eitaa logo
صدای مطهرآباد
636 دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
1.3هزار ویدیو
21 فایل
کانال((رسمی)) خبری صدای مطهرآباد💠نگین منطقه بهشت وحدت💠 تحت نظارت اداره ارشاد اسلامی شهرستان زرند 🌹 جهت ارتباط با ادمین ها 09162497800و09139982830و09133402583
مشاهده در ایتا
دانلود
سفارش به تقوي اي بندگان خدا! شما را به تقواي الهي سفارش مي كنم، كه زاد و توشه سفر قيامت است، تقوا توشه اي كه به منزل رساند، پناهگاهي كه ايمن مي گرداند، بهترين خواننده آن را به گوش مردم خوانده، و بهترين شنونده آن را فرا گرفت، پيامبري كه بهتر از هر كس سخن را به گوش مردم رساند. پس خواننده، دعوت خود را به خوبي شنواند، و شنونده خود را رستگار گرداند. اي بندگان خدا! همانا تقواي الهي دوستان خدا را از انجام محرمات باز مي دارد، و قلبهايشان را پر از ترس خدا مي سازد تا آنكه شبهاي آنان با بي خوابي، و روزهايشان با تحمل تشنگي، و روزه داري، سپري مي گردد، كه آسايش آخرت را با رنج دنيا و سيراب شدن آنجا را با تحمل تشنگي دنيا به دست آوردند، اجل و مرگ را نزديك ديده و در اعمال نيكو شتاب كرده اند، آرزوهاي دنيايي را دروغ خواندند و مرگ را به درستي نگريستند.
شناخت دنيا آري همانا دنيا خانه نابود شدن، رنج بردن از دگرگونيها، و عبرت گرفتن است، و از نشانه نابودي آنكه روزگار كمان خود را به زه كرده، تيرش به خطا نمي رود، و زخمش بهبودي ندارد، زنده را با تير مرگ هدف قرار مي دهد، و تندرست را با بيماري از پا درمي آورد، و نجات يافته را به هلاكت مي كشاند دنيا خورنده ايست كه سيري ندارد، و نوشنده اي است كه سيراب نمي شود، و نشانه رنج دنيا آنكه آدمي جمع آوري مي كند آنچه را كه نمي خورد، و مي سازد بنايي كه خود در آن مسكن نمي كند، پس به سوي پروردگار خود مي رود نه مالي برداشته و نه خانه اي به همراه برده است.
نشانه دگرگوني دنيا آنكه، كسي كه ديروز مردم به او ترحم مي كردند امروز حسرت او مي خوردند و آن كس را كه حسرت او مي خوردند امروز به او ترحم مي كنند، و اين نيست مگر براي نعمتهايي كه به سرعت دگرگون مي شود، و بلاهايي كه ناگهان نازل مي گردد،
نشانه عبرت انگيز بودن دنيا آنكه، آدمي پس از تلاش و انتظار تا مي رود به آرزوهايش برسد، ناگهان مرگ او فرا رسيده، اميدش را قطع مي كند، نه به آرزو رسيده، و نه آنچه را آرزو داشته باقي مي ماند. سبحان الله! شادي دنيا چقدر فريبنده و سيراب شدن از آن، چه تشنگي زاست؟ و سايه آنچه سوزان است؟ نه زمان آمده را مي شود رد كرد و نه گذشته را مي توان باز گرداند، پس منزه و پاك است خداوند، چقدر زنده به مرده نزديك است براي پيوستن به آن؟ و چه دور است مرده از زنده كه از آنان جدا گشتند؟
ارزيابي دنيا و آخرت هيچ چيز بدتر از شر و بدي نيست جز كيفر و عذاب آن، و هيچ چيز نيكوتر از خير و نيكي وجود ندارد جز پاداش آن، همه چيز دنيا شنيدن آن بزرگتر از ديدن است، و هر چيز از آخرت ديدن آن بزرگتر از شنيدن است، پس كفايت مي كند شما را شنيدن از ديدن، و خبر دادن از پنهانيهاي آخرت. آگاه باشيد، هرگاه از دنياي شما كاهش يابد و به آخرت افزوده گردد بهتر از آن است كه از پاداش آخرت شما كاسته و بر دنياي شما افزايش يابد، چه بسا كاهش يافته هايي كه سودآور است، و افزايش داشته هايي كه زيان آور بود، همانا به آنچه فرمان داده شديد گسترده تر از چيزي است كه شما را از آن باز داشتند، و آنچه بر شما حلال است، بيش از چيزي است كه بر شما حرام كرده اند، پس آنچه را اندك است براي آنچه بسيار است ترك كنيد، و آنچه را بر شما تنگ گرفته اند به خاطر آنچه كه شما را در گشايش قرار دادند انجام ندهيد.
