🖌 #تجزیه و #ترکیب دعای هفتم صحیفهی سجادیه
🍀 وَ قَدْ نَزَلَ بي یا رَبِّ مَا قَدْ تَکأَّدَنِي ثِقْلُهُ، وَ أَلَمَّ بي مَا قَدْ بَهَظَنِي حَمْلُهُ.
🍀 ای پروردگار من! اينک بلايی بر سرم فرود آمده كه سنگينیاش مرا به زانو درآورده است، و به دردی گرفتار آمدهام كه با آن مدارا نتوانم كرد.
«واو»: استینافیة
«قد نَزَلَ»: «قد» حرف تحقیق و «نزل» فعل ماضی، صیغهی یکم و مبنی بر فتح
«بِي»: جار و مجرور متعلّق به «نزل»
«یا رَبِّ»: «یا» حرف نداء و «ربِّ» منادای مضاف، تقدیراً منصوب و مضاف الیهِ آن، یاء متکلّم محذوف است که کسره به آن دلالت دارد.
«مَا»: معرفه ناقصه (موصول اسمی) و محلّاً مرفوع؛ چون فاعل برای «نزل» هست.
«قَد تَکَأَّدَنِي»: صلهی «ما»؛ «قد» حرف تحقیق، «تَکَأَّدَ» فعل ماضی، صیغهی یکم، مبنی بر فتح، «نِ» نون وقایة، «یاء» ضمیر متصل منصوبی (مفعول به)
«ثِقْلُه»:(ثقل) فاعل و علامت رفع به ضمة،(هاء) ضمیر متصل مجروری(مضاف الیه)
«واو»: حرف عطف
«أَلَمَّ»: فعل ماضی، باب افعال
«بِي»: جار و مجرور متعلّق به «ألّمَ»
«ما»: معرفه ناقصه (موصول اسمی) و محلّاً مرفوع؛ چون فاعل برای «ألَمَّ» است.
«قَد بَهَظَنِي»: صلهی «ما»؛ «قد» حرف تحقیق، «بَهَظَ» فعل ماضی، صیغهی یکم، مبنی بر فتح،(نِ) نون وقایة، «یاء» ضمیر متصل منصوبی (مفعول به)
«حَملُه»: «حملُ» فاعل و علامت رفعش به ضمّة، «هاء» ضمیر متصل مجروری، مضاف إلیه
🍀 #ترکیب جملات:
«قد نزل…»: محلّی از اعراب ندارد. (جملهی مستأنفه)
«یارَبِّ»: محلّی از اعراب ندارد. (جملهی معترضه)
«قدتکأدني…»: محلّی از اعراب ندارد. (جملهی صله)
«أَلمّ…»: محلی از اعراب ندارد، عطف به جمله(قد نزل)
«بَهظني…»: محلّی از اعراب ندارد. (جملهی صله)
┏━📚📖━━━━━━━━┓
@sarf_v_nahve join us
┗━━━━━━━━📚📖━┛
نموداری زیبا از افعال مبنی
توسط دوست عزیزمون، آقای ایمان کلینی
@eree6895
🆔 @sarf_v_nahve
🖌 #تجزیه و #ترکیب دعای هفتم صحیفهی سجادیه
🍀 و بِقُدْرَتِك أَوْرَدْتَهُ عَلَيَّ وَ بِسُلْطَانِك وَجَّهْتَهُ إِلَيَّ.
🍀 و آن را تو از باب قدرتت بر من وارد کردهای و به اقتدار خود متوجه من نمودهای.
«واو»: استینافیة
«بِقدرتِكَ»: جار و مجرور متعلّق به «أورد»؛
«کاف»: ضمیر متّصل مجروری، مضاف إلیه
«أَوْرَدْتَه»: «أوردتَ» فعل ماضی، صیغهی هفت، مبنی بر سکون و «تاء» ضمیر متصل مرفوعی و فاعل
و «هاء» ضمیر متّصل منصوبی، مفعول به
«عَليَّ»:جار و مجرور متعلّق به فعل «أورَدَ»
«عَلیٰ» حرف جر؛ «یاء» ضمیر متّصل مجروری و محلّاً مجرور و حرکت فتحه روی یاء، به خاطر دفع التقاء ساکنین است.
