eitaa logo
صدای فکر
137 دنبال‌کننده
58 عکس
13 ویدیو
15 فایل
•┈•••✾•﷽•✾•••┈• ✍یادداشت های یک طلبه 🔸طلبه دروس خارج و دکترای مدرسی معارف اسلامی 💎ارتباط: @R_Shahryar 09014152797 🍃والله المستعان🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
"در تقابل انسان و ربات این آفریده ی خداوند است که پیروز می شود"! ✍این جمله غلط و آزار دهنده تقریبا هر روز از شبکه پویا در معرفی انیمیشن فوتبال رباتی برای میلیون ها انسان مسلمان خصوصا کودکان داره پخش میشه. معلوم نیست ناظران و مترجمان بزرگوار اشتباه کردند یا تلقی جدیدی از توحید در خالقیت و توحید افعالی دارند! اندیشمندان بزرگی مثل استاد مطهری(ره) نسبت به آموزش درست مفاهیم دینی به کودکان اهمیت زیادی قائل بودند به طوری که ایشان می گویند: "مسلما علت انکار و اعراض بسیاری از افراد تحصیل کرده این است که مفاهیم دینی به طرز صحیحی به آنها آموزش داده نشده است". مرحوم مطهری(ره)به خصوص نسبت به آموزش های مرتبط با "خداشناسی" حساسیت بسیار زیادی داشتند و معتقدبودند نارسایی مفاهیم خداشناسی یکی از علل عمده گرایش به مادیگرایی است. می گویند: وقتی در صباوت مفهومی با مشخصات خاص به عنوان خدا به خورد کودک داده می شود وکودک به خدایی شبه انسانی ایمان می آورد، در بزرگسالی وقتی با مسائل علمی مواجه می شود و می بیند خدای انسانگونه او ضعیف تر از آن است که خالق باشد و نمی تواند با دلایل علمی و منطقی منطبق باشد، مفهوم خدا به کلی از ذهن او پاک شده و دست به انکار خدا می زند بی آنکه بداند خدایی که او انکار می کند خداباوران هم منکراند. ─┅═ঊঈ🍃🌸🍃ঊঈ═┅─ 🦋 @sedayefakr
🔸درسی سلوکی از سیدالساجدین(ع) در سیره آن حضرت آمده است:"لقد کان علی بن الحسین(ع) یمُرُ علی المدره فی وسط الطریق فینزِل عن دابته حتی یُنحّیها بیده عن الطریق". هرگاه علی بن حسین(ع) از راهی می گذشتند وقتی درمیان جاده کلوخی می دیدند از مرکب خویش پیاده می شدند و آن را با دست خود از وسط راه برمی داشتتند و آنگاه بر مرکب خود سوار شده به راه خود ادامه می دادند(بحار،ج۷۲،ص۵۰). ✍وقتی امام جامعه با آن مقام معنوی و آن همه مسئولیت و کار برای انجام، نه تنها از انجام چنین افعالی ابا ندارند،بلکه برطبق روایت(دلالت کان بر استمرار) مستمرا چنین کارهایی را انجام می دادند، نشان می دهد انجام کار خیر نه اذکار و اوراد عجیب و ثقیل می طلبد و نه میز و صندلی و مقام ومنصب. خدمت به خلق الله همین قدر ساده، بی آلایش و زیبا است. 🏴🕯 ─┅═ঊঈ🍃🌸🍃ঊঈ═┅─ 🦋 @sedayefakr