در طلب باران دعا براي طلب باران خداوندا! كوههاي ما از بي آبي شكاف خورده، و زمين ما غبارآلود، و دامهاي ما در آغلهاي خود سرگردانند، و چون زن بچه مرده فرياد مي كشند، و از رفت و آمد بي حاصل به سوي چراگاهها و آبشخورها، خسته شده اند، بار خدايا! بر ناله گوسفندان و فرياد و آه شتران ماده رحمت آور، خدايا به سرگرداني آنها در راهها و ناله هاشان در خوابگاهها رحمت آور. بار خدايا! هنگامي به سوي تو بيرون آمديم كه خشكسالي پياپي هجوم آورده، و ابرهاي پرباران از ما پشت كرده و خشك و نامهربان بدون بارش قطره اي باران گذشتند
در طلب باران دعا براي طلب باران خدايا! تو اميد هر بيچاره و حل كننده مشكلات هر طلب كننده مي باشي، خدايا تو را مي خوانيم، در اين هنگام كه همه نااميد شدند، و ابر رحمت بر ما نمي بارد، و حيوانات ما نابود گرديدند، ما را به كردار ما عذاب نكني، و به گناهان ما كيفر ندهي
در طلب باران دعا براي طلب باران خدايا! رحمت خود را با ابر پرباران، و بهار پرآب، و گياهان خوش منظر شاداب بر ما نازل فرما، باراني درشت قطره بر ما فرو فرست كه مردگان را زنده و آنچه از دست ما رفته به ما باز گرداند. خدايا! ما را با باراني سيراب كن كه زنده كننده، سيراب سازنده، فرا گيرد و به همه جا رونده، پاكيزه و بابركت، گوارا و پرنعمت، گياه آن بسيار، شاخه هاي آن به بار نشسته، برگهايش تازه و آبدار، تا با چنان باراني بنده ناتوان را توان بخشي، و شهرهاي مرده ات را زنده سازي.
در طلب باران دعا براي طلب باران خدايا! باراني ده كه بسيار ببارد تا زمينهاي بلند ما پرگياه شود، و در زمينهاي پست روان گردد، و نعمتهاي فراوان در اطراف ما گسترش يابد، تا با آن ميوه هاي ما بسيار، گله هاي ما زنده و فراوان، و سرزمينهاي دورتر از ما نيز بهره مند گردند، و روستاهاي ما از آن نيرومند شوند، اينها همه از بركات گسترده و بخششهاي فراوان تو باشد كه بر سرزمينهاي فقرزده و حيوانات وحشي ما نازل مي گردد
در اندرز به ياران ويژگيهاي پيامبر اسلام (ع) خداوند پيامبر (ص) را فرستاد تا دعوت كننده به حق، و گواه اعمال خلق باشد، پيامبر (ص) بدون سستي و كوتاهي، رسالت پروردگارش را رسانيد، و در راه خدا با دشمنانش بدون عذرتراشي جنگيد، پيامبر (ص) پيشواي پرهيزكاران، و روشني بخش چشم هدايت شدگان است.
اندرز ياران مردم اگر شما همانند من از آنچه بر شما پنهان است باخبر بوديد، از خانه ها كوچ مي كرديد، در بيابانها سرگردان مي شديد، و بر كردارتان اشك مي ريختيد، و چونان زنان مصيبت ديده بر سر و سينه مي زديد، سرمايه خود را بدون نگهبان و جانشين رها مي كرديد، و هر كدام از شما تنها بكار خود مي پرداختيد، و به ديگري توجهي نداشتيد. افسوس، آنچه را به شما تذكر دادند فراموش كرديد، و از آنچه شما را ترساندند، ايمن گشتيد، گويا عقل از سرتان پريده، و كارهاي شما آشفته شده است.
