eitaa logo
حسیــن ایمانـے(سِـحرِ‌‌اَشـک)
964 دنبال‌کننده
428 عکس
546 ویدیو
247 فایل
اشعار و سبکهایِ کربلایی حسین ایمانی
مشاهده در ایتا
دانلود
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم مثنوی زبانِ حال دخترِ شهید بویِ خون وُ بویِ آتش بویِ دود دختری با ناله وُ غم می‌سرود حالِ او چون مرغِ بی‌تابِ سحر می‌کشید هر لحظه آهی از جگر از جفایِ روزگاران شِکوه داشت قلبِ محزون خاطری آشفته داشت‌ زانوانَش در بغل بِگرفته بود از غمِ گردون شکایت می‌نمود راستایِ دیدِ او چون آفتاب چشمهایِ تر سویِ عکسی به قاب دیده‌هایم رفت در تعقیبِ عکس دست‌وپایم خشک شد دَم گشت حبس چهره‌یِ مردی غریب و خاکپوش کامْ خامُش لیک قلبی در خروش تا که اشکِ دخترک سرریز شد گوشِ من بر حرفهایش تیز شد گفت بابا کِی می‌آیی از سفر ؟! مادرم می‌گفت می‌آیی پدر از جفایِ چرخِ گردون خسته‌ام گر چه آزادم اسیرِ طعنه‌ام دخترِ کم سنُّ و سالت پیر شد کودکت از زندگانی سیر شد رفتی وُ از ما نمی‌گیری سراغ کُشت بابا دخترت را این فراق همسرت شد پیر وُ دختر قد کشید خسته شد بس که رویِ ماهَت ندید ای پدر جان یادِ تو نخلِ اُمید بر خدایت میهمانی ای شهید فکرِ مادر حال می‌فهمم پدر که چرا می‌گفت تو رفتی سفر اقتدا بر دخترِ زهرا نمود یادِ زینب مادرِ غم‌ها نمود یادِ شام وُ گوشه‌یِ ویرانه کرد گریه کرد وُ گیسوانم شانه کرد از اُمیّه یاد کرد و داغها از رقیّه جایِ آن شلّاق‌ها تا سه‌ساله گفت ای عمّه پدر گفت اِی جانانِ من رفته سفر غصّه‌هایِ من کجا آن طفلِ زار من کجا دیدم میانِ تشت یار‌ اشکهایم خلق را بیمار کرد هر که دیدم بی‌گمان تیمار کرد من شنیدم اشکهایش دیده‌اند شامیانِ بی‌حیا خندیده‌اند روضه شد بگذار دیگر بگذرم من نگویم حال وُ روزِ آن حرم خار هستم دلنشینم کُن حسین با شهیدان همنشینم کن حسین خادمِ این خانه‌ام دارم امید یاحسین گردم به راهت من شهید @sehreashk