🎦 گزارش تصویری از سومین کرسی علمی - ترویجی بهار ۱۴۰۳ پژوهشگاه ادیان و مذاهب با عنوان «بررسی ارتباط نهضت احیا تصوف در ایران دوره زندیه و اوایل قاجاریه با مکتب عرفانی _ اخلاقی نجف»:
🎤ارائهدهنده: دکتر شهرام صحرایی (عضو هیئت علمی بنیاد دائرة المعارف)
🔍 ناقد: دکتر محمد سوری (استادیار گروه فلسفه، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی)
⏳ دبیر جلسه: دکتر احسان جندقی (عضو هیئت علمی دانشکده عرفان، دانشگاه ادیان و مذاهب)
🗓 زمان: سه شنبه 8خرداد 1403
ساعت 14- 12:30
📍 مکان: پردیسان، دانشگاه ادیان و مذاهب، سالن امام موسی صدر
#کرسی_ترویجی
#تاریخ_تصوف
#مکتب_عرفانی_اخلاقی
#زندیه_قاجاریه
👥با ما همراه باشید
📋 دبیرخانه کرسیهای علمی _ ترویجی پژوهشگاه ادیان و مذاهب
🆔https://eitaa.com/sccrrc
✅گزارش جلسه:
عنوان: بررسی ارتباط نهضت احیا تصوف در ایران دوره زندیه و اوایل قاجاریه با مکتب عرفانی _ اخلاقی نجف
👤در ابتدای جلسه آقای دکتر شهرام صحرایی (عضو هیئت علمی بنیاد دائره المعارف) بیان کردند که در قرن 13 و 14 هجری در حوزه نجف شاهد نوعی رکود مباحث اخلاقی و عرفانی در حوزه نجف هستیم و با ذکر مصادیقی نشان دادند که در مباحث اخلاقی، عرفانی و صوفیانه رکود صورت گرفته است.
مکتب عرفانی اخلاقی نجف را بسیاری کوشش دارند که تغییرات این مکتب را به مباحث اخلاقی صرف فروکاهش دهند، که آقای دکتر صحرایی در ارائه خود سعی بر آن داشتند که این موضعگیری را نقد کنند و با تقلیل مکتب عرفانی اخلاقی نجف به مکتب اخلاقی صرف مخالف بودند و معتقدند که این دیدگاه علمی و درست نیست.
در ادامه با اشاره به دوره پیش از آغاز مکتب نجف و رونق این جریان در ایران پرداختند و بیان کردند: در این دوره شاهد دو موج احیای تصوف در ایران هستیم که یکی به سلسله ذهبیه مربوط است که از شاگردان و پیروان قطب نیریزی بوده و طرف دیگر سلسله نعمتاللهیه هستند که از شاگردان و پیروان شاه رضا دکنی. که بویژه از زمان معصوم علیشاه به این طرف در ایران موج احیاء تصوف را بدست گرفتند. در ادامه دکتر صحرایی به دلایل خود درباره ارتباط مکتب نجف با این دو موج پرداختند. از جمله این دلایل، از بزرگان این جریان نقل کردند که آنان ترسی از نزدیکی و انتصاب خود به سلاسل صوفی نداشتند. دوم اینکه پرداختن به آثاری است که در منش صوفیانه و تصوف به آن توجه شده مانند آثار مولانا و ابن عربی که پیش از آن در رویکردهای صوفیانه مورد توجه بوده. دلیل دیگر را توجه به شخصیتهای صوفی دانستند که زیارت مشایخ صوفیه از این موارد است و مشایخ صوفیه از اینکه آنها را مشایخ صوفیه بنامند ابایی نداشتند. مورد دیگر سلوک و رفتار صوفیانه است مبنی بر ارتباط مکتب نجف با سلاسل صوفیه از جمله آدابی مانند ذکر قلبی، دستگیری و آدابی مانند تعیین جانشین که از شاخصههای جریان تصوف است. همچنین سهل بودن ورود به یک طریقت را دارای سابقه در تصوف دانستند و این دلیل که ورود به مکتب نجف سهل بوده و آداب آن با طریقت های صوفی همسان نیست به تنهایی نمی تواند دلیل بر این باشد که این شاخصه را صوفیانه دانست. در نهایت مصادیقی از داشتن سلسله و تعیین جانشین که از مولفههای برجسته در تصوف است، در مکتب نجف بیان کردند.
