eitaa logo
😍احــســاسِ خـــوبـــــــــــ😍
4.5هزار دنبال‌کننده
10.5هزار عکس
10.2هزار ویدیو
194 فایل
شروع دوباره بـا دنـیـایے پــر از حـس هاے خــوبـــــ ♡پُـــــــر از حِس دلــــنـِشیـــــن براے تو♡ ‌ ✍فقط اندکی تفکرات خوب میتوانند کل روز شما را تغییر دهند پس مثبت باشید‌😍❤ . 🕊
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 دنبال ناموس مردم بیفتی دنبال ناموست می افتند شک نکن ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ ۰ 📚@sarguzasht📚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ متانت، ريشه اميد است... و اميد، کليد کاميابی خدا، اميد را برای جبران غم های زندگی به ما ارزانی داشته است هر چه از دنيا کمتر انتظار داشته باشيم، کمتر گرفتار نااميدی ميشويم... اميد را از کرم ابريشم ياد بگيریم که دور خودش قفس ميبافد، ولی باز هم به فکر پرواز است. شبتون بخیر🌙 ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ ۰ 📚@sarguzasht📚
🔴شهیدی که بعد از نماز شب در جبهه ملائک الهی را دیده بود. شهیددفاع‌مقدس، جلیل ملک‌پور هنوزجوان بود که ساواک او را دستگیر کرد عکس شاه را در مدرسه پاره کرده بود. از عملیات چزابه وارد جنگ شد.در همه عملیات ها حضور داشت واعجوبه کارهای اطلاعاتی و شناسایی بود از هیچ چیز نمی‌ترسید‌.توکل عجیبی داشت.در کربلای ۴ جان یک گردان را نجات داد و به شهادت رسید. مدتی بعد‌ پیکراو پیدا شد اما بدون پلاک هیچ کس او را نمی شناخت قرار بود با شهدای گمنام به تهران برود اما به سراغ پدرش آمد و گفت که پیکرش کجاست. قسمت‌هایی از وصیت نامه شهید خیلی هوشیار باشید.صحبت‌های بیهوده نکنید شما اگر سخنی را به اشتباه بگوییدکه به ضرر اسلام باشد باید در صحرای قیامت جواب دهی. امروز آبروی اسلام و مسلمین به دست شماست. جنگ بالا و پایین دارد پیروزی و شکست دارد که البته برای ما شکست زمانی است که هوای نفس بر ما غلبه کند. امام حسین علیه السلام در کربلا فریاد هل من ناصر را بلند کرد، دوستان مگر شما نمی گفتید ای کاش کربلا بودیم امروز راضی نشوید که امام تنها بماند نگذارید‌کربلا تکرار‌شود‌پس‌بایدخودسازی را شروع کنیم. در جهاد اکبر با تمام توان به پیش رویم. مراقب باشید در جنگ تبلیغاتی شکست نخوریم در حال حاضر منافقین ساکت هستند، اما روزی خواهد آمد که آنها فعال می شود. نگذارید به روی صحنه بیایند. سخنان رهبر را گوش کنید. پیرو خط ولایت باشید. 🌟وصیت عمل انسان است.آن که باید ببیند می‌بیند .زندگی‌میدان معامله‌است. باید همیشه ببینیم که چه داده‌ایم و چه گرفته‌‌ایم ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ ۰ 📚@sarguzasht📚
🔴 ضرب المثل اگر تو کلاغی من بچه کلاغم به فرد یا افرادی می گویند که «خود» را زرنگ و باتجربه می‌دانند و دیگران را بلانسبت احمق فرض می‌کنند! روزی بود، روزگاری بود. کلاغی بود که برای اولین بار جوجه دار شده بود. برای جوجه اش کرم می آورد تا بخورد. جوجه را زیر بالش می گرفت و گرم می کرد. آفتاب که می شد بالش را سایبان جوجه می کرد، و خلاصه کاملا به فکر جوجه ی یکی یکدانه اش بود.جوجه کلاغ هر روز بزرگتر از دیروز می شد و فداکاری های مادرش را می دید. وقت پرواز جوجه کلاغ که شد، مادرش همه ی راه های پرواز را به او یاد داد. جوجه به خوبی پرواز کردن را یاد گرفت و روز اول پروازش را با موفقیت پشت سر گذاشت. شب که شد،مادر و جوجه هر دو خوشحال بودند که این مرحله را هم پشت سر گذاشتند. کلاغ که هنوز نگران جوجه اش بود به او گفت‌ :«گوش کن عزیزم! آدم ها حیله گر و با هوش اند. مبادا فریب آن ها رابخوری. مواظب خودت باش. پسر بچه ها همیشه به فکر آزار و اذیت جوجه کوچولوهایی مثل تو هستند. با سنگ به پر و بال آنها می زنند و اسیرشان می کنند.» جوجه کلاغ گفت: «چشم مادر! کاملاً مواظب بچه ها هستم.»