eitaa logo
سنگر شهدا
2.2هزار دنبال‌کننده
85.2هزار عکس
5.9هزار ویدیو
74 فایل
یادوخاطره شهدا ورزمندگان دفاع مقدس ارتباط با ما https://eitaa.com/Madizadha
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ رضایت بده تا شهید شوم 🌷به رضایت پدر و مادرم خیلی اهمیت می داد، یکبار که مادرم به او گفت "دیگر نمی‌خواهم تو به جبهه بروی" حدود سه ماه در خانه ماند و جبهه نرفت. این مدت از شب تا صبح گریه می‌کرد. یک روز صبح دیدم که محمدرضا گریه کرده، گفتم: چرا گریه کردی؟ گفت: مادر اجازه نمی‌دهد که به جبهه بروم، اما من دارم دیوانه می‌شوم؛ برو به مادر بگو، دوست نداری بچه‌ات شهید شود اما دوست داری دیوانه شود؟!. رفتم و پیغام داداش را به مادرم رساندم؛ مادرم گفت: من که راضی نیستم او دیوانه شود، راضی هستم برود. 🌷آخرین باری به مرخصی آمد، روز قدس بود؛ بعد از راهپیمایی، سر سفره افطار محمدرضا دست مادرم را گرفت و گفت: مادر، همه آنهایی که جنگ رفتند؛ شهید شدند اما من شهید نشدم؛ می‌دانم تا شما راضی نشوید، شهید نمی‌شوم. امشب تا رضایت ندهید افطار نمی‌کنم. مادرم گفت: من راضی‌ام به رضای خدا. 🌷روز اعزام، روی او را بوسیدم، بوی خوشی می‌داد. گفتم: چقدر بوی خوب می‌دهی داداش. گفت: بوی بهشت است. او رفت و یک روز بعد از عید فطر در دهم خرداد سال 1366 به شهادت رسید. #قهرمان_من ؛ شهید #محمدرضا_علی‌اوسط @sangareshohadababol
✅ رضایت بده تا شهید شوم 🌷به رضایت پدر و مادرم خیلی اهمیت می داد، یکبار که مادرم به او گفت "دیگر نمی‌خواهم تو به جبهه بروی" حدود سه ماه در خانه ماند و جبهه نرفت. این مدت از شب تا صبح گریه می‌کرد. یک روز صبح دیدم که محمدرضا گریه کرده، گفتم: چرا گریه کردی؟ گفت: مادر اجازه نمی‌دهد که به جبهه بروم، اما من دارم دیوانه می‌شوم؛ برو به مادر بگو، دوست نداری بچه‌ات شهید شود اما دوست داری دیوانه شود؟!. رفتم و پیغام داداش را به مادرم رساندم؛ مادرم گفت: من که راضی نیستم او دیوانه شود، راضی هستم برود. 🌷آخرین باری به مرخصی آمد، روز قدس بود؛ بعد از راهپیمایی، سر سفره افطار محمدرضا دست مادرم را گرفت و گفت: مادر، همه آنهایی که جنگ رفتند؛ شهید شدند اما من شهید نشدم؛ می‌دانم تا شما راضی نشوید، شهید نمی‌شوم. امشب تا رضایت ندهید افطار نمی‌کنم. مادرم گفت: من راضی‌ام به رضای خدا. 🌷روز اعزام، روی او را بوسیدم، بوی خوشی می‌داد. گفتم: چقدر بوی خوب می‌دهی داداش. گفت: بوی بهشت است. او رفت و یک روز بعد از عید فطر در دهم خرداد سال 1366 به شهادت رسید. ؛ شهید @sangareshohadababol
