مطالعه کتاب «جامانده در سهیل» روایت زندگی خانم فاطمه خدری (همسر شهید محمد جعفر سعیدی) در فراکتاب:👇
www.faraketab.ir/b/192439?u=834243
دانلود کنید
💠 | باید این خاک فرا رفته تا آسمان را که میراث شهیدان ماست عاشقانه در بغل گرفت،بوئید و بوسید؛تمام زمین این روستا شقایق زار است و لاله های این خاک عطر آگین شهیدان سعیدی،تیموری،غلامی و قائدی هستند؛ یاد و محبتشان تا همیشه در دل های مردم این دیار جاودانه است ...
🔸 #شهدای_روستای_احشام_قائدها
🔸 #شهید_احمد_غلامی
🔸 #شهید_غلامحسین_تیموری
🔸 #سردار_شهید_محمد_جعفر_سعیدی
🔸 #شهید_حسین_قائدی
آری اینجا روستای کوچک اما نزدیک به آسمان است.
برای عضویت در کانال اینجا کلیک کنید .
فکر کنبری
گـلزار شهــدا . .!
روی قبراروبخونی وبرسی
به یه شهیدهمسنت..(:
اونوقته که میخوای
سربه تنتنباشه.!
اره رفیق همسن و سالای
ما شهید شدن بعد ما
هنوز تو فکر ترک گناهیم!( :
#حواسمون_هست
برای عضویت اینجا کلیک کنید.
🔸 | دوم اردیبهشتماه، سالروز تأسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گرامی باد.
برای عضویت اینجا کلیک کنید.
#خاطره
🔸 منم لباس سبز پاسداری می پوشم
#متن_خاطره | آن روز وقتی به خانه آمد، گل از گلش شکفته بود. تا کلید را در قفل در چرخاند و وارد خانه شد، گفت: «مش فاطمه! یه خبر خوب! » من سراپا گوش بودم تا خبری که این اندازه او را شادمان کرده بشنوم. جعفر گفت: «کارم برای سپاه جور شد. بالاخره منم لباس سبز پاسداری می پوشم. » دست و صورتش را شست و نشست سر سفره. آن روز خوراک میگو درست کرده بودم. تا غذایش رو خورد، یک ریز از کاری که قرار است در آینده انجام بدهد گفت. این طور که معلوم بود و از حرف هایش فهمیدم، سپاه بهترین نیروهای کمیته را انتخاب و جذب کرده بود. در تمامی آن دقایق، سرتاسر وجودم اشتیاق شده بود و به حرف هایش گوش می دادم. دلم می خواست می توانستم پا به پا محمدجعفر در سپاه خدمت کنم.
💠 | خاطره ای از سردار شهید محمد جعفر سعیدی به روایت : خانم فاطمه خدری «قسمتی از کتاب جامانده در سهیل »
برای عضویت اینجا کلیک کنید.
کتاب شناسنامه شهید سعیدی_۱۱۳۲۳۹.pdf
397.5K
📚 کتاب شناسنامه سردار شهید محمد جعفر سعیدی
🔻کاری از نشر کتابک
جلد چهل و سوم این کتاب درباره سردار شهید «محمد جعفر سعیدی» از سرداران استان بوشهر است که سال 1365 به شهادت رسید. این مجلد توسط «مهدی قربانی» نوشته شده و در چهار بخش زندگی نامه، مسوولیت ها، سبک زندگی و چند خاطره به معرفی شهید می پردازد.
گفتنی است جلد چهل و سوم کتاب «شناسنامه شهدا» نوشته «مهدی قربانی» با شمارگان 2500 نسخه و به بهای 4 هزار تومان از سوی نشر «کتابک» منتشر شده است.
💻تهیه و تنظیم: ستاد بزرگداشت سردار شهید محمد جعفر سعیدی
برای عضویت اینجا کلیک کنید.
#تلنگر
می گفتن :
فقط برای رضای خدا کار می کرد.
خنده هایش، گریه هایش، آرامش و جنب وجوشش، مهربانی و قاطعیتش همه برای خدا بود.
اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل لِوَلیِّڪ الفَرَج
#شهید_محمد_جعفر_سعیدی
برای عضویت اینجا کلیک کنید.
#خاطره
🔸 جواب خدا
#متن_خاطره | یک روز مانده بود به عملیات. عصری آمد توی سنگر. بعد سلام و احوالپرسی از صورتش خواندم که چیزی می خواهد بگوید اما شرم می کند. کلی این و پا و آن پا کرد تا حرف دلش را گذاشت روی زبانش و گفت: «فردا شب عملیات است. چند وقتی می شود بچه هایم را ندیده ام. یک ماشین می خواهم که تا گناوه بروم و آخر شب برگردم.»
پشت فرمان دستی تکان داد و خداحافظی کرد و رفت.
چند ساعت بعد از سنگر بیرون آمدم تا وضو بگیرم. نگاهم به محمد جعفر سعیدی افتاد. با تعجب پرسیدم: « اینجا چه کار میکنی؟ مگر نرفتی؟» گفت :«تا هندیجان رفتم ولی یک لحظه با خودم فکر کردم که اگر بروم و بچه علیم را ببینم و دل بسته شان بشوم، آن وقت شب عملیات به جای ۳ کیلومتر ،۲ کیلومتر پیشروی کنم جواب خدا را چه بدهم؟به دلم نهیب زدم و برگشتم.»
💠 | خاطره ای از سردار شهید محمد جعفر سعیدی به روایت : جناب آقای حاج امان الله حیاتی
برای عضویت اینجا کلیک کنید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#خاطره
🔸 ما برای کار سپاه آمده ایم نه کار شخصی
#متن_خاطره | شهيد محمد جعفر سعيدي از بدو فرمان حضرت امام خميني (ره) مبني بر تشكيل بسيج با روحيه اي شاداب و سرشار از ايمان و عشق به امام (ره) شروع به سازماندهي و آموزش جوانان شهر كرد و او از اخلاق نيكو برخوردار بود .
يادم ميآيد زماني كه فرماندهي سپاه بندر ريگ را به عهده داشت من هم در خدمت ايشان بودم وقتي براي انجام كارها به شهر گناوه مي آمديم ايشان با توجه به اينكه متاهل بود و خانوادهاش در گناوه ساكن بودند به منزل نمي رفت يك بار به ايشان عرض كردم كه نمي خواهي به منزل سري بزني فرمودند : كه خير ما براي انجام كار سپاه آمدهايم و كار كه تمام شد بايد به محل خدمت برگرديم با شوخي به من گفت : مگر دلت براي مادرت تنگ شده گفتم : نه منظورم اين است كه شما به بچهها سري بزني فرمود : براي سر زدن به بچهها وقت هست حالا مسئله اصلي ما جنگ است .
💠 | خاطره ای از سردار شهید محمد جعفر سعیدی به روایت : جناب آقای غلامحسين تميمی
برای عضویت اینجا کلیک کنید.
--در حادثه به«حادثه»لبخند میزنی🌱
-بارمزنامفاطمه«س»سربندمیزنی🤍✨
•رســٰانــهشـهیـدسعیـدی•
#خاطره
🔸 راه کربلا کی باز میشه
#متن_خاطره | همیشه باهم شوخی داشتیم. محمدجعفر شوخیهایش هم برای من زیبا بود. یک روز که برای دیدوبازدید آمده بود. خندیدم و گفتم:
- پس برادر شما کی راه کربلا روباز میکنید؟
مکثی کرد و با همان لبخند همیشگیاش که به لب داشت گفت:
- اگر من کربلا رو آزاد نکنم. دیگران آزاد میکنن.
و سالها بعد من به حرف محمدجعفر رسیدم.
💠 | خاطره ای از سردار شهید محمد جعفر سعیدی به روایت : جناب آقای حاج حسین وارثی مطلق
برای عضویت اینجا کلیک کنید.
