🔸پــای درس شهیـــد....
📿 #تڪلیف_نماز
✍️تیـر تراش می زدند. دوشکا و تیر بار را ڪار گذاشته بودند توی خاک، درست مماس با زمین. سرت را ڪه می آوردی بالا می زدند. #خوابیده بود روی زمین. همان جا دستش را زد توی خاڪ و تیمم ڪرد. دراز ڪش #نمـازش را خواند.
رفت پیش آیت الله دستغیب.پرسید " تڪلیف آن نماز چه می شود. جواب داد حاضرم تمـام عمــرم را بدهم ثــواب دو رکعـت نمـاز شما را بگیرم.
#سردارشهید_علی_محمودوند
#جستجوگر_نور
#خاطره
@sangareshohadababol
🍃🌸
🔻 #خاطره
یکی از دورههایی که در سوریه بودیم، همزمان شده بود با ماه رجب و ایام اعتکاف.
سید این سه روز را روزه میگرفت.
وقتی هم از خط برمیگشت، دیگر به محل استراحت نمیآمد.
میدیدیم غیبش میزند و دنبالش که میرفتیم او را بالای ساختمان پیدا میکردیم و میدیدیم با خودش خلوت کرده، درحالی که مشغول راز و نیاز و خواندن دعا بود.
نمیخواست حال و هوای اعتکاف را از دست بدهد.
🔹 #نقل_از_همرزمشهید
🕊 #شهید_سیدرضا_طاهر
🔸 برگرفته از کتاب #طاهر_خانطومان
_________________________
🌴کانال"شهید سیدرضا طاهر"
🆔 @shahid_taher
@sangareshohadababol
🔴 #خاطره / سه راه دشتک،مرز ایران،افغانستان و پاکستان،نا امن ترین نقطه؛جایی که امنیتش دست های قرار گاه قدس را می بوسد. نماینده ولی فقیه بودم.
✍️به حاجی گفتم میخوام به منطقه توجیه شم.خودش پیش قدم شد. آن موقع سرتیپ بود. درجه هایش را کَند و گذاشت توی جیبش.سه چهار ساعت توی جاده از کوه و کمر دوست وبیابان بالا و پایین شدیم.قرص ومحکم بالای وانت ایستاده بود و یک به یک گزارش می داد؛از استقرار نیرو ها گرفته تا موانعی که سر راهشان بود.
🔹در تمام دست اندازها وسرا زیری ها لحظه ای ندیدم خم به ابرو بیاورد، انگار نه انگار که بدنش پراز تیر و ترکش است.می توانست فرمانده گردانی،کسی را بفرستد اما خودش آمد؛ شاید هیچ کس به اندازه فرمانده قرارگاه به منطقه توجیه نبود.
«راوی:حجت الاسلام عسکری امام جمعه رفسنجان»
@sangareshohadababol
⭐️#خاطره ای شنیدنی از پاسخ آیت الله خامنه ای به مقام اروپایی که قصد تحقیر ملت ایران را داشت!
رهبر انقلاب:
🔺یک نفری برای من نقل میکرد، میگفت رفته بودیم #یونان؛ ما را به مراکز گردشگری گوناگون میبردند و آنها را به ما نشان میدادند؛ از جمله به نقطهای بردند، گفتند اینجا همانجائی است که سپاهیان ایرانی آمدند اینجا، از ما شکست خوردند.
🔹مردم را به یک بیابان خالی میبرند و نشان میدهند که اینجا آنجائی است که ایرانیها در آن دوره لشکرکشی کردند و در اینجا شکست خوردند. یک فضای خالی را نشان میدهند، یک مدعای تاریخی را با یک فضای خالی اثبات میکنند.
🔺خوب، اینجا نزدیکی کازرون -آنطوری که شنیدم- مجسمهی والرین است، امپراتور روم، که زانو زده در مقابل پادشاه ایران. خیلی خوب، اینجا را بروید نشان بدهید؛ این به آن در! ۱۳۸۷/۲/۱۸
@sangareshohadababol
#خاطــره🎞
همیشه می گفت #سرباز_امام_زمانم و زمانی که به او می گفتم بمان و ادامه تحصیل بده، می گفت من صدای هل من ناصر امام حسین(ع) را الان می شنوم.
حرف های #عجیبی می گفت که ما را مجاب می کرد.
