📜شیعه انگلیسی «رهبر» ندارد
🔻مباحثات | سیدیاسر تقوی:
🔹سال 95 بود که رهبر معظم انقلاب در بیانات خود در «دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت عید غدیر» با اشاره به مبانی قرآنی مسأله «امامت»، طی تذکری فرمودند: «البتّه، از این طرف هم بایستی احساسات آنها را تحریک نکنند. یک عدّهای خیال میکنند اثبات تشیّع به این است که انسان به بزرگان مورد اعتقاد اهل سنّت و دیگران بنا کند مدام بدوبیراه گفتن؛ نه، این خلاف سیرهی ائمّه است. اینکه شما میبینید رادیوها یا تلویزیونهایی در دنیای اسلام به وجود میآید که کار آنها این است که بهعنوان شیعه و به نام شیعه، به بزرگان مورد اعتقاد بقیّهی فِرق اسلامی بدگویی کنند، این معلوم است که بودجهاش بودجهی خزانهداری انگلیس است؛ این بودجهاش بودجهی انگلیس [است]، این شیعهی انگلیسی است.»
🔹از جمله شبکههای ماهوارهای که شامل تذکر ایشان میشد، شبکه فدک با مدیریت یاسرالحبیب از روحانیون تندوری ساکن لندن بود که نه تنها مقدسات اهل سنت را که برخی مراجع تقلید شیعه را نیز هدف هجمه و اهانتهای خود قرار میداد. یاسرالحبیب خود را از مریدان آیت الله سیدصادق شیرازی معرفی میکرد. سکوت بیت شیرازی در برابر این انتساب موجب شد که «شیعه انگلیسی» از یک خطدهی درآسیبشناسی فرهنگی، به برچسبی جهت مقابله سیاسی- امنیتی با بیت شیرازی به عنوان «رهبر شیعه انگلیسی» تبدیل شود. هجمه رسانهای سنگین علیه این بیت که بعضا با اهانتهای ناروایی نیز همراه بود و همچنین سخنرانیهای انتقادی و تألیف کتاب درباره موضوعاتی همچون «برائت از مقدسات اهل سنت» و «قمهزنی» البته با محوریت آیت الله شیرازی موجب شد تا ضمن تمرکز «بودجههای پراکنده»، این بیت تبدیل به جریانی متشکل و منسجم شود.
🔹این درحالی بود که شاخصههای فرهنگی مزبور نه تنها اختصاص به بیت شیرازی نداشت که همچنان این مسائل در بدنهی مقلدان بسیاری از مراجع تقلید، مشروع و بلکه از شعائر و مناسک مهم تلقی میشود. فراتر آنکه بسیاری از مراجع تقلید نیز در خصوص «وحدت شیعه و سنی» و «آسیبهای عزاداری» با دیدگاه انتقادی مطرح شده توسط رهبر معظم انقلاب به طور کامل همنظر نبوده و نیستند. به طور مثال استفتای تلفنی اخیر کانال تلگرامی سرائر (با مدیریت نگارنده) از دفاتر 14 نفر از مراجع تقلید نشان میدهد که اکثر مراجع همانند آیت الله شیرازی و برخلاف نظرات آیات عظام خامنهای، مظاهری، مکارم شیرازی و صانعی، با برگزاری مراسم غیرعلنی «عیدالزهرا» مخالفتی ندارند و این یعنی تفاوتی میان دفاتر این اعاظم با بیت شیرازی در بیان فتوا نیست. اما تأثیر اینگونه فتاوا- هر چند با قید «غیرعلنی»- فرهنگ عمومی را به طور فراگیر متأثر میکند و لذا در تشدید تنش بین مذاهب نه تنها بیت شیرازی که مقلدان سایر مراجع نیز اثرگذار خواهند بود.
🔹در این بین، هنگامی که سیاستهای نادرست رسانهای، محوریت یک جریان پراکنده فرهنگی را به شخصیتی منسوب میداند که از قضا با مواضع سیاسی نظام همسو نیست، با قلب یک معضل فرهنگی به یک معضل سیاسی، این امکان را فراهم میآورد که بیت مزبور بتواند در میان بدنه متدین جامعه، بر اساس نگاه سیاسی خود یارگیری کند و رفتارهایی نظیر «برائت از مقدسات اهل سنت» را لزوما به یکی از محورهای مخالفت با نظام معرفی نماید. این استحاله موضوع تا آنجا پیش رفته که امروزه حساسیت حوزه انقلابی نسبت به شخص و نام آیت الله سیدصادق شیرازی بیشتر از حساسیت نسبت به شاخصههای فرهنگی این جریان در سطوح دیگر حوزه علمیه است.
🔹مولفههای «شیعه انگلیسی» که همان تنشزایی در روابط شیعه و سنی است، هیچگاه در انحصار بیت شیرازی نبوده و همچون سایر آفات فرهنگی جامعه شیعی به صورت پراکنده ظهور و بروز داشته است. در همین حوزه علمیه با وجود آنکه سعی میشود در قالب همایشها و تألیفات، وحدت شیعه و سنی را نگرشی ساری و جاری جلوه داده شود، آنچه در استفتائات مراجع و نگرانی درونی آنها به تحرکات اهل سنت به چشم میخورد بیانگر آن است که این نگاه پا فراتر از یک سری تصمیمات و رفتارهای نمایشی نگذاشته است. این تحلیل زمانی تقویت میشود که شاهد آن هستیم که برخی از اساتید حوزه ابایی از دیدار علنی با آیت الله شیرازی و انعکاس رسانهای آن ندارند.
🔹به نظر میرسد تقابل جریان انقلابی صرفا به تمرکزی کاذب در این بیت منجر شده است. نگارنده معتقد است شیعه انگلیسی «رهبر» ندارد و رهبرتراشی برای آن نیز کمکی به حل آن نخواهد کرد . لذا شاید بهتر باشد به جای نگاه سیاسی و تمرکزبخش به این جریان، برای درمان این مشکل فرهنگی، راهحلی فرهنگی و فراگیر بیاندیشیم.
