#شماره ۵۱۱
فاد/ یفيد: فایده رساند، فایده می رساند (فایده رساندن)
ماضی👇
هوّه فاد: فایده رساند
هیّه فادت: فایده رساند
همّه فادو: فایده رساندند
هنّه فادن: فایده رساندند
انته فدت: فایده رساندی
انتی فدتی: فایده رساندی
انتو فدتو: فایده رساندید
انتن فدتن: فایده رساندید
انی فدت: فایده رساندم
احنه فدنه: فایده رساندیم
مضارع👇
هوّه یفيد: فایده می رساند
هیّه تفيد: فایده می رساند
همّه یفيدون: فایده می رسانند
هنّه یفيدن: فایده می رسانند
انته تفيد: فایده می رسانی
انتی تفيدين: فایده می رسانی
انتو تفيدون: فایده می رسانید
انتن تفيدن: فایده می رسانید
انی افيد: فایده می رسانم
احنه نفيد: فایده می رسانیم
امر👇
فيد: فایده برسان
فيدی: فایده برسان
فيدو: فایده برسانید
فيدن: فایده برسانید
نهی👇
لا تفيد: فایده نرسان
لا تفيدين: فایده نرسان
لا تفيدون: فایده نرسانید
لا تفيدن: فایده نرسانید
اسم فاعل👇
فايد: فایده رسانده است، فایده رسانده ای، فایده رسانده ام
فایده: فایده رسانده است، فایده رسانده ای، فایده رسانده ام
فایدین: فایده رسانده اند، فایده رسانده اید، فایده رسانده ایم
فایدات: فایده رسانده اند، فایده رسانده اید، فایده رسانده ایم
https://eitaa.com/sarfeafalelahjeiraqi
این فعل به صورت فاد/ یفید هم استفاده میشود، ولی در عراق بیشتر فاد/ یفاد کاربرد دارد.
و در معنا و ریشه مشابه فعل ۲۲۸ می باشد.(استفاد/ یستفاد)
#شماره ۵۱۲
لزگ/ یلزگ: چسباند، می چسباند (چسباندن)
ماضی👇
هوّه لزگ: چسباند
هیّه لزگت: چسباند
همّه لزگو: چسباندند
هنّه لزگن: چسباندند
انته لزگت: چسباندی
انتی لزگتی: چسباندی
انتو لزگتو: چسباندید
انتن لزگتن: چسباندید
انی لزگت: چسباندم
احنه لزگنه: چسباندیم
مضارع👇
هوّه یلزگ: می چسباند
هیّه تلزگ: می چسباند
همّه یلزگون: می چسبانند
هنّه یلزگن: می چسبانند
انته تلزگ: می چسبانی
انتی تلزگین: می چسبانی
انتو تلزگون: می چسبانید
انتن تلزگن: می چسبانید
انی الزگ: می چسبانم
احنه نلزگ: می چسبانیم
امر👇
الزگ: بچسبان
الزگی: بچسبان
الزگو: بچسبانید
الزگن: بچسبانید
نهی👇
لا تلزگ: نچسبان
لا تلزگین: نچسبان
لا تلزگون: نچسبانید
لا تلزگن: نچسبانید
اسم فاعل👇
لازگ: چسبانده است، چسبانده ای، چسبانده ام
لازگه: چسبانده است، چسبانده ای، چسبانده ام
لازگین: چسبانده اند، چسبانده اید، چسبانده ایم
لازگات: چسبانده اند، چسبانده اید، چسبانده ایم
https://eitaa.com/sarfeafalelahjeiraqi
#شماره ۵۱۳
کتل/ یکتل: کتک زد، کتک می زند (کتک زدن، زدن)
ماضی👇
هوّه کتل: کتک زد
هیّه کتلت: کتک زد
همّه کتلو: کتک زدند
هنّه کتلن: کتک زدند
انته کتلت: کتک زدی
انتی کتلتی: کتک زدی
انتو کتلتو: کتک زدید
انتن کتلتن: کتک زدید
انی کتلت: کتک زدم
احنه کتلنه: کتک زدیم
مضارع👇
هوّه یکتل: کتک می زند
هیّه تکتل: کتک می زند
همّه یکتلون: کتک می زنند
هنّه یکتلن: کتک می زنند
انته تکتل: کتک می زنی
انتی تکتلین: کتک می زنی
انتو تکتلون: کتک می زنید
انتن تکتلن: کتک می زنید
انی اکتل: کتک می زنم
احنه نکتل: کتک می زنیم
امر👇
اکتل: کتک بزن
اکتلی: کتک بزن
اکتلو: کتک بزنید
اکتلن: کتک بزنید
نهی👇
لا تکتل: کتک نزن
لا تکتلین: کتک نزن
لا تکتلون: کتک نزنید
لا تکتلن: کتک نزنید
اسم فاعل👇
کاتل: کتک زده است، کتک زده ای، کتک زده ام
