eitaa logo
سنگر شهدا
2.2هزار دنبال‌کننده
86هزار عکس
6هزار ویدیو
74 فایل
یادوخاطره شهدا ورزمندگان دفاع مقدس ارتباط با ما https://eitaa.com/Madizadha
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷🍀گذری بر زندگی عرفانی صادق مزدستان🍀🌷 فرمانده تيپ دوم و گردان صاحب الزمان لشکر ۲۵ کربلا 🌹در سال 1335 در شهرستان مازندران متولد شد. او هفتمين فرزند اين خانواده بود. آنها در منزلی شخصی زندگی می کردند و از وضعيت مالی متوسطی برخوردار بودند. صادق کودکی پر جنب و جوش و فعال بود. 🔹برادرش، علی که جانباز جنگ تحميلی است در باره ی او می گوید : صادق از من کوچکتر بود و از کودکی علاقه زيادی به رابطه با ديگران داشت، يعنی غريبه و آشنا نمی شناخت و به همه محبت می کرد و با همه دوست بود. ارتباط نزديکی با مادر پدر بزرگش داشت وآنها هم علاقه مفرطی به وی داشتند. با آغاز دوران وضعيت اقتصادی خانواده وی بهتر شد و او در دبستان دهقان شهرستان به تحصيل پرداخت. 🔸دوره ی ابتدايی را بدون مشکلی به پايان برد.دراين سالها را کمتر در منزل انجام می داد.بلکه آنها را سرکلاس و در اوقات فراغت به اتمام می رساند. با يک بار خواندن، درس را فرا می گرفت. در تمام اين سالها ارتباط وی با ديگران بسيار خوب بود اما در برابر ايستادگی می کرد. بيشتر با افراد باگذشت و متواضع طرح دوستی می ريخت. 🔹اخلاق صادق با ديگر خانواده تفاوت داشت و وقتی با مشکلی مواجه می شد با کسی در ميان نمی گذاشت و اظهار عجز و نگرانی نمی کرد. اوقات فراغت را بيشتر با ،مطالعه کتاب می گذراند و گاهی اوقات نیز به پدرش درفروشگاه کمک می کرد. خود را در مقاطع راهنمايی و دبيرستان ادامه داد و ديپلم نظام قديم را در دبيرستان اديب قائمشهر اخذ کرد. او فردی پر جنب و جوش، اجتماعی و معاشرتی بود. به ندرت عصبانی می شدو بسيار رئوف بود. به هنگام گرفتاری به تفکر می نشست تا چارة کار رابيابد و اگر به نتيجه ای نمی رسيد به بزرگان فاميل مراجعه می کرد. برای بزرگان و فاميل احترام خاصی قائل بود. مدتی راننده تاکسی بود و از این را زندگی خود را تامین می کرد. 🔸با آغاز نهضت اسلامی تحولی در وی پديد آمد و تمام اوقات خود را در خدمت انقلاب و انقلابيون قرار داد. در سن 20 سالگی مبارزات و مذهبی عليه رژيم طاغوت را شروع کرد در اين راه لحظه ای آرام قرار نداشت و برای به ثمر رسيدن انقلاب اسلامی چشمگيری داشت. در اين زمان در درگيريها و عليه رژيم شاه حضور می يافت و ديگران را به حضور در صف توصيه می کرد. به تعليمات و دستورات دينی پايبند بود. 🔹با پيروزی انقلاب اسلامی و آغاز بحران کردستان، صادق برای سرکوب شورشهای ضد انقلاب بر علیه مردم وانقلاب اسلامی به کردستان رفت. پس از بازگشت از در تاسيس انجمن اسلامی مسعود دهقان در مهديه قائمشهر وديگر شهرهای شرکت فعال داشت. با آغاز جنگ تحميلی عراق عليه ايران، در تاريخ 2 آبان 1359 به سوی جبهه جنگ شتافت. 🔸صادق درگروه جنگهای نامنظم دکتر چمران شرکت داشت و در درکنار او جنگيد. پس از تشکيل به اين تيپ آمد و در مدت زمانی اندک به سبب لياقت و شجاعت فرماندهی گروهان و سپس گردان صاحب الزمان (عج) از تيپ کربلا عهده دار شد. در فتح المبين، بيت المقدس و رمضان حضور داشت و چند بار مجروح شد ولی همچنان در حساس ترين مناطق حاضر بود. در عمليات نقش مهمی را ايفا کرد تا جايي که به فاتح عمليات محرم شهرت يافت و مفتخر به دريافت پاداشی از حضرت امام (ره) گرديد. 