eitaa logo
📣کانال صدای جوشقان📣
1.7هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
619 ویدیو
30 فایل
صدای جوشقان، صدای جوشقان‌قالی است؛ باهمه وسعتش،با همه زیبایی هایش،با همه علائق وسلائقش، با همه مظلومیت‌هایش صدای جوشقان،صدای نخبگان وفرهیختگان ومردم فهیم جوشقان است. هر چه می خواهد دل تنگت بگو البته با چاشنی مهربانی☺️ ادمین: @mohmehri @sheikh_mojtaba
مشاهده در ایتا
دانلود
گفتی چرا به دشمن خود می سپارمت ؟! ای دل مرا ببخش! جوابی ندارمت ای دوست هرچه هست تویی، هرچه نیست من مغرور، من! که هستی خود می شمارمت بی «رنج» عشق، گنج توای چرخ روزگار چندان بها نداشت که طاقت بیارمت گر قلب من دمی بتپد جز به یاد دوست ای بار زندگی! به زمین می گذارمت اکنون که از بیان غم عشق عاجزم می بوسمت به اشک و به بر می‌فشارمت پروانه ها به پیلهٔ خود خونمی‌کنند باشد توهم برو به خدا می سپارمت ╔════════════════╗ 🆔 @Sedayejosheghan ╚═════════════
( جنگ و کشتار بیگناهان ) ای که گفتی ارزش یک قطره خون بیشتر باشد از این دنیای دون : گر چکد از بیگناهی بر زمین بیگنه،اکنون خَسان ریزندخون سر بر آور، گرگ خویی راببین قاتلی از خاندانی صَهیو ن روزوشب او،جان ستانی می کند مرگ وکشتارست براو رهنمون گرگ هاری بین که از وحشیگری غزّه را کرده چه ویران ازجنون بیگناهان از زنان و کودکان کشته و زخمی و آواره کنون جان انسان ها که دارد ارزشی با هزاران.کشته وزخمی ،چون می توان نام بشر بر خود نهاد ای گروه قاتل وخونخوار و دون حامیان این جنایت پیشگان پشتبانی می نمایند از برون قاتلان پشت پرده ی جانی اند دستشان آغشته تامرفق به خون سازمان های به ظاهر مردمی سربه لاک خویشتن برده درون بی گناهی گر شود کشته مگر نیست با خلقی برابر در متون؟ انتقام از کشته های بیگناه میشودروزی گرفته، بس فزون در ره دین، با جهاد در راه حق در زمانِ جنگِ قوم کافَرون با صراحت هست در قرآن حقّ "قاتلوهم " آن کسان که "یَقتلون" بیت هایی با اشاره گفته شد از ادیبی صاحب علم و فنون مصلح الّدین سعدی شیرا زی آن که بزرگ است وگرامی درقرون جمله،اعضایی بر یک پیکریم در مسلمانی و انسانی و چون ِ دردپیکر شامل هرعضو هست این حمایت هم بوَد از ما کنون سمع کیهان و همه صاحبدلان بشنوَد فریادِ " یا لَلمسلمون...." *- بیت مطلع و دو بیتِ ماقبل آخر اشاره به سه بیت مشهور از سعدی ،ع-ر، دارد. ۴۰۲/۷/۲۱ تهران --- کیهان ناظری ╔════════════════╗ 🆔 @Sedayejosheghan ╚═════════════
