eitaa logo
سرزمین شعرها 🍎
1هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
511 ویدیو
75 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
نظرات اعضای بزرگوار کانال 👆 شاعر کانال‌دار و کانال‌ندار فرقی نداره این هم که شعر پی‌وی فرستاده بشه یا نه فرقی نداره شعری که خوشم بیاد و ببینم حتما می‌ذارم کانال 🌸👌 کانالی که دیروز درست شده و ۶ تا پست بیشتر نداره حمایت چی بکنم؟ 😊
ممنون. سلامت باشید چشم ان‌شاءالله معرفی می‌کنم
من با غم تو نشسته خاموش شدم انگار که نیستم فراموش شدم وقتی‌که تو رفتی و خبر از تو نبود من با غم بی‌کسی هم‌آغوش شدم
در پس معرکه‌ای کشتهٔ شمشیر خودم محو در آینه‌ای خیره به تصویر خودم مانده‌ام گوش به پژواک نفسگریهٔ باد غرق در مرثیه از کوچ نفس‌گیر خودم چه نمازی است در این مظلمه چاووشان را فارغ از همهمه‌ها با تب تکبیر خودم چه خبرهاست به شبگریهٔ این رود، دریغ رودم و بی‌خبر از گریهٔ شبگیر خودم کشتهٔ حرمت نان و نمک هیچ‌کسم بنویسید بر این سفره نمک‌گیر خودم نفسی سوخته‌ام بی‌خبر از صیرفیان کیمیا ساخته‌ام از دم اکسیر خودم بی‌خبر مانده‌ام از جمع تناقض‌هایم رند شیراز شما عارف کشمیر خودم کفر من زیر سر شیخ مبینید ای قوم دست در محکمه‌ام بود به تکفیر خودم گفتی آن روز به من خنده‌زنان: پیر شوی سخت خونین‌جگر از این دل بی‌پیر خودم دو سه خط تیره کشیدند به پیشانی من محو در نامهٔ تاخوردهٔ تقدیر خودم پر خود را چه عقابانه کشیدم بر کوه که بر این دامنه پرریخته با تیر خودم زخم از دست شغادان برادر خوردم من در این چاه هم از دولت تدبیر خودم تو بر آن گستره با ماه پلنگانه به رقص من در این دایره با زخمه به زنجیر خودم سر‌به‌زیرانه بر این کوه زمین‌گیرم کرد نفس خستهٔ از قلّه سرازیر خودم می‌رسم همسفر سورهٔ یوسف تا چاه زندگی چاه عزیزی است به تفسیر خودم یک نفس دیر رسیدم به کمین‌گاه، دریغ تا قفس هست سرافکندهٔ تاخیر خودم تو بر آن قله دو دستت به کلاه سبلان من براین دامنه پابستهٔ پامیر خودم ابن سیرین بگذر از شب کابوسی من بگذرد خواب شب و گرگ به تعبیر خودم
حالا هم گفتند تبلیغ کانال نکنم و هم بعضی اعضای کانال اعتقاد دارند بنده توی باغ شعر نیستم و سواد شعری ندارم ولی با همهء این حرف‌ها عضو کانال استاد انصاری‌نژاد بشید و اشعارشون رو بخونید، ببینید چقدر لذت‌بخشه شعرشون 👇👇👇 https://eitaa.com/delnakhahi https://eitaa.com/delnakhahi https://eitaa.com/delnakhahi واقعا منی که سواد شعری ندارم خدا می‌دونه چقدر از خوندن اشعار ایشون لذت می‌برم 👌😊🌸
فتوحِ مملکتِ دل که صد سپاه نکرد هجومِ نرگسِ مستت به یک نگاه گرفت... @robaiiyat_takbait
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. یک نکته بگویمت به تحقیق بسنج گر عاقل و کاملی مرنجان و مرنج رنجاندن خلق و رنجشت از طمع است بگذر ز طمع که این به است از صد گنج
عید قـربان اسـت فـردا و منم قـربانی‌ات چون ندارم صبر امروزم فدا کن یا حسین!
