eitaa logo
نوشته‌های مهدی جمشیدی
9.1هزار دنبال‌کننده
510 عکس
144 ویدیو
31 فایل
مهدی جمشیدی (نویسنده و فرهنگ‌پژوه)
مشاهده در ایتا
دانلود
https://virasty.com/Mahdijamshidi/1713512544515219827 🗒 مرکز پژوهش‌های مجلس در مواجهه با مسأله‌ی حجاب، گاهی نقش «منفعل» داشته و گاهی نقش «مخرب». جهت‌گیری این مرکز، آغشته‌ به «ایدئولوژی محافظه‌کاری» و «مرام تساهل» بوده و کوشیده با تغذیه از برچسب پژوهش، وادادگی هویتی را به ذهن نمایندگان تلقین کند. کارگزاران این «شبه‌عقل منفعل»، به خط پایان نزدیک شده‌اند... https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
https://virasty.com/Mahdijamshidi/1713545383146187076 🗒 شما هر فهم مصداقی‌ای از نوشته‌ی عضو منتسب به دفتر رهبری داشته باشید، او می‌تواند آن را انکار کند و بگریزد؛ چراکه خبرش، عاری از صراحت و شفافیت است. کارکرد و نتیجه‌ی این نوع روایت‌سازی رسانه‌ای، «اختلاف‌افکنی در جبهه‌ی انقلاب» و «تنفس مصنوعی دادن به جریان اباحه‌گری» است. آری، باز هم از پشت، خنجر زدند. https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
🖇 تعلیقه: ۱. سخنان «کلی» و «مبهم» که ده‌ها برداشت و تفسیر برمی‌دارد، فقط بر حجم اختلافات و تضادها می‌افزاید و نیروهای انقلابی را دچار اصطکاک و فرسودگی می‌کند. این سخنان، راه را نشان نمی‌دهد بلکه حرکت نیروها را گرفتار اختلال می‌کند؛ عده‌ای می‌روند و عده‌ای متوقف می‌شوند و عده‌ای بازمی‌گردند. مواضع این‌چنینی، شیرازه و قوام جبهه‌ی انقلاب را می‌پاشاند و نیروها را تکه‌تکه می‌کند. نیروهای فکری و فرهنگی، در خط مقدم مبارزه و جنگ هستند که ناگهان، شبهه‌ای از «پشت‌جبهه»، بسیاری را در باتلاق تردید می‌افکند و انگیزه‌ی تداوم مبارزه را از آنها می‌ستاند. چه خدمتی از این ارزنده‌تر است نسبت به دشمن؟ شکستن اراده‌های قاطع در جبهه‌ی خودی، به نفع کیست؟ پاسخگوی ازدست‌رفتن همگرایی و حرکت نیروهای انقلابی در اثر القای رندانه‌ی تشکیک‌ها و وسوسه‌ها کیست؟ ۲. حتی نمی‌توان دریافت که اصل این نقل، صحت دارد یا خیر. و اگر صواب است، مخاطبش چه کسی بوده؟ آیا مقصود، نیروی انتظامی است؟ و اگر این‌چنین است، آیا کلیّت طرح نور زیر سئوال رفته یا پاره‌ای از آن؟ و مهم‌تر اینکه چرا باید این تذکّر محتمل که خصوصی مطرح شده، اینک عمومی و رسانه‌ای شود؟ این بیان عمومی، چه حاصلی دارد و به نفع کدام جریان است؟ مگر امکان بیان عمومی آن از سوی رهبر انقلاب نبود که لازم آید دیگران آن را نقل کنند؟ اینک که نیروی انتظامی در وسط میدان است، چنین ضربه‌ای به آن، جریان اباحه‌گری و ولنگاری را جان تازه نمی‌بخشد؟ و این سخن برای عدم‌تمکین و گردن‌کشی، مورد استناد آنها قرار نمی‌گیرد؟ ۳. بدون‌شک، بسیاری از دردها و زخم‌های ما در دوره‌ی اغتشاش و پس از آن، حاصل کسانی از جبهه‌ی خودی است که مجذوب «اسلام رحمانی» و «تساهل» شده‌اند و به «خطوط قرمز فرهنگی»، وفادار نیستند. خودشان در انفعال کامل به سر می‌برند و به قطار در حرکت، سنگ پرتاب می‌کنند. روح اصلاح‌طلبی سکولار در بخشی از جریان انقلابی، حلول کرده است؛ به «صورت مشترک» و «مخرج مشترک» با یکدیگر رسیده‌اند و در برابر نیروهای اصیل و متعهد، ائتلاف بر پا کرده‌اند.‌ از ادبیات تا منطق‌شان، مشابه است و حداکثر، اختلاف سیاسی بر سر نشستن در قدرت، با یکدیگر دارند. این طایفه‌‌ی استحاله‌شده و پشیمان، کمر حقیقت و فضیلت را شکسته‌اند و با اصحاب تجدّد، هم‌پیاله شده‌اند. هم‌نشینی با اینان، هم‌عاقبتی با سکولارها را در پی دارد؛ اندک‌اندک، هویت انقلابی‌ات را زائل می‌کنند و از تو، یک شبه‌انقلابی دگراندیش می‌سازند. https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
