eitaa logo
😍احــســاسِ خـــوبـــــــــــ😍
8هزار دنبال‌کننده
10.7هزار عکس
11هزار ویدیو
197 فایل
شروع دوباره بـا دنـیـایے پــر از حـس هاے خــوبـــــ ♡پُـــــــر از حِس دلــــنـِشیـــــن براے تو♡ ‌ ✍فقط اندکی تفکرات خوب میتوانند کل روز شما را تغییر دهند پس مثبت باشید‌😍❤ . 🕊
مشاهده در ایتا
دانلود
💢مرد ثروتمندی به کشیشی می گوید: نمی دانم چرا مردم مرا خسیس می پندارند. کشیش گفت: بگذار حکایت کوتاهی از یک گاو و یک خوک برایت نقل کنم... خوک روزی به گاو گفت: مردم از طبیعت آرام و چشمان حزن انگیز تو به نیکی سخن می گویند و تصور می کنند تو خیلی بخشنده هستی. زیرا هر روز برایشان شیر و سرشیر می دهی.!! اما در مورد من چی؟… من همه چیز خودم را به آنها می دهم از گوشت ران گرفته تا سینه ام را. حتی از موی بدن من برس کفش و ماهوت پاک کن درست می دانی جواب گاو چه بود؟ جوابش این بود: شاید علتش این باشد که “هر چه من می دهم در زمان حیاتم می دهم”🌺 ۰ ۰ 📚@sarguzasht📚
💢یک روز وقتی کارمندان به اداره رسیدند، اطلاعیه بزرگی را در تابلواعلانات دیدند که روی آن نوشته شده بود: (( دیروز فردی که مانع پیشرفت شما در این اداره بود درگذشت!!. شما را به شرکت در مراسم تشییع جنازه که ساعت 10 صبح در سالن اجتماعات برگزار می شود دعوت می کنیم . در ابتدا، همه از دریافت خبر مرگ یکی از همکارانشان ناراحت می شدند اما پس از مدتی ، کنجکاو می شدند که بدانند کسی که مانع پیشرفت آن ها در اداره می شده که بوده است . این کنجکاوی ، تقریباً تمام کارمندان را ساعت 10 به سالن اجتماعات کشاند.رفته رفته که جمعیت زیاد می شد هیجان هم بالا رفت. همه پیش خود فکر می کردند:این فرد چه کسی بود که مانع پیشرفت ما در اداره بود؟به هرحال خوب شد که مرد!! کارمندان در صفی قرار گرفتند و یکی یکی از نزدیک تابوت رفتند و وقتی به درون تابوت نگاه می کردند ناگهان خشکششان می زد و زبانشان بند می آمد. آینه ایی درون تابوت قرار داده شده بود و هر کس به درون تابوت نگاه می کرد، تصویر خود را می دید. نوشته ای نیز بدین مضمون در کنار آینه بود: ((تنها یک نفر وجود دارد که می تواند مانع رشد شما شود و او هم کسی نیست جز خود شما. شما تنها کسی هستید که می توانید زندگی تان را متحول کنید.شما تنها کسی هستید که می توانید بر روی شادی ها، تصورات و وموفقیت هایتان اثر گذار باشید.