eitaa logo
خبرگزاری روستای صرم(صرم نیوز)
3.9هزار دنبال‌کننده
13.6هزار عکس
7.4هزار ویدیو
74 فایل
🔆 برای ارسال خبر، عکس، فیلم یا حتی نظر و انتقاد میتونی به اکانت ادمین یعنی آیدی زیر بفرستی. 💬 @sarm_news_admin ❗ کانال ما رو به بقیه هم معرفی کنید😁 ❗ یادتون نره برامون اخبار و عکس و فیلم بفرستید😉 💥تبلیغات شما را پذیراییم🤩
مشاهده در ایتا
دانلود
خبرگزاری روستای صرم(صرم نیوز)
#رمان_آنلاین زن، زندگی، آزادی قسمت شصت و هشتم: ناگهان یاد اون قلب افتادم، همون که الی داده بودم ،به
زن، زندگی، آزادی قسمت شصت و نهم: کریستا نگاهی خصمانه به من کرد و زیر لب چیزی گفت که متوجه نشدم و با اشاره کریستا بیرون رفتم‌. وقتی همراه اریک بیرون میرفتم، فکر می کردم از زندان کریستا جسته ام و جایی که میروم حداقل تا روز مرگم راحت خواهم بود ، اما نمی دانستم چه چیزهایی در انتظارم است. اریک بدون اینکه حرفی بزند به ماشین سیاه رنک پیش رو که شیشه های دودی داشت اشاره کرد و من هم مثل کسی که هیچ اراده ای از خودش ندارد ،درب عقب ماشین را باز کردم و سوار شدم به محض سوار شدن در ماشین قفل شد دست مشت شده ام را روی قلبم گذاشتم ، باید جایی برای پنهان کردنش پیدا میکردم،اما اینبار هیچ‌وسیله ای همراهم نبود. دستم را آرام به طرف جیب مانتو بردم و قلب کوچک و برآمدهٔ طلایی را داخل جیبم گذاشتم، بودن این قلب حس خوبی بهم میداد، حالا برای چی؟ نمی دونم.. نفسم را آرام بیرون دادم و از پشت شیشه های دودی ،شهری دود زده را نگاه می کردم. بالاخره بعد از طی مسافتی که واقعا نمی دانستم از کجا آمدیم و به کجا رسیدیم، اریک اشاره کرد که پیاده شوم و اینبار دوباره وارد خانه ای که دیوارهایش در غروب خورشید خاکستری رنگ دیده میشد، شدم. به محض ورود،زنی با موهای طلایی که صورتش سفید و چشمانش آبی بود به سمتم آمد. ابتدای ورود راهرویی بود که دو طرفش دو در روبه روی هم دیده میشد، رنگ دیوارها و حتی سرامیک های خانه نارنجی چرک بود، آدم با ورود به این خانه ناخوداگاه احساس سوزشی شدید از گرما به او دست میداد بعد از راهرو هالی نه چندان بزرگ وجود داشت که با مبل های چرمی سیاه و میزی در وسط پوشیده شده بود،سمت راست آشپزخانه اوپن به چشم میخورد و از کنار آشپزخانه چند پله ما را به دو اتاق کنار هم می رساند. زن جلو آمد نمی دانستم کیست و چیست؟ جلوی راهرو به من رسید و بدون حرفی روبه رویم ایستاد و خیره در چشمانم شد. من هم خیره در نگاهش بودم که ناگهان دستش بالا رفت و محکم روی گونه ام فرود آمد، احساس درد و سوزش همراه با گرمی خونی که از گوشهٔ لبم جاری شده بود، در جانم پیچید. آن زن با صدایی که از شدت خشم می لرزید گفت... ادامه دارد.. 📝به قلم:ط_حسینی 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
7.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بارش باران هفتم شهریورهمین الان فردو😍😍 🏴(صرم نیوز) @sarm_news ⚫️●⚫️●
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امیری که کبیر شد! ✌🏻 شهید چه حیف شد 💔 موافقین بهترین وزیر امور خارجه ایران بود؟! روحش شاد و یادش گرامی 🏴(صرم نیوز) @sarm_news ⚫️●⚫️●
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸بارالها... 💫بر عزیزانم 🌸آنگونه تقدیر کن: 💫تاهمواره 🌸زیستن شان از سر ذوق 💫خندیدن شان از ته دل 🌸وگریستن شان 💫از سر شـوق باشـد.. 🌸آمین....🙏🙏 🌸شبتون بخیر در پناه خدای مهربون 💫 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
محشر شد و ديدم همه جا غوغا بود هر كس كه حسينى شده بود، آقا بود والله قسم هر چه خدا داد به ما از لطف حسين و مادرش زهرا بود 💚< >💚 😍✋ 🏴(صرم نیوز) @sarm_news ⚫️●⚫️●
😍✋ بی تو دلمان خیـــر ندیده است بیا در لاک گنـاه خـود خزیده است بیا هم بارش غصه‌هایمان بی‌حداست هم‌کاردبه‌استخوان‌رسیده‌است بیا عج 🌹 🌹 تعجیل در ظهور و سلامتی مولاعج پنج 💚اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج💚 "بحق فاطمه(س) " 🏴(صرم نیوز) @sarm_news ⚫️●⚫️●
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شاد باش و مهربون تا بتونی 🦋 حس کنی لحظه های خوشبختی رو❤️ بهترین لحظه ها سهم امروزتون بشه💙 🏴(صرم نیوز) @sarm_news ⚫️●⚫️●
14.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جایگزینی طبیعی و بدون عارضه برای آمپول تقویتی نوروبیون 💉🍎 🏴(صرم نیوز) @sarm_news ⚫️●⚫️●
10.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑🎥 اجرای طرح (دستگیری اتباع غیر مجاز) توسط یگان ویژه استان قم 🏴(صرم نیوز) @sarm_news ⚫️●⚫️●