محمدرضا می گفت چون #حضرت_آقـا فرمودند ما به سوریه کمک می کنیم و هیچ #قیدی نیاوردند که چطور کمک میکنیم، من به عنوان #پیرو حضرت آقا خودم را آماده کردم و آموزش های تکاوری و #تخریب دیدم که هر موقع آقا اراده کند من آماده باشم.
میگفت شما فکر کن #امام_زمان (عج) ظهور کند و چشمش به من بیفتد و دست روی شانه من بگذارد و من یک جوان بی فایده باشم؛
امام زمان (عج) اینطور خوشحال می شود یا یک جوان سرباز و #آماده که ایشان را خوشحال کند؟
#شهید #محمدرضا_دهقان
@sangareshohadababol
🔟سالروز عروج آسمانی
شهید کاظم سرخ پر
نام پدر : علی حسین
نام مادر: زلیخا براری
تاریخ تولد :1338/04/11
تاریخ شهادت : 1360/09/20
محل شهادت : گیلان غرب
گلزار : حیدرکلا
2️⃣1️⃣مطلع الفجر
شهیدکاظم سرخپر جانشین گردان میثم ، آبان 1360 محوطه سپاه بابل زمان اعزام به گیلانغرب
#شهیدکاظم_سرخپر :
انقلاب آزمایشی است که چقدر ازخود برای اسلام سرمایه گذاری میکنیم در تشییع #شهدا شرکت فعال کنیدکه این خود روحیه #شهادت_طلبی شماست ...
پدر و مادرم مهربانم درسوگ #شهادت من گریه ای که دشمنان را خوشحال کند نکنید ، بلکه گریه ای که ثواب میآفریند و نمونه و الگوی برای دیگر مادران و دیگر پدران در اطاقهای خود و خلوت بگریید و درمیان مردم خوشحال از #شهادت من باشید.
🌹مادر و پدر عزیزم نکند خدای ناکرده از #وصیتم سرپیچی کنید خیلی از شما انتظار دارم شاید #شهادت من آزمایش برای شما است .سعی کنیدکه از این آزمایش رو سفید بیرون بیایید، خوشحال باشید که توانستید..در راه به تحقق رساندن #اسلام عزیز هدیه خدا کردید زندگی و مرگ ما برای اسلام است. هر وقت توانستی بر سر قبرم با من صحبت کنید که #خاطره من از یاد نرود.
@sangareshohadababol
✍️من از قنوت نمازهای روحالله حاجت میگرفتم، روحالله خیلی خاص قنوت میگرفت، حالت معنوی و نورانی در قنوت نمازش به اوج خود میرسید، گاهی که قنوت میگرفت او را نگاه میکردم و تند تند خدا را به ذکر قنوتهای او قسم میدادم تا حاجتم را بدهد، همیشه هم حاجت میگرفتم.
#شهید_روحالله_قربانی
#خاطره
#راوی: همسر شهید
#نمازاول_وقت
#التماس_دعا
@sangareshohadababol
🔴 #خاطره / سه راه دشتک،مرز ایران،افغانستان و پاکستان،نا امن ترین نقطه؛جایی که امنیتش دست های قرار گاه قدس را می بوسد. نماینده ولی فقیه بودم.
✍️به حاجی گفتم میخوام به منطقه توجیه شم.خودش پیش قدم شد. آن موقع سرتیپ بود. درجه هایش را کَند و گذاشت توی جیبش.سه چهار ساعت توی جاده از کوه و کمر دوست وبیابان بالا و پایین شدیم.قرص ومحکم بالای وانت ایستاده بود و یک به یک گزارش می داد؛از استقرار نیرو ها گرفته تا موانعی که سر راهشان بود.
🔹در تمام دست اندازها وسرا زیری ها لحظه ای ندیدم خم به ابرو بیاورد، انگار نه انگار که بدنش پراز تیر و ترکش است.می توانست فرمانده گردانی،کسی را بفرستد اما خودش آمد؛ شاید هیچ کس به اندازه فرمانده قرارگاه به منطقه توجیه نبود.
