eitaa logo
حسیــن ایمانـے(سِـحرِ‌‌اَشـک)
939 دنبال‌کننده
387 عکس
489 ویدیو
194 فایل
اشعار و سبکهایِ کربلایی حسین ایمانی
مشاهده در ایتا
دانلود
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل‌پیوسته میلاد امام حسین علیه السلام در بادیه‌یِ عشقِ تو انگشت‌نمائیم شبگردِ تماشاییِ بازارِ شمائیم بی‌نام اگر گام نهادیم به عالم اکنون دِگر از خیلِ حسینی‌شده‌هائیم ما زنده‌یِ یک آهِ مسیحاییِ یاریم بر ما بِدَم اِی یار مگو بی‌سروُپائیم یک جرعه مِیِ وصلِ شما از سرِمان بیش مَستیم اگر مست زِ صهبایِ ولائیم در کویِ حسین‌ابنِ‌علی مُهرِ غلامی داریم به پیشانی و دانیم کجائیم دلبسته‌یِ شاهِ کرم و عشق حسینیم دلداده‌یِ وادیِ بلا کرب‌وبلائیم بستیم دلِ خویش سرِ زُلفِ تو ارباب ای دلبرِ نایاب بیا دلشده‌ دریاب مجنونِ نگاهت شده‌ایم و نگهَت عشق سوُسویِ چراغِ حرم و بارگَهت عشق وا کرده به لبخند لبِ عالمِ هستی میلادِ همایونِ تو مولا قدمت عشق احمد چو نیاید زِ سفر شیر نَنوشی‌ پستانکَت انگشت زِ پیغامبرت عشق بِشْنُفت اذان گوشِ تو از ختمِ رسولان ای مصطفوی زمزمه‌یِ دادگرت عشق ای دستِ تو چون حیدرِ کرّار توانمند لاٰ حولَ وَ لاٰیِ یَدِ شمشیرزنت عشق زهرا به تو آموخته ایثار و وفا را هر نکته‌یِ این مادرِ ایثارگرت عشق تو حُسنِ خِتامِ سخنِ اهلِ کِسایی بعد از حسنی قبلِ همه این هنرت‌ عشق پروانه‌یِ شمعِ رُخِ تو زینبِ کبراست‌ ساقی و علمدار و وزیر و علمَت عشق در مدحِ تو این نکته بس اِی دلبرِ افلاک از عشقت اباالفضل کند سینه‌یِ خود چاک شد کرب‌وبلا شهرِ خدا با قدمِ تو شد شهرِ خدا کرب‌وبلا با قدمِ تو چون قافله‌ات گام نهاده‌َسْت در این دشت شط گریه نِمود از قدمِ محترمِ تو هر ذرّه از این خاکِ بلا گفت که ای وای از این همه اهلِ ستم و یارِ کمِ تو افلاک و زمین ریزه‌خورِ خوانِ حسینند‌ لولاکْ بُوَد سینه‌زنِ ماهِ غمِ تو فردوس اگر قسمتِ من نیست غمی نیست اِی کاش رَوم من سفری تا حرمِ تو دستم گِره زَن بارِ دگر خود به ضریحت کُن قسمتِ من جان بدهم گاهِ دَمِ تو چون عشق حسین است گرفتار به شِینَم من مرغِ بلادیده‌یِ بین‌الحرمینم @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم مثنوی میلاد امام حسین علیه السلام نازِ شَستِ حضرتِ خورشیدِ نورانی‌ست این فطرسِ پَر سوخته واٰ کُن لبَت را کیست این کیست این طفلی که در گهواره غوغا می‌کند آسمان خیره شده او را تماشا می‌کند برقِ چشمَش از نگاهِ آسمان دل می‌بَرد نازِ این طنّاز را با قیمتِ جان می‌خرد بالِ خود را بر پَرِ قنداقه‌اش ساییده‌ای‌ چیست در گهواره که محکم به آن چسبیده‌ای کامِ فطرس باز شد رازِ نگار آغاز کرد ناتوانِ آسمان در آسمان پر باز کرد گفت این طفلی که رویِ دامنِ خیرُالنِّساست اِعتبارِ عاشقی در رویِ خاک و ماٰسواست