👤در ادامه ناقد محترم آقای دکتر سوری (عضو هیئت علمی بنیاد دائرة المعارف)، خود را مدافع این نظریه دانستند و بیان کردند که آنچه که در حوزههای علمیه به نام عرفان شناخته میشود در دهههای اخیر بویژه آنچه که بعد از انقلاب عرفان شیعی نامگذاری شده، تفاوت جدی و جوهری با تصوف ندارد بلکه ادامه طبیعی جریان فکری تصوف است که بیش از 1200 سال در این کشور قدمت دارد. دکتر سوری با نقل جملهای از مرحوم زرینکوب که معتقد بودند شعله تصوف بطور کامل در هیچ زمانی خاموش نشده بیان کردند که در مقاله آقای دکتر صحرایی این نکته نیز کم و بیش بیان شده. گویا تا قبل از احیاء تصوف بطور کلی چیزی به عنوان تصوف در ایران وجود نداشته و در این مقاله این طور بیان شده است. اما اینطور نیست. ما در دوره صفویه و حتی تا دورههای پایانی هم شواهد جدی داریم که هم در عامه جامعه تصوف وجود داشته و هم در بخشی از علمای شیعه گرایش صوفیانه داشتند. شاید این دیدگاه که در زمانی تصوف از ایران رخت بربسته بود به این خاطر است که ما به متون و ادبیاتی که در دوره صفویه تدوین شده کم اعتنا هستیم وبخش بسیار مهمی از این آثار خطی مورد غفلت واقع شده است. اطلاعات ما از این دوره برخلاف نزدیک بودن زمان ما به این دوره و به تعبیر برخی دیگر که ما هنوز در گفتمان صفویه تنفس می کنیم کمتر به سراغ متون در این برهه زمانی رفتیم. در کتابی که ترجمه کردم که دو رساله فلسفی عرفانی است، میبینیم که هنوز در خاندان های صفوی و خاندانهای زاهدی هنوز به این مسائل توجه میشود علی رغم اینکه نزاع ها و ستیزهای شیوخ الاسلام با تصوف در ابتدای این رساله آمده که به آن عمل میشده است. دکتر سوری در ادامه به ملارجبعلی تبریزی اشاره کردند که ایشان فیلسوف برجستهای بودند که در طرف مقابل جریان ملاصدرا و شاگردانش قرار میگیرد، خودش و بسیاری از شاگردانش اهل خانقاه بودند. در نهایت این نکته را ذکر کردند که ما نباید توقع داشته باشیم که یک عالم صوفی به آشکارا وابستگی خود به تصوف را بیان کند. اتفاقا باید توقع داشته باشیم آن را کتمان کند. و این شواهد تنها شواهد بیرونی است که ما داریم و این موضوع در دوره های متأخر هم دیده میشود.
