حماسهسرا تا امروز برای جایزهی جشنوارهها و رفتن اسمش روی پوسترها ننوشته است، از امروز به بعد هم نخواهد نوشت.
اما خوب است مجموعههای محترم فرهنگی اگر بلد نیستند انگیزه ایجاد کنند، لااقل پمپاز ناامیدی نکنند.
اگر برای خوب شدن حالت کاری نمیکنه، نمیخواد خوب باشی. وگرنه آدمیزاد بخواد کاری رو انجام بده، میده.
شعری میسوزاند که از دلِ سوخته آمده باشد.
شاید برای همین است که شاعرها به استقبال درد و رنج میروند.
عشق را در خستگی چهرهی فرزندان روحالله دیدم! آن زمان که ابر بر غربتشان خون میگریست و کوه از عزمشان به لرزه در میآمد. آنزمان که ماه فریادِ سکوتِ #لباس_های_خاکی را، از فشار سیمهای خاردار میشنید. معبری که باز میشد، مادری که آب میشد و چشم بر در دوخت تا مگر تکهاستخوانی از پسرش را، باد از سیمخاردار پس بگیرد و قرار را بر چشمهای فرسودهاش برگرداند!
عشق را در چین و چروک پیشانی پدری دیدم که غم هجران عزیز جوانشرا به حسین علیهالسلام گفت که داغ جوان دیده است و دیگر کمر راست نکرد.
معنای عشق را میجویی؟ خون این یگانه مردان روزگار صدها هزار تفسیر بر آن زدهاست.
و چه کوته نظرند آنان که چشمشان جز ظاهر این دنیای پست را نمیبیند، و زبانشان جز بر طغیان هزلیات گشوده نمیشود!
عشق را نه در فهرست صد فیلم و سریال درام برتر سینمای جهان دیدم و نه در بوسههای پنهانی تازه جوانان!
عشقرا در پیشانی سوختهی مردان و زنانی دیدم که دنیا را برای اهلش گذاشتند و راهیِ شهر به شهر و روستا به روستای این دیار خاکی شدند، تا دست بگیرند از زندگی بر باد رفتهی مرد سیلزده!
عشقرا دیدم، هرجا ردپایی از #بسیجیان_خمینی یافتم!
نشانشان را از عطر حسین بگیر، که ذوب شدهاند در این کهشکان و تاریخ را به قبضهی سلاح ایمانشان فتح کردهاند.
و چه خوش گفت پیر ما، که راه را با این ستارهها میتوان پیداکرد...
به روز واقعه ما را نجات خواهد داد
همین حسینحسینی که هست بر لبمان
#سید_علی_حسنی
اسلام صهیونیستی، بلافاصله بعد از سخنرانی نتانیاهو، برای ناامن کردن خط پشتیبانی ایران از حماس و حزبالله به کمک اسرائیل میرود، تا حلب پیشروی میکند و بار دیگر به ما اثبات میکند که دینِ منهای استکبارستبزی، ابزار استکبار خواهد شد.
هفتهی پیش سریال «el-cid» رو دیدم، این هفته هم سریال «silo». از دیدن جفتشون راضیم ولی هنوز نتونستم با منطق یهجا منتشر نکردن همهی قسمتای سریال کنار بیام.
صبر هیچ وقت شیرین نیست، مخصوصا در این مورد.
طرف برای اثبات اینکه در زندگی رنج اقتصادی کشیده، میگه: «بعضی ماهها شده که اواخرش حتی پول بنزینم رو هم نداشتم.»
ینی تو لحظهی فقرش هم علاوه بر اینکه ماشین داره، مشکل مالیش هم محدود به بنزین و فقط برای بعضی از ماههاست. شکرت اوستاکریم.
برای کاری، مجبور شدم برنامههای ساخته شده با موضوع «رابطه» مثل بلاینددیت، اکسدیت، دیتبازی، فایندمی، دیت بادکنکی، دیت از روی استایل و دیت مذهبی رو ببینم و خب؛ شرمندهی خودم هستم.
من نمیتونم به دولتی که دیدم با چه کثافتکاریا و دروغا و حقههایی به قدرت رسیده اعتماد کنم. ببخشید.