#سلام! روز بخیر
روز میلاد شما در پیش است
عرض تبریک #آقا و کمی بی تابی
چشم عالم به دقایق نگران خواهد شد
کوچه ها منتظر بانگ قدمهای شماست
دشتها حوصله سبزه ندارند دگر
پس چرا دیر #آقا؟!
ای نفسها به فدای کف نعلین شما
اندکی تند قدم بردارید...👇
#چشم_نرگس_به_دقایق_نگران_خواهد_شد
صبحتون مهدوی
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
با شُمام؛ شما خانـوم ... شما آقــا ؛ فـُرصـت زنـدگی بـهت دادنـد ! و اونـم در عـصـری کـہ امـامِ زمـ
اره اقا جان اونقد سر گرم زندگی شدیم که جمعه میشه یادمون میاد که اقای مولای غریب تنها داریم 😭😔
#شرمنده_ام
#اقا جان
#شرمنده_ایم_که_مدام_شرمنده_ایم😞
تا به اینجا که به درد تو نخوردم آقا
هیچ وقت از ته دل غصه نخوردم بی تو
سالها می شود از خویش سؤالی دارم
من اگر منتظرم از چه نمردم بی تو
#ببخش_که_دلتنگت_نیستم... ❣
😭😭😭
چی بگم وقتی قلم هم کمر خم کرده از این همه درد و فراق بی خبری
#اقا جان
باز
بی خبری
باز
دلتنگی
باز
آآآه تلخ
اقا جان کجایی؟؟؟
😭😭😭
دل ما سیاه ،الوده از گناه😔😔
بین این همه منتظر .....
یکی نیست دعاش مستجاب بشه برگردی ؟؟؟
#التماس_دعای_فرج
#از_کانال_دلتنگی_خادم_کانال
@seedammar
#کانال_ابراهیم_هادی_هادی_دلها
🕊🌹
#خاطره
وقتی پیکرش را داخل قبر گذاشتم، از طرف همسر معززش گفتند محمودرضا سفارش کرده چفیهای که از آقا گرفته با او دفن شود،
جا خوردم نمیدانستم از آقا چفیه گرفته، رفتند چفیه را از داخل ماشین آوردند، مانده بودم با پیکرش چه بگویم،
همیشه در ارادت به #آقا خودم را بالاتر از او میدانستم، 🙁
چفیه را که روی پیکرش گذاشتم فهمیدم به گرد پایش هم نرسیدهام 😔
در این چند وقت، یادم هست یکبار چند سال پیش گفت شیعیان در بعضی از کشورها بدون وضو تصویر #آقا را لمس نمیکنند و گفت ما اینجا از شیعیان عقب افتادهایم. 😔
#شهید_محمودرضا_بیضایی🌹🍃
#یـادشهدابـاذڪـرصـلـوات 🌸🍃
فقط شهدا را که #تفحص نمی کنند!
گاهی باید آدم های زنده(#مرده) را هم
تفحص کرد و پیدا کرد!!
خود شان را...
#دل شان را...
عقل شان را...
گاهی در این #راه پر پیچ و خم!
مردانگی ، غیرت ، #دین ، عزت ، شرف ، #تقوا...
را گم می کنیم...
نمی گوییم نداریم!
داریم!
اما #گم می کنیم...
باید گشت و پیدا کرد...
نگردیم، وِل معطل هستیم!
باید بگردیم و در این #رمل زار دنیا!
که هر آن ممکنِ باد بیاد و قسمت دیگه وجودمان را زیر #رمل های #دنیا گم کند...
خودمان را پیدا کنیم...
ببینیم کجای قصه ایم...
کجای سپاه #مهدی عج هستیم...
کجا به درد #آقا خوردیم...
کجا #مثل آقا عمل کردیم...
کجا مثل #شهید دستواره؛
اینقدر کار کردیم تا از #خستگی خوابمان نبرد بلکه بیهوش بشیم!
کجا مثل #شهید ابراهیم هادی برای فرار از
گناه چهره مان را ژولیده کردیم...
حرف آخر!
به قول بچه های #تفحص؛
نقطه صفر صفر و #گرا دست مادرمان زهرا سلام الله علیها ست...
همون #مادری که وقتی #شهید برونسی؛
راه را در #عملیات گم کرد!
وقتی #توسل به مادرش حضرت زهرا کرد!
حضرت گفت چهار تا به راست پنج تا به چپ!!
رفتند و #مسیر را پیدا کردند...
پس #گرا و نقطه صفر صفر!
دست مادرمان حضرت زهرا سلام الله علیها ست...
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
#کتاب_عارفانه 🌙 #قسمت_سی_ام با بچه ها خدمت مرحوم آیت الله ناصر صراف ها (قرائتی) در مسجد محله چال رف
#کتاب_عارفانه 🌙
#قسمت_سی_و_یکم
از همانجا با آنها رفیق می شد و...
بعد ازبازی گفتم:احمد اقا،شما کجا،اینجا کجا؟!😅
گفت:یار نداشتند به من گفتند بیا بازی،من هم قبول کردم..
بعد ادامه داد :
فوتبال وسیله خوبیه برای جذب بچه ها به سوی مسجد.
بعد از بازی چندتا از بچه های مسجد به من گفتند:
ما نمیدونستیم که احمد اقا اینقدر خوب بازی میکنه⁉️😁
گفتم :
من قبلاً بازی احمد اقا رو دیده بودم.
خیلی حرفهای بازی میکنه.😌
تازه برادرش هم که شهـــــ💔ـــــید شد بازیکن جوانان استقلال بوده.
بعد به اون ها گفتم :
قدر این مربی را بدانید احمد اقا تو همه چیز استاده...
