eitaa logo
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
2.4هزار دنبال‌کننده
17.6هزار عکس
8.7هزار ویدیو
137 فایل
نهایة الحب تضحیة... عاقبت عشق جانفدا شدن است! حضور شما در کانال دعوت ازخود #شهداست. کپی با ذکر ۵ #صلوات #ادمین_تبادل @Mousavii7 #نویسندگی👇🏻 @ShugheParvaz #عربی @sodaneghramk #تبلیغات🤩 @Tblegh پـــیام #ناشناس👇🏻 https://gkite.ir/es/9463161
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃هرگـاه شب جمعه شهـدا را يـاد ڪرديد، آنها شمـا را نزد سیدالشهدا(ع) یاد می‌کنند. #شادی_روح_شهدا_صلوات 🌷
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام نت ضعیفه ارسال نمیشن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#گذری_بر_سیره_شهید 🌷همیشه وضو داشت. یه روز گفتم رضا چرا وقتی که پای سفره می شینی. وقتی می خوابی وقتی از خونه بیرون میری اول وضو می گیری؟ 🌷گفت:وقتی کنار سفره میشینم مهمان امیرالمومنینم شرم می کنم بدون وضو باشم...وقتی می خوابم یا بیرون میرم ممکنه از خواب بیدار نشم یا بر نگردم. هرکسی هم با وضو از این دنیا بره اجر شهید را داره می خوام از اجر شهید محروم نشم... #شهید_رضا_پورخسروانی
#تلنگر شیطان میگه همین یک بار گناه کن،بعدش دیگه خوب شو! "۹یوسف خدا میگه باهمین یک گناه ،ممکنه #دلت بمیره وهرگز توبه نکنی وتاابد جهنمی بشی.. "۸۱بقره" #حواست‌هست؟
.•°~🕊 جمعه یعنی که هوای تو در این خانه بتابد اما؛ جز غمت هیچ کسی یاد منِ خسته ی تنها نکند #پروانه_حسینی #یاس_فاطمی ...♡🍁♡...
•~ إذهبوا فتحسسّوا من یوسفَ...~• { یوسف، ۸۷ } 🕊جمعه ها که میخواهم نگاهی به قرآن بیندازم.. مدام این آیه جلو چشمم می‌آید.. کجایی آقای من؟! #سید_علی_سیدی #یاس_فاطمی ...♡🍁♡...
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پست_ویژه این کلیپ درفضای مجازی #عراق درحال دست بدست شدن است. تا کور شود هر آنکه نتواند دید... #حب_الحسین_یجمعنا شما هم منتشر کنید... #وقف_هادی https://eitaa.com/vaqf_hadi
هدایت شده از صـاحــب دلم(مهدویت 50)
عصر یک جمعه دلگیر.mp3
5.71M
🔊 #صوت_مهدوی 🎵 #استودیویی 📝 " عصر یک جمعه دلگیر " 👤 با اجرای حمیدرضا #برقعی #کانال_ای_که_انتظارم_را_می_کشی_خواهم_آمد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 مگه ما داعشی هستیم؟ 🔻دردهای مردم #ماهشهر را ببینیم 🔻ویدئو دیدنی آوانت از تحلیل وضعیت مردم ماهشهر پس از حوادث #بنزین_روحانی ✅ #فریاد_خوزستان #گروه_جهادی_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی #هادی_دلها_ابراهیم_هادی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
💝🕊💝🕊💝🕊💝 #قصه_دلبری #قسمت۵۰ حاج آقا زودتر از ما پیاده شد. جوانی دوید جلو،حاج آقا را گرفت در بغل و ن