https://virasty.com/Mahdijamshidi/1713598503006543928 🗒 لی مک‌اینتایر در کتاب «پساحقیقت» می‌نویسد در دورۀ کنونی، سهم «احساسات» در صورت‌بندیِ ذهنیّت ما، بسیار بیشتر از «واقعیّات» است و این امر، جامعه را دچار وضع انقیاد نسبت به نیروهای سیاسی می‌کند. آری، واقعیّات، گرفتار گم‌گشتگی شده‌اند و روایت‌ها، معطوف به تهییج احساسات هستند نه حکایت از واقعیّات. https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻همبستگی و قطبیدگی اجتماعی (بازسازی امروزین موضع شهید آوینی) ،،،،،،،،،،، 🖇 دین در جهت تکوین یک امت واحد، در عرض سرزمین، تاریخ، آداب و سنن و زبان مشترک واقع نمی‌شود، بلکه سایر اشتراکات اگر در طول دین واحد واقع نشوند، قدرت ایجاد یک امت واحد را ندارند(شهید سیدمرتضی آوینی، آغازی بر یک پایان، مقاله‌ی وفاق اجتماعی، ص۶۴). 📍فیلم کامل گفتگو را در اینجا مشاهده کنید: https://www.aparat.com/v/UaHM1
https://virasty.com/Mahdijamshidi/1713678019374607473 🗒 دفاع از «حضورِ میدانیِ نیروی انتظامی» که مسأله‌ای فرعی و دست‌چندم است؛ اگر آیت‌الله خامنه‌ای بگویند تو دیگر حتی درباره‌ی دفاع از «اصل حجاب» نیز کلمه‌ای نگو و ننویس، با ایمان قلبی پاسخ می‌دهم: به روی چشم. کسانی چون من، در «دلالتِ روایتِ مبهمِ دیگران» تردید داریم، نه در «تبعیت از ولایت مطلق ایشان». 🖇 تعلیقه: هیچ خبری از «مصداق کار بی‌قاعده» ندارم. مسأله این است کسانی اتهام زدند که چنانچه نظر رهبر با شما مخالف باشد، آن را بر نخواهید تابید. من نیز در اینجا تصریح کردم که چنین نیست و هرچه باشد تابعم. اینکه «نظر ایشان» چیست، مطلع نیستم. «ابهام‌زدایی»، بر عهده‌ی «ابهام‌سازان» است که البته شانه خالی کرده‌اند. من موافق حضور نیروی انتظامی هستم اما اگر رهبر انقلاب بگویند‌ به‌صلاح نیست، همگی «مطیع» و «تسلیم» خواهیم بود؛ اما مشخص نیست که رهبر انقلاب، چنین نظری داشته باشند. با آن «سخن مبهم»، نزاع تفسیرها و برداشت‌ها شکل گرفت. آن «ابهام در نقل»، این «آشوب در فهم» را برانگیخت. وظیفه‌ی ما، ترجیح نظر ایشان است. https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
طرح کلّی اندیشۀ اسلامی در قرآن.pdf
1.56M
🔻یک نسخۀ نایاب و تاریخی از کتاب «طرح کلّیِ اندیشۀ اسلامی در قرآن» که در سال ۱۳۵۴ منتشر شده و به احتمال زیاد، چاپ اوّل یا دوّم این کتاب باشد. ،،،،،، در بخش بیست‌ویکم این کتاب می‌خوانیم: برای «مخالف‌بودن»، «مخالفت‌کردن» لازم نیست؛ «همراهی‌نکردن» کافی است. هرکه در «میانه» باشد نیز با نبی نیست. 🖇 تعلیقه: تاریخ، سرشار است از آدم‌های «بینابینی» و «حد وسط» که حاضر به موضع‌گیری شفاف نیستند و نمی‌خواهند هزینه بدهند. دکان دو نبش گشوده‌اند و از دوپهلوگویی، نان می‌خورند. حرف‌های زیرمیزی دارند و شخصیت آغشته به ابهام. گاهی به نعل می‌زنند و گاهی به میخ. هم خدا را می‌خواهند و هم خرما را. قدرت معنوی برای انتخاب ندارند؛ چون دلبسته‌ی منافع‌شان هستند. به زیست‌ متوسط، خو کرده‌اند و در برابر حقیقت، تهی از حس مسئولیت تاریخی‌اند. به عرف و اقتضا و موقعیت می‌نگرند و بر موج عوام‌زدگی می‌نشینند تا برای ساختارشکنی، هزینه ندهند. زندگی می‌کنند نه مبارزه. کارمند هستند نه دردمند. اگر دریابند که می‌توان بر تن حقیقت، زخمه زد، دریغ نمی‌ورزند. محافظه‌کار هستند نه انقلابی؛ و مگر ممکن است جمع میان انقلابی‌گری و ابهام؟! هویت‌شان ژله‌ای است و بازی دوگانه را خوب آموخته‌اند. میانه‌نشینان، هرجایی و رنگ‌پذیرند و همواره راهی برای گریز از صراحت‌های مسأله‌ساز دارند. زبان‌شان سخنی دارد و دل‌شان سودایی دیگر. بی‌طرفی را فضیلت می‌شمارند اما همواره به سوی مخالف، غش می‌کنند.