کلاغ که فکر می کرد جوجه اش تجربه‌ای ندارد، باور نمی کرد که با دو جمله نصیحت، جوجه اش به خطرهای سر راه پی برده باشد. این بود که گفت: «فقط مواظب بودن کافی نیست. چشم و گوش هایت را خوب باز کن. تا دیدی بچه‌ای قصد دارد به طرف تو سنگ پرتاب کند، فوری پرواز کن و از آنجایی که هستی دور شو.» بچه کلاغ که خوب به حرف‌های مادرش گوش می‌داد گفت: مادر! اگر این آدمی‌زاده، سنگ را در آستین پنهان کرده بود، چه؟! کلاغ مادر، از این گفته بچه‌اش حیرت کرد و گفت: آفرین به تو با این همه هوش و ذکاوتت! بچه کلاغ گفت: مادر، فراموش نکن که اگر تو کلاغی، من بچه کلاغم! ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ ۰ 📚@sarguzasht📚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌"دکتر انوشه" یه جمله ی خیلی قشنگ داره که میگه؛ مهم نیست یه مار چندبار پوست میندازه مهم اینه از اول تا آخر همون ماره ... کسی که ذاتش رو بهت نشون داد و بهت بدی کرد شک نکن بازم میکنه ...! 📕به کانال دکتر سوگل مشایخی بپیوندید 🎙 ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐ 🍃👈 ❤تنها صداست که می ماند......❤ 🎙🎶@cofeh_deklameh🎶🎙
📚 محو شدن كار خير از ديوان اعمال روزى عيسى عليه السلام با جمعى از حواريان به راهى مى گذشت، ناگاه گناه كارى و تباه روزگارى كه در آن عصر به فسق و فجور معروف و مشهور بود ايشان را ديد، آتش حسرت در سينه اش افروخته گشت، آب ندامت از ديده اش روان شد، از صفاى وقت عيسى عليه السلام و مصاحبان او بر انديشيد، تيرگى روزگار و تاريكى حال خود را معاينه ديد. پس با خود انديشه كرد كه هر چند در همه عمر قدمى به خير برنداشته ام و با اين آلودگى قابليت همراهى پاكان ندارم، اما چون اين قوم دوستان خدايند، اگر به موافقت ايشان دو سه گامى بروم ضايع نخواهد بود، پس خود را سگ اصحاب ساخت و بر پى آن جوانمردان فريادكنان مى رفت. يكى از اصحاب باز نگريست و آن شخص را كه به نابكارى و بدكارى شهره شهر و دهر بود ديد كه بر عقب ايشان مى آيد گفت: يا روح اللّه! اى جان پاك! اين مرد را چه لايق همراهى ماست و بودن اين پليد ناپاك در عقب ما در كدام طريق رواست؟ اى عيسى! او را بران كه مبادا شومى گناهان او به ما رسد. عيسى عليه السلام متأمل شد تا به آن شخص چه گويد و به چه نوع عذر او را خواهد كه ناگاه وحى الهى در رسيد كه: يا روح اللّه! يار با عُجب و پندار خود را بگوى تا كار از سر گيرد كه هر عمل خيرى كه تا امروز از او صادر شده بود به يك نظر حقارت كه بدان مفلس بدكار كرد، مجموع را از ديوان او محو كرديم 📚 برگرفته از کتاب داستان ها و حکایات عبرت آموز ‌‌ ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ ۰ 📚@sarguzasht📚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زندگیمان هر لحظه در گرو نگاه توست اگر لحظه ای مارا رها کنی ویران میشویم و اگر دستمان را بگیری تا ابد زنده خواهیم ماند کی دوست نداره زنده باشه و زندگی کنه کیه ک دلش نمیخواد نامی از خودش ب خوبی ب جا بذاره ب خداوندیه خدا همه ی هست ما در دست خداست لحظه ب لحظه تو زندگیمون تلاش میکنیم ک باشیم چقدر لذت بخشه وقتی دیده میشی و اسمت با نیکی اورده میشه اینا هستیه واقعیه ادمه روح دوباره زندگی بخش با خدا باش پادشاهی کن با خودت باش هرچه خواهی کن 📕به کانال دکتر سوگل مشایخی بپیوندید 🎙 ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐ 🍃👈 ❤تنها صداست که می ماند......❤ 🎙🎶@cofeh_deklameh🎶🎙
