eitaa logo
سنگر شهدا
2.4هزار دنبال‌کننده
97هزار عکس
7.6هزار ویدیو
90 فایل
یادوخاطره شهدا ورزمندگان دفاع مقدس ارتباط با ما https://eitaa.com/Madizadha
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 محمد عبدالله پور آهنگر کلایی ( قائم شهر) ۱۹ _ : ۲۶ ۱۳۶۳ . ▪️ // برادر شهید : یادم می آید که برادر شهیدم محمد چند جفت کبوتر در منزل نگهداری می کرد و خیلی به آن ها می رسید . بعد از این که ایشان برای آخرین بار به جبهه رفتند مادرم یک هفته قبل از خبر شهادت ایشان، آن ها را آزاد نمود و به هوا انداخت . در روز تشییع جنازه دور میدان طالقانی من دو تا از آن کبوتران را دیدم که در بالای جنازه شهید فرود آمدند و تا مزار او همراهی کردند و تا هنگام دفن تا ساعت ها در بالای قبر او به پرواز در آمدند و رفتند . این دو کبوتر تا مراسم هفتم شهید در بالای منزل ما بودند و سپس رفتند . . @sangareshohadababol
🌷 محمد شعبانیان () از لشکر ویژه ۲۵ _ کربلای ۵ . ▫️ // 🚌 شعبانیان در زمانی که جبهه نیاز به کمک مالی داشت، مینی بوسی خرید ودرآمد کار با آن را به جبهه ارسال می کرد. دوستانش با دیدن کار کردن او روی مینی بوس، فکر کردند محمد از سپاه استعفاء داده است، ولی با گذشت زمان متوجه شدند او عصرها با ماشن کار می کند تا هزینه اش را به جبهه ارسال نماید. . ▫️ : ✍ برادران و خواهران حزب ا... بیدار باشید . در حال حاضر بیش از 90% دستگاههای تبلیغاتی جهان اعم از رادیوها ، تلویزیونها ، روزنامه ها ، مجلت و خبرگزاریها در اختیار و یا لااقل در جهت اهداف صهیونیسم جهانی قرار دارند و همگی در حد مهمی از برنامه های خود را به سمپاشی علیه انقلاب اسلامی اختصاص نمی دهند ای عزیزان بیایید بیشتر تشکیلاتی باشین و با هم اتحاد داشته باشید و دشمن از این اتحاد شما می ترسد ، زیرا اسلام خود مسلمین را به اتحاد دعوت می کند و این اتحاد شما باعث شد که همه توطئه ها پوچ شود و پوزه تمام ابرقدرتها به خاک مالیده شود . @sangareshohadababol
💢 فتح اله شاکری جویباری ( از فرماندهان واحد و لشکر ویژه ۲۵ _ :آبان ۱۳۶۲ ) . 📩 : از حضرت آدم تا الان هرچه به سر ما آمده، در نبودن وحدت با خدا و فرستادگان و امامان بوده است. ببينيد چه بر سر انبياء آوردند در اثر عدم وحدت مردم با فرستاده خدا. چه بر سر علي (ع) آوردند در اثر نبودن وحدت مردم با امام (ع). چه بر سر دختر پيامبر، يگانه اختر ولايت آوردند. چه بر سر امام حسن(ع) و امام حسين (ع) آوردند. اين­ها در اثر نبودن وحدت مردم با امامان­شان بود. نكند ما با شكستن وحدت در جرم همه جنايت­كاران خداي نكرده شريك بشويم. . ▫️ / تو اولین اعزامش به جبهه به مادرش گفت: « مادر می‌خواهم به زیارت امام حسین(ع) بروم...دعایم کن. . 💢 :▫️مسئول بازداشتگاه 17 شهریور قائمشهر ▫️فرمانده پایگاه مقاومت «بهشتی‌محله»▫️فرمانده گردان رزمی طرح جنگل «برنجستاک»▫️فرمانده گردان در واحد اطلاعات و عمليات لشکر ویژه ۲۵ کربلا 🇮🇷 شادی روحش . 💠 @hafttapeh @sangareshohadababol