شهپرِ قنداقِ او دارویِ پرهایِ من است آرزویِ عرش نامَش را به لب آوردن است نامِ او را فطرس از عرشِ خدا آموخته مَهدِ او دارُ‌الشّفایِ بالهایِ سوخته بارِ دیگر داده پَر بر من خدایِ عالمین پر‌‌ گرفتم تا بگردم تا اَبد دورِ حسین می‌رسانم هر سلام از هر دلِ بی‌تاب را عاشقانه تا بگیرم پاسخِ ارباب را تا قیامت می‌شمارم ضربه‌هایِ سینه را می‌کنم تصویر با اعمالِ خود آئینه را این تپش‌هایِ دلی که چون حسینیه شده‌ تا اَبد با قولِ فطرس نَه خدا بیمه شده هر سلامی پاسخی دارد سلام آقایِ من هر جُنون افسانه‌ای دارد تویی رویایِ من بر گِلِ من روزِ اوّل نقش کرده خالقم بر دلم حک کرده حکّاکِ اَزل که عاشقم عاشقم امّا نَه دنبالِ مَنال و مال و جاه هر چه دارم هرچه هستم زندگی‌ام نذرِ شاه شاه را گَهگاه در خلوت زیارت کرده‌ام چشمهایم تَر به یادِ ماهِ غربت کرده‌ام گَر سرم گردد جدا مِهرش نَیفتد از سرم می‌زنم فریاد قربانَش پدر وَ مادرم قلبِ من شش‌دانگ از شش‌گوشه می‌گوید سخن روزِ اوّل خوانده بابا نامِ تو در گوشِ من او مرا کرده به نامَت تا فدایی‌ات شوم آرزو می‌کرده که کرب‌وبلایی‌ات شوم من هم از دنیا گرفتم تُحفه‌ای ارزانی‌ات‌‌ جانِ شهدِ خانه‌ام فرزندِ من قربانی‌ات‌‌ هر چه دارم از تو دارم هر چه هستم از تواَم‌‌ گر چه آلوده ولی اینجا نشستم از تواَم از تواَم از روضه و سینه‌زنی و آه و اشک از فرات و موج‌ها از خشکیِ لبهایِ مشک در وجودم می‌تپد قلبی برایِ دیدنت سیبِ سرخی و منم دیوانه‌یِ بوئیدنت هر شبِ جمعه سری بر خاطراتت می‌زنم در خیالم تن‌ به اَمواجِ فراتت می‌زنم نذر کردم با مژه صحنِ تو را جارو کنم شالِ خود را با عرق در هیأتت خوشبو کنم کاش یکبارِ دگر راهیِ دیدارم کنی در بیابانِ غریبی‌ات گرفتارم کنی سایه‌بانم بال و پرهایِ کبوترهایِ تو روبه‌رویم گنبد و گلدسته‌یِ زیبایِ تو هر دو دستم را مؤدّب می‌گذارم بر دلم با دَمَت حل می‌شود غم‌ها و درد و مشکلم چشمه‌یِ چشمم که شد خیره به اِیوانِ طلا می‌دهم بر تو سلام اِی پادشاهِ کربلا اِلسّلام اِی معنی و مفهومِ عشقِ نابِ من اَلسّلام اِی عشقِ بانویِ دمشق اربابِ من @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم سرود میلاد امام حسین علیه السلام بذار رو چشمِ زمین پاتو آقا سرنوشتم روشنه با تو آقا کم دارم فقط یه امضاتو آقا دلی که برایِ تو تپیده ارباب روزِ محشر خونه‌یِ اُمیده ارباب آقام یا اباعبداللّه /۳/ هفت تا آسمونه مدیونت آقا جبرئیل گهواره‌جُنبونت آقا جونَمو یه لقمه‌یِ نونِت آقا لقمه‌ای که آقا تو سفره‌َم بذاره مزه‌یِ شیرعسلِ بهشتو داره آقام یا اباعبداللّه /۳/ تو که دست‌پرورده‌یِ یاسی آقا همه‌یِ عشقی و احساسی آقا سرور و سالارِ عبّاسی آقا تو مقامِ تو بَسه‌ همین یه مضمون که اباالفضلِ علی داده برات خون