📜مراجع و پرسش دیگرستیز «عمرکشان»
🔻مهدی سلیمانیه در کانال تلگرامی خود نوشت:
🔹کانال اینترنتی سرائر، در یک سری تماس تلفنی و در نزدیکی برگزاری مراسم مشهور به «عمرکشون» یا «عیدالزهرا»، از «دفتر» چهارده نفر از مراجع تقلید شیعه، در مورد [جواز شرعی برگزاری] عیدالزهراء پرسیدهاند. از پاسخهایی که این کانال منتشرکرده، مشخص میشود که:
🔹[دفتر] چهار نفر از مراجع تقلید با این مراسم مخالفت کردهاند (آیتالله خامنهای، مکارم شیرازی، صانعی و مظاهری)[دفتر] هشت نفر از مراجع یا این مراسم را جائز شمردهاند یا مخالفت با برگزاری آن را نه به دلیل قبح ذاتی و غیراخلاقی بودن آن، که به دلیل تبعات و خطراتی که برای شیعیان در سایر کشورها و جوامعی که موفعیت اقلیتی دارند، مشروط کردهاند. دفتر یکی از مراجع تقلید هم پاسخی به این پرسش ندادهاست [آیتالله سبحانی]
🔹اگر صحت این پرسش و پاسخ را بپذیریم و اگر این پاسخ «دفتر» مراجع فوق را، پاسخ خود مراجع تقلید مذکور در نظر بگیریم، آنگاه نتایج زیر را شاید بتوان از این پرسش و پاسخ گرفت:
🔹از منظر اجتماعی، این مراسم، ملاک مناسبی برای سنجش میزان «هویتگرایی دیگرستیز مذهبی» در نهاد رسمی مذهبی تشیع است. مخالفت تنها چهار مرجع تقلید به صورت مطلق با این مناسک هویتی توهینآمیز از چهارده مرجع مورد پرسش، نشاندهنده عمق شکاف مذهبی با اهل سنت در نهاد رسمی تشیع است. در اقلیت بودن مراجع مخالف این مناسک دیگرستیزانه، نشانهای از شدت این هویتگرایی مخرب است.
🔹باید به این نکته توجه داشت که چنین مناسکی معمولاً مخاطبی از دین عامه تشیع دارد و شدت آن در لایههای اجتماعی دارای دینداری عامیانه که لزوماً از مراجع تقلید در تمامی مناسک مذهبیشان تبعیت نمیکنند، شدیدتر است. حال وقتی اکثریت مراجع تقلید، به صورت مطلق با چنین شعائری مخالفت نشان نمیدهند، میتوان پتانسیل این شکاف مذهبی جدی را در برخی لایههای زیرین اجتماعی حدس زد.
🔹پرسش اخلاقی از فقه و فقها در اینجا ضرورت مییابد: اخلاق، در ساحت اجتماعی، خود را در نوع مواجهه با «دیگری» نشان میدهد. وگرنه تعامل مثبت و رواداری و احترام با «خودی»، موقعیت تعریف اخلاق نیست. «اخلاق» شیعی در مواجهه با دیگری اهل سنت و اخلاق اسلامی در مواجهه با دیگری غیرمسلمان است که مطرح میشود. بدون تردید، مناسک عمرکشان یا عیدالزهرا با ملاکهای اخلاقی قابل جمع نیست و سراسر توهین نسبت به دیگری مذهبی اهل سنت است. در اینجاست که باید از فقها، از نسبت «اخلاق» و فقه مورد نظرشان پرسید.
🔹اما فارغ از این گزارهها و پرسشها، همانطور که پیش از این در متن «حفره اجتماعی تقریب» نوشتهام، به نظر میرسد که کلام و فقه و نهاد مذهب تشیع در شکل غالبش، حداقل در زمانهی حاضر، توانایی و انعطاف و ارادهی لازم برای تقریب با دیگری مذهبی خود را ندارد. آنچه از این نهاد و این حوزه شنیده میشود، یا صدای طبل تفرقه و دیگرستیزی آشکار است یا زمزمهی آرام آن و یا شمارشی در سکوت برای کوبیدن بر طبل دیگرستیزی. نهاد سیاست در هر دو سوی اهل سنت و تشیع، در ایران و عربستان، در یمن و بحرین و سوریه و مصر و مالزی هم بر این آتش میدمد. در چنین شرایطی، نیاز است که راهی دیگر برای نزدیککردن قلبهای این دیگریهای مذهبی به یکدیگر جست.
🔹در خلاء این ارادهی شفابخش در نهاد مذهب، نقش هنرمندان، ورزشکاران، روشنفکران، اساتید دانشگاه، فعالان اقتصادی، ادیبان و روزنامهنگاران پررنگ میشود: جایی که «محمد صلاح» فوتبالیست مصری سنی، «مصطفی عقاد» کارگردان، «ام کلثوم» خواننده، «محمود درویش» کاریکاتوریست، در قلبهای ایرانیان شیعه با دریبل زدنها، سکانس اذان گفتن بلال، تحریرهای زیبای آوازی و کاریکاتورهای آزادیخواهانه جا باز میکنند. اینجاست که قلبهای شیعه و سنی با یک ریتم میتپند و شکافهای خون، به جویهای محبت بدل میشوند.
🔹این رسالت زمانهی ماست؛ چه فقه و فقهای شیعه و علمای اهل سنت به مسوولیت اخلاقی زمانهشان آگاه شوند و چه در این آتش بنیانکن بدمند. چقدر جای موسی صدرها و شیخ شلتوت ها و محمدتقی قمی ها وسیدجمال ها در حوزه و الازهر خالی است.
@saraeer
📜آستان قدس رضوی، یک مراسم و چند سوال!
🔻کانال «پیام شهید» در واکنش به خبر برگزاری همایش «شناخت الگوی جوان امروز، گرامیداشت حضرت آیت الله قاضی» در مشهد توسط آستان قدس رضوی، نوشت:
🔹اول: چندصد سال است فضای حوزوی و روحانیت برخی شهرها به طور سنتی موافق فلسفه و عرفان یا مخالف آن است. قم و اصفهان فلسفی و عرفانی مشرب و مشهد و نجف مخالف آن بودهاند. هردو فضا هم علمای شهیر و نامداری داشتهاند که منشأ خدمات بزرگی به دین و مذهب بودهاند.
🔹دوم: اصلا بیایید به درست و غلطش کار نداشته باشیم. عقل را بگذاریم وسط و قضاوت کنیم: با وجود این نکته مهم، برگزاری گرامیداشت مرحوم آیتالله سیدعلی قاضی توسط "آستان قدس رضوی" در مشهد که از پایگاههای تاریخی مخالفت حوزه با عرفان و فلسفه است را چطور باید تحلیل کنیم؟ یا مثلا تصور کنید یک گروه یا مؤسسه در قم که پایگاه موافقان عرفان و فلسفه است برای مرحوم میرزا مهدی اصفهانی از بزرگان مکتب مقابل مراسم بگیرند. آیا در هر دو حالت، این کار را نمیتوان یک "اشتباه حساسیتزا " نامید؟ و آیا جریان غالب حوزوی و روحانیت در آن شهر و جغرافیای حوزوی حق ندارد گلایه کند؟ قطعا پاسخ، مثبت است.
🔹سوم: این اقدام حساسیت برانگیز آن هم با اسم "آستان قدس رضوی" منتسب به نظام سیاسی حاکم، کجای منظومه فکری و سیره عملی امام خمینی و آیتالله خامنهای جا دارد؟ آیا از سیره امام خمینی که پس از انقلاب تفسیر سوره حمدش را به خاطر گلایههای علمای انقلابی ولی منتقد مشرب عرفانی اش در مشهد تعطیل کرد، برگزاری چنین مراسمی در میآید؟ یا از سیره رهبری در حسن تعامل با فاز و فضای حوزه خراسان و رعایت حساسیتها برای عدم فعال شدن این شکافها به برگزاری چنین مراسمی میرسیم؟ قطعا پاسخ منفی است.
🔹چهارم: بگذریم از اینکه اساسا ماموریتها و اولویتهای "آستان قدس رضوی" چه نسبتی با چنین برنامهای دارد، بگذریم از اینکه اساسا شخصیتی چون مرحوم قاضی چه نسبتی با مفهوم "جوان مومن انقلابی" ترسیم شده توسط رهبر انقلاب دارد، اما آیا آقای رئیسی و تصمیمسازان اطراف ایشان واقعا متوجه این حساسیتها و آسیبهای تشدید آن نیستند؟ ای کاش این برنامه معلول غفلت مسئولین امر از این ظرائف باشد، نه معلول نگاه افراطی و غلط برخی جریانهای انقلابی که از امام خمینی و رهبر انقلاب، انقلابی تر هستند و با احساس تکلیف غلط، کمر به ریشهکن کردن جریان غیرفلسفی بستهاند.