💢 شهید رمضانعلی بلالی اوصیا ( بابل) شهادت : ۱۳۶۵ کربلای پنج شلمچه... . ... همرزم شهید : رمضانعلی شب عملیات حالت خاصی داشت و در آن لحظات ذکر خدا و ائمه از یادش نمی رفت و به بقیه هم سفارش می کرد ذکر یادتان نرود . شب عملیات وقتی به جلو می رفتیم قمقمه های آب مان را انداختیم که اگر مجروح شدیم و خونریزی زیاد شد آب نخوریم ، رمضانعای ترکش خورد و حین شهادتش تقاضای آب کرد و ما با دهان مان رطوبت را به دهانش می رساندیم و با لبان تشنه بشهادت رسید. . 💢 عکس : چادرهای با صفای هفت تپه ( نفر وسط شهید رمضانعلی بلالی)🌷 شادی روحش صلوات... @sangareshohadababol
📷👆 تهران، سال ۱۳۶۵، مقابل مجلس شورای اسلامی، مادر، فرزند خود را برای اعزام به جبهه بدرقه می کند، ا▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️ 💠 ای از اعزام به جبهه👇 ▫️ عازم مناطق عملیاتی بودیم. یڪی از دوستانم برای اولین بار بود ڪه به جبهه مےآمد.😍😃 مادرش برای بدرقه ی او آمده بود. خیلے قربان صدقه اش مےرفت و دائم به دشمن ناله و نفرین مےڪرد. به او گفتم: « مادر شما دیگه برگردید فقط دعا ڪنید ما شهید بشیم. دعای مادر زود مستجاب مےشود.»😌 او در جواب گفت:« خدا نڪنه مادر، الهی صد سال زیر سایه ی پدر و مادرت زنده بمونے!🙄 الهے ڪه صدام شهید بشه ڪه اینجور بچه های مردم رو به ڪشتن مےده!»😐😂😂 @sangareshohadababol
✍شهید پور جعفری می گفت: روزی در منطقه ای در سوریه، حاجی خواست با دوربین دید بزنه،خیلی محل خطرناکی بود، من بلوکی را که سوراخی داشت، بلند کردم که بذارم بالای دیوار که دوربین استتار بشه. همین که گذاشتمش بالا تک تیرانداز بلوک رو طوری زد که تکه تکه شد ریخت روی سر و صورت ما. حاجی کمی فاصله گرفت، خواست دوباره با دوربین دید بزنه که این بار ،گلوله ای نشست کنار گوشش روی دیوار ، خلاصه شناسایی به خیر گذشت. بعد از شناسایی داخل خانه ای شدیم برای تجدید وضو احساس کردم اوضاع اصلا مناسب نیست به اصرار زیاد حاجی رو سوار ماشین کردیم و راه افتادیم. هنوز زیاد دور نشده بودیم که همون خونه در جا منفجر شد و حدود هفده تن شهید شدند 🗯بعداز این اتفاق حاجی به من گفت:حسین امروز چند بار نزدیک بود شهید بشیم اما حیف. 📚راویت کننده: سردار حسنی سعدی در تاریخ ۸ بهمن ۱۳۹۸ •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈• 🇮🇷 @sangareshohadababol
🔴 | شدیدترین حمله به ♦️در قضیه یکی از مقامات آمده بود قم که با امام ملاقات کند. امام اجازه ملاقات به او نداده بود؛ لذا او هم به حضور آقا رفته و گفته بود اگر امام علیه کاپیتولاسیون حرف می‌زند مواظب باشد علیه آمریکا حرف نزد و امروز علیه آمریکا حرف زدن خیلی خطرناکتر از سخن گفتن علیه است. همین باعث شد که امام در آن سخنرانی خود فرمودند: ((رئیس جمهور آمریکا بداند که امروز در پیش ملت ما از منفورترین افراد بشر است امروز تمام گرفتاریهاي ما از آمریکا است)) و شدیدترین حمله را به آمریکا کردند. 📚به نقل از: حجۀالاسلام و المسلمین سید حمید @sangareshohadababol
پدر شهید: آرمان که مریض شده بود، بردمش پیش دکتر؛ تا فهمید دکتر خانم هست و میخواد آرمان رو معاینه بکنه، گفت من نمیام. گفتم: پسرم این خانم دکتر هستند، میخوان فقط معاینه ات بکنند. گفت: نه پدرجان! طبق فتوای حضرت آقا تا وقتی که میشه به پزشک محرم مراجعه کرد نباید پیش پزشک نامحرم رفت... 🌷 🕊 @sangareshohadababol