تعريف ياراني كه به شهادت رسيدند به خدا سوگند! دوست داشتم كه خدا ميان من و شما جدايي اندازد، و مرا به كسي كه نسبت به من سزاوارترست ملحق فرمايد به خدا سوگند! آنان مردمي بودند، نيك انديش، ترجيح دهنده بردباري، گويندگان حق، و ترك كنندگان ستم، پيش از ما به راه راست قدم گذاشته، و شتابان رفتند، در به دست آوردن زندگي جاويدان آخرت، و كرامت گوارا، پيروز گرديدند
بيان فضيلتهاي خود يادآوري ويژگيهاي اهل بيت (ع) و اندرز ياران به خدا سوگند! تبليغ رسالتها، وفاي به پيمانها، و تفسير اوامر و هشدارهاي الهي به من آموزش داده شد، درهاي دانش و روشنايي امور انسانها نزد ما اهل بيت پيامبر (ص) است، آگاه باشيد كه قوانين دين يكي و راههاي آن آسان و راست است، كسي كه از آن برود به قافله و سرمنزل رسد، و غنيمت برد، و هر كس كه از آن راه نرود گمراه شده پشيمان گردد
_یکم_نهج_البلاغه درحكميت (پس از پذيرش (حكميت) صفين، يكي از ياران گفت: ما را از حكميت نهي فرمودي، سپس پذيرفتي و داور تعيين كردي، ما نمي دانيم كدام يك از اين دو كار درست است؟ امام دست بر روي دست كوبيد و با تاسف فرمود) علل شكست كوفيان و پذيرش (حكميت) اين سزاي كسي است كه بيعت با امام خود را ترك گويد، و پيمان بشكند. به خدا سوگند! هنگامي كه شما را به جنگ با معاويه فرا خواندم، خوشايندتان نبود، ولي خداوند خير شما را در آن قرار داده بود، اگر مقاومت مي كرديد، شما را راهنمائي مي كردم و اگر به انحراف مي رفتيد شما را به راه راست برمي گرداندم، اگر سر باز مي زديد، دوباره شما را براي مبارزه آماده مي كردم، در آن صورت وضعيتي مطمئن داشتيم، اما دريغ، با كدام نيرو بجنگم؟ و به چه كسي اطمينان كنم؟ شگفتا، مي خواهم به وسيله شما بيماريها را درمان كنم ولي شما درد بي درمان من شده ايد، كسي را مي مانم كه خار در پايش رفته و با خار ديگري مي خواهد آن را بيرون كشد، در حالي كه مي داند خار در تن او بيشتر شكند و بر جاي ماند، خدايا! پزشكان اين درد مرگبار به جان آمده، و آبرسان اين شوره زار ناتوان شده است
_یکم_نهج_البلاغه وصف ياران شهيدي كه وفادار بودند كجا هستند مردمي كه به اسلام دعوت شده و پذيرفتند، قرآن تلاوت كردند و معاني آيات را شناختند، به سوي جهاد برانگيخته شده چونان شتري كه به سوي بچه خود روي آورد شيفته جهاد گرديدند، شمشيرها از نيام برآوردند، و گرداگرد زمين را گروه گروه، صف به صف، احاطه نمودند، بعضي شهيد، و برخي نجات يافتند. هيچگاه از زنده ماندن كسي در ميدان جنگ شادمان نبودند، و در مرگ شهيدان نيازي به تسليت نداشتند، از گريه هاي طولاني از ترس خدا، چشمهايشان ناراحت، و از روزه داري فراوان، شكمهايشان لاغر و به پشت چسبيده بود، لبهايشان از فراواني دعا خشك، و رنگهاي صورت از شب زنده داريها زرد، و بر چهره هايشان غبار خشوع و فروتني نشسته بود، آنان برادران من هستند كه رفته اند، و بر ماست كه تشنه ملاقاتشان باشيم، و از اندوه فراقشان انگشت حسرت به دندان گيريم