🔹 آقای رئیسی عزیز! بهتر نیست اگر دغدغه تکریم و زنده کردن یاد و نام علما را داریم، مثل آستانهای مقدس علوی و حسینی، از این گسلهای اعتقادی و اقدامات حساسیتزا فاصله بگیریم و علمای بزرگی چون شیخ طوسی، شیخ حر عاملی، آیتالله میرزا جوادآقا تهرانی، آیتالله شیخ مجتبی قزوینی _از اساتید آیتالله خامنهای که از قضا مشرب غیر فلسفی داشتند و تعاریف عجیب شاگرد از استادشان در سایتشان موجود است_ و امثالهم را معرفی کنیم؟
@saraeer
683946_orig.pdf
372.3K
🔺وزارت ارشاد برای اولین بار فهرست حمایت های این وزارتخانه از اشخاص حقوقی درسال های ٩٦ و ٩٧ را منتشر کرد. این فایل، کمک های سال ٩٦ را نشان می دهد
@saraeer
📜شیعه انگلیسی «رهبر» ندارد
🔻مباحثات | سیدیاسر تقوی:
🔹سال 95 بود که رهبر معظم انقلاب در بیانات خود در «دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت عید غدیر» با اشاره به مبانی قرآنی مسأله «امامت»، طی تذکری فرمودند: «البتّه، از این طرف هم بایستی احساسات آنها را تحریک نکنند. یک عدّهای خیال میکنند اثبات تشیّع به این است که انسان به بزرگان مورد اعتقاد اهل سنّت و دیگران بنا کند مدام بدوبیراه گفتن؛ نه، این خلاف سیرهی ائمّه است. اینکه شما میبینید رادیوها یا تلویزیونهایی در دنیای اسلام به وجود میآید که کار آنها این است که بهعنوان شیعه و به نام شیعه، به بزرگان مورد اعتقاد بقیّهی فِرق اسلامی بدگویی کنند، این معلوم است که بودجهاش بودجهی خزانهداری انگلیس است؛ این بودجهاش بودجهی انگلیس [است]، این شیعهی انگلیسی است.»
🔹از جمله شبکههای ماهوارهای که شامل تذکر ایشان میشد، شبکه فدک با مدیریت یاسرالحبیب از روحانیون تندوری ساکن لندن بود که نه تنها مقدسات اهل سنت را که برخی مراجع تقلید شیعه را نیز هدف هجمه و اهانتهای خود قرار میداد. یاسرالحبیب خود را از مریدان آیت الله سیدصادق شیرازی معرفی میکرد. سکوت بیت شیرازی در برابر این انتساب موجب شد که «شیعه انگلیسی» از یک خطدهی درآسیبشناسی فرهنگی، به برچسبی جهت مقابله سیاسی- امنیتی با بیت شیرازی به عنوان «رهبر شیعه انگلیسی» تبدیل شود. هجمه رسانهای سنگین علیه این بیت که بعضا با اهانتهای ناروایی نیز همراه بود و همچنین سخنرانیهای انتقادی و تألیف کتاب درباره موضوعاتی همچون «برائت از مقدسات اهل سنت» و «قمهزنی» البته با محوریت آیت الله شیرازی موجب شد تا ضمن تمرکز «بودجههای پراکنده»، این بیت تبدیل به جریانی متشکل و منسجم شود.
🔹این درحالی بود که شاخصههای فرهنگی مزبور نه تنها اختصاص به بیت شیرازی نداشت که همچنان این مسائل در بدنهی مقلدان بسیاری از مراجع تقلید، مشروع و بلکه از شعائر و مناسک مهم تلقی میشود. فراتر آنکه بسیاری از مراجع تقلید نیز در خصوص «وحدت شیعه و سنی» و «آسیبهای عزاداری» با دیدگاه انتقادی مطرح شده توسط رهبر معظم انقلاب به طور کامل همنظر نبوده و نیستند. به طور مثال استفتای تلفنی اخیر کانال تلگرامی سرائر (با مدیریت نگارنده) از دفاتر 14 نفر از مراجع تقلید نشان میدهد که اکثر مراجع همانند آیت الله شیرازی و برخلاف نظرات آیات عظام خامنهای، مظاهری، مکارم شیرازی و صانعی، با برگزاری مراسم غیرعلنی «عیدالزهرا» مخالفتی ندارند و این یعنی تفاوتی میان دفاتر این اعاظم با بیت شیرازی در بیان فتوا نیست. اما تأثیر اینگونه فتاوا- هر چند با قید «غیرعلنی»- فرهنگ عمومی را به طور فراگیر متأثر میکند و لذا در تشدید تنش بین مذاهب نه تنها بیت شیرازی که مقلدان سایر مراجع نیز اثرگذار خواهند بود.
🔹در این بین، هنگامی که سیاستهای نادرست رسانهای، محوریت یک جریان پراکنده فرهنگی را به شخصیتی منسوب میداند که از قضا با مواضع سیاسی نظام همسو نیست، با قلب یک معضل فرهنگی به یک معضل سیاسی، این امکان را فراهم میآورد که بیت مزبور بتواند در میان بدنه متدین جامعه، بر اساس نگاه سیاسی خود یارگیری کند و رفتارهایی نظیر «برائت از مقدسات اهل سنت» را لزوما به یکی از محورهای مخالفت با نظام معرفی نماید. این استحاله موضوع تا آنجا پیش رفته که امروزه حساسیت حوزه انقلابی نسبت به شخص و نام آیت الله سیدصادق شیرازی بیشتر از حساسیت نسبت به شاخصههای فرهنگی این جریان در سطوح دیگر حوزه علمیه است.
🔹مولفههای «شیعه انگلیسی» که همان تنشزایی در روابط شیعه و سنی است، هیچگاه در انحصار بیت شیرازی نبوده و همچون سایر آفات فرهنگی جامعه شیعی به صورت پراکنده ظهور و بروز داشته است. در همین حوزه علمیه با وجود آنکه سعی میشود در قالب همایشها و تألیفات، وحدت شیعه و سنی را نگرشی ساری و جاری جلوه داده شود، آنچه در استفتائات مراجع و نگرانی درونی آنها به تحرکات اهل سنت به چشم میخورد بیانگر آن است که این نگاه پا فراتر از یک سری تصمیمات و رفتارهای نمایشی نگذاشته است. این تحلیل زمانی تقویت میشود که شاهد آن هستیم که برخی از اساتید حوزه ابایی از دیدار علنی با آیت الله شیرازی و انعکاس رسانهای آن ندارند.
🔹به نظر میرسد تقابل جریان انقلابی صرفا به تمرکزی کاذب در این بیت منجر شده است. نگارنده معتقد است شیعه انگلیسی «رهبر» ندارد و رهبرتراشی برای آن نیز کمکی به حل آن نخواهد کرد . لذا شاید بهتر باشد به جای نگاه سیاسی و تمرکزبخش به این جریان، برای درمان این مشکل فرهنگی، راهحلی فرهنگی و فراگیر بیاندیشیم.
@saraeer
📜جزئیات بازداشت صدرالساداتی از زبان برادرش
🔻برادر سیدمهدی صدرالساداتی در صفحه اینستاگرام این فعال فضای مجازی جزئیاتی از بازداشت او را منتشر کرد:
🔹شاید اینبار ادبیاتی متفاوت و شکل و شمایل همیشگی را در این پست نبینید چون اینجانب برادر سید محمد مهدی صدر الساداتی این پست را می گذارم. ابتدا شرح مختصری از غیبت دو روزه ی برادرم را به اطلاع دوستان میرسانم.
🔹پس از احضاریه ی دادسرای ویژه روحانیت در شعبه تهران بدون مطرح کردن موضوع اتهامات وی را احضار کردند که این احضاریه از طریق خود ایشان اطلاع رسانی شد. ایشان دیروز حوالی ساعت 10 صبح در دادسرا حضور یافت و تا ساعت 15 هیچ اطلاعی از ایشان به بستگان و دوستانشان نرسید. اینجانب از طریق برخی از دوستان این ماجرا را پیگیری کردم نهایتا متوجه شدم که ایشان را بازداشت کردند.
🔹پس از پیگیریهای پیاپی متوجه شدم که به ایشان اجازه ی هیچ نوع تماس جهت وثیقه یا کفالت یا اطلاع رسانی را هم ندادند و بنده نیز که پیگیر بودم با جوابهای سربالا و بی ربط مواجه میشدم تا نهایتا در وهله ی اول کفالت 20 میلیونی را قبول کردند ، یکی از دوستان که کارمند رسمی دولت نیز میباشد جهت کفالت ایشان به دادگاه مراجعه کرد اما کفیل را رد کردند و پس از مدتی دوباره به او زنگ زدند که بیاید، بعد برگه وثیقه ی 100 میلیونی را نشان دادند ، اما بر اثر گذشت زمان دیگر فرصت وصول وثیقه منتفی شد ، لذا ایشان دیشب را در زندان اوین سپری کردند ، در کمال شگفتی امروز صبح که جهت اجرای وثیقه مراجعه کردم وثیقه ی 100 میلیونی را نیز قبول نکردند و گفتند پرونده های دیگری در راه است که هنوز تفهیم اتهام نشده و وثیقه سنگینتر میشود و تا وقتی که اتهامات جدید تفهیم نشود مبلغ وثیقه هم روشن نمیشود و در حال حاضر پاسخگوی هیچکدام از پیگیریهای ما نیستند ، بنابراین مشخص میشود که سید مهدی امشب را هم میهمان زندان اوین خواهد بود.
🔹چند فقره از اتهاماتی که به ایشان نسبت داده اند که مربوط به ماجرای ده ونک میباشد از این قرار است : تشویش اذهان عمومی و اقدام علیه نظام ، اخلال در نظم ، توهین علیه مامور نیروی انتظامی و ...
🔹اکنون چند نکته مبهم در مورد وضعیت سید مهدی را متذکر میشوم : حق وکیل را به وی ندادند در صورتی که طبق بند 190 کیفری ایشان حق گرفتن وکیل را دارد. پرونده دارای شاکی مشخصی نیست و با گزارشات تهیه گردیده که باید احراز شود. متهم حق دارد پرونده را بخواند و از آن کپی داشته باشد (آگاهی از اتهامات).
🔹و در آخر احتمالا فردا با شرایطی که در حال حاضر مشاهده میشود ، بعید به نظر میرسد که مبلغ وثیقه مشخص شود. این پست را جهت اطلاع رسانی به اصرار دنبال کننده های سید مهدی صدرالساداتی گذاشتم و امیدوارم پیگرد قانونی نداشته باشد.