یک اتفاق ساده مرا بی‌قرار کرد باید نشست و یک غزل تازه کار کرد در کوچه می‌گذشتم و پایم به سنگ خورد سنگی که فکر و ذکر دلم را دچار کرد از ذهن من گذشت که با سنگ می‌شود آیا چه کارها که در این روزگار کرد؟ با سنگ می‌شود جلوی سیل را گرفت طغیان رودهای روان را مهار کرد یا سنگ روی سنگ نهاد و اتاق ساخت بی‌سرپناه‌ها همه را خانه‌دار کرد یا می‌شود که نام کسی را بر آن نوشت با ذکر چند فاتحه، سنگ مزار کرد یا مثل کودکان شد و از روی شیطنت زد شیشه‌ای شکست و دوید و فرار کرد با سنگ مفت می‌شود اصلا به لطف بخت گنجشک‌های مفت زیادی شکار کرد یا می‌شود که سنگ کسی را به سینه زد جانب از او گرفت و به او افتخار کرد یا سنگ روی یخ شد و القصه خویش را در پیش چشم ناکس و کس شرمسار کرد ناگاه بی‌مقدمه آمد به حرف، سنگ این گونه گفت و سخت مرا بی‌قرار کرد: تنها به یک جوان فلسطینی‌ام بده با من ببین که می‌شود آنگه چه کار کرد! پرونده ی طوفان الاقصی در آیات غمزه ╔════════════════╗ 🆔 @Sedayejosheghan ╚═════════════
چون به فکرم خاطرات روزگاران آمده یک به یک دنبال یکدیگر چو باران آمده خاطرات تلخ و شیرین دارم از این جوشقان گویم آن را بهر آگاهی این نسل جوان جوشقان ما دهی بود و رئیسش کدخدا کدخدا گویی رسالت دارد از سوی خدا امرو نهی و زیر و بالا می نمود او مردمان از زن و مردش گرفته تا کهنسال و جوان کدخدا منصوب فرمانداری و بخشدار بود گر نمی کردش اطاعت کار او بس زار بود بی خبر بودند جماعت از سواد و از کتاب کار تعلیم و تعلم بود اوضاعش خراب جای شورای کنونی انجمن برپای بود عضو آن را عاقل و ملاک و تاجر جای بود مردمانی گیوه پا بودند و اغلب بی‌سواد چوب چوپانی به دست کودکان جای مداد خانه هاشان را همه باخشت و گل میساختند بهترین قالی ایران را همه می بافتند اسم ورسم جوشقان معروف هر بازار بود ویژه در بازار کاشان رونقش بسیار بود جوشقان شهرهنر بودو هنرمندپروری ابتکارات هنرمند انه اش نو آوری تار وپود قالی اش گویدسخن ازاین هنر درک این معنا کند آ ن کس که باشدباخبر گر روی در هر نمایشگاهی وهردموزه ای میدرخشد چون نگینی بهترین ازهربهی جوشقان بانام قالی گشته مانوس و عجین خوش نباشد جوشقان عاری زقالی بعدازاین روزگاری درس ومشق ومدرسه اکسیر بود مدرسه آموزگارش کم سواد وپیر بود چوب وشلاق وفلک همراه هر آموزگار گوییا عازم به جنگ است ونبرد وکارزار ترس و وحشت از معلم شیوه آن روزبود امرو فرمان از وزیر وحاکم پفیوز بود عده ای اندک به نام تاجروقالی بخر همچو زالو میکشیدند خون خلق دربدر زندگانی بهر مردم بس مشقت بار بود بی نصیب آ ن رنج وزحمت موجب آزار بود درخیابانی که خاکی بود وتنگ و پر غبار!! چون قطاری جای ماشین دیده میشد خر سوار!! اهل خانه هریکی دنبال کارو درتلاش بهررزق وروزی وتامین پوشاک ومعاش عده ای از مردمان بینوا و در به در رنج وزحمت کارشان بودو نهایت بی ثمر برق وآب وارتباطاتی نبود آن روزگار زندگانی دگم وبی روح وبه دور از هرنگار کوچه ها در ظلمت شب بی چراغ ونوربود زندگان را حسرتی بر مردگان گور بود انس والفت دیده می شد بین مردم برقرار شب نشینی،رفت‌وآمد برقرارو بیشمار نا بسامانی فراوان دیده میشد آ ن زمان وقت بسیاری نیازاست تا همه گردد بیان | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/1734803518Ce991a905a4