eitaa logo
صرف و نحو کاربردی
3.9هزار دنبال‌کننده
45 عکس
2 ویدیو
12 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم ❓سؤال: @ArefAshrafian @mojtaba1843 :⁦انتقاد و پیشنهاد🖊 @ArefAshrafian 🎓زیر نظر رئیس مرکز مدیریت حوزه‌های خراسان جنوبی 📝 گروه بـَـحث_جَنجالے_طَلبگے: eitaa.com/joinchat/670302231C6b64d14cba 🏫 مدرسه علمیه رضویه بیرجند
مشاهده در ایتا
دانلود
💎 «أن» ناصبة دارای ویژگی‌هایی می‌باشد؛ مانند: ۱. ناصب فعل است. ۲. معنای فعل را به آینده تغییر می‌دهد. ۳. جمله‌ی بعدش را تأویل به مصدر می‌برد. 🍁 مثال: «أن تَصُومُوا خيرٌ لكم: روزه گرفتن شما در آینده، برایتان بهتر است.» فعل «تصوموا» لفظاً منصوب است و جمله‌ی «تصوموا...» محلّی از اعراب ندارد. ‼️ توجّه ، توجّه‼️ هنگامی که بر ماضی داخل می‌شود، نه نصب می‌دهد و نه زمان ماضی را تغییر می‌دهد. بلکه فقط جمله بعدش را تاویل به مصدر می‌برد. 🍁 مثال: «فَرِحتُ بأن زُرْتَنِي: به خاطر زیارت کردن تو، من را (در گذشته)، خوشحال شدم» جمله ی «زرتَني....» نیز محلّی از اعراب ندارد. 📚 منبع: النّحو الوافي، ج۴، ص۲۸۲ ┏━📚📖━━━━━━━━┓ @sarf_v_nahve join us ┗━━━━━━━━📚📖━┛
🌴قُلْ اللّهمَّ فَاطِرَ السَّماوَاتِ وَ الأَرضِ…🌴 🔰 در خصوص ترکیب کلمه‌ی «فاطر» در آیه‌ی ۴۶ سوره مبارکه‌ی «الزمر» سه قول وجود دارد: 1⃣ بدل از الله: قائلین به این قول غالباً اضافه‌ی «فاطر» به «السّماوات» را اضافه‌ی لفظیه می‌دانند. 2⃣ صفت از الله: معتقدین به این ترکیب، اضافه‌ی «فاطر» به «السّماوات» را اضافه معنویه می‌دانند؛ زیرا در این صورت صفت و موصوف در تعریف مطابقت می‌کنند. 3⃣ منادیٰ مستقل است: در این صورت اضافه‌ی «فاطر» به ما بعدش اضافه‌ی معنویه است ولی کلمه‌ی «فاطر» صفت برای منادای الله نیست؛ چون «میم مشدّدة» حکم کلمه‌ی مستقلّه را دارد و هم‌چنین بین صفت و موصوف فاصل جایز نیست و این «میم» بین «الله» و «فاطر» فاصل ایجاد کرده است ، پس نمیتواند «فاطر» صفت برای «الله» باشد. بلکه «فاطر السماوات» خود نیز منادی بوده که حرف ندایش حذف شده است. اصل آیه: «قل یااللهُ یافاطرَ السماوات.....» 📚 منبع: الحدائق الندية، ص۴۳۲ ┏━📚📖━━━━━━━━┓ @sarf_v_nahve join us ┗━━━━━━━━📚📖━┛
🔎با تفحّص در کتب صرفی و نحوی در می‌یابیم که یکی از تقسیم بندی های فعل، تقسیم آن به و است. ✏️ : فعلی است که بتوان آن را به صورت های ماضی و مضارع و امر به کار برد و به عبارت دیگر، فعلی که دارای صرف اجمالی (فَعَلَ، یَفعِلُ، لیفعل و…(ماضی، مضارع و امر)) و تفصیلی(فَعَلَ، فَعَلا، فَعَلُوا و…) باشد. که به آن "تام التصریف" نیز گویند. 🔰 مانند: کَتَبَ، ظَلَمَ و… ✏️فعل : فعلی است که نتوان آن را به هر ۳ صورتِ ماضی و مضارع و امر به کار برد و آن بر دو قسم است: 1️⃣ آن دسته از افعال که فقط به شکل ماضی می‌آیند و به آنها "افعال جامد" نیز می‌گویند. 