▫️ حسن فلاحتی ( ) : سال ۱۳۶۴ ... . 🔖 /چهارده سالگی رفت جبهه‌.وقتی اولین بار از جبهه به خانه برگشت، به او گفتم پسرم در جبهه چه کار می کنی؟ همسایه ها می گویند پسرت چون بچه است و به جبهه رفته آنجا آبدارچی می شود و آب به رزمنده ها می دهد. شهید گفت: مادر از این حرف مردم ناراحت نشو. من نمی خواهم بگویم پشت خاکریز با رزمنده ها و هم رزمان چه کار می کنم. عیبی ندارد، بگذار بگویند که آب می دهم. . 💠 @hafttapeh @sangareshohadababol
💢 که به تنهایی با ۶ فروند جنگيد ... . ▪️۱۲ فروند از هواپیماهای عراقی در سال ۱۳۵۹ برای جبران عملیات‌های خلبانان ایران به پایگاه هوایی تبریز حمله کردند که ۶ فروند در آسمان به مانور پرداخته و ۶ فروند دیگر به پایگاه تبریز حمله کردند.در حین عملیات و هدف‌گیری آنان به پایگاه، هواپیمای خلبان ذبیحی در هنگام پرواز بر روی باند فرودگاه بود که مورد اصابت ترکش راکت یک فروند هواپیمای میگ عراقی قرار گرفت و کابین هواپیمای شکاری اش شکست و او از ناحیه سر زخمی شد. . ▪️ذبیحی با مشاهده چنین وضعی به هواپیمای بعدی که می‌بایست با او هم پرواز باشد اطلاع داد که متوقف شود ولی خود به تنهایی به پرواز ادامه داد و با انجام عملیات تاکتیکی هر ۶ فروند هواپیمای دشمن را به آسمان دریاچه ارومیه هدایت و با آن‌ها که به بمب‌های ناپال مجهز بودند، نبرد کرد و خلبانان آن‌ها را وادار به تخلیه بمب‌ها بر روی دریاچه و سپس با هدف‌گیری آن‌ها دو فروند را در دریاچه ساقط کرد و چهار فروند دیگر به ناچار فرار کردند. . ▪️خودش هم به دلیل کم شدن بنزین در فرودگاه ارومیه به زمین نشست و پس از ارتباط تلفنی با پایگاه تبریز و اطمینان از وضع پایگاه با بنزین گیری مجدد به پایگاه تبریز برگشت.به خاطر رشادت‌هایی که انجام داد مورد تشویق قرار گرفت و به ۲ درجه افتخاری ارتقاء یافت ولی از گرفتن آن امتناع کرد. . پرویز ذبیحی اترگله ...🇮🇷 . 💠 @hafttapeh @sangareshohadababol
▪️هفت تپه بودیم قبل از عملیات کربلای 4 یک روز من و شهید بلباسی با هم داشتیم صحبت می کردیم که چه کار کنیم و نیروها را حرکت دهیم یا نه شهید سیف الله حمام بود و یک دفعه دیدم شهید بلباسی وسط صحبت هایش صلوات می فرستند من چون پشتم به شهید بود سرم را برگرداندم دیدم شهید است که از حمام امده است و صورتش گل انداخته است و خیلی زیبا شده است . شهید بلباسی آمد سمتم و گفت:« برو به خانواده ات زنگ بزن و بگو آماده باشند که دومین شهید هم در راه است» که همین هم شد . . 💢 سیف اله بابکی دومین بابکی بود که در ۱۳۶۵ در بشهادت رسید. @sangareshohadababol
💢 اعزام به جبهه بود... دیدن یکی ، با یک لباس تر و تمیز و چمدان بدست اومد و گفت : من میخوام برم جبهه !!! مسئول اعزام خنده ش گرفت گفت با این کیف و سر وضع میخای بری جبهه چیکار !!! اونجا جنگه ...گرد و خاکی میشیا.... کیفش و گذاشت رو میز و باز کرد و گفت : اینا وسایل کار منه... ✂️ قیچی و شونه و کلی از وسایل مربوط به آرایشگری....شاید جنگیدن بلد نباشم ولی موی سر رزمنده ها رو که میتونم اصلاح کنم... . 📷 : ویژه ۲۵ ✂️ آرایشگر : شهید محمدرضا خانلری . @sangareshohadababol