شما تنها کسی هستید که می توانید به خودتان کمک کنید.)) زندگی شما وقتی که رئیستان، دوستانتان،والدینتان،شریک زندگی تان یا محل کارتا تغییر می کند،دستخوش تغییر نمی شود. زندگی شما تنها فقط وقتی تغییر می کند که شما تغییر کنید، باورهای محدود کننده خود را کنار بگذاریدو باور کنید که شما تنها کسی هستید که مسوول زندگی خودتان می باشید. مهم ترین رابطه ای که در زندگی می توانید داشته باشید، رابطه با خودتان است. خودتان امتحان کنید. مواظب خودتان باشید. از مشکلات، غیر ممکن و چیزهای از دست داده نهراسید. خودتان و واقعیت های زندگی خودتان را بسازید. دنیا مثل آینه است.🌺 👇👇👇👇 ۰ ۰ 📚@sarguzasht📚
Khoshbakhti Kojast - @dastansoti.mp3
4.35M
داستان کوتاه صوتی "خوشبختی کجاست؟" کوتاه ۰ ۰ 📚@sarguzasht📚
💢ملانصرالدين از كدخداى ده ﻳﮏ ﺍﻻﻍ ﺑﻪ ﻗﻴﻤﺖ ١٥ درهم خريد و ﻗﺮﺍﺭ ﺷﺪ ﮐﻪ كدخدا ﺍﻻﻍ ﺭﺍ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﺗﺤﻮﻳﻞ ﺑﺪﻫﺪ... ﺍﻣﺎ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ كدخدا ﺳﺮﺍﻍ ملانصرالدين ﺁﻣﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ: « ﻣﺘﺄﺳﻔﻢ ملا, ﺧﺒﺮ ﺑﺪﻱ ﺑﺮﺍﺕ ﺩﺍﺭﻡ. ﺍﻻﻏﻪ ﻣﺮﺩ!» ملانصرالدين ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ : « ﺍﻳﺮﺍﺩﻱ ﻧﺪﺍﺭﻩ . ﻫﻤﻮﻥ ﭘﻮﻟﻢ ﺭﻭ ﭘﺲ ﺑﺪﻩ. » كدخدا ﮔﻔﺖ : «ﻧﻤﻲﺷﻪ !ﺁﺧﻪ ﻫﻤﻪ ﭘﻮﻝ ﺭﻭ ﺧﺮﺝ ﮐﺮﺩﻡ» ملا ﮔﻔﺖ: «ﺑﺎﺷﻪ. ﭘﺲ ﻫﻤﻮﻥ ﺍﻻﻍ ﻣﺮﺩﻩ ﺭﻭ ﺑﻬﻢ ﺑﺪﻩ.» ﺍكدخدا ﮔﻔﺖ: «ﻣﻲﺧﻮﺍﻱ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﭼﻲ ﮐﺎﺭ ﮐﻨﻲ؟» ملا ﮔﻔﺖ: «ﻣﻲﺧﻮﺍﻡ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﻗﺮﻋﻪﮐﺸﻲ ﺑﺮﮔﺰﺍﺭ ﮐﻨﻢ.» كدخدا ﮔﻔﺖ: «مگر میشه ﻳﻪ ﺍﻻﻍ ﻣﺮﺩﻩ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻗﺮﻋﻪﮐﺸﻲ ﮔﺬﺍﺷﺖ!» ملا ﮔﻔﺖ: « ﻣﻌﻠﻮﻣﻪ ﮐﻪ ﻣيشه. ﺣﺎﻻ ﺑﺒﻴﻦ. ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﮐﺴﻲ ﻧﻤﻲﮔﻢ ﮐﻪ ﺍﻻﻍ ﻣﺮﺩﻩ.» ﻳﮏ ﻣﺎﻩ ﺑﻌد كدخدا ملانصرالدين رو ﺩﻳﺪ ﻭ ﭘﺮﺳﻴﺪ: «ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﺍﻻﻍ ﻣﺮﺩﻩ ﭼﻪ ﺧﺒﺮ؟» ملا ﮔﻔﺖ: به ﻗﺮﻋﻪﮐﺸﻲ ﮔﺬﺍﺷﺘﻤش و اعلام كردم فقط با پرداخت ٢ درهم در قرعه كشي شركت كنيد و به قيد قرعه صاحب يك الاغ شويد . به ٥٠٠ نفر ٥٠٠ ﺑﻠﻴﺖ ٢ درهمى ﻓﺮﻭﺧﺘﻢ ﻭ ٩٩٨ دﺭهم ﺳﻮﺩ ﮐﺮﺩﻡ.» كدخدا ﭘﺮﺳﻴﺪ: «ﻫﻴﭻ ﮐﺲ ﻫﻢ ﺷﮑﺎﻳﺘﻲ ﻧﮑﺮﺩ؟» ملا ﮔﻔﺖ: «ﻓﻘﻂ ﻫﻤﻮﻧﻲ ﮐﻪ ﺍﻻﻍ ﺭﻭ ﺑﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ. ﻣﻦ ﻫﻢ ٢ درهمش ﺭﻭ ﭘﺲ ﺩﺍﺩﻡ🌺 👇👇👇👇 ۰ ۰ 📚@sarguzasht📚