_دوم_نهج_البلاغه خطاب به خوارج (پس از پافشاري خوارج در شورشگري، امام (ع) به قرارگاهشان رفت و فرمود:) آيا همه شما در جنگ صفين بوديد؟ گفتند: بعضي بوديم و برخي حضور نداشتيم فرمود: به دو گروه تقسيم شويد، تا متناسب با هر كدام سخن گويم. دو دسته شدند، امام ندا درداد كه: ساكت باشيد، به حرفهايم گوش فرا دهيد و با جان و دل به سوي من توجه كنيد، و هر كس را براي گواهي سوگند دادم با علم گواهي دهد آنگاه سخنان طولاني مطرح فرمود كه: (برخي از آن خطبه اين است) سياست استعماري قرآن بر سر نيزه كردن آنگاه كه شاميان در گرماگرم جنگ، و در لحظه هاي پيروزي ما، با حيله و نيرنگ، و مكر و فريبكاري قرآنها را بر سر نيزه بلند كردند شماها نگفتيد كه: (شاميان، برادران ما و هم آيين ما هستند؟ از ما مي خواهند از خطاي آنان بگذاريم. و راضي به حاكميت كتاب خدا شده اند، نظر ما اين است كه حرفشان را قبول كنيم و از آنان دست برداريم؟)، اما من به شما گفتم كه: اين توطئه ظاهرش ايمان و باطن آن دشمني و كينه توزي است، آغاز آن رحمت و پايان آن پشيماني است، پس در همين حال به مبارزه ادامه دهيد، و از راهي كه در پيش گرفته ايد منحرف نشويد، و در جنگ دندان بر دندان فشاريد، و به هيچ ندايي گوش ندهيد، زيرا اگر پاسخ داده شوند گمراه كننده اند، و اگر رها گردند خوار و ذليل شوند، كه همواره چنين بود، اما دريغ! شماها را ديدم كه به خواسته هاي شاميان گردن نهاديد، و حكميت را پذيرفتيد، سوگند بخدا! اگر از آن سر باز مي زدم مسوول پيامدهاي آن نبودم، و خد گناه آن را در پرونده من نمي افزود بخدا سوگند! اگر هم حكميت را مي پذيرفتم به اين كار سزاوار پيروي بودم زيرا قرآن با من است، از آن هنگام كه يار قرآن گشتم از آن جدا نشدم.
_سوم_نهج_البلاغه هنگام نبرد صفين آموزش رواني در جنگ. هر كدام از شما در صحنه نبرد با دشمن، در خود شجاعت و دلاوري احساس كرد، برادرش را سست و ترسو يافت، به شكرانه اين برتري بايد از او دفاع كند، آنگونه كه از خود دفاع مي كند، زيرا اگر خدا خواست او را چون شما دلاور و شجاع گرداند، همانا مرگ به سرعت در جستجوي شماست، آنها كه در نبرد مقاومت دارند، و آنها كه فرار مي كنند، هيچ كدام را از چنگال مرگ رهايي نيست و همانا گراميترين مرگها كشته شدن در راه خداست، سوگند به آن كس كه جان پسر ابوطالب در دست اوست، هزار ضربت شمشير بر من آسانتر از مرگ در بستر استراحت، در مخالفت با خداست
_چهارم_نهج_البلاغه تعليم ياران در كار جنگ آموزش نظامي (تاكتيكهاي رزم انفرادي) زره پوشيده ها را در پيشاپيش لشگر قرار دهيد، و آنها كه كلاه خود ندارند، در پشت سر قرار گيرند، دندانها را در نبرد روي هم بفشاريد، كه تاثير ضربت شمشير را بر سر كمتر مي كند، در برابر نيزه هاي دشمن، پيچ و خم به خود دهيد كه نيزه ها را مي لغزاند و كمتر به هدف اصابت مي كند، چشمها را فرو خوابانيد، كه بر دليري شما مي افزايد، و دل را آرام مي كند، صداها را آهسته و خاموش سازيد كه سستي را مي زدايد. پرچم لشگر را بالا داريد و پيرامون آن را خالي مگذاريد و جز به دست دلاوران و مدافعان سرسخت خود نسپاريد، زيرا آنان كه در حوادث سخت ايستادگي مي كنند، از پرچمهاي خود بهتر پاسداري مي نمايند و آن را در دل لشگر نگاه مي دارند، و از هر سو، از پيش و پس و اطراف، مراقب آن مي باشند، نه از آن عقب مي مانند كه تسليم دشمن كنند و نه از آن پيشي مي گيرند كه تنها رهايش سازند. هر كس بايد برابر حريف خود بايستد و كار او را بسازد و به ياري برادر خود نيز بشتابد، و مبارزه با حريف خود را به برادر مسلمان خود وامگذارد كه او در برابر دو حريف، قرار گيرد، حريف خود، و حريف برادرش.