@saraeer
📜جزئیات بازداشت صدرالساداتی از زبان برادرش
🔻برادر سیدمهدی صدرالساداتی در صفحه اینستاگرام این فعال فضای مجازی جزئیاتی از بازداشت او را منتشر کرد:
🔹شاید اینبار ادبیاتی متفاوت و شکل و شمایل همیشگی را در این پست نبینید چون اینجانب برادر سید محمد مهدی صدر الساداتی این پست را می گذارم. ابتدا شرح مختصری از غیبت دو روزه ی برادرم را به اطلاع دوستان میرسانم.
🔹پس از احضاریه ی دادسرای ویژه روحانیت در شعبه تهران بدون مطرح کردن موضوع اتهامات وی را احضار کردند که این احضاریه از طریق خود ایشان اطلاع رسانی شد. ایشان دیروز حوالی ساعت 10 صبح در دادسرا حضور یافت و تا ساعت 15 هیچ اطلاعی از ایشان به بستگان و دوستانشان نرسید. اینجانب از طریق برخی از دوستان این ماجرا را پیگیری کردم نهایتا متوجه شدم که ایشان را بازداشت کردند.
🔹پس از پیگیریهای پیاپی متوجه شدم که به ایشان اجازه ی هیچ نوع تماس جهت وثیقه یا کفالت یا اطلاع رسانی را هم ندادند و بنده نیز که پیگیر بودم با جوابهای سربالا و بی ربط مواجه میشدم تا نهایتا در وهله ی اول کفالت 20 میلیونی را قبول کردند ، یکی از دوستان که کارمند رسمی دولت نیز میباشد جهت کفالت ایشان به دادگاه مراجعه کرد اما کفیل را رد کردند و پس از مدتی دوباره به او زنگ زدند که بیاید، بعد برگه وثیقه ی 100 میلیونی را نشان دادند ، اما بر اثر گذشت زمان دیگر فرصت وصول وثیقه منتفی شد ، لذا ایشان دیشب را در زندان اوین سپری کردند ، در کمال شگفتی امروز صبح که جهت اجرای وثیقه مراجعه کردم وثیقه ی 100 میلیونی را نیز قبول نکردند و گفتند پرونده های دیگری در راه است که هنوز تفهیم اتهام نشده و وثیقه سنگینتر میشود و تا وقتی که اتهامات جدید تفهیم نشود مبلغ وثیقه هم روشن نمیشود و در حال حاضر پاسخگوی هیچکدام از پیگیریهای ما نیستند ، بنابراین مشخص میشود که سید مهدی امشب را هم میهمان زندان اوین خواهد بود.
🔹چند فقره از اتهاماتی که به ایشان نسبت داده اند که مربوط به ماجرای ده ونک میباشد از این قرار است : تشویش اذهان عمومی و اقدام علیه نظام ، اخلال در نظم ، توهین علیه مامور نیروی انتظامی و ...
🔹اکنون چند نکته مبهم در مورد وضعیت سید مهدی را متذکر میشوم : حق وکیل را به وی ندادند در صورتی که طبق بند 190 کیفری ایشان حق گرفتن وکیل را دارد. پرونده دارای شاکی مشخصی نیست و با گزارشات تهیه گردیده که باید احراز شود. متهم حق دارد پرونده را بخواند و از آن کپی داشته باشد (آگاهی از اتهامات).
🔹و در آخر احتمالا فردا با شرایطی که در حال حاضر مشاهده میشود ، بعید به نظر میرسد که مبلغ وثیقه مشخص شود. این پست را جهت اطلاع رسانی به اصرار دنبال کننده های سید مهدی صدرالساداتی گذاشتم و امیدوارم پیگرد قانونی نداشته باشد.
🔸این پست پس از ساعاتی از صفحه اینستاگرام صدرالساداتی حذف شد و سرائر آن را به نقل از سایت «الف» منتشر می کند
@saraeer
📜پاسخ یکی از مخاطبان سرائر به یادداشت «آستان مقدس رضوی، یک مراسم و چند سوال»
🔻جعفر یوسفی:
🔹اولا اینکه این سوال را مطرح کردند که « این حرکت کجای منظومه فکری و سیره عملی امام خمینی و آیتالله خامنهای جا دارد؟» خب این سوال که واقعا سوال روی بی اطلاعی است چون موارد بسیار زیادی از صحبت های رهبری وجود دارد که ایشان بارها با این نکته اشاره کردند که مرحوم قاضی را باید به عنوان یک الگو معرفی کرد که دو نمونه از آن را اشاره میکنم:
🔹1. تجلیل از مرحوم آقای حاج میرزا علی آقای قاضی، انشاءالله یکی از کارهای بسیار مفید و کار بزرگی است. مرحوم آقای قاضی - میرزا علی آقای قاضی - یکی از حسنات دهر است؛ یعنی واقعاً شخصیت برجستهی علمی و عملی مرحوم آقای قاضی، حالا اگر نگوییم بینظیر، حقّاً در بین بزرگان کمنظیر است. 2. باید فضا جوری شود که انسان هایی مانند میرزا علی آقای قاضی ها و علامه طباطبائی ها در آن بوجود آید.
🔹ثانیا مگر در زمان مرحوم آیت الله طبسی رحمه الله علیه که ایشان گرایشات تفکیکی داشتند(البته معتدل بودند) و تقریبا امکانات آستان مقدس در اختیار این گرایش بود کسی اعتراض کرد؟ بلکه طیف مقابل با سعه صدر به فعالیت های علمی خود ادامه می دادند.