🔴از افراد بی شخصيت بترس 🌹امام على بن‌محمّد تقى(هادى) عليه السلام میفرمايد: منْ هانَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ فَلا تَأمَنْ شَرَّهُ آن كسى كه شخصيتى براى خود قائل نيست از شر او برحذر باش! ✅در حقيقت يكى از مهمترين عواملى كه جلو فساد و بدكارى را مى گيرد وجود شخصيّت يا لااقل احساس شخصيّت است، افراد با شخصيّت يا آنها كه براى خودش شخصيّتى قائلند هر چند در نظر ديگران چندان شخصيّتى نداشته باشند، به خاطر حفظ موقعيّت خود هم كه باشد از انجام بسيارى از زشتكارى ها و اعمال خلاف خوددارى مى كنند، ولى همين كه احساس كردند نه آبرويى دارند و نه احترام و شخصيّتى، از هيچ چيز پروا نخواهند كرد. لذا امام عليه السلام مى فرمايد از اين گونه افراد بپرهيز ✅و نيز به همين دليل يكى از نكات مهم تربيت فرزند يا تربيت افراد انسان به طور كلى اين است كه در آنها ايجاد شخصيّت شود و احساس كنند شخصيّت ويژه‌اى دارند، به عكس خرد كردن شخصيّت افراد اثر بسيار بدى از لحاظ تربيتى دارد. 📚تحف العقول صفحه ۳۶۲ ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ ۰ 📚@sarguzasht📚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ بیا باهم گوش دهیم به صدای گرم لحظه ها بر بال امواج زمان که آواز دوست داشتن می خواند بیا باهم گوش دهیم به نوای آرزوهایمان که تکرار می شوند هر صبح کنار خوشبختی ما بیا باهم گوش دهیم به آرام موسیقی زمان در آغاز دوباره ای زیبا 📕به کانال دکتر سوگل مشایخی بپیوندید 🎙 ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐ 🍃👈 ❤تنها صداست که می ماند......❤ 🎙🎶@cofeh_deklameh🎶🎙
🔴 غفلت بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرحیم از عطای سلمی - که یکی از مشاهیر اهل حال است - نقل کرده اند که او در اوایل، نساجی می کرد. روزی یک پارچه درست کرد که به اعتقاد خودش در نهایت محکمی و بی هیچ عیبی بود. پارچه را نزد بزازان برد که بفروشد. آن ها قیمتی کمتر از قیمت عطای سلمی برای پارچه قرار دادند و عیب هایی گرفتند که هیچ یک از عیب ها در او پیدا نبود. عطا که این را می شنود، شروع می کند به گریه کردن. بزاز از گفته خود پشیمان می شود و از او عذرخواهی می کند و می گوید هر قیمت که بگویی می دهم. عطا می گوید: گریه من از کمی قیمت نیست؛ بلکه از این است که با وجود سعی و تلاش، پارچه ام معیوب است و من از عیب های آن غافل بوده ام، شاید عمل های من نیز مثل این پارچه معیوب باشد و من از آن غافل باشم. ترجمه مصباح الشریعه، ص 57 ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ ۰ 📚@sarguzasht📚
🔴 باز شدن راه تشرف به محضر امام زمان ارواحنا فداه بخاطر گذشت! از یکی از اولیاء الهی که تشرفات متعدد خدمت علیه السلام داشته بود، پرسیده بودند چطور به همچنين مقامی رسيدید؟ گفته بود: نمی ‏دانم انتخاب خدا بود اما ظاهرا اوائل زمان رضا شاه بود؛ من پارچه كفنم را آماده كرده بودم و هزار تومان‏ زير آن برای كَفْن و دفن و مجلس عزاداری و پذیرایی از اهالی روستا گذاشته بودم. اين پول کل سرمايه من بود که كنار گذاشته بودم. مؤمن صادقی آمد كه آثار صدق و شكستگی در چهره‏ اش پيدا بود و نيازمند بود. گفت: من ورشكست شده ام؛ قرض دارم و فكرم مشغول‏ است می توانی كمكی به من بكنی؟ گفتم: هزار تومان دارايی من است که گذاشتم برای كَفْن و دفن و مجلس عزايم. پانصد تومانِ آن مال خودم و پانصد تومان هم مال تو؛ بعد که رفتم‏ پول را بردارم در راه به نظرم رسيد كه تو كه هنوز نمردی! اين چه احتياطی است می كنی؟! اين مومن به این هزار تومان احتياج‏ دارد؛ تو هم که می دانی راست می گويد. اين هزار تومان را به او بده ، خدای تو هم كريم است. بعد هم رفتم هزار تومان كه تمام سرمايه‏ ام بود را آوردم و به او دادم و به او گفتم: «ناراحت نباش؛ شتر ديدی نديدی؛ نمي‏ خواهد پول را برگردانی». شبِ آن روز بود كه در خواب ديدم كه اشاره شد: با اين كار راهی برای خودت به ما باز كردی! 🖋حجت‌الاسلام شیخ جعفر ناصری ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ ۰ 📚@sarguzasht📚
