بسم رب الشهدا والصدیقین
شهدای جوشقان قالی
شهیدان عاشقان پاک بازند
به نزد حضرت حق سرفرازند
شهیدان عشق را معنا نمودند
به سوی عرش اعلا پر گشودند
شهیدان افتخار جو شقا نند
چراغ محفل دل داد گانند
شهید راه ایمان آریانی
بداده جان خود رادرجوانی
شهید دیگر ما آسیاب است
به هنگام شهادت نو شباب است
شهید ارتش اسلا م ابیض
که جانش با گلوله گشته معرض
شهید دیگر عبدالله نامش
همان ابیض شهادت بوده کامش
شهید فتح خیبر ارسلان است
که سرّ عشق در قلبش نهان است
شهید حمله بیت المقدس
بود الماسی آن سرباز اقدس
شهید دیگر الماسی محمد
همان رزم اور جاوید و سرمد
شهیدان بسیجی برزگر ها
ز روی عشق داده جان وسررا
بنا ییها شهید راه دینند
کنون مهمان رب العا لمینند
شهید فکه رحمان بهار است
به جنت جایگاهش لاله زاراست
شهید راه حق هادی خدام
که تا روز شهادت بوده ابرام
شهید کرخه خونین دبیری
پدر داغ پسر هنگام پیری
شهید حمله بیت المقدس
جواد آ ن سید والا و اقدس
شهید شرق دجله سبزواری
ز خونش کرده دین را پاسداری
سلیمانی شهید راه دین است
شهید حمله فتح المبین است
شهادت روزی شهبازیان شد
عزیز آستان لا مکان شد
شهید صادق وپور صداقت
گشوده بال خود را با فراغت
شهید صالح ان محمود مظلوم
که خصمش گشته آن صدام معدوم
شهید دیگری عابد نژاد است
دلیر جبهه جنگ و جهاد است
شهید عباسپور آن مرتضی شد
همو روزی خور خوان خداشد
شهید عبدالرحیمی جان شیرین
بداده در ره اسلام و آ یین
عرب مرد خدا جوی و شهادت
به خون غلطیده در کوی سعادت
عزیزی گوی و میدان را ربوده
به گلزار شهیدان آ رمیده
مجید آ ن شاهد گلگون کفن شد
تنش صد پاره بی غسل وکفن شد
شهید راه پاکان کا ملی شد
همو تسلیم فرمان ولی شد
کریمی مصطفی ومرتضی را
شهیدان ره دین خدا را
لطیفی سیدی اعلا و والا
شهیدی از تبار نسل زهرا
شهید دیگر آ ن میرزاییان است
مزارش کوی عاشق پیشه گان است
شهید اهل علم و اهل تقوی
مقدس مهدی آ ن سرباز والا
شهید حوزه علمیه فتاح
برای رهروانش گشته مصباح
شهید رزم کردستان نبی پور
به لطف حق همیشه بوده منصور
قدیر آ ن مرد ایثار و شهادت
نموده امر رهبر را اطاعت
پدر پیموده آ ن راه پسررا
پسر جان و پدر هم داده سررا
سعیدیها شهیدان سر افراز
به سوی عرش اعلا کرده پرواز
امیر عباس سرگردان شهیداست
فدای دین و قران مجید است
علی نور ره اوتاد گشته
به جنت دولتش آباد گشته
سلیمانی نژاد آ ن شاهدانند
شهیدانی ز خیل عاشقانند
شهید دیگر آ ن لطفی جانباز
به سوی خیل یاران کرده پرواز
حسین گلشن آ ن نستوه جانباز
نهایت سوی جنت کرده پرواز
قلم در وصف شاهد ناتوان است
که مقدار ش به نزد لا مکان است
نسیم جوشقانی را شفاعت
نمایید ای شهیدان در قیامت
التماس دعای خیر
#نسیم_جوشقانی
#سیدمحمد_مروجی
#صدای_جوشقان | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/1734803518Ce991a905a4
اگر کشتند سید را ضمیر ما قوی تر میشود
بدان صهیون، که خون، مفتاح خیبر می شود
کنون تکرار تاریخ است وفرمان از جلودار است
به پا خیز ای مسلمان مسجدالاقصی پدیداراست
سگ هار یهود از نسل صهیون دیو بد کردار
بداند ریشه کن گردد به اذن حیدر کرار
کنون ماییم وحزب الله وقسام ویمن، یاران
سعودی وامارات و دگر از سنخ بی آران
یزید وابن سعد وحرمله با شمر فراوان است
به لطف حق حریف محض اسراییل ایران است
شب حمله جهان شاهد که غرشهای موشکها
چو طوفانی به هم پیچید آن بنیان گنبدها
شگفتا ! زان که با عدوان برادر میشویم!