آقام یا اباعبداللّه /۳/ از نگات‌‌ گردون شده مرتّب آقا ادبه تو محضرت مؤدّب آقا خنده‌هات امید می‌ده به زینب آقا یاحسین صدایِ قلبِ زینبینه یاحسین کلیدِ بین‌الحرمینه آقام یا اباعبداللّه /۳/ @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل‌پیوسته میلاد حضرت عبّاس علیه السلام از آفتابِ عشق روشن‌تر ندیدیم این ماه را از آن نکوتر آفریدیم الماس آوردیم و بر یاقوتِ احساس خاکِ قدمهایِ پیمبر آوردیم افلاک را چشم‌انتظارِ باده‌یِ عشق دیدیم و ساقی بهرِ کوثر آفریدیم احساس را با شاخه‌هایِ سوسن و یاس آمیخته بانویِ محشر آفریدیم از کوثر و احساس و یاس و نور و رحمت این‌بار صبرِ ذاتِ داور آفریدیم با حاٰ و سین و یاٰ و نون اِعجاز کردیم دلدار و عشقِ ناب و دلبر آفریدیم در عرش صحبت شد که عاشق کیست فیِ‌الفور‌ در وصفِ آن ساقیِ لشکر آفریدیم عبّاس یعنی عاشقی و عشق و ایثار فرمانروا یعنی اباالفضلِ علمدار اِی بند بندِ آسمان‌ها ریزه‌خوارت ماهِ بنی‌هاشم بنی‌آدم دچارت نورِ دو چشمِ مادرِ آداب و ایثار شاهِ اَدب سلطان فقط داند عَیارت بازویِ بازویِ خدا بازویِ حیدر برقِ نگاهِ نافذِ تو ذوالفقارت شد بوسه‌گاهِ پنج رهبر دستِ پاکت آسوده آلُ‌اللَّه بُوَد در سایه‌سارت قدَّت قیامت قامتَت قَدْ قامتِ عشق آری اطاعت از اِمامت اعتبارت بالابلندِ معرکه در محضرِ یار شد سربه‌زیری‌ و ارادت افتخارت آرامِ قلبِ زینب و سردارِ ارباب دشمن فراری گاهِ رزم و کارزارت وقتی کمر بر یاریِ ارباب بستی پشتِ سپاهِ کفر را دَرهم شکستی عَبدِ خدا اِی رَهروِ راهِ پیمبر ساقیِ لشکر ثانیِ ساقیِ کوثر در مکتبِ اُمُّ‌البنین آموختی درس درسِ اطاعت از گلِ زهرایِ اطهر خونِ علی جاری‌ست در رگهایت امّا دانی حسین‌ِابنِ‌علی را شاه و سرور تو فاطمی خویی و زهرا بانویِ توست‌ هرگز نخواندی زینبت با لفظِ خواهر سرمشقِ مشقِ عشق را تو می‌نویسی فرمانروایِ عشق‌بازانی به لشکر اینجا شدی باب‌الحوائج دستهایت اسبابِ حلِّ مشکلاتم روزِ محشر تا بیرقِ کرب‌وبلا در دست داری هرگز نمی‌آید صدایِ آهِ مادر اِی اشک‌هایت هم‌چو آبِ مشک جاری اِی دستگیرِ عالم آیا دست داری ؟!   @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم بحرِ طویل میلاد حضرت عبّاس علیه السلام انگشتِ تحیّر به دهانِ ادب و خانه‌یِ شاهِ عرب و جلوه‌ای از عشق شیرینیِ لب چون رطب و بوسه‌یِ شاهِ عرب و جرعه‌ای از عشق ای صورتِ عشق و همه‌یِ عشق و خودِ عشق اباالفضل آن‌شب نگاهِ آسمان سویِ زمین بود چشمانِ ماه و اَختران سویِ زمین بود آن‌شب شبِ یک شاخه از نورُ‌الیقین بود آن‌شب شبِ پیروزی و فتحُ‌المبین بود آن‌شب رکابِ خاک را زیبا نگین بود آن‌شب شبِ بی‌باکیِ اسلام و دین بود آن‌شب گرفتارِ زمین عرشِ برین بود حور و مَلک چشم‌انتظارِ بهترین بود آن‌شب فَلک