#کرسی_ترویجی
#تاریخ_تصوف
#مکتب_عرفانی_اخلاقی
#زندیه_قاجاریه
👥 با ما همراه باشید
📋 دبیرخانه کرسیهای علمی _ ترویجی پژوهشگاه ادیان و مذاهب
🆔https://eitaa.com/sccrrc
دکتر صحرایی.mp3
48.6M
#صوت سومین جلسه کرسی علمی - ترویجی بهار ۱۴۰۳ پژوهشگاه ادیان و مذاهب
✳️باعنوان:بررسی ارتباط نهضت احیا تصوف در ایران دوره زندیه و اوایل قاجاریه با مکتب عرفانی _ اخلاقی نجف
🎤ارائهدهنده: دکتر شهرام صحرایی
🔍 ناقد: دکتر محمد سوری
⏳ دبیر جلسه: دکتر احسان جندقی
#صوت
#کرسی_ترویجی
#تاریخ_تصوف
#مکتب_عرفانی_اخلاقی
#زندیه_قاجاریه
👥با ما همراه باشید
📋 دبیرخانه کرسیهای علمی _ ترویجی پژوهشگاه ادیان و مذاهب
🆔https://eitaa.com/sccrrc
🎦 گزارش تصویری از چهارمین کرسی علمی - ترویجی بهار ۱۴۰۳ پژوهشگاه ادیان و مذاهب با عنوان «اشارات معادشناختی در گاهان و تحول آن با گذر به دوره اسلامی»:
📍 مکان: پردیسان، دانشگاه ادیان و مذاهب، سالن شهید بهشتی
#کرسی_ترویجی
#زرتشت_اسلام
#عالم پس از مرگ
#دوزخ_بهشت
👥 با ما همراه باشید
📋 دبیرخانه کرسیهای علمی _ ترویجی پژوهشگاه ادیان و مذاهب
🆔https://eitaa.com/sccrrc
daneshvar- کم حجم.mp3
14.28M
#صوت چهارمین جلسه کرسی علمی - ترویجی بهار ۱۴۰۳ پژوهشگاه ادیان و مذاهب
✳️باعنوان: اشارات معادشناختی در گاهان و تحول آن در گذر به دوره اسلامی
🎤ارائهدهنده: دکتر مهدی علمی دانشور
🔍 ناقد: آقای مهدی هنرجو
⏳ دبیر جلسه: دکتر سمیه خلیلی
#صوت
#کرسی_ترویجی
#زرتشت_اسلام
#عالم پس از مرگ
#دوزخ_بهشت
👥با ما همراه باشید
📋 دبیرخانه کرسیهای علمی _ ترویجی پژوهشگاه ادیان و مذاهب
🆔https://eitaa.com/sccrrc
✅گزارش جلسه:
عنوان: اشارات معادشناختی در گاهان و تحول آن با گذر به دوره اسلامی
👤در ابتدای جلسه آقای دکتر مهدی علمی دانشور (عضو هیئت علمی دانشکده ادیان) بیان کردند که:
در میان باورهای آغازین وجود جهان پس از مرگ، «دنیای زیرین قلمرو مردگان» از ابتدائیترین اعتقادات نسبت به زندگی پس از مرگ است. از قدیمیترین تمدنهای کهن میتوان به سومریها اشاره کرد که آنان از جهان مردگان با تعابیری چون «سرزمین مرگ»، «سرزمین بیبازگشت» و سرزمین بیحاصل» نام بردهاند.
سرزمین مردگان در باور هندو ایرانیها به این صورت بوده است که این سرزمین در زیر زمین قرار دارد و روان بعد از مرگ و جداشدنش از جسم، به سمت سرزمین مردگان میرود. نکتهی مهمی که وجود داشت این بود که این روان در سرزمین مردگان وابسته به نیاکان و خویشانش بوده تا این روان را پوشاک و اطعامش دهند. تا پیش از زرتشت این جهان پلید بود، اما با تعالیم زرتشت این جهان به جایگاه دیوان و عذاب گنهکاران تبدیل شد و انسانهای نیکوکار به پاداش بهشت در جهان روشنایی رسیدند.
باور به حیات پس از مرگ و رستاخیز از باورهای اساسی دین زردشتی است، به گونه ای که این باور هم بر همهی جوانب اعتقادات زردشتیان تأثیر گذاشته است و هم تأثیر آن را بر ادیان دیگر از جمله دین یهودی و از طریق آن به دیگر ادیان سامی و نیز دین مانوی شاهد هستیم.