‌ حق را با باطل می‌آمیزند تا رسوا نشوند. در نقش عقل کل، ظاهر می‌شوند و می‌خواهد کدخدامنشانه، ارزش‌ها را به حاشیه‌ برانند. https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻همبستگی و قطبیدگی اجتماعی (بازسازی امروزین موضع شهید آوینی) ،،،،،،،،،،، 🖇 هر چه عموم مردم بر آن اتفاق یابند لزوماً حقیقت و عدالت نخواهد بود و «اکثریت آرا»، ضرورتاً متمایل به جانب حق و عدالت نیست. رأی اکثریت مردم، لزوماً «محترم» نیست(شهید سیدمرتضی آوینی، آغازی بر یک پایان، مقاله‌ی وفاق اجتماعی، ص۶۲). 📍فیلم کامل گفتگو را در اینجا مشاهده کنید: https://www.aparat.com/v/UaHM1
🗒 بازی هوس معترض، ما هستیم؛ درد داریم و خموشیم امّا چه بگوییم از این قصّۀ تلخ؟! شهر، تب‌دار شده برگ‌ریزان حیاست و چه غوغایی‌ست از حجمِ هوس، آرمان‌، گوشه‌ی کوچه، به زمین افتاده عجمیان تنهاست؛ زیر رگبار قساوت، جان داد و حقیقت نیز، زندانیِ زنجیرِ روایت‌بافان گیسوانت شده بازیچۀ باد عقده‌ها، حسرت‌ها داغ‌ها، نفرت‌ها چشم‌ها آلوده، دل تو آسوده شهر در پیچ‌وخمِ زلف تو در خود پیچید و چه تلخی‌ها دید شبِ گیسوی پریشانِ تو شد فاجعه‌ساز و تو هم می‌دانی؛ فتنه این‌بار شده موج‌سوارِ تن تو بدنت، طعمه شده و خیابان شده بازارِ حراجِ بدنت چشم‌ها، وسوسه‌آلودِ تنت بدنت، سهمِ نظربازیِ هر بی‌سروپا عشق، این است؟! رهاییِ تَنَت؟! @sedgh_mahdijamshidi
🔻مناظره‌‌ی چهارسویه درباره‌ی: مسأله‌ی هویت در جامعه‌ی ایران 🖇 مواجهه‌ی چالشی باورمندان به رویکردهای ملی‌گرایی لیبرال، مارکسیسم کلاسیک، اسلام میانه‌رو، اسلام رادیکال 🖇 منتشرشده در شماره‌‌ی جدید مجله‌ی نقد اندیشه https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
،،،،،،،،،،،، 🗒 این روایت تلخ را از نماینده‌ی منتخب خواندم و محزون شدم: https://eitaa.com/Kamranghazanfari/972 به یاد نامه‌ی ۴۳ نهج‌البلاغه افتادم: همانا دنيا، آدمى را سرگرم مى‌سازد تا جز بدان نپردازد. و دنيادار به چيزى از دنيا نرسد جز آن‌كه آزمندى وى بدان فزون شود. با نظریه‌ی مردم‌سالاری دینی چه می‌کنند؟! https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
۱. برای طرح ولایت، هیچ بدیل و جایگزینی نمی‌شناسم. منحصربه‌فرد است و با مختصات تفکر رهبران انقلاب، اتحاد و اشتراک کامل دارد. دیگرانی که امروز مدعی هستند، بیش‌وکم، فاصله و زاویه دارند اما معارف طرح ولایت، ریشه در متن انقلاب دارد و ناب و اصیل است. مختصر است و منظومه‌وار. روزآمد است و کارساز. عقلی است و پیش‌برنده. ۲. اگر این بنیان‌های نظری را ندانیم، حتی در تداوم راه خویش نیز گرفتار تزلزل می‌شویم؛ چه رسد به هدایت فرهنگی دیگران. کار فرهنگی بدون زیربنای معرفتی، پوچ است و حاصلی نخواهد داشت. بدون‌شک، نقطه‌ی آغاز همین طرح است و باید به معارف علامه مصباح متصل شد تا استحکام هویتی یافت. ۳. تجربه‌ی عینی دو دهه‌ی گذشته نشان می‌دهد که چرخش‌ها و دگردیسی‌ها، بیشتر برآمده از کسانی بوده که به‌جای این بنیان‌های فکری و فلسفی، سرگرم رویکردهای دیگر بوده‌اند. طرح ولایت، شرط