کاتله: کتک زده است، کتک زده ای، کتک زده ام
کاتلین: کتک زده اند، کتک زده اید، کتک زده ایم
کاتلات: کتک زده اند، کتک زده اید، کتک زده ایم
https://eitaa.com/sarfeafalelahjeiraqi
#شماره ۵۱۴
ضرب/ یضرب: زد، می زند (زدن)
ماضی👇
هوّه ضرب: زد
هیّه ضربت: زد
همّه ضربو: زدند
هنّه ضربن: زدند
انته ضربت: زدی
انتی ضربتی: زدی
انتو ضربتو: زدید
انتن ضربتن: زدید
انی ضربت: زدم
احنه ضربنه: زدیم
مضارع👇
هوّه یضرب: می زند
هیّه تضرب: می زند
همّه یضربون: می زنند
هنّه یضربن: می زنند
انته تضرب: می زنی
انتی تضربین: می زنی
انتو تضربون: می زنید
انتن تضربن: می زنید
انی اضرب: می زنم
احنه نضرب: می زنیم
امر👇
اضرب: بزن
اضربی: بزن
اضربو: بزنید
اضربن: بزنید
نهی👇
لا تضرب: نزن
لا تضربین: نزن
لا تضربون: نزنید
لا تضربن: نزنید
اسم فاعل👇
ضارب: زده است، زده ای، زده ام
ضاربه: زده است، زده ای، زده ام
ضاربین: زده اند، زده اید، زده ایم
ضاربات: زده اند، زده اید، زده ایم
https://eitaa.com/sarfeafalelahjeiraqi
#شماره ۵۱۵
گح/ یگح: سرفه کرد، سرفه می کند (سرفه کردن)
ماضی👇
هوّه گح: سرفه کرد
هیّه گحت: سرفه کرد
همّه گحو: سرفه کردند
هنّه گحن: سرفه کردند
انته گحیت: سرفه کردی
انتی گحیتی: سرفه کردی
انتو گحیتو: سرفه کردید
انتن گحیتن: سرفه کردید
انی گحیت: سرفه کردم
احنه گحینه: سرفه کردیم
مضارع👇
هوّه یگح: سرفه می کند
هیّه تگح: سرفه می کند
همّه یگحون: سرفه می کنند
هنّه یگحن: سرفه می کنند
انته تگح: سرفه می کنی
انتی تگحین: سرفه می کنی
انتو تگحون: سرفه می کنید
انتن تگحن: سرفه می کنید
انی اگح: سرفه می کنم
احنه نگح: سرفه می کنیم
امر👇
گح: سرفه کن
گحی: سرفه کن
گحو: سرفه کنید
گحن: سرفه کنید
نهی👇
لا تگح: سرفه نکن
لا تگحین: سرفه نکن
لا تگحون: سرفه نکنید
لا تگحن: سرفه نکنید
اسم فاعل👇
گاح: سرفه کرده است، سرفه کرده ای، سرفه کرده ام
گاحه: سرفه کرده است، سرفه کرده ای، سرفه کرده ام
گاحین: سرفه کرده اند، سرفه کرده اید، سرفه کرده ایم
گاحات: سرفه کرده اند، سرفه کرده اید، سرفه کرده ایم
https://eitaa.com/sarfeafalelahjeiraqi
#شماره ۵۱۶
انترس/ ینترس: پُر شد، پُر می شود (پُر شدن)
ماضی👇
هوّه انترس: پُر شد
هیّه انترست: پُر شد
همّه انترسو: پُر شدند
هنّه انترسن: پُر شدند
انته انترست: پُر شدی
انتی انترستی: پُر شدی
انتو انترستو: پُر شدید
انتن انترستن: پُر شدید
انی انترست: پُر شدم
احنه انترسنه: پُر شدیم
مضارع👇
هوّه ینترس: پُر می شود
هیّه تنترس: پُر می شود
همّه ینترسون: پُر می شوند
هنّه ینترسن: پُر می شوند
انته تنترس: پُر می شوی
انتی تنترسین: پُر می شوی
انتو تنترسون: پُر می شوید
انتن تنترسن: پُر می شوید
انی انترس: پُر می شوم
احنه ننترس: پُر می شویم
امر👇
انترس: پُر شو
انترسی: پُر شو
انترسو: پُر شوید
انترسن: پُر شوید
نهی👇
لا تنترس: پُر نشو
لا تنترسین: پُر نشو
لا تنترسون: پُر نشوید
لا تنترسن: پُر نشوید
اسم فاعل👇
منترس: پُر شده است، پُر شده ای، پُر شده ام
منترسه: پُر شده است، پُر شده ای، پُر شده ام
منترسین: پُر شده اند، پُر شده اید، پُر شده ایم
منترسات: پُر شده اند، پُر شده اید، پُر شده ایم
https://eitaa.com/sarfeafalelahjeiraqi
این فعل هم معنا با فعل امتلاء/ یمتلاء می باشد.
#شماره ۵۱۷
أجّر/ یأجّر: اجاره کرد، اجاره می کند (اجاره کردن)
ماضی👇
هوّه أجّر: اجاره کرد
هیّه أجّرت: اجاره کرد
همّه أجّرو: اجاره کردند
هنّه أجّرن: اجاره کردند
انته أجّرت: اجاره کردی
انتی أجّرتی: اجاره کردی
انتو أجّرتو: اجاره کردید
انتن أجّرتن: اجاره کردید
انی أجّرت: اجاره کردم
احنه أجّرنه: اجاره کردیم
مضارع👇
هوّه یأجّر: اجاره می کند
هیّه تأجّر: اجاره می کند
همّه یأجّرون: اجاره می کنند
هنّه یأجّرن: اجاره می کنند
انته تأجّر: اجاره می کنی
انتی تأجّرین: اجاره می کنی
انتو تأجّرون: اجاره می کنید
انتن تأجّرن: اجاره می کنید
انی اأجّر: اجاره می کنم
احنه نأجّر: اجاره می کنیم
امر👇
أجّر: اجاره کن
أجّری: اجاره کن
أجّرو: اجاره کنید
أجّرن: اجاره کنید
نهی👇
لا تأجّر: اجاره نکن
لا تأجّرین: اجاره نکن
لا تأجّرون: اجاره نکنید
لا تأجّرن: اجاره نکنید
اسم فاعل👇
مأجّر: اجاره کرده است، اجاره کرده ای، اجاره کرده ام
مأجّره: اجاره کرده است، اجاره کرده ای، اجاره کرده ام
مأجّرین: اجاره کرده اند، اجاره کرده اید، اجاره کرده ایم
مأجّرات: اجاره کرده اند، اجاره کرده اید، اجاره کرده ایم
https://eitaa.com/sarfeafalelahjeiraqi
#شماره ۵۱۸
مزّگ/ یمزّگ: پاره کرد، پاره می کند (پاره کردن)
ماضی👇
هوّه مزّگ: پاره کرد
هیّه مزّگت: پاره کرد
همّه مزّگو: پاره کردند
هنّه مزّگن: پاره کردند
انته مزّگت: پاره کردی
انتی مزّگتی: پاره کردی
انتو مزّگتو: پاره کردید
انتن مزّگتن: پاره کردید
انی مزّگت: پاره کردم
احنه مزّگنه: پاره کردیم
مضارع👇
هوّه یمزّگ: پاره می کند
هیّه تمزّگ: پاره می کند
همّه یمزّگون: پاره می کنند
هنّه یمزّگن: پاره می کنند
انته تمزّگ: پاره می کنی
انتی تمزّگین: پاره می کنی
انتو تمزّگون: پاره می کنید
انتن تمزّگن: پاره می کنید
انی امزّگ: پاره می کنم
احنه نمزّگ: پاره می کنیم
امر👇
مزّگ: پاره کن
مزّگی: پاره کن
مزّگو: پاره کنید
مزّگن: پاره کنید
نهی👇
لا تمزّگ: پاره نکن
لا تمزّگین: پاره نکن
لا تمزّگون: پاره نکنید
لا تمزّگن: پاره نکنید
اسم فاعل👇
ممزّگ: پاره کرده است، پاره کرده ای، پاره کرده ام
ممزّگه: پاره کرده است، پاره کرده ای، پاره کرده ام
ممزّگین: پاره کرده اند، پاره کرده اید، پاره کرده ایم
ممزّگات: پاره کرده اند، پاره کرده اید، پاره کرده ایم
https://eitaa.com/sarfeafalelahjeiraqi
قبلا در شماره ۲۱۵ فعل شگّ/ یشگّ صرف شده که به همین معناست.
#شماره ۵۱۹
تمزّگ/ یتمزّگ: پاره شد، پاره می شود (پاره شدن)
ماضی👇
هوّه تمزّگ: پاره شد
هیّه تمزّگت: پاره شد
همّه تمزّگو: پاره شدند
هنّه تمزّگن: پاره شدند
انته تمزّگت: پاره شدی
انتی تمزّگتی: پاره شدی
انتو تمزّگتو: پاره شدید
انتن تمزّگتن: پاره شدید
انی تمزّگت: پاره شدم
احنه تمزّگنه: پاره شدیم
مضارع👇
هوّه یتمزّگ: پاره می شود
هیّه تتمزّگ: پاره می شود
همّه یتمزّگون: پاره می شوند
هنّه یتمزّگن: پاره می شوند
انته تتمزّگ: پاره می شوی
انتی تتمزّگین: پاره می شوی
انتو تتمزّگون: پاره می شوید
انتن تتمزّگن: پاره می شوید
انی اتمزّگ: پاره می شوم
احنه نتمزّگ: پاره می شویم
امر👇
تمزّگ: پاره شو
تمزّگی: پاره شو
تمزّگو: پاره شوید
تمزّگن: پاره شوید
نهی👇
لا تتمزّگ: پاره نشو
لا تتمزّگین: پاره نشو
لا تتمزّگون: پاره نشوید
لا تتمزّگن: پاره نشوید
اسم فاعل👇
متمزّگ: پاره شده است، پاره شده ای، پاره شده ام
متمزّگه: پاره شده است، پاره شده ای، پاره شده ام
متمزّگین: پاره شده اند، پاره شده اید، پاره شده ایم
متمزّگات: پاره شده اند، پاره شده اید، پاره شده ایم
https://eitaa.com/sarfeafalelahjeiraqi
#شماره ۵۲۰
اشتکی/ یشتکی: شکایت کرد، شکایت می کند (شکایت کردن)
ماضی👇
هوّه اشتکی: شکایت کرد
هیّه اشتکت: شکایت کرد
همّه اشتکو: شکایت کردند
هنّه اشتکن: شکایت کردند
انته اشتکیت: شکایت کردی
انتی اشتکیتی: شکایت کردی
انتو اشتکیتو: شکایت کردید
انتن اشتکیتن: شکایت کردید
انی اشتکیت: شکایت کردم
احنه اشتکینه: شکایت کردیم
مضارع👇
هوّه یشتکی: شکایت می کند
هیّه تشتکی: شکایت می کند
همّه یشتکون: شکایت می کنند
هنّه یشتکن: شکایت می کنند
انته تشتکی: شکایت می کنی
انتی تشتکین: شکایت می کنی
انتو تشتکون: شکایت می کنید
انتن تشتکن: شکایت می کنید
انی اشتکی: شکایت می کنم
احنه نشتکی: شکایت می کنیم
امر👇
اشتکی: شکایت کن
اشتکی: شکایت کن
اشتکو: شکایت کنید
اشتکن: شکایت کنید
نهی👇
لا تشتکی: شکایت نکن
لا تشتکین: شکایت نکن
لا تشتکون: شکایت نکنید
لا تشتکن: شکایت نکنید
اسم فاعل👇
مشتکی: شکایت کرده است، شکایت کرده ای، شکایت کرده ام
مشتکیه: شکایت کرده است، شکایت کرده ای، شکایت کرده ام
مشتکین: شکایت کرده اند، شکایت کرده اید، شکایت کرده ایم
مشتکیات: شکایت کرده اند، شکایت کرده اید، شکایت کرده ایم
https://eitaa.com/sarfeafalelahjeiraqi
#شماره ۵۲۱
تعجّب/ یتعجّب: تعجب کرد، تعجب می کند (تعجب کردن)
ماضی👇
هوّه تعجّب: تعجب کرد
هیّه تعجّبت: تعجب کرد
همّه تعجّبو: تعجب کردند
هنّه تعجّبن: تعجب کردند
انته تعجّبت: تعجب کردی
انتی تعجّبتی: تعجب کردی
انتو تعجّبتو: تعجب کردید
انتن تعجّبتن: تعجب کردید
انی تعجّبت: تعجب کردم
احنه تعجّبنه: تعجب کردیم
مضارع👇
هوّه یتعجّب: تعجب می کند
هیّه تتعجّب: تعجب می کند
همّه یتعجّبون: تعجب می کنند
هنّه یتعجّبن: تعجب می کنند
انته تتعجّب: تعجب می کنی
انتی تتعجّبین: تعجب می کنی
انتو تتعجّبون: تعجب می کنید
انتن تتعجّبن: تعجب می کنید
انی اتعجّب: تعجب می کنم
احنه نتعجّب: تعجب می کنیم
امر👇
تعجّب: تعجب کن
تعجّبی: تعجب کن
تعجّبو: تعجب کنید
تعجّبن: تعجب کنید
نهی👇
لا تتعجّب: تعجب نکن
لا تتعجّبین: تعجب نکن
لا تتعجّبون: تعجب نکنید
لا تتعجّبن: تعجب نکنید
اسم فاعل👇
متعجّب: تعجب کرده است، تعجب کرده ای، تعجب کرده ام
متعجّبه: تعجب کرده است، تعجب کرده ای، تعجب کرده ام
متعجّبین: تعجب کرده اند، تعجب کرده اید، تعجب کرده ایم
متعجّبات: تعجب کرده اند، تعجب کرده اید، تعجب کرده ایم
https://eitaa.com/sarfeafalelahjeiraqi
در شماره ۳۴۳ فعل استغرب/ یستغرب صرف شده که به همین معناست.
#شماره ۵۲۲
نزع/ ینزع: در آورد، در می آورد (در آوردن لباس)
ماضی👇
هوّه نزع: در آورد
هیّه نزعت: در آورد
همّه نزعو: در آوردند
هنّه نزعن: در آوردند
انته نزعت: در آوردی
انتی نزعتی: در آوردی
انتو نزعتو: در آوردید
انتن نزعتن: در آوردید
انی نزعت: در آوردم
احنه نزعنه: در آوردیم
مضارع👇
هوّه ینزع: در می آورد
هیّه تنزع: در می آورد
همّه ینزعون: در می آورند
هنّه ینزعن: در می آورند
انته تنزع: در می آوری
انتی تنزعین: در می آوری
انتو تنزعون: در می آورید
انتن تنزعن: در می آورید
انی انزع: در می آورم
احنه ننزع: در می آوریم
امر👇
انزع: در آور
انزعی: در آور
انزعو: در آورید
انزعن: در آورید
نهی👇
لا تنزع: در نیاور
لا تنزعین: در نیاور
لا تنزعون: در نیاورید
لا تنزعن: در نیاورید
اسم فاعل👇
نازع: در آورده است، در آورده ای، در آورده ام
نازعه: در آورده است، در آورده ای، در آورده ام
نازعین: در آورده اند، در آورده اید، در آورده ایم
نازعات: در آورده اند، در آورده اید، در آورده ایم
https://eitaa.com/sarfeafalelahjeiraqi
#شماره ۵۲۳
تشاوف/ یتشاوف: همدیگر را دیدن، با یکدیگر دیدار کردن
ماضی👇
هوّه تشاوف: با دیگری دیدار کرد
هیّه تشاوفت: با دیگری دیدار کرد
همّه تشاوفو: با دیگری دیدار کردند
هنّه تشاوفن: با دیگری دیدار کردند
انته تشاوفت: با دیگری دیدار کردی
انتی تشاوفتی: با دیگری دیدار کردی
انتو تشاوفتو: با دیگری دیدار کردید
انتن تشاوفتن: با دیگری دیدار کردید
انی تشاوفت: با دیگری دیدار کردم
احنه تشاوفنه: با دیگری دیدار کردیم
مضارع👇
هوّه یتشاوف: با دیگری دیدار می کند
هیّه تتشاوف: با دیگری دیدار می کند
همّه یتشاوفون: با دیگری دیدار می کنند
هنّه یتشاوفن: با دیگری دیدار می کنند
انته تتشاوف: با دیگری دیدار می کنی
انتی تتشاوفین: با دیگری دیدار می کنی
انتو تتشاوفون: با دیگری دیدار می کنید
انتن تتشاوفن: با دیگری دیدار می کنید
انی اتشاوف: با دیگری دیدار می کنم
احنه نتشاوف: با دیگری دیدار می کنیم
امر👇
تشاوف: با دیگری دیدار کن
تشاوفی: با دیگری دیدار کن
تشاوفو: با دیگری دیدار کنید
تشاوفن: با دیگری دیدار کنید
نهی👇
لا تتشاوف: با دیگری دیدار نکن
لا تتشاوفین: با دیگری دیدار نکن
لا تتشاوفون: با دیگری دیدار نکنید
لا تتشاوفن: با دیگری دیدار نکنید
اسم فاعل👇
متشاوف: دیدار کرده است، دیدار کرده ای، دیدار کرده ام
متشاوفه: دیدار کرده است، دیدار کرده ای، دیدار کرده ام
متشاوفین: دیدار کرده اند، دیدار کرده اید، دیدار کرده ایم
متشاوفات: دیدار کرده اند، دیدار کرده اید، دیدار کرده ایم
https://eitaa.com/sarfeafalelahjeiraqi
#شماره ۵۲۴
اتفاجه/ یتفاجی: شوکه شد، شوکه می شود (شوکه شدن، غافلگیر شدن)
ماضی👇
هوّه اتفاجه: شوکه شد
هیّه اتفاجت: شوکه شد
همّه اتفاجو: شوکه شدند
هنّه اتفاجن: شوکه شدند
انته اتفاجیت: شوکه شدی
انتی اتفاجیتی: شوکه شدی
انتو اتفاجیتو: شوکه شدید
انتن اتفاجیتن: شوکه شدید
انی اتفاجیت: شوکه شدم
احنه اتفاجینه: شوکه شدیم
مضارع👇
هوّه یتفاجی: شوکه می شود
هیّه تتفاجی: شوکه می شود
همّه یتفاجون: شوکه می شوند
هنّه یتفاجن: شوکه می شوند
انته تتفاجی: شوکه می شوی
انتی تتفاجین: شوکه می شوی
انتو تتفاجون: شوکه می شوید
انتن تتفاجن: شوکه می شوید
انی اتفاجی: شوکه می شوم
احنه نتفاجی: شوکه می شویم
امر👇
اتفاجی: شوکه شو
اتفاجی: شوکه شو
اتفاجو: شوکه شوید
اتفاجن: شوکه شوید
نهی👇
لا تتفاجی: شوکه نشو
لا تتفاجین: شوکه نشو
لا تتفاجون: شوکه نشوید
لا تتفاجن: شوکه نشوید
اسم فاعل👇
متفاجی: شوکه شده است، شوکه شده ای، شوکه شده ام
متفاجیه: شوکه شده است، شوکه شده ای، شوکه شده ام
متفاجین: شوکه شده اند، شوکه شده اید، شوکه شده ایم
متفاجیات: شوکه شده اند، شوکه شده اید، شوکه شده ایم
https://eitaa.com/sarfeafalelahjeiraqi
در شماره ۳۲۳ فعل انصدم/ ینصدم داریم که به همین معناست.
#شماره ۵۲۵
ابتهج/ یبتهج: شاد شد، شاد می شود (شاد شدن)
ماضی👇
هوّه ابتهج: شاد شد
هیّه ابتهجت: شاد شد
همّه ابتهجو: شاد شدند
هنّه ابتهجن: شاد شدند
انته ابتهجت: شاد شدی
انتی ابتهجتی: شاد شدی
انتو ابتهجتو: شاد شدید
انتن ابتهجتن: شاد شدید
انی ابتهجت: شاد شدم
احنه ابتهجنه: شاد شدیم
مضارع👇
هوّه یبتهج: شاد می شود
هیّه تبتهج: شاد می شود
همّه یبتهجون: شاد می شوند
هنّه یبتهجن: شاد می شوند
انته تبتهج: شاد می شوی
انتی تبتهجین: شاد می شوی
انتو تبتهجون: شاد می شوید
انتن تبتهجن: شاد می شوید
انی ابتهج: شاد می شوم
احنه نبتهج: شاد می شویم
امر👇
ابتهج: شاد شو
ابتهجی: شاد شو
ابتهجو: شاد شوید
ابتهجن: شاد شوید
نهی👇
لا تبتهج: شاد نشو
لا تبتهجین: شاد نشو
لا تبتهجون: شاد نشوید
لا تبتهجن: شاد نشوید
اسم فاعل👇
مبتهج: شاد شده است، شاد شده ای، شاد شده ام
مبتهجه: شاد شده است، شاد شده ای، شاد شده ام
مبتهجین: شاد شده اند، شاد شده اید، شاد شده ایم
مبتهجات: شاد شده اند، شاد شده اید، شاد شده ایم
https://eitaa.com/sarfeafalelahjeiraqi