#شماره ۶۳۱
وعد/ یوعد: وعده دادن، قول دادن
ماضی👇
هوّه وعد: وعده داد
هیّه وعدت: وعده داد
همّه وعدو: وعده دادند
هنّه وعدن: وعده دادند
انته وعدت: وعده دادی
انتی وعدتی: وعده دادی
انتو وعدتو: وعده دادید
انتن وعدتن: وعده دادید
انی وعدت: وعده دادم
احنه وعدنه: وعده دادیم
مضارع👇
هوّه یوعد: وعده می دهد
هیّه توعد: وعده می دهد
همّه یوعدون: وعده می دهند
هنّه یوعدن: وعده می دهند
انته توعد: وعده می دهی
انتی توعدین: وعده می دهی
انتو توعدون: وعده می دهید
انتن توعدن: وعده می دهید
انی اوعد: وعده می دهم
احنه نوعد: وعده می دهیم
امر👇
اوعد: وعده بده
اوعدی: وعده بده
اوعدو: وعده بدهید
اوعدن: وعده بدهید
نهی👇
لا توعد: وعده نده
لا توعدین: وعده نده
لا توعدون: وعده ندهید
لا توعدن: وعده ندهید
اسم فاعل👇
واعد: وعده داده است، وعده داده ای، وعده داده ام
واعده: وعده داده است، وعده داده ای، وعده داده ام
واعدین: وعده داده اند، وعده داده اید، وعده داده ایم
واعدات: وعده داده اند، وعده داده اید، وعده داده ایم
https://eitaa.com/sarfeafalelahjeiraqi
#شماره ۶۳۲
جاز/ یجوز : رد شدن، عبور کردن، گذشتن
ماضی👇
هوّه جاز: عبور کرد
هیّه جازت: عبور کرد
همّه جازو: عبور کردند
هنّه جازن: عبور کردند
انته جزت: عبور کردی
انتی جزتی: عبور کردی
انتو جزتو: عبور کردید
انتن جزتن: عبور کردید
انی جزت: عبور کردم
احنه جزنه: عبور کردیم
مضارع👇
هوّه یجوز: عبور می کند
هیّه تجوز: عبور می کند
همّه یجوزون: عبور می کنند
هنّه یجوزن: عبور می کنند
انته تجوز: عبور می کنی
انتی تجوزین: عبور می کنی
انتو تجوزون: عبور می کنید
انتن تجوزن: عبور می کنید
انی اجوز: عبور می کنم
احنه نجوز: عبور می کنیم
امر👇
جوز: عبور کن
جوزی: عبور کن
جوزو: عبور کنید
جوزن: عبور کنید
نهی👇
لا تجوز: عبور نکن
لا تجوزین: عبور نکن
لا تجوزون: عبور نکنید
لا تجوزن: عبور نکنید
اسم فاعل👇
جایز: عبور کرده است، عبور کرده ای، عبور کرده ام
جایزه: عبور کرده است، عبور کرده ای، عبور کرده ام
جایزین: عبور کرده اند، عبور کرده اید، عبور کرده ایم
جایزات: عبور کرده اند، عبور کرده اید، عبور کرده ایم
https://eitaa.com/sarfeafalelahjeiraqi
#شماره ۶۳۳
نشل/ ینشل: سرماخورد، سرما می خورد ( سرماخوردن)
ماضی👇
هوّه نشل: سرما خورد
هیّه نشلت: سرما خورد
همّه نشلو: سرما خوردند
هنّه نشلن: سرما خوردند
انته نشلت: سرما خوردی
انتی نشلتی: سرما خوردی
انتو نشلتو: سرما خوردید
انتن نشلتن: سرما خوردید
انی نشلت: سرما خوردم
احنه نشلنه: سرما خوردیم
مضارع👇
هوّه ینشل: سرما می خورد
هیّه تنشل: سرما می خورد
همّه ینشلون: سرما می خورند
هنّه ینشلن: سرما می خورند
انته تنشل: سرما می خوری
انتی تنشلین: سرما می خوری
انتو تنشلون: سرما می خورید
انتن تنشلن: سرما می خورید
انی انشل: سرما می خورم
احنه ننشل: سرما می خوریم
امر👇
انشل: سرما بخور
انشلی: سرما بخور
انشلو: سرما بخورید
انشلن: سرما بخورید
نهی👇
لا تنشل: سرما نخور
لا تنشلین: سرما نخور
لا تنشلون: سرما نخورید
لا تنشلن: سرما نخورید
اسم فاعل👇
ناشل: سرما خورده است، سرما خورده ای، سرما خورده ام
ناشله: سرما خورده است، سرما خورده ای، سرما خورده ام
ناشلین: سرما خورده اند، سرما خورده اید، سرما خورده ایم
ناشلات: سرما خورده اند، سرما خورده اید، سرما خورده ایم
https://eitaa.com/sarfeafalelahjeiraqi
در شماره ۶۳۴ فعل استبرد/ یستبرد صرف شده که هم معنی با این فعل می باشد.