در دین زردشتی مهمترین هدف زندگی، کمک انسان به اهوره مزدا در نبرد وی با اهریمن است و پایان زندگی انسان نیز یک مرحله از دورهی کامل حیات انسان است.
رستاخیز و تن پسین، نماد پیروزی اهورهمزدا بر اهریمن و بازآفرینی آفرینش جهانی به شکل آغازین آن است باورهای معادشناختی دین زردشتی دو جنبه دارد:
یکی سرنوشت روان شخص در گذشته پس از مرگ و پاداش یا کیفری که هر شخص پس از مرگ دریافت میکند
دیگری ظهور نجات بخشان موعود، انجام رستاخیز و سرنوشت جهان در نبرد نهایی بـیـن اهــوره مـزدا و اهریمن. در این ارائه و تحقیق به بخش اول، یعنی فرایند سرنوشت روان شخص درگذشته پس از مرگ، چگونگی داوری روان ها و جایگاه پرهیزگاران و گناهکاران پس از مرگ از دروه اوستای متقدم، یعنی گاهانی تا دورهی فارسی میانه و دوره اسلامی پرداخته خواهد شد.
زرتشت در متون گاهانی اشارههای متعددی به این مسئله دارد که جهانی غیر از این جهان وجود دارد و انسانها باید مواظب کردارشان باشند. واژه (mahrka) در گاهان به معناي مردن آمده است. اين واژه، در اوستا از ريشه(mar) اسـت. در متون اوستای متاخر و اوستای متقدم جز در کتاب وندید سخنی دربارهی مرگ و کبفیت آن به میان نیامده است. در این دین مرگ، جدایی روح از تن است در متون پهلوی مرگ به معنای پایان جهان نبوده، بلکه بوسیلهی آن، ارواح از جهان مادی به جهان دیگر میروند.
ما در متون گاهانی جز چند روایت خطی، پیرامون مرگ چیزی در مورد عالم پس از مرگ نمیبینیم. قدیمیترین و کاملترین اوصاف روان پس از مرگ را میتوان در متون گاهانی در هادخت نسک پیدا کرد. در متون فارسی میانه و اواخر دوره ساسانی و دورهی اسلامی متون دینی زرتشتی روایات کاملتری از جهان پس از مرگ ارائه میدهد.
بطئر مثال در کتاب ارداویرافنامه که تحریر نهائی آن حدود سدهی چهارم یا پنجم هجری صورت گرفته است، فرایندها و روایتها با تفصیل بیشتر مطابقت با متن بندهشن دارد.
#گزارش
#کرسی_ترویجی
#زرتشت_اسلام
#عالم پس از مرگ
#دوزخ_بهشت
👥 با ما همراه باشید
📋 دبیرخانه کرسیهای علمی _ ترویجی پژوهشگاه ادیان و مذاهب
🆔https://eitaa.com/sccrrc
👤 در ادامه جلسه ناقد محترم آقای مهدی هنرجو درباره حلقههای مغفول در پژوهش نکاتی بیان کردند. ایشان معتقد بودند توضیح و تفسیر بعضی از واژهها مانند کماله دیوان، اهریمن و بحث سدوش، همیستگان و اعراف بهتر بود که در ابتدای پژوهش تعریف شوند. از طرف دیگر بعضی موارد است که در بحث مرگ در دین زرتشت تقابل نور و ظلمت دیده میشود که بهتر است این نکته بیشتر به آن پرداخته شود. تعارضی در دین زرتشت وجود دارد که وقتی جنازهای را دفع میکنند زرتشتیان معتقدند که متوفی به سمت زندگی خودش میرود و زندگان باید زندگی خودشان را داشته باشند. برخلاف اعتقاد ما مسلمانان.