💝🕊💝🕊💝🕊💝 ۵۱ انگار همه بی تابی و پریشانی ام را همان لحظه سر حاج آقا خالی کردم. بدنم شُل شد. بی حس بی حس. احساس می کردم یکی آرامشم داد👌 جسمم توان نداشت. اما روحم سبک شد. ما را بردند فرودگاه 🛫, کم کم خودم را جمع کردم. بازی ها جدی شده بودند. یاد روزهایی افتادم که هی فیلم آن مادر شهید 🌷لبنانی را می گرفت جلویم که: ( تو هم همین طور محکم باش!) حالا وقتش بود به قولم وفا کنم. کلی آدم منتظرمان بودند. شوکه شدند از کجا باخبر شده ایم. به حساب خودشان می خواستند نرم نرم به ما خبر بدهند. خانمی دلداری ام می داد. بعد که دید آروم نشسته ام , فکر کرد بُهت زده ام. هی می گفت: ( اگه مات بمونی دق می کنی. گریه کن😭جیغ بکش. داد بزن ) با دو دستش شانه هایم را تکان می داد: ( یه چیزی بگو!) گفتند: ( خانواده شهید🌷 باید برن, شهید رو فردا صبح 🌄زود یا نهایتاً فردا شب می آریم!) از کوره در رفتم 😡یک پا ایستادم که: ( بدون محمد حسین از اینجا تکون نمی خورم☹️) هر چه عز وجز کردند, به خرجم نرفت. زیر بار نمی رفتم با پروازی🛫 که همان لحظه حاضر بود,برگردم, می گفتم:( قرار بود باهم برگردیم) می گفتند: پیکر 🌷رو باید با هواپیمای خاصی منتقل کنن. توی اون هواپیما✈️ یخ می زنی. اصلاً زن نباید سوارش بشه. (همه ی کادر پرواز مرد هستن) می گفتم: ( این فکر رو از سرتون بیرون کنین که قراره تنها بر گردم) مرتب آدم ها عوض می شدند, یکی یکی می آمدند راضی ام کنند. وقتی یک دندگی ام را می دیدند, دست خالی بر می گشتند☹️ آخر سر خود حاج آقا آمد‌. گفت :(بیا یه شرطی با هم بذاریم. تو بیا بریم. من قول می دم هماهنگ کنم دو ساعت⏰ با محمد حسین باشی) خوشحال شدم️, گفتم :( خونه ی خودم, هیچ کسم نباشه) حاج آقا گفت: ( چشم) داخل هواپیما پذیرایی آوردند, از گلویم پایین نمی رفت. حتی آب هنوز نمی توانستم امیر حسین را بگیرم. نه اینکه نخواهم, توان نداشتم. با خودم زمزمه کردم: ( الهی بنفسی انت!) آفریننده که خودِ تو بودی, نمی دونم شاید برخی جون ها روبا حساب خاصی که فقط خودتم می دونی, ارزشمند تر از بقیه خلق کردی که خودت خریدارشون می شی!)👌 ¤¤¤¤¤ بعد از ۲۸ روز مادرم را دیدم در پارکینگ خانه🏠 پاهایش جلو نمی آمد. اشک روی صورتش می غلتید. اما حرف نمی زد🤐 نه او, همه انگار زبانشان بند آمده بود. بی حس و حال خودم را ول کردم در آغوشش🤗 رفته بودم با محمد حسین برگردم. ولی چه برگشتنی😔 می گفتند: (بهتش زده که برّ وبرّ همه رو نگاه می کنه🙄) داد وفریاد راه نمی انداختم. گریه هم نمی کردم. نمی دانم چرا, ولی آرام بودم. حالم بد شد, سقف دور سرم چرخید. چیزی نفهمیدم. از قطره های آب که پاشیده می شد روی صورتم , حدس زدم بی هوش شده ام. یک روز بود چیزی نخورده بودم,شاید هم فشارم افتاده بود. ⚡📚