«راوی:حجت الاسلام عسکری امام جمعه رفسنجان»
@sangareshohadababol
🔴#خاطره | شدیدترین حمله به #آمریکا
♦️در قضیه #کاپیتولاسیون یکی از مقامات آمده بود قم که با امام ملاقات کند. امام اجازه ملاقات به او نداده بود؛ لذا او هم به حضور آقا #مصطفی_خمینی رفته و گفته بود اگر امام علیه کاپیتولاسیون حرف میزند مواظب باشد علیه آمریکا حرف نزد و امروز علیه آمریکا حرف زدن خیلی خطرناکتر از سخن گفتن علیه #شاه است. همین باعث شد که امام در آن سخنرانی خود فرمودند: ((رئیس جمهور آمریکا بداند که امروز در پیش ملت ما از منفورترین افراد بشر است امروز تمام گرفتاریهاي ما از آمریکا است)) و شدیدترین حمله را به آمریکا کردند.
📚به نقل از: حجۀالاسلام و المسلمین سید حمید #روحانی
@sangareshohadababol
🔟سالروز عروج آسمانی
شهید کاظم سرخ پر
نام پدر : علی حسین
نام مادر: زلیخا براری
تاریخ تولد :1338/04/11
تاریخ شهادت : 1360/09/20
محل شهادت : گیلان غرب
گلزار : حیدرکلا
2️⃣1️⃣مطلع الفجر
شهیدکاظم سرخپر جانشین گردان میثم ، آبان 1360 محوطه سپاه بابل زمان اعزام به گیلانغرب
#شهیدکاظم_سرخپر :
انقلاب آزمایشی است که چقدر ازخود برای اسلام سرمایه گذاری میکنیم در تشییع #شهدا شرکت فعال کنیدکه این خود روحیه #شهادت_طلبی شماست ...
پدر و مادرم مهربانم درسوگ #شهادت من گریه ای که دشمنان را خوشحال کند نکنید ، بلکه گریه ای که ثواب میآفریند و نمونه و الگوی برای دیگر مادران و دیگر پدران در اطاقهای خود و خلوت بگریید و درمیان مردم خوشحال از #شهادت من باشید.
🌹مادر و پدر عزیزم نکند خدای ناکرده از #وصیتم سرپیچی کنید خیلی از شما انتظار دارم شاید #شهادت من آزمایش برای شما است .سعی کنیدکه از این آزمایش رو سفید بیرون بیایید، خوشحال باشید که توانستید..در راه به تحقق رساندن #اسلام عزیز هدیه خدا کردید زندگی و مرگ ما برای اسلام است. هر وقت توانستی بر سر قبرم با من صحبت کنید که #خاطره من از یاد نرود.
@sangareshohadababol
#خاطره
پدر شهید:
آرمان که مریض شده بود، بردمش پیش دکتر؛ تا فهمید دکتر خانم هست و میخواد آرمان رو معاینه بکنه، گفت من نمیام.
گفتم: پسرم این خانم دکتر هستند، میخوان فقط معاینه ات بکنند.
گفت: نه پدرجان! طبق فتوای حضرت آقا تا وقتی که میشه به پزشک محرم مراجعه کرد نباید پیش پزشک نامحرم رفت...
#شهیدآرمان #آرمانشهید🌷
🕊#شهید_آرمان_علی_وردی
@sangareshohadababol
✍️من از قنوت نمازهای روحالله حاجت میگرفتم، روحالله خیلی خاص قنوت میگرفت، حالت معنوی و نورانی در قنوت نمازش به اوج خود میرسید، گاهی که قنوت میگرفت او را نگاه میکردم و تند تند خدا را به ذکر قنوتهای او قسم میدادم تا حاجتم را بدهد، همیشه هم حاجت میگرفتم.
#شهید_روحالله_قربانی
#خاطره
#راوی: همسر شهید
#نمازاول_وقت
#التماس_دعا
@sangareshohadababol
#خاطره
💠«شیرعلی مجریان» از نحوه شهادت همرزمش میگوید: «قبل از شروع عملیات کربلای 10، در نزدیکیهای دزلی، آماده حرکت به سمت منطقه بودیم. منصور در آن روز، نسبت به عملیاتهای قبل، حال دیگری داشت. نیروها را به ستون کرد و از ابتدا تا انتهای ستون، یکی یکی با همه روبوسی کرد و حلالیت گرفت. گویا میدانست این آخرین دیدار است. بعد، با دستور حرکت، نیروها رهسپار منطقه شدند. او از جلو حرکت میکرد. دشمن منطقه را شیمیائی زده بود و خیلی از بچهها آلوده شده بودند. ما از پشت سر حرکت میکردیم. وقتی به منصور رسیدیم، برای ادامه عملیات، از او کسب تکلیف کردیم. وی کاملا شیمیائی شده بود. بچهها دورش بودند. منصور دیگر نمیتوانست حرف بزند. گفتم پیشش بمانم؛ امّا او با اشاره دستش، فهماند که ادامه بدهیم. ما به سمت جلو حرکت کردیم. چند لحظه بعد، حال منصور بد شد و او را با سختی، به عقب منتقل کردند؛ در حالی که او به شهادت رسیده بود.»