کافی و تمام راه نیست، اما به‌قطع، شرط لازم و نقطه‌ی عزیمت است. ۴. من صادقانه و دلسوزانه، فهم و برداشتم را از پیش‌نیاز کنشگری فرهنگی و فکری با شما دوستان جوان، در میان نهادم. مسیر معرفت اصیل اسلامی و انقلابی، این است و نباید گرفتار بیراهه‌ها شد. در همه‌ی مواجهات و تقابلاتم، دریافتم که بازگشت همه‌ی پاسخ‌ها به همین معارف است و اگر در این نقطه و مرحله، پخته و کامل شویم، ضربه‌ها و تکانه‌ها بر ما مؤثر نخواهند شد. باید قدر دانست و عاشقانه و‌ عمیق، به مطالعه پرداخت. رحمت خدا بر علامه مصباح که چنین سنت معرفتی‌ای نجات‌بخش و گره‌گشایی را به‌‌جا نهاد. 📍اینجا را ببینید: http://Hamzevasl.ir https://eitaa.com/joinchat/1843658842Cb2da399c6e
https://virasty.com/Mahdijamshidi/1714131213454636911 🗒 سی‌ و دو «نهاد فرهنگی» درباره‌ی حجاب، مسئولیت قانونی داشته‌اند. چرا «شورای عالی انقلاب فرهنگی» به‌عنوان قوه‌ی عاقله، گزارش آسیب‌شناسانه‌ای درباره‌ی کارنامه‌ی نهادهای فرهنگی به مردم نمی‌دهد؟ و مسأله‌ی مهم‌تر این است که نهادهای فرهنگی، چه «طرح فرهنگی‌»ای برای دوره‌ی پسااغتشاش دارند؟! یک‌ونیم سال گذشت! https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
🗒 امروز به عیان می‌بینیم که «لیبرالیسم» در بخش مهمی از جبهه‌ی انقلاب نفوذ کرده و «استدلال‌های لیبرالی» بر جای «استدلال‌های انقلابی»، تکیه زده‌اند. منطقی که در اثر «واگرایی‌های دهه‌ی هفتاد» از سوی دگراندیشان بیان شد، امروز به نیروهای جبهه‌ی انقلاب راه یافته؛ چنان‌که «صورت مشترک» و «مخرج مشترک» میان این دو، نمایان شده است. استحاله‌‌ی نیروها، یک واقعیت معرفتی است که از «ریزش نامحسوس»، حکایت می‌کند.‌ این ریزش از همان «بنیان‌های نظری»ای آغاز شد که کسانی، آنها را بی‌فایده و غیرکاربردی و انتزاعی و خشک می‌شمردند. به مواضع بخشی از جریان انقلابی درباره‌ی اغتشاش سبک زندگی بنگرید و اشتراک استدلال‌های آنها را با نیروهای سکولار دریابید؛ در «فلسفه‌ی اخلاق» و «فلسفه‌ی حقوق» و «فلسفه‌ی سیاست»، یک سخن را می‌گویند. روشن است که اینان تغییر کرده‌اند و نه دگراندیشان سکولار. لیبرالیسم به منطق تفکر و تدبیر تبدیل شده و انقلابی‌گری، ترور شخصیت می‌شود. اختلافات در درون جبهه‌ی انقلاب، در سطح «سلیقه» نیست، بلکه برآمده از «چرخش فکری» بخشی از نیروها به سوی لیبرالیسم است. «مذهبی‌های لیبرال»، از اصالت‌های دهه‌ی شصت عبور کرده‌اند و طوطی‌وار، لیبرالیسم تعدیل‌شده را تکرار می‌کنند. معارف شش ضلعی علامه مصباح می‌تواند در برابر این افول‌ها و انحطاط‌ها، سنگر مقاومت معرفتی بسازد. این او بود که همه‌ی بنیان‌های فکری ضروری را در کنار یکدیگر نشانید و یک هندسه‌ی معرفتی کوچک اما پیش‌برنده تولید کرد. 🖇 راه اینجاست: http://www.tvelayat.ir @tvelayat_ir
https://virasty.com/Mahdijamshidi/1714203288355806005 🗒 یک سال و‌ نیم از اغتشاش گذشته، اما همچنان در نهادهای فرهنگی، خبری از «نقشه» و «برنامه» و «کار باقاعده» در مواجهه با کشف حجاب و برهنگی نیست. متأسفانه اکنون در مرحله‌ی «خونریزی فرهنگی» قرار گرفته‌ایم و چاره‌ای جز بهره‌گیری از ترکیب «تذکر_اقتدار» نداریم. ازاین‌رو، منطق نیروی انتظامی، معقول و بهنگام‌ست. 🖇 تعلیقه: سیاه‌نمایی این است که بگوییم: دچار مرگ فرهنگی شده‌ایم؛ حجاب، دیگر قابل علاج نیست؛ فرهنگ از ریل خارج شده است؛ جامعه از حجاب عبور کرده است؛ و ... . اما دلالت تعبیر «خونریزی فرهنگی» این است که باید به صورت «فوری» و «اضطراری»، بازدارندگی ایجاد کرد تا آسیب، گسترش نیابد و تبدیل به جریان اجتماعی سخت نشود. https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