🔰 مانند: لیس و دام 2️⃣ آن دسته از افعالی که به دو صورت می‌آیند (ماضی و مضارع یا...) و به آن ها "ناقص التصریف" می گویند. 🔰 مانند: اوشک، مازال و… ❗️❗️ 1️⃣ اکثر افعال در زبان عربی، از قِسمِ "تامّ التصریف" هستند. 2️⃣ برخی از افعال در بین نحویین مورد اختلاف است وشاید عدّه‌ای گویند فلان فعل "ناقص التصریف" است و عده ای درباره همان فعل گویند: "تام التصریف" 📚منبع: ۱. دانش صرف(حمید جزایری)، ص۵۲ ۲. المرشد إلی قواعد اللغة العربیة (المرحلة الثانویة)، ص۱۸۹ ┏━📚📖━━━━━━━━┓ @sarf_v_nahve join us ┗━━━━━━━━📚📖━┛
در تقدیم حال بر عاملش در بین برخی از مذاهب نحوی اختلاف وجود دارد. از جمله‌ی این مذاهب می‌توان به بصریین و کوفیین اشاره کرد. 📖 دیدگاه از این قرار است: تقدیم حال بر عاملش جائز نیست و این عدم جواز زمانی است که ذوالحال، اسم ظاهر باشد و اگر ذوالحال ضمیر باشد، این تقدیم از دیدگاه ایشان بلامانع است. مثال: 🍃راکباً ذهب زیدٌ. کوفیین تقدیم حال در این مثال را بر عاملش (ذهب) جائز ندانسته اند. بخلاف: 🍃راکبا ذهبتُ که حال(راکباً) می‌تواند بر عاملش (ذهبتُ)، مقدّم شود. چون ذوالحال ضمیر است. 🔍دلیل کوفیین بر سخنشان بدین شرح است: غالباً در لفظ حال ضمیری مستتر است که به ناچار باید به ما قبل (یعنی ذوالحال) برگردد. و در مثال هایی که ذوالحال اسم ظاهر است، ضمیر در حال به ما بعد بر می‌گردد و این خلاف قاعده است. بنابراین تقدیم حال بر عاملش در این مورد جائز نیست. دلیل کوفیین، ظاهراً مبتنی بر اصلِ: «ضمیر به ماقبل خودش عود می کند» است. 📖 نظر در این مسأله این‌طور است: تقدیم حال بر عاملش مطلقاً (چه ذوالحال اسم ظاهر و چه ضمیر باشد) جائز است. مانند: 🍃باکیاً رجعتُ 🍃 باکیاً رجع بَکرٌ. 🔍دلیل بصریین: سخن ایشان مبتنی بر نقل و قیاس است که ما تنها قیاس را ذکر می‌کنیم. عامل در حال متصرّف است. هر زمان عامل در حال متصرّف باشد، عملش هم متصرّف است. از مصادیق تصرّف در عمل، می‌توان به عملِ عامل در لفظ حال در این مثال اشاره کرد: 🍃 راکباً ذهب زید 📚منبع: الإنصاف فی مسائل الخلاف بین البصریین والکوفیین، ص ۲۱۰ ┏━📚📖━━━━━━━━┓ @sarf_v_nahve join us ┗━━━━━━━━📚📖━┛
⚠️به دو مثال زیر توجه کنید. «فاطمةُ أفضَلُ مِنْ غَيرِها» «هاتان أجمَلُ مْرَأَتَينِ» 🖌 سؤال… چرا در مثال‌های بالا، اسم تفضیل که در جایگاه خبر واقع شده‌است، با مبتدایش مطابقت نکرده است؟ یعنی چرا به این صورت نیامده: «فاطمة فُضلَی مِن غیرها» «هاتان فُضلَیَا امرأَتَينِ» 🖌 جواب… أفعل تفضیل در دو صورت همیشه به صیغه‌ی مفرد مذکّر می‌آید؛ حتی اگر ماقبلش (مبتدا یا موصوف یا...) مفرد مذکّر نباشد: 1⃣ هرگاه مجرّد از «ال» و «اضافه» باشد که در این صورت واجب است با «مِن» تفضیلیّة استعمال شود. 🔷 مثال: «فاطمةُ أفضَلُ مِنْ غَيرِها» 🍀 در مثال بالا با وجود اینکه مبتدا مفرد مؤنث است ولی خبر که أفعل تفضیل است مفرد مذکّر آمده است به خاطر اینکه أفعل تفضیل خالی از ال و اضافه است. 2⃣ هرگاه به نکره اضافه شود. 🔷 مثال: «هَاتَانِ أجمَلُ امْرَأَتَينِ» 🍀 در این مثال چون اسم تفضیل اضافه به نکره شده واجب است که به صورت مفرد مذکّر بیاید ولو ماقبلش مفرد مذکّر نباشد. 📚 منبع: موسوعة النّحو والصّرف والإعراب، ص۶۱ و ۶۲ ┏━📚📖━━━━━━━━┓ @sarf_v_nahve join us ┗━━━━━━━━📚📖━┛