❣ #عــند_ربـهم_یــرزقون
🌱یه وقتایی که
سرگرم کانالهای
مجازی هستی
یادت نره
یه روزایی بعضیا،
تو کانالهای حقیقی جبهه
برای امروز تو
جنگیدن و شهید شدن.
برای عضویت اینجا کلیک کنید
#خاطره
🔸 پایبندی به ارزشها
#متن_خاطره | بیشتر بچههای هم سن و سال من و محمدجعفر به خاطر اینکه کمکخرج خانواده باشیم به کویت برای کار میرفتیم. من و محمدجعفر هم در کویت باهم همخانه بودیم. چند روزی میدیدم که سرکار نمیرود. نگرانش شدم. پیش خودم هر فکری را میکردم که چرا این پسر سرکار نمیرود. یک روز دل را زدم به دریا و گفتم:
- محمدجعفر پس چرا تو چندروزه سرکار نمیری؟
سرش را پائین انداخت. تا چنددقیقهای سکوت کرد. نفسی تازه کرد و گفت:
- صاحبکارم گاهی وقتها چیزهایی برای خانهاش میخرد، به من میدهد تا ببرم. خانم صاحبکار بیحجاب است. نه این کار را میخواهم و نه اینکه دو سه روزی یکمرتبه بخواهم بروم دم منزلی که یک خانم بیحجاب دم دربیاید.
💠 | خاطره ای از سردار شهید محمد جعفر سعیدی به روایت : جناب آقای حاج حسین وارثی مطلق
برای عضویت اینجا کلیک کنید.
🌹ما حاضریم در راه اسلام از همه هستی مان چشم بپوشیم(شهید محمد حسن ابراهیمی)🌹
☑️۱۵اردیبهشت مصادف است با سالروز شهادت مجاهد جبهه تعلیم و تبلیغ حجت الاسلام محمد حسن ابراهیمی
مدیر و موسس کالج بین المللی مطالعات اسلامی در کشور گویان(آمریکای جنوبی)که نوزده سال پیش توسط سازمان های جاسوسی وابسته به اسرائیل و آمریکا ربوده شد.
🔸 طبق برنامه ریزی قبلی همزمان با ربوده شدن وی پلیس ویژه اف بی آی وارد جرج تاون شد.
🔸پس از تحمل ٢٠ روز شکنجه های فراوان،مظلومانه و غریبانه به جرم تبلیغ و ترویج مکتب تشیع و آرمان های انقلاب اسلامی با شلیک گلوله به شهادت رسید.
🔸پیکر مطهرش با دست و پای بسته در ۴۶ کلیومتری جرج تاون در گودالی پیدا شدوآثار شکنجه بر بدنش نمایان بود.
🔸حتی پلیس جرج تاون حاضر به ارائهی نتیجه کالبد شکافی نشد و سرانجام با فشار های دیپلماسی صرفا پیکر شهید به ایران منتقل و با حضور با شکوه علما،طلاب و مردم قدر شناس تشییع و در گلزار شهدای علی بن جعفر(ع) قم در کنار همرزمان شهیدش در دوران دفاع مقدس دفن شد.
جهت عضویت اینجا کلیک کنید .
بسم الله الرحمن الرحیم
إنا لله و إنا إلیه راجعون
▫️ حاجیه خانم لیلا عاشوری همسر جهادگر شهید غلامحسین تیموری و زن دایی سردار شهید محمد جعفر سعیدی صبح امروز آسمانی و به روح مطهر همسر شهیدش پیوست.
▫️شهید غلامحسین تیموری در سال ۱۳۱۰ در روستای احشام قائدها از توابع شهرستان دشتی استان بوشهر چشم به جهان گشود.
وی به جبهه های حق علیه باطل اعزام شد و سرانجام در عملیات فتحالمبین در جبهه شوش در تاریخ 1361/01/02 به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
و پیکر مطهرش همراه با یارانش شهیدش در گلزار شهدای گناوه آرام گرفت .
رَحِمَ اللهُ مَن یَقرُ الفاتحه مَعَ الصَلَوات
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
📆 | اصلاحیه اعلامیه
..همیشهمیگفت :
زیباترینشهادترومیخوام!