🔹ثالثا داستان تعطیل شدن سوره ی حمد امام هم به خاطر تهدید آقایان به جواب دادن در عموم بود و چون امام نمی خواستند در اول انقلاب بین علمای درجه ی اول شیعه اختلاف ایجاد بشود برای همین تفسیر سوره ی حمد را تعطیل کردند . و این درحالی است که الان شرایط کاملا فرق کرده و ملاحضات اول انقلاب دیگر وجود ندارد.
🔹رابعا اما اینکه گفته شده ماموریت های آستان قدس چه ربطی به این همایش داشته است خیلی جالب است چون خط و ربط آستان قدس کاملا در راستای نظر ولی فقیه می باشد و از گفتن این موضوع هم هیچ ابائی نداریم و ندارند . هم چنین این همایش توسط موسسه جوانان برگزار شد ، که آنها آقای قاضی را با توجه به شرایط عصر امروز و اینکه هزار و یک عرفان بوجود آمده است لازم دانستند که ایشان را به عنوان الگو برای جوانان معرفی کنند که نه تنها هیچ اشکالی نداره بلکه طبق توصیه رهبری این کار صورت گرفته است.
🔹خامسا اینکه : هیچ اشکالی نداره که آقایان طیف مقابل هم بیایند و برای مرحوم میرزا مهدی اصفهانی رحمه الله علیه در مشهد یا قم مراسم برگزار کنند البته باید در عین ادب و احترام به دیگران این مراسم برگزار شود همین طوری که بزرگذاشت آیت الله قاضی برگزار شد.
🔹نکته ی آخر اینکه هرچه این دو مکتب از نظر علمی رشد کنند در نهایت به فضای کلی علمی کشور و اسلام کمک میشود اینکه نباید از این همایش ها و نشست های علمی ترسید بلکه باید به برگزار شدن هر چه بیشتر آن از هر دو مکتب کمک کرد.
🔸«آستان مقدس رضوی، یک مراسم و چند سوال» را اینجا بخوانید:
https://eitaa.com/saraeer/298
@saraeer
📜حبابِ انقلابی- غیرانقلابی در قم/ چرا آیتالله خامنهای از «حوزه انقلابی» سخن میگویند؟
🔻فرید مدرسی در کانال تلگرامی خود نوشت:
🔹دوقطبی حامیان و مخالفان نظام در قم "حُباب" است؛ حبابی که با قصد بهرهبرداری سیاسی، جریانی، فردی، خویشاوندی یا عدم اطلاع دقیق، تشریح، تعمیق و بزرگ شده است؛ بادکنکی که گاهی در داخل کشور و گاهی در بنگاههای رسانهای و اندیشکدههای خارج از ایران در آن دمیده میشود. این دو قطبی گاهی در واژگان مختلف جانمایی میشود: حوزه انقلابی/غیرانقلابی، حکومتی/سنتی و... . [این ادعا برآمده از دریافتی میدانی از حوزه است.]
🔹واقعیت این است که در درون حوزه علمیه قم خط قرمزی به نام "جمهوری اسلامی ایران" وجود دارد و منتقدان سیاستورزی حاکمان و حتی منتقدان نظریِ ایدئولوژی نظام هیچگاه از این امر تخطی نکرده و در محافل خصوصی نیز به صراحت اجازه خدشه به این خط قرمز را نمیدهند. چه خوشایند برخی باشد و چه ناخوشایند؛ بر این باور دارند.
🔹 منظور از "حوزه"، حاشیهنشینان نیستند که نه تاثیری در حوزه دارند و نه در کالبد حوزه قرار گرفتهاند. منظور اساتید، فضلا و علمای حوزه هستند که در تشکلهای حوزوی یا نهادها و بیوت صاحب تصمیمسازی و جایگاه هستند. اینها برخلاف ذهنیت خارجنشینان حوزه، تطبیقی با آرایش سیاسی/فکریِ مرسوم ندارند. پس تعجببرانگیز است که چگونه آن شخصیت یا تشکل یا نهاد حوزوی این موضع را گرفت یا آن رفتار را انجام داد.
🔹در رخدادها و مراسمهای درون حوزوی و فراحوزوی میتوان نکاتی را یافت که دو قطبیِ کاذب را رد میکند؛ از حضور سرآمدان جریان سنتی حوزه کنار مقامات نظام تا مواجهه طرفداران حکومت برابر اقدام نادرست افراد منتسب به حکومت. آنانی که میخواهند حوزوی باشند و بمانند و در آینده خود تنها به این مسیر میاندیشند، حاضر نیستند اصول حوزوی را قربانی دیگر ارزشها کنند. البته ملبسانی هم هستند که آتیه خود را خارج از حوزه طراحی کردند و میتوانند گاهی از اصول حوزه بگذرند.
🔹تلاش برخی برای پویا نگاه داشتن این دوقطبی انقلابی/غیرانقلابی که در اصل همان دوقطبی حامیان نظام و مخالفان آن است، را نمی توان رد کرد و مشهود است؛ سازندگان آن، اینگونه قطببندی را راحت کردن حلِّ مسئله میپندارند. همچنین برای برخی در داخل و خارج ایران، این دوقطبی نافع است و بسترساز. اما در واقع، این دو قطبی کاذب است؛ حتی اگر اکنون با حمایتِ رسانهای، زنده قلمداد شود تا چند صباحی دیگر مرگ این دوقطبیِ متولد نشده را رسما باید به سوگ بنشینند.
🔹سوالی مطرح میشود که چرا آیتالله خامنهای از "حوزه انقلابی" سخن میگویند و بارها حوزویان را خطاب قرار دادهاند؟!