🔥من از عمر سعدم می ترسم! ✍عاشورا را نه یزد و نه ابن زیاد و نه شمر رقم زدند و نه حتی یزیدیان و شمر مسلکان. شاهدی نداریم که نشان دهد حاضران در کربلا یزیدی منش و یزیدی مسلک بوده اند. مسلمانان به ظاهر مومنی بودند که حتی استقبال پرشوری از ابن زیاد به تصور اینکه امامشان حسین بن علی(ع) است داشتند. اما آنها اسیر یک چیز بودند. اسیر همان چیزی که عمرسعد اسیرش بود. بر این باورم که عاشورا را مردانی از جنس عمرسعد رقم زدند. آنان که وقتی حسین بن علی(ع)_ در حالی که عمامه جدش حضرت رسول(ص) برسر نهاده و برناقه ای بلند سوار شده بود_ آمد نصیحتشان کرد، باداد وبلوا نگذاشتند حضرت سخن بگوید و با سنگ پیشانی مبارکش را مجروح کردند. در همین جا بود که حضرت پردها کنار زد و چهره ی عمرسعدی آنها را آشکار کرد. فرمود: "خذلان شما به جهت عطایایی است که به حرام گرفته و خورده اید". آنها از ترس قطع عطایا سفیر حسین را هم به زیر تیغ برده بودند. مایه ی قلب ها حسین بود اما حاکم عقل ها زر و زیور. اگر حسین(ع) یاری می کردند از عطایا، مقرری ها و مقام و منصب ها بی نصیب می شدند. آنچه مرا بیش از هرچیزی می ترساند و تا آخر عمر باید بترساند شخصیت عمربن سعد است. هم مسلک یزد و شمر و ابن زیاد نیستم اما درون من چه عمرسعدهای زیادی جوانه زده و سربرآورده اند. آنها که خفته و از غم بی آلتی افسرده اند. آنها که منتظر بزنگاه حوادث اند تا زمینم بزنند. ┅═ঊঈ🍃🌸🍃ঊঈ═┅ 🦋 @sedayefakr
این هم جواب ژست غرب زدگی بعضی ها😉
✍در آخرت با باطنی که امروز حاضر نیستیم احدی از آن باخبر شود تا ابد زندگی خواهیم کرد. من حواسم نیست که رسوایی ابدی در پیش دارم! ═ঊঈ🍃🌸🍃ঊঈ═ 🦋 @sedayefakr
🔸کتابِ فراروی تلاشی است در راستای امتدادِ نظریِ حکمت متعالیۀ صدرالمتألهین در عرصه تعلیم و تربیت و گامی در جهت افزودن غنای علمیِ پشتوانه‌های نظری تحول بنیادین در آموزش و پرورش. در این کتاب به طور خاص، هستی شناسی معرفت مورد توجه قرار گرفته و الگویی برای فلسفۀ تعلیم و تربیت بر اساس آن استنباط شده است. کتاب مشتمل بر پنج فصل است. در فصل اول به کلیات پژوهش پرداخته شده است. در فصل دوم معرفت در اندیشه فیلسوفان متقدم نسبت به صدرالمتالهین بررسی شده است. در فصل سوم هستی‌شناسی معرفت در حکمت متعالیه مورد بحث قرار گرفته است؛ این فصل عموما با روشِ توصیفِ تحلیلی، به تدوین نظام‌مندِ گزاره‌های هستی‌شناسی معرفت در حکمت متعالیه اختصاص داشته و حاصل آن استخراجِ ۲۳گزارۀ مبنایی از مباحث صدرالمتألهین در هستی‌شناسی معرفت بوده است. در فصل چهارم، عموما با روش استنتاجی (قیاس عملی) مدالیلِ مبانیِ فلسفیِ تدوین‌شده در فصل قبلی استنباط شده؛ که در واقع بخش اصلی کتاب و عموما نوآوری است و حاصل آن استنباط یک هدف نهایی (تجرد عقلی)، پنج هدف واسطی،۳۱ اصل تربیتی و پنج روش تربیتی بوده است. و درنهایت در فصل پنجم، مباحث پیشین جمع‌بندی و نتیجه‌گیری شده و مدالیلِ استنباط شده در قالب الگویی برای فلسفۀ تعلیم و تربیت اسلامی ارائه شده است. 🔹نویسنده: دکتر محمد شهریاری 🔸ناشر:آفتاب توسعه، ناشر اختصاصی آثار مرکز پژوهش‌های علوم انسانی اسلامی صدرا 🔹نوبت چاپ: چاپ اول بهار ۱۴۰۰ 🔸خرید اینترنتی: فروشگاه مجازی صدرا به آدرس book.sccsr.ac.ir ─┅═ঊঈ🍃🌸🍃ঊঈ═┅─ 🦋 @sedayefakr