پروانه‌یِ اُمُّ‌البنین بود لبخند بر لبهایِ شاهِ مؤمنین بود شادی میانِ چشمِ زینب موج می‌زد شمسِ ولا دارای ماهی بی‌قرین بود ماهِ بنی‌هاشم اباالفضلِ دلاور آمد پناهِ زینب و جانِ برادر مولا ابوفاضل دخیلم یا اباالفضل اِی تکیه‌گاهِ عالمِ لاهوت عبّاس انگشتریِ عشق را یاقوت عبّاس اِی قبله‌گاهِ وادیِ ایثار عبّاس پشت‌وُپناهِ خیمه اِی سردار عبّاس ای ساقیِ آب و وفا و جود عبّاس ای باقیِ باقی به تار وُ پود عبّاس ای چهره‌یِ نورانیِ اُمّید عبّاس ای ماهِ آلِ هاشم و توحید عبّاس بابایِ فضل و رحمت و اَلطاف عبّاس تفسیرِ عین و شین‌ و حرفِ قاف‌ عبّاس باب‌الحوائج رافعِ حاجات عبّاس بعد از ائمّه برتر از سادات عبّاس ای هاشمی ای فاطمی ای حیدری رو ای یکّه‌تاز و مردِ میدان‌ساز عبّاس یا کاشفَ‌الکربِ‌الحسین عبّاس عبّاس فرمانروایِ غیرت و عشق و وفایی دارد حریمت یا ابوفاضل صفایی تو سرنشینِ مَرکبِ جوش و خروشی تو همنشینِ زینب ‌و بیرق به دوشی رویت زیارتگاهِ فرش و کهکشان‌هاست خویت‌‌ مثالِ مادرِ سادات زهراست کویت تمامِ آرزومندیِ دلهاست در کربلا پرچم به دستانِ تو زیباست اِی تکسوارِ کربلا عبّاس عبّاس فرمانده‌یِ کُلِّ قوا عبّاس عبّاس ای وای اگر بیرق زِ دستانَت بیفتد ای وای اگر تا علقمه راهت بیفتد ای وای اگر دستانت از پیکر بیفتد راهِ سه‌شعبه سویِ چشم و سر بیفتد وای از عمودِ آهنین از رأسِ خونین از معجری که از سرِ خواهر بیفتد أدرک برادر ای حسین نورِ دو دیده فرشِ رَهَت می‌سازم این چشمِ دَریده چشمانِ این عاشق به دستانت اباالفضل ای ساقیِ بی‌دست قربانت اباالفضل   @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم مثنوی میلاد حضرت عبّاس علیه السلام زیرِ شهپرهایِ اُمّیدِ عَلم هستم خدا شکرِ تو واجب شده چون در حرم هستم خدا در حریمِ عشق امشب عشقبازی واجب است دستِ من می‌لغزد امّا حضرتِ رب کاتب است حرفهایِ من نَه آن مقدار دارد اعتبار تا بگویم از مقامِ تکسوارِ افتخار شرزه‌شیری آمد از نسلِ امیرالمؤمنین قرصِ ماهی هاشمی بر دامنِ اُمُّ‌البنین مادرِ عشق و ادب قنداقه را در بر گرفت بسته شد لَعلِ کنایه ذکرِ یاحیدر گرفت چشمهایِ آسمان خیره سویِ مهتاب شد بند بندِ قلبِ مادر روزِ اوّل آب شد آب شد امّا گُلش را نذرِ عشقی ناب کرد پاره‌یِ جان و تنَش را فانیِ ارباب کرد بوسه بر دستَش علی زد دستِ او بوسیدنی‌ست چشمهایش مست شد مستیِ عاشق دیدنی‌ست لب‌به‌لب شد سینه‌یِ نوزاد از عشقِ امام روزِ اوّل اشکِ بابا کرد مشقِ او تمام مشقِ عبّاسِ علی دلدادگی در زندگی‌ست زندگیِ مردِ حق در مردی و آزادگی‌ست حِجِّیِ نامِ ابوفاضل هزاران درس داشت درس‌هایی که درونِ جانِ دشمن ترس کاشت شد الف اللّهُ‌اکبر بر قد وُ بالایِ او باٰ همان بِسمِ‌‌اللَّهِ زیبایِ بر لبهایِ او واٰو وارد در ولایت