🔸این پست پس از ساعاتی از صفحه اینستاگرام صدرالساداتی حذف شد و سرائر آن را به نقل از سایت «الف» منتشر می کند
@saraeer
📜پاسخ یکی از مخاطبان سرائر به یادداشت «آستان مقدس رضوی، یک مراسم و چند سوال»
🔻جعفر یوسفی:
🔹اولا اینکه این سوال را مطرح کردند که « این حرکت کجای منظومه فکری و سیره عملی امام خمینی و آیتالله خامنهای جا دارد؟» خب این سوال که واقعا سوال روی بی اطلاعی است چون موارد بسیار زیادی از صحبت های رهبری وجود دارد که ایشان بارها با این نکته اشاره کردند که مرحوم قاضی را باید به عنوان یک الگو معرفی کرد که دو نمونه از آن را اشاره میکنم:
🔹1. تجلیل از مرحوم آقای حاج میرزا علی آقای قاضی، انشاءالله یکی از کارهای بسیار مفید و کار بزرگی است. مرحوم آقای قاضی - میرزا علی آقای قاضی - یکی از حسنات دهر است؛ یعنی واقعاً شخصیت برجستهی علمی و عملی مرحوم آقای قاضی، حالا اگر نگوییم بینظیر، حقّاً در بین بزرگان کمنظیر است. 2. باید فضا جوری شود که انسان هایی مانند میرزا علی آقای قاضی ها و علامه طباطبائی ها در آن بوجود آید.
🔹ثانیا مگر در زمان مرحوم آیت الله طبسی رحمه الله علیه که ایشان گرایشات تفکیکی داشتند(البته معتدل بودند) و تقریبا امکانات آستان مقدس در اختیار این گرایش بود کسی اعتراض کرد؟ بلکه طیف مقابل با سعه صدر به فعالیت های علمی خود ادامه می دادند.
🔹ثالثا داستان تعطیل شدن سوره ی حمد امام هم به خاطر تهدید آقایان به جواب دادن در عموم بود و چون امام نمی خواستند در اول انقلاب بین علمای درجه ی اول شیعه اختلاف ایجاد بشود برای همین تفسیر سوره ی حمد را تعطیل کردند . و این درحالی است که الان شرایط کاملا فرق کرده و ملاحضات اول انقلاب دیگر وجود ندارد.
🔹رابعا اما اینکه گفته شده ماموریت های آستان قدس چه ربطی به این همایش داشته است خیلی جالب است چون خط و ربط آستان قدس کاملا در راستای نظر ولی فقیه می باشد و از گفتن این موضوع هم هیچ ابائی نداریم و ندارند . هم چنین این همایش توسط موسسه جوانان برگزار شد ، که آنها آقای قاضی را با توجه به شرایط عصر امروز و اینکه هزار و یک عرفان بوجود آمده است لازم دانستند که ایشان را به عنوان الگو برای جوانان معرفی کنند که نه تنها هیچ اشکالی نداره بلکه طبق توصیه رهبری این کار صورت گرفته است.
🔹خامسا اینکه : هیچ اشکالی نداره که آقایان طیف مقابل هم بیایند و برای مرحوم میرزا مهدی اصفهانی رحمه الله علیه در مشهد یا قم مراسم برگزار کنند البته باید در عین ادب و احترام به دیگران این مراسم برگزار شود همین طوری که بزرگذاشت آیت الله قاضی برگزار شد.
🔹نکته ی آخر اینکه هرچه این دو مکتب از نظر علمی رشد کنند در نهایت به فضای کلی علمی کشور و اسلام کمک میشود اینکه نباید از این همایش ها و نشست های علمی ترسید بلکه باید به برگزار شدن هر چه بیشتر آن از هر دو مکتب کمک کرد.
🔸«آستان مقدس رضوی، یک مراسم و چند سوال» را اینجا بخوانید:
https://eitaa.com/saraeer/298
@saraeer
📜حبابِ انقلابی- غیرانقلابی در قم/ چرا آیتالله خامنهای از «حوزه انقلابی» سخن میگویند؟
🔻فرید مدرسی در کانال تلگرامی خود نوشت:
🔹دوقطبی حامیان و مخالفان نظام در قم "حُباب" است؛ حبابی که با قصد بهرهبرداری سیاسی، جریانی، فردی، خویشاوندی یا عدم اطلاع دقیق، تشریح، تعمیق و بزرگ شده است؛ بادکنکی که گاهی در داخل کشور و گاهی در بنگاههای رسانهای و اندیشکدههای خارج از ایران در آن دمیده میشود. این دو قطبی گاهی در واژگان مختلف جانمایی میشود: حوزه انقلابی/غیرانقلابی، حکومتی/سنتی و... . [این ادعا برآمده از دریافتی میدانی از حوزه است.]
🔹واقعیت این است که در درون حوزه علمیه قم خط قرمزی به نام "جمهوری اسلامی ایران" وجود دارد و منتقدان سیاستورزی حاکمان و حتی منتقدان نظریِ ایدئولوژی نظام هیچگاه از این امر تخطی نکرده و در محافل خصوصی نیز به صراحت اجازه خدشه به این خط قرمز را نمیدهند. چه خوشایند برخی باشد و چه ناخوشایند؛ بر این باور دارند.
🔹 منظور از "حوزه"، حاشیهنشینان نیستند که نه تاثیری در حوزه دارند و نه در کالبد حوزه قرار گرفتهاند. منظور اساتید، فضلا و علمای حوزه هستند که در تشکلهای حوزوی یا نهادها و بیوت صاحب تصمیمسازی و جایگاه هستند. اینها برخلاف ذهنیت خارجنشینان حوزه، تطبیقی با آرایش سیاسی/فکریِ مرسوم ندارند. پس تعجببرانگیز است که چگونه آن شخصیت یا تشکل یا نهاد حوزوی این موضع را گرفت یا آن رفتار را انجام داد.
🔹در رخدادها و مراسمهای درون حوزوی و فراحوزوی میتوان نکاتی را یافت که دو قطبیِ کاذب را رد میکند؛ از حضور سرآمدان جریان سنتی حوزه کنار مقامات نظام تا مواجهه طرفداران حکومت برابر اقدام نادرست افراد منتسب به حکومت. آنانی که میخواهند حوزوی باشند و بمانند و در آینده خود تنها به این مسیر میاندیشند، حاضر نیستند اصول حوزوی را قربانی دیگر ارزشها کنند. البته ملبسانی هم هستند که آتیه خود را خارج از حوزه طراحی کردند و میتوانند گاهی از اصول حوزه بگذرند.
🔹تلاش برخی برای پویا نگاه داشتن این دوقطبی انقلابی/غیرانقلابی که در اصل همان دوقطبی حامیان نظام و مخالفان آن است، را نمی توان رد کرد و مشهود است؛ سازندگان آن، اینگونه قطببندی را راحت کردن حلِّ مسئله میپندارند. همچنین برای برخی در داخل و خارج ایران، این دوقطبی نافع است و بسترساز. اما در واقع، این دو قطبی کاذب است؛ حتی اگر اکنون با حمایتِ رسانهای، زنده قلمداد شود تا چند صباحی دیگر مرگ این دوقطبیِ متولد نشده را رسما باید به سوگ بنشینند.
🔹سوالی مطرح میشود که چرا آیتالله خامنهای از "حوزه انقلابی" سخن میگویند و بارها حوزویان را خطاب قرار دادهاند؟!
به نظرم، دقیقا این تز در جهت نفی چنین دوقطبی است و در راستای تقویت همراهی کالبد حوزه از نظام. معتقدم ایشان کلیت حوزه را انقلابی میدانند و حوزه انقلابى را همان ماندگاری خط قرمز جمهورى اسلامى در حوزه ترسیم میکنند كه کلیت حوزه نیز وفادار است به آن. آیتالله خامنهای بیش از همه شخصیتها و جریانهای حکومتی کالبد حوزه را میشناسند و تعاملهای مستقیم و غیرمستقیم هم موید این مسئله است؛ تاییدات مکرر بر مرجعیت نجف در مقاطع گوناگون و نیز روابط علنی و نیمهعلنی با مراجع تقلید قم (در تهران، قم، مشهد) نیز نشانههایی از این امر است. اما برخی جریانها در درون حکومت به دلیل ناآشنایی، و برخی جریانهای خارج ایران برای پروژه تقابلسازی با جمهوری اسلامی، این تقسیمبندی را تقویت میکنند. این تلاشهای آگاهانه یا ناآگاهانه ممکن است عمر این حُباب را بیشتر کند اما توان حیاتبخشی به آن را ندارد.
@saraeer
📜حربه تکفیر بین شیعه و سنی مشترک است
🔻سایت «اخوت» | محمدعلی میرزایی:
🔹دیدم یکی از اعاظم حوزه علمیه در مصاحبه با فارس* گفته است عالمان شیعه هیچ گاه اهل سنت را تکفیر نکرده اند. این ادعا البته انکار یکی از بدیهیات تاریخ است. مگر می شود چنین حرفی را پذیرفت؟ افسوس که صلاح نیست نام بسیار ی از عالمان برجسته شیعی که غیر معتقدان به امامت اهل البیت را کافر دانسته و بلکه گاه ناصبی و مستحق قتل شمرده اند نام ببریم. اما همین حالا هم اگر ادبیات خود ما را بنگرید به این حقیقت تلخ می رسید که:
🔹تکفیری شیعی و تکفیری سنی یک حقیقت رایج و غیر قابل انکار در بین مسلمانان است. البته مدل این دو تکفیر یک سنان نیست. برخی از عالمان اهل سنت شیعیان را و نه اندیشه تشیع را به خاطر سب و لعن و غلو تکفیر کرده اند و عالمانی از ما از قدیم مبنای فکری و اعتقادی اهل سنت را عامل کفر دانسته اند. حالا کاری به فرق این دو مدل تکفیر ندرایم.
