eitaa logo
طناز
8.6هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
167 ویدیو
0 فایل
تبلیغاتمون😍👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1759249087C4c9dc63f34
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱🧷 ‌‌
‌ که زخــمِ هر شــکسـتِ مـن حـضور یک جوانه🌱شــد ‌ 🤍 ‌
. *بیا تا پای جان باهم بمانیم... 🌸* ✨♥️
5.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. روایتی ترسناک از تهمت و بردن آبروی مومن! حجت الاسلام👇 🎙 💚
هدایت شده از السلام‌علیک یا‌بقیة الله(عج)
🌱💚 سـلام بر تــو اے عـــهد خـــدا السلام علیڪ یاصاحب الزمانــ(عج) 💚🌱
چه زیباست تماشای ایینه چشمانت آن هنگام که غرق در دریای تماشای منی ✨♥️
طناز
#پارت_۳۳۹ _._._._._._._._._.🤍✨._._._._._._._. مامان دیگه امروز به بیمارستان نرفت، چون آقاجون دوبا
_._._._._._._._._.🤍✨._._._._._._._. با شنیدن صدای زنگ خونه قلبم به تلاطم می‌افته، یعنی کی می‌تونست باشه این وقت روز؟ گوشی رو جواب می‌دم، باور نمی‌کنم صدایی که پشت تلفن می‌شنوم انگار دقیقا صدای مهدیاره. همون تن صدا همون لحن اما کمی بم تر... - سلام دخترم مادرت هست. - ب...بله بفرمایید شما؟ - من منصور مالک دوست پدرت هستم، به مادرت خبر بده پدرت به زودی آزاد میشه. از شنیدن اسم منصور تنم به لرزه می‌افته، مهدیار می‌گفت منصور مالک احتمالا همون منصور میران عموش باشه. با قطع شدن تماس مامان به طبقه پایین میاد و با دیدن من متعجب می‌گه: طناز کی پشت تلفن بود؟ چرا رنگت پریده؟ جلو میاد اخم می‌کنه و با حرص می‌گه: ببینم اون پسره مهدیار بود؟ - نه دوست بابا بود گفت بابا به زودی آزاد میشه. - الهی شکر خب زودتر بگو دخترم. مامان میره سمت پله ها تا لباس بپوشه و با عمو بره دنبال بابا. از اون طرف صدای ماشین و بوق که میاد می‌فهمم خاله فرخنده و بچه ها رسیدن‌. هر وقت دیگه ای بود از دیدن سارا و پارسا به وجد می‌اومدم ولی حالا اصلا دل و دماغ دیدنشون رو نداشتم. _._._._._._._._._.🤍✨._._._._._._._. ‌برای دریافت رمان کامل 40هزارتومن واریز کرده و عکس فیش رو برای آیدی زیر ارسال کنید.
6219861935945401
به نام خانم صادقی @s_majnoon
صبر رو سنـجـا🧷ق کردم روی دل نازکــم خدا بزرگــه🤍 🌱
✨ ‌
. دین و دل به یک دیدن باختیم و خرسندیم در قمار عشـق ای دل کی بوَد پشیمـانی ؟! ♥️✨
هدایت شده از السلام‌علیک یا‌بقیة الله(عج)
🌱💚 سـلام بر تــو اے عـــهد خـــدا السلام علیڪ یاصاحب الزمانــ(عج) 💚🌱