_چهارم_نهج_البلاغه آموزش معنوي سربازان بخدا سوگند! اگر از شمشير دنيا فرار كنيد از شمشير آخرت سالم نمي مانيد، شما بزرگان عرب و شرافتمندان برجسته ايد، در فرار از جنگ، خشم و غضب الهي و ذلت هميشگي و ننگ جاويدان قرار دارد، فراركننده بر عمر خود نمي افزايد. و بين خود و روز مرگش مانعي نخواهد كرد، كيست كه شتابان و با نشاط با جهاد خويش به سوي خدا حركت كند؟ چونان تشنه كامي كه به سوي آب مي دود؟ بهشت در سايه نيزه هاي دلاوران است، امروز در هنگامه نبرد آنچه در دلها و سر زبانهاست آشكار مي شود، به خدا سوگند! كه من به ديدار شاميان در ميدان نبرد شيفته ترم تا آنان به بازگشت به خانه هاشان! كه انتظار مي كشند. بار خدايا! اگر شاميان از حق روي گرداندند جمعشان را پراكنده، و در ميانشان اختلاف و تفرقه بيفكن، و آنان را براي خطاكاريشان به هلاكت رسان
در رابطه با خوارج علل پذيرش حكميت در صفين. ما افراد را داور قرار نداديم، تنها قرآن را به حكميت (داوري) انتخاب كرديم (كه آنها بر سر نيزه كرده و داوري آن را مي خواستند) اين قرآن، خطي نوشته شده كه ميان دو جلد پنهان است، زبان ندارد تا سخن گويد، و نيازمند به كسي است كه آن را ترجمه كند، و همانا انسانها مي توانند از آن سخن گويند، و هنگامي كه شاميان ما را دعوت كردند تا قرآن را ميان خويش داور گردانيم، ما گروهي نبوديم كه به كتاب خداي سبحان پشت كنيم، در حالي كه خداي بزرگ فرمود: (اگر در چيزي خصومت كرديد آن را به خدا و رسول باز گردانيد) باز گرداندن آن به خدا اين است كه سنت او را انتخاب كنيم، و باز گرداندن به پيامبر (ص) اين است كه سنت او را انتخاب كنيم، پس اگر از روي راستي به كتاب خدا داوري شود، ما از ديگر مردمان به آن سزاوارتريم، و اگر در برابر سنت پيامبر (ص) تسليم باشند ما بدان اولي و برتريم، اما سخن شما كه چرا ميان خود و آنان براي حكميت (داوري) مدت تعيين كردي؟ من اين كار را كردم تا نادان خطاي خود را بشناسد، و دانا بر عقيده خود استوار بماند، و اينكه شايد در اين مدت آشتي و صلح، خدا كار امت را اصلاح كند و راه تحقيق و شناخت حق باز باشد، تا در جستجوي حق شتاب نورزند، و تسليم اولين فكر گمراه كننده نگردند