💢مردي براي اصلاح سر و صورتش به آرايشگاه رفت در بين کار گفت و گوي جالبي بين آنها در گرفت. آنها در مورد مطالب مختلفي صحبت کردندوقتي به موضوع خدا رسيد آرايشگر گفت: من باور نمي کنم که خدا وجود دارد. مشتري پرسيد: چرا باور نمي کني؟ آرايشگر جواب داد: کافيست به خيابان بروي تا ببيني چرا خدا وجود ندارد؟ شما به من بگو اگر خدا وجود داشت اين همه مريض مي شدند؟ بچه هاي بي سرپرست پيدا ميشد؟ اگر خدا وجود داشت درد و رنجي وجود داشت؟ نمي توانم خداي مهرباني را تصور کنم که اجازه دهد اين همه درد و رنج و جود داشته باشد. مشتري لحظه اي فکر کرد اما جوابي نداد چون نمي خواست جر و بحث کند. آرايشگر کارش را تمام کرد و مشتري از مغازه بيرون رفت به محض اينکه از مغازه بيرون آمد مردي را ديد با موهاي بلند و کثيف و به هم تابيده و ريش اصلاح نکرده ظاهرش کثيف و به هم ريخته بود. مشتري برگشت و دوباره وارد آرايشگاه شد و به آرايشگر گفت:ميدوني چيه! به نظر من آرايشگرها هم وجود ندارند. آرايشگر گفت: چرا چنين حرفي ميزني؟ من اينجا هستم. من آرايشگرم.همين الان موهاي تو را کوتاه کردم. مشتري با اعتراض گفت: نه آرايشگرها وجود ندارند چون اگر وجود داشتند هيچکس مثل مردي که بيرون است با موهاي بلند و کثيفو ريش اصلاح نکرده پيدا نمي شد. آرايشگر گفت: نه بابا! آرايشگرها وجود دارند موضوع اين است که مردم به ما مراجعه نميکنند. مشتري تاکيد کرد: دقيقا نکته همين است. خدا وجود دارد. فقط مردم به او مراجعه نميکنند و دنبالش نمي گردند. براي همين است که اين همه درد و رنج در دنيا وجود دارد🌺 👇👇 ۰ ۰ 📚@sarguzasht📚
💢یه ﭘﺎﺵ ﻣﯿﺸﮑﻨﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﻪ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﻪ، ﺩﺍﻣﭙﺰﺷﮏ ﻣﯿﮕﻪ : " ﺍﮔﻪ ﺗﺎ 3 ﺭﻭﺯ ﮔﺎﻭ ﻧﺘﻮﻧﻪ ﺭﻭى ﭘﺎﺵ ﻭﺍﯾﺴﺘﻪ ﮔﺎﻭ ﺭﻭ ﺑﮑﺸﯿﺪ " ﺍﯾﻨﻮ ﻣﯿﺸﻨﻮﻩ ﻭ ﻣﯿﺮﻩ ﭘﯿﺶ ﮔﺎﻭ ﻣﯿﮕﻪ: " ﺑﻠﻨﺪ ﺷﻮ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﻮ " ﮔﺎﻭ ﻫﯿﭻ ﺣﺮﮐﺘﯽ ﻧﻤﯿﮑﻨﻪ ... ﺭﻭﺯ ﺩﻭﻡ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﻣﯿﺮﻩ ﭘﯿﺶ ﮔﺎﻭ ﻣﯿﮕﻪ: " ﺑﻠﻨﺪ ﺷﻮ ﺭﻭ ﭘﺎﺕ ﺑﺎﯾﺴﺖ " ﺑﺎﺯﮔﺎﻭ ﻫﺮ ﮐﺎﺭﯼ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻪ رو پاش ﻭﺍﯾﺴﺘﻪ. ﺭﻭﺯ ﺳﻮﻡ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﻣﯿﺮﻩ ﻣﯿﮕﻪ : " ﺳﻌﯽ ﮐﻦ ﭘﺎﺷﯽ ﻭﮔﺮﻧﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺗﻤﻮﻡ ﺑﺸﻪ ﻭ ﻧﺘﻮﻧﯽ ﺭﻭ ﭘﺎﺕ ﻭﺍﯾﺴﯽ ﺩﺍﻣﭙﺰﺷﮏ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﺸﺘﻪ ﺷﯽ " ﮔﺎﻭ ﺑﺎ ﻫﺰﺍﺭ ﺯﻭﺭ ﭘﺎ ﻣﯿﺸﻪ .. ﺻﺒﺢ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﮐﺸﺎﻭﺭﺯ ﻣﯿﺮﻩ ﺩﺭ ﻃﻮﯾﻠﻪ ﻭ ﻣﯿﺒﯿﻨﻪ ﮔﺎﻭ ﺭﻭ ﭘﺎﺵ ﻭﺍﯾستاﺩﻩ ﺍﺯ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ ﺑﺮ ﻣﯿﮕﺮﺩﻩ ﻣﯿﮕﻪ: ﮔﺎﻭ ﺭﻭ ﭘﺎﺵ ﻭﺍﯾﺴتاﺩﻩ ! ﺟﺸﻦ ﻣﯿﮕﯿﺮﯾﻢ ...ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﺭﻭ ﻗﺮﺑﻮﻧﻲ ﻛﻨﻴﺪ!!! 👌ﻧکته: به هیچ گاوی کمک نکنید!! ۰ ۰ 📚@sarguzasht📚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هرکی هرچی دوست داره بگه... . کاری که فکرمیکنی درسته رو انجام بده ... حرف مردم 👇🍃👇 🪶❄️ ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐ 🍃👈 ❤تنها صداست که می ماند......❤ 🎙🎶@cofeh_deklameh🎶🎙
💢ﻣﺮﺩﯼ ﺷﺒﯽ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﻣﯽ ﮔﺬﺭﺍﻧﺪ ...؛ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻫﺎﯼ ﺍﺗﺎﻕ ﺑﺎﺯ ﻧﻤﯽ ﺷﺪ. ﻧﯿﻤﻪ ﺷﺐ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺧﻔﮕﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺗﺎﺭﯾﮑﯽ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺭﻓﺖ ﺍﻣﺎ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺴﺖ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﻨﺪ. ﺑﺎ ﻣﺸﺖ ﺑﻪ ﺷﯿﺸﻪ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﮐﻮﺑﯿﺪ، ﻫﺠﻮﻡ ﻫﻮﺍﯼ ﺗﺎﺯﻩ ﺭﺍ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺳﺮﺍﺳﺮ ﺷﺐ ﺭﺍ ﺭﺍﺣﺖ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪ. ﺻﺒﺢ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﻓﻬﻤﯿﺪ ﮐﻪ ﺷﯿﺸﻪ ﮐﻤﺪﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺷﺐ، ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺑﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ!... " ﺍﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺎ ﻓﮑﺮ ﺍﮐﺴﯿﮋﻥ، ﺍﮐﺴﯿﮋﻥ ﻻﺯﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺳﺎﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ!!!... " ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﺍﻓﮑﺎﺭﺗﺎﻥ ﺑِﮑﺮ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺯﻻﻝ. ﺍﻓﮑﺎﺭ ﺍﺯ ﺟﻨﺲ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺍﻧﺮﮊﯼ، ﮐﺎﺭ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ🌺 # کوتاه ۰ ۰ 📚@sarguzasht📚
😍احــســاسِ خـــوبـــــــــــ😍
#سرگذشت_پاییز #به_جرم_دختر_بودن #پارت_سی_چهار اسم من پاییزه…..الان که دارم سرگذشتمو تعریف میکنم وارد