https://virasty.com/Mahdijamshidi/1714225443953010086 🗒 امروز هشتم اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۱۷، از چهارراه ولی‌عصر تا میدان انقلاب را پیمودم؛ جایی‌که از نظر کشف حجاب، مانند لانه‌ی زنبور است. اما شگفت‌زده شدم که حتی یک مورد کشف حجاب هم ندیدم! چرا؟! چون در طول این مسیر، حضورِ مردمیِ خواهرانِ تذکردهنده در کنار نیروی انتظامی، «سپهر اقتدار مؤمنانه» ایجاد کرده بود. 🖇 تعلیقه: در ادبیات علوم اجتماعی، میان «قدرت» و «اقتدار» تفاوت وجود دارد. قدرت، زور عریان و بیرونی است ولی اقتدار، هیبت و شوکت و جلالت است. در فضای مقتدرانه، کاربست قدرت (زور آشکار و سخت) لازم نیست. برای همین نوشتم «فضای مقتدرانه» ایجاد شده بود. در آنجا، تنها تذکر زبانی بود ولی با حضور جمعیت گسترده‌ی خواهران که خودش اقتدار مشهود و الزام‌آور ایجاد کرده بود. «تذکر زبانی» به ضمیمه‌ی یک «عامل اقتداربخش»، این‌چنین تأثیری دارد. درعین‌حال، باید این اقدام را فقط جزئی از یک طرح کلان دانست و مواجهه‌‌ی چندلایه‌ای معطوف به «الزام هویتی» و‌ «الزام اقتداری» را صورت‌بندی کرد. https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
https://virasty.com/Mahdijamshidi/1714330626352102344 🗒 همیشه جامعۀ اسلامی را خطر از داخل خودش تهدید می‌کند؛ از ناحیۀ یک «اقلیّتِ منافقِ زیرک» و یک «اکثریّتِ جاهلِ ساده‌‏دل». اگر این جاهل‌ها نباشند، از آن زیرک‌ها کاری ساخته نخواهد بود(مرتضی مطهری، پانزده گفتار، ص۷۰). بازی روایت نیز کار همین «اقلیّتِ منافقِ زیرک» است که موجب شکست طرح‌های انقلابی می‌شود. 🚩 معلم شهیدم، راهت ادامه دارد ... https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
منطق روشنگری اجتماعی در عهد انقلابی.pdf
168.4K
🔻فهم استاد مطهری از نبرد روایت‌ها: روشنگری اجتماعی در عهد انقلابی 🚩 معلم شهیدم، راهت ادامه دارد ... https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
◽️ کرسی حکمت حجاب در رویکرد جنسیت اندیشانه‌ی استاد مطهری 🔰 گروه فرهنگ پژوهی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار می کند: 🎙 با حضور: ✍️ دبیرعلمی: 📅 سه شنبه ۱۱ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳، ساعت ۱۳:۳۰ 🏢 تهران، سالن جلسات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی 📡 حضور مجازی از طریق: 🌐 skyroom.online/ch/iict/farhang 🔍 مشروح خبر👇 🌐 iict.ac.ir/hejab-3 🆔 @iictchannel
گلوله‌ای که بر مغزِ «عقلِ انقلاب» نشست.pdf
275.4K
🔻انگیزه‌های ناپیدای گروهک فرقان از ترور استاد مطهری: گلوله‌ای که بر مغزِ «عقلِ انقلاب» نشست 🚩 معلم شهیدم، راهت ادامه دارد ... https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
https://virasty.com/Mahdijamshidi/1714481680942320374 🗒 یازدهم اردیبهشت سال ۵۸، استاد مطهری به دست فرقان، ترور شد؛ او کمتر از «سه ماه» پس از پیروزی انقلاب، حذف شد! مطهری از لحظه‌ای که هواپیمای امام خمینی بر زمین نشست تا شهادتش، مانع نفوذ لیبرال‌ها و مارکسیست‌ها به درون انقلاب بود. مغزِ «مغزِ متفکّر انقلاب» را هدف گرفتند تا «نفوذ التقاطی‌ها»، میسّر شود. 🚩 معلم شهیدم، راهت ادامه دارد ... https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