🔹متأسفانه مسلمانان همه مذاهب به دلایلی کاملا شناخته شده و گاهی سیاسی و تعصب در تقابل و تعامل با هم کیشان و هم دینان و حتی هم مذهبان خود از حربه تکفیر استفاده کرده ایم. اخبار خدشه در ایمان دیگران کردن از فربه ترین بخش های روایات جعلی است. آسان کردن تشکیک در ایمان کسی که با من هم فکرو هم عقیده نیست از بدیهیات آسیب های تاریخی ارتباطات اسلامی ماست.
🔹پنهان کردن این آسیب ها و مدام توپ را به زمین دیگری انداختن گرهی از کار بسته ما را حل نمی کند. کشاندن پای کفر و ایمان و هدایت وضلالت به میدان گفت و گوی فقهی و کلامی و حتی سیاسی بین مسلمانان و در درون مذهب واحد( شیعه و سنی) یک اتفاق ویرانگر بوده و همین حالا هم هست. همین تشکیک در ایمان و دین مخالفان را می توان در قالب دهها پایان نامه علمی مورد مداقه قرار داد.
🔹خدا یکی است. محمدبن عبدالله( ص) رسول و نبی و مبعوث از سوی اوست و قرآن کتاب آسمانی وی است. همین قدر اعتقاد و باور برای مسلمان بودن و نفی کفر کافی است. ایمان هم مقوله ای قابل قضاوت و اندازه گیری فقهی نیست.
🔹به عبارت واضح تر، ایمان در میزان فقه در نمی آید. یعنی فقیه با معیارهای فقاهتی اش قدرت خلق ساز و کاری برای اثبات و نفی ایمان ندارد. اگر کسی به خدا ایمان دارد، به پیامبری و رسالت حضرت محمد هم شهادت می دهد اما در مصادیق امامان مسلمانان به هر دلیل اختلافی دارد در چنین حالتی اصولا مقوله کفر و ایمان مطرح نیست. فرض ما بر این است که هیچ مسلمانی با اعتقاد به این که این قول و باور از پیامبر خداست نفی نمیکند.
🔹این آشفته بازار دانش کلام و شخصی سازی و مذهبی سازی دانش اعتقادات و تبدیل خروجی ها و احکام آن به عنوان سلاحی علیه خصم از تراژدی های بزرگ تاریخ اسلام و از عناصر اصلی بی اثر کردن کلام و اعتقادات در شکل دهی به باورها و بینش های سازنده مسلمانان است. وجهه و سمت و سوی اصلی و گرایش مقاصد علم کلام در اصل به سمت بیرون بوده است اما حالا علم کلام به ابزاری برای خود زنی و تخریب خود مسلمانان تبدیل گشته است .
🔹علم کلام فعلی مانعی هم برای رشد دانش مسلمین و عنصر تخویف و ترهیب عالمان دینی برای نو اندیشی دینی است زیرا احکام کفر و فسق و ضلالت در آن به آسانی رخ می دهد.
🔸* این یادداشت در تاریخ 1396/06/02 منتشر شده که کانال «اخوت» مجددا آن را بازنشر کرده است
@saraeer
📜جریان شیرازی٬ جریانی عوام زده است!
🔻«حمزه وطن فدا» در کانال «روزنه» در واکنش به یادداشت «سیدیاسر تقوی» نوشت:
🔹علی رغم اینکه اصل حرف* مقبول نیست و به هر جهت هیچ جریانی بدون سر نیست و همیشه ولو به شکل تعینّی هر جریانی در جامعه وجاهت و شانیت و مشروعیت خود را از یک بزرگتری میگیرد و این بزرگتر به شکل طبیعی در موقف رهبری جریان قرار میگیرد و همه چشم ها به اوست. هر چند که ممکن است این رهبری ضعیف یا قوی باشد یا شخص زیر بار این مسئولیت رهبری رفته باشد یا نرفته باشد.
🔹در قبال جریان شیرازی حداقل من نمی دانم واقعا مشغول چه کاری هستند یک رهبری خودآگاه است یا تعینی. ولی آن روی سکه به نظرم در منظر بچه های انقلاب اصلا ملموس نیست. و از این جهت حرف سرائر را میپسندم هر چند انگیزه اش را نمی شناسم.
🔹مدام هر اتفاق فجیع فرهنگی را به یک اتفاق سیاسی تقلیل میدهیم ، یک راسی برایش شناساسیی میکنیم و آن راس را میزنیم که تا اینجا کار بدی نیست اما آن روی دیگر سکه که وجه فرهنگی و مقبولیت عام یک ایده است را نه رصد داریم نه جدی میگیریم نه برای مواجهه با ان کاری میکنیم
🔹واقعیت این است ما هر روز در خلال درسها در قم با تیپ هایی رو به رو میشویم که وحدت را نمی فهمند. با تیپ هایی رو به رو میشویم که حرف انقلاب در این خصوص را نمی فهمند. وحدت را نه یک تهاجم شیعی که یک انفعال و تقلیل در جهت تامین منافع دنیوی یک حکومت تقریر میکنند حتی گاهی انقلابی هم هستند ، به این معنا که کلیت نظام را میفهمند ، آقا را هم حتی دوست دارند ولی با عرض پوزش اخرش در لسان شان رفتن به مستراح سر زدن به خلیفه است.
🔹متن حوزه ، عمق حوزه به نظرم در فهم معارف انقلاب که یکی از آنها وحدت است افلیج است. این قابلیت کم و کج بخشی از بدنه حوزه ماست که حتی آماری نداریم که کمند یا زیاد یا حداقل من ندارم طبیعی است در این قابلیت و استعداد نفهمی ، همه جور بذری امکان رشد و نمو دارد حتی بذر پوچ و پوک جریان شیرازی.
🔹خیلی ها شاید از شیرازی هم ابراز برائت کنند ولی وقتی دقیق میشوی با همان سبک زندگی میکنند با همان فکر فکر میکنند ولی اسمش این است که انقلابی هستند. خیلی ها هم اصلا شیرازی را نه میشناسند نه معتبر میدانند و چه بسا شیرازی مثل آنها دارد فکر میکند
🔹جریان شیرازی یک جریان عوام زده است. جریانات عوام زده بیش از آنکه موثر باشند بر عوام متاثرند از عوام و صرفا یک هویت روشن تری برای این عوامیت دست و پا میکنند. عوام و سیاهی لشگر شهرهای مذهبی نظیر قم و اصفهان و مشهد به گونه ای است که شیرازی خورش ملس است.
🔸* یادداشت سیدیاسر تقوی با عنوان «شیعه انگلیسی رهبر ندارد» را اینجا بخوانید:
https://eitaa.com/saraeer/302
@saraeer
📜اصلاح نگاه به انسان در جریان اصلاح طلبی/ هنوز انسان از عقیده تفکیک نشده است
🔻علی شفیعی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و مدیرگروه فقه کاربردی پژوهشکده اسلام تمدنی در کانال تلگرامی خود نوشت:
🔹همان گونه که قبلاً یادآوری کردم به گمان بنده جریان اصلاحات در حوزه اندیشه و اخلاق نیازمند اصلاح است. یکی از مقولات نیازمند به اصلاح نگاه ایشان به انسان است. در نوبت پیشین از ضرورت رهایی انسانِ اصلاح طلبان از جنسیت سخن گفتم در این نوبت سخن از ضرورت رهایی انسان از عقیده است.
🔹در نگاه سنتی و اصول گرایان انسان به عقیده گره خورده است و لذا انسان غیر عقیده مند یا غیر همسو از حقوق انسانی برخوردار نبوده و از مناصب اجتماعی محروم است. در این نگاه هر کس هر اندازه عقیده مندتر برخوردارتر از حقوق انسانی و به همین میزان هر اندازه از عقیده مورد پذیرش اصول گرایان دورتر از حقوق دورتر. رفتار اصلاح طلبان در دوران حاکمیت نشان می دهد که هنوز ایشان نتوانسته اند با این واقعه کنار بیایند و خود را از این چالش رها کنند. ما هنوز برای واگذاری قدرت به انسان های غیر عقیده مند و غیر همسو هم در نظر و هم در عمل با مشکل جدی مواجهه هستیم.
🔹در نگاه اصلاح طلبان هنوز انسان از عقیده تفکیک نشده است و لذاست که کافران و غیر همفکران را نه تنها مورد تکریم قرار می دهند بلکه با آنان برخوردی درجه دوم می شود. به راستی آیا اصلاح طلبان حاضرند از حقوق اجتماعی و سیاسی کافران؛ بهائیان؛ اهل کتاب و سنی ها دفاع کنند؟ آیا ایشان حاضرند مناصب اجتماعی را به آنان واگذار کنند؟ تجربه عضو زرتشتی شورای شهر یزد آزمایشی خوبی بود برای این که جریان اصلاحات متوجه شود که هنوز نتوانسته است خود را از این سنخ مقولات رها کند.