🔵تیمور تاش،از تقدیم تاج تا فحش ناموسی! رضا به تیمور خیلی علاقه داشت وپس از رسیدن به سلطنت او را به وزارت دربار برگزید. حتما می دانید که در مراسم تاجگذاری رضا، تیمور بود که تاج کیانی را در سینی طلا جلو برد و به رضا تقدیم کرد. روزی هم که قرار بود شمشیر خاندان زندیه به رضا تقدیم شود، بازهم تیمور این وظیفه را عهده دار شد. متاسفانه با آنکه تیمور لاحد مورد توجه رضا بود قدر این نعمت را ندانسته و به ولینعمت خود خیانت کرد. موقعی که به دستور رضا مسئولیت مذاکرات با شرکت نفت انگلیسی به عهده تیمور گذاشته شد و تیمور متصل بین ایران و لندن در مسافرت بود کیف دستی او در خارج از کشور ربوده شد ه به دست انگلیسی ها افتاد و آنها با توجه به اسنادی که از کیف تیمور به دست آورده بودند فهمیدند وزیر دربار ایران برای اتحاد شوروی جاسوسی می کند! در مراجعت تیمور تاش رضا او را تحویل نگرفت و برخورد های توهین آمیزی با او می کرد. حتی در حضور ما به او فحش ناموسی می داد! 📚 خاطرات ملکه پهلوی/تاج الملوک/ص۱۰۷ @sangareshohadababol
‌‎ 🔵گزارش وزیر انگلیسی از وضعیت آزادی بیان در دوره رضاخان [رضاشاه] دو سازمان امنیتی تشکیل داد: شهربانی وابسته به پلیس شهری؛ و رکن دوم وابسته به ارتش که از اداره دوم فرانسه الگوبرداری شده بود. وزیر مختار بریتانیا در گزارش خود به لندن مینویسد: «مظنونین سیاسی با کوچکترین مورد مشکوک - چه اظهار نظرهای نسنجیده باشد یا ملاقات با یک دوستِ نه چندان محبوبِ حکومت - بدون محاکمه زندانی و یا به ولایات تبعید می شوند.» 📚کتاب تاریخ ایران مدرن / نوشته یرواند آبراهامیان استاد دانشگاه شهر نیویورک/ ترجمه محمدابراهیم فتاحی/ ص135 @sangareshohadababol
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹ببینید | امام خمینی(ره) از شجاعت آیت‌الله هنگام تهدید نظامی دشمن 🗓 ۱۰ آذر، سالروز شهادت آیت الله 🕊شادی روح بلندش صلوات 🇮🇷 @sangareshohadababol
💢 حسین شعبان زاده ( ) ۱۵ #شهادت ۷ ۱۳۶۵ اسلام آباد غرب : . خواهر شهید : هر وقت به خانه ی ما می آمد می گفت برایم ماکارونی درست کن خیلی ماکارونی دوست داشت بعد از شهادت او من تا یکسال ماکارونی درست نکردم و بعد از یکسال که درست کردم به نیت او خیرات کردم . آخرین باری که می خواست به جبهه برود با مادرم خداحافظی کرد و به خانه ما آمد و از من هم خداحافظی کرد و گفت دعا کنید این بار شهید شوم گفتم حسین جان اگر مصلحت باشد شهید می شوی گفت به هر حال شما دعا کنید من دوست دارم شهید شوم وقتی از درب خانه رفت بیرون رویش را برگرداند و برایم دست تکان داد و خداحافظی کرد و گفت:« این آخرین خداحافظی من با شماست . » . @sangareshohadababol
💢 اسداله حقیقت اعزامی از ( سن ۱۵ سال) :۷ آذر ۱۳۶۲ : . پدر شهید : ایشان تابستان ها پیش آقای خطیبی در چاکسر کاشی کاری می کردند. به خاطر صداقت و رفتار خوب او آقای خطیی هر روز با موتور  می آمد دنبالش می گفت نمی خواهد کاری بکنی فقط بیا پیش من باش . بعضی وقت ها با شهید علی محمدی تابستان ها یخ می فروختند . هیچ وقت بیکار نمی نشست کار می کرد تا کمک خرج خانه باشد . زمانی که می خواست به جبهه برود و رضایت نامه آورد که امضا بزنم این کار را نکردم و قبول هم نکردم همان شب خواب دیدم در بیابانی هستم  و سگ ها به من حمله کردند  و من می خواستم فرار کنم ولی نمی توانستم وقتی که پسرم اسدالله آمد  سگ ها همه فرار کردند . وقتی صبح بیدار شدم رفتم به انجمن و گفتم من رضایت می دهم که پسرم به جبهه برود . . @sangareshohadababol