🌹 بانوی چریک جبهه که ۷ بار جانباز شد! ‌ 💠 آمنه وهاب زاده شیرزن جبهه‌های جنگ، شکارچی نام گرفته و روزگاری امدادگر، تک تیرانداز، آرپی‌جی‌زن، و همرزم شهید همت، چمران و صیاد شیرازی بود. ‌ 💠 چون به زبان‌های عربی و انگلیسی مسلط و دوره‌های کامل نظامی و اطلاعاتی را گذرانده بود به ماموریت‌های برون مرزی اعزام میشد؛ به خصوص ماموریت به بغداد و شهرهای مختلف عراق... ‌ 💠 خودش می‌گوید به اندازه یک عمر از عملیات‌های آزادسازی خرمشهر، دهلاویه، حصر آبادان، حمیدیه، هویزه، رمضان، طریق‌القدس، ثامن‌الائمه و محرم خاطره دارد. ‌ 💠 این بانوی چریک آرپی‌جی زن ۷ بار جانباز شده است؛ اینجا به ۳ مورد از آنها می‌پردازیم: ‌ 💠 اولین بار بعد از انقلاب در سال ۱۳۵۹ در نمازجمعه تهران به دست کوردل مجروح شد. ‌ 💠 بار دوم در ایستگاه در حالیکه به عنوان نیروی امدادی و به جای راننده آمبولانس به خط مقدم اعزام شده بود مورد اصابت گلوله از ناحیه شکم قرار گرفت؛ به طوری که تا مرحله پیش رفت. اما خدا خواست تا او دوباره باز گردد و نشانی از روزهای آتش و خون باقی بماند. ‌ 💠 در عملیات والفجر ۱ در حالیکه به عنوان امدادگر مشغول رسیدگی به مجروحین جنگ بود در معرض حمله شیمیایی دشمن بعثی قرار گرفت و وقتی دید جانبازی که او مشغول مداوایش بود ماسک ندارد، ماسک خود را به سرعت درآورده و به صورت بسیجی مجروح زد و خود دوباره جانباز شد. 💠 کاش برخی مسئولین ایستادگی را از این بانو شیرزن یاد بگیرند؛ آرپی جی زن خط مقدم جانباز شیمیایی سرکار خانم آمنه وهاب زاده @sangareshohadababol
🔸به او گفتند: خبر رسیده و شایعه شده و دهان به دهان چرخیده که شما شهید شده ای ! خندید و گفت: این ها چیزهایی است که دشت ها و کوه هایی را برای پیدا کردنش پیموده ام 🕊۷روز تا سالروز شهادت سردار رشید اسلام و انقلاب، حاج قاسم سلیمانی🥀🥀🥀 @sangareshohadababol
سردار باشی یا امیر فرقی ندارد، کافیست دلداده باشی! یا صیاد دلها میشی... یا سردار دلها.... میزان پرواز فقط به «دل» است!!! @sangareshohadababol
🔸به او گفتند: خبر رسیده و شایعه شده و دهان به دهان چرخیده که شما شهید شده ای ! خندید و گفت: این ها چیزهایی است که دشت ها و کوه هایی را برای پیدا کردنش پیموده ام 🕊۷روز تا سالروز شهادت سردار رشید اسلام و انقلاب، حاج قاسم سلیمانی🥀🥀🥀 @sangareshohadababol
سردار باشی یا امیر فرقی ندارد، کافیست دلداده باشی! یا صیاد دلها میشی... یا سردار دلها.... میزان پرواز فقط به «دل» است!!! @sangareshohadababol
💢 (( بیاد فرمانده گردان امام حسن مجتبی لشکر ویژه ۲۵ کربلا سردار شهید علی اصغر پولادی )) . ▪️متولد ۱۳۳۶ روستای ییلاقی گزناسرا از توابع شهرستان نور.فرزند هشتم خانواده.دوران کودکی موذن مسجد بود.سال ۱۳۵۷دیپلم گرفت.عاشق سپاه بود به حدی که وصیت کرد : مرا با لباس سپاه دفن کنید...سال ۱۳۶۰ ازدواج کرد و صاحب یک دختر به نام ( محدثه) شد...با شروع جنگ علی اصغر✨ مسئول اطلاعات سپاه کامیاران شد و بعد آن ✨مسئول سپاه رودسر و لنگرود گیلان.✨مسئول واحد بسیج لشکر در هفت تپه و ✨فرمانده گردان امام حسن مجتبی.علی اصغر بیش از ۴۰ ماه تو منطقه حضور داشت‌. . ▪️علی‌نقی اباذری : « ۲۸ فروردین ۱۳۶۷ تو فاو کنار علی‌اصغر ایستاده بودم. در حال شلیک گلوله بود. خمپاره ای از سمت دشمن نزدیک اصغر به زمین نشست. ترکش به شاهرگ گردن پولادی اصابت کرد و خون فواره زد. لحظه‌ای به یاد کربلا و فوارۀ خون از گلوی علی‌اصغر امام حسین(ع) افتادم. علی‌اصغر ما به سوی علی‌اصغر امام حسین(ع) پرواز کرد». . 