نامردی که تا زن گرفتی آقا رو فراموش کردی؟ . ▪️من می‌‌‌دونستم که شهادتم در گرو ازدواجمه، این طوری باید دینم رو کامل می‌‌کردم، بقیه‌اش با خدا.حالا خوشحالم که به واسطه این سیده خانم، با حضرت زهرا(س) هم محرم شدم، سلام من رو به بچه‌ها برسون، بگو گول دنیا رو نخورند. ▪️راوی: سیدحسین مشهدسری . کانال شهدایی 👇 💠 @hafttapeh @sangareshohadababol
🌹می‌توانی شهردار باشی و شهید شوی! 🌹 (آمل) ۱۳۶۷ . بعد از عقب‌نشینی از فاو یک روز دیدم بسیجی به‌نام حسن خجسته پیش من آمد و گفت: «من زمانی پاسدار بودم و بعد از مدتی از سپاه بیرون رفتم، همه فکر می‌‌کنند من از اسلام دست کشیدم ولی خدا می‌‌داند که این‌جور نیست من عاشق اسلام هستم و جانم فدای اسلام، الان آمدم که ثابت کنم من دوستدار امام و اسلامم». . در همین لحظه ما را به جزیره مجنون اعزام کردند و عراق آماده پاتک بود و آتش شدید بین نیروها رد و بدل می‌‌شد، من به اتفاق حسن خجسته و صادق امیری فرمانده گروهان از گردان مالک و شهید شیرزاد فرمانده دسته ۲ از گروهان ۲ و برادر عزیزمان فرمانده گردان جناب قاسم‌نژاد برای تحویل خط و شناسایی منطقه آمده بودیم، خمپاره‌ای آمد و حسن خجسته و بقیه به جز بنده و یک نفر دیگر به شهادت رسیدند. . @sangareshohadababol
🌹کوهستانی ( آزادشهر) ۲۵ : . ✍️مگر اسلام نوز غریب نیست؟ مظلومیت امروز اسلام در دنیا بی نظیر است. اگر آن روز حسین در زیر سم ستوران جنازه اش خرد شد، امروز پیکراسلام در زیر زنجیر های تانک اسرائیل له می شود و اگر آن روز زینب به اسارت رفت ، امروز اسرائیل هزاران زن حامله ی مسلمان را شکم می درد؛ کدامین درد بزرگتر از این و کدامین اندوه سنگین تر از این است؟ . ▪️ای امّت شریف بگسلید زنجیرهای علایق دنیا را! بکشید این بار سنگین مسئولیت را، تا به صاحب اصلیش تحویل نمایید. ای شهیدان گوارا باد بر شما بهشت جاویدان که گسستید این زنجیر ها را و بر دوش کشیدید این بار سنگین مسئولیت را و سوختید و چراغ راه ما گمشدگان شدید. ▪️راستی چه زیباست با روئی سرخ به دیدار خدا رفتن و چه زیباست زنجیر های اسارت را با اسلحه ی زیبای شهادت گسستن.پروردگارا برای رسیدن به لقائت به کجا بنگرم؟ به کوه ها و دریاها یا به مزار شهدا و یا به شهدای خونین رنگ جبهه ها و جنازه های مفقودین؟ .سردار «علیرضا کوهستانی» در چهارم فروردین سال 1341 در روستای کوه میان از توابع شهرستان آزادشهر به دنیا آمد و در 22 دی 1365 در منطقه عملیاتی شلمچه به شهادت رسید @sangareshohadababol
🌹 پس امام زمان چی ؟ ( از و ۲۵ ) ۱۳۳۹ ـ ۱۳۶۴.۱۱.۲۶ ... . ▪️سه چهار ماه بعد ازدواجش، شب عملیات والفجر ۸، مهدی حرف‌هایی زد که برای همه بچه بسیجی‌ها اتمام حجت بود، مهدی یکی از دوستانش را کنار کشید و گفت: سید! من امتحان سختی رو گذراندم و خودت می‌‌دانی که روزهای اول زندگی چقدر شیرین است. ▪️من می‌‌توانستم در سپاه بابل بمانم و همان جا خدمت کنم اما خیلی با خودم کلنجار رفتم، بالاخره حریف نفس‌ام شدم، وسوسه‌ها را کنار زدم و با خودم گفتم: مهدی! پس امام زمان چی؟ مگه قرار نبود یاورش باشی، یعنی این قدر نامردی که تا زن گرفتی آقا رو فراموش کردی؟ . ▪️من می‌‌‌دونستم که شهادتم در گرو ازدواجمه، این طوری باید دینم رو کامل می‌‌کردم، بقیه‌اش با خدا.حالا خوشحالم که به واسطه این سیده خانم، با حضرت زهرا(س) هم محرم شدم، سلام من رو به بچه‌ها برسون، بگو گول دنیا رو نخورند. ▪️راوی: سیدحسین مشهدسری . @sangareshohadababol
🌹می‌توانی شهردار باشی و شهید شوی! 🌹 (آمل) ۱۳۶۷ . بعد از عقب‌نشینی از فاو یک روز دیدم بسیجی به‌نام حسن خجسته پیش من آمد و گفت: «من زمانی پاسدار بودم و بعد از مدتی از سپاه بیرون رفتم، همه فکر می‌‌کنند من از اسلام دست کشیدم ولی خدا می‌‌داند که این‌جور نیست من عاشق اسلام هستم و جانم فدای اسلام، الان آمدم که ثابت کنم من دوستدار امام و اسلامم». . در همین لحظه ما را به جزیره مجنون اعزام کردند و عراق آماده پاتک بود و آتش شدید بین نیروها رد و بدل می‌‌شد، من به اتفاق حسن خجسته و صادق امیری فرمانده گروهان از گردان مالک و شهید شیرزاد فرمانده دسته ۲ از گروهان ۲ و برادر عزیزمان فرمانده گردان جناب قاسم‌نژاد برای تحویل خط و شناسایی منطقه آمده بودیم، خمپاره‌ای آمد و حسن خجسته و بقیه به جز بنده و یک نفر دیگر به شهادت رسیدند. . @sangareshohadababol