💠وارثان و غاصبان عاشورا! ✍عاشورا نه یک حادثه و نه یک روز و کربلا نه یک زمین، که یک آرمان در کالبد یک میراث اند. میراثی جاری در امتداد تاریخ، تاریخی به وسعت خلقت آدمی. از آدم(ع) تا خاتم(ص) و تا موعود(عج) همه به کربلا نظر کرده، عاشورا پاس داشته و می دارند. این پاس داشت و آن امتداد، نشان از وارثان آن می دهد. وارثانی که هریک در برهه ای این میراث را بر دوش کشیده علم آن افراشته و به نبرد با غاصبان پرداخته اند. این وارثانند که پای بر جای مورث می گذارند، آرمانش به دوش کشیده، پاسداری می کنند و احیاگران امرش و حقش نام می گیرند. و می دانیم که وراثت به قرابت است. به نسب و سبب محقق می شود. پس هرکه ادعا می کند میراث حسین(ع) بردوش گرفته و احیاگر امر حسین(ع) است و علم کربلایش افراشته، پیشتر باید ثابت کند وارث او است. باید از قرابت خود با حسین بپرسد و بپرسیم! ازخود بپرسد: قرابت من با حسین(ع) چیست که علم احیای امرش بر دوش کشیده ام؟ من آیا وارث عاشورایم، درنبرد با غاصبانش در امتداد تاریخ، در این زمان؟ یا خود غاصب حق اویم در این زمانه؟ ─┅═ঊঈ🍃🌸🍃ঊঈ═┅─ 🦋 @sedayefakr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸حرف های اشتباهی! ✍این فرمایشات احتمالا(بخوانید حتما) نادرست است و البته آسیب زا. این نگاه انحصاری نه با فلسفه بلایا قابل تطبیق است و نه با شرایط موجود و نه توجیه مناسبی است برای قانون گریزی و نه برای گریاندن! ─┅═ঊঈ🍃🌸🍃ঊঈ═┅─ 🦋 @sedayefakr
✍ ذهن امیدوار و با نشاط بزرگ ترین سرمایه انسان و ثروتی زوال ناپذیر است. ─┅═ঊঈ🍃🌸🍃ঊঈ═┅─ 🦋 @sedayefakr
🔸حسرت های اشتباهی! ✍ حسرت خوردن را نمی توان از انسان ها گرفت چون آغازِ شور حرکت آدمی است. شوری برای رفع نداری ذاتی اش. چگونه حسرت نخورد در حالی که سراسر ناداری و فقر است؟ آدمی نه فقر و کم دار و نه فقیر و نادار بلکه عین فقر و نداری است. پس حسرت وار می جوید و وقتی می یابد خوشبحالش می شود. هیچ نبی و مرسلی نگفته است حسرت نخورید و خوشبحالتان نشود. مگر می شود انسانی که فقر مطلق است و نقص، نیاز و کمبود در حاق وجود و ذات او است، حسرت ناداری های خود را نخورد؟ و مگر می شود در وقت یافتن و رسیدن و وصال، خوشبحالش نشود؟ اجازه بدهید آدمیان حسرت بخورند و خوشبحالشان بشود اما نگذارید اشتباهی! آدمی اگر حق حسرت خوردن و خوشبحالش شدن دارد، حق ندارد اما، اشتباهی حسرت بخورد و اشتباهی خوشبحالش شود. هم خطا و هم صلاح از اینجا آغاز می شود. ادامه دارد... ─┅═ঊঈ🍃🌸🍃ঊঈ═┅─ 🦋 @sedayefakr