✨✨✨✨✨
یکی دیگر از برنامههای فرهنگی که احمد اقا خیلی به آن توجه میکرد اردو بود.
یکبار بچههای مسجد را برای برنامه مشــ❤️ـــهد انتخاب کرد.
آن موقع امکانات مثل حالا نبود.
بچه ها هم خیلی شیطنت می کردند.😕
خیلی برای این سفر اذیت شد،اما بعد از آن سفر شنیدم که میگفت:بسیار زیارت بابرکتی بود.❤️
گفتم :
برای شما که فقط اذیت و ناراحتی و...بود.😢
اما احمد اقا فقط از برکات این سفر و زیارت امام رضا(علیه السلام)می گفت.💚
ما نمیدانستیم که احمد اقا
در این سفر چه دیده❗️
چرا انقدر از این سفر تعریف میکند.🤔
اما بعد ها در دفترچه خاطراتی که از او جا مانده بود ماجرای عجیبی را درباره این سفر خواندیم :
↘️↘️↘️
...وقتی در حرم مطهر بودم
(به خاطر #بدحجابی_ها و...)خیلی ناراحت شدم.
تصمیم گرفتم که وارد حرم نشوم.😔
به خاطر #ترس_از_نگاه_ڪردن_به_نامحرم.
که #آقا به ما فهماندند که مشرف شوید به داخل #حرم....
در جایی دیگر درباره همین سفر نوشته بود:
در روز سه شنبه 8/13 در حرم مطهر بودم.❤️
از ساعت نه و سی دقیقه الی یازده حال بسیار خوبی بود.الحمدلله..💙
✨✨
از دیگر برنامههای احمد اقا برای بچه ها،زیارت مزار شهدا در بهشت زهرا (س)بود.😍
تقریبا هر هفته با سختی راهی بهشت زهرا(س) میشدیم وزیارت بسیار معنوی و خوبی داشتیم.
#ادامه_دارد
✨✨✨
#منبع_انتشارات شهید ابراهیم هادی
#گروه_جهادی_ابراهیم_هادی
🕊🕊🕊
@seedammar
#کلام_شهید
🔸همیشه میگفت:من پیرو خط #ولایت هستم ، #آقا اگر دستور به سکوت بدن من سکوت میکنم🔇.
🔹اگر دستور به #جهاد بده هر جای دنیا باشه، من برای جهاد میرم✊ همیشه تو زندگی #حرفهای_آقا رو در نظر بگیرید.
#شهید_سیدمهدی_حسینی
🌹صلوات 🌷🍃
@seedammar
ݕعد از #ݜہـادٺ ݕاز ڪݩ ٺاݕوټ ݥݩ رآ ۅ ݕٮݐݩ !! 🍂
خآڪسټرے از آٺشے ݕر جآݩ ݥݩ #آقا ݕٮݐݩ !! 💔
#فدائیان_امر_به_معروف 🍃
#سربازان_واقعی_حضرت_صاحب💚
#امنیت_اتفاقی_نیست ❗️
#غیور_مرد 🤞
#بی_تفاوت_نباشیم 😶
در مکتب شهادت
در محضر شهدا
📩
◄ #ڪـــــلام_شهـــــید
🍁شهــید هادی ذوالفــقاری:
از برادرانم میخواهم که غیر حرف
#آقــــا حرف کس دیگری را گوش
ندهند جهان در حال تحـــول است
دنیا دیگـــر در حال طبیعی نیست
الاندو #جهاد در پیش داریم اول
جهادنفس که واحب تر است زیرا
همه چیز لحظه ی #آخــــر معلوم
می شود که اهل جهـنم هستیم یا
بهـــشت.
#کلام_ولی_فقیه
#اقا
#سید_علی
🌺 مقــام معظــم رهبــری :
خاطره شهـدا را باید در مقابل
طــوفــان تبلیغات دشمن زنده
نگــه داشــت.
⭕️ سال 62 یا 63 بچههای #سپاه که دم درب #ریاست_جمهوری بودند گفتند یک پیرزنی از #اراک آمده و میگوید من حضرت #آقا را میخواهم ببینم. من رفتم گفتم بفرمایید #مادر! کاری داری شما؟ گفت که والله هر چی دارم و ندارم برداشتم آوردم بدهم به آقا برای #جبهه. من رفتم خدمت حضرت آقا و عرض کردم این طور شده است. گفتند سریع بگویید بیاید داخل. رفتم او را آوردم داخل. یک زیلو، یک سجادة نماز، یک #انگشتر یا #النگو - در حدّ همین چند قلم بود که - به حضرت آقا داد و گفت من دیگر امیدی به زنده بودن ندارم. همینها را دارم از مال دنیا و آمدم اینها را از طریق شما به جبههها بدهم و به این وسیله دِین خودم را ادا کرده باشم.
.
حالتی در آقا به وجود آمده بود که اصلاً وصفناپذیر بود. عظمت این زن را میدید که از اراک راه افتاده آمده و هر آنچه دارد و ندارد برای جبههها میدهد. او بعد مورد تفقد حضرت آقا قرار گرفت و تشکر کردند. بعد از اینکه آن پیرزن رفت، آقا یکی از کارمندان دفتر را صدا کردند و گفتند بروید آدرسش را بگیرد و در حدّ ممکن نیازهای اولیهاش را برطرف کنید. آن سجاده را آقا تا زمانی که در ریاست جمهوری بودند به عنوان سجادة خودشان حفظ کردند. البته چندین برابر پول آن را آقا به حساب جبهه واریز کردند، یعنی در واقع آن را خریدند. بعد فرمودند که بقیهاش هم در موزه باید باشد.🇮🇷
.
#خاطره