به دوش میکشم این استخوان پارهٔ تن را
چگونه بیتو تحمل کنم هوای وطن را
وطن کنار تو در مرزهای بسته نگنجد
بیا و باز کن آن دکمههای مشک ختن را
بغل بگیر مرا در مسیر گردنههایت
که گیسوان تو زین کرده اسب ترک کمن را
زبان مادریام را بگیر و بوسه به من ده
که یاد میگیرم با لب تو حرفزدن را
چقدر لحظهٔ بوسیدن تو لحظهٔ خوبی است
گمان که داده خدا هم به این بهانه دهن را
کشیده است از آغاز آفرینش آدم
به رنگ چشم تو هر فصل این کتاب کهن را
چنانکه از لب منقار باغ گریه بریزد
چنانکه پاره کند غم گلوی مرغ چمن را
چه مست آمدهای چون شراب تا که بریزی
به دست آینهها خون تکّهتکّهٔ من را
بگیر از تن من پوست را برهنهترم کن
به دار مرگ بیاویز ترس زندهشدن را
#الهه_بیات_مختاری
@aboajor
زندگی پچپچ گلهای غزلخوان دم صبح
زندگی خندهٔ میخک به لب سرخ بهار
یا که شاید نفسی پیش صنوبر ماندن
تکیهدادن به پناه تن تبدار چنار
استکانی غزل از دست سحر نوشیدن
شاید این فلسفهٔ زندگی ما باشد
#الهه_سلطانی
#سلام_بر_زندگی
@elahesoltani
سلام بر آنان که ما را ندیده فهمیدند؛
نخوانده دانستند و
نبوسیده دوست داشتند!
#جبران_خلیل_جبران
پروانه تا به شمع رسید آرمیده شد
دریای بیقراری ما را کنار کو؟
#صائب_تبریزی
قال الصادق علیهالسلام:
اللَّهُ فی عَونِ المُؤمِنِ، مادامَ المُؤمِنُ فی عَونِ أخیهِ.
خداوند در پی یاری مؤمن است، تا وقتی که مؤمن در پی یاری برادر خویش است.
📚 بحارالأنوار، ج ۷۴، ص ۳۲۲
من بیتو شاعر میشوم اما بیا شاید
پیشِ تو بودن بهتر از شاعرشدن باشد
#مهرانه_جندقی
«چقدر آه کشیدم برای غربت تو»
کبوترانه رسیدم کنار تربت تو
اگرچه گنبد و گلدستهای نمیبینم
ولی پر است فضا از شمیم رحمت تو
اگرچه عالَم شیعه در این غم جانسوز
عزا گرفته برای تو و مصیبت تو
ولی غم تو کجا و غم حسین کجا
به غیر کربوبلا نیست رنج و محنت تو
ضرر نکردم اگر کل عمر گریه کنم
برای قصهٔ پر غصهٔ اسارت تو
تو خود اسیر شدی بعد کربلای حسین
ولی اسیر نگشته پس از تو عترت تو
هزار شکر که مأنوس با احادیثم
نشسته است به جانم نسیم رحمت تو
به پای خویش رسیدن به محضرت سخت است
کشانده است مرا رشتهٔ محبت تو
تویی که باقرِ علم پیمبران بودی
که غیر وحی الهی نبود صحبتِ تو
چگونه بود که با این جلال و شأن و شکوه
به دست قوم حرامی شکست حرمتِ تو
چقدر ناله زدم روز و شب بهپای غمت
«چقدر آه کشیدم برای غربت تو»
#شهادت_امام_محمد_باقر
#مهدی_شریفی
@ashaarsharifi
هدایت شده از راه آسمان
Karimi.mp3
3.41M
شهادت امام باقر علیه السلام تسلیت باد.
#امام_باقر_علیه_السلام
مثل زهرا...
از غم هجران جانسوزش پریشانخاطریم
طائر کوی بقیع و تربت بیزائریم
مثل زهرا در غمش رخت عزا پوشیدهایم
مثل صادق ما عزادار امامِ باقریم...
#شهادت_امام_محمد_باقر #علیه_السلام
#اکبر_اسماعیلی_وردنجانی
بقیع گفتم و با غصه، دل مسافر شد
میان صحن و سرایی غریب زائر شد
سلام داد و به جانش دمید شعلهٔ آه
چکید واژهٔ اشکش به خاک، شاعر شد
نوشت واژهبهواژه بهرویِ خاک بقیع
شمیم عشق وزید و کلام، عاطر شد
سرود هرچه از این غم، نشد کم از داغش
نشست کنج حرم زائری، مجاور شد
کبوتر حرمی شد که یک چراغ نداشت
دلی شکسته که نذرِ امام باقر شد
#شهادت_امام_محمد_باقر 🥀
#احمد_رفیعی_وردنجانی
هدایت شده از سرزمین شعرها 🍎
.
تو بـیـایـی بهــــار میآید
به دل ما قــــرار میآید
تو بیایی به باغ خانهٔ ما
گل نرگس به بار میآید
#امام_زمان
#رقیه_سعیدی_کیمیا
۱۴۰۲/۸/۵
هدایت شده از سرزمین شعرها 🍎
آقا سلام، صاحب دلهای بیقرار!
