eitaa logo
[سِد علی]
1.2هزار دنبال‌کننده
350 عکس
46 ویدیو
0 فایل
دل‌مشغولی‌های شاعری پریشان . 🚩«وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا» . صفحه‌ی اینستاگرام وکانال تلگرام: @sedalihasani
مشاهده در ایتا
دانلود
حماسه‌سرا تا امروز برای جایزه‌ی جشنواره‌ها و رفتن اسمش روی پوسترها ننوشته است، از امروز به بعد هم نخواهد نوشت. اما خوب است مجموعه‌های محترم فرهنگی اگر بلد نیستند انگیزه ایجاد کنند، لااقل پمپاز ناامیدی نکنند.
Eror 404
اگر برای خوب شدن حالت کاری نمیکنه، نمی‌خواد خوب باشی. وگرنه آدمی‌زاد بخواد کاری رو انجام بده، میده.
شبی نرفت که به داغ عشق نگفت دگر شب آمد و کِی بی تو روز خواهد بود؟
از یاد نرفت و برد از یاد فریاد ز جور عشق! فریاد...
دلِ آیینه‌ام شکست، تو هم بشکن ای بغضِ در گلومانده
شعری می‌سوزاند که از دل‌ِ سوخته آمده باشد. شاید برای همین است که شاعرها به استقبال درد و رنج می‌روند.
عشق را در خستگی چهره‌ی فرزندان روح‌الله دیدم! آن زمان که ابر بر غربتشان خون میگریست و کوه از عزمشان به لرزه در می‌آمد. آن‌زمان که ماه فریادِ سکوتِ را، از فشار سیم‌های خاردار می‌شنید. معبری که باز میشد، مادری که آب می‌شد و چشم بر در دوخت تا مگر تکه‌استخوانی از پسرش را، باد از سیم‌خاردار پس بگیرد و قرار را بر چشم‌های فرسوده‌اش برگرداند! عشق را در چین و چروک پیشانی پدری دیدم که غم هجران عزیز جوانش‌را به حسین علیه‌السلام گفت که داغ جوان دیده است و دیگر کمر راست نکرد. معنای عشق را می‌جویی؟ خون این یگانه مردان روزگار صدها هزار تفسیر بر آن زده‌است. و چه کوته نظرند آنان که چشمشان جز ظاهر این دنیای پست را نمی‌بیند، و زبانشان جز بر طغیان هزلیات گشوده نمیشود! عشق را نه در فهرست صد فیلم و سریال درام برتر سینمای جهان دیدم و نه در بوسه‌های پنهانی تازه جوانان! عشق‌را در پیشانی سوخته‌ی مردان و زنانی دیدم که دنیا را برای اهلش گذاشتند و راهیِ شهر به شهر و روستا به روستای این دیار خاکی شدند، تا دست بگیرند از زندگی بر باد رفته‌ی مرد سیل‌زده! عشق‌را دیدم، هرجا ردپایی از یافتم! نشانشان را از عطر حسین بگیر، که ذوب شده‌اند در این کهشکان و تاریخ را به قبضه‌ی سلاح ایمانشان فتح کرده‌اند. و چه خوش گفت پیر ما، که راه را با این ستاره‌ها میتوان پیداکرد...
باز خداروشکر وسط این‌همه بدبختی زمین‌تخت‌گرا نیستم.
اسرائیل قرار بود پرچم رو از دست مردم لبنان و خنده رو از رو لبشون جدا کنه. ولی خب، الله معنا.
معمولا وقتی کلمات ترجمه می‌شوند روحشان را از دست می‌دهند. واژه‌های یحیی سنوار اما، حتی ترجمه شده‌اش هم روح حماسه داشت. «خار و میخک» روزی راهنمای آزاده‌خواه‌ها خواهد شد و مبارز‌های زیادی را پای درسش تربیت می‌کند.
به روز واقعه ما را نجات خواهد داد همین حسین‌حسینی که هست بر لبمان
اسلام صهیونیستی، بلافاصله بعد از سخنرانی نتانیاهو، برای ناامن کردن خط پشتیبانی ایران از حماس و حزب‌الله به کمک اسرائیل می‌رود، تا حلب پیش‌روی می‌کند و بار دیگر به ما اثبات می‌کند که دینِ منهای استکبارستبزی، ابزار استکبار خواهد شد.
هفته‌ی پیش سریال «el-cid» رو دیدم، این هفته هم سریال «silo»‌. از دیدن جفتشون راضیم ولی هنوز نتونستم با منطق یه‌جا منتشر نکردن همه‌ی قسمتای سریال کنار بیام. صبر هیچ وقت شیرین نیست‌، مخصوصا در این مورد.
هیاتی‌های قرمزپوشی که با یهودی‌ها نجنگیدند، حاضرند با سنی‌های تکفیری بجنگند؟
هرهفته تموم شدن این کلاس، یکی از دست‌آوردای شنبمه‌.
یه ربع از اخبار عقب میفتی، یه جای خاورمیانه کودتا شده.
تو را ببینم و خواهم که خاک پای تو باشم مرا ببینی و چون باد بگذری که ندیدم
هرچند به آتشم کشیدی سرد است هوا، مراقبت کن
طرف برای اثبات این‌که در زندگی رنج اقتصادی کشیده، میگه: «بعضی ماه‌ها شده که اواخرش حتی پول بنزینم رو هم نداشتم.» ینی تو لحظه‌ی فقرش هم علاوه بر این‌که ماشین داره، مشکل مالیش هم محدود به بنزین و فقط برای بعضی از ماه‌هاست. شکرت اوستاکریم.
برای کاری، مجبور شدم برنامه‌های ساخته شده با موضوع «رابطه» مثل بلاینددیت، اکس‌دیت، دیت‌بازی، فایندمی، دیت بادکنکی، دیت از روی استایل و دیت مذهبی رو ببینم و خب؛ شرمنده‌ی خودم هستم.
«هزینه‌ی سازش، همیشه بیش‌تر از مقاومته»
من نمی‌تونم به دولتی که دیدم با چه کثافت‌کاریا و دروغا و حقه‌‌هایی به قدرت رسیده اعتماد کنم. ببخشید.
آخر ز فقر بر سر دنیا‌ زدیم پا خلقی‌ به جاه تکیه زد وما زدیم پا
«زهرا شدی که نام علی را علم کنی»