✍ نشستن و سوگوار گذشته ی از دست رفته ی خود شدن اگر تناقض نباشد حتما خود فریبی است. ─┅═ঊঈ🍃🌸🍃ঊঈ═┅─ 🦋 @sedayefakr
✍ وقتی رفتار خوب یا بد دیگران، خوب یا بد رفتار ما را تعیین کند یعنی رفتار و بلکه اعتقاد ما بازیچه دیگران است. ─┅═ঊঈ🍃🌸🍃ঊঈ═┅─ 🦋 @sedayefakr
✍ توجه کرده اید که قرآن می فرماید مرگ یک مخلوق است*. مخلوق یعنی چیزی که عدم نیست بلکه وجود است. این یعنی مرگ مساوی است با حیات و وقتی میمیریم تازه زنده می شویم. عجیب آنکه ما از زنده شدن می ترسیم. انگار حیات را عوضی فهمیده ایم! ----------------- *الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ ─┅═ঊঈ🍃🌸🍃ঊঈ═┅─ 🦋 @sedayefakr
💫ذهن های ولگرد! ✍ذهنی که نه از معارف دینی بهره مند و پخته شده و نه در مسیر معرفت آموزی دینی است، ذهنی رها است. به هر سمت و صدایی می رود. دستخوش حوادث می شود چون پناهگاهی ندارد. در اسارت سنگ و کلوخ های اذهان است و در چنگ تشکیک مشکک، منفعل و وامانده؛ در تذبذب امروز درست و فردا غلط گرفتار آید. این ذهن ها بی شخصیت اند! و چه ذهنی آشفته تر از ذهن بی شخصیت. از قبیح ترین کلام و مستهجن ترین بیان اثر می پذیرد. نه قدرت نقادی دارد و نه توان کنش گری. در گیرو دار درد ها و رنج های ذهنی اسیر می افتد و نه دارایی خود که حیات خود می بازد و ای بسا به پوچ گرایی تن دهد. نگذار ذهن رنج بی شخصیتی ببرد چرا که رنج های دوران نصیب ذهن های بی شخصیت است. عالم اگر نیست، متعلم سبیل نجاتش کن. (ق ۱ ) ─┅═ঊঈ🍃🌸🍃ঊঈ═┅─ 🦋 @sedayefakr
💫ذهن های ولگرد ✍فجازی(فضای مجازی) اما دوای درد ذهن ولگرد نیست. نه چنان عالم یار است و نه چندان متعلم ساز. از لزوم کنش گر بودن در فجاری که بگذریم،نباید از نظر دور افتد که محملی است برای اذهان ولگرد و برای ولگردی ذهن و در نهایت ولگرد ساختن آن. با پرسه مرسه زدن در فجازی انتظار متعلم سبیل نجات شدن نداشته باش! بی محابا اینکه من فجازی را بی شخصیت می دانم! از نظر من فجازی یک ذهن ولگرد اقیانوس منظر است. اصلا معنای مجاز برای من یعنی همین. کیست که بتواند ادعا کند از مجاز به حقیقت راه برده از ابتذال به ابتهال. سوگ مندانه است ولی فجازی، استهجانش بر استحکامش و معرفت زدایی اش بر معرفت دهی اش غالب است. بیش از آنکه به ابتهال بکشاند به ابتذال می کشد و کشیده است. اگر هم نشینی با بی شخصیت ها آفت است، بی شخصیت ها اما فقط آدم ها نیستند. هر آنچه تذبذب دارد بی شخصیت است. پس گاهی ذهن ها بی شخصیت اند. فجازی یک ذهن است. تذبذب، حقیقت و مجاز، راست و دروغ، تحریف و تحقیق، راه و گمراهی در ذات این فضا است. این یعنی یک ذهنی بی شخصیت است و بد همنشینی است. (ق،۲) ─┅═ঊঈ🍃🌸🍃ঊঈ═┅─ 🦋 @sedayefakr