١١نفری که به بهشت نمی روند ...! کسانی هستندکه درحالی از قبر بلندمیشوند که فاقددست و پا هستنداین افرادکسانی هستندکه همسایگان خود را اذیت میکنند. کسانی هستند که در نماز غفلت وسستی میکردند و در حالی از قبرخارج میشوند که صورتی همانندخوک دارند. کسانی که زکات اموال خویش را نمی پردازند درحالی از قبر خارج میشوند که شکم آنهامانند کوهان شتر و پر از مار و کژدم می باشد. کسانی هستند که مال را بر عهد و پیمان الهی ترجیح دادند درحالی ازقبرخارج میشوندکه از دهانشان خون جاری است. کسانی هستند که در خفا و پنهانی گناه می کردند و از خداوند که در هر حال، ناظر، بینا و شنوا است نمی ترسیدند. ودرحالی از قبر خارج میشوند که جسم وتن آنها بادکرده و پوسیده است سبحان الله. کسانی هستندکه شهادت دروغ می دادند درحالی از قبر خارج خواهند شد که گردنشان قطع شده است کسانی هستند که کتمان شهادت می کنند و عمدا" گواهی نمی دهند در حالی از قبر خارج میشوند که ازدهانشان خون وچرک جاری است گروه زناکارانی هستندکه بدون توبه وفات کردند در حالی ازقبرخارج خواهند شد که کور هستند. کسانی هستندکه مال یتیمان را به ناحق خورده اند درحالی از قبرخارج میشوند که چهره هایشان سیاه وچشمها و شکمشان پراز آتش است. کسانی هستندکه نافرمانی پدر و مادر را میکنند درحالی از قبر خارج خواهند شد که جسمشان گرفتاربیماری برص وجذام شده است. کسانی هستند که شراب مینوشنددر حالی از قبر خارج میشوندکه نابینا هستند و دندانهای آنهامثل شاخ فیل و لبهای آنها بر سینه هایشان آویزان و زبان آنها بر قسمت رانها آویزان است وازشکم آنهاکثافت بیرون می آید ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ ۰ 📚@sarguzasht📚
📚حکایت ملا نصرالدین و رحمت خداوند روزی از روزهای بهاری باران به شدت در حال باریدین بود. خوب در این حالت هر کسی دوست دارد، زودتر خود را به جای برساند که کمتر خیس شود. ملا نصرالدین از پنجره به بیرون نگاه کرد و همسایه خودش را دید. او می دوید تا زودتر خودش را به خانه برساند. ملا نصرالدین پنجره را باز کرد و فریاد زد. های همسایه! چیکار می کنی؟ خجالت نمی کشی؟ از رحمت خدا فرار می کنی؟ مرد همسایه وقتی این حرف ملا را شنید، دست از دویدن کشید و آرام ارام به سمت خانه رفت. در حالی که کاملا موش آب کشیده شده بود. چند روز گذشت. این بار ملا نصرالدین خود در میانه باران گرفتار شد. به سرعت در حال دویدن به سوی خانه بود که همسایه سرش را از پنجره بیرون آورد و گفت: های ملا نصرالیدن! خجالت نمی کشی از رحمت خدا فرار می کنی! چند روز قبل را یادت هست؟ به من می گفتی چرا از رحمت خدا فرار می کنی؟ حال خودت همان کار را می کنی؟ ملا نصرالدین در حالی که سرعت خودش را زیادتر کرده بود، گفت: چرا یادم هست. به همین خاطر تندتر می دوم که زیادتر رحمت خدا را زیر پایم نکنم. سخن پایانی این داستان کنایه از افرادی که از زمین و زمان ایراد می گیرند، اما برای رفتارهای خودشان هزار و صد توجیح ذکر می کنند. ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ ۰ 📚@sarguzasht📚
💡 کلاه شرعی در اصطلاح عامیانه کنایه از حیله در شرع است که به منظور باطل کردن حقی یا احقاق باطلی انجام می شود ، برای مثال مشروع شمردن ربا با نام مال الاجاره ی پول و مانند این. این اصطلاح از دو لغت تشکیل شده است که معنای لغوی آنها به این شرح است که کلاه همان سربند و کلاهی است که با آن سر را می پوشانند و مجازا وسیله ی برای سرپوش گذاشتن بر روی محرمات است و شرع هم که همان کیش و دین است . برای این اصطلاح نمونه های زیادی در تاریخ موجود است که سه تا را می آوریم. ازدواج کمبوجیه پادشاه دوم هخامنشی با خواهرش رکسانا در تاریخ امری مذموم شمرده می شود، این کار در پارس معمول نبود در نتیجه کمبوجیه برای اینکه بتواند با خواهرش ازدواج کند از بزرگان پرسید که :"آیا قانونی وجود دارد که اجازه ی ازدواج با خواهر را داده باشد؟" جواب دادند :"قانونی را که چنین اجازه ای داده باشد را نیافتیم ولی هست قانونی دیگر که به شاه اجازه می دهد که آنچه می خواهد بکند ." پس شاه با خواهر خویش به این طریق ازدواج کرد. در سال ۳۰ هجری در زمان خلافت عثمان، سعید بن عاص قصد طبرستان کرد و بعد از فتح گرگان شهر تمیشه در عربی طمیسه را که مردمش مقاومت سختی کرده بودند، محاصره کرد ، مردم شهر امان خواستند و سعید بن عاص به آنها امان داد به شرط آنکه یک تن از آنها کشته نشود ، یعنی همه در امان باشند ؛ چون حصار شهر را گشودند ، سعید بن عاص تمام آنها را کشت و تنها یک تن را زنده گذاشت تا اینگونه به قول خویش وفا کرده باشد ! به گفته ی شاردن سیاح فرانسوی در زمان شاه عباس بزرگ تعداد زیادی روسپی در شهر اصفهان مشغول به کار بودند و مالیات پرداخت می کردند و شاه هم مانع کار آنها نمی شد اما مشعلداری را متصدی وصول وجوه حاصله از مالیات روسپیان قرار داده بود که پول های حاصل را صرف روشنایی و گرم کردن دیوانخانه و آتش‌بازی بکند تا از این راه تطهیر گردد! ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ ۰ 📚@sarguzasht📚
🔴 زنده شدن زنى مرده مرحوم قطب الدّين راوندى در كتاب خود آورده است :عدّه اى در حضور مبارك امام حسين عليه السّلام نشسته بودند، كه ناگاه جوانى گريه كنان وارد شد.امام حسين عليه السّلام به او فرمود: چرا گريان و ناراحت هستى ؟ جوان اظهار داشت : هم اكنون مادرم بدون آن كه وصيّتى كرده باشد، فوت نمود و از دنيا رفت ؛ و او اموال بسيارى داشت ، پيش از آن كه بميرد به من گفت كه بدون مشورت با شما هيچ دخالت و تصرّفى در اموالش نكنم . پس امام حسين عليه السّلام به كسانى كه آنجا حضور داشتند فرمود: برخيزيد تا به طرف منزل اين زنى برويم كه از دنيا رفته است . لذا همگى حركت كردند و به منزلى كه جنازه زن در آن نهاده شده بود، وارد شدند و جلوى درب اتاق ايستادند. در اين هنگام حضرت ابا عبداللّه الحسين عليه السّلام دعائى را خواند؛ و به اذن خداوند متعال آن زن مُرده ، زنده شد. همين كه زنده شد نشست و پس از گفتن شهادتين ، نگاهى به امام عليه السّلام انداخت و گفت : اى سرورم ! سخنى بفرما و مرا به دستورات خود راهنمايى نما. حضرت ابا عبداللّه الحسين عليه السّلام داخل اتاق شد و بر بالشى تكيه داد و فرمود: هم اينك وصيّت كن ، خداوند تو را رحمت نمايد. زن اظهار داشت : اى پسر رسول خدا! من اموالى چنين و چنان در فلان مكان دارم ، يك سوّم آن ها را به شما مى دهم تا در هر راهى كه مصلحت مى دانى ، مصرف نمايى . و دو سوّم ديگر آن ها را به اين پسرم مى دهم ؛ البتّه به شرط آن كه او از دوستان و علاقه مندان شما اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السّلام باشد. ولى چنانچه مخالف شما گردد، پس تمامى اموال خودم را در اختيار شما قرار مى دهم ؛ چون كه مخالفين شما هيچ حقّى در اموال مؤ منين ندارند. سپس آن زن از حضرت خواهش نمود كه بر جنازه اش نماز بخواند؛ و مسائل كفن و دفنش را نيز خود حضرت بر عهده گيرد ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ ۰ 📚@sarguzasht📚
💡 شهر بغداد که در حال حاضر پایتخت کشور عراق است تا سال 145 هجری قمری دهکده ای کوچک بود که مسیحیان در آن سکنی داشتند، تا اینکه منصور خلیفه عباسی از این مکان خوشش آمد و دستور داد پایتخت عباسیان را در این مکان بنا کنند. مواد لازم برای ساخت برج و باروی اولیه ی بغداد از مصالح برجای مانده از بناهای شهر مداین تامین شد و در نتیجه برای ساخت بغداد شهر مداین به خرابه ای تبدیل شد. بغداد در لغت تغییر یافته ای واژه فارسی خداداده است که به عربی به این صورت تلفظ شده است. بغداد در طول حکومت پانصد و بیست و پنج ساله ی خلفای عباسی به یکی زیباترین و باشکوه ترین پایتخت های سرزمین های اسلامی تبدیل شد، علاوه بر زیبای به دلیل وجود مدارس و مراکز آموزش مانند مدرسه" نظامیه "به مکانی برای جمع شدن علما و ادبا نیز تبدیل شد. اما در سال 656 هجری قمری هولاکو خان نوه ی چنگیز خان به این شهر حمله کرد و بنا بر روایات هشتصد هزار نفر ازمردم این شهر را از دم تیغ گذراند، در اثر این حادثه بغداد نه تنها از رونق افتاد بلکه تا مدت ها در این شهر چیزی جز قحطی و گرسنگی وجود نداشت، این وضع تا حدی ادامه یافت که برخلاف دوران کامرانی، شهر بغداد به بدبختی شهره آفاق شد و هر کس گرسنه ای هر کجا می دید می گفت :"بغدادش خراب است." هر چند اصطلاح "بغدادش خراب است" امروزه چندان مصطلح نیست ولی در گذشته ی نه چندان دور کنایه از گرسنگی بود و هر کس از شدت ضعف و گرسنگی فکرش خوب کار نمی کرد دوستان به شوخی می گفتند :"بغدادش خراب است" که کنایه از خالی بودن معده و گرسنگی داشت. ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ ۰ 📚@sarguzasht📚