🗒در لحد، ماهِ کمان‌ابرویِ من منزل کرد به مناسبت سالروز شهادت استاد مطهری، تفألی به دیوان حافظ زدم. شعری برآمد که حافظ در رثای رحلت فرزندش سروده است. این ابیات، بسیار به تعابیر و حال امام خمینی نسبت به استاد شهید، نزدیک است. چنین می‌نماید که این شهادت جان‌گداز، ابتلائی برای امام خمینی بود و اعتلائی برای استاد مطهری. آنچه در بطن این‌چنین رویدادی پنهان است، بر ما آشکار نیست، اما همین اندازه می‌توان حدس زد که تقدیر اهل معنا و توحید، حکایتی فراتر از ظواهر دارد... بلبلی، خونِ دلی خورد و گلی حاصل کرد بادِ غیرت به صدش خار، پریشان‌دل کرد طوطی‌ای را به خیالِ شکری، دل خوش بود ناگَهَش سیلِ فنا، نقشِ اَمَل، باطل کرد قُرَّةُ الْعینِ من آن میوهٔ دل، یادش باد که چه آسان بشد و کارِ مرا مشکل کرد ساروان، بارِ من افتاد، خدا را مددی که امیدِ کَرَمَم، همرهِ این مَحمِل کرد رویِ خاکیّ و نمِ چشمِ مرا خوار مدار چرخ فیروزه، طرب‌خانه از این کَهگِل کرد آه و فریاد که از چشمِ حسودِ مهِ چرخ در لحد، ماهِ کمان‌ابرویِ من منزل کرد نزدی شاهرخ و فوت شد امکان حافظ چه کنم؟ بازی ایام، مرا غافل کرد 🚩 معلم شهیدم، راهت ادامه دارد ... https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
🔻حکمت حجاب در رویکرد جنسیّت‌اندیشانۀ استاد مطهری-۱ 🖊 مهدی جمشیدی [یکم]. بر اساس نظریۀ «اصالت فرهنگ» که بر تعیین‌کنندگیِ نهایی و عمدۀ فرهنگ نسبت به سایر شئون و ساحات زندگی انسان دلالت دارد، باید گشودن گره‌ها و معضله‌های «غیرفرهنگی» را نیز از فرهنگ طلب کرد و برای همۀ امور، «چشم‌انداز فرهنگی» را در نظر گرفت؛ چه رسد به خودِ فرهنگ که مسأله‌ها و امراضش، «منطق درونیِ مستقل» دارند و تابع و طفیلی نیستند. این نظر به آن معنی نیست که باید راه‌حل‌های غیرفرهنگی را رها کرد و دچار «فرهنگ‌بسندگی» و «تقلیل‌گراییِ تحلیلی» شد، بلکه دربردارندۀ این حقیقت است که دست‌کم در قلمرو فرهنگ، باید «اوّلاً» و «بالذّات» به سراغ گزینه‌های فرهنگی رفت و نسخه‌های فرهنگی پیچید. [دوّم]. زیربنایی‌ترین لایۀ فرهنگ، لایۀ «شناخت»‌ است که در بُعد گسترده و کلان می‌توان آن را «جهان‌بینی» خواند. جهان‌بینی که بر «هست‌ها و نیست‌ها» دلالت دارد، به‌طور طبیعی، به شکل‌گیری لایۀ هنجارین می‌انجامد که بر «بایدها و نبایدها» دلالت دارد. این آمیزه در صورت‌بندی نهایی، «مکتب» یا «ایدئولوژی» خوانده می‌شود. براین‌اساس، «عمیق‌ترین» و «فاخرترین» کنشگری فرهنگی، باید معطوف به چنین سطحی باشد و بکوشد در آن تغییر ایجاد کند. چنین تغییری اگر واقعی باشد، بسیار پایدار نیز خواهد بود، برخلاف تغییرهای هیجانی و احساسی که تنیدۀ به موقعیّت هستند و به‌آسانی، زوال می‌یابند. [سوّم]. در زمینۀ چالش حجاب نیز، «نقطۀ آغازِ منطقی»، تصرّف در همین منطقۀ ذهنی و معرفتی است و باید به طور اوّلی و اصالی، این حوزه را اصلاح کرد. حجاب به عنوان یک حکم اسلامی، افزون بر اینکه جنبۀ «تعبّد»ی دارد و زن مسلمان باید به سبب اعتقاد و الزام خویش به اسلام، به آن نیز پایبند باشد، اما از آن سو، محتاج «تعلیل» نیز هست و باید ریشه‌ها و دلایل این حکم را تبیین و تحلیل کرد تا در دل و جان مخاطب بنشیند و ماندگار و تثبیت شود. این کاری است که آیت‌الله مرتضی مطهری -رضوان‌الله‌تعالی‌علیه- در کتاب «مسألۀ حجاب» به آن همّت گمارده و کوشیده حکم حجاب را از جنبه‌های تاریخی و اجتماعی و فقهی، مطالعه و بازخوانی کند. در واقع، تلاش او معطوف به عرضۀ «تبیین