#دلنوشته 💕✨💕✨💕✨💕✨💕 ♥️عشـق چـہ آسـان آمـوختـے بـہ دلـم ابـراهیـم ♥️دل‌دل میڪنددلم برای دیدنـت ابـراهیـم ♥️تـورا بـرادر خطاب ڪردن لیـاقـت میخـواهـد ♥️دل منِ‌ساده دسـت بـہ دامن تـوسـت ابـراهیـم شهید جاویدالاثر #ابراهیم_هادی 💕✨💕✨💕✨💕✨💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از صـاحــب دلم(مهدویت 50)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یواش خوشحالی کنید😔 لطفاعکس از سفره هاتون توی نگزارید😔💔 پیشنهاد‌‌‌‌دانلود👆 😔 اللهم عجل الولیک الفرج💔 کپی با ذکر صلوات🌹🌹 ⚘ 🍃🌺اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌺🍃 🌹اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🌹
بسم الله الرحمن الرحیم
Ahd.mp3
2.07M
#دعای_عهد ✳️تغییر مقدرات الهی با مداومت بر خواندن دعای عهد... 🌸امام خمینی ره: اگر هرروز (بعد از نماز صبح)دعای عهد خواندی،مقدراتت عوض میشود....⚡️ امام زمانی شو👇👇👇👇 #کانال_خواهم_امد http://eitaa.com/joinchat/287047696Cbbd8ae64b7
Ziyarat-Ashura-Halawaji.mp3
15.21M
زیارت عاشورا با صدای دلنشین اباذر حوائجی قرار هروز صبح😊🌹 @seedammar #کانال_ابراهیم_هادی_هادی_دلها
هدایت شده از صـاحــب دلم(مهدویت 50)
❣ #سلام_امام_زمانم❣ مهـــ🌹ــدی جان... اي #عشق! بيا که سينه هامان شد چاک «اين الـنّبأ العـظيم؟»، گـشتيم هـلاک😞 چشمي که تو را نديده باشد #کور است خون شد دل ما💔 «مـتي تـرانا و نـراک» #اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸🍃 سلام پدر مهربان ما صبحت بخير❤️
💠اگر حسین شهید نمیشد جای تعجب بود! 💟 با لبخند مادرانه میگفت بچه‌ی چهارم بود و بهش کوپن ندادن. بهش گفتم ببین حسییین من با هزینه آزاد بزرگت کردم😊 💟پسر آرومی بود همه اذیت کردنش این بود که میگفت میخواد بره سوریه، تا مخالفت و اشکم رو میدید سریع میرفت بستنی میخرید تا از دلم در بیاره 💟از کارهای اردوی جهادیش خبر نداشتم، دستاشو که میدیدم ‌میگفتم، مامان میری کاربنایی میکنی؟؟ بعد از شهادتش لباسای خاکی و اردو جهادیش رو توی یه پلاستیک مشکی زیر تختش دیدم 💟شبی که قرار بود بره سپاه خواب راحتی داشت رفتم بالای سرش توی دلم قربون صدقش میرفتم این خواب راحت رو بعد از شهادتش دیدم، توی دیدار آخر، حس میکردم پلکای حسینم دارن تکون میخورن و ای کاش... 💟 روزهای چهارشنبه تسبیح به دست منتظر شنیدن صدای قفل در بودم (نگاهم به در بود ینی همین موقع‌ها... چشمای خیس مادر) حسینم حتی یک لحظه از جلوی چشمام حتی کمی اون‌ورتر نمیره 💟برام کتاب مادران شهدا رو خریده بود که بخونم که راضی بشم بره سوریه😊 ولی من توان خوندنش رو نداشتم. 💟خواب دیدم خوابی که قرار بود منو برای شهادت پسرم آماده کنه پسر بزرگم گفت مامان برو به اون خانم برای شهادت پسرش روحیه بده نمیدونم چهرشو ندیدم، حس کردم، خودمم بهش گفتم خدابهتون صبر زینبی بده نگاهم بهش بود ولی ندیدم که کیه 💟حسینم رو نزاشتم بره سوریه که شهید بشه خبر نداشتم که شهادت خودش دنبال پسرم میاد پ ن: تو خوب باش شهادت خودش میاد سراغت #شهید_حسین_ولایتی_فر🌷 #شهید_ترور_رژه_اهواز 🍃🌹صلوات