🖌 و دعای هفتم صحیفه‌ی سجادیه 🍀 فصَلِّ عَلَیٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ افْتَحْ لِي یا رَبِّ بَابَ الْفَرَجِ بِطَوْلِك، وَ اکسِرْ عَنِّي سُلْطَانَ الْهَمِّ بِحَوْلِك، وَ أَنِلْنِي حُسْنَ النَّظَرِ فِیمَا شَکوْتُ… 🍀 پس بر محمّد و خاندانش درود فرست. ای پروردگار من! به فضیلت خويش دَرِ آسايش به روی من بگشا و به نيروی خود، سختیِ اندوهم را در هم شكن و عطا کن به من در آن‌چه زبان شكايت بدان گشوده‌ام، نیکوییِ دیدنت را… «فصلِّ»: «فاء» حرف استیناف «صَلِّ»‌ فعل امر، صیغه‌ی ۷، مبنی بر حذف حرف علّه و فاعلش أنت مستتر. «علیٰ محمّد»: جار و مجرور متعلّق به «صلِّ» «وَ»: حرف عطف و مبنی بر فتح «آلِه»: عطف به «محمّد» و «ـهِ» ضمیر متّصل مجروری؛ به دلیل مضاف إلیه بودن «وَ»: حرف عطف؛ برای عطفِ «افتح» به «صلِّ» «افْتَحْ»: فعل امر، مبنی بر سکون و فاعلش ضمیر مستتر «أنتَ» «لي»: جار و مجرور متعلّق به «افتح» «یا ربِّ»: «یاء» حرف نداء، نائب فعلِ «أنادي»، «ربّ» منادای مضاف، به حذف مضاف إلیه و تقدیراً منصوب؛ چون مفعول به است برای اُنادي، کسره دلالت می‌کند بر مضاف إلیهِ محذوف که «یاء» متکلّم بوده (ربّي). «بابَ الفرجِ»: «باب» مفعول به و «الفرج» مضاف إلیه «بطَولِك»: جار و مجرور متعلّق به افتح و «کاف» مضاف إلیه «واو»: عاطفه «اِکسِرْ»: مثل «اِفتَح» «عنّی»: «عَن» حرف جر، «نون» وقایه به صورت وجوبی بین «عن» و «یاء» متکلّم می‌آید. جار و مجرور متعلّق به «اکسر» «سُلطانَ الهَمِّ»: «سلطان» مفعول به و «الهم» مضاف إلیه «بِحَولِك»: جار و مجرور متعلّق به «اکسِر» و «کاف» مضاف إلیه «واو»:حرف عطف «أَنِلْنِي»: «أنِلْ» فعل امر از باب إفعال، صیغه‌ی هفت، مبنی بر سکون و فاعلش ضمیر مستتر (انتَ)، «نون» وقایة، «یاء» مفعول به اوّل و محلّاً منصوب «حُسنَ النّظرِ»: «حُسن» مفعول به دوّم، «النّظر» مضاف إلیه «فیما شَکَوْتُ»: «في» حرف جر، «ما» اسم موصول محلّاً مجرور، «شکوتُ» فعل ماضی، صیغه‌ی سیزده و صله‌ی ما، «تُ» ضمیر متّصل مرفوعی و فاعل، عائد صله‌ محذوف است.(ـهُ) 🍀 : جمله‌ی «صَلِّ…» محلّی از اعراب ندارد؛ زیرا مستأنفه است. «یا ربِّ»: جمله‌ی معترضه جملات «افتح لي» و «اکسر عنّي…» و «أنلني حُسنَ…» هم محلّی از اعراب ندارند؛ زیرا عطف به جمله‌ی مستأنفه شدند. ┏━📚📖━━━━━━━━┓ @sarf_v_nahve join us ┗━━━━━━━━📚📖━┛