#هفت_تپه_ی_گمنام
@sangareshohadababol
💠 #خاطره سردار مرتضی قربانی : شب عملیات والفجر هشت بود، هر چی سیدحسن اصرار کرد، مخالفت کردم تا این که گفت: «آقای قربانی! اطاعت از فرماندهی واجب، اما فردای قیامت پیش مادرم، فاطمه زهرا(س) از شما شکایت می کنم که اجازه ندادید به خط مقدم بروم.»
با این حرفش منقلب شدم. با آن که دوست نداشتم او را از دست بدهم، ولی قبول کردم.سیدحسن، سرنیزه ای به دست گرفته بود و گفت:
«با این سر نیزه می خواهم انتقام مادرم، زهرا(س) را از این بعثی های نامرد بگیرم.»
عملیات شروع شد، با شور و شعف خاصی همراه با خط شکن های لشکر ویژه 25 کربلا به خط زد.خط که شکسته شد، چشمم به سیدحسن افتاد، با همان سرنیزه ای که به همراه داشت، گوشه ای آرام به خواب ابدی فرو رفته بود.
.
#هفت_تپه_ی_گمنام
#شهید_سید_حسن_علی_امامی
.
🌷همیشه دوستت دارم ای شهید🌷
👈نشر میدهم به عشق صاحب الزمان🙏
لینک دعوت:
https://eitaa.com/hafttapeh
@sangareshohadababol
💢#خاطره
.
▪️در عملیات بدر حاجبصیر فرمانده گردان یا رسول(ص) بود، من هم مسؤول تبلیغات گردان بودم، یکی دو شب قبل از عملیات، حاج بصیر به من گفت: «منصور جان! برو از طرف من به بچههای گردان سلام برسان و بگو همه ریشهایشان را بزنند، چون احتمال این که دشمن از مواد شیمیایی استفاده کند زیاد است».
من چند نفر از بچههایی که لوازم سلمانی داشتند را آماده کردم و دستور حاجی را به همه اعلام کردم، پیرمردی بود اهل آمل که فامیلیاش دنکوب بود، وقتی به او گفتیم ریشت را باید بزنی ناراحت شد و گفت: «من تو عمرم ریشم را نزدم، حالا بیایم بعد عمری ریشم را از ته بزنم؟ اگر گردنم را قطع کنید، من تن به این فعل حرام نمیدهم».
من ماجرا را به اطلاع حاجبصیر رساندم، حاجی پابرهنه به سمت چادر آقای دنکوب رفت و من هم او را همراهی کردم، وقتی به چادر رسید با تبسم همیشگیاش به آقای دنکوب گفت: «حاج آقا! اگر بگویم این دستور از جانب من نبود و از سوی آقا و مولایمان امام عصر(عج) صادر شد، شما باز هم ریشتان را نمیزنید؟»
آقای دنکوب حاجی را در آغوش گرفت و بوسید و گفت: «همه وجودم فدای امام زمان(عج)، جانم را تقدیم آقا میکنم، ریش چه ارزشی دارد!» "راوی: منصور میار عباسی"
.
#سالشب _شهادت
#حاج_حسین_بصیر
#گردان_یا_رسول
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
#هفت_تپه_ی_گمنام
@sangareshohadababol
▪️من از جبهه این همه راه رو نیومدم واسه مراسم دامادم...من اومدم که بگم ......!!! ( #خاطره)
.
🌴مرتضی جباری داماد حاجی بود...بعد از عملیات کربلای هشت حاج بصیر اومد پایگاه بهشتی اهواز پیش همسر و فرزندش و به دخترش فرشته خبر شهادت همسرش رو داد و گفت هر چه زودتر محیای رفتن به فریدونکنار بشین من نمیتونم باهاتون بیام....!!!