یهبارپرسیدم:
شهادتخودشزیباستزیباترین
شهادتچطوریه؟!
گفت:زیباترینشهادتاینهکه
جنازهایهمازانسانباقینمونه:)!!
•رســٰانــهشـهیـدسعیـدی•
•شهیدرضاعلیشکریان•
-میگفت؛هرچه به مغزم فشار میآورم که پیغامی به ملت ایران عرض نمایم، میبینم که درک این ملت از نوشته ها و حرفهای من خیلی بالاتر است.
تا روحانیون خط امام و اسلام در این مملکت حضور دارند، به این مملکت هیچگونه آسیبی نمیرسد.
•رســٰانــهشـهیـدسعیـدی•
مراسم یابود حاجیه خانم لیلا عاشوری
همسر جهادگر شهید غلامحسین تیموری
«از شهدای والامقام روستای احشام قائدها »
و زن دایی سردار شهید محمد جعفر سعیدی
از سوی پایگاه مقاومت بسیج سردار شهید محمد جعفر سعیدی ،دهیاری و شورای اسلامی روستای احشام قائدها در روز یکشنبه ۲۳ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳ از ساعت ۱۵ الی ۱۷ برای آقایان در مسجد ولیعصر (عج) و برای خانم ها حسینیه خامس آل عبا (ع) روستای احشام قائدها برگزار میگردد.
لینک خبر
برای عضویت اینجا کلیک کنید.
May 11
#خاطره
🔸 عکسی از امام جماعت سپاه
#متن_خاطره | یک بار دست یکی از دوستانش عکسی را دیدم که نماز جماعت را در سپاه به امامت محمدجعفر می خوانند. هم دلم غنج رفت و به او افتخار کردم. هم کمی دل خور شده بودم. پیش خودم کلی حرف آماده کردم. می خواستم گلایه کنم و بگویم: «مرد! توی سپاه امام جماعتی و اون وقت تا الان حتی یه بارم به روی خودت نیاوردی و به من نگفتی؟» وارد خانه که شد، با دیدن چهره ی مهربان و خنده رویش دل خوری از یادم رفت. همان روز قضیه عکس را پیش کشیدم و گفتم :«منم خیلی دوست دارم شبیه همکارات به تو اقتدا کنم .» اول سگرمه هایش در هم رفت که چرا از او در حال نماز عکس گرفته اند ؛بعد هم قبول کرد.از همان روز هر وقت خانه بود، نمازمان را با هم می خوندیم .اولین نمازی که به محمد جعفر اقتدا کردم ،نماز مغرب وعشا بود ،نماز که تمام شد ،حس پرواز داشتم؛ مثل بچه ها که آرزویی دارند و به ساعت نرسیده به آرزوهایشان می رسند و روی پاهایشان بند نیستند ،من هم دقیقا در همان حس و حال بودم .
این قدر که برایش نماز اول وقت و نماز جماعت مهم بود ،هر مسجدی را که امام جماعت نداشت ،پیگیری می کرد و برایش امام جماعت می آورد.
💠 | خاطره ای از سردار شهید محمد جعفر سعیدی به روایت : خانم فاطمه خدری همسر شهید « برشی از کتاب جامانده در سهیل »
برای عضویت اینجا کلیک کنید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید غلامحسین تیموری
نام پدر : حسین
تاریخ تولد : ۱۳۱۰/۱۱/۱۲
محل تولد : روستای احشام قائدها
تاریخ شهادت : ۱۳۶۱/۱/۲
محل شهادت : جبهه شوش
مزار : گلستان شهدای گناوه
برای عضویت اینجا کلیک کنید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید حسین قائدی
نام پدر : حسن
تاریخ تولد : ۱۳۴۳/۰۱/۰۲
محل تولد : روستای احشام قائدها
تاریخ شهادت : ۱۳۶۲/۱۱/۱۳
محل شهادت : خرمشهر
مزار : گلزار شهدای امامزاده پیرهاشم
برای عضویت اینجا کلیک کنید.