@saraeer
سرائر | مجله دین و روحانیت
🔺مناظراتی درباره ازدواج سفید، اسلام و همجنسگرایی، ارتداد و آزادی، حجاب، دین و اخلاق با مشارکت کارشنا
📜آیا طرح مسأله همجنسگرایی به عادی سازی آن کمک نمیکند؟
🔻حسین سوزنچی، از کارشناسان حوزوی حاضر در دوره درس گفتارهای دین و اخلاق مدرسه آزاد فکری در کانال تلگرامی خود نوشت:
🔹نکاتی درباره درس گفتگوی دین اخلاق وحقوق جنسی (مساله همجنسگرایی). برخی از دوستان میپرسند: آیا با طرح بحث همجنسگرایی به گسترش و عادی سازی آن کمک نمیشود؟ بنده در مقابل میپرسم: آیا باید صبر کنیم که یک موضوع به یک مساله حاد اجتماعی تبدیل شود و سپس درباره آن و چگونگی مواجهه با آن به بحث و گفتگو بپردازیم؟ آیا وقتی علائم هجوم از دور سوسو میزند بهتر نیست که پیشاپیش درباره آنچه میخواهد رخ دهد بیندیشیم و بحث کنیم و با بحثهای خود امکان داوری عاقلانه و هوشیارانه در برابر این امواج غربی را برای جامعه فراهم آوریم؟
🔹از نظر حقیر، همجنسگرایی بسیار بیش از اینکه یک گرایش واقعی در معدودی از انسانها باشد، مصداق بارز سرکشی نفس اماره عده قلیلی است که با ابزارهای متعدد رسانهای میکوشند خود را حق به جانب و دارای عِدّه و عُدّه نشان دهد؛ در حالی که علیرغم ساخت هزاران فیلم در راستای عادیسازی و مظلومنمایی در این عرصه، و تبلیغات شدید درباره آن به عنوان یکی از حقوق طبیعیِ بشر، و ایجاد قوانین تسهیلکننده این روابط، و همراه کردن جو حمایتی در میان تودهها، به نحوی که مخالفت با آن مخالفت با حقوق آزادی و برابری انسانها قلمداد شود، آمارهای خود کشورهای غربی، از نفوذ ضعیف این پدیده شوم در مقام عمل، حتی در خود این جوامع حکایت دارد. مثلا حتی بعد از تصویب و قانونی شدن ازدواج همجنسگرایان در آمریکا، طبق آمار موسسه گالوپ، تعداد کسانی که خود را همجنسگرا معرفی می کردند حدود 1.7 درصد بود و تنها یک دهم آنان اقدام به چنین ازدواجی کردند.
🔹آیا بهتر نیست که در مقابل این پروپاگاندای عظیم رسانهای، این واقعیتها نیز در معرض دید همگان قرار گیرد؟ آیا بهتر نیست که پیش از اینکه این موج دفاع از همجنسگرایی به ایران هم سرایت کند، با بحث و تامل، اندکی مردم را به فکر درباره منطق آنان واداریم که: آن انسانی که از کرامت و برابری حقوق او دم میزنید واقعا کیست و آیا همجنسگرایی در راستای کرامت انسان است یا در راستای تحقیر انسان و انسانیت؟ واقعا حق چیست که باید به رسمیت شناخته شود؟ و اگر حقی که واقعا حق و ارزشمند است معلوم گردد، هیچکس، حتی شخص همجنسگرایی که انصاف داشته باشد، همجنسگرایی را به عنوان یک حق خواهد دید؟
🔹آیا خداوندی که به همه زمانها و همه چیز آگاه و بر هر چیزی توانا و این اندازه در حق انسان مهربان است، نمیخواسته ویا نمیتوانسته با انسان چند کلمه سخن معنیدار بگوید؛ و اگر گفته آیا سزاست که کلمات خداوند را از هرگونه معنا تهی و آنگاه به دلخواه خود تفسیر به رای نماییم و آیا اگر کسی به هر بهانهای (حتی به بهانه عدالت جویی و آزادی طلبی ) کلمات و سخنان ما را از معنی اصلیاش خارج کند بر او نمیآشوبیم؟
🔹عدهای از جوانان این مرز و بوم، تصمیم گرفتهاند که پیش از اینکه باطل عرصه جولان پیدا کند پرده از رخ حقیقت برگیرند؛ و از پیش نیز درباره اینکه حق و حقیقت چیست پیشداوری نکنند و ابتدا امکان شنیدن سخنها را مهیا سازند تا بعدا افراد خودشان به تشخیص حق و باطل برسند؛ و برای این منظور از مدافع و منتقد این مساله دعوت کردهاند که در محیطی آرام و به دور از جنجال، رای خود را با مخاطب در میان نهند. و خداوند وعده داده که اگر کسانی بیهرگونه غل و غشی در مسیر خدا - که همان حق محض و حقیقت ناب است - گام برداند، و دربند باورها و تعصبات شخصی و شرقی و غربی نمانند، آنان را هدایت خواهد کرد. (سوره عنکبوت، آیه 69)
@saraeer
📜در مدرسه صدر بازار اصفهان چه گذشت؟ (بخش نخست)
🔻احمد عابدینی، استاد حوزه علمیه اصفهان و شاگرد آیت الله منتظری در نامه ای سرگشاده به امام جمعه اصفهان تشریح کرد:
🔹حضرت آيت الله آقاي حاج سيد يوسف طباطبايي نژاد امام جمعه محترم اصفهان زيد عزه العالي سلام عليكم: پس از سلام و تبريك به مناسبت شروع هفته وحدت و هفته كتابخواني، بر خود لازم دانستم گزارشي از آنچه امروز سه شنبه 29 /8 /97 آغاز هفته وحدت به مناسبت نمايشگاه كتابي كه در حجره 133 مدرسه صدر بازار اتفاق افتاد، برايتان بنويسم. آنچه از سخنان بزرگان عرصه علم و فرهنگ در رابطه با وظايف ما طلاب شنيدهام درس، تحقيق، نوشتن، مباحثه، نو آوري، نشست علمي، نقد علمي، كرسيهاي آزاد انديشي و..است و آنچه در باره هفته وحدت به ياد دارم احترام به بزرگان صحابه پيامبر(ص) و دوري گزيدن از سبّ و لعن به آنان است. و آنچه در باره جلسات و سخنرانيهاي دگر انديشان و .. سراغ دارم به هم نزدن اجتماعات آنان و بحثهاي علمي دقيق است و آنچه در باره كتاب و كتابخواني ميدانم شروع وحي بر پيامبر(ص)با «بخوان» بوده و معجزه جاويدش قرآن است كه براي خواندن و تدبر آمده است.
🔹ولي تمامي اين امور امروز در مدرسه صدر بازار كه تحت إشراف عام حضرتعالي است زير پا نهاده شد، از اين جهت به حضرتعالي و تمامي همكارانتان صميمانه تسليت عرض ميكنم. و نميدانم آيا اشكال از معلم، مدرس، مدير و... بوده يا اشكال از طلاب بوده كه اخلاق علمي و بحث طلبگي و تضارب آرا را فرا نگرفتهاند يا اشكال از دخالتهاي نهادهاي بيرون حوزه در امور حوزه است و يا واقعاً كساني در حوزه نفوذ كردهاند و چون بالأخره حضرتعالي مدير حوزه هستيد خدمتتان تسليت عرض ميكنم و لزوم تجديد نظر جدي در تمامي امور را خواهانم.
🔹سه چهار نفر از طلاب حوزه كه در حجره 133 در فضايي حدود 20 متر مربع بحث و درس دارند تا كنون 40 اثر علمي بيرون دادهاند كه از جمله 10 شماره گاهنامه باز انديشي ديني است. دوستان حجره تصميم گرفتند در هفته كتابخواني و وحدت آنها را در معرض ديد اساتيد و طلاب قرار دهند تا اهل علم نقد علمي كنند تا نقايص علمي كتابها روشن شود و طلاب جوان براي خواندن و نوشتن ترغيب شوند. و دعوتنامه آن براي حضرت آيت الله مظاهري مد ظله العالي و حضرت عالي فرستاده شد و ار آيات وحجج مهدوي، طحاني، نجفي، نصر، يزدينيا و.... دعوت شد، از ديروز تقاضاي لغو نمايشگاه و تهديد با تلفن و ترساندن از عواقب نمايشگاه شروع شد و امروز نيز عملاً كتابها پرت شد و تهديد به زدن و بستن و گِل گرفتن در حجره و...فحاشي به خلفاي اول و... معلوم است كه كساني از گسترش علم وحشت دارند و اهل هيچ بحث و منطقي هم نيستند. يكي از آنان با صراحت گفت: من لُر هستم و چنين و چنان ميكنم. و من در ابتداي هفته وحدت كه مصادف با ميلاد پيامبر (ص) است با خود گفتم اگر بتوانم كمي صبوري را از آن حضرت فرا بگيريم كه در مقابل ريختن خاكستر بر سر مباركش در مكه و ضربه شمشير بر صورت مباركش در مدينه صبر كرد من هم بتوانم در مقابل پرتاب نمودن كتاب و انداختن عمامه صبر كنم تازه به گوشه كمي از ذيل اخلاق آن حضرت تمسك كردهام.
🔹اما با اين حال فكر ميكنم او در برابر جاهليت صبوري و مهرباني ميكرد و امروز اينان ادعاي طلبگي داتند و فردي با لباس روحاني نيز در بين آنان بود كه از وسايل همراهش يه نظر ميآمد با نيروهاي امنيتي مرتبط است و... زيادتر از اين مزاحم نميشوم و خواستم اعلام كنم كه طي نمودن راه علم سختيهاي فراواني دارد كه ضربههاي اينگونهاي قسمتي از آن است فريادهاي اتهامي و بهتاني كه اينها پول از خارج ميگيرند و كتاب چاپ ميكنند و رايگان توزيع ميكنند قسمت ديگر ماجراست در حالي كه فردي كه از او شش ميليون تومان براي چاپ كتاب قرض گرفتهام حي و حاضر است و حتي گزهايي كه براي شيرين كردن كام طلاب خريدهام هنوز پولش پرداخت نشده است. با اين حال با اينكه تصميم اولي بود كه تنها كتاب بازانديشي ديني شماره 10 را هديه بدهيم وقتي چهره غمديده فردي كه دو كتاب برداشته و پولي ندارد ديده ميشد هردو به او هديه شده است تا كمكي به طلاب باشد ولي برخي ميخواهند به هر وسيله جلو پخش كتاب را بگيرند.