@hekmateislami 🔸این بحث ماهیتا فلسفی است از این جهت برای آن دسته از عزیزانی که در حوزه هایی مثل تعلیم و تربیت و روان شناسی مشغول فعالیت هستند نیز مفید است. ان شاءالله. 🔗 لینک شرکت در جلسه ارسال خواهد شد. ─┅═ঊঈ🍃🌸🍃ঊঈ═┅─ 🦋 @sedayefakr
🔸جهت ورود به جلسه لطفا از لینک زیر وارد شوید: ☑️https://b2n.ir/f.akhlagh
📝خلاصه بحث: 🔸http://hekmateislami.com/?p=12330
« لَا يبْغُونَ عَنْهَا حِوَلًا» ✍این آیه خیلی زیبا است. می فرماید آنجا دوست نداری حالت عوض شود تنوع را دوست نداری! پس تنوع طلبی فطری ما نیست و ما از چیزهایی خسته می شویم که ملائم(متناسب و سازگار) با طبع ما نیست. اگر از این حقیقت آنجایی به اینجایی واکنونی پل بزنیم چه می شود؟ می شود اینکه: اگر تنوع طلب هستیم، که هستیم، یعنی یک جای کار مان می لنگد. وقتی تنوع طلبیم یعنی این هایی که با آنها اُنس داریم، این حرکت ها، این رسیدن ها، این وصال ها، این عاشق و معشوقی ها، جنسشان با جنس ما جور نیست و ما را تامین نمی کنند. ─┅═ঊঈ🍃🌸🍃ঊঈ═┅─ 🦋 @sedayefakr
🔹آن چلو مرغ! ✍ می فرماید در بهشت چلو مرغ خواهید خورد*! خب مگر چلو مرغ آنجا چه فرقی با اینجایی اش دارد که از این بگذریم برای رسیدن به آن؟ در پاسخ می توان گفت: 🔸اول اینکه: می خواهد بفرماید آنجا هم این سنخ از خوشی ها برای شما فراهم است. نگران نباشید چیزی را از دست نمی دهید. 🔸دوم اینکه: ذکر این نوع از نعمات لذت بخش، که انسان ها در زندگی دنیوی تجربه کرده اند سبب می شود زمینه ادراک آن برترهایش که تجربه نکردیم و نمی شناسیم فراهم شود. 🔸سوم اینکه: فرقی است بین چلو مرغ اینجایی و آنجایی! تصور کنید یک وقت شما کالایی را، از بازار می خرید این یک نوع لذتی دارد و یک وقت آن کالا را از دوستی هدیه می گیرید. این دومی لذتی افزون تر دارد در حالی که همان کالا است. یک وقت می روید از بازار یک چفیه می خرید، یک وقت همان چفیه را از دست آقا و مثلا آن چفیه زیرعبایش را می گیرید. هر دو یکی است ولی چون یکی از جانب محبوب آمده لذتش افزون است. شما دیگر آن چفیه دومی را با هزار چفیه هم نوعش عوض نخواهید کرد. یک وقتی در محضر بزرگی یک لیوان چای نصیب حقیرشد. وقتی آمدم منزل با وجد و حیرت تمام از طعم آن چای حرف می زدم! بلکه هنوز هم معتقدم خوش طعم ترین چایی که خورده ام آن بوده. تفاوت اما در ماهیت چای نبود، در محضر آن عزیز، خوردنش بود. لذت مادی اگر با چنین شرایطی همراه شود کیفیتش ارتقاء پیدا می کند. وقتی در بهشت خود را در مجلس و در محضر محبوب حقیقی و اصیل ببینیم و نیز نعمت را بی واسطه از او دریافت کنیم حتما لذتی افزون دارد. در این صورت نیازی نیست اصرار کنیم و استدلال کنیم که ثابت کنیم آن چلوها با این چلوها، آن میوها با این میوه ها، آن سایه ها با این سایه ها، آن درختان با این درختان و آن نهرها با این نهرها، ماهیتا فرق دارند. نه آنها همین ها هستند** ولی در محضر "محبوب" خوردن و از دست "محبوب" گرفتن، تفاوت ایجاد می کند. ______ *وَلَحْمِ طَيرٍ **هَذَا الَّذِي رُزِقْنَا مِنْ قَبْلُ ─┅═ঊঈ🍃🌸🍃ঊঈ═┅─ https://eitaa.com/joinchat/4101963869Cfd4ffc79d4