عقلانی از حکم حجاب» بود و او در برابر پرسش‌ها و ابهام‌ها و چالش‌های زمانۀ خویش، مجموعه‌های از روایت‌های عقلانی را تدارک دیده و ارائه کرده است. این اثر، آنچنان توانست با ذهنیّتِ مسلمان ایرانی ارتباط برقرار کند و تصویری عقلانی و حکیمانه از حکم حجاب ارائه بدهد، که موجی از گرایش به حجاب را در دهۀ پنجاه شمسی به دنبال داشت. پس از آن نیز تاکنون، این پژوهش یکی از برجسته‌ترین و مولّدترین متن‌های محقّقانه و عالی دربارۀ حجاب بوده که در نسبت با عالَم تجدّد و مسأله‌های برآمده از مواجهۀ جامعۀ ایرانی و زن ایرانی با آن، نگاشته شده است. [چهارم]. در دهه‌های پساانقلاب تاکنون، نمی‌توان ادّعا کرد که چشم‌انداز فرهنگی به حجاب و کوشش برای روایت‌پردازی معقول و موجّه از آن، فراموش شده است، امّا می‌توان گفت که این امر، «فرعی» و «در حاشیه» بوده و اهتمام چندانی به آن نشده است. یکی از ریشه‌های این غفلت، «بدیهی‌انگاریِ حجاب» بوده است؛ به این معنی که تصوّر شده یک بار حل مسأله برای جامعه، کفایت می‌کند و نسل‌های بعدی، خودبه‌خود، پیش‌فرض‌ها و اصول موضوعۀ نسل قبلی را می‌پذیرند و همان مسیر فرهنگی را ادامه می‌دهند. این در حالی است که باید تولید و بازتولید فرهنگ در جامعه، یک «روند مستمر» باشد و دچار توقف و ایستایی نشود. اکنون پس از پشت سر نهادن اغتشاش سال ۱۴۰۱ که به‌واقع، یک چالش تحمیلی بود و می‌خواست از خلاء‌های هویّتی و نقصان‌های فرهنگی بهره بگیرد و جامعه را در برابر حاکمیّت بنشاند، باید بسیار بیش از گذشته نسبت به «بازسازی انقلابیِ ساختارِ ذهنیِ مردم»، حسّاس و جدّی بود و تلاش کرد ذهنیّت‌های درهم‌ریخته و متلاطم را به ساحل تفکّر اسلامی و انقلابی سوق داد. یکی از سرچشمه‌هایی که می‌تواند در این راستا، الهام‌بخش و پیش‌برنده باشد، اندیشه‌های استاد مطهری است که به‌درستی، مغز متفکّر انقلاب اسلامی نام گرفته است. ایشان دربارۀ «حکمت‌های حکم حجاب»، مجموعه‌ای از دلایل را صورت‌بندی کرده که بازخوانی تحلیلی و روزآمد آنها می‌تواند به تدبیرپردازی کمک کند. 🚩 معلم شهیدم، راهت ادامه دارد ... https://iict.ac.ir/1403/02/hekmathejab/ https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
🔻حکمت حجاب در رویکرد جنسیّت‌اندیشانۀ استاد مطهری-۲ 🖊 مهدی جمشیدی [پنجم]. از جمله مسأله‌های ذهنی که در اثر ساخته‌وپرداخته‌شدن کج‌روایت‌ها از سوی رسانه‌های غربی و دنباله‌های دگراندیشِ داخلی آن پدید آمده، این است که روایت‌های نظام جمهوری اسلامی از حجاب، «مردانه» و «جنسیّت‌مدار» است. مردانه‌بودن روایت حجاب یعنی حجاب زن، از دریچۀ نگاه مرد، تفسیر و تحلیل شده و جنبۀ زنانه ندارد و همواره در نسبت با مرد به عنوان «دیگری»، به تعلیل حجاب پرداخته شده است. اشکال دیگر که شاید خویشاند با همین روایت باشد، این است که حجاب در چهارچوب فهم‌ جنسیّت‌مدار، محصور شده و به زن به مثابه «جنس دیگر» که دلالت‌ها و اقتضاهای متفاوتی دارد، نگریسته شده است. با مطالعۀ دلایل استاد مطهری درمی‌یابیم که ایشان، از همین دو منظر – که دیگران کوشیده‌اند آن را مسأله‌مند کنند - به حکمت‌های حکم حجاب نگریسته است؛ با این تفاوت که وی «زنجیرۀ تعلیلیِ» خویش را کامل کرده و به این واسطه، نشان داده که باید حجاب را در چهارچوبِ «فهمِ معطوف به دیگریِ جنسیّتی» و بر یک «بنیان جنسیّت‌مدار»، تفسیر و معنا کرد. [ششم]. تحلیل حکمت حجاب در سطح خُرد، مشتمل است بر «روان عاملیّت» و «هویّت عاملیّت»، و تحلیل حکمت حجاب در سطح کلان