🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #برزخ_تکریت
✍ خاطرات آزاده : حکیمی مزرعه نو
● #قسمت_دویست_و_پنجاه_و_دوم
🔆 نوروز ۶۹ و گروهبانی بنام معروف
سال ۶۸ نیز با همه فراز و نشیبهایش به پایان رسید و عید ۶۹ از راه رسید
نوروزی که تفاوت چندانی با ایام عید سالهای جنگ نداشت.
تبعید مخالفین به آسایشگاه ۱۰
هر چند در ایام رحلت حضرت امام ره به زعم نگهبانان بعثی همه مخالفین و افراد پر درد سر اردوگاه را به ملحق تبعید کرده بودند لیکن باز رویش جدیدی ایجاد شده بود و جو اردوگاه همان جو صمیمیت و یکدلی و مملو از شور و نشاط مومنانه بود
اواخر سال ۶۸ گروهبانی به نام معروف که وصف او در قسمت ۱۶۹ گذشت مسوولیت بند یک و دو را به عهده میگیرد
معروف اصالتا کرد بود و چشمان نافذی داشت و در جمع بچه ها حضور مییافت و به درد و دل آنها گوش میداد در ظاهر چهره ترسناکی نداشت .
از آن نترس که های و هوی دارد . از آن بترس که سر به زیر دارد .
قصد او از نزدیک شدن به بچهها شناسایی آنها بود ـ او جاسوس پرور بود و عجلهای برای اقدام و برخورد نداشت.
در زمان مسوولیت وی انتقال به آسایشگاه هایی که در یک محوطه واقع شده بودند بنا به درخواست خود فرد آزاد و مورد موافقت قرار گرفت همچنین افراد میتوانستند به هنگام شب جایشان را با دوستان دیگر برای یکی دو شب عوض کنند مثلا اگر بنده دوستی در آسایشگاه یک داشتم می توانستم با هماهنگی مسوول آسایشگاه با فردی از آسایشگاه یک که او هم دوست و رفیقی در آسایشگاه ما داشت موقتا برای یک شب جایمان را عوض کنیم به شرطی که در آمار رسمی آسایشگاه تغییری ایجاد نشود.
با این آزادی ظاهری معروف هم ماهی مقصودش را میگرفت و در خلال آن ، افراد جاسوس و دست پرورده خود را در آسایشگاههای مختلف نفوذ می داد
به هر حال ترفند معروف نتیجه داد و تعدادی از بچههای بند یک شناسایی و مورد ضرب و شتم قرار میگیرند و نتیجتاً اینکه در روز چهارم عید سال ۶۹ همه افرادِ شناسایی شده از بند یک و دو به بند سه منتقل و با تخلیه آسایشگاه ده و سر شکن کردن آنها در سایر آسایشگاه ها آنها را در آن آسایشگاه جای میدهند.
توضیح اینکه آسایشگاه ده دقیقا قرینه آسایشگاه سه در بند یک است که روبروی اتاق استراحت نگهبانها واقع شده و به علت سهولت در نظارت بر آن از دیرباز محل نگهداری افراد به اصطلاحِ بعثیها پرخطر بوده و در این نقل و انتقال نیز تعدادی از همین افراد به اضافه مخالفین بند سه و چهار در این آسایشگاه نگهداری میشوند.
ادامه دارد..✒️
⛔️کپی ونشر ممنوع..چون این خاطرات هنوز چاپ نشده نویسنده راضی به نشرش نیستند..فقط همینجا بخونید🌹
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃
#دویست_وسی_نهمین
#ختم_قران_شهدا
ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید..
@R199122
📿 8 📿 9 📿 11 📿 12 📿 13 📿 14 📿 26📿 29 📿
وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون
صلوات ختم شده⇩⇩⇩
( #s2_930_080)
ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
جزء سیزدهم.mp3
3.97M
✾طرح تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے✾
#تحدیر (تندخوانے) جزء سیزدهم قرآن کریم با صوت استاد معتز آقایے
زمان : 35دقیقہ
✨ڪلام حق امروز هدیه به روح✨
✾شهید،⇦ #عیسی_(محمدعلی)_نجفی
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
دستش قطع شد ، امّـا...
دست از یاری امامزمانش برنداشت
در #کربلای_چهار
مثل اربابش فرمانده بود
فرماندهٔ قلبها
چهره نورانے اش
جز لبخند چیزی نمیگفت...
#شهید_حسین_خرازی
#صبحتون_شهدایی🌷
iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 #شهیدی که هیچ کس منتظرش نبود جز خدا...
سیف الله شیعه زاده از شهدای بهزیستی استان مازندارن که با یک زیر پیراهن راهی جبهه شد و هیچ کس در جبهه نفهمید که خانواده ای ندارد. کمتر سخن میگفت و با سن کمش، سخت ترین کار یعنی بیسیم چی بودن را انتخاب کرده بود!
هنگام اسارت برگه ی حاوی کدهای عملیات را خورد تا به دست منافقین نیفتد! اما منافقین کوردل برای بدست اوردن اسم رمز، سینه و شکمش را شکافته بودند...
📎آسایش امروز را مدیون فداکاری شهدا هستیم...
iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
عاشق آنست
که رنگ معشوق
به خود گیرد ...
آری ....
محمدرضا پرواز کرد
همانطور که گفته بود
و همانطور که باید
همچون مادرش زهرا(س)
پهلـو ...
بـازو ...