رفت حاجی به طواف حرم و باز آمد ما به قربان تو رفتیم و همانجا ماندیم
چه فرقی می‌کند نوروز باشد فطر یا قربان؟ تو را هرگاه می‌بینم برایم بی‌گمان عید است!
و اسماعیل می‌دانست آن چاقو نمی‌برّد که صیادی که من دیدم دل از آهو نمی‌برّد
هرچه می‌گردم متاعی نیست قابل‌دار تو عید قربان است باید جان به قربانت کنم
یک نگاه از تو و در باختن جان از من یک اشارت ز تو و بردن فرمان از من جان به‌کف منتظر عید لقایت تا کی؟ روی بنمای جمال از تو و قربان از من
می‌شوی از رفتنت روزی پشیمان منتها موقع برگشتنت دیگر من آن من نیستم
عالَم همه‌سو نشسته بر خوانِ غدیر مـایـیم هـمـه ز ریــزه‌خـوارانِ غدیر قــربان آمـد به پـیشـوازش، یـعـنی جـانِ هـمه‌ عاشـقان به قـربانِ غدیر
بگذار بفهمند که در شهر ولایت همسایهٔ دیوار به دیوار غدیریم
حیران علی مرتضی کن ما را مهمان علی مرتضی کن ما را حالا که رسیده عید قربان یارب قربان علی مرتضی کن ما را
چنان عید غدیرش دلربا افتاده در عالم که یک هفته جلوتر می‌روم از خود به قربانش (معنی زنجانی)
شد نجف میخانه و ساقی کوثر بانی اش در نجف حتی خدا هم آمده مهمانی اش مست از بوی علی گشتند جمله کائنات سجده گر بر طاق ابرو، بوسه بر پیشانی اش ازدحام انبیا در بارگاه حیدر است تا بگیرند از محمد نوبت دربانی اش آمده نوح نبی بهر ارادت محضرِ آنکه برهاندش ز موج و ورطه ی طوفانی اش همرهش آورده ابراهیم اسماعیل را تا کند بار دگر بهر علی قربانی اش موسی عمران قدم بنهاده در طور نجف تا شود مدهوش نور چهره ی ربانی اش از دم قدسی او هر دم مسیحا جان گرفت آمده تا جان دهد بهر بلاگردانی اش بو ی پیراهن بهانه بود از بهر شفا گشته روشن چشم یعقوب از رُخ نورانی اش بر سر بازار حسنش آمده با پور خویش تا که در حیرت بماند یوسف کنعانی اش خضر میخواهد بنوشد از کفش آب حیات صد سلیمان مات از آن هیبت سلطانی اش دم به دم می گفت یونس یا علی در کام حوت داد سامانش علی از بی سرو سامانی اش صالح و الیاس و ادریس و شعیب و لوط و هود بهره ها بردند از آن رافت رحمانی اش یک طرف جبریل در کف می زند دف از شعف یک طرف داود گرم مدح و نغمه خوانی اش بارها تفسیر شد قران به شان مرتضی عشق یعنی مرتضی و صولت قرآنی اش هست آن قران که نازل گشت بر صدر رسول حضرت حیدر که باشد نفس و یار جانی اش ای جواد اینها نَمی از بحر اوصاف علیست آن علی را که امیرالمومنین میخوانی اش @javadkarimzadeh
ما کشتهٔ عشقیم و تو منظور، حسین! تو عشقی و ما وصلهٔ ناجور، حسین! روز عرفه، قسمت ما حسرت شد ماییم و همین سلامِ از دور، حسین!
اشک، عاشق را فقط ثابت‌قدم‌تر می‌کند با چکیدن، جای پای شمع محکم می‌شود...
نه هرکه یک‌دو‌سه مصرع به یکدگر بندد رموزِ معنی و دردِ سخنوری داند...