📷 . 🔖 / خواهر : پسرش حسین کوچک بود که از روی بچگی و شیطنت عكس سبزعلی را پاره می کند. پدرم ناراحت شد و به سبزعلی گفت: چرا اجازه دادی كه بچه عكستو پاره كنه؟ گفت: بابا جان ناراحت نشو انقدر از اين عكس ها فراوون می شه كه تمام در و ديوار و تمام خونه میشه عکس من... . 💠 @hafttapeh @sangareshohadababol
💢 . ▫️/مهدی فروتن : فاو بودیم، ديديم خمپاره به يک ساختمان فرسوده ای اصابت كرد شهيد خداداد هم نزدیک آن ساختمان بود و همانجا زمين گير شد. بدو بدو به سمت شهید خداداد رفتیم تا ببینیم برای خداداد مشکلی پیش نیامده باشد. ديديم تمام تيكه پاره های آهنی ساختمان روی شهید خداداد افتاده بود.به سختی از زیر آن آوار خودش و بیرون کشید و با لبخندی گفت: به كوری چشم صدام، من هنوز زنده ام و مبارزات خودم رو ادامه می دهم...😊 . 💠 @hafttapeh @sangareshohadababol
💢 مهدی فرجی کله بستی(بابلسر)_ ۱۱ آذر ۱۳۶۲_ _ ۱۹ سال : . 🏷 / خواهر شهید : وقتی برادرم برای آخرین بار داشت اعزام می شد، به من گفت: این 36 تا عکس را بگیر، من شهید می شوم ولی سر ندارم تو به مادر چیزی نگو، خودت برای شناسایی من بیا و از زخمی که روی بازویم است مرا شناسایی کن و بعد به خانواده بگو که من شهید شدم. انگار به او الهام شده بود که این بار به شهادت می رسد.( شادی روحش صلوات) . 💠 @hafttapeh @sangareshohadababol
🎂 🌷 . 🔖 / برادر قاسم حسینی : ساعت 6 صبح آمده بود پیش من و گفت جهت گشت جاده مریوان نیرو می خواهند ببرند اسم من را خط زدند گفتم اشکالی ندارد فردا برو .گفت نمی شود من حتماً باید امروز بروم . از من نارحت شده بود و گفت تو دوست فرمانده هستی به او بگو من باید بروم به هر حال با اصرار زیاد از فرمانده اجازه گرفتیم که او برود ساعت 9 صبح بی سیم زدند که بین راه کمین کرده بودند و کلیه سرنشینان تویوتا به شهادت رسیدند .برادرش عباس نقل می کند : همیشه می گفت آیا می شود یک روز عکس مرا مثل باقی شهدای سنگده بر تابوت بزنند و صدای الله اکبر ، خمینی رهبر سر دهند.🇮🇷  @sangareshohadababol
🔟سالروز عروج آسمانی شهید کاظم سرخ پر نام پدر : علی حسین نام مادر: زلیخا براری تاریخ تولد :1338/04/11 تاریخ شهادت: 1360/09/20 محل شهادت :گیلان غرب گلزار :حیدرکلا بابل 2️⃣1️⃣مطلع الفجر شهیدکاظم سرخپر جانشین گردان میثم ، آبان 1360 محوطه سپاه بابل زمان اعزام به گیلانغرب : انقلاب آزمایشی است که چقدر ازخود برای اسلام سرمایه گذاری می‌کنیم در تشییع شرکت فعال کنیدکه این خود روحیه شماست ... پدر و مادرم مهربانم درسوگ من گریه ای که دشمنان را خوشحال کند نکنید ، بلکه گریه ای که ثواب می‌آفریند و نمونه و الگوی برای دیگر مادران و دیگر پدران در اطاق‌های خود و خلوت بگریید و درمیان مردم خوشحال از من ‌باشید. 🌹مادر و پدر عزیزم نکند خدای ناکرده از سرپیچی کنید خیلی از شما انتظار دارم شاید من آزمایش برای شما است .سعی کنیدکه از این آزمایش رو سفید بیرون بیایید، خوشحال باشید که توانستید..در راه به تحقق رساندن عزیز هدیه خدا کردید زندگی و مرگ ما برای اسلام است. هر وقت توانستی بر سر قبرم با من صحبت کنید که من از یاد نرود. @sangareshohadababol