دربرگیرندۀ «ثبات ساخت خانواده» و «کارکرد ساخت جامعه» است. مقصود از روان عاملیّت این است که تحریک‌شدن مکرّرِ غریزۀ جنسی در عرصۀ عمومی، موجب تبدیل‌شدن این میل به یک عطش روحیِ اشباع‌ناپذیر می‌شود که حس محرومیّت را در فرد می‌آفریند و درونش را متلاطم و بحرانی می‌سازد. ازاین‌رو، نباید امر جنسی را از یک غریزۀ عادی و محدود به یک چالشِ تمام‌نشدنی و طوفانی تبدیل کرد و آرامش درونی را از فرد گرفت. این وضعی است که با حجاب، پیوند مستقیم دارد. هویّت عاملیّت، دلالت بر این معنا دارد که شخصیّت و کرامت و شرافت زن، وابسته به این است که به کالای جنسی در عرصۀ عمومی، تقلیل نیابد و دسترسی به او آسان نباشد، بلکه به واسطۀ حجاب، در حریم قرار بگیرد و از دست‌اندازی‌های نظری و لمسی در امان بماند. در این صورت است که هویّت زن، جنبۀ انسانی می‌یابد و نگاه کالاگونه و جنسی از او زدوده می‌شود. ثبات ساخت خانواده به این معنی است که چنانچه مناسبات جنسی به عرصۀ عمومی راه یابد، عواطف و احساسات عالی و لطیف میان زن و مردی که به یکدیگر تعهد اخلاقی و جنسی دارند، از میان خواهد رفت و اعتماد روحی از دست خواهد رفت و بنیان مناسبات خانوادگی فرو خواهد پاشید. دربارۀ کارکرد ساخت جامعه نیز باید گفت عرصۀ عمومی، سپهری برای فعالیّت و کار غیرجنسی است و اگر زن با برهنگی و تبرّج و دلربایی به آن پا بگذارد، خواه‌ناخواه به فضایی برای شکارچی‌گری و مناسبات جنسی تبدیل خواهد شد و نیروها به علایق و گرایش‌های جنسی معطوف خواهد شد. دراین‌حال، روشن است که جامعه از کارکرد خویش باز خواهد ماند. [هفتم]. منطق فرهنگیِ استاد مطهری نشان می‌دهد که جامعه از این نظر، وضع قراردادیِ محض ندارد و به طور مطلق، اعتباری نیست، بلکه واقعیّت اجتماعی، جنبۀ تکوینی نیز دارد و از حقایق ذاتی حکایت می‌کند. به تعبیر قدما، جامعه و واقعیّت‌هایش، «طبع» دارد و باید تدبیر سیاسی را به طبع جامعه ارجاع دارد و مطابق آن طراحی کرد. به‌بیان‌دیگر، در لایۀ حکمت عملی باید از ذات‌انگاری دفاع کرد و گمان نکرد که همۀ امور اجتماع، نسبی و برآمده از تجویزهای سلیقه‌ای است و جامعه، منطق درونی و مستقل ندارد. اگر جامعه، طبع دارد، منطق درونی نیز خواهد داشت و چنانچه تدبیر ما با این طبع، سرِ سازگاری نداشته باشد، تدبیر ما به سرانجام نخواهد رسید و جامعه دچار بحران خواهد شد. [هشتم]. در امتداد بند پیشین باید افزود حجاب، یک حکم ریشه‌دار است و می‌خواهد از تکوین حکایت کند و این تکوین، همان «عفت» است. حجاب، بی‌پشتوانه نیست و نسبت مستقیم با عفت دارد که امر اخلاقی است. عفت، فقط به معنی پاک‌دامنی نیست تا بتوان ادعا کرد که مخالفت با آن، منحصر به برقرار مناسبات جنسیِ لمسی است، بلکه نظربازی و دلربایی نیز واقعیّت‌هایی برخلاف عفت هستند. بدین‌سبب، «نقص در حجاب» را باید «نقص در عفت» دانست، نه اینکه حجاب و عفت را مستقل از یکدیگر فرض کرد. حجاب، همچون ظاهر و پوسته‌ای است که ارزش اخلاقیِ عفت را حفظ می‌کند. این در حالی است که نیروهای لیبرال می‌کوشند با جدایی افکندن میان حجاب و عفت، زمینۀ نظری برای بی‌اعتبارسازی حجاب فراهم آورند و آن را به یک حکم بی‌پشتوانه و گسستۀ از اخلاق و فضیلت فرو بکاهند. در اینجا اشارت مطهری به عفت، حاکی از آن است که حجاب، هم امر جنسیّتی است و هم برآمده از ملاحظه‌های جنسی است. 🚩 معلم شهیدم، راهت ادامه دارد ... https://iict.ac.ir/1403/02/hekmathejab/ https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi