eitaa logo
کانال صرف افعال لهجه عراقی حب الحسین
1.8هزار دنبال‌کننده
0 عکس
0 ویدیو
0 فایل
مشارکت برای عموم آزاد
مشاهده در ایتا
دانلود
۵۱۱ فاد/ یفيد: فایده رساند، فایده می رساند (فایده رساندن) ماضی👇 هوّه فاد: فایده رساند هیّه فادت: فایده رساند همّه فادو: فایده رساندند هنّه فادن: فایده رساندند انته فدت: فایده رساندی انتی فدتی: فایده رساندی انتو فدتو: فایده رساندید انتن فدتن: فایده رساندید انی فدت: فایده رساندم احنه فدنه: فایده رساندیم مضارع👇 هوّه یفيد: فایده می رساند هیّه تفيد: فایده می رساند همّه یفيدون: فایده می رسانند هنّه یفيدن: فایده می رسانند انته تفيد: فایده می رسانی انتی تفيدين: فایده می رسانی انتو تفيدون: فایده می رسانید انتن تفيدن: فایده می رسانید انی افيد: فایده می رسانم احنه نفيد: فایده می رسانیم امر👇 فيد: فایده برسان فيدی: فایده برسان فيدو: فایده برسانید فيدن: فایده برسانید نهی👇 لا تفيد: فایده نرسان لا تفيدين: فایده نرسان لا تفيدون: فایده نرسانید لا تفيدن: فایده نرسانید اسم فاعل👇 فايد: فایده رسانده است، فایده رسانده ای، فایده رسانده ام فایده: فایده رسانده است، فایده رسانده ای، فایده رسانده ام فایدین: فایده رسانده اند، فایده رسانده اید، فایده رسانده ایم فایدات: فایده رسانده اند، فایده رسانده اید، فایده رسانده ایم https://eitaa.com/sarfeafalelahjeiraqi این فعل به صورت فاد/ یفید هم استفاده می‌شود، ولی در عراق بیشتر فاد/ یفاد کاربرد دارد. و در معنا و ریشه مشابه فعل ۲۲۸ می باشد.(استفاد/ یستفاد)
۵۱۲ لزگ/ یلزگ: چسباند، می چسباند (چسباندن) ماضی👇 هوّه لزگ: چسباند هیّه لزگت: چسباند همّه لزگو: چسباندند هنّه لزگن: چسباندند انته لزگت: چسباندی انتی لزگتی: چسباندی انتو لزگتو: چسباندید انتن لزگتن: چسباندید انی لزگت: چسباندم احنه لزگنه: چسباندیم مضارع👇 هوّه یلزگ: می چسباند هیّه تلزگ: می چسباند همّه یلزگون: می چسبانند هنّه یلزگن: می چسبانند انته تلزگ: می چسبانی انتی تلزگین: می چسبانی انتو تلزگون: می چسبانید انتن تلزگن: می چسبانید انی الزگ: می چسبانم احنه نلزگ: می چسبانیم امر👇 الزگ: بچسبان الزگی: بچسبان الزگو: بچسبانید الزگن: بچسبانید نهی👇 لا تلزگ: نچسبان لا تلزگین: نچسبان لا تلزگون: نچسبانید لا تلزگن: نچسبانید اسم فاعل👇 لازگ: چسبانده است، چسبانده ای، چسبانده ام لازگه: چسبانده است، چسبانده ای، چسبانده ام لازگین: چسبانده اند، چسبانده اید، چسبانده ایم لازگات: چسبانده اند، چسبانده اید، چسبانده ایم https://eitaa.com/sarfeafalelahjeiraqi
۵۱۳ کتل/ یکتل: کتک زد، کتک می زند (کتک زدن، زدن) ماضی👇 هوّه کتل: کتک زد هیّه کتلت: کتک زد همّه کتلو: کتک زدند هنّه کتلن: کتک زدند انته کتلت: کتک زدی انتی کتلتی: کتک زدی انتو کتلتو: کتک زدید انتن کتلتن: کتک زدید انی کتلت: کتک زدم احنه کتلنه: کتک زدیم مضارع👇 هوّه یکتل: کتک می زند هیّه تکتل: کتک می زند همّه یکتلون: کتک می زنند هنّه یکتلن: کتک می زنند انته تکتل: کتک می زنی انتی تکتلین: کتک می زنی انتو تکتلون: کتک می زنید انتن تکتلن: کتک می زنید انی اکتل: کتک می زنم احنه نکتل: کتک می زنیم امر👇 اکتل: کتک بزن اکتلی: کتک بزن اکتلو: کتک بزنید اکتلن: کتک بزنید نهی👇 لا تکتل: کتک نزن لا تکتلین: کتک نزن لا تکتلون: کتک نزنید لا تکتلن: کتک نزنید اسم فاعل👇 کاتل: کتک زده است، کتک زده ای، کتک زده ام کاتله: کتک زده است، کتک زده ای، کتک زده ام کاتلین: کتک زده اند، کتک زده اید، کتک زده ایم کاتلات: کتک زده اند، کتک زده اید، کتک زده ایم https://eitaa.com/sarfeafalelahjeiraqi
۵۱۴ ضرب/ یضرب: زد، می زند (زدن) ماضی👇 هوّه ضرب: زد هیّه ضربت: زد همّه ضربو: زدند هنّه ضربن: زدند انته ضربت: زدی انتی ضربتی: زدی انتو ضربتو: زدید انتن ضربتن: زدید انی ضربت: زدم احنه ضربنه: زدیم مضارع👇 هوّه یضرب: می زند هیّه تضرب: می زند همّه یضربون: می زنند هنّه یضربن: می زنند انته تضرب: می زنی انتی تضربین: می زنی انتو تضربون: می زنید انتن تضربن: می زنید انی اضرب: می زنم احنه نضرب: می زنیم امر👇 اضرب: بزن اضربی: بزن اضربو: بزنید اضربن: بزنید نهی👇 لا تضرب: نزن لا تضربین: نزن لا تضربون: نزنید لا تضربن: نزنید اسم فاعل👇 ضارب: زده است، زده ای، زده ام ضاربه: زده است، زده ای، زده ام ضاربین: زده اند، زده اید، زده ایم ضاربات: زده اند، زده اید، زده ایم https://eitaa.com/sarfeafalelahjeiraqi
۵۱۵ گح/ یگح: سرفه کرد، سرفه می کند (سرفه کردن) ماضی👇 هوّه گح: سرفه کرد هیّه گحت: سرفه کرد همّه گحو: سرفه کردند هنّه گحن: سرفه کردند انته گحیت: سرفه کردی انتی گحیتی: سرفه کردی انتو گحیتو: سرفه کردید انتن گحیتن: سرفه کردید انی گحیت: سرفه کردم احنه گحینه: سرفه کردیم مضارع👇 هوّه یگح: سرفه می کند هیّه تگح: سرفه می کند همّه یگحون: سرفه می کنند هنّه یگحن: سرفه می کنند انته تگح: سرفه می کنی انتی تگحین: سرفه می کنی انتو تگحون: سرفه می کنید انتن تگحن: سرفه می کنید انی اگح: سرفه می کنم احنه نگح: سرفه می کنیم امر👇 گح: سرفه کن گحی: سرفه کن گحو: سرفه کنید گحن: سرفه کنید نهی👇 لا تگح: سرفه نکن لا تگحین: سرفه نکن لا تگحون: سرفه نکنید لا تگحن: سرفه نکنید اسم فاعل👇 گاح: سرفه کرده است، سرفه کرده ای، سرفه کرده ام گاحه: سرفه کرده است، سرفه کرده ای، سرفه کرده ام گاحین: سرفه کرده اند، سرفه کرده اید، سرفه کرده ایم گاحات: سرفه کرده اند، سرفه کرده اید، سرفه کرده ایم https://eitaa.com/sarfeafalelahjeiraqi
۵۱۶ انترس/ ینترس: پُر شد، پُر می شود (پُر شدن) ماضی👇 هوّه انترس: پُر شد هیّه انترست: پُر شد همّه انترسو: پُر شدند هنّه انترسن: پُر شدند انته انترست: پُر شدی انتی انترستی: پُر شدی انتو انترستو: پُر شدید انتن انترستن: پُر شدید انی انترست: پُر شدم احنه انترسنه: پُر شدیم مضارع👇 هوّه ینترس: پُر می شود هیّه تنترس: پُر می شود همّه ینترسون: پُر می شوند هنّه ینترسن: پُر می شوند انته تنترس: پُر می شوی انتی تنترسین: پُر می شوی انتو تنترسون: پُر می شوید انتن تنترسن: پُر می شوید انی انترس: پُر می شوم احنه ننترس: پُر می شویم امر👇 انترس: پُر شو انترسی: پُر شو انترسو: پُر شوید انترسن: پُر شوید نهی👇 لا تنترس: پُر نشو لا تنترسین: پُر نشو لا تنترسون: پُر نشوید لا تنترسن: پُر نشوید اسم فاعل👇 منترس: پُر شده است، پُر شده ای، پُر شده ام منترسه: پُر شده است، پُر شده ای، پُر شده ام منترسین: پُر شده اند، پُر شده اید، پُر شده ایم منترسات: پُر شده اند، پُر شده اید، پُر شده ایم https://eitaa.com/sarfeafalelahjeiraqi این فعل هم معنا با فعل امتلاء/ یمتلاء می باشد‌.
۵۱۷ أجّر/ یأجّر: اجاره کرد، اجاره می کند (اجاره کردن) ماضی👇 هوّه أجّر: اجاره کرد هیّه أجّرت: اجاره کرد همّه أجّرو: اجاره کردند هنّه أجّرن: اجاره کردند انته أجّرت: اجاره کردی انتی أجّرتی: اجاره کردی انتو أجّرتو: اجاره کردید انتن أجّرتن: اجاره کردید انی أجّرت: اجاره کردم احنه أجّرنه: اجاره کردیم مضارع👇 هوّه یأجّر: اجاره می کند هیّه تأجّر: اجاره می کند همّه یأجّرون: اجاره می کنند هنّه یأجّرن: اجاره می کنند انته تأجّر: اجاره می کنی انتی تأجّرین: اجاره می کنی انتو تأجّرون: اجاره می کنید انتن تأجّرن: اجاره می کنید انی اأجّر: اجاره می کنم احنه نأجّر: اجاره می کنیم امر👇 أجّر: اجاره کن أجّری: اجاره کن أجّرو: اجاره کنید أجّرن: اجاره کنید نهی👇 لا تأجّر: اجاره نکن لا تأجّرین: اجاره نکن لا تأجّرون: اجاره نکنید لا تأجّرن: اجاره نکنید اسم فاعل👇 مأجّر: اجاره کرده است، اجاره کرده ای، اجاره کرده ام مأجّره: اجاره کرده است، اجاره کرده ای، اجاره کرده ام مأجّرین: اجاره کرده اند، اجاره کرده اید، اجاره کرده ایم مأجّرات: اجاره کرده اند، اجاره کرده اید، اجاره کرده ایم https://eitaa.com/sarfeafalelahjeiraqi
۵۱۸ مزّگ/ یمزّگ: پاره کرد، پاره می کند (پاره کردن) ماضی👇 هوّه مزّگ: پاره کرد هیّه مزّگت: پاره کرد همّه مزّگو: پاره کردند هنّه مزّگن: پاره کردند انته مزّگت: پاره کردی انتی مزّگتی: پاره کردی انتو مزّگتو: پاره کردید انتن مزّگتن: پاره کردید انی مزّگت: پاره کردم احنه مزّگنه: پاره کردیم مضارع👇 هوّه یمزّگ: پاره می کند هیّه تمزّگ: پاره می کند همّه یمزّگون: پاره می کنند هنّه یمزّگن: پاره می کنند انته تمزّگ: پاره می کنی انتی تمزّگین: پاره می کنی انتو تمزّگون: پاره می کنید انتن تمزّگن: پاره می کنید انی امزّگ: پاره می کنم احنه نمزّگ: پاره می کنیم امر👇 مزّگ: پاره کن مزّگی: پاره کن مزّگو: پاره کنید مزّگن: پاره کنید نهی👇 لا تمزّگ: پاره نکن لا تمزّگین: پاره نکن لا تمزّگون: پاره نکنید لا تمزّگن: پاره نکنید اسم فاعل👇 ممزّگ: پاره کرده است، پاره کرده ای، پاره کرده ام ممزّگه: پاره کرده است، پاره کرده ای، پاره کرده ام ممزّگین: پاره کرده اند، پاره کرده اید، پاره کرده ایم ممزّگات: پاره کرده اند، پاره کرده اید، پاره کرده ایم https://eitaa.com/sarfeafalelahjeiraqi قبلا در شماره ۲۱۵ فعل شگّ/ یشگّ صرف شده که به همین معناست.
۵۱۹ تمزّگ/ یتمزّگ: پاره شد، پاره می شود (پاره شدن) ماضی👇 هوّه تمزّگ: پاره شد هیّه تمزّگت: پاره شد همّه تمزّگو: پاره شدند هنّه تمزّگن: پاره شدند انته تمزّگت: پاره شدی انتی تمزّگتی: پاره شدی انتو تمزّگتو: پاره شدید انتن تمزّگتن: پاره شدید انی تمزّگت: پاره شدم احنه تمزّگنه: پاره شدیم مضارع👇 هوّه یتمزّگ: پاره می شود هیّه تتمزّگ: پاره می شود همّه یتمزّگون: پاره می شوند هنّه یتمزّگن: پاره می شوند انته تتمزّگ: پاره می شوی انتی تتمزّگین: پاره می شوی انتو تتمزّگون: پاره می شوید انتن تتمزّگن: پاره می شوید انی اتمزّگ: پاره می شوم احنه نتمزّگ: پاره می شویم امر👇 تمزّگ: پاره شو تمزّگی: پاره شو تمزّگو: پاره شوید تمزّگن: پاره شوید نهی👇 لا تتمزّگ: پاره نشو لا تتمزّگین: پاره نشو لا تتمزّگون: پاره نشوید لا تتمزّگن: پاره نشوید اسم فاعل👇 متمزّگ: پاره شده است، پاره شده ای، پاره شده ام متمزّگه: پاره شده است، پاره شده ای، پاره شده ام متمزّگین: پاره شده اند، پاره شده اید، پاره شده ایم متمزّگات: پاره شده اند، پاره شده اید، پاره شده ایم https://eitaa.com/sarfeafalelahjeiraqi
۵۲۰ اشتکی/ یشتکی: شکایت کرد، شکایت می کند (شکایت کردن) ماضی👇 هوّه اشتکی: شکایت کرد هیّه اشتکت: شکایت کرد همّه اشتکو: شکایت کردند هنّه اشتکن: شکایت کردند انته اشتکیت: شکایت کردی انتی اشتکیتی: شکایت کردی انتو اشتکیتو: شکایت کردید انتن اشتکیتن: شکایت کردید انی اشتکیت: شکایت کردم احنه اشتکینه: شکایت کردیم مضارع👇 هوّه یشتکی: شکایت می کند هیّه تشتکی: شکایت می کند همّه یشتکون: شکایت می کنند هنّه یشتکن: شکایت می کنند انته تشتکی: شکایت می کنی انتی تشتکین: شکایت می کنی انتو تشتکون: شکایت می کنید انتن تشتکن: شکایت می کنید انی اشتکی: شکایت می کنم احنه نشتکی: شکایت می کنیم امر👇 اشتکی: شکایت کن اشتکی: شکایت کن اشتکو: شکایت کنید اشتکن: شکایت کنید نهی👇 لا تشتکی: شکایت نکن لا تشتکین: شکایت نکن لا تشتکون: شکایت نکنید لا تشتکن: شکایت نکنید اسم فاعل👇 مشتکی: شکایت کرده است، شکایت کرده ای، شکایت کرده ام مشتکیه: شکایت کرده است، شکایت کرده ای، شکایت کرده ام مشتکین: شکایت کرده اند، شکایت کرده اید، شکایت کرده ایم مشتکیات: شکایت کرده اند، شکایت کرده اید، شکایت کرده ایم https://eitaa.com/sarfeafalelahjeiraqi
۵۲۱ تعجّب/ یتعجّب: تعجب کرد، تعجب می کند (تعجب کردن) ماضی👇 هوّه تعجّب: تعجب کرد هیّه تعجّبت: تعجب کرد همّه تعجّبو: تعجب کردند هنّه تعجّبن: تعجب کردند انته تعجّبت: تعجب کردی انتی تعجّبتی: تعجب کردی انتو تعجّبتو: تعجب کردید انتن تعجّبتن: تعجب کردید انی تعجّبت: تعجب کردم احنه تعجّبنه: تعجب کردیم مضارع👇 هوّه یتعجّب: تعجب می کند هیّه تتعجّب: تعجب می کند همّه یتعجّبون: تعجب می کنند هنّه یتعجّبن: تعجب می کنند انته تتعجّب: تعجب می کنی انتی تتعجّبین: تعجب می کنی انتو تتعجّبون: تعجب می کنید انتن تتعجّبن: تعجب می کنید انی اتعجّب: تعجب می کنم احنه نتعجّب: تعجب می کنیم امر👇 تعجّب: تعجب کن تعجّبی: تعجب کن تعجّبو: تعجب کنید تعجّبن: تعجب کنید نهی👇 لا تتعجّب: تعجب نکن لا تتعجّبین: تعجب نکن لا تتعجّبون: تعجب نکنید لا تتعجّبن: تعجب نکنید اسم فاعل👇 متعجّب: تعجب کرده است، تعجب کرده ای، تعجب کرده ام متعجّبه: تعجب کرده است، تعجب کرده ای، تعجب کرده ام متعجّبین: تعجب کرده اند، تعجب کرده اید، تعجب کرده ایم متعجّبات: تعجب کرده اند، تعجب کرده اید، تعجب کرده ایم https://eitaa.com/sarfeafalelahjeiraqi در شماره ۳۴۳ فعل استغرب/ یستغرب صرف شده که به همین معناست.
۵۲۲ نزع/ ینزع: در آورد، در می آورد (در آوردن لباس) ماضی👇 هوّه نزع: در آورد هیّه نزعت: در آورد همّه نزعو: در آوردند هنّه نزعن: در آوردند انته نزعت: در آوردی انتی نزعتی: در آوردی انتو نزعتو: در آوردید انتن نزعتن: در آوردید انی نزعت: در آوردم احنه نزعنه: در آوردیم مضارع👇 هوّه ینزع: در می آورد هیّه تنزع: در می آورد همّه ینزعون: در می آورند هنّه ینزعن: در می آورند انته تنزع: در می آوری انتی تنزعین: در می آوری انتو تنزعون: در می آورید انتن تنزعن: در می آورید انی انزع: در می آورم احنه ننزع: در می آوریم امر👇 انزع: در آور انزعی: در آور انزعو: در آورید انزعن: در آورید نهی👇 لا تنزع: در نیاور لا تنزعین: در نیاور لا تنزعون: در نیاورید لا تنزعن: در نیاورید اسم فاعل👇 نازع: در آورده است، در آورده ای، در آورده ام نازعه: در آورده است، در آورده ای، در آورده ام نازعین: در آورده اند، در آورده اید، در آورده ایم نازعات: در آورده اند، در آورده اید، در آورده ایم https://eitaa.com/sarfeafalelahjeiraqi
۵۲۳ تشاوف/ یتشاوف: همدیگر را دیدن، با یکدیگر دیدار کردن ماضی👇 هوّه تشاوف: با دیگری دیدار کرد هیّه تشاوفت: با دیگری دیدار کرد همّه تشاوفو: با دیگری دیدار کردند هنّه تشاوفن: با دیگری دیدار کردند انته تشاوفت: با دیگری دیدار کردی انتی تشاوفتی: با دیگری دیدار کردی انتو تشاوفتو: با دیگری دیدار کردید انتن تشاوفتن: با دیگری دیدار کردید انی تشاوفت: با دیگری دیدار کردم احنه تشاوفنه: با دیگری دیدار کردیم مضارع👇 هوّه یتشاوف: با دیگری دیدار می کند هیّه تتشاوف: با دیگری دیدار می کند همّه یتشاوفون: با دیگری دیدار می کنند هنّه یتشاوفن: با دیگری دیدار می کنند انته تتشاوف: با دیگری دیدار می کنی انتی تتشاوفین: با دیگری دیدار می کنی انتو تتشاوفون: با دیگری دیدار می کنید انتن تتشاوفن: با دیگری دیدار می کنید انی اتشاوف: با دیگری دیدار می کنم احنه نتشاوف: با دیگری دیدار می کنیم امر👇 تشاوف: با دیگری دیدار کن تشاوفی: با دیگری دیدار کن تشاوفو: با دیگری دیدار کنید تشاوفن: با دیگری دیدار کنید نهی👇 لا تتشاوف: با دیگری دیدار نکن لا تتشاوفین: با دیگری دیدار نکن لا تتشاوفون: با دیگری دیدار نکنید لا تتشاوفن: با دیگری دیدار نکنید اسم فاعل👇 متشاوف: دیدار کرده است، دیدار کرده ای، دیدار کرده ام متشاوفه: دیدار کرده است، دیدار کرده ای، دیدار کرده ام متشاوفین: دیدار کرده اند، دیدار کرده اید، دیدار کرده ایم متشاوفات: دیدار کرده اند، دیدار کرده اید، دیدار کرده ایم https://eitaa.com/sarfeafalelahjeiraqi
۵۲۴ اتفاجه/ یتفاجی: شوکه شد، شوکه می شود (شوکه شدن، غافلگیر شدن) ماضی👇 هوّه اتفاجه: شوکه شد هیّه اتفاجت: شوکه شد همّه اتفاجو: شوکه شدند هنّه اتفاجن: شوکه شدند انته اتفاجیت: شوکه شدی انتی اتفاجیتی: شوکه شدی انتو اتفاجیتو: شوکه شدید انتن اتفاجیتن: شوکه شدید انی اتفاجیت: شوکه شدم احنه اتفاجینه: شوکه شدیم مضارع👇 هوّه یتفاجی: شوکه می شود هیّه تتفاجی: شوکه می شود همّه یتفاجون: شوکه می شوند هنّه یتفاجن: شوکه می شوند انته تتفاجی: شوکه می شوی انتی تتفاجین: شوکه می شوی انتو تتفاجون: شوکه می شوید انتن تتفاجن: شوکه می شوید انی اتفاجی: شوکه می شوم احنه نتفاجی: شوکه می شویم امر👇 اتفاجی: شوکه شو اتفاجی: شوکه شو اتفاجو: شوکه شوید اتفاجن: شوکه شوید نهی👇 لا تتفاجی: شوکه نشو لا تتفاجین: شوکه نشو لا تتفاجون: شوکه نشوید لا تتفاجن: شوکه نشوید اسم فاعل👇 متفاجی: شوکه شده است، شوکه شده ای، شوکه شده ام متفاجیه: شوکه شده است، شوکه شده ای، شوکه شده ام متفاجین: شوکه شده اند، شوکه شده اید، شوکه شده ایم متفاجیات: شوکه شده اند، شوکه شده اید، شوکه شده ایم https://eitaa.com/sarfeafalelahjeiraqi در شماره ۳۲۳ فعل انصدم/ ینصدم داریم که به همین معناست.
۵۲۵ ابتهج/ یبتهج: شاد شد، شاد می شود (شاد شدن) ماضی👇 هوّه ابتهج: شاد شد هیّه ابتهجت: شاد شد همّه ابتهجو: شاد شدند هنّه ابتهجن: شاد شدند انته ابتهجت: شاد شدی انتی ابتهجتی: شاد شدی انتو ابتهجتو: شاد شدید انتن ابتهجتن: شاد شدید انی ابتهجت: شاد شدم احنه ابتهجنه: شاد شدیم مضارع👇 هوّه یبتهج: شاد می شود هیّه تبتهج: شاد می شود همّه یبتهجون: شاد می شوند هنّه یبتهجن: شاد می شوند انته تبتهج: شاد می شوی انتی تبتهجین: شاد می شوی انتو تبتهجون: شاد می شوید انتن تبتهجن: شاد می شوید انی ابتهج: شاد می شوم احنه نبتهج: شاد می شویم امر👇 ابتهج: شاد شو ابتهجی: شاد شو ابتهجو: شاد شوید ابتهجن: شاد شوید نهی👇 لا تبتهج: شاد نشو لا تبتهجین: شاد نشو لا تبتهجون: شاد نشوید لا تبتهجن: شاد نشوید اسم فاعل👇 مبتهج: شاد شده است، شاد شده ای، شاد شده ام مبتهجه: شاد شده است، شاد شده ای، شاد شده ام مبتهجین: شاد شده اند، شاد شده اید، شاد شده ایم مبتهجات: شاد شده اند، شاد شده اید، شاد شده ایم https://eitaa.com/sarfeafalelahjeiraqi