🖌 و دعای هفتم صحیفه‌ی سجادیه 🍀 وَ أَذِقْنِي حَلَاوَةَ الصُّنْعِ فِیمَا سَأَلْتُ، وَ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْك رَحْمَةً وَ فَرَجاً هَنِیئاً، وَ اجْعَلْ لِي مِنْ عِنْدِك مَخْرَجاً وَحِیّاً. 🍀 و مرا در آن‌چه از تو خواسته‌ام، شيرينیِ استجابت بچشان و از پيشِ خود، رحمت و گشايشی دلخواه به من ده و راهِ بيرون شدن از اين گرفتاری را پيش پايم نِه. «أذِقْنِي»: «أذِقْ» فعل امر باب إفعال، صیغه‌ی هفت، مبنی بر سکون، فاعلش أنت مستتر، «ن» نون وقایه، «ي» مفعول به اوّل «حَلَاوَةَ»: اسم مصدر، مفعول به دوّم «الصُّنْعِ»: مضاف إلیه «فِیمَا»: جار و مجرور متعلّق أذِقْ «سَأَلْتُ»: جمله‌ی صله، «تُ» فاعل، ضمیر عائد صله همان مفعول بهِ محذوفِ سألتُ است. (ـهُ) «واو»: حرف عطف «هَبْ لِي»: «هَب» فعل امر از مادّه‌ی «وهب»، فاعلش أنت مستتر، «لي» جار و مجرور متعلّق به هَب. «مِن لَدُنْك»: جار و مجرور متعلّق به هب، «کاف» ضمیر متّصل مجروری، مضاف إلیه «رحمةً»: مفعول به برای هَب «واو»: حرف عطف «فَرَجاً»: عطف به رحمةً «هَنِیئاً»: صفت برای فَرَجاً «واو»: حرف عطف «اجعَلْ»: فعل امر حاضر، صیغه‌ی هفت، فاعلش أانتَ مستتر «لِي»: جار و مجرور متعلّق به اجعل «مِن عِندِك»: جار و مجرور متعلّق به اجعل، «کاف» مضاف الیه «مَخرَجاً»: مفعول به برای اجعل «وَحِیّاً»: نعت برای مخرجاً 🍀 جملات: جملات «أذقني حلاوةَ…» و «هب لي من لدنك…» و «اجعل لي من عندك…» هیچ‌کدام محلّی از اعراب ندارند؛ چون عطف شده‌اند به جمله‌ای که محلّی از اعراب ندارد. ┏━📚📖━━━━━━━━┓ @sarf_v_nahve join us ┗━━━━━━━━📚📖━┛
🌸🌸 ————————————— 🌺اسم به مختلف تقسیم بندی هایی دارد:🌺 1-به عامل بودن و عدم عمل؛{العامل و معمول}✅ 2- به قبول اعراب و عدم قبول آن؛{معرب و مبنی}✅ 3-به معیین بودن مصداق؛{معرفه و نکره}✅ 4- به کیفیت وضع کردن آن؛{جامد و مشتق}✅ 5-به جنس؛{مذکر و مونث}✅ 6- به حرف آخر؛{صحیح و غیرصحیح}✅ 7-به کمیت اجزای آن؛{ساده و مرکب}✅ 8- به عدد؛{مفرد،مثنی و جمع}✅ ————————————— .... : بداءة النحو ————————————— ┏━📚📖━━━━━━━━┓ @sarf_v_nahve join us ┗━━━━━━━━📚📖━┛
💠 در آیه ۴۲ سوره مدثر 《قَالُوا لَم نَکُ مِنَ المُصَلِّینَ》، "نَکُ" چیست؟ ♻️ فعل ناقصه "کَانَ"، چند ویژگی جداگانه نسبت به بقیه‌ی دارد که یکی از آنها این است: جواز حذف نون کانَ در مضارع مجزوم؛ البته با ۴ شرط👇🏻 1⃣ مابعد آن ساکن نباشد (برخلاف لَم یَکُنِ الله) 2⃣ از صیَغ خمسه باشد. 3⃣ مابعدش ضمیر متصل نباشد (برخلاف البَخِیلُ لَم اَکُنْهُ) 4⃣ بر او وقف نشود (برخلاف کَاذِباً لَم اَکُن) ☑️به کانال صرف و نحو کاربردی بپیوندید.👇🏻👇🏻👇🏻 🆔 @sarf_v_nahve 🎉
🔰 دخول فاء بر خبر، دارای موارد و است. شروط دخول فاء بر سر خبر بصورت 👇🏽 1. مبتدا باید از اسماء مبهم باشد و دلالت بر عموم کند. مانند: اسماء مصول و اسماء نکره 2. باید جمله یا شبه جمله ای بعد از مبتدا ذکر شود. البته در آن جمله نباید از ادوات شرط، چیزی ذکر شده باشد. 3.جمله خبر باید مترتب بر مبتدا باشد، تا اینکه مشابهت را به جمله جزاء شرط برساند. ❇️مانند: وَالَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَنْ يُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ (سوره محمّد- آیه4) در این عبارت نورانی هر 3 شرط رعایت شده است فلذا خبرِ مبتدا، به همراه فاء آمده است. 🗝 لازم به ذکر است جمله یا شبه جمله مابعدِ مبتدا، غالبا در نقش های یا هستند. بعبارت اخری از آنجا که مبتدا باید از اسماء مبهمه باشد، و این اسماء مبهم غالبا اسماء موصول و اسماء نکره هستند، پس: جمله یا شبه جمله ای که مابعد اسم موصولی که مبتدا باشد بیاید، است. و جمله یا شبه جمله ای که مابعد اسم نکره بیاید، در عنوان خواهد بود. ❇️مانند: الذی کتب فکاتب (که جمله کَتَبَ در این جمله صله قرار گرفته است، چون مبتدا اسم موصول است.) و ❇️مانند: طالب یجتهد فناجح (جمله یجتهد در اینجا در نقش صفت قرار گرفته است، چون مبتدا اسم نکره است.) 🔰دخول فاء بر سر خبر بصورت تنها در یک مورد است، و آن هم خبرِ مابعدِ است. ❇️مانند: أمّا علي فكريم‏ 📚1. التطبيق النحوي، ص: 102و 103 🧿 برای مشاهده مواضعی که خبر به همراه فاء می آید، به 📚2. النحو الوافي، ج‏1، ص: 490 و 492 و 493 رجوع شود.
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
┏━📚📖━━━━━━━━┓    @sarf_v_nahve   join us ┗━━━━━━━━📚📖━┛
👇به معیین بودن مصداق؛{معرفه و نکره}👇 ———————————————— بر دو قسم است: 1-محضه 2-غیر محضه : به هر فردی اطلاق می شود در حالتی که اضافه نشود و وصف هم نشود : نکره است که بر خلاف نکره محضه اضافه می شود و وصف هم می شود ———————————————— 👇 نکره به معرفه👇 اسم نکره هرگاه اضافه به معرفه گردد و بر آن (ال) تعریف اضافه گردد از نکره بودن به معرفه بودن تغییر حالت می دهد ———————————————— : اسمی است که بر شخص معینی دلالت می کند اسماء معرفه عبارتند از: 1-ضمیر 2-اسم اشاره 3-اسماء موصوله 4-علم 5ذواللام 6-اضافه به هریک از این ها ———————————————- : هرگاه اسم نکره در مقام نفی واقع گردد افاده عموم می کند. مانند:رجالٌ لا تُلهِیهِم تِجارةٌ بعضی از اسماء نکره تبدیل به معرفه نمی گردند؛ مانند: احد،دیّار،شبه،غیر ------------------------ ┏━📚📖━━━━━━━━┓ @sarf_v_nahve join us ┗━━━━━━━━📚📖━┛
▪️هر چه ما روضه شنیدیم تمامش را دید ▪️آتش و سوختن اهل خیامش را دید 🏴 شهادت یعقوب دشت نینوا، حضرت امام سجاد علیه السلام را به همه عشاق آن حضرت تسلیت عرض می‌کنیم 🔘 @Sarf_v_Nahve
👇به کیفیت وضع کردن آن؛{جامد و مشتق}👇 : اسمی است که از چیزی گرفته نشده است؛ که بر دو قسم است: 1️⃣دلالت بر ذات می کند که به اسم ذات نام گرفته است؛ مانند: حجر {1-اسم علم،2-اسم جنس،3-اسم مکان غیر مشتق،4-اسم زمان غیر مشتق،5-اسم آلت غیرمشتق} ———————————————- 2️⃣دلالت بر حدث می کند که به اسم معنی نام گرفته است؛ مانند: علم.{(مصدر ثلاثی مجرد)} ———————————————— : اسمی است که از چیزی دیگر گرفته شده است؛ که بر دو قسم است: 1️⃣فقط بر حدث دلالت می کند؛ مانند: ایمان {1-مصدر غیر ثلاثی مجرد،2-اسم مصدر،3-مصدر میمی،4-اسم هیئه،5-اسم مره} ————————————————- 2️⃣دلالت بر حدث و ذات می کند؛ که بر نوع است: الف) مجرای فعل است؛ مانند: عالم و معلوم {غیرمصدر: 1-اسم فعال،2-اسم مفعول،3-صفت مشبهه،4-اسم تفضیل،5-صیغه مبالغه} ————————————————- ب) و مجرای فعل نیست؛ مانند: مجلس {1-اسم مکان،2-اسم زمان،3-اسم آلت —————————————— ┏━📚📖━━━━━━━━┓ @sarf_v_nahve join us ┗━━━━━━━━📚📖━┛
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️ سؤال: چرا در دو آیه زیر ضمیر «ه» مضموم قرائت شده است؟ 1⃣ إِنَّ ٱلَّذِینَ یُبَایِعُونَكَ إِنَّمَا یُبَایِعُونَ ٱللَّهَ یَدُ ٱللَّهِ فَوۡقَ أَیۡدِیهِمۡۚ فَمَن نَّكَثَ فَإِنَّمَا یَنكُثُ عَلَىٰ نَفۡسِهِۦۖ وَمَنۡ أَوۡفَىٰ بِمَا عَـٰهَدَ ٱللَّهَ فَسَیُؤۡتِیهِ أَجۡرًا عَظِیمࣰا [سوره الفتح 10] 2⃣ قَالَ أَرَءَیۡتَ إِذۡ أَوَیۡنَاۤ إِلَى ٱلصَّخۡرَةِ فَإِنِّی نَسِیتُ ٱلۡحُوتَ وَمَاۤ إِلَّا ٱلشَّیۡطَـٰنُ أَنۡ أَذۡكُرَهُۥۚ وَٱتَّخَذَ سَبِیلَهُۥ فِی ٱلۡبَحۡرِ عَجَبࣰا [سوره الكهف 63] جواب و را با بیان استاد فتوحی در این صوت بشنوید. ‼️ انتشار فقط با ذکر منبع مجاز است. 🆔 @ostadfotouhi ┏━📚📖━━━━━━━━┓    @sarf_v_nahve   join us ┗━━━━━━━━📚📖━┛
❗گاهی اوقات در کلام هایی مشاهده می‌شود که علی الظاهر هیچ شباهتی به اوصاف مشتقة {اسم فاعل، مفعول و...} ندارند. ❓ آیا قرار گرفتن این الفاظ بعنوان نعت خلاف اصول نحوی نمی‌باشد؟ 🍀مانند: 1️⃣ لو جعلناه قرآناََ أعجمیّاََ 2️⃣ و اذکر فی الکتاب مریم اذ انتبذت من اهلها مکاناََ شرقیّاََ 🔴شاهد در دو کلمه "اعجنیّاََ" و "شرقیّاََ" می‌باشد که نعت برای دو کلمه "قرآناََ" و "مکاناََ" می‌باشند و این دو صفت در ظاهر هیچ شباهتی به اوصاف مشتقة ندارند! 💡: با کمی دقت در بطن قضیه متوجه می‌شویم که در این دو آیه شریفة هیچ گونه خلاف قاعده ای رخ نداده است، بلکه هر آنچه هست مطابق با قواعد و اصول نحوی می‌باشد. البته پاسخ این اشکال(که حقیقتا اشکال نیست)، در اصلی که نحویین در باب نعت بیان داشته اند، داده شده است و آن اصل هم بدین شرح است👇🏿 🔰 در نعت این است که باشد. یا یا یا پاسخ این سوال در کلام جمهور در آنجایی است که فرموده اند: نعتی که حکما وصف مشتق باشد، صلاحیت صفت واقع شدن را دارد. بعبارت اخری دو اسم "اعجمیا" و "شرقیا" از اسماء منسوب هستند، که معنایشان به ترتیب "منسوب الی أعجم" و "منسوب الی شرق" است، و در حکم و معنا، وصفِ مشتق هستند. ✏: قرار گرفتن اسماء اشاره بعنوان از جمله همین موارد است که نعت بصورت حکمی، وصفِ مشتق است. 🍀مانند: اعجبت بمحمد هذا اَی اعجبت بمحمد المشار الیه 📚منابع: النحو العربی، ج۵، ص۱۴ النحو العربی، ج۵، ص۹ ┏━📚📖━━━━━━━━┓    @sarf_v_nahve   join us ┗━━━━━━━━📚📖━┛
👇به جنس؛{مذکر و مونث}👇 : لفظی است که در آن علامت تانیث چه لفظی و چه تقدری وجود ندارد؛ که بر دو قسم است: 1️⃣حقیقی: اسمی است که دلالت بر انسان و حیوان دارد؛ مانند:علی 2️⃣مجازی: اسمی که دلالت بر غیر انسان و حیوان دارد؛ مانند:کتاب ——————————————— : اسمی است که در آن علامت تانیث به طور لفظی و تقدیری وجود دارد؛ مانند: فاطمة،زینب. که بر چهار قسم است: 1️⃣مونث حقیقی لفظی: مونث است که در آن علامت تانیث وجود دارد مانند:فاطمة 2️⃣مونث حقیقی معنوی: مونثی است که علامت تانیث در آن تقدیری است؛ مانند: زینب 3️⃣مونث مجازی لفظی: مونثی است که دلالت بر حیوان و انسان نمی کند و علامت تانیث دارد؛ مانند:صحراء،طلحة 4️⃣مونث مجازی معنوی: مونثی است که دلالت بر حیوان و انسان نمی کند و علامت تانیث هم ندارد؛ مانند:عین ┏━📚📖━━━━━━━━┓    @sarf_v_nahve   join us ┗━━━━━━━━📚📖━┛
👇به حرف آخر؛{صحیح و غیرصحیح}👇 : اسمی است که آخر آن الف و یاء زائده نباشد و یا همزه ماقبل الف زائده نباشد؛ مانند: فاطمة،حبّ : 1-مقصور 2-منقوص 3-ممدود —————————————— : اسمی است که ملحق می شود به صحیح و آن شبه صحیح است{اسمی است که ختم میشود به واو و یاء ماقبل ساکن؛ مانند: دلو،ظبی
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
┏━📚📖━━━━━━━━┓    @sarf_v_nahve   join us ┗━━━━━━━━📚📖━┛
احکام ساخت جمع مؤنث سالم👆🏻 https://onlinehawzah.com/%D8%B5%D8%B1%D9%81-%D8%B3%D8%A7%D8%AF%D9%87/ ┏━📚📖━━━━━━━━┓    @sarf_v_nahve   join us ┗━━━━━━━━📚📖━┛
برای این صوت‌های «فدك في التأریخ» وقت بذارید و همه رو گوش بدین. در قوی شدن تجزیه و ترکیب و متن خوانی کتب عربی خیلی مؤثره
🖌 و دعای هفتم صحیفه‌ی سجّادیّه 🍀و لَا تَشْغَلْنِي بِالِاهْتِمَامِ عَنْ تَعَاهُدِ فُرُوضِكَ وَ اسْتِعْمَالِ سُنَّتِكَ. فَقَدْ ضِقْتُ لِمَا نَزَلَ بِي یَا رَبِّ ذَرْعاً، وَ امْتَلَأْتُ بِحَمْلِ مَا حَدَثَ عَلَيَّ هَمّاً 🍀و مرا به سبب گرفتاری، از انجام دادنِ واجبات و پیروی آیین خود بازمدار.‌ ای پروردگارِ من! از آنچه بر سرم آمده، از جهت توان به تنگ آمدم و به‌خاطر تحمّلِ آن چه بر من عارض شده، از جهت دغدغه آکنده گشته‌ام. «و»: عاطفه «لا تشغلْني»: «لا» ناهیه، «تشغلْ» فعل مجزوم، فاعلش أنت مستتر، «ن» وقایه، «ي» مفعول به «بالإهتمام»: جار و مجرور متعلّق به لا تشغلني، «ب» سببیت، «الإهتمام» مجرور و مصدر باب افتعال «عَن تعاعد»: جار و مجرور متعلّق به لا تشغلني، «عَن» حرف جر، «تعاهُد» مجرور، مصدر باب تفاعل و مضاف «فروض»: مضاف إلیه، جمع مکسّر، مضاف «ك»: مضاف إلیه، ضمیر متّصل مجروری «و»: عاطفه «استعمال»: معطوف به تعاهد، مصدر باب استفعال، مضاف «سُنّة»: مضاف إلیه و مضاف «ك»: مضاف