اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
مثنوی شهادت حضرت شریفه بنت الحسن سلام اللّه علیها
دخترِ شاهِ کرم همسفرِ ماهِ حرم
نوهیِ کوثری و نصرُ مِنَ اللّهِ حرم
در رَگت خونِ کریم است کرم عادت توست
عصمت وُ حجب وُ حیا جود وُ سخا خصلتِ توست
همنفس با حرمی همسفرِ کلثومی
مثلِ زینب سری از سرِّ غمِ مظلومی
زائرِ حلِّه فقط لعن کند حرمله را
گریهکن وصف کند آه و غمِ قافله را
ضربِ مشت و لگد وُ جسمِ نحیفِ بانو
بند آمد نفسِ شاه و شریفهِ بانو
دختری پایِ سرِ نیزهنشین افتاده
رویِ پیشانیِ عمّه دو سه چین افتاده
تازیانه نفسِ دخترِ دلدار گرفت
چانهها هم نفسِ عمّه به بازار گرفت
خوب شد کوفه نبود و خوب شد شام ندید
خوب شد که نفسش زودتر از روضه برید
او طبیب است ولی در تبِ دلبر میسوخت
دید که معجرِ دختر به رویِ سر میسوخت
معجر سوختهای بر مویِ سر چسبیده
چنگها آمده آویزِ گلی دزدیده
حاجتِ زائر او داده خدا همواره
او که تب کرده پس از غارتِ آن گهواره
او که همراهِ ربابه به سر و سینه که زد
پایِ سرنیزه به پهلوش زده زجر لگد
او که باران شد و با یادِ عطش شد آتش
آه از آن غنچه که در خیمهگهِ سوخته غش ....
میکند تا که نفهمد چه سرش میآید
پایِ سرنیزه که شد همسفرش میآید
دزدِ انگشتر و سر همسفرِ بنتِ شهید
با شریفه گلِ دردانه فقط آه کشید
زائرِ او که شدی یادِ حسن آه بگو
ندبهخوان از سحرِ آمدنِ ماه بگو
📃۱۴۰۳/۵/۴
#مثنوی #حله #کربلا #حضرت_شریفه_بنت_الحسن_سلام_الله_علیها
#حسین_ایمانی
@sehreashk