با وفاق وهمدلی هم راز وهم سر میشویم
#نسیم_جوشقانی
#شعر
#خاطرات
چون به فکرم خاطرات روزگاران آمده
یک به یک دنبال یکدیگر چو باران آمده
خاطرات تلخ و شیرین دارم از این جوشقان
گویم آن را بهر آگاهی این نسل جوان
جوشقان ما دهی بود و رئیسش کدخدا
کدخدا گویی رسالت دارد از سوی خدا
امرو نهی و زیر و بالا می نمود او مردمان
از زن و مردش گرفته تا کهنسال و جوان
کدخدا منصوب فرمانداری و بخشدار بود
گر نمی کردش اطاعت کار او بس زار بود
بی خبر بودند جماعت از سواد و از کتاب
کار تعلیم و تعلم بود اوضاعش خراب
جای شورای کنونی انجمن برپای بود
عضو آن را عاقل و ملاک و تاجر جای بود
مردمانی گیوه پا بودند و اغلب بیسواد
چوب چوپانی به دست کودکان جای مداد
خانه هاشان را همه باخشت و گل میساختند
بهترین قالی ایران را همه می بافتند
اسم ورسم جوشقان معروف هر بازار بود
ویژه در بازار کاشان رونقش بسیار بود
جوشقان شهرهنر بودو هنرمندپروری
ابتکارات هنرمند انه اش نو آوری
تار وپود قالی اش گویدسخن ازاین هنر
درک این معنا کند آ ن کس که باشدباخبر
گر روی در هر نمایشگاهی وهردموزه ای
میدرخشد چون نگینی بهترین ازهربهی
جوشقان بانام قالی گشته مانوس و عجین
خوش نباشد جوشقان عاری زقالی بعدازاین
روزگاری درس ومشق ومدرسه اکسیر بود
مدرسه آموزگارش کم سواد وپیر بود
چوب وشلاق وفلک همراه هر آموزگار
گوییا عازم به جنگ است ونبرد وکارزار
ترس و وحشت از معلم شیوه آن روزبود
امرو فرمان از وزیر وحاکم پفیوز بود
عده ای اندک به نام تاجروقالی بخر
همچو زالو میکشیدند خون خلق دربدر
زندگانی بهر مردم بس مشقت بار بود
بی نصیب آ ن رنج وزحمت موجب آزار بود
درخیابانی که خاکی بود وتنگ و پر غبار!! چون قطاری جای ماشین دیده میشد خر سوار!!
اهل خانه هریکی دنبال کارو درتلاش
بهررزق وروزی وتامین پوشاک ومعاش
عده ای از مردمان بینوا و در به در
رنج وزحمت کارشان بودو نهایت بی ثمر
برق وآب وارتباطاتی نبود آن روزگار
زندگانی دگم وبی روح وبه دور از هرنگار
کوچه ها در ظلمت شب بی چراغ ونوربود
زندگان را حسرتی بر مردگان گور بود
انس والفت دیده می شد بین مردم برقرار
شب نشینی،رفتوآمد برقرارو بیشمار
نا بسامانی فراوان دیده میشد آ ن زمان
وقت بسیاری نیازاست تا همه گردد بیان
#نسیم_جوشقانی
#صدای_جوشقان | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/1734803518Ce991a905a4