🔹اميدوارم مديريت حضرت عالي در آينده به گونهاي باشد كه ديگر چنين حوادثي رخ ندهد، شايد اگر تشريف آورده بوديد از سيادت و جايگاه علمي و اجتماعيتان خجالت ميكشيدند و چنين نميشد. اميدوارم كه فردا چهارشنبه آخرين روز نمايشگاه در بين ساعت 8:30 تا 11:30 در خدمتتان و خدمت ساير اساتيد باشيم به اميد اينكه اهل فحش و پرخاش كمكم اهل فرهنگ و اخلاق شوند.
@saraeer
📜در مدرسه صدر بازار اصفهان چه گذشت؟ (بخش دوم)
🔻احمدعابدینی، استاد حوزه اصفهان و شاگرد آیت الله منتظری:
🔹صبح چهارشنبه همانند هر روز براي تدريس به مدرسه صدر بازار رفتم. براي تدريس درس تفسير قرآن و نهج البلاغه كه به شدت عاشقشان هستم و حدود15 سال است به طور مستمر در حجره 133 به طور رايگان تدريس ميكنم و پس از برگشت به منزل نكتههاي بديع و نو را مينويسم كه حدود 15 جلد تا كنون تايپ و آماده شده است. تنها تفاوت اين بود كه چون در حجره نمايشگاه كتاب داشتيم ماشين را پر از گاهنامه باز انديشي شماره 10 و ساير كتابها كردم تا مثل روز قبل به طلاب هديه داده شود. زودتر از روزهاي قبل رفتم تا قبل از شروع درس كتابها را به حجره ببرم، پس از اينكه كليد وارد قفل نشد معلوم شد كه قفل عوض شده است، نزد مسؤلان مدرسه رفتم هر كسي اظهار بياطلاعي كرد و به ديگري ارجاع داد. به پشت در حجره برگشتم و كنار ساير طلاب و فضلايي كه براي درس آمده بودند با نور خورشيد خود را گرم ميكرديم.
🔹براي سرگرم شدن طلاب، تا روشن شدن وضع حجره، كپي نامهاي را كه روز قبل به مدير حوزه جناب آيت الله طباطبايي نژاد نوشته و گزارشي از به هم ريختن حجره، كتاب پرت كردن و عمامه انداختن داده بودم، را به حاضران دادم كه بخوانند، ناگهان همان روحاني اهانت كننده ديروزي آنها را گرفت و با عصبانيت پاره كرد و به طلاب گفت به سر جلسه امتحان بروند. ظاهراً او معاون آموزشي يا مسؤل امتحانات مدرسه است. منتظر بودم كه با گفتگو و رايزني مسأله حل شود تا اينكه يكي از آنان مرا صدا زد و گفت براي اينكه تجمع نباشد و درد سر ديگري درست نشود فكري بكن. گفتم: چشم، منتظرم درس آيت الله مظاهري شروع شود تا با شاگردانم به درس ايشان برويم. گفت: فكر خوبي است ولي به او چيزي در باره حجره نگوييد، چون پير مرد و مريض است. گفتم: چشم چيزي نميگويم.
🔹به سالن درس ايشان رفتم قبل از شروع درسِ ايشان، خبر دادند كه در حجره باز شده است خواستم براي تدريس بروم كه معلوم شد تنها باز كردند كه شاگردان ببينند همه كتابها، فرش و وسايل شخصي و غير شخصي حجره برده شده است، و از حجره و درس قطع اميد كنند. و به هر حال معلوم شد افراد مديريت در جريان بودهاند و كليد جديد را دارند و براي رضاي خدا!!! به من دروغ گفتهاند. بنابراين برايم معلوم نشد كه عوض كردن قفل و بردن وسايل، كار مديريت مدرسه صدر بازار است يا مديريت حوزه يا كار اطلاعات كشور يا اطلاعات سپاه يا بسيج يا حراست يا نگهباني يا....اما به هر حال سؤال اصلي اين است كه آيا وسايل شخصي من و ساير طلاب حجره با چه مجوّز شرعي برده شده است؟ آيا وسايلي كه در حجره از دوره مديريت قبلي و مرحوم آيت الله طاهري بوده چه شده است؟ همچنين برايم روشن نشد براي چه چنين كردند؟ اگر براي جلوگيري از تدريس است كه علم وابسته به مكان نيست و در هرجايي از زمين ميتوان درس گفت و پيوسته چند مستمع طلبه يا غير طلبه داشت. تازه بدون مستمع نيز مي توان درس گفت و فايل آن را در تلگرام و غيره گذاشت.
🔹 به همين دليل گمان ميكنم در ارگانهايي كه چنين كار غير عاقلانه غير شرعي را انجام دادند، حتماً افرادي نفوذ كردهاند كه ميخواهند به همه دنيا بفهمانند در جمهوري اسلامي، در پايتخت فرهنگ و تمدن اسلامي، در مدرسه صدر بازار كه حدود بيست سال آيت الله مظاهري درس اخلاق و فقه گفته است، فقه و اخلاق هيچ جايگاهي ندارد و تصميم يا دستور يك فرد نفوذي يا جاهل بر حرف عقل و دين ترجيح دارد، لذا دعا ميكنم فرد عاقلي پيدا شود و مشكل را حل كند تا بيش از اين براي حوزه هزينه ايجاد نشود؛ زيرا بدون بيان جرم و محاكمه، مجازات كردن غير عاقلانهترين روش است و تازه بستن درب حجرهاي كه حد اقل 5 نفر كليد آن را داشتهاند و در آن صاحب حق بودهاند براي مجازات يك نفر كار شرعي نيست. واقعاً اگر كسي با مطالب تفسيري يا فقهي من مشكل دارد راهش بحث علمي است نه تجاوز به حقوق ديگران و بستن درب حجره.
🔹به هر حال پاي درس آيت الله مظاهري نشستم و پس از آن فضلاي درس ايشان دور مرا گرفتند و سؤالات گوناگوني پرسيدند و برايم معلوم شد چقدر مطالب من، بد به آنان منتقل شده است و عميقاً از كساني كه در چند سال گذشته با شايعه پراكني فضلاي حوزه را از تماس با من منع كردند يا در مسير آنان ايستاده و گفتند درس «عابديني» نرويد يا مرا التقاطي معرفي كردهاند، آزرده خاطر شدم و از اينكه حوزه درسم را درس رسمي قرار نداده و چون طلاب مجبورند دو درس رسمي بروند تا شهريه و ساير خدمات حوزوي آنان برقرار باشد لذا نتوانستهاند در درسم شركت كنند عميقاً متأسف شدم. بالأخره وقتي پرسشهاي شاگردان درس آيت الله مظاهري را جواب ميدادم آثار رضايت و فرح در چهره آنان روشن ميشد ولي نميدانم چرا حوزه علميه نشست علمي، مناظره يا كرسيهاي آزاد انديشي نميگذارد؟! راستي حوزه از خواب ماندن طلاب يا تحويل دروغ به آنان چه نفعي ميبرد؟!
@saraeer
🔺مجمع دانشجویان عدالتخواه دانشگاه تهران طی نامهای از آیت الله خامنهای خواسته تا با حضور در دانشگاه تهران نسبت به وظایف ولی فقیه در قانون اساسی پاسخگوی سوالات مردم و دانشجویان باشند
@sarareer
📜آیا دوقطبی حوزه انقلابی وغیر انقلابی خیالی است و غرض از آن استفاده شخصی و جناحی میباشد ؟
🔻کانال «سخن شیعه» منتشر کرد:
🔹کلمه انقلابی از الفاظی است که هر کس آن را با ذهنیت خود معنا میکند. اما به هر تعبیری که بگیریم مقابل آن فقط ضدانقلابی نیست بلکه هم شامل ضدانقلابی وهم بیتفاوت نسبت به انقلاب میشود. یکی از نشانه های انقلابی بودن در کلام رهبری اعتقاد به آرمان های انقلاب و همت بلند برای رسیدن به آن است این شاخصی است که میتوان هر فرد یا مجموعه ای را با آن سنجید. آیا با در نظر گرفتن این شاخص حوزه ما کاملا انقلابی است؟
🔹همه میدانیم حوزه علمیه قلب جامعه شیعی است لذا درهر زمانی خون پاک و سالم را به رگهای جامعه پمپاژ کرده وتفکر شیعی زنده نگه داشته است. جامعه شیعه درتاریخ فراز وفرود های بسیار داشته است اما در سال ۵۷کاملا متحول شد، روح وپیکر این جامعه دگرگون گشت وچون رهبر این انقلاب یک عالم شیعی بود طبیعتا نیاز این پیکر به قلبش یعنی حوزه علمیه چند برابر شد. حوزه از حاشیه به متن آمد ونقش محوری پیدا کرد.
🔹اما عکس العمل حوزه در مقابل این تحول چه بود آیا خود را آماده وضعیت جدید کرد؟ خیر ،حوزه همان مسیر آرام گذشته خود را ادامه داد وفقط یک طیف از آن نقش خودرا تشخیص داد.جامعه متحول شد اما مرکز هدایت آن نه! اینجا بود که جامعه از این بی تفاوتی حوزه شوکه شد وبه نظرم تا به امروز متحیر وسرگردان است.
🔹مردم میپرسند چطور شد حوزه ای که در حاشیه بود به متن جامعه آمد و دوباره به حاشیه برگشت؟ جوابش در نیروهای غیر انقلابی درون حوزه است. ور انقلاب باعث شد مردم فقط قسمتی از حوزه که علما و طلاب انقلابی بودند را ببیند اما بعد از فرونشستن آتش انقلاب، مردمی که از جان خود برای انقلاب گذشتند ناگهان چهره های حوزوی بی تفاوت نسبت به انقلاب را دیدند وبا آنان روبرو شدند اینجا آغاز شکاف بین حوزه ومردم بود.
🔹با این توضیحات آیا حوزه ما کاملا انقلابی است وهمه نیروهای تاثیرگذار آن درخط مقدم انقلابند؟ بله حوزویان غیر انقلابی هیچ وقت چهره حکومت را نمیخراشند این رویه را هم از قبل انقلاب داشتند اما قطعا این نشان از انقلابی بودنشان نیست.
🔹رهبر معظم انقلاب از حاکمیت اینها بارها هشیار دادند ایشان میفرمایند:"اگر طلاب ومدرسین حوزه علمیه با یکدیگر هماهنگ نباشند نمیتوان پیشبینی نمود که موفقیت از آن کیست واگر برفرض محال حاکمیت فکری از آن روحانی نماها و متحجرین گردد روحانیت انقلاب جواب خدا و مردم را چه میدهد؟"
@saraeer
📜درخواست «مدیریت» از سوی خسروپناه دروغ رسانه ای است
🔻نامه عبدالحسین خسروپناه به مدیرکل آموزش و پرورش استان قم جهت انتقال همشیره خود به قم واکنش کابران فضای مجازی را برانگیخت. خسروپناه در پاسخ به درخواست توضیح سرائر متن زیر را برای ما ارسال کرد:
🔹در ادامه حملات و تخریب های جریان های معاند ودشمنان جمهوری اسلامی علیه نیروهای ارزشی و نخبه کشوری اخیرا درفضای مجازی سندی در ادامه تخریب شخصیتی و حذف حجت الاسلام خسروپناه منتشر شده است مبنی براین ادعاکه ایشان نسبت به یکی از بستگان خویش سفارش ودرخواست پست مدیریتی کرده اند!!
🔹البته ناگفته نماند که این حرکت چندمین هجمه داخلی و خارجی علیه حجت الاسلام خسروپناه است و اتاق فکر و تشکیلاتی در خارج و داخل برای تخریب ایشان ایجاد شده است که به عنوان نمونه میتوان ساخت کلیپ توهین آمیز وهجو کننده علیه ایشان در شبکه بهاییت و ضدانقلاب منو تو و نوشتن مقاله های گسترده در روزنامه ها و مجلات مختلف داخلی وخارجی توسط طرفداران سکولاریسم و دشمنان نظام در حذف راهبردفکری ایشان اشاره کرد...
🔹البته این هجمه های منظم و پی در پی دور از انتظار نبود چرا که ایشان از شروع مدیریت بر موسسه حکمت و فلسفه این مجموعه را از یک مجموعه سیاسی تبدیل به مجموعه علمی و فلسفی کردند و در زمینه تحول علوم انسانی و اسلامی گام های محکم و موثری برداشتند که طبیعتا موجب خشم و نفرت نیروهای سکولار و رادیکال داخلی و خارجی و تلاش بی وقفه آنها برای حذف ایشان و بازپس گیری موسسه از نیروهای علمی وارزشی شده که تاکنون تلاش آن ها ناکام مانده است...
🔹اما در مورد نامه اخیر منتشرشده وبا توجه دقیق به متن آن باید چند نکته مورد توجه مخاطبین و دلسوزان واقعی نظام قرار گیرد: 1. نامه تنها درخواست انتقال دارد. 2. همشیره حجت الاسلام خسروپناه کارمند رسمی آموزش و پرورش است و قانون انتقال برای کارمندی که ازدواج می کند وجود دارد. 3. درخواست انتقال از یک موسسه هیچ منع حقوقی و قانونی ندارد و ایشان تاکنون برای هیچ فردی بخصوص برای نزدیکانشان درخواست و سفارش فراقانونی نداشته اند.
🔹4. درخواست "مدیریت" برای همشیره ایشان دروغ رسانه ای است، و تنها درخواست "انتقال و همکاری در یکی از پستهای زیرمجموعه مدیر آموزش و پرورش قم شده است به این معنا که فقط برای ادامه همکاری انتقال یابند .(به متن نامه دقت بیشتر گردد) 5.این نامه سال پیش یک بار توسط معاندین منتشر شده بود ولی چون نتیجه مطلوب مورد نظرشان را در افکار عمومی نگرفته بودند دوباره تصمیم به پخش و حمله مجدد به ایشان گرفتند
🔹درضمن با پیگیری های دوستان از آموزش و پرورش متوجه شدیم نامه ایشان هیچ تاثیری در انتقالی همشیره شان نداشته و طبق گذراندن مراحل قانونی آموزش و پرورش این انتقال صورت گرفته بود. در پایان متذکر میشویم هجمه سازمان یافته ای علیه ایشان برای سال هاست از داخل و خارج صورت گرفته وپیش می رود تا بلکه بتوانند دوباره موسسه حکمت و فلسفه (که سنگر علمی و ارزشی و استراتژیک) است را دوباره بازپس گیرند و بتوانند تبدیل به مکانی برای همفکری در جهت ضربه زدن به نظام جمهوری اسلامی کنند...
🔹در این برهه حساس امید است دلسوزان نظام و نیروهای ارزشی و انقلابی با بصیرت خود فریب این بازی و هجمه رسانه ای را نخورند ونسبت به تشکیلات پشت پرده و هجمه برای حذف نیروهای نخبه و ارزشی آگاهی وحساسیت بیشتری پیدا کرده و اطلاع رسانی و تحلیل دقیقی داشته باشند...
جمعی از دانشجویان و طلاب عدالتخواه
🔸این نامه را در لینک زیر مشاهده کنید:
https://eitaa.com/saraeer/324
@saraeer
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺سیدعلی میلانی در گفتگو با مباحثات از مناسبات «آیت الله میلانی» و «امام خمینی» می گوید
🔸مشروح گفتگو را اینجا ببینید:
http://video.mobahesat.ir/?p=138
@saraeer
📜عدالتخواهی غیر انقلابی
🔻علی مهدیان در کانال تلگرامی خود نوشت:
🔹اواسط دهه هفتاد وقتی علم مبارزه با فقر و فساد و تبعیض را رهبری افراشت، هیچ کس فکر نمیکرد این شعار تبدیل به یک حرکت موثر اجتماعی شود اما دیری نگذشت که با همین شعار دولت توسعه غربی نقد و سپس نفی شد. عدالتخواهی صورتهای مختلف و متفاوت اجتماعی پیدا کرد یک صورت آن شد جریانهای جوششی جهادی که خدمت به مردم و نزدیک کردن جوانان به متن محرومین را هدف گرفتند. یک صورت آن تبدیل شد به جریان مطالبه گری از مسوولین. یک صورت نیز تبدیل شد به گروههایی که تلاش میکردند راه حلهایی برای مشکلات اداره کشور پیدا کنند.
🔹اما به طور کلی تمام جریانهای عدالتخواه جوان را میشد به دو دسته تقسیم کرد عدالتخواهی مثبت که تلاش میکرد با تغییر فرهنگ مردم و ایجاد جوششهای مردمی و یا دادن راه حلهای اثباتی و یا نقدهای موثر تئوریک یا اجرایی به حرکت کشور به سمت عدالت مدد رساند و عدالتخواهی منفی. عدالتخواهی منفی بیشتر شور عدالتخواهی داشت ولی از بستر اندیشه انقلاب، خیلی داراییها را اخذ نکرده بود. او هنوز بلد نبود مفهوم مبارزه با مستکبرین را با عدالت جمع کند. هنوز بین حقیقت ولایت و عدالت پیوستگی روشنی را درک نکرده بود. حتی نسبت آزادی و مردمسالاری را نیز با عدالت نمیدانست. لذا اندیشه ای کاریکاتوری داشت که در عمل از گیر دادن به زندگی این مسوول و آن مسوول شروع کرد و تا قرار گرفتن پشت سر این متهم و آن زندانی پیش رفت و در نهایت نیز شد ابزار جدی تکمیل کننده پازل فلان جریان سیاسی مفلوک و بهمان نقشه خارجی ضد مردم.
🔹حتما داستان شکل گیری جریان شیطان پرستی در غرب را شنیده اید اینها جوانان مخالف سیطره زورمداران بودند اما جهالت و سطحی بودنشان باعث شد همان قدرتمندان بیایند و به اینها بگویند اگر میخواهید اعتراض کنید بروید پشت سر بزرگترین معترض عالم یعنی شیطان و بعد اینها شدند شیطان پرست. من مشکل امروز کشور را نه رهبری و نه بدنه نجیب امت میدانم. بلکه مشکل را باید دوگانه ای دانست به نام لیبرالیسم و انباشت جهالت نخبگان دردمند. تا وقتی عدالتخواهی از بستر انقلاب برنخیزد یعنی همه المانهای نظام اندیشه انقلاب اسلامی را در نسبت با عدالت درنیابد، یقین کنید ابزار دست ظالمین عالم خواهد بود. بلایی که بر سر بسیاری از جریانات چپ در دنیا آمد.
پ ن. نامه ای که جدیدا به نام جریان عدالتخواه دانشگاه تهران رسانه ای شد نماد یک درد بیست ساله در این جریان است.