صبری نمانده بر دل بیچارگان، بیا
#رقیه_سعیدی_کیمیا
ای از تبــــار آینـــههــا، باقرالعلوم
ای جلــوهگاه نور خــدا، باقرالعلوم
بر مــا زمینــیان کــه گرفتــار ظلمتیــم
هستی همیشه شمس هُدا، باقرالعلوم
از هر جهت به کوی شما دل سپردهایم
زیرا شــدی، تو قبلهنمــا، باقرالعلوم
در سایهسار لطف کریمانهات شدیم
مدیــون خــاندان سَخـــا، باقرالعلوم
دریای علم و دانشی و هست راه علم
در امتــداد علــم شمــــا، باقرالعلوم
بحــرالعلــوم را به نبــوغت شکافتی
علامهای به اَرض و سما، باقرالعلوم
هرگز ندید شأن تو را قوم جهل و کین
آزُرد، قلــب پــاک تو را، باقرالعلوم
همواره زخم خوردهای از دشمن زبون
این غــم نبـوده بر تو روا، باقرالعلوم
مسمــوم زهــر کینـــهٔ آلِ اُمیّــهای
آه ای قتیـــلِ زهر جفــا، باقرالعلوم
میسوزد از غریبی و داغ دل شمــا
قـلب تمـــام آل عـــبا، باقرالعلوم
ای هادیِ نجات بشر، در مسـیر حق
ما را ببر به سمت خدا، باقرالعلوم
قطعاً در این مسیر گذر میکنیم باز
از شــاهــراه کربوبلا، باقرالعلوم
یک عمـــر راوی غــم کربوبلا شدی
ای یادگــار دشــت بــلا، باقرالعلوم
در کربلا چه دیدهای آقا که این چنین
سوز است در کلام شما، باقرالعلوم؟
همـــواره در نگاه شمــا زنده میشود
غمهـــای سیــدالشهـــــدا، باقرالعلوم
سخت است کودکی و تماشای دمبهدم
ســرهای روی نیـزه رها، باقرالعلوم
از کودکــی به داغ جــگر خو گرفتهای
ای داغـــدار شــــام بلا، باقرالعلوم
با روضههای ظهر عطش بودهای مدام
در حال اشــک و آه و بُکـا، باقرالعلوم
یادت نرفت وقت اسارت چهها گذشت
بر عمـــههـــا و بــر اُســـرا، باقرالعلوم
با نالههای اهــل حـــرم دست میزدند
آن شــــامیان بیســروپا، باقرالعلوم
بر ردّ زخـم دست پدر بوســه میزدی
هر دم که بود خیــس دعا، باقرالعلوم
آثار زخم سیلی و زنجیـــــر و سلســله
بر دست و پای، مانده بهجا باقرالعلوم
هرچنــد روی نیـزه سر ســـرخ دیدهای
اما همیشگی است نور خـدا، باقرالعلوم
#شهادت_امام_محمد_باقر 🥀
#رقیه_سعیدی_کیمیا
لینک کانال اشعار در ایتا 👇
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
هدایت شده از جهاد قلم | علی سلیمیان
بسمالله
✅
نکتهای چند:🔺 شاعر انقلاب یا شاعر انقلابی؟ تفاوتهای عمیقی بین این دو واژه است! به برخی از آنها اشاره میکنم: ۱. شاعر انقلاب در مدح و تأیید انقلاب به عنوان قدرتی که زیر پرچم آن زندگی میکند شعر میسراید، چون صرفهاش در این است، چه بسا اگر قدرت دیگری سر کار بود برای آن میسرود. اما شاعر انقلابی دل در گرو انقلاب دارد، دلسوز و همراه است، پیشرفتها را میستاید و کمبودها را به نحو شایستهای گوشزد میکند. ۲. شاعر انقلاب در پی چسباندن خود به افراد و مجموعههای منتسب به انقلاب است، برای به دست آوردن جایگاه و قدرت تلاش میکند، هدفش رسیدن به نام و نان است. اما شاعر انقلابی در پی انجام وظیفهاش در جبههی کنونی انقلاب است، برای خدمت به انقلاب و مردم تلاش میکند، هدفش رسیدن به رضای خدا و امام است. ۳. شاعر انقلاب از هر وسیلهای برای مطرح کردن خود استفاده میکند، چه بسا اگر به مسئولیتی رسید از آن برای ارضای خودخواهیهایش بهرهها میبرد. اما شاعر انقلابی از هر موقعیتی برای تحقق آرمانهای انقلاب استفاده میکند، با مسئولیتهای اداری خیلی میانهی خوبی ندارد ولی مسئولانه و متعهدانه برای انقلاب کار میکند. ۴. شاعر انقلاب در مدح انقلاب و منتسبانش محدود شده است، اما شاعر انقلابی افقهای پیش روی انقلاب را میبیند و آنها را برای مردم ترسیم میکند. ۵. شاعر انقلاب چون احتمالا سر سفرهی انقلاب جای خوبی نشسته است خیلی محتاط و محافظهکار عمل میکند، مبادا جایگاهش به خطر بیفتد، از کنار تبعیضها و ستمها با تغافل عبور میکند. اما شاعر انقلابی در خط مقدم مبارزه است، از گلوله خوردن نمیترسد، خودش و قلمش وقف انقلاباند، از بیان تبعیضها و ستمها ابایی ندارد، چون آن را موجب تقویت انقلاب میداند حتی اگر تضعیف خودش را به همراه داشته باشد. ۶. شاعر انقلاب از وضع موجود راضی است، چون جایگاه دارد، رفاه دارد، به خیلی از اهدافش رسیده است یا در شُرف رسیدن است، شاید اصلا آرمانهای انقلاب برایش اهمیتی نداشته باشد. اما شاعر انقلابی تا رسیدن پرچم انقلاب به دست صاحب اصلیاش راضی نمیشود و برای بهبود شرایط همواره در تلاش و نبرد است. ۷. شاعر انقلاب ممکن است روزی ضدانقلاب شود، اما شاعر انقلابی ممکن است روزی شهید... #علی_سلیمیان eitaa.com/alisalimian_poem