🔹مزدستان به فرماندهی به عنوان يک می نگريست و به چيزديگری غير از شهادت در راه خدا نمی انديشيد. يکبار از ناحيه گردن و گوش زخمی شد وقتی با سر و گردن باند پيچی شده به آمد و در جواب نگرانيهای خانواده گفت: «فقط يک خراش کوچک است.» همواره از ريا دوری می جست. در 27 آذر 1361 با خانم گيسو صالح پور ازدواج کرد. دو روز بعد از ازدواج به اتفاق همسر برای زيارت مرقد امام رضا (ع) به مشهد مقدس رفتند. 🔸در آنجا صادق به گفت: «اگر اين بار افتخار در جبهه نصيبم نشد خانه ای اجاره می کنم و با هم زندگی مشترک خود را آغاز می کنيم. » پس از بازگشت از به مناطق عملياتی رهسپار شد. او که لشکر 25 کربلا را به عهده داشت در منطقه فکه در يک عمليات در خط مرزی عين خوش و در جنگل امقر در اثر صابت ترکش مين والمر به ناحيه سر در تاريخ 9 دی 1361 به رسيد. درحالی که تنها دوازده روز از ازدواجش می گذشت. 🌺 جنازه در گلزار به خاک سپرده شد. شش ماه بعد در نيمه سال 1362 در منطقه عملياتی پنجوين به شدت مجروح شد و يک چشم و بخشی از استخوانهای کاسه چشم ديگرش را از دست داد. يک سال برادر ديگرش در عمليات والفجر 6 در منطقه در اسفند ماه 1362 بر اثر انفجار شهيد و بدنش متلاشی شد تا در درگاه الهی باشد. 🌼 🌸🍃 🌺🍃🌺 🌼🍃🌼🍃 @sangareshohadababol
دلگویه های نبرد کربلای ۹۵ حماسه شانزدهم، هفدهم اردیبهشت ۹۵ ۱- شهادت شهید محمود محمود ، سیدرضا جانم، جانم محمود جان، دشمن مارو محاصره کرده، آتش بریزید کمک کنید. چشم، الان اقدام میشه. عبدالله، عبدالله، سیدرضا بفرما بفرما عبدالله جان، من تیر خوردم، دارم حسینی میشم. الان بچه ها دارند می‌رسند، مقاومت کنید. ۲- شهادت سیدرضا، سیدرضا، مشتاق جانم، بله. سیدرضا جان، دارم میام، ازکجا بیام؟ مشتاق، نیا، اینجا توی خونه زرد پر از تکفیریهای ملعون هستند. مشتاق، دارم میام به کمکت، مشتاق، بچه ها من وارد خونه زرد شدم. عبدالله، عبدالله، مشتاق. بفرمایید. مشتاق، تکفیریها اطراف خونه زرد پرهستند، تانک شون آمد توی خونه زرد، کمک بفرستید، محمود، محمود، مشتاق، جانم، جانم محمود جان، آتش بریزید، کمک بفرستید، چشم، الان هم نیروی کمکی میاد وهم آتش میریزم، ای دوستان، من مشتاقم، زخمی شدم، دارم حسینی میشم، ان شاء الله، دوستان دیدار به قیامت، درخونه زرد با حماسه سازی شهیدان و و یاران حماسه ای درتاریخ ۱۶ اردیبهشت ۹۵ رقم خورد، با رشادت ها و سلحشوری، این شهیدان، به دشمنان تکفیری تلفات وخسارات سنگینی وارد شد. روحشان شاد و راهشان پررهرو باد. _رستمیان مدافعان حرم 🌐 @sangareshohadababol
: اگر چه مردی بزرگ و فراموش نشدنی است اما حماسه ساز بی بدیل رویدادی عظیم در است. امسال برای چندمین سال متوالی است که دوست و همکار رسانه ای ما پانزدهم آبان سالروز ولادت بزرگ مرد تاریخ معاصر شهرمان، خیّر نیک اندیش، زنده یاد را برای "" پیشنهاد می دهد راقم این سطور نیز همانند ایشان انتخاب یک روز به نام "روز ملی بابل" را لازم و ضروری دانسته اما در خصوص که به استناد آن بتوان "روز ملی بابل" را به ثبت رساند نکاتی چند به عرض می رساند. 🔻 این کمترین نیز همانند نیاز آذری به عظمت برکات و خدمات بی نظیر و یا دست کم، کم نظیر مرحوم نوشیروانی واقفم اما بهتر آن است که از میان و رخدادهایی که در طول تاریخ بابل در این شهر به وقوع پیوست رویدادی را برگزید که در صدر رویدادهای این شهر در همیشه ی تاریخ باشد و حتی المقدور دیگر شهرهای کشور نیز نظیر آن را در تاریخ شهر خود نداشته باشند آیا براستی همانند نوشیروانی در طول تاریخ بابل در این شهر وجود نداشته؟ و یا شهرهای دیگر کشور نیز همانند نوشیروانی را در طول تاریخ خود در شهر خود نداشتند؟ 🔻بابل در طول تاریخ آبستن حوادث بسیار مهم سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، ورزشی و ...... بوده است و از این حیث در سطح کشور سرآمد است اما هیچ واقعه و رخدادی در طول تاریخ این شهر به رویداد در این شهر و مقابله قاطعانه سعیدالعلماء با آن فرقه تا مرحله آنها در منطقه وجود نداشته بطوری که بخشی از تاریخ این شهر را با تاریخ آن فرقه گره زده و دیگر شهرهای کشور بجز چند شهر که تعدادشان به اندازه انگشتان یک دست هم نمی رسد نظیر آن را در تاریخ شهر خود ندارند. 🔻 اگر چه نوشیروانی با بر جای گذاشتن مراکز متعدد ، و در بابل بسیاری از مردم این خطه را تا از خدمات عمومی خود بهره مند ساخت اما با پافشاری در امر مقابله با بابیه تا مرحله دفع فتنه آنان در به قیمت تقدیم حدود حق بزرگی در مسلمان ماندن مردم این سامان دارد چرا که به جرات می توان گفت اگر نبود اصرار و جدّیت سعیدالعلماء در مقابله با بابیه امروزه خبری از دین مبین در نبوده و یقیناً همه ی مردم مازندران از آن روز تا امروز که مرحوم نوشیروانی نیز جزء آنان بشمار می آید اسلام و مسلمانی خود را مدیون و مرهون مجاهدت های سعیدالعلماء هستند. 🔻 در پایان ضمن ادای احترام به روح آسمانی نیک اندیش شهرمان، بزرگداشت نام و یاد این بزرگ مرد دیارمان را ضروری دانسته و یادآور می شوم اگر چه نوشیروانی مردی بزرگ و فراموش نشدنی است اما سعیدالعلماء بی بدیل در تاریخ بابل است و هیچ رویدادی همانند رویداد در تحت زعامت علامه سعیدالعلماء ارزش انتخاب به عنوان "روز ملی بابل" را ندارد. والسلام علی عبادالله الصالحین ۱۵ آبان ۱۳۹۹ @sangareshohadababol
🌷🍀گذری بر زندگی عرفانی صادق مزدستان🍀🌷 فرمانده تيپ دوم و گردان صاحب الزمان لشکر ۲۵ کربلا 🌹در سال 1335 در شهرستان مازندران متولد شد. او هفتمين فرزند اين خانواده بود. آنها در منزلی شخصی زندگی می کردند و از وضعيت مالی متوسطی برخوردار بودند. صادق کودکی پر جنب و جوش و فعال بود. 🔹برادرش، علی که جانباز جنگ تحميلی است در باره ی او می گوید : صادق از من کوچکتر بود و از کودکی علاقه زيادی به رابطه با ديگران داشت، يعنی غريبه و آشنا نمی شناخت و به همه محبت می کرد و با همه دوست بود. ارتباط نزديکی با مادر پدر بزرگش داشت وآنها هم علاقه مفرطی به وی داشتند. با آغاز دوران وضعيت اقتصادی خانواده وی بهتر شد و او در دبستان دهقان شهرستان به تحصيل پرداخت. 🔸دوره ی ابتدايی را بدون مشکلی به پايان برد.دراين سالها را کمتر در منزل انجام می داد.بلکه آنها را سرکلاس و در اوقات فراغت به اتمام می رساند. با يک بار خواندن، درس را فرا می گرفت. در تمام اين سالها ارتباط وی با ديگران بسيار خوب بود اما در برابر ايستادگی می کرد. بيشتر با افراد باگذشت و متواضع طرح دوستی می ريخت. 🔹اخلاق صادق با ديگر خانواده تفاوت داشت و وقتی با مشکلی مواجه می شد با کسی در ميان نمی گذاشت و اظهار عجز و نگرانی نمی کرد. اوقات فراغت را بيشتر با ،مطالعه کتاب می گذراند و گاهی اوقات نیز به پدرش درفروشگاه کمک می کرد. خود را در مقاطع راهنمايی و دبيرستان ادامه داد و ديپلم نظام قديم را در دبيرستان اديب قائمشهر اخذ کرد. او فردی پر جنب و جوش، اجتماعی و معاشرتی بود. به ندرت عصبانی می شدو بسيار رئوف بود. به هنگام گرفتاری به تفکر می نشست تا چارة کار رابيابد و اگر به نتيجه ای نمی رسيد به بزرگان فاميل مراجعه می کرد. برای بزرگان و فاميل احترام خاصی قائل بود. مدتی راننده تاکسی بود و از این را زندگی خود را تامین می کرد. 