در خطاب به خوارج (خوارج عقيده داشتند: كسي كه گناه كبيره انجام دهد كافر و از اسلام خارج شده است، مگر توبه كند و دوباره مسلمان گردد) افشاء گمراهي خوارج پس اگر چنين مي پنداريد كه من خطا كرده و گمراه شدم، پس چرا همه امت محمد (ص) را به گمراهي من گمراه مي دانيد؟ و خطاي مرا بحساب آنان مي گذرايد؟ و آنان را براي خطاي من كافر مي شماريد؟ شمشيرها را بر گردن نهاده، كوركورانه فرود مي آوريد و گناهكار و بيگناه را به هم مخلوط كرده همه را يكي مي پنداريد؟ در حالي كه شما مي دانيد، همانا رسول خدا (ص) زناكاري را كه همسر داشت سنگسار كرد، سپس بر او نماز گزارد، و ميراثش را به خانواده اش سپرد و قاتل را كشت و ميراث او را به خانواده اش باز گرداند، دست دزد را بريد و زنا كاري را كه همسر نداشت تازيانه زد، و سهم آنان را از غنائم مي داد تا با زنان مسلمان ازدواج كنند، پس پيامبر (ص) آنها را براي گناهانشان كيفر مي داد، و حدود الهي را بر آنان جاري مي ساخت، اما سهم اسلامي آنها را از بين نمي برد، و نام آنها را از دفتر مسلمين خارج نمي ساخت (پس با انجام گناهان كبيره كافر نشدند)
شما خوارج، بدترين مردم و آلت دست شيطان، و عامل گمراهي اين و آن مي باشيد. پرهيز از افراط و تفريط نسبت به امام علي (ع) به زودي دو گروه نسبت به من هلاك مي گردند، دوستي كه افراط كند و به غير حق كشانده شود، و دشمني كه در كينه توزي با من زياده وري كرده به راه باطل درآيد، بهترين مردم نسبت به من گروه ميانه رو هستند، از آنها جدا نشويد، همواره با بزرگترين جمعيتها باشيد كه دست خدا با جماعت است، از پراكندگي بپرهيزيد، كه انسان تنها ، بهره شيطان است آنگونه كه گوسفند تنها طعمه گرگ خواهد بود، آگاه باشيد هر كس كه مردم را به تفرقه و جدايي دعوت كند او را بكشيد هر چند كه زير عمامه من باشد
فتنه هاي بصره پيشگويي امام (ع) نسبت به حوادث مهم شهر بصره اي احنف! گويا من او را مي بينم كه با لشگري بدون غبار و سر و صدا، و بدون حركات لگامها، و شيهه اسبان، به راه افتاده، زمين را زير قدمهاي خود چون گام شترمرغان درمي نوردند، پس واي بر كوچه هاي آباد و خانه هاي زينت شده بصره كه بالهايي چونان بال كركسان و ناودانهايي چون خرطومهاي پيلان دارد. واي بر اهل بصره كه بر كشتگان آنان نمي گريند، و از گمشدگانشان كسي جستجو نمي كند، من دنيا را برو، بر زمين كوبيده و چهره اش را به خاك ماليدم، و بيش از آنچه ارزش دارد، بهايش نداده ام، و با ديده اي كه سزاوارست به آن نگريسته ام
وصف تركهاي مغول. گويا آنان را مي بينم با رخساري چونان سپرهاي چكش خورده، لباسهايي از ديباج و حرير پوشيده، كه اسبهاي اصيل را يدك مي كشند و آنچنان كشتار و خونريزي دارند كه مجروحان از روي بدن كشتگان حركت مي كنند و فراريان از اسيرشدگان كمترند.