در ولا معنا شدن غرق در تفسیرِ نابِ وَحْدَهُ اِلّا شدن فاٰ فضیلت در سجود و در قُعود و در قیام فصلِ فضل و جودِ مردی مَحو در نورِ امام چون الف بارِ دِگر پیدا شد از ایثار بود رازِ باقی بودنِ ساقی وفا در کار بود ضاد‌‌ ضدِّ هر که ضدُّ و روبه‌رویِ دلبر است ضربِ شَستی که نشان از ذوالفقارِ حیدر است لام لاٰ غیر از خداوند و هر آنکس با خداست لَیْتَ شعری ؟! آرزویِ شاه و سرلشکر کجاست ؟! لَیْتَ شعری؟! یابنَ‌زهرا دور ماندم از شما غافل از تو مانده‌ام هر چند خواندم از شما ای که با نامِ عمو عبّاس می‌آیی ببین نقش بسته بر لبم نامِ یَلِ اُمُّ‌البنین کامِ خشکِ ساقی و مشکی که اشکش‌ می‌چکید قلب‌هایی که برایِ بازگشتش می‌تپید قصّه‌یِ آن دست‌هایی که به پایِ نخل ماند روزِ میلادی مرا با روضه‌هایِ دل کِشاند پابه‌پایِ آب آبِ خیمه‌هایِ شعله‌ور یا اباصالح مرا با نیزه‌یِ سرها بِبر نیزه‌ای دیدم که از پهلو به آن آویخته ماهتابی که از آن خون رویِ شن‌ها ریخته در نگاهِ شرمِ چشمِ نیزِه غم اُردو گرفت رو به اَطفالِ حرم با خونِ دیده رو گرفت در ولایت مَحو بودن درسِ عبّاس است وُ بس تا شهادت با ولایت پیشه‌یِ یاس است وُ بس چادرِ خاکیِ زهرا بیرقِ ساقی‌ست تا...... نامِ ساقی در جوانمردی اگر باقی‌ست‌ تا..... روزِ محشر دست‌هایش شافع و سنگر شود برگِ بُردِ فاطمی و شیعه‌یِ حیدر شود شیعه را عبّاس معنا کرده در کرب‌وبلا شیعه یعنی پابه‌پایِ عشق رویِ نیزه‌ها   @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم سرود میلاد حضرت عبّاس علیه السلام همه‌یِ پهلووُنا پیشِ تو کم می‌آرن اباالفضلِ علی همه‌یِ گردن‌کشا سر رویِ پاهات می‌ذارن اباالفضلِ علی دو عالم مستِ تواِه اباالفضلِ علی دلم پابستِ تواِه اباالفضلِ علی تمومِ دلخوشیمه اباالفضلِ علی که روزیم دستِ تواِه اباالفضلِ علی یلِ اُمُّ‌البنین اباالفضلِ علی /۴/ یه نگاهت دوایِ .... هر چی درده به خدا اباالفضلِ علی پسرِ اُمُّ‌البنین خیلی مَرده به خدا اباالفضلِ علی تو ماهِ آسمونی اباالفضلِ علی سپاهِ آقامونی اباالفضلِ علی تو عشقِ امروزی و.... اباالفضلِ علی پناهِ فردامونی اباالفضلِ علی یلِ اُمُّ‌البنین اباالفضلِ علی /۴/ خوش به حالِ هر کسی اسمتو رو لب داره اباالفضلِ علی نامِ تو قرار تویِ.....‌ دلِ زینب می‌آره اباالفضلِ علی دلاور چو حیدری اباالفضلِ علی تو اُمّیدِ مادری اباالفضلِ علی یک‌تنه برا حسین اباالفضلِ علی خودت صد تا لشکری اباالفضلِ علی یلِ اُمُّ‌البنین اباالفضلِ علی /۴/ تویِ هر مجلسی که حرفی از سقّا می‌شه اباالفضلِ علی مهمونِ هیأتیا به خدا آقا می‌شه اباالفضلِ علی پیچیده شمیمِ یاس اباالفضلِ علی آره اینجا کربلاست اباالفضلِ علی یوسفِ گمشده‌یِ..... اباالفضلِ علی فاطمه مهمونِ ماست اباالفضلِ علی یل امُّ‌البنین