#شماره ۶۳۴
استبرد/ یستبرد: سرما خورد، سرما میخورد (سرما خوردن)
ماضی👇
هوّه استبرد: سرما خورد
هیّه استبردت: سرما خورد
همّه استبردو: سرما خوردند
هنّه استبردن: سرما خوردند
انته استبردت: سرما خوردی
انتی استبردتی: سرما خوردی
انتو استبردتو: سرما خوردید
انتن استبردتن: سرما خوردید
انی استبردت: سرما خوردم
احنه استبردنه: سرما خوردیم
مضارع👇
هوّه یستبرد: سرما می خورد
هیّه تستبرد: سرما می خورد
همّه یستبردون: سرما می خورند
هنّه یستبردن: سرما می خورند
انته تستبرد: سرما می خوری
انتی تستبردین: سرما می خوری
انتو تستبردون: سرما می خورید
انتن تستبردن: سرما می خورید
انی استبرد: سرما می خورم
احنه نستبرد: سرما می خوریم
امر👇
استبرد: سرما بخور
استبردی: سرما بخور
استبردو: سرما بخورید
استبردن: سرما بخورید
نهی👇
لا تستبرد: سرما نخور
لا تستبردین: سرما نخور
لا تستبردون: سرما نخورید
لا تستبردن: سرما نخورید
اسم فاعل👇
مستبرد: سرما خورده است، سرما خورده ای، سرما خورده ام
مستبرده: سرما خورده است، سرما خورده ای، سرما خورده ام
مستبردین: سرما خورده اند، سرما خورده اید، سرما خورده ایم
مستبردات: سرما خورده اند، سرما خورده اید، سرما خورده ایم
https://eitaa.com/sarfeafalelahjeiraqi
در شماره ۶۳۳ فعل نشل/ ینشل صرف شده که هم معنی با این فعل می باشد.
#شماره ۶۳۵
داخ/ یدوخ: گیج شد، گیج می شود ( گیج شدن)
ماضی👇
هوّه داخ: گیج شد
هیّه داخت: گیج شد
همّه داخو: گیج شدند
هنّه داخن: گیج شدند
انته دخت: گیج شدی
انتی دختی: گیج شدی
انتو دختو: گیج شدید
انتن دختن: گیج شدید
انی دخت: گیج شدم
احنه دخنه: گیج شدیم
مضارع👇
هوّه یدوخ: گیج می شود
هیّه تدوخ: گیج می شود
همّه یدوخون: گیج می شوند
هنّه یدوخن: گیج می شوند
انته تدوخ: گیج می شوی
انتی تدوخین: گیج می شوی
انتو تدوخون: گیج می شوید
انتن تدوخن: گیج می شوید
انی ادوخ: گیج می شوم
احنه ندوخ: گیج می شویم
امر👇
دوخ: گیج شو
دوخی: گیج شو
دوخو: گیج شوید
دوخن: گیج شوید
نهی👇
لا تدوخ: گیج نشو
لا تدوخین: گیج نشو
لا تدوخون: گیج نشوید
لا تدوخن: گیج نشوید
اسم فاعل👇
دایخ: گیج شده است، گیج شده ای، گیج شده ام
دایخه: گیج شده است، گیج شده ای، گیج شده ام
دایخین: گیج شده اند، گیج شده اید، گیج شده ایم
دایخات: گیج شده اند، گیج شده اید، گیج شده ایم
https://eitaa.com/sarfeafalelahjeiraqi
#شماره ۶۳۶
دوّخ/ یدوّخ: گیج کرد، گیج می کند ( گیج کردن)
ماضی👇
هوّه دوّخ : گیج کرد
هیّه دوّخت: گیج کرد
همّه دوّخو: گیج کردند
هنّه دوّخن: گیج کردند
انته دوّخت: گیج کردی
انتی دوّختی: گیج کردی
انتو دوّختو: گیج کردید
انتن دوّختن: گیج کردید
انی دوّخت: گیج کردم
احنه دوّخنه: گیج کردیم
مضارع👇
هوّه یدوّخ: گیج می کند
هیّه تدوّخ: گیج می کند
همّه یدوّخون: گیج می کنند
هنّه یدوّخن: گیج می کنند
انته تدوّخ: گیج می کنی
انتی تدوّخین: گیج می کنی
انتو تدوّخون: گیج می کنید
انتن تدوّخن: گیج می کنید
انی ادوّخ: گیج می کنم
احنه ندوّخ: گیج می کنیم
امر👇
دوّخ: گیج کن
دوّخی: گیج کن
دوّخو: گیج کنید
دوّخن: گیج کنید
نهی👇
لا تدوّخ: گیج نکن
لا تدوّخین: گیج نکن
لا تدوّخون: گیج نکنید
لا تدوّخن: گیج نکنید
اسم فاعل👇
مدوّخ: گیج کرده است، گیج کرده ای، گیج کرده ام
مدوّخه: گیج کرده است، گیج کرده ای، گیج کرده ام
مدوّخین: گیج کرده اند، گیج کرده اید، گیج کرده ایم
مدوّخات: گیج کرده اند، گیج کرده اید، گیج کرده ایم
https://eitaa.com/sarfeafalelahjeiraqi