🔸با آغاز نهضت اسلامی تحولی در وی پديد آمد و تمام اوقات خود را در خدمت انقلاب و انقلابيون قرار داد. در سن 20 سالگی مبارزات و مذهبی عليه رژيم طاغوت را شروع کرد در اين راه لحظه ای آرام قرار نداشت و برای به ثمر رسيدن انقلاب اسلامی چشمگيری داشت. در اين زمان در درگيريها و عليه رژيم شاه حضور می يافت و ديگران را به حضور در صف توصيه می کرد. به تعليمات و دستورات دينی پايبند بود. 🔹با پيروزی انقلاب اسلامی و آغاز بحران کردستان، صادق برای سرکوب شورشهای ضد انقلاب بر علیه مردم وانقلاب اسلامی به کردستان رفت. پس از بازگشت از در تاسيس انجمن اسلامی مسعود دهقان در مهديه قائمشهر وديگر شهرهای شرکت فعال داشت. با آغاز جنگ تحميلی عراق عليه ايران، در تاريخ 2 آبان 1359 به سوی جبهه جنگ شتافت. 🔸صادق درگروه جنگهای نامنظم دکتر چمران شرکت داشت و در درکنار او جنگيد. پس از تشکيل به اين تيپ آمد و در مدت زمانی اندک به سبب لياقت و شجاعت فرماندهی گروهان و سپس گردان صاحب الزمان (عج) از تيپ کربلا عهده دار شد. در فتح المبين، بيت المقدس و رمضان حضور داشت و چند بار مجروح شد ولی همچنان در حساس ترين مناطق حاضر بود. در عمليات نقش مهمی را ايفا کرد تا جايي که به فاتح عمليات محرم شهرت يافت و مفتخر به دريافت پاداشی از حضرت امام (ره) گرديد. 🔹مزدستان به فرماندهی به عنوان يک می نگريست و به چيزديگری غير از شهادت در راه خدا نمی انديشيد. يکبار از ناحيه گردن و گوش زخمی شد وقتی با سر و گردن باند پيچی شده به آمد و در جواب نگرانيهای خانواده گفت: «فقط يک خراش کوچک است.» همواره از ريا دوری می جست. در 27 آذر 1361 با خانم گيسو صالح پور ازدواج کرد. دو روز بعد از ازدواج به اتفاق همسر برای زيارت مرقد امام رضا (ع) به مشهد مقدس رفتند. 🔸در آنجا صادق به گفت: «اگر اين بار افتخار در جبهه نصيبم نشد خانه ای اجاره می کنم و با هم زندگی مشترک خود را آغاز می کنيم. » پس از بازگشت از به مناطق عملياتی رهسپار شد. او که لشکر 25 کربلا را به عهده داشت در منطقه فکه در يک عمليات در خط مرزی عين خوش و در جنگل امقر در اثر صابت ترکش مين والمر به ناحيه سر در تاريخ 9 دی 1361 به رسيد. درحالی که تنها دوازده روز از ازدواجش می گذشت. 🌺 جنازه در گلزار به خاک سپرده شد. شش ماه بعد در نيمه سال 1362 در منطقه عملياتی پنجوين به شدت مجروح شد و يک چشم و بخشی از استخوانهای کاسه چشم ديگرش را از دست داد. يک سال برادر ديگرش در عمليات والفجر 6 در منطقه در اسفند ماه 1362 بر اثر انفجار شهيد و بدنش متلاشی شد تا در درگاه الهی باشد. 🌼 🌸🍃 🌺🍃🌺 🌼🍃🌼🍃 @sangareshohadababol
هدایت شده از هم عهدی با شهدا
با کمک های خود هر چند ناچیز ، روشنی بخش نور امید در دل های صبور مردم نیازمند و محروم باشیم .
🔻 مراسم سالگرد ارتحال عالم ربانی حضرت آیت الله با حضور مسئولین استان، شهرستان و اقشار مختلف مردم در فیضیه مازندران در بابل برگزار شد. 🔻 آیت الله شیخ محمد فاضل استرآبادی از علمای اعلام فرزند آیت الله شیخ نجفعلی فاضل استرابادی و داماد آیت الله شیخ محمد کوهستانی بود که در دهه ۶۰ شمسی حوزه علمیه فیضیه مازندران را در بابل تاسیس و تا پایان حیات مسئولیت آن را عهده دار بود. 🔻 این عالم ربانی سرانجام پس از عمری مجاهدت و تلاش علمی سرانجام در سال ۱۳۹۵ش دعوت حق را لبیک گفت و پیکر پاکش پس از تشییع باشکوه(جمعیت ۸۰ هزار نفری) در بابل در قبرستان اشرف به خاک سپرده شد. عکس و خبر: @sangareshohadababol
🥀 ۷ دی ماه ۱۳۶۰سالروز شهادت شهید 🥀 📖 فرازی از شهید حسن خدابنده @sangareshohadababol