به نظرم، دقیقا این تز در جهت نفی چنین دوقطبی است و در راستای تقویت همراهی کالبد حوزه از نظام. معتقدم ایشان کلیت حوزه را انقلابی میدانند و حوزه انقلابى را همان ماندگاری خط قرمز جمهورى اسلامى در حوزه ترسیم میکنند كه کلیت حوزه نیز وفادار است به آن. آیتالله خامنهای بیش از همه شخصیتها و جریانهای حکومتی کالبد حوزه را میشناسند و تعاملهای مستقیم و غیرمستقیم هم موید این مسئله است؛ تاییدات مکرر بر مرجعیت نجف در مقاطع گوناگون و نیز روابط علنی و نیمهعلنی با مراجع تقلید قم (در تهران، قم، مشهد) نیز نشانههایی از این امر است. اما برخی جریانها در درون حکومت به دلیل ناآشنایی، و برخی جریانهای خارج ایران برای پروژه تقابلسازی با جمهوری اسلامی، این تقسیمبندی را تقویت میکنند. این تلاشهای آگاهانه یا ناآگاهانه ممکن است عمر این حُباب را بیشتر کند اما توان حیاتبخشی به آن را ندارد.
@saraeer
📜حربه تکفیر بین شیعه و سنی مشترک است
🔻سایت «اخوت» | محمدعلی میرزایی:
🔹دیدم یکی از اعاظم حوزه علمیه در مصاحبه با فارس* گفته است عالمان شیعه هیچ گاه اهل سنت را تکفیر نکرده اند. این ادعا البته انکار یکی از بدیهیات تاریخ است. مگر می شود چنین حرفی را پذیرفت؟ افسوس که صلاح نیست نام بسیار ی از عالمان برجسته شیعی که غیر معتقدان به امامت اهل البیت را کافر دانسته و بلکه گاه ناصبی و مستحق قتل شمرده اند نام ببریم. اما همین حالا هم اگر ادبیات خود ما را بنگرید به این حقیقت تلخ می رسید که:
🔹تکفیری شیعی و تکفیری سنی یک حقیقت رایج و غیر قابل انکار در بین مسلمانان است. البته مدل این دو تکفیر یک سنان نیست. برخی از عالمان اهل سنت شیعیان را و نه اندیشه تشیع را به خاطر سب و لعن و غلو تکفیر کرده اند و عالمانی از ما از قدیم مبنای فکری و اعتقادی اهل سنت را عامل کفر دانسته اند. حالا کاری به فرق این دو مدل تکفیر ندرایم.
🔹متأسفانه مسلمانان همه مذاهب به دلایلی کاملا شناخته شده و گاهی سیاسی و تعصب در تقابل و تعامل با هم کیشان و هم دینان و حتی هم مذهبان خود از حربه تکفیر استفاده کرده ایم. اخبار خدشه در ایمان دیگران کردن از فربه ترین بخش های روایات جعلی است. آسان کردن تشکیک در ایمان کسی که با من هم فکرو هم عقیده نیست از بدیهیات آسیب های تاریخی ارتباطات اسلامی ماست.
🔹پنهان کردن این آسیب ها و مدام توپ را به زمین دیگری انداختن گرهی از کار بسته ما را حل نمی کند. کشاندن پای کفر و ایمان و هدایت وضلالت به میدان گفت و گوی فقهی و کلامی و حتی سیاسی بین مسلمانان و در درون مذهب واحد( شیعه و سنی) یک اتفاق ویرانگر بوده و همین حالا هم هست. همین تشکیک در ایمان و دین مخالفان را می توان در قالب دهها پایان نامه علمی مورد مداقه قرار داد.
🔹خدا یکی است. محمدبن عبدالله( ص) رسول و نبی و مبعوث از سوی اوست و قرآن کتاب آسمانی وی است. همین قدر اعتقاد و باور برای مسلمان بودن و نفی کفر کافی است. ایمان هم مقوله ای قابل قضاوت و اندازه گیری فقهی نیست.
🔹به عبارت واضح تر، ایمان در میزان فقه در نمی آید. یعنی فقیه با معیارهای فقاهتی اش قدرت خلق ساز و کاری برای اثبات و نفی ایمان ندارد. اگر کسی به خدا ایمان دارد، به پیامبری و رسالت حضرت محمد هم شهادت می دهد اما در مصادیق امامان مسلمانان به هر دلیل اختلافی دارد در چنین حالتی اصولا مقوله کفر و ایمان مطرح نیست. فرض ما بر این است که هیچ مسلمانی با اعتقاد به این که این قول و باور از پیامبر خداست نفی نمیکند.
🔹این آشفته بازار دانش کلام و شخصی سازی و مذهبی سازی دانش اعتقادات و تبدیل خروجی ها و احکام آن به عنوان سلاحی علیه خصم از تراژدی های بزرگ تاریخ اسلام و از عناصر اصلی بی اثر کردن کلام و اعتقادات در شکل دهی به باورها و بینش های سازنده مسلمانان است. وجهه و سمت و سوی اصلی و گرایش مقاصد علم کلام در اصل به سمت بیرون بوده است اما حالا علم کلام به ابزاری برای خود زنی و تخریب خود مسلمانان تبدیل گشته است .
🔹علم کلام فعلی مانعی هم برای رشد دانش مسلمین و عنصر تخویف و ترهیب عالمان دینی برای نو اندیشی دینی است زیرا احکام کفر و فسق و ضلالت در آن به آسانی رخ می دهد.
🔸* این یادداشت در تاریخ 1396/06/02 منتشر شده که کانال «اخوت» مجددا آن را بازنشر کرده است
@saraeer
📜جریان شیرازی٬ جریانی عوام زده است!
🔻«حمزه وطن فدا» در کانال «روزنه» در واکنش به یادداشت «سیدیاسر تقوی» نوشت:
🔹علی رغم اینکه اصل حرف* مقبول نیست و به هر جهت هیچ جریانی بدون سر نیست و همیشه ولو به شکل تعینّی هر جریانی در جامعه وجاهت و شانیت و مشروعیت خود را از یک بزرگتری میگیرد و این بزرگتر به شکل طبیعی در موقف رهبری جریان قرار میگیرد و همه چشم ها به اوست. هر چند که ممکن است این رهبری ضعیف یا قوی باشد یا شخص زیر بار این مسئولیت رهبری رفته باشد یا نرفته باشد.