اباالفضلِ علی /۴/ قرارِ بعدیِ ما با چشایِ پُرِ اشک اباالفضلِ علی کویِ بین‌الحرمین کنارِ میدونِ مشک اباالفضلِ علی ان‌شاءاللّه کربلا اباالفضلِ علی برایِ ما عاشقا اباالفضلِ علی یه روزی روضه‌یِ مشک اباالفضلِ علی می‌خونه خودِ آقا اباالفضلِ علی اباصالح بیا حجةابن‌الحسن /۴/   @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل‌پیوسته‌‌ میلاد حضرت عبّاس علیه السلام اُفقِ چشمِ تو می‌گفت دلَت دریایی‌ست‌ دست و بازویِ تو وُ هر نفست مولایی‌ست‌‌ چشم واٰ کرده‌ای و چشمِ حقیقت واٰ شد چشمه‌یِ دیده‌یِ تو کوثری و زهرایی‌ست‌ هر چه باشد تو علی‌زاده و غیرت نَسَبی وَجنات و حرکاتَت همگی بابایی‌ست‌ چشمِ خورشید شده خیره به خاکِ قدمَت نورِ خاکِ قدمِ یار عجب غوغایی‌ست این چه سِرِّیست خدا که پَر وُ پا می‌گیرد همه‌یِ منظره‌ها دیدنی و رویایی‌ست چشمِ اَفلاک تو را دید و به دل‌دل افتاد عرش پیشِ قدمِ اَبوالفَضائل افتاد قدمت رویِ دو چشمِ آسمان‌ها سقّا دهَنِ یوسفِ کنعان مانده از حیرت واٰ حاتم و خِضر و سلیمان سائلانِ حرمت صبرِ اَیّوب سر آمد از فراقِ تو بیا بت‌شکن با تبرش ذکرِ اباالفضل گرفت وَ شکسته کمرِ بُت‌گر و بت‌ها یک‌جا درد آمد به سراغِ پسرِ مریم گفت تو شفایی تو دوایی ساقیِ عاشورا با عصا موسیِ عمران اژدها ساخت ولی .... با نگاهِ تو فراری می‌شود بحران‌ها دیگر از درد نگویید که درمان آمد پسرِ شاهِ ولا وزیرِ سلطان آمد این اباالفضل بخواهد همه‌جا جا داریم جایِ خوبی به دلِ علی و زهرا داریم او اجازه بدهد اهلِ حریمِ حَسنیم گوشه‌یِ خیمه‌یِ ارباب مُتکّا داریم برگه‌یِ سبزِ عمو رُخصتِ مَحرم شدن است پس از آئینه شدن جایِ تماشا داریم آب سیراب شد از طبعِ بلندِ عبّاس با اباالفضل بمانید که آقا داریم سرخوش از باده‌یِ دیدارِ ولی باید شد پایِ این بیرقِ حق حکمِ تولّا داریم علّتِ عزّت عبّاس وِلا محوری است پای تا سر به خداییِ خدا حیدری است پایِ عبّاس بمان حکمِ حرم می‌گیری محترم زنده‌ای‌ آری محترم می‌میری زندگی می‌شود از بندگیِ خالص پُر بر رویِ زانویِ اربابِ کرم می‌میری حافظِ جانِ تو وُ روح وُ روانت عَلم است عشق داده وعده که دور وُ بَرَم می‌میری با همین چشمِ تَری که هدیه‌یِ فاطمه است زنده‌ای و با همین چشمِ تَرَم می‌میری آرزویت بوده همواره حسینی باشی غرقِ خون پایِ عَلم کنجِ حرم می‌میری با اباالفضلِ علی در حرمِ اربابی چشم‌ بر راهِ ظهورِ کرمِ اربابی   @sehreashk
1401-12-02 Kazemi.mp3
7.55M
🎥 سرود " قرارِ دلِ بی‌قرار" به مناسبت میلاد امام حسین علیه‌السّلام ✅شاعر:کربلایی حسین ایمانی ✅بامدیریت حاج محسن کاظمی ✅اجرای گروه سرود آلاء پایگاه مقاومت بسیج شهید چمران تنظیم حسام ساریخانی آستان مقدسه امامزاده آمنه خاتون سلام‌ اللّه‌ علیها @sehreashk @shchamran