@saraeer
📜تردیدها درباره آخوند خراسانی
🔻کانال «راوی»:
🔹«مکتب اجتهادی آخوند خراسانی» عنوان کتابی است که به تازگی از سوی آیتالله دکتر سید مصطفی محقق داماد به رشته تحریر در آمده است. وی در این اثر کوشیده تا شیوه اجتهادیِ مرحوم آخوند را به تصویر کشد. محقق داماد، مکتب اجتهادی آخوند خراسانی را «اجتهادی صناعتمحور» مینامد و آن را در مقابل شیوه اجتهادی آیتالله سید محمد کاظم یزدی (صاحب عروه) که «اجتهاد عرفمحور» را نمایندگی میکرد قرار میدهد (ص107). دکتر محقق داماد بر آن است تا با برجسته ساختن شیوه اجتهادی آخوند خراسانی نشان دهد که اجتهاد شیعی بر محور اصول عقلایی، عدالت و کرامت بشری به انجام میرسد. وی بر همین مبنا برخی از فتاوای آخوند را پیش میکشد و عنوان میکند که مباحث حقوق بشری دغدغه آخوند بوده و بر آن تأکید بسیار داشته است (ص 198).
🔹آقای محقق داماد در جلسه رونمایی از این کتاب نیز تأکید کرده که شیوه اجتهادی آخوند، ما را به دموکراسی میرساند. وی سپس خرسند از اینگونه نگرش مرحوم آخوند بیان داشته که: «در صد سال قبل یک شیخ فقیه از بُعد اجتهادی، یک دموکراسی برای ایران درست کرده که در آن زمان از پیشروترین دموکراسیهای منطقه بود که هنوز ترکیه و کشورهای دیگر به آن دموکراسی نرسیده بودند و این را برای ما آخوند خراسانی در نظر گرفته بود. ای کسانی که از عمامه و لباس روحانیت گلهمندید، ولی بدانید که یک روزی روحانیت، دموکراسی را برای شما خواست». آیتالله محقق داماد گفته که هدفش از نگارش کتاب، این بوده که همه بدانند آن کسی که روزی دغدغه دموکراسی برای مردم داشت، روحانیت بوده است.
🔹با این حال آخوند خراسانی که رهبر دینی انقلاب مشروطه بود، هنوز چهرهای ناشناخته برای مردم و متفکران است. اندیشه سیاسی آخوند که میتوانست مورد توجه و ریزبینی دقیق واقع شود، همواره مورد تردید دارد. محسن کدیور از جمله افرادی بود که به رویکرد سیاسی آخوند خراسانی توجه نشان داد. او کتاب «سیاستنامه خراسانی» را در سال 1385 تدوین کرد و مدعی شد که آخوند فرصت آن را نیافته بود که کتاب مدوّن یا رساله مستقلی را در حوزه سیاست به رشته تحریر در آورد، لذا آرای سیاسی او را میباید در میان کتابها و همچنین در تلگرافها، نامهها و احکام سیاسی وی جستجو کرد.
🔹توجه به عملکرد آخوند خراسانی و رفتار سیاسی وی مورد توجه یک استاد و پژوهشگر دانشگاهی دیگر به نام اکبر ثبوت نیز قرار گرفت. ثبوت نواده برادر شیخ آقا بزرگ تهرانی (از شاگردان برجسته آخوند خراسانی) است و کتاب «آخوند خراسانی و شاگردانش» را بر اساس گفتگویی که خود با آقابزرگ تهرانی داشته، به رشته تحریر در آورد. طبق ادعای ثبوت، آقابزرگ از گفتگویی بین آخوند خراسانی و میرزای نائینی خبر داده که در آن به تبعات منفی حضور روحانیون در حکومت پرداخته شده بود. این کتاب هیچگاه اجازه انتشار نیافت، ولی بخشی از آن را تاجزاده در اواخر دوره اصلاحات در مجله آفتاب (اردیبهشت 1382) منتشر کرده بود. کدیور نیز در سال 84 بخشهای دیگری از آن را منتشر کرد.
🔹این کتاب مورد توجه و نقد بسیاری قرار گرفت. مرحوم هاشمی رفسنجانی درباره این کتاب در گفتگویی با مجله «مفاخر خراسان» گفته بود: «جزوه آقای ثبوت را که به گمانم آقای دعایی به من داد، خوانده بودم و مورد توجهم قرار گرفته بود و به نظرم جالب آمد، چون اگر این دیدگاه واقعاً از مرحوم آخوند باشد، به نظر میرسد که نگاه خیلی خاصی به ولایت فقیه داشته است». هاشمی رفسنجانی در خصوص این کتاب، با آیتالله هاشمی شاهرودی نیز گفتگو کرده بود. آقای شاهرودی به آن مرحوم گفته: «من حدس میزنم کسانی با توجه به تجربه سی و چند ساله ما در ادارهی کشور، بر مبنای نظریه ولایت فقیه این جزوه را تهیه و به مرحوم آخوند نسبت دادهاند».
🔹مرحوم آیتاللهالعظمی موسوی اردبیلی نیز همان سالها که به تازگی خاطره مورد ادعای اکبر ثبوت نقل شد، ضمن تشکیک در سندیت آن، همانند آقای هاشمی شاهرودی گفته بود: «گویی شخص آخوند در تمام وقایع انقلاب اسلامی ما حاضر بوده است و همه چیز را به لحاظ عینی و به صورت ملموس مشاهده کرده است، در حالی که تصور ذهنی با واقعیتها بسیار فاصله دارد و انسان تا در جایگاهی واقع نشود اغلب در حوادث، آن جایگاه را درک نخواهد نمود». آیتاللهالعظمی صافی گلپایگانی نیز همانند مرحوم اردبیلی این نقل قول را زیر سؤال برد. با این حال ثبوت به استناد محمدرضا حکیمی (از شاگردان آقابزرگ) و نوه آخوند خراسانی سعی داشته که سندیت نقل قول خود را به اثبات برساند.
🔹به نظر میرسد که تردیدها در خصوص آخوند خراسانی نشانی است از اینکه هنوز این زعیم دینی مشروطه به نحو شایستهای شناخته نشده و کتاب دکتر محقق داماد میتواند فرصت تازهای برای معرفی این فقیه اثرگذار تاریخ شیعه و ایران فراهم آورد.
@saraeer
📜مراقب قداست حوزه باشیم تا آسیب نبیند/ اگرخروجی نجف را از حوزه های علمیه بگیرند دست حوزه ها خالی خواهد بود
🔻آیت الله جوادی آملی در دیدار جمعی از اساتید سطوح عالی و خارج حوزه:
🔹مهمترین و اساسی ترین مطلبی که شما اساتید حوزه باید توجه داشته باشید این است که اگر خداوند فرمود «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ» حقیقتا این تعارف نیست. این یک حقیقت بیّن الرشد است که خداوند قرآن را مانند یک ریسمان به زمین آویخت یعنی یک طرف این طناب به دست خود اوست در نتیجه خداوند هم اینک دارد با ما سخن می گوید، بنابراین هیچ راهی جز این نداریم که این طناب را محکم بگیریم تا کسی نتواند ما را از مسیر حقیقی خود خارج کند و مراقب قداست حوزه باشیم تا آسیب نبیند.
🔹اگرخروجی نجف را از حوزه های علمیه بگیرند دست حوزه ها خالی خواهد بود؛ از کتب اربعه تا رسائل و مکاسب را اینها نوشتند، این موفقیت حوزه علمیه نجف تنها به برکت وجود مضجع مقدس حضرت امیر(ع) نیست چرا که در مدینه شش معصوم آرمیده اند اما این خروجی را ندارد، دلیل موفقیت حوزه علمیه نجف، مدیریت صحیح سید مرتضی است که هم وقف را احیاء کرد و هم موفق شد با شناسایی استعدادهای راعی آنها را بپروراند، ما اگر می خواهیم حوزه علمیه موفقی داشته باشیم باید جلو خروج استعدادهای درخشان را از حوزه و اشتغال آنها به مشاغل غیر علمی را بگیریم، نهال فروشی ابدا به مصلحت حوزه نیست، باید حوزه را پدرانه اداره و مدیریت کنید.
@saraeer
📜بنیه علمی و اخلاقی حوزهها در معرض آسیب است/ شورای عالی از نهاد مرجعیت صیانت کند
🔻آیت الله مظاهری در دیدار دبیر شورای عالی حوزه های علمیه کشور:
🔹به رغم گستردگی تلاشهای علمی و معنوی در حوزهها و با وجود کمیّت مطلوب در پژوهشها و آثار علمی، متأسفانه حوزهها از نظر کیفی و از حیث بنیۀ علمی و اخلاقی، در معرض آسیب هستند. از این جهت لازم است شورای عالی حوزه و همۀ مسئولان و متصدّیان امور حوزوی در خصوص تقویت بنیۀ علمی و اخلاقی حوزهها و جلوگیری از افت علم و معنویت در حوزهها و خصوصاً در بین طلّاب جوان، چارهاندیشی، برنامهریزی و اقدام جدّی و عملی داشته باشند.
🔹یکی از رسالتهای مهم شورای عالی حوزه، صیانت از نهاد مرجعیّت و پاسداری از حرمت و جایگاه مراجع تقلید در حوزهها و ممانعت از هرگونه ایجاد خدشه به نهاد مرجعیّت است. یکی دیگر از رسالتهای شورای عالی حوزه مقابله با هرگونه افراط و تفریط در حوزههاست و لازم است با قاطعیّت تمام، حدّ اعتدال در مسائل و امور مختلف حاکم شود تا به رشد علمی و معنوی و عقلانی حوزهها و روحانیّون و طلّاب و نیز به وجاهت و جایگاه اجتماعی و مردمی حوزه آسیبی نرسد.
@saraeer