درباره پيمانه ها وصف جامعه مسخ شده مسلمين. بندگان خدا! شما و آنچه از اين دنيا آرزومنديد، مهماناني هستيد كه مدتي معين براي شما قرار داده شد، بدهكاراني هستيد كه مهلت كوتاهي در پرداخت آن داريد، و اعمال شما همگي حفظ مي شود، چه بسيارند تلاشگراني كه به جايي نرسيدند، و زحمتكشاني كه زيان ديدند. در روزگاري هستيد كه خوبي در آن پشت كرده و مي گذرد، و بدي رويگردان شده، پيش مي تازد، و طمع شيطان در هلاكت مردم بيشتر مي گردد، هم اكنون روزگاري است كه ساز و برگ شيطان تقويت شده، نيرنگ و فريبش همگاني گشته، و به دست آوردن شكار براي او آسان است، به هر سو مي خواهي نگاه كن! آيا جز فقيري مي بيني كه با فقر دست و پنجه نرم مي كند؟ يا ثروتمندي كه نعمت خدا را كفران كرده و با بخل ورزيدن در ادا حقوق الهي، ثروت فراواني گرد آورده است؟ يا سركشي كه گوش او از شنيدن پند و اندرزها كر است؟
عبرت گرفتن از دنيا كجايند خوبان و صالحان شما؟ كجايند آزادمردان و سخاوتمندان شما؟ كجايند پرهيزگاران در كسب و كار؟ كجايند پاكيزگان در راه و رسم مسلماني؟ آيا جز اين است كه همگي رخت بستند و رفتند؟ و از اين جهان پست و گذران و تيره كننده عيش و شادماني گذشتند؟ مگر نه اين ا ست كه شما وارث آنها بر جاي آنان تكيه زديد، و در ميان چيزهايي بي ارزش قرار داريد كه لبهاي انسان به نكوهش آن مي جنبد؟ تا قدر آنها را كوچك شمرده و براي هميشه يادشان فراموش گردد. پس در اين نگرانيها بايد گفت: (انا لله و انا اليه راجعون).
فلسفه حكومت اسلامي خدايا تو مي داني كه جنگ و درگيري ما براي به دست آوردن قدرت و حكومت، و دنيا و ثروت نبود، بلكه مي خواستيم نشانه هاي حق و دين تو را در جايگاه خويش باز گردانيم، و در سرزمينهاي تو اصلاح را ظاهر كنيم، تا بندگان ستمديده ات در امن و امان زندگي كنند، و قوانين و مقررات فراموش شده تو بار ديگر اجرا گردد.
در پارسايي در دنيا ستايش پروردگار خدا را ستايش مي كنيم بر آنچه گرفته، و بخشيده، بر نعمتهايي كه عطا كرد و آزمايشهايي كه انجام داد، خداوندي كه بر هر چيز پنهاني آگاه و در باطن هر چيزي حضور دارد، به آنچه در سينه هاست آگاه و بر آنچه ديده ها دزدانه مي نگرد داناست، و گواهي مي دهم كه خدا يكي و جز او خدايي نيست، و گواهي مي دهم كه حضرت محمد (ص) برگزيده و فرستاده اوست، آن گواهي كه  با درون و بيرون، قلب و زبان، هماهنگ باشد.
ياد مرگ. به خدا سوگند! اينكه مي گويم بازي نيست، جدي و حقيقت است، دروغ نيست، و آن چيزي جز مرگ نيست، كه بانگ دعوت كننده اش رسا، و به سرعت همه را ميراند، پس انبوه زندگان، و طرفداران، تو را فريب ندهند، همانا گذشتگان را ديدي كه ثروتها اندوختند و از فقر و بيچارگي وحشت داشتند، و با آرزوهاي طولاني فكر مي كردند در امانند، و مرگ را دور مي پنداشتند، ديدي چگونه مرگ بر سرشان فرود آمد؟ و آنان را از وطنشان بيرون راند؟ و از خانه امن كوچشان داد؟ كه به چوبه تابوت نشستند، و مردم آن را دست به دست مي كردند؟ و بر دوش گرفته و با سرانگشت خويش نگاه مي داشتند؟ آيا نديديد آنان را كه آرزوهاي دور و دراز داشتند، و كاخهاي استوار مي ساختند، و مالهاي فراوان مي اندوختند؟ چگونه خانه هايشان گورستان شد؟ و اموال جمع آوري شده شان تباه و پراكنده و از آن وارثان گرديد؟ و زنان آنها با ديگران ازدواج كردند؟ نه مي توانند چيزي به حسنات بيفزايند و نه از گناه توبه كنند!
ذكر عظمت پروردگار عظمت پروردگار دنيا و آخرت، خدا را فرمانبردار است، و سررشته هر دو به دست او است، آسمانها و زمينها كليدهاي خويش را به او سپردند، و درختان شاداب و سرسبز، صبحگاهان و شامگاهان در برابر خدا سجده مي كنند، و از شاخه هاي درختان نور سرخ رنگي شعله ورشده، به فرمان او ميوه هاي رسيده را به انسانها تقديم مي دارند.