«واو»: حرف عطف
«بِسلطانِك»: جار و مجرور متعلّق به «وجّهتَ»، «کاف» ضمیر متّصل مجروری، محلّاً مجرور
«وَجَّهتَه»: فعل ماضی، صیغهی هفت، مبنی بر سکون، «تاء» ضمیر متّصل مرفوعی، فاعل، «هاء» ضمیر متّصل منصوبی، مفعول به
«إلیَّ»: مثل «عليَّ» و متعلق به «وَجَّهتَ»
🍀 #ترکیب جملات:
«أورد…»: محلّی از اعراب ندارد. (جملهی مستأنفه)
«وَجَّهتَه»: محلّی از اعراب ندارد؛ عطف به جملهی «أورد»
┏━📚📖━━━━━━━━┓
@sarf_v_nahve join us
┗━━━━━━━━📚📖━┛
امروز به هر کوچه اذان باید گفت
در وصف علی ز آسمان باید گفت
چون عید امیر مؤمنین است
تبریک به صاحب الزمان باید گفت
🎉✨عید غدیر خم مبارک باد✨🎉
┏━📚📖━━━━━━━━┓
@sarf_v_nahve join us
┗━━━━━━━━📚📖━┛
🌸موصولات🌸
🌷۱- #موصولات_حرفی یا #حروف_مصدریه با جملهی بعد از خود تأویل به مصدر میروند.(اَنْ، اَنَّ، لَو، کَيْ، همزهی تسویه)🌷
🌷۲- #موصولات_اسمی:
الف) #موصولات_مختص: موصولاتی هستند که اختصاص به رتبه ای از رتبههای مفرد، تثنیه و جمع مذکّر یا مونث دارند🌷
مثل:
🌸 الّذي {مفرد مذکّر}،اَلَّذانِ و اَلَّذَینَ {مثنّای مذکّر}، اَلَّذِینَ {جمع مذکّر} 🌸
🌸 الَّتي {مفرد مؤنّث}،الَّتانِ و الَّتَینِ {مثنّای مذکّر}، اللَّاءِ، اللَّائي، اللّاتي(جمع مؤنّث) 🌸
🌷ب) #موصولات_مشترک: موصولی است که در تمام مراتب (مفرد، مثنّا، جمع، مؤنّث و مذکّر) به کار میرود.🌷
🌸(ذا {در صورتی که بعد از ما یا من استفهامیه باشد}من{برای عاقل و چیزی که نازل منزله عاقل باشد}،ما{برای عاقل و غیر عاقل}،ال{در صورتی که مدخول آن اسم فاعل یا مفعول یا صیغه مبالغه باشد}،اَیُّ)🌸
✅ الذی و الذین برای ((عاقل)). التی برای ((عاقل و غیر عاقل)). الاء و الائی برای ((عاقل))
#منبع:عوامل القدم
┏━📚📖━━━━━━━━┓
@sarf_v_nahve join us
┗━━━━━━━━📚📖━┛
🌸#ادات_جزم_دو_فعل🌸
🌷از میان ادات جزم{مَتَی،اَیَّانَ،اَینَمَا،اَنَّی و حَیثُمَا}شرطیه،ظرف و محلا منصوب اند و {کَیفَمَا}شرطیه، حال و محلا منصوب است🌷
🌷همه ی ادوات شرط به غیر«ان»و«اذما»اسم شرط هستند و این دو حرف شرط هستندو همه ی ادوات شرطیه غیر از از « ایّ » مبنی هستند و ایّ اسم معرب است.🌷
┏━📚📖━━━━━━━━┓
@sarf_v_nahve join us
┗━━━━━━━━📚📖━┛
🌸#ادات_جزم_دو_فعل🌸
🌷از میان ادات جزم{مَتَی،اَیَّانَ،اَینَمَا،اَنَّی و حَیثُمَا}شرطیه،ظرف و محلا منصوب اند و {کَیفَمَا}شرطیه، حال و محلا منصوب است🌷
🌷همه ی ادوات شرط به غیر«ان»و«اذما»اسم شرط هستند و این دو حرف شرط هستندو همه ی ادوات شرطیه غیر از از « ایّ » مبنی هستند و ایّ اسم معرب است.🌷
#منبع:نحو متوسطه
┏━📚📖━━━━━━━━┓
@sarf_v_nahve join us
┗━━━━━━━━📚📖━┛
هدایت شده از نردبان فقاهت
❓آیا حروف جر معانی مختلف دارند یا خیر؟
✅ جواب:
دو مبنا وجود دارد:
1⃣ مبنای کوفیون:
حروف جر معانی مختلف دارند یعنی هیچ معنایی مخصوص به حرف جرِ مشخصی نیست بلکه یک حرف میتواند معانی مختلف داشته باشد. لذا در متون مختلف باتوجه به سیاق باید معنای آن حرف جر را تشخیص داد.