✍ تنها آدم های دارای نفاق این توان را دارند که همه آدم های(خوب وبد) اطراف خود را راضی نگه دارند و الا ذات زندگی مومنانه چنانکه جاذبه دارد، دافعه نیز دارد. ─┅═ঊঈ🍃🌸🍃ঊঈ═┅─ 🦋 @sedayefakr
📚برداشت شخصی و تجویزگونه حقیر از مطالعه و انس با آثار برخی از اهل قلم: چند باری که شریعتی خواندم به قلمش بدبین شدم. جلال آل احمدها و امیرخانی ها را برای جولان ذهنی، نویسندگی و سخنوری بخوانید، در صورتی که مجال و فراغ بال دارید که اگر طلبه هستید ندارید! عین صاد را برای نظام دادن ذهن توصیه نمی کنم ولی برای ایجاد شور، انگیزه و خلاقیت حتما توصیه می کنم. اگر نا امید، بی حال و احیانا افسرده ای سراغ دارید از خوشه های ناب عرفان نظرآهاری - مثلا بالهایت را کجا جاگذاشتی- بهره مندش کنید. بزرگانی مثل جوادی اما، مشت مشت معلومات در دامان می ریزند ولی من دانه دانه های مصباح را بر مشت مشت معلوماتی کی نمی توانم تجزیه شان کنم ترجیح می دهم. هر چه باشد آن دانه ها نه زائد دارد و نه زائد پروری می کند. مطهری را نخوانده ام بلکه با او زندگی کرده ام. برای نسل امروز اما، مطهری را تنها با ترکیبش می پسندم. نسخه اصیل من ترکیب مطهری با مصباح است که به عالم و عامی توصیه می کنم. از قورباغه ات را قورت بده بریان تریسی که بگذریم تنها تک خوانی های خارجکی هایی امثال او مفیدند و الا انس با اینها آفت است. ─┅═ঊঈ🍃🌸🍃ঊঈ═┅─ https://eitaa.com/joinchat/4101963869Cfd4ffc79d4
✍ این همت را نداریم که نقطه ی آغاز باشیم. گاهی می ترسیم شروع کننده باشیم. گاهی فقط انتظار می کشیم و گاهی انتظار داریم کسی ما را هول دهد. تذکر دهد. راه بری کند. سوگمندانه است ولی انگار انتظار غلطاندن و به دوش کشیدنمان را هم می بریم! منطق قرآن اما این نیست. قرآن نه قانون انرسی را قبول دارد و نه انتظار کشیدن را. قرآن ما را مولد می خواهد و نه محتکر و نه بارکش. نقطه ی آغاز می خواهد و نه میانه. جلودار می خواهد و نه حتی همراه. می فرماید از من بخواهید شما را جلودار راه یافتگان قرار دهم*. یعنی نه اینکه من باید راه بیفتم و حرکت کنم و نه حتی اینکه من خوب است رهبر گروه باشم، بلکه می فرماید بگویید کاری کن من رهبر رهبرها باشم. امام آنها که خود حرکت کرده و راه یافته اند من باشم. ______ *وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا ─┅═ঊঈ🍃🌸🍃ঊঈ═┅─ https://eitaa.com/joinchat/4101963869Cfd4ffc79d4