إلیه، ضمیر متّصل مجروری «ف»: استینافیه «قد»: حرف تحقیق «ضقتُ»: فعل و فاعلش «تُ»، از ریشه‌ی ض‌ي‌ق «قد ضقتُ»: ماضیِ نقلی «لِما»: جار و مجرور متعلّق به ضقتُ، «لـِ» حرف جر، «ما» اسم موصول «نزل»: فعل ماضی، صله، فاعلش هو مستتر که عائد صله‌ است. «بي»: جار و مجرور متعلّق به نزل، «ب» الصاق، «ي» ضمیر متّصل مجروری «یا رَبِّ»: «یا» حرف نداء، جانشین فعلِ «أُنادي»، «ربِّ» مفعول به برای فعل اُنادي، ربِّ در اصل ربّي بوده که یاء متکلّم حذف شده و کسره‌ی ماقبل یاء باقی‌مانده است. «ذَرْعاً»: تمییز نسبت برای برطرف کردن ابهام در نسبت ضقتُ «و»: عاطفه «امتلأتُ»: فعل ماضی صیغه‌ی سیزدهم، فاعلش «تُ»، این فعل عطف شده است به فعل «ضقتُ» «بِحَمْلِ»: جار و مجرور متعلّق به امتلأتُ، «ب» سببیت، «حمل» مجرور و مضاف «ما»: اسم موصول مشترک، مضاف إلیه و محلّاً مجرور «حَدَثَ»: فعل ماضی، صله، فاعلش هو مستتر که به «ما» بر می‌گردد. «عَليَّ»: جار و مجرور متعلّق به حدث «هَمّاً»: تمییز نسبت برای نسبت امتلأتُ 🍀 «لا تشغلني…»: عطف شده است به «صلِّ…» و چون جمله‌یصلِّ محلّی از اعراب ندارد، این جمله هم به تبع محلّی از اعراب ندارد. «قد ضقتُ…»: جمله‌ی مستأنفه و محلّی از اعراب ندارد. «نَزَلَ…»: جمله‌ی صله و محلّی از اعراب ندارد. «یا ربِّ»: جمله‌ی معترضه و محلّی از اعراب ندارد. «امتلأتُ…»: عطف به جمله‌ی «قد ضقتُ» شده است که مستأنفه است؛ بنابراین محلّی از اعراب ندارد. «حَدَثَ»: جمله‌ی صله و محلّی از اعراب ندارد. ┏━📚📖━━━━━━━━┓ @sarf_v_nahve join us ┗━━━━━━━━📚📖━┛
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
┏━📚📖━━━━━━━━┓    @sarf_v_nahve   join us ┗━━━━━━━━📚📖━┛
دوستان اگه سؤالی بود، ما در خدمتیم 🙏🏻
🖌 و دعای هفتم صحیفه‌ی سجّادیّه 🍀 و أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَىٰ کَشْفِ مَا مُنِیتُ بِهِ، وَ دَفْعِ مَا وَقَعْتُ فيه 🍀 و تنها تو می‌توانی آن‌چه به آن مبتلا شدم را از میان برداری و آنچه را بدان گرفتار آمده‌ام دور کنی. «و»: احتمال دارد که عاطفه باشد و احتمال دارد که حالیه باشد. «أنتَ»: مبتدا «القادر»: اسم فاعل، خبر «علیٰ کشفِ»: جار و مجرور متعلّق به القادِر، «کشفِ» مضاف «ما»: اسم موصول مشترک محلّاً مجرور، مضاف إلیه «مُنیتُ»: فعل ماضی مجهول، فاعلش «تُ»، صله «به»: جار و مجرور متعلّق به مُنیتُ، «ـه» ضمیر عائد صله‌ «و»: عاطفه «دفعِ»: عطف شده است به «کشفِ»، مضاف «ما»: اسم موصول مشترک محلّاً مجرور، مضاف إلیه «وقعتُ»: فعل ماضی معلوم، فاعلش «تُ»، صله «فیه»: جار و مجرور متعلّق به وقعتُ، «ـه» ضمیر عائد صله‌ 🍀 «أنتَ القادر»: عطف شده است به جمله‌ی مستأنفه و محلّی از اعراب ندارد. «مُنیتُ»: جمله‌ی صله و محلّی از اعراب ندارد. «وقعتُ»: جمله‌ی صله و محلّی از اعراب ندارد. ┏━📚📖━━━━━━━━┓ @sarf_v_nahve join us ┗━━━━━━━━📚📖━┛