🔹در قبال جریان شیرازی حداقل من نمی دانم واقعا مشغول چه کاری هستند یک رهبری خودآگاه است یا تعینی. ولی آن روی سکه به نظرم در منظر بچه های انقلاب اصلا ملموس نیست. و از این جهت حرف سرائر را میپسندم هر چند انگیزه اش را نمی شناسم.
🔹مدام هر اتفاق فجیع فرهنگی را به یک اتفاق سیاسی تقلیل میدهیم ، یک راسی برایش شناساسیی میکنیم و آن راس را میزنیم که تا اینجا کار بدی نیست اما آن روی دیگر سکه که وجه فرهنگی و مقبولیت عام یک ایده است را نه رصد داریم نه جدی میگیریم نه برای مواجهه با ان کاری میکنیم
🔹واقعیت این است ما هر روز در خلال درسها در قم با تیپ هایی رو به رو میشویم که وحدت را نمی فهمند. با تیپ هایی رو به رو میشویم که حرف انقلاب در این خصوص را نمی فهمند. وحدت را نه یک تهاجم شیعی که یک انفعال و تقلیل در جهت تامین منافع دنیوی یک حکومت تقریر میکنند حتی گاهی انقلابی هم هستند ، به این معنا که کلیت نظام را میفهمند ، آقا را هم حتی دوست دارند ولی با عرض پوزش اخرش در لسان شان رفتن به مستراح سر زدن به خلیفه است.
🔹متن حوزه ، عمق حوزه به نظرم در فهم معارف انقلاب که یکی از آنها وحدت است افلیج است. این قابلیت کم و کج بخشی از بدنه حوزه ماست که حتی آماری نداریم که کمند یا زیاد یا حداقل من ندارم طبیعی است در این قابلیت و استعداد نفهمی ، همه جور بذری امکان رشد و نمو دارد حتی بذر پوچ و پوک جریان شیرازی.
🔹خیلی ها شاید از شیرازی هم ابراز برائت کنند ولی وقتی دقیق میشوی با همان سبک زندگی میکنند با همان فکر فکر میکنند ولی اسمش این است که انقلابی هستند. خیلی ها هم اصلا شیرازی را نه میشناسند نه معتبر میدانند و چه بسا شیرازی مثل آنها دارد فکر میکند
🔹جریان شیرازی یک جریان عوام زده است. جریانات عوام زده بیش از آنکه موثر باشند بر عوام متاثرند از عوام و صرفا یک هویت روشن تری برای این عوامیت دست و پا میکنند. عوام و سیاهی لشگر شهرهای مذهبی نظیر قم و اصفهان و مشهد به گونه ای است که شیرازی خورش ملس است.
🔸* یادداشت سیدیاسر تقوی با عنوان «شیعه انگلیسی رهبر ندارد» را اینجا بخوانید:
https://eitaa.com/saraeer/302
@saraeer
📜اصلاح نگاه به انسان در جریان اصلاح طلبی/ هنوز انسان از عقیده تفکیک نشده است
🔻علی شفیعی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و مدیرگروه فقه کاربردی پژوهشکده اسلام تمدنی در کانال تلگرامی خود نوشت:
🔹همان گونه که قبلاً یادآوری کردم به گمان بنده جریان اصلاحات در حوزه اندیشه و اخلاق نیازمند اصلاح است. یکی از مقولات نیازمند به اصلاح نگاه ایشان به انسان است. در نوبت پیشین از ضرورت رهایی انسانِ اصلاح طلبان از جنسیت سخن گفتم در این نوبت سخن از ضرورت رهایی انسان از عقیده است.
🔹در نگاه سنتی و اصول گرایان انسان به عقیده گره خورده است و لذا انسان غیر عقیده مند یا غیر همسو از حقوق انسانی برخوردار نبوده و از مناصب اجتماعی محروم است. در این نگاه هر کس هر اندازه عقیده مندتر برخوردارتر از حقوق انسانی و به همین میزان هر اندازه از عقیده مورد پذیرش اصول گرایان دورتر از حقوق دورتر. رفتار اصلاح طلبان در دوران حاکمیت نشان می دهد که هنوز ایشان نتوانسته اند با این واقعه کنار بیایند و خود را از این چالش رها کنند. ما هنوز برای واگذاری قدرت به انسان های غیر عقیده مند و غیر همسو هم در نظر و هم در عمل با مشکل جدی مواجهه هستیم.
🔹در نگاه اصلاح طلبان هنوز انسان از عقیده تفکیک نشده است و لذاست که کافران و غیر همفکران را نه تنها مورد تکریم قرار می دهند بلکه با آنان برخوردی درجه دوم می شود. به راستی آیا اصلاح طلبان حاضرند از حقوق اجتماعی و سیاسی کافران؛ بهائیان؛ اهل کتاب و سنی ها دفاع کنند؟ آیا ایشان حاضرند مناصب اجتماعی را به آنان واگذار کنند؟ تجربه عضو زرتشتی شورای شهر یزد آزمایشی خوبی بود برای این که جریان اصلاحات متوجه شود که هنوز نتوانسته است خود را از این سنخ مقولات رها کند.
@saraeer
سرائر | مجله دین و روحانیت
🔺مناظراتی درباره ازدواج سفید، اسلام و همجنسگرایی، ارتداد و آزادی، حجاب، دین و اخلاق با مشارکت کارشنا
📜آیا طرح مسأله همجنسگرایی به عادی سازی آن کمک نمیکند؟
🔻حسین سوزنچی، از کارشناسان حوزوی حاضر در دوره درس گفتارهای دین و اخلاق مدرسه آزاد فکری در کانال تلگرامی خود نوشت:
🔹نکاتی درباره درس گفتگوی دین اخلاق وحقوق جنسی (مساله همجنسگرایی). برخی از دوستان میپرسند: آیا با طرح بحث همجنسگرایی به گسترش و عادی سازی آن کمک نمیشود؟ بنده در مقابل میپرسم: آیا باید صبر کنیم که یک موضوع به یک مساله حاد اجتماعی تبدیل شود و سپس درباره آن و چگونگی مواجهه با آن به بحث و گفتگو بپردازیم؟ آیا وقتی علائم هجوم از دور سوسو میزند بهتر نیست که پیشاپیش درباره آنچه میخواهد رخ دهد بیندیشیم و بحث کنیم و با بحثهای خود امکان داوری عاقلانه و هوشیارانه در برابر این امواج غربی را برای جامعه فراهم آوریم؟
🔹از نظر حقیر، همجنسگرایی بسیار بیش از اینکه یک گرایش واقعی در معدودی از انسانها باشد، مصداق بارز سرکشی نفس اماره عده قلیلی است که با ابزارهای متعدد رسانهای میکوشند خود را حق به جانب و دارای عِدّه و عُدّه نشان دهد؛ در حالی که علیرغم ساخت هزاران فیلم در راستای عادیسازی و مظلومنمایی در این عرصه، و تبلیغات شدید درباره آن به عنوان یکی از حقوق طبیعیِ بشر، و ایجاد قوانین تسهیلکننده این روابط، و همراه کردن جو حمایتی در میان تودهها، به نحوی که مخالفت با آن مخالفت با حقوق آزادی و برابری انسانها قلمداد شود، آمارهای خود کشورهای غربی، از نفوذ ضعیف این پدیده شوم در مقام عمل، حتی در خود این جوامع حکایت دارد. مثلا حتی بعد از تصویب و قانونی شدن ازدواج همجنسگرایان در آمریکا، طبق آمار موسسه گالوپ، تعداد کسانی که خود را همجنسگرا معرفی می کردند حدود 1.7 درصد بود و تنها یک دهم آنان اقدام به چنین ازدواجی کردند.
🔹آیا بهتر نیست که در مقابل این پروپاگاندای عظیم رسانهای، این واقعیتها نیز در معرض دید همگان قرار گیرد؟ آیا بهتر نیست که پیش از اینکه این موج دفاع از همجنسگرایی به ایران هم سرایت کند، با بحث و تامل، اندکی مردم را به فکر درباره منطق آنان واداریم که: آن انسانی که از کرامت و برابری حقوق او دم میزنید واقعا کیست و آیا همجنسگرایی در راستای کرامت انسان است یا در راستای تحقیر انسان و انسانیت؟ واقعا حق چیست که باید به رسمیت شناخته شود؟ و اگر حقی که واقعا حق و ارزشمند است معلوم گردد، هیچکس، حتی شخص همجنسگرایی که انصاف داشته باشد، همجنسگرایی را به عنوان یک حق خواهد دید؟
🔹آیا خداوندی که به همه زمانها و همه چیز آگاه و بر هر چیزی توانا و این اندازه در حق انسان مهربان است، نمیخواسته ویا نمیتوانسته با انسان چند کلمه سخن معنیدار بگوید؛ و اگر گفته آیا سزاست که کلمات خداوند را از هرگونه معنا تهی و آنگاه به دلخواه خود تفسیر به رای نماییم و آیا اگر کسی به هر بهانهای (حتی به بهانه عدالت جویی و آزادی طلبی ) کلمات و سخنان ما را از معنی اصلیاش خارج کند بر او نمیآشوبیم؟
🔹عدهای از جوانان این مرز و بوم، تصمیم گرفتهاند که پیش از اینکه باطل عرصه جولان پیدا کند پرده از رخ حقیقت برگیرند؛ و از پیش نیز درباره اینکه حق و حقیقت چیست پیشداوری نکنند و ابتدا امکان شنیدن سخنها را مهیا سازند تا بعدا افراد خودشان به تشخیص حق و باطل برسند؛ و برای این منظور از مدافع و منتقد این مساله دعوت کردهاند که در محیطی آرام و به دور از جنجال، رای خود را با مخاطب در میان نهند. و خداوند وعده داده که اگر کسانی بیهرگونه غل و غشی در مسیر خدا - که همان حق محض و حقیقت ناب است - گام برداند، و دربند باورها و تعصبات شخصی و شرقی و غربی نمانند، آنان را هدایت خواهد کرد. (سوره عنکبوت، آیه 69)
@saraeer
📜در مدرسه صدر بازار اصفهان چه گذشت؟ (بخش نخست)
🔻احمد عابدینی، استاد حوزه علمیه اصفهان و شاگرد آیت الله منتظری در نامه ای سرگشاده به امام جمعه اصفهان تشریح کرد:
🔹حضرت آيت الله آقاي حاج سيد يوسف طباطبايي نژاد امام جمعه محترم اصفهان زيد عزه العالي سلام عليكم: پس از سلام و تبريك به مناسبت شروع هفته وحدت و هفته كتابخواني، بر خود لازم دانستم گزارشي از آنچه امروز سه شنبه 29 /8 /97 آغاز هفته وحدت به مناسبت نمايشگاه كتابي كه در حجره 133 مدرسه صدر بازار اتفاق افتاد، برايتان بنويسم. آنچه از سخنان بزرگان عرصه علم و فرهنگ در رابطه با وظايف ما طلاب شنيدهام درس، تحقيق، نوشتن، مباحثه، نو آوري، نشست علمي، نقد علمي، كرسيهاي آزاد انديشي و..است و آنچه در باره هفته وحدت به ياد دارم احترام به بزرگان صحابه پيامبر(ص) و دوري گزيدن از سبّ و لعن به آنان است. و آنچه در باره جلسات و سخنرانيهاي دگر انديشان و .. سراغ دارم به هم نزدن اجتماعات آنان و بحثهاي علمي دقيق است و آنچه در باره كتاب و كتابخواني ميدانم شروع وحي بر پيامبر(ص)با «بخوان» بوده و معجزه جاويدش قرآن است كه براي خواندن و تدبر آمده است.
🔹ولي تمامي اين امور امروز در مدرسه صدر بازار كه تحت إشراف عام حضرتعالي است زير پا نهاده شد، از اين جهت به حضرتعالي و تمامي همكارانتان صميمانه تسليت عرض ميكنم. و نميدانم آيا اشكال از معلم، مدرس، مدير و... بوده يا اشكال از طلاب بوده كه اخلاق علمي و بحث طلبگي و تضارب آرا را فرا نگرفتهاند يا اشكال از دخالتهاي نهادهاي بيرون حوزه در امور حوزه است و يا واقعاً كساني در حوزه نفوذ كردهاند و چون بالأخره حضرتعالي مدير حوزه هستيد خدمتتان تسليت عرض ميكنم و لزوم تجديد نظر جدي در تمامي امور را خواهانم.
🔹سه چهار نفر از طلاب حوزه كه در حجره 133 در فضايي حدود 20 متر مربع بحث و درس دارند تا كنون 40 اثر علمي بيرون دادهاند كه از جمله 10 شماره گاهنامه باز انديشي ديني است. دوستان حجره تصميم گرفتند در هفته كتابخواني و وحدت آنها را در معرض ديد اساتيد و طلاب قرار دهند تا اهل علم نقد علمي كنند تا نقايص علمي كتابها روشن شود و طلاب جوان براي خواندن و نوشتن ترغيب شوند. و دعوتنامه آن براي حضرت آيت الله مظاهري مد ظله العالي و حضرت عالي فرستاده شد و ار آيات وحجج مهدوي، طحاني، نجفي، نصر، يزدينيا و.... دعوت شد، از ديروز تقاضاي لغو نمايشگاه و تهديد با تلفن و ترساندن از عواقب نمايشگاه شروع شد و امروز نيز عملاً كتابها پرت شد و تهديد به زدن و بستن و گِل گرفتن در حجره و...فحاشي به خلفاي اول و... معلوم است كه كساني از گسترش علم وحشت دارند و اهل هيچ بحث و منطقي هم نيستند. يكي از آنان با صراحت گفت: من لُر هستم و چنين و چنان ميكنم. و من در ابتداي هفته وحدت كه مصادف با ميلاد پيامبر (ص) است با خود گفتم اگر بتوانم كمي صبوري را از آن حضرت فرا بگيريم كه در مقابل ريختن خاكستر بر سر مباركش در مكه و ضربه شمشير بر صورت مباركش در مدينه صبر كرد من هم بتوانم در مقابل پرتاب نمودن كتاب و انداختن عمامه صبر كنم تازه به گوشه كمي از ذيل اخلاق آن حضرت تمسك كردهام.
🔹اما با اين حال فكر ميكنم او در برابر جاهليت صبوري و مهرباني ميكرد و امروز اينان ادعاي طلبگي داتند و فردي با لباس روحاني نيز در بين آنان بود كه از وسايل همراهش يه نظر ميآمد با نيروهاي امنيتي مرتبط است و... زيادتر از اين مزاحم نميشوم و خواستم اعلام كنم كه طي نمودن راه علم سختيهاي فراواني دارد كه ضربههاي اينگونهاي قسمتي از آن است فريادهاي اتهامي و بهتاني كه اينها پول از خارج ميگيرند و كتاب چاپ ميكنند و رايگان توزيع ميكنند قسمت ديگر ماجراست در حالي كه فردي كه از او شش ميليون تومان براي چاپ كتاب قرض گرفتهام حي و حاضر است و حتي گزهايي كه براي شيرين كردن كام طلاب خريدهام هنوز پولش پرداخت نشده است. با اين حال با اينكه تصميم اولي بود كه تنها كتاب بازانديشي ديني شماره 10 را هديه بدهيم وقتي چهره غمديده فردي كه دو كتاب برداشته و پولي ندارد ديده ميشد هردو به او هديه شده است تا كمكي به طلاب باشد ولي برخي ميخواهند به هر وسيله جلو پخش كتاب را بگيرند.
🔹اميدوارم مديريت حضرت عالي در آينده به گونهاي باشد كه ديگر چنين حوادثي رخ ندهد، شايد اگر تشريف آورده بوديد از سيادت و جايگاه علمي و اجتماعيتان خجالت ميكشيدند و چنين نميشد. اميدوارم كه فردا چهارشنبه آخرين روز نمايشگاه در بين ساعت 8:30 تا 11:30 در خدمتتان و خدمت ساير اساتيد باشيم به اميد اينكه اهل فحش و پرخاش كمكم اهل فرهنگ و اخلاق شوند.
@saraeer
📜در مدرسه صدر بازار اصفهان چه گذشت؟ (بخش دوم)
🔻احمدعابدینی، استاد حوزه اصفهان و شاگرد آیت الله منتظری:
🔹صبح چهارشنبه همانند هر روز براي تدريس به مدرسه صدر بازار رفتم. براي تدريس درس تفسير قرآن و نهج البلاغه كه به شدت عاشقشان هستم و حدود15 سال است به طور مستمر در حجره 133 به طور رايگان تدريس ميكنم و پس از برگشت به منزل نكتههاي بديع و نو را مينويسم كه حدود 15 جلد تا كنون تايپ و آماده شده است. تنها تفاوت اين بود كه چون در حجره نمايشگاه كتاب داشتيم ماشين را پر از گاهنامه باز انديشي شماره 10 و ساير كتابها كردم تا مثل روز قبل به طلاب هديه داده شود. زودتر از روزهاي قبل رفتم تا قبل از شروع درس كتابها را به حجره ببرم، پس از اينكه كليد وارد قفل نشد معلوم شد كه قفل عوض شده است، نزد مسؤلان مدرسه رفتم هر كسي اظهار بياطلاعي كرد و به ديگري ارجاع داد. به پشت در حجره برگشتم و كنار ساير طلاب و فضلايي كه براي درس آمده بودند با نور خورشيد خود را گرم ميكرديم.
🔹براي سرگرم شدن طلاب، تا روشن شدن وضع حجره، كپي نامهاي را كه روز قبل به مدير حوزه جناب آيت الله طباطبايي نژاد نوشته و گزارشي از به هم ريختن حجره، كتاب پرت كردن و عمامه انداختن داده بودم، را به حاضران دادم كه بخوانند، ناگهان همان روحاني اهانت كننده ديروزي آنها را گرفت و با عصبانيت پاره كرد و به طلاب گفت به سر جلسه امتحان بروند. ظاهراً او معاون آموزشي يا مسؤل امتحانات مدرسه است. منتظر بودم كه با گفتگو و رايزني مسأله حل شود تا اينكه يكي از آنان مرا صدا زد و گفت براي اينكه تجمع نباشد و درد سر ديگري درست نشود فكري بكن. گفتم: چشم، منتظرم درس آيت الله مظاهري شروع شود تا با شاگردانم به درس ايشان برويم. گفت: فكر خوبي است ولي به او چيزي در باره حجره نگوييد، چون پير مرد و مريض است. گفتم: چشم چيزي نميگويم.
🔹به سالن درس ايشان رفتم قبل از شروع درسِ ايشان، خبر دادند كه در حجره باز شده است خواستم براي تدريس بروم كه معلوم شد تنها باز كردند كه شاگردان ببينند همه كتابها، فرش و وسايل شخصي و غير شخصي حجره برده شده است، و از حجره و درس قطع اميد كنند. و به هر حال معلوم شد افراد مديريت در جريان بودهاند و كليد جديد را دارند و براي رضاي خدا!!! به من دروغ گفتهاند. بنابراين برايم معلوم نشد كه عوض كردن قفل و بردن وسايل، كار مديريت مدرسه صدر بازار است يا مديريت حوزه يا كار اطلاعات كشور يا اطلاعات سپاه يا بسيج يا حراست يا نگهباني يا....اما به هر حال سؤال اصلي اين است كه آيا وسايل شخصي من و ساير طلاب حجره با چه مجوّز شرعي برده شده است؟ آيا وسايلي كه در حجره از دوره مديريت قبلي و مرحوم آيت الله طاهري بوده چه شده است؟ همچنين برايم روشن نشد براي چه چنين كردند؟ اگر براي جلوگيري از تدريس است كه علم وابسته به مكان نيست و در هرجايي از زمين ميتوان درس گفت و پيوسته چند مستمع طلبه يا غير طلبه داشت. تازه بدون مستمع نيز مي توان درس گفت و فايل آن را در تلگرام و غيره گذاشت.
🔹 به همين دليل گمان ميكنم در ارگانهايي كه چنين كار غير عاقلانه غير شرعي را انجام دادند، حتماً افرادي نفوذ كردهاند كه ميخواهند به همه دنيا بفهمانند در جمهوري اسلامي، در پايتخت فرهنگ و تمدن اسلامي، در مدرسه صدر بازار كه حدود بيست سال آيت الله مظاهري درس اخلاق و فقه گفته است، فقه و اخلاق هيچ جايگاهي ندارد و تصميم يا دستور يك فرد نفوذي يا جاهل بر حرف عقل و دين ترجيح دارد، لذا دعا ميكنم فرد عاقلي پيدا شود و مشكل را حل كند تا بيش از اين براي حوزه هزينه ايجاد نشود؛ زيرا بدون بيان جرم و محاكمه، مجازات كردن غير عاقلانهترين روش است و تازه بستن درب حجرهاي كه حد اقل 5 نفر كليد آن را داشتهاند و در آن صاحب حق بودهاند براي مجازات يك نفر كار شرعي نيست. واقعاً اگر كسي با مطالب تفسيري يا فقهي من مشكل دارد راهش بحث علمي است نه تجاوز به حقوق ديگران و بستن درب حجره.
🔹به هر حال پاي درس آيت الله مظاهري نشستم و پس از آن فضلاي درس ايشان دور مرا گرفتند و سؤالات گوناگوني پرسيدند و برايم معلوم شد چقدر مطالب من، بد به آنان منتقل شده است و عميقاً از كساني كه در چند سال گذشته با شايعه پراكني فضلاي حوزه را از تماس با من منع كردند يا در مسير آنان ايستاده و گفتند درس «عابديني» نرويد يا مرا التقاطي معرفي كردهاند، آزرده خاطر شدم و از اينكه حوزه درسم را درس رسمي قرار نداده و چون طلاب مجبورند دو درس رسمي بروند تا شهريه و ساير خدمات حوزوي آنان برقرار باشد لذا نتوانستهاند در درسم شركت كنند عميقاً متأسف شدم. بالأخره وقتي پرسشهاي شاگردان درس آيت الله مظاهري را جواب ميدادم آثار رضايت و فرح در چهره آنان روشن ميشد ولي نميدانم چرا حوزه علميه نشست علمي، مناظره يا كرسيهاي آزاد انديشي نميگذارد؟! راستي حوزه از خواب ماندن طلاب يا تحويل دروغ به آنان چه نفعي ميبرد؟!
@saraeer
🔺مجمع دانشجویان عدالتخواه دانشگاه تهران طی نامهای از آیت الله خامنهای خواسته تا با حضور در دانشگاه تهران نسبت به وظایف ولی فقیه در قانون اساسی پاسخگوی سوالات مردم و دانشجویان باشند
@sarareer