🔴 ضرب المثل کوتاه خردمند بِه که نادان بلند کاربرد ضرب المثل: ” کوتاه خردمند به که نادان بلند ” در متنبه کردن کسانی که تنها ملاک انها در محاسبه افراد، ظاهر آنهاست، همچنین، در بیان شرافت و برتری عقل و دانش بکار می رود. داستان ضرب المثل کوتاه خردمند بِه که نادان بلند : ملک‌زاده‌ای شنیدم که کوتاه بودو حقیر و دیگر برادران بلند و خوب‌روی. باری پدر به کراهت و استحقار در وی نظر میکرد. پس به فَراست دریافت و گفت: ای پدر! کوتاه خردمند به که نادان بلند! نه هر چه به قامت مهتر، به قیمت بهتر. پدر بخندید و ارکان دولت پسندیدند و برادران برنجیدند. شنیدم که مُلک را در ان مدت دشمنی صعب روی نمود. چون لشکر از هردو طرف روی در هم آوردند، اول کسیکه به میدان درآمد، این پسر بود. بر سپاه دشمن زد و تنی چند مردان کاری بینداخت. آورده‌اند که سپاه دشمن بی‌قیاس بودو اینان اندک. طایفه‌ای موزیک گریز کردند، شنیدم که هم در ان روز بر دشمن ظفر یافتند. مَلک سر و چشمش ببوسید ودر کنار گرفت و هرروز نظر پیش کرد که تا ولی عهد خویش کرد. ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ ۰ 📚@sarguzasht📚
📚موهبتی به‌نام زندگی تا برق قطع نشود، قدرش را نمی‌دانیم. تا شوفاژ خراب نشده و آب گرم هست، نمی‌فهمیم دوش‌گرفتن ممکن است چه موهبتی باشد. تا وقتی تنمان سلامت است، نمی‌فهمیم ‌یک دندان خراب، یک سردرد تخیلی، یک دیسک کمر ناقابل، چه روزگاری از آدم سیاه می‌کند. تا وقتی شب‌کار‌ نباشیم، نمی‌فهمیم گذاشتن سر روی بالش چقدر رؤیایی و لذت‌بخش است.تا وقتی پدر و مادر هستند، نمی‌فهمیم خشم و غیظ و قهرشان هم چقدر دوست‌داشتنی است.برای حس‌کردن خوشبختی شاید امکانات زیادی نیاز نباشد.فکر کردن به اینکه فقط تو از بین میلیون‌ها موجود ریز، کله‌گنده و دم‌دار، شانس زندگی پیدا کرده‌ای، خودش یک قوت‌قلب بزرگ است. فکر‌ کردن به اینکه زندگی هرچند سخت و کوتاه به «تو» فرصت «بودن» داد و آن میلیون‌های دیگر حتی همین فرصت کوچک را هم نداشتند، اگر لبخند به لب نیاورد، ما را دست‌کم کمی فکری می‌کند.بعد شاید بشود از چیزهای کوچکِ زندگی، از چیزهای خیلی کوچک مثل لامپ روشن بالای سر، دوش آب گرم، تن سالم، خواب راحت و خانواده بیشتر لذت برد. بله... آدمی قدر داشته‌هایش را تا وقتی که داردشان، نمی‌داند... ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ ۰ 📚@sarguzasht📚
🔴 بیست سال معصیت بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرحیم جوانی در بنی اسرائیل زندگی می کرد و به عبادت حق تعالی مشغول بود روزها را به روزه و شبها را بنماز و طاعت، تا بیست سال کارش همین بود تا که یک روز فریب خورده و کم کم از خدا کناره گرفت و عبادتها را تبدیل به معصیت و گناه کرد و از جمله گنه کاران قرار گرفت و در این کار بیست سال باقی ماند یک روز آمد جلو آئینه خود را ببیند، نگاه کرد دید موهایش سفید شده از معصیتهای خود بدش آمد واز کرده های خود سخت پشیمان گردید. گفت خدایا بیست سال عبادت و بیست سال معصیت کردم اگر برگردم بسوی تو آیا قبولم می کنی. صدائی شنید که می فرماید: «اجبتنا فاحببناک ترکتنا فترکناک و عصیتنا فامهلناک و ان رجعت الینا قبلنا». تا آن وقتی که ما را دوست داشتی پس ما هم تو را دوست داشتیم. ترک ما کردی پس ما هم تو را ترک کردیم، معصیت ما را کردی ترا مهلت دادیم. پس اگر برگردی بجانب ما، تو را قبول می کنیم. پس توبه نمود و یکی از عبّاد قرار گرفت. از این مرحمتها از خدا نسبت به همه گنه کاران بوده و هست. بازآ بازآ هرآنچه هستی بازآی گر کافر و گبر و بت پرستی بازآی این درگه ما درگه نامیدی نیست صدبار اگر توبه شکستی بازآی در کتاب ثمراة الحیوة جلد سوم صفحه 377 ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ ۰ 📚@sarguzasht📚