🌹 🔸مهدی گاهی می‌گفت : «مامان دعا کن من شهید بشم»، می‌گفتم آخه مادر اگر همه شهید بشن پس کی این انقلاب را نگه داره. می‌گفت «نه، اگر من شهید نشمم، چون فرمانده هستم، مرا می‌برند پشت این میزها و از آن بالا پرت می‌کنند توی جهنم، ممکن است خدایی ناکرده نادانسته کار اشتباهی انجام دهم که دیگر ندانم جواب خدا را چه بدهم»...بهمن ۱۳۶۴ ترکش خمپاره مهدی رو تو فاو شهید کرد. . 🌷 روح مهدی ملکی ویژه ۲۵ . @sangareshohadababol
🌹 . 🔖 // : «او برای رفتن به جبهه روزشماری می‌کرد. حتی به فرمانده سپاه سوادکوه، شهید حسین‌علی مهرزادی گفته بود که اگر اجازه رفتن به منطقه را به من ندهید، از سپاه استعفا می‌دهم. وقتی پدرم به غلامرضا گفت که تو تازه نامزد کردی، نرو! او گفت: اسلام در خطر است و الان جنگ به حضور ما نیاز دارد. »عاقبت، غلامرضا در آذر 1362، طي عمليات پاكسازي در سَقّز، شربت شهادت را نوشيد؛ و سپس با بدرقه همسرش «رقيه رضايي» و ديگر اهالي قهرمان‌پرور پل­سفيد، در گلستان شهداي اين شهر به خاك آرميد.  . 📩 قسمتی از وصیت‌نامه : پدر و مادر عزیزم: شما هم در بوته آزمایش الهی هستید. حالا نوبت رسیده که چگنه امانت خدا را باز می گردانید. آیا از پس دادن فرزندتان به هستی مطلق، کراهت، به خرج می دهید یا همچون یک امانتداری به عهد خود وفا می کنید و اخلاص می ورزید. من که خدا را انتخاب کرده ام و بالاترین سرمایه ام را برای او فدا می کنم. انشاءالله. . @sangareshohadababol
منطقه دهلران–دشت عباس‌آباد بودیم. از آنجایی که در نجاری مهارت داشتم دو و سه شب مانده به شب یلدا، جعبه‌های مهمات که قابل استفاده نبود، برمی‌داشتم و از آن کرسی درست می‌کردم. پتو‌های رزمندگان را نیز با سوزن به هم می‌دوختیم تا بصورت لحاف کرسی روی کرسی بیندازیم. ذغال را هم طی روز درست میکردیم تا روشنایی آن در تیر رأس دشمن نباشد و سپس برای شب استفاده می‌کردیم. یک هفته قبل از شب یلدا، مسئول تدارکات بسته‌های آجیل شامل پسته ، بادام و گردو .. را بین رزمنده‌ها توزیع می‌کرد تا در شب یلدا از آن استفاده کنند. از آنجایی‌که ارشد گروهان بودم، رزمنده‌ها به غیر از نگهبانان پست، به سنگر ما می‌آمدند و همه دور کرسی می‌نشستند البته فضای سنگر کوچک بود، اما به سختی خودشان را جا می‌دادند. فانوس را روی کرسی می‌گذاشتیم تا نور آن سنگر را روشن کند، سپس آجیل‌ ها را روی کرسی می‌گذاشتیم و همه با هم مشغول خوردن می‌شدیم. در شب یلدا، رزمندگان که سن‌شان بالا بود خاطره تعریف می‌کردند و همچنین دیگر رزمندگان جُک و طنز می‌گفتند، با یکدیگر می‌خندیدند و شب یلدا را در فضای شادی به اتمام می‌رساندند. نصف شب رزمنده‌هایی که نوبت پست‌شان شده بود از سنگر خارج می‌شدند و رزمنده‌هایی که پست نگهبانی‌شان به اتمام می‌رسید به سنگر می‌آمدند، لذا تا نماز صبح در کنار هم لحظات خوشی را با یکدیگر می‌گذراندند. راوی: جانباز سید مرتضی فاضلی 💠 @bank_aks @sangareshohadababol