🔸 این مبنای کوفیون در کتاب #مغنی آمده است.
2⃣ مبنای بصریون:
🔹 معتقدند هر حرف جر یک معنا بیشتر ندارد. هرگاه احتمال داده شود که در معنای دیگری استعمال شده، باید قائل به تضمین و یا تأویل شویم. واگر هیچ یک از این دو (یعنی #تضمین و #تأویل) مقدور نباشد، باید معتقد به شذوذ نیابت حرف جرّی در معنا از حرف جری دیگر شد.
#ادبیات
@Nardebane_feghahat
💠 تفاوتهای لا نهی با لا نفی
1⃣ لای نهی عامل هست و فعل را جزم میدهد بر خلاف لای نفی
🍃مثال: لا تَضرِبْ (نهی) لا تضربُ (نفی)
2⃣ جملهای که با لای نهی آغاز شده، انشائی است ولی جملهای که با لای نفی آغاز شده، خبری است.
3⃣ لای نهی فقط بر سر فعل مضارع میآید ولی لای نفی، هم بر ماضی داخل میشود و هم بر مضارع.
4⃣ زمان لای نهی، همیشه آینده است ولی زمان لای نفی، میتواند گذشته یا آینده باشد.
5⃣ لای نهی، فقط یک نوع است ولی لای نفی انواع مختلفی دارد؛ مثل لای نفی جنس، لای شبیه به لیس، لای نافیهی مضارع، لای عاطفه و…
6⃣ لای نهی فقط بر سر فعل در میآید ولی برخی از اقسام لای نفی، بر سر اسم در میآید.
┏━📚📖━━━━━━━━┓
@sarf_v_nahve join us
┗━━━━━━━━📚📖━┛
🖤🍂
🍂
وقتی برای گریه دلم تنگ می شود
لب با دَم حسین هماهنگ می شود
تنها نه دل به یاد تو می سوزد ای حسین
از روضه هایت آب، دل سنگ می شود
شهادت سرور جوانان اهل بهشت، حضرت حسين ابن علي عليه السلام و اصحاب باوفاى آن بزرگمرد را خدمت تمام محبین آن حضرت و دنباله رو های ایشان تسلیت عرض میکنیم.
از همه در این ایّام التماس دعا داریم.
🏴 @sarf_v_nahve
🍂
🖤🍂
هدایت شده از نردبان فقاهت
✅ اگر ذو الحال نکره محضه باشد، باید مؤخر گردد، مانند: «جاء راکباً رجلٌ».
#ادبیات
@Nardebane_feghahat
✴️ نکره:
🍃 محضه
🍃 غیر محضه (مخصَّصه)
نکرهی غیر محضه نکرهای است که صفت داشته باشد یا به یک نکرهی دیگر، اضافه شده باشد؛ مثل رجلٌ عالِمٌ. رجالُ إیران.