🔴 حکایت‌های پندآموز روا نباشد که پدر را عذاب کنیم در حالی که پسرش به یاد ما باشد... 📜روایت نموده اند که رسول خدا (ص) روزی از قبرستان گذر می نمودند نزدیک قبری رسیدند به اصحاب خویش فرمودند: عجله کنید و بگذرید اصحاب تعجیل کردند و از آنجا گذشتند و در وقت مراجعت چون به قبرستان و آن قبر رسیدند خواستند زود بگذرند. حضرت فرمودند: عجله نکنید. اصحاب عرض کردند: یا رسول الله! چرا در وقت رفتن امر به عجله کردن فرمودید؟!حضرت فرمودند: صاحب این قبر را عذاب می کردند و من طاقت شنیدن ناله و فریاد او را نداشتم. اکنون خدای تعالی رحمتش را شامل حال او کرد گفتند: یا رسول الله! سبب عذاب و رحمت به او چه بود؟ حضرت فرمودند: این مرد، مرد فاسقی بود که به سبب فسقش تا این ساعت در اینجا معذب بود کودکی از وی باقی مانده بود در این وقت او را به مکتب بردند و معلم به این فرزند《بسم الله الرحمن الرحیم》را تعلیم نمود و کودک آن را بر زبان جاری نمود، در این هنگام به فرشتگان عذاب خطاب رسید که: دست از این بنده فاسق بردارید و او را عذاب نکنید روا نباشد که پدر را عذاب کنیم در حالی که پسرش به یاد ما باشد 📚مجموعه شهرحکایات ‌‌‎‌ ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ ۰ 📚@sarguzasht📚
🔴گاهی تقوا خود حربه سقوط می‌شود آیةالله‌العظمی مظاهری: مطلب عمده‌ای که بزرگان هم می‌گویند این است که در حالت عادی صفت رذیله کاری با انسان ندارد و از طرفی ممکن است انسان برسد به آن‌جا که به‌راستی متقی بشود و به واجبات اهمیت بدهد و از گناه واقعاً اجتناب داشته باشد، اما ناگهان همان تقوا حربه بشود. در روایت هم آمده که گاهی انسان صدیق و متقی وارد مسجد می‌شود و شیطان گولش می‌زند و از عبادت‌هایش مغرور می‌شود و لذا فاسق برمی‌گردد و برعکس انسان فاسق در مسجد دلش می‌شکند، حال خجالت‌زدگی پیدا می‌کند و به‌صورت صدیق از مسجد بیرون می‌آید. گاهی اوقات آدم متقی است، اما حسادت یا ریاست‌طلبی او را زمین می‌زند و بد هم زمین می‌زند مثل مالک‌بن صور که خیلی متقی بود تا موقعی که حضرت امیرالمؤمنین‌ علیه السلام به بصره و کوفه مشرف نشده بودند آدم وارسته‌ای بود، اما وقتی با ورود حضرت، ریاستش را در معرض خطر دید، زمینه پیدا شد و طلحه و زبیر آمدند و او را گول زدند و او را از راه مستقیم خارج کردند. انسان از حوادث تاریخی درس می‌گیرد که نباید تقوا و دینداری را به خودمان نسبت دهیم بلکه آن‌را یک توفیق الهی و عنایت او بدانیم تا ان‌شاءالله به رستگاری واقعی برسیم. ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ ۰ 📚@sarguzasht📚
🔴چرا گاهی بی دلیل دلمان میگیرد؟ جابر جُعفي مي گويد: در محضر امام باقر (علیه السلام) بودم، ناگهان دلم گرفته شد، از امام باقر (علیه السلام) پرسيدم: 🔆یابن رسول الله! گاهي بدون مقدمه و بی دلیل اندوهگين مي شوم، به گونه اي كه اثرش در چهره ام آشكار مي گردد، بي آنكه مصيبتي به من برسد يا چيز ناراحت كننده اي به سراغم آيد، رازش چيست؟ امام باقر (علیه السلام) فرمود: آري اي جابر! خداوند انسانهاي با ايمان را از سرشت بهشتي بيافريد و نسيم روح خويش را در بين آنها جاري نمود. به همين خاطر مؤمن برادر مؤمن است، روي اين اساس، اگر در شهري به يكي از ارواح مؤمنان آسيبي برسد، روح ديگر نيز اندوهگين مي شود، زيرا بين روح هاي مؤمنان، ارتباطي وجود دارد.. امام باقر علیه السلام با اين بيان، آموخت كه اگر انسان از ناراحتي مؤمنان ديگر، ناراحت نشود، در ايمان او نقص و نارسائي وجود دارد، پس مؤمنان بايد به گونه اي باشند كه از ناراحتي هم با خبر شده و در رفع آن بكوشند. پیوست: یکی از دلایل دلگیر بودن غروب جمعه هم همین است،چون نامه اعمال مومنین به اقا امام زمان عج عرضه میشود و حضرت از اعمال ناشایست و گناهان مومنین اندوهگین و غصه دار میشوند. ناراحتی و اندوه حضرت بر دل مومنین هم اثر می‌گذارد و بدون آنکه بدانند چرا،غروب جمعه دلشان میگیرد.. آقا تقصیر گریه های غریبانه ی شماست دنیا غروب جمعه چه دلگیر میشود... 