#دلسوخته_حضرت_زهرا
#شهید_محمدرضا_تورجی_زاده
#یاد_کنید_شهدا_را_باصلوات 🌷
iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
#ڪلام_شهید
این دنیا ، دنیای آزمایش است ...و همه میدانیم که هیچکدام ماندگارنیستیم و همگی خواهیم رفت .فقط باید مواظب باشیم پرونده ما سفید باشد...
📎جانشین تیپ ۳۳ المهدی
#سردارشهید_محمود_ستوده🌷
●ولادت : ۱۳۳۵/۶/۱۲ فسا ، شیراز
●شهادت : ۱۳۶۳/۱۲/۲۶ شرقدجله ، عملیات بدر
ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
ای کاش
به افطارِ نگاهت
برسانی دلِ ما را ...
اَللّهُمَّ لَکَ صُمْنا وَ عَلى رِزْقِکَ اَفْطَرْنا
📎به یاد شهید حاج قاسم سلیمانی🌷
#لحظات_سبز_افطار ،
#التماس_دعا
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
سلام دوستان متاسفانه #خواهر_زاده_ام ۶ساله هست مبتلا شده به #سرطان_خون.. تک فرزند هست
من برای شفا زینب خانم چله یاسین گرفتم به مدت ۴۰روز..
هرکی میتونه کمکم کنه تو این چله همراهیم بکنه بهم پیام بده..
@FF8141
این چله سوره یاسین و به نیت شهید محمدرضا تورجی زاده میخونیم..
ازهمگی خیلی خیلی التماس دعا دارن..🙏
#امروز_دومین_روز_چله
🔹شروع چله ۵ اردیبهشت و پایان چله ۱۳خرداد میباشد
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #برزخ_تکریت
✍ خاطرات آزاده : حکیمی مزرعه نو
● #قسمت_دویست_و_پنجاه_و_سوم
🔆جدایی از دوستان۱
حدوداً یکی دو ماه بعد از این تبعید
مجددا عدهای از بچههای بند یک و دو بالاجبار به بند سه و چهار منتقل شدند و این جدایی شامل بنده نیز شد .
خیلی غیر منتظره بود اصلا باورم نمیشد در طی این سه سال و خورده ای که گذشته بود این اولین بار بود که از دوستان صمیمیام جدا می شدم.
واقعیت این بود که بدنبال انتقال هواداران نفاق که در آسایشگاه ۱۴ تجمیع شده بودند در اواخر سال گذشته به خارج از اردوگاه با خالی شدن آسایشگاه ۱۴ علی رغم اینکه در فروردین ماه همچنان که ذکر شد عده ای به آن بند تبعید شدند باز برای ایجاد تعادل در کمیت جمعیت اردوگاه و حالا یا به علل دیگری تعدادی دیگری از بچههای بند یک و دو به بند سه و چهار منتقل میشوند.
هر چند مقداری از نفرات آسایشگاه کم شده بود ولی غم جدایی از دوستان و عدم امکان ملاقات با آنها برای مدتی نامحدود آزارمان میداد.
با سوت آمار اضطرای توسط نگهبان عبد همه آسایشگاه ها دسته جمعی در یک ریف پنج تایی در حالت آمار نشستیم
عبد با شمارش تعدادی از ردیفها که بنده نیز جزء آنها بودم از ما خواست که وسایلمان را برداریم و در محوطه حاضر شویم .
معمولا در این جور مواقع دوستانی که با هم بودیم سعی میکردیم در صف آمار کنار یکدیگر بنشینیم تا هر اتفاقی می افتد از هم جدا نشویم ولی آنروز قسمت این بود که بنده از همه دوستانم جدا شوم.
ورود به آسایشگاه و بند هایی که جدید است و دوری از دوستانی که مدت مدیدی ۲۴ ساعت در کنار هم بوده ای واقعا سخت است ولی به سرعت با دوستان جدیدی آشنا و متوجه میشوی که این بچهها نمونهای از همانهایی هستند که قبلا در بند یک و دو با آنها می زیستهای و نگهبانان جلاد بعثی هم همان
تازه شکل و شمایل ساختمانهای بند سه و چهار عینا همان ساختمانهای بند یک و دو بودند و جالب اینکه بنده در آسایشگاه ده از بند سه جای گرفتم که دقیقا قرینه آسایشگاه سه از بند یک بود
همان آسایشگاه تبعیدیها .
به محض ورود مورد استقبال مسوول آسایشگاه و بچهها قرار گرفتیم و آنها اجازه ندادند غم فراغ دوستان و فضای جدید آزارمان دهد.
ادامه دارد..✒️
⛔️کپی ونشر ممنوع..چون این خاطرات هنوز چاپ نشده نویسنده راضی به نشرش نیستند..فقط همینجا بخونید🌹
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃
#دویست_وسی_نهمین
#ختم_قران_شهدا
ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید..
@R199122
📿 8 📿 9 📿 11 📿 12 📿 13 📿 14 📿 26📿 29 📿
وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون
صلوات ختم شده⇩⇩⇩
( #s2_930_080)
ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
جزء چهاردهم.mp3
3.89M
✾طرح تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے✾
#تحدیر (تندخوانے) جزء چهاردهم قرآن کریم با صوت استاد معتز آقایے
زمان : 35دقیقہ
✨ڪلام حق امروز هدیه به روح✨
✾شهید،⇦ #محمود_عزیزی
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