اسم من پاییزه…..الان که دارم سرگذشتمو تعریف میکنم وارد ۲۸سالگی شدم………. تمام سفر دوازده روزه ی ما به همین طریق گذشت…..ماه عسل ما بدترین سفر عمرم بود….. با خودم تصمیم گرفتم تا پام به تهران رسیدازش طلاق بگیرم و به همه بگم که نوید اون آدمی نیست که تصورشو میکنید…… بالاخره اون سفر لعنتی تموم شد و نیمه های شب رسیدیم تهران…..من که از تنها موندن با نوید میترسیدیم دلم میخواست برگردم خونمونو ازش جدا شم اما چطوری؟؟؟با کی میتونستم مشورت کنم ؟؟؟بابا که همون شب عروسیم خط و نشونشو کشیده بود……حتی یه دوست هم نداشتم که باهاش درد و دل کنم…..عقلم هم نرسید که برم پیش مشاور و ازش راهنمایی بخواهم… بالاجبار رفتیم خونه و چون خسته بودیم خوابیدیم……صبح که بیدار شدم از نوید خبری نبود…..خوشحال شدم و یه نفس راحت کشیدم……بعداز اینکه صبحونه خوردم اول زنگ زدم خونمون اما کسی جواب نداد……. مجبور شدم زنگ بزنم گوشی بابا تا بتونم خودمو از این جهنم نجات بدم که متاسفانه گوشی بابا هم خاموش بود….. ادامه در پارت بعدی 👇 📚@sarguzasht📚 ‎‎‌ ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
دنیا آن قدرها هم زشت نیست. گه گاه چیزهای کوچک درخشانی هم در آن پیدا می شود. و زندگی در واقع چیزی جز جست و جوی این چیزهای کوچک طلایی و درخشان نیست. .
💢پدر و پسری در کوه قدم می‌زدند که ناگهان پای پسر به سنگی گیر کرد و به زمین افتاد و فریاد کشید: آآآی ی ی! صدایی از دور پاسخ داد: آآآ ی ی ی! پسر با کنجکاوی فریاد زد: که هستی؟ پاسخ شنید: که هستی؟ پسر شد و فریاد زد: ترسو. باز پاسخ شنید: ترسو. با تعجب از پدرش پرسید: چه خبر است؟ لبخندی زد و گفت: پسرم! توجه کن. و بعد با صدای بلند فریاد زد: تو یک هستی! صدا پاسخ داد: تو یک قهرمان هستی! پسر باز بیشتر تعجب کرد پدرش توضیح داد: می‌گویند که این انعکاس کوه است، ولی این در انعکاس زندگی است. هر چیزی که بگویی یا انجام دهی، زندگی عیناً به تو جواب می‌دهد. اگر عشق را بخواهی، بیشتری در قلب تو به وجود می‌آید و اگر دنبال باشی، آن را حتماً به دست خواهی آورد. هر چیزی را که بخواهی و هرگونه که به دنیا و آدم‌ها نگاه کنی، زندگی همان را به تو خواهد داد🌺 👇👇👇 ۰ ۰ 📚@sarguzasht📚
💢بابا داشت میخوند گفت: بابا بیا بازی! بابا که حوصله ی بازی رو نداشت یه تیکه از روزنامه رو که ی دنیا بود تیکه تیکه کرد وگفت : فرض کن این پازله...! درستش کن! چند دقیقه بعد بچه درستش کرد, بابا، باتعجب پرسید: توکه ی دنیا رو بلد نیستی چطور درستش کردی؟! بچه گفت: آدمای پشت روزنامه رو درست کردم …دنیا خودش درست شد. آدمای دنیا که درست بشن... دنیا هم درست میشه...🌺 ۰ ۰ 📚@sarguzasht📚