نکرهی محضه نکرهای است که صفت نداشته باشد و به اسمی دیگر، اضافه نشده باشد؛ مانند رجلٌ، کتابٌ و…
🖌 درصد نکره بودنِ نکرهی غیر محضه از نکرهی محضه کمتر است؛ زیرا با صفتی که دارد یا با مضاف إلیهی که دارد، دائرهی عمومیتش تنگتر میشود.
┏━📚📖━━━━━━━━┓
@sarf_v_nahve join us
┗━━━━━━━━📚📖━┛
❗️به مثال های زیر توجه کنید:❗️
۱. یا عليَّ بنَ محمّدٍ اشکُرْ.
۲. هذا محمّدُ بنُ عليٍّ.
❓در مثال اوّل، «علي» منادای مفرد معرفه است ولی به چه دلیل به صورت منصوب آمده است؟
❓در مثال دوّم نیز کلمهی «محمّد» با وجود اینکه نه «ال» دارد و نه اضافه شده است، چرا تنوین نگرفته است؟
✅ جواب
🔷 کلمهی «اِبن» هرگاه صفت باشد و بین دو عَلم بیاید، دو حالت دارد:
1⃣ صفت برای منادای مفرد معرفه باشد؛
🔹 که در این صورت منادیٰ میتواند هم ضمّه بگیرد و هم فتحه؛ مانند:
«یا عليُّ بنَ محمّد» یا «یا عليَّ بنَ محمّد»
(جواب سال اوّل👆🏻👆🏻👆🏻)
2⃣ صفت برای غیر منادیٰ باشد.
🔹 در این صورت، باید موصوف، قبل از آمدنِ ابن، مفرد و تنوین دار و علم باشد و مضاف الیهِ «ابن» نیز علم و مفرد باشد و بین موصوف و صفت فاصلهای نباشد؛ مانند:
هذا محمدُ بنُ عليٍّ.
که در این مثال موصوف (محمّد) واجب است که تنوین نگیرد؛ به خاطر داشتن شرایط.
(جواب سؤال دوّم👆🏻👆🏻👆🏻)
📚منبع: مبادئ العربیّة، ج۴، ص۲۸۰
و
النّحو الوافي، ج۱، ص۴۴ و ۴۵
┏━📚📖━━━━━━━━┓
@sarf_v_nahve join us
┗━━━━━━━━📚📖━┛
☘ جواب شرط در توالی و تعاقب دو شرط یا بیشتر ، چهار حالت دارد.
1⃣ اینکه بین دو شرط ادات عطف نیامده باشد.
مثال:
«مَن یَعتدِلْ فی شبابه ، مَن یَحرصْ على سلامة جوارحِه و حواسِه يسلَمْ مِن متاعبِ الكهولة»
🔷 در این مثال جواب شرط «یسلمْ من متاعب...» برای ادات شرط اول «من یعتدل فی شبابه» و جواب ادات شرط دوم «من یحرص علی سلامة...» به قرینه این جواب در تقدیر است.
2⃣ اینکه دو ادات شرط ، بوسیله «واو» به همدیگر عطف شده باشند.
مثال:
«مَن يُحجِمْ عَن نِداءِ الخير و مَن يَنْأَ عَن داعي المروءة يَعِشْ بغيضاً مَنبوذاً»
🔶 در اینصورت جواب برای هردو ادات شرط میباشد، زیرا «واو» برای مطلق جمع است.
3⃣ اینکه دو ادات شرط ، بوسیله «أو» به هم عطف شده باشند.
مثال:
«إن تغبْ عن عيني أو تَحضرْ فَلستَ عَن خاطري بغائبٍ»
🔷 در این حالت جواب فقط برای یکی از دو ادات شرط است «تفاوتی ندارد برای اولی یا دومی» و جواب ادات شرط دیگر محذوف است، برای اینکه معنای «او» احد الشیئین یا اشیاء میباشد.