🌷پیکر پاک سردار شهید علی‌اصغر پولادی، فرمانده مقتدر گردان امام حسن مجتبی(ع) لشکر ویژه ۲۵ کربلا برای همیشه در فاو ماند و به مانند شهدای کربلا بدون غسل و کفن، کربلایی شد.تو وصیت نامه ش نوشت :از مال دنیا چیزی ندارم که برای تقسیم آن وصیت کنم.( شادی روحش صلوات) . . 💠 @hafttapeh @sangareshohadababol
🔻 | ققنوس دفاع مقدس 🔹 دهم تیرماه سالروز شهادت شهید والامقام علی عرب بسیجی ۱۶ ساله لشکر ۴۱ ثارالله که در عملیات کربلای یک در آتش سوخت تا عملیات لو نرود . ✅ @sangareshohadababol
🌹 . 🔰«ندای دل شکسته» ▪️برای همیشه تنهایی را دوست داشتم و دارم: . داشتم: به خاطر این که بعد از دیدن روی محبوب خود از سر صبح الی شام تار که فارق می گشتم و به یک تنهایی نیاز داشتم تا در عالم رویا به پرستش محبوب بپردازم و او را عبادت کنم، با او در عالم رویا به درددل بپردازم. از این رویاهای شیرین که بیشتر وقت زندگیم را تشکیل می داد لذتی عجیب می بردم، هرچند معشوقم را به درستی نزدیک خودم احساس نمی کردم، اما این کار در عالم رویا ممکن بود. . ▪️دارم: به خاطر این که بعد از ناکام ماندن و ناامید شدن از عشقی که نسبت به معشوق داشتم، نیاز به تنهایی دارم تا بتوانم او را تا اندازه ای هم که شده فراموش کنم. این کار عملی نیست، اطمینان دارم که عملی نیست، ولی همان طور که گفتم گذشته و آینده ای شیرین را می توان فقط در رویا دید و بس. تنهای تنها، تنهاتر از تمامی تن ها. . شادی روح شهید اسماعیل محسنی معلم کلایی صلوات ...🦋 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🦋 . @sangareshohadababol
▪️متولد ۱۳۳۸ شهرستان بابل بود.سال ۵۸ وارد سپاه شد و مسئول بسیج بابل.سال 62 به سِمتِ جانشین گشت و شناسایی در واحد اطلاعات و عملیات منصوب شد. . ▪️ابراهیم (مهدی ) در کِسوتِ مسوول گروه ضربت سپاه بابل و مسوول اعزام نیرو در منطقه 3 «چالوس» نیز خدمات ارزنده ای از خود به یادگار گذاشت.خواهرش در خصوص رفتن اش به جبهه می گوید: «وقتی بچه اش به دنیا آمد، گفتم وقتی این قدر دخترت را دوست داری، چطور می خواهی به جبهه بروی؟ گفت: اول به حرف خدا اهمیت می دهم. بعد هم؛ امر امام خمینی که دستور داد و ولایت فقیه است وخدا بچه ام را نگه می دارد.این شهید سرفراز بابلی سرانجام در 17/3/62 در منطقه عملیاتی «جُفیر» به مقام شامخ شهادت نائل آمد. . 💠 @hafttapeh @sangareshohadababol
سردار باشی یا امیر فرقی ندارد، کافیست دلداده باشی! یا صیاد دلها میشی... یا سردار دلها.... میزان پرواز فقط به «دل» است!!! @sangareshohadababol