نکته دیگر این است که یک سرنوشت روان داریم و یک سدوش. در سدوش که همان سه روز و سه شبی است که مرده هم جسمش و هم روانش در این عالم حضور دارند. که این نکته بهتر بود بیشتر به آن پرداخته شود. با بررسی عقاید زرتشتیان و پارسیان هند میبینیم که سدوش برای آنان آخرین ایستگاهی است که متوفی می تواند روان و جسمش را ببیند. البته درباره سدوش آثار بسیار کمی وجود دارد. پس از پایان یافتن روز سوم و آغاز روز چهارم، زرتشتیان آغاز به وندیداد خوانی میکنند چرا که زرتشتیان معتقدند که روان باید از جسم دل بکند و جدا شود. زرتشتیان برای این روان شدن مراسم دارند. تفاوت عالم همیستگان و اعراف در اسلام باید بیشتر توضیح داده شود. روان در بحث داوری در دو بخش فردی و جمعی است که در این اثر تنها بخش فردی مورد توجه واقع شده و بهتر است که به روان جمعی هم پرداخته شود.در این اثر به خوبی به اندیشه عقلی و نقلی بویژه اندیشههای ملاصدرا پرداخته شده است.
در پایان ناقد محترم به دانشجویان موضوعاتی مرتبط با اندیشهورزی در عالم پس از مرگ در متون فارسی میانه و ارداویراف نامه، و بررسی اندیشه موبدان امروزی درباره عالم پس از مرگ و مقایسه آن با گذشته گاهانی جهت انجام کارهای پژوهشی پیشنهاد دادند.
#گزارش
#کرسی_ترویجی
#زرتشت_اسلام
#عالم پس از مرگ
#دوزخ_بهشت
👥 با ما همراه باشید
📋 دبیرخانه کرسیهای علمی _ ترویجی پژوهشگاه ادیان و مذاهب
🆔https://eitaa.com/sccrrc
🟢دبیرخانه کرسیهای علمی - ترویجی پژوهشگاه ادیان و مذاهب برگزار میکند:
5⃣پنجمین کرسی علمی - ترویجی بهار ۱۴۰۳ پژوهشگاه ادیان و مذاهب
✳️باعنوان: بازنمایی ذهنی در نظر ابن سینا (ماهیت معقول و حیث التفاتی)
🎤ارائهدهنده: دکتر عباس مهدوی (عضو هیئت علمی دانشکده فلسفه)
🔍 ناقد: دکتر احمد لهراسبی (عضو هیئت علمی دانشکده فلسفه)
⏳ دبیر جلسه: آقای محمدرضا امینی (دانشجوی دکتری فلسفه اخلاق)
🗓 زمان: چهارشنبه 16خرداد 1403
ساعت 14- 12:30
📍 مکان: پردیسان، دانشگاه ادیان و مذاهب، سالن شهید بهشتی
🔗 لینک ورود به نشست به صورت مجازی:
yun.ir/mqvoc
*️⃣ کد دسترسی؛ ۲۲
#کرسی_ترویجی
#فلسفه
#ابن سینا
#بازنمایی ذهنی
#ماهیت معقول
👥با ما همراه باشید
📋 دبیرخانه کرسیهای علمی _ ترویجی پژوهشگاه ادیان و مذاهب
🆔https://eitaa.com/sccrrc
🎤 پنجمین کرسی نظریهپردازی، نقد و مناظره پژوهشگاه دانشگاه ادیان و مذاهب
👤 ارائه دهنده:
دکتر عباس مهدوی (استادیار گروه فلسفه، دانشکده فلسفه، دانشگاه ادیان و مذاهب)
✅باعنوان: بازنمایی ذهنی در نظر ابن سینا (ماهیت معقول و حیث التفاتی)
🖋خلاصه بحث:
به چه معنا میتوان گفت که وقتی شناخت عقلی حاصل میشود ماهیات در ذهن [اندامها و قوای شناختی] هستند؟
چگونه میتوان دو گرایش ظاهرا متضاد در اندیشه ابن سینا را با هم آشتی دهیم:
1) نظریه شناخت عقلانی ابنسینا یک نوع واقعگرایی است که براساس آن، ماهیت امر شناخته شده در ذهن شناسنده وجود دارد.