4⃣ دو ادات شرط ، بوسیله «فاء» عطف شده باشند.
مثال:
«إن تُمارِسْ عملاً فإن تخلصْ فيه يُحالِفكَ الفوزُ و التوفيقُ»
🔶 در این مثال جواب «یحالف الفوز...» برای ادات شرط دوم «ان تخلص...» میباشد و مجموع شرط و جواب «ان تخلص... یحالف الفوز...» ، جواب شرط برای ادات شرط اول «ان تمارس...» میباشد.
📚منبع: النحو الوافی_ ج۴ _ ص۴۸۹و۴۹۰
┏━📚📖━━━━━━━━┓
@sarf_v_nahve join us
┗━━━━━━━━📚📖━┛
💠 واجب بودن اتحاد عامل در حال و ذوالحال ، یکی از #اصول نحوی است.
❗️به این👇🏻👇🏻👇🏻دو مثال دقت کنید❗️
«إتَّبِعُوا مِلّة ابراهيمَ حنیفاً»
«أيُحِبُّ أَحَدُكُم أن يَأكُلَ لَحمَ أخِيه مِيتاً»
در این دو مثال ، کلمه «حنیفاً» و «میّتاً» حال از دو کلمه «إبراهیم» و «أخ» میباشد. عامل در حنیفاً، «اِتَّبِعوا» و عامل در میّتاً «يأكل» میباشد و عامل در دو ذوالحال به ترتیب «ملة» و «لحم» میباشد؛ زیرا مضاف عامل در مضاف الیه است. (قول مشهور)
#سؤال:
⁉️آیا در این دو مثال ، اتّحاد عامل در حال و ذوالحال رعایت شده یا خیر؟
#جواب:
☘حال از مضاف الیه با یکی از شرایط زیر جایز است:
1⃣ بتوانیم مضاف را حذف کنیم و مضاف الیه را در جایگاهش قرار دهیم.
مثال:
«إتَّبِعُوا مِلّة ابراهيمَ حنیفاً»
در توضیح این مثال باید گفت عامل در کلمه «ملّة» و «حنیفا» ، «اتّبعوا» میباشد. (یعنی عامل مضاف و حال یکی هستند.)
و با قرار دادن کلمهی «ابراهیم» به جای «ملة» گویا عامل مضاف الیه همان عامل مضاف شده است.
(اتّبعوا ابراهیمَ حنیفاً)
✅ پس عامل حال «حنیفاً» و ذوالحال «ابراهیم» با این فرض و تقدیر، متّحد شدند.
#نکته:
یکی از مواضعی که میتوان مضاف الیه را در جایگاه مضاف قرار داد ، زمانی است که مضاف جزئی از مضاف الیه باشد.
مانند:
«أيُحِبُّ أَحَدُكُم أن يَأكُلَ لَحمَ أخِيه مِيتاً»
که «لحم» جزئی از «أخ» میباشد.
2⃣ مضاف عامل در حال باشد.
مثال:
«أَعْجَبَنِي ذِهابُكَ مُسرِعاً»
در این مثال «مُسرعاً» حال از ضمیر مخاطب «کاف» میباشد و عامل این حال کلمه «ذهاب» است.
⚠️ در شرط اوّل، اتّحادِ حال و ذوالحال، تقدیراً است
و در شرط دوّم اتّحاد حال و ذوالحال ، تحقیقاً میباشد.
📚 منبع: الحدائق النّدیّة، ص۳۲۲ و ۳۲۳
┏━📚📖━━━━━━━━┓
@sarf_v_nahve join us
┗━━━━━━━━📚📖━┛
🖌 #تجزیه و #ترکیب دعای هفتم صحیفهی سجادیه
🍀 فَلَا مُصْدِرَ لِمَا أَوْرَدْتَ، وَلَا صَارِفَ لِمَا وَجَّهْتَ، وَلَا فَاتِحَ لِمَا أَغْلَقْتَ، وَلَا مُغْلِقَ لِمَا فَتَحْتَ، وَلَا مُیسِّرَ لِمَا عَسَّرْتَ، وَلَا نَاصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ.
🍀 آنچه تو بر من وارد آوردهای، هيچ كس باز نَبَرد و آنچه تو به سوی من روان كردهای، هيچ كس برنگرداند. دری را كه تو بستهای، هیچ كس نگشايد، و دری را كه تو گشوده باشی، هیچ كس نتواند بست. آن كار را كه تو دشوار كني، هيچ كس آسان نكند، و آن كس را كه تو خوار گردانی، هیچ یاوری ندارد.
«فاء»: استینافیة
«لا مُصدِرَ»: «لا» حرف نفی جنس، «مُصدِر» اسمِ فاعل از باب إفعال، اسمِ لا و مبنی بر فتح و خبرش محذوف است. (موجودٌ)
«لِما»: جار و مجرور. «لـِ» لام تقویت، برای تقویت عاملش آمده و نیازی به متعلَّق ندارد؛ چون زائده است. «ما» اسم موصول محلّاً مجرور و محلّ «لام و ما» باهم منصوب، مفعول به برای مُصدِر
جملات «ولَا صَارِفَ لِمَا وَجَّهْتَ، وَ لَا فَاتِحَ لِمَا أَغْلَقْتَ، وَ لَا مُغْلِقَ لِمَا فَتَحْتَ، وَ لَا مُیسِّرَ لِمَا عَسَّرْتَ، وَ لَا نَاصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ» ترکیبشان مثل جمله(لَا مُصْدِرَ لِمَا أَوْرَدْتَ)
«صارِف»: اسم فاعل ثلاثی مجرّد
«فاتِح»: اسم فاعل ثلاثی مجرّد
«مُغلِق»: اسم فاعل ثلاثی مزید باب إفعال
«مُیَسِّر»: اسم فاعل ثلاثی مزید باب تفعیل
«ناصِر»: اسم فاعل ثلاثی مجرّد
🍀 #ترکیب جملات:
«لا مُصدِرَ…»: محلی از اعراب ندارد (جملهی مستأنفه)
جملات «ولَا صَارِفَ…، «وَلَا فَاتِحَ…»، وَ لَا مُغْلِقَ...، وَ لَا مُیسِّرَ...، وَ لَا نَاصِرَ...» محلی از اعراب ندارند(عطف به جمله مسانفه) شدند.
┏━📚📖━━━━━━━━┓
@sarf_v_nahve join us
┗━━━━━━━━📚📖━┛
اصل در #استثناء، اتصال است.
و مراد از استثناء متّصل، همجنس بودن مستثنیٰ با مستثنیٰ منه میباشد.
مانند:
🍃جاء القوم الا زیداً.
در این مثال، زیداً که در نقش مستثنیٰ قرار گرفته است، از جنس قوم که مستثنیٰ منه است، میباشد و به عبارت اُخریٰ، مستثنیٰ (زید)، داخل در مستثنیٰ منه (قوم) است.
منبع:
۱- مدرس الأفضل فيما يرمز و يشار إليه في المطوّل، ج4، ص: 414
۲- الأطول شرح تلخيص مفتاح العلوم، ج1، ص: 109
┏━📚📖━━━━━━━━┓
@sarf_v_nahve join us
┗━━━━━━━━📚📖━┛
💎 «أن» ناصبة دارای ویژگیهایی میباشد؛
مانند:
۱. ناصب فعل است.
۲. معنای فعل را به آینده تغییر میدهد.
۳. جملهی بعدش را تأویل به مصدر میبرد.
🍁 مثال:
«أن تَصُومُوا خيرٌ لكم: روزه گرفتن شما در آینده، برایتان بهتر است.»
فعل «تصوموا» لفظاً منصوب است و جملهی «تصوموا...» محلّی از اعراب ندارد.
‼️ توجّه ، توجّه‼️
هنگامی که بر ماضی داخل میشود، نه نصب میدهد و نه زمان ماضی را تغییر میدهد. بلکه فقط جمله بعدش را تاویل به مصدر میبرد.