. ▪️علی اکبر در هشتم آبان سال 1335 در روستای « تُرا » از توابع لاریجان آمل بدنیا اومد.نام او را براساس خوابی که مادر در دوران بارداری دیده بود، انتخاب کردند.مادر خواب دیده بود که بانویی سیده فرزند قنداقه ای به او می دهد و می گوید: « این فرزند، پسر است و علی اکبر نام دارد.  . 📆۳۱ شهریور ۱۳۵۹ با شروع جنگ عازم جبهه ها شد.علی اکبر آویش به مدت 27 ماه به عنوان نیروی عملیات در بابلسر خدمت کرد. سپس به عنوان فرمانده عملیات در پایگاه آمل حضور داشت و بعد از آن به منطقه 5 پایگاه نوشهر رفت.این سردار شهید اسلام تا سال 63 به عنوان فرمانده واحد عملیات در سپاه بندرترکن، نوشهر و آمل خدمت کرد. سپس از سال 63 تا سال 65 ، به سمت جانشین و فرمانده گردان مالک اشتر لشکر 25 کربلا منصوب شد. . علی اکبر در عملیات کربلای 4 در ام الرصاص هدیه ی سرخ الهی را پذیرفت و به علت اصابت تیر مستقیم به شکم به شهادت رسید و افتخار دومین شهید خانواده را به خود اختصاص داد. پیکرش در همان منطقه مفقودالاثر شد تا این که 6 سال بعد توسط گروه تفحص شناسایی و در امام زاده ابراهیم آمل به خاک سپرده شد.شادی روحش صلوات.🇮🇷 . @sangareshohadababol
؟ . ▪️اسمش بود.ولی صداش میکردند.دیپلم رشته داشت.سال ۵۸ وارد سپاه شد.مهرماه سال 1359، عزم كرد؛ اما چون حضورش به ‌عنوان در ضروري بود، با خواسته‌اش موافقت نشد. از اين‌رو، از سپاه داد و داوطلبانه در کسوت تك‌تيرانداز، راهی شد.مدتی بعنوان معلم به پیرانشهر رفت. دوباره از او دعوت که که به برگردد. . ▪️سال ۱۳۶۰ تيپ 25 را به عهده گرفت.همان سال در مجروح شد و بعد آن مشاور فرمانده تيپ 2 در عمليات بيت‌المقدس شد‌. پذيرش منطقه 3 سپاه ( و )_مسئول پرسنلي قرارگاه‌ بسيج ناحيه دیگر سمت های عسگری در جنگ بود.تو بهش میگفتن آچار فرانسه لشکر‌.سرانجام سردار عسگری در اسفند ۱۳۶۴ در عملیات والفجر هشت رسید.شادی روح سردار عسگری قاری .🇮🇷🌷 . @sangareshohadababol
✅ او به شهادت خود یقین داشت ... 🌸 زمانی که به زیارت کربلا و مکه رفتیم، خواستم لباس آخرت (کفن) بگیرم، او گفت: «من نیازی ندارم؛ شما اگر می‌خواهید برای خودنان تهیه کنید.» او به شهادت خود یقین داشت. 🌸 بارها می گفت : حالا فرصت جهاد پیش آماده است چرا از آن استفاده نکنیم! اگر در این مسیر به درجه شهادت برسیم چه بهتر ولی حتی اگر به درجه جانبازی هم نایل شویم باز هم در این فرصت جهادی که خدا به ما داده است پیروزیم و با رفتن خود به عنوان مدافع حرم حداقل توانسته ایم تکلیف خود را در این مسیر درست انجام دهیم. 🌸 نصف شبی همراه با حسینعلی گلزار شهدای رشت و بالای سر قبر شهید سید مسافر رفتیم. حسین از این شهید که همرزمش بود خیلی تعریف کرد و برگشت به من وصیت کرد: وقتی شهید شدم من را در همین جایی که ایستاده‌ام دفن کنید. اینجا جای من است! مطمئن باشید کنار شهید مسافر جای من است و خالی می‌ماند. ؛ 🇮🇷 @sangareshohadababol
🔻 | ققنوس دفاع مقدس 🔹 دهم تیرماه سالروز شهادت شهید والامقام علی عرب بسیجی ۱۶ ساله لشکر ۴۱ ثارالله که در عملیات کربلای یک در آتش سوخت تا عملیات لو نرود . ✅ @sangareshohadababol