.
روز سوم و هفتم شهید یهو دیدن حاج بصیر فریدونکنار...وسط مراسم شهید جباری میکروفون و گرفت و گفت :
من امروز نیومدم این همه راه رو که تو مراسم دامادم شرکت کنم...فقط اومدم بهتون بگم که جبهه نیرو میخواد ...بسم الله ؛ بعد مراسم من عازم جنوبم...!
.
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
#شهید_مرتضی_جباری
#شهید_حاج_حسین_بصیر
#هفت_تپه_ی_گمنام
@hafttapeh
@sangareshohadababol
🔴#خاطره | شدیدترین حمله به #آمریکا
♦️در قضیه #کاپیتولاسیون یکی از مقامات آمده بود قم که با امام ملاقات کند. امام اجازه ملاقات به او نداده بود؛ لذا او هم به حضور آقا #مصطفی_خمینی رفته و گفته بود اگر امام علیه کاپیتولاسیون حرف میزند مواظب باشد علیه آمریکا حرف نزد و امروز علیه آمریکا حرف زدن خیلی خطرناکتر از سخن گفتن علیه #شاه است. همین باعث شد که امام در آن سخنرانی خود فرمودند: ((رئیس جمهور آمریکا بداند که امروز در پیش ملت ما از منفورترین افراد بشر است امروز تمام گرفتاریهاي ما از آمریکا است)) و شدیدترین حمله را به آمریکا کردند.
📚به نقل از: حجۀالاسلام و المسلمین سید حمید #روحانی
🇮🇷 @sangareshohadababol
💢 #سالروز_شهادت
#شهید رحیم رنجبر ( بابلسر) #شهادت ۴ #خرداد ۱۳۶۷ #شلمچه ...
.
#خاطره ای از پسرخاله #شهید :
ماه #رمضان بود و موقع افطاری ما رفتیم نانوایی و 3-2 قرص #نان برای #افطار خریداری کردیم در راه که می آمدیم خانمی را دیدیم که به ما گفت من #یتیم دارم و نان نگرفته ام رحیم همه نان را به او داد. بنده به او گفتم: ما برای #افطار خودمان چیزی نداریم.
جواب داد اشکال ندارد #خدا می رساند وقتی به منزل رسیدیم دیدیم #همسایۀ ما برای ما #نان آورد اینجا بود که به این جمله رسیدم از این دست بدهی از آن #دست می گیری.
.
#هفت_تپه_ی_گمنام
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
@sangareshohadababol
💢 #شهید جواد #دهقان ( آمل)_۱۶ ساله_#شهادت ۴ #خرداد ۱۳۶۷ #شلمچه:
.
#خاطره :
▪️نبی الله مریجی ـ دوست شهید : ایشان در #جبهه هر کجا بود من هم بودم. اگر نیروی داوطلب می خواستند #شهید بلند می شد من هم به تبع او بلند می شدم تا در کنار هم باشیم . در لحظه های آخر که داشتیم اسیر می شدیم گرمای سوزان #شلمچه و لب های #خونی و #تشنه دوستان مان باعث شد کلمن یخ را برداشتیم و آن راشکستیم به بچه ها آب دادیم تا ثانیه های آخر که ما از شهید جدا شدیم و دیگر ایشان را ندیدم تا الان ....
.
#هفت_تپه_ی_گمنام
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
@sangareshohadababol
💢 سخنرانی فرمانده قربانی ...
.
#خاطره
#هفت_تپه_ی_گمنام
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
💠 @hafttapeh
@sangareshohadababol
شب جمعه
دعای کمیل که میخواند
اشک همه را در می آورد
بلند میشد راه میافتاد توی بیابان
پای برهنه روی رملها میدوید
گریه میکرد و امام زمان را صدا میزد
بچه ها هم دنبالش زار میزدند
می افتاد بی هوش می شد
به هوش که می آمد
می خندید جان می گرفت
دوباره بلند میشد میدوید ضجه میزد
صبح که میشد ندبه میخواند
یابنالحسن یابنالحسن میگفت
ناله هایش تمامی نداشت
اشک بچه ها هم ....