🍁 مثال:
«فَرِحتُ بأن زُرْتَنِي: به خاطر زیارت کردن تو، من را (در گذشته)، خوشحال شدم»
جمله ی «زرتَني....» نیز محلّی از اعراب ندارد.
📚 منبع: النّحو الوافي، ج۴، ص۲۸۲
┏━📚📖━━━━━━━━┓
@sarf_v_nahve join us
┗━━━━━━━━📚📖━┛
🌴قُلْ اللّهمَّ فَاطِرَ السَّماوَاتِ وَ الأَرضِ…🌴
🔰 در خصوص ترکیب کلمهی «فاطر» در آیهی ۴۶ سوره مبارکهی «الزمر» سه قول وجود دارد:
1⃣ بدل از الله: قائلین به این قول غالباً اضافهی «فاطر» به «السّماوات» را اضافهی لفظیه میدانند.
2⃣ صفت از الله: معتقدین به این ترکیب، اضافهی «فاطر» به «السّماوات» را اضافه معنویه میدانند؛ زیرا در این صورت صفت و موصوف در تعریف مطابقت میکنند.
3⃣ منادیٰ مستقل است: در این صورت اضافهی «فاطر» به ما بعدش اضافهی معنویه است ولی کلمهی «فاطر» صفت برای منادای الله نیست؛ چون «میم مشدّدة» حکم کلمهی مستقلّه را دارد و همچنین بین صفت و موصوف فاصل جایز نیست و این «میم» بین «الله» و «فاطر» فاصل ایجاد کرده است ، پس نمیتواند «فاطر» صفت برای «الله» باشد.
بلکه «فاطر السماوات» خود نیز منادی بوده که حرف ندایش حذف شده است.
اصل آیه:
«قل یااللهُ یافاطرَ السماوات.....»
📚 منبع: الحدائق الندية، ص۴۳۲
┏━📚📖━━━━━━━━┓
@sarf_v_nahve join us
┗━━━━━━━━📚📖━┛
🔎با تفحّص در کتب صرفی و نحوی در مییابیم که یکی از تقسیم بندی های فعل، تقسیم آن به #متصرف و #غیر_متصرف است.
✏️ #فعل_متصرف: فعلی است که بتوان آن را به صورت های ماضی و مضارع و امر به کار برد و به عبارت دیگر، فعلی که دارای صرف اجمالی (فَعَلَ، یَفعِلُ، لیفعل و…(ماضی، مضارع و امر)) و تفصیلی(فَعَلَ، فَعَلا، فَعَلُوا و…) باشد. که به آن "تام التصریف" نیز گویند.
🔰 مانند: کَتَبَ، ظَلَمَ و…
✏️فعل #غیر_متصرف: فعلی است که نتوان آن را به هر ۳ صورتِ ماضی و مضارع و امر به کار برد و آن بر دو قسم است:
1️⃣ آن دسته از افعال که فقط به شکل ماضی میآیند و به آنها "افعال جامد" نیز میگویند.
🔰 مانند: لیس و دام
2️⃣ آن دسته از افعالی که به دو صورت میآیند (ماضی و مضارع یا...) و به آن ها "ناقص التصریف" می گویند.
🔰 مانند: اوشک، مازال و…
❗️#نکته❗️
1️⃣ اکثر افعال در زبان عربی، از قِسمِ "تامّ التصریف" هستند.
2️⃣ برخی از افعال در بین نحویین مورد اختلاف است وشاید عدّهای گویند فلان فعل "ناقص التصریف" است و عده ای درباره همان فعل گویند: "تام التصریف"
📚منبع:
۱. دانش صرف(حمید جزایری)، ص۵۲
۲. المرشد إلی قواعد اللغة العربیة (المرحلة الثانویة)، ص۱۸۹
┏━📚📖━━━━━━━━┓
@sarf_v_nahve join us
┗━━━━━━━━📚📖━┛