📘اصول کافی، باب اخوة المؤمنين … حديث 2، ص 166 - ج 2. ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ ۰ 📚@sarguzasht📚
❤️ پندانه هرگز درباره بدبختی هایت صحبت نکن وبه آنها توجه نکن.اگر توجه کنی به آنها خوراک داده ای.توجه خوراک ذهن است. به هرچه که توجه کنی قوی تر میگردد.هرگز با توجه کردن به بدبختی ها به آنها خوارک نرسان.به یاد بسپار،توجه واقعا خوراک و تغذیه است.به چیزهای منفی توجه نکن. به رنجهایت توجه نکن و درباره اش سخن نگو.آنها را بزرگ نکن.این کار بسیار مخرب و نابود کننده است. به رنجهایت بی توجه باش و با این کار آنها خواهند مرد.بیشتر به شادی متمایل شو،تمام توجه ات رابه شادی های کوچک معطوف کن. لحظات کوتاه شادی را ارج بگذار وخودت را کامل در آنها غرقه کن.اینگونه آن لحظات کوتاه رشد خواهند کرد و در تمام زندگی ات منتشر خواهند شد. بدانید بهشت مکانی جغرافیایی نیست،جایی قرار ندارد،بهشت شیوه ای از زندگی است،همانگونه که جهنم نیز راهی برای زندگی است.جهنم و بهشت همینجاهستند. درست در وسط زندگی ات.گاهی اتفاق می افتدکه تو در جهنم قرار داری و شخصی که کنارت نشسته است در وسط بهشت است.پس بهشت و جهنم از یکدیگر دور نیستند،حالات روانی هستند،راه های زندگی هستند،همه اش به خودت بستگی دارد... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ ۰ 📚@sarguzasht📚
"... بالجمله چون این خبر سعادت اثر در اردو شایع گشت همگنان را موجب استعجاب می گردید تا غایت در دودمان صفوی چنین امری وقوع نیافته بود........ دیوان کمال اسماعیل در میان بود، خواجه مشار الیه احوال شاهزاده را از آن کتاب تفال نمود، در اول صفحه یعنی این قطعه بر آمد: خسرو تاج بخش و شاه جهان که زتیغش زمانه بر حذرست تحفه چرخ سوی او هر دم مژده فتح و دولت دگرست رای او پیر و دولتش برناست دست او بحرو خنجرش گهرست آسمان دوش با خرد می گفت که به نزدیک ما چنین خبرست که بگیرد به تیغ چون خورشید هر چه خورشید را بر آن گذرست خردش گفت، تو چه پنداری عرصه ملک او همین قدر ست؟ نه، که در جنب پادشاهی او هفت گردن هنوز مختصرت باش تا صبح دولتت بدمد کاین هنوز از نتایج سحر ست" ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ ۰ 📚@sarguzasht📚
🔴 یونس و نماز آن عبد شایسته حق سالها مردم نینوا را به رعایت حق و دست شستن از شرک و کفر و گناه دعوت کرد ، ولی مردم در برابر تعالیم الهی او تکبّر ورزیدند و با وی به مخالفت برخاستند تا جایی که آن حضرت را از هدایت خود ناامید ساختند ، و آن جناب از حضرت ربّ جهت نابودی قوم نینوا نفرین نمود و سپس آنان را رها کرده به جایی رفت که مردم به او دسترسی نداشته باشند . چون به منطقه بازگشت زندگی مردم را عادی یافت ، معلوم شد جامعه نینوا به پیشگاه حق برگشته و عذاب را با قدرت و قوّت توبه از خود دور کرده اند . پس ، با خشم و غضب منطقه را ترک کرد و چنانکه می دانید از میان امواج دریا در شکم ماهی جای گرفت . خداوند علّت نجاتش را از آن زندان مهلک چنین بیان می فرماید : « فَلَوْ لاٰ أَنَّهُ کٰانَ مِنَ الْمُسَبِّحِینَ * لَلَبِثَ فِی بَطْنِهِ إِلیٰ یَوْمِ یُبْعَثُونَ »(1) پس اگر او اهل تسبیح نبود ، هر آینه تا قیامت در شکم ماهی مانده بود . در « مجمع البیان » از قول مفسّر بزرگ قتاده آمده است که منظور از تسبیح و ستایش یونس نماز بود(2) ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ ۰ 📚@sarguzasht📚