2) نظریه شناخت عقلانی ابنسینا یک نوع بازنمودگرایی است که بر اساس آن، بازنماییها (ماهیات معقول) در ذهن شناسنده وجود دارد.
هدف اصلی من در اینجا به دست دادن واقعگرایی بازنمودی (در مقابل ایدهآلیسم بازنمودی) است؛
براساس واقعگرایی بازنمودی، ما ماهیات معقول (یا بازنماییهای و غیره) را مستقیما درک میکنیم و هرگز اشیاء بیرونی را مستقیما درک نمیکنیم، و آنها در ذهن شناسنده وجود بازنمودی دارند.
اما براساس ایدهآلیسم بازنمودی، ما هرگز خود جهان را واقعا درک نمیکنیم، بلکه فقط ایدههای غیرمادی، انتزاعی و کلی را میشناسیم.
در اینجا میکوشم تا نشان دهم آیا معنای معقولی وجود دارد که براساس آن نظریه حیث التفاتیِ عقلانی ابنسینا اساسا بازنمودگرایانه باشد. یعنی، هدف این نوشته بررسی جنبههای خاصی از تبیین ابن سینا از حیث التفاتی یا محتوای بازنماییهای ذهنی خواهد بود که براساس آن، انطباق بازنمودی بین شناسنده و ابژه شناختهشده بر انطباق ماهوی بین شناسنده و ابژه شناختهشده استوار است.
همچنین در اینجا میخواهم به پاسخ ابن سینا به دو پرسش بپردازم، یکی عام، و دیگر خاص:
سؤال عام: یک حالت ذهنی اصلا به چه دلیل دارای حیث التفاتی (دربارۀ چیزی) است؟
پرسش خاص، با فرض اینکه یک حالت ذهنی دارای حیث التفاتی باشد، چه چیزی محتوای التفاتی خاص آن را مشخص میکند (یعنی به چه دلیل حالت ذهنی دربارۀ چیزهای خاصی نه دیگر چیزها است- مثلا دربارۀ انسانها نه گاوها)؟
در بررسی پاسخ ابن سینا به این پرسشها، بر برداشت او از یک دسته خاص از بازنماییهای ذهنی، یعنی، آنهایی که او «ماهیت معقول/ذهنی یا مفهوم/معقول اول» مینامد، تمرکز خواهیم کرد.
🕣 16خرداد 1403 دانشگاه ادیان و مذاهب ساعت 14 _12:30
📍 مکان: پردیسان، دانشگاه ادیان و مذاهب، سالن شهید بهشتی
#🔗 لینک ورود به نشست به صورت مجازی:
yun.ir/mqvoc
*️⃣ کد دسترسی؛ ۲۲
#کرسی_ترویجی
#فلسفه
#ابن سینا
#بازنمایی ذهنی
#ماهیت معقول
📋 دبیرخانه کرسیهای علمی _ ترویجی پژوهشگاه ادیان و مذاهب
➣ ایتا:
🆔https://eitaa.com/sccrrc
🎦 گزارش تصویری از پنجمین کرسی علمی _ ترویجی با عنوان «بازنمایی ذهنی در نظر ابن سینا(ماهیت معقول و حیث التفاتی)
📍 مکان: پردیسان، دانشگاه ادیان و مذاهب، سالن شهید بهشتی
#گزارش تصویری
#کرسی_ترویجی
#فلسفه
#ابن سینا
#بازنمایی ذهنی
#ماهیت معقول
📋 دبیرخانه کرسیهای علمی _ ترویجی پژوهشگاه ادیان و مذاهب
➣ ایتا:
🆔https://eitaa.com/sccrrc