#خاطره
#قهرمان_وطن
#شهید_مصطفی_ردانیپور
#سلامتی_امام_زمان_عج_صلوات
@sangareshohadababol
🖌 #خاطره
نوروزی با اشاره به #ویژگی های #شهید_نوری، بیان کرد: |بابک بسیار شوخ طبع و در حین آموزش بسیار جدی بود، در زمان آنتراکبسیار شوخ و خنده رو بود و نسبت به سنی که داشت و شیطنت های مقتضی این سن بسیار
رفتار مناسب و سنجیده ای داشت.
مسئول آموزش شهید نوری با اشاره به #خاطره ای از این شهید،گفت:
یک روز برای آموزش حضور نداشتم، و جانشین خودم را برای برگزاری کلاس فرستادم، روز بعد جانشین آموزش گفت "بابکنوری دیروز در کلاس من را به چالش کشید و
یکسوالی پرسید که من نتوانستم جواب بدهم"، دوست ما با وجود سابقه بالایی که داشت نتوانسته بود جواب بدهد.
#شهید #بابک_نوری
#شهدا_را_یاد_کنید_با_صلوات
#شهدا_هویت_جاودان_تاریخ
@sangareshohadababol
💢 شهید رمضانعلی بلالی اوصیا ( بابل) شهادت : ۱۳۶۵ کربلای پنج شلمچه...
.
#خاطره ... همرزم شهید : رمضانعلی شب عملیات حالت خاصی داشت و در آن لحظات ذکر خدا و ائمه از یادش نمی رفت و به بقیه هم سفارش می کرد ذکر یادتان نرود . شب عملیات وقتی به جلو می رفتیم قمقمه های آب مان را انداختیم که اگر مجروح شدیم و خونریزی زیاد شد آب نخوریم ، رمضانعای ترکش خورد و حین شهادتش تقاضای آب کرد و ما با دهان مان رطوبت را به دهانش می رساندیم و با لبان تشنه بشهادت رسید.
.
💢 عکس : چادرهای با صفای هفت تپه ( نفر وسط شهید رمضانعلی بلالی)🌷رفقا امروز سالروز تولد ۵۶ سالگی شهید بلالی، شادی روحش صلوات...
.
#سالروز_تولد
#هفت_تپه_ی_گمنام
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
💠 @hafttapeh
@sangareshohadababol
🔴#خاطره | شدیدترین حمله به #آمریکا
♦️در قضیه #کاپیتولاسیون یکی از مقامات آمده بود قم که با امام ملاقات کند. امام اجازه ملاقات به او نداده بود؛ لذا او هم به حضور آقا #مصطفی_خمینی رفته و گفته بود اگر امام علیه کاپیتولاسیون حرف میزند مواظب باشد علیه آمریکا حرف نزد و امروز علیه آمریکا حرف زدن خیلی خطرناکتر از سخن گفتن علیه #شاه است. همین باعث شد که امام در آن سخنرانی خود فرمودند: ((رئیس جمهور آمریکا بداند که امروز در پیش ملت ما از منفورترین افراد بشر است امروز تمام گرفتاریهاي ما از آمریکا است)) و شدیدترین حمله را به آمریکا کردند.
📚به نقل از: حجۀالاسلام و المسلمین سید حمید #روحانی
@sangareshohadababol
💢 #شهید ابراهیم ترابی ( #سیمرغ) #شهادت ۵ اردیبهشت ۱۳۶۵ ام القصر_#عملیات #والفجر هشت.
.
▪️ #خاطره #خواهر_شهید_به_نقل_از_مادر_شهید_اکبری :
.
قبل از آخرین اعزام به مزار شهدا رفت و مادر شهید اکبری را بر سر مزار دید و گفت مادر دعا می کنم و شما آمین بگویید. مادر شهید هر چه پرسید چه دعایی می خوانی گفتند نپرسید فقط آمین بگویید . مادر شهید به خاطر علاقه زیادی که به شهید داشت قبول کرد و آمین گفت : بعد از آن به جان پسر شهیدش قسم خورد که بگوید چه دعایی کرده است و شهید گفتند دعا کردم که شهید بشم و مادر شهید همانجا از کارش پشیمان شده بود و بعد از شهادت شهید خود را سرزنش می کرد .
🌷🌷🌷🌷🌷
.
#هفت_تپه_ی_گمنام
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
@sangareshohadababol