eitaa logo
کودکان حَرَم
163 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
3.1هزار ویدیو
18 فایل
امام زاده سيد منصور ابن موسی ابن جعفر امامزاده جلیل القدر معروف به شاهزاده منصور، یا ،سلطان سید منصور مدفون در شهرستان زرندیه ،شهر مامونیه آیدی مدیر کانال👇👇 @Yamahdeadrekny @Yamahdefatamh
مشاهده در ایتا
دانلود
✅️داستانی زیبا از شهید چمران ⚱قلک و مرد فقیر 📌یک شب تاریک که مصطفی کوچولو داشت به خونه شان بر می گشت، هوا خیلی سرد بود و برف شدیدی می بارید. در راه یک دفعه چمشش به یک فقیری افتاد که خانه یا اتاق گرمی برای خوابیدن نداشت و یک گوشه خیابان نشسته بود و داشت از سرما می لرزید. مصطفی خیلی ناراحت شد، دلش سوخت. همش می خواست برای آن آدم، یک کاری بکند، ولی نه پولی داشت که به او بدهد، نه جایی می شناخت که آن را ببرد. خیلی فکر کرد… ولی هیچ کاری که از خودش بر بیاید و بتواند انجام بدهد به ذهنش نرسید. خیلی غصه دار شد و ناراحت راه به سمت خانه شان راه افتاد. به خانه رسید و آرام توی رخت خوابش خوابید. اما هر کاری کرد از فکر آن فقیر بیرون نیامد و خوابش نبرد. فردا، صبح اول وقت به مسجد محل شان رفت. دوستانش را جمع کرد و چیزی که دیروز دیده بود را برایشان تعریف کرد . مصطفی گفت: ما پولمون نمیرسه که خودمون تنهایی برای اون نیازمند لباس تهیه کنیم، بیاین هرکی هر چه قدر میتونه پول بذاریم رو هم. پولامونو جمع کنیم و با هم دیگه براش لباس تهیه کنیم. بچه ها قلک هایشان را شکاندند و پول هایشان را روی هم گذاشتند. به بازار رفتند و یک کاپشن گرم خریدند. آن را کادو کردند و همه با هم به آن آقای نیازمند دادند. 🌿هدیه صلوات برای شادی روح این شهید بزرگوار 🌷الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ🌷 👶🏻👧🏻 https://eitaa.com/seidmansooremamzade
🔹️موضوع قصه: شهادت امام محمد باقر (ع) 🔻بچه های خوبم، ما مسلمانان ۱۲ امام داریم. همه کودکان باید با امامان و زندگی آنها و نحوه شهادتشان آشنا شوند و از آنها الگو بگیرند. یکی از امامان ما، امام محمد باقر (ع) فرزند امام سجاد و فاطمه دختر امام حسن (ع) است ✳️ ادامه قصه👇👇 👶🏻 👧🏻 https://eitaa.com/seidmansooremamzade
7.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 قصه‌ مسلم پسری شجاع ✍️ نویسنده: مصطفی قاسمی 🎤 با اجرای: ناهید هاشم ‌نژاد، سما سهرابی، محمد علی حکیمی و هادی مرادی 🔷 مناسب سن ۴ سال به بالا 💠 هدف قصه:آشنایی کودکان با اصحاب و یاران امام حسین علیه السلام مخصوصا مسلم بن عقیل. 📎 ع 📎 📎 https://eitaa.com/seidmansooremamzade
وهب نصرانی.mp3
13.42M
. ┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ ⚜قصه های: (ع)⚜ 🔹قسمت سوم🔹 ❣وهب بن وهب نصرانی❣ 🔴 امام حسین(ع)، مادر وهب فرمودند: به پسرت بگو، خوابی😴 که دیشب دیده راست بوده... من نوه آن آخرین پیامبر(ص) هستم. ع ع 🔹قصه قهرمان ها🔸 @ghesehmazhbi
📚کنترل خشم (کظم غیظ/ فرو بردن خشم) مردی در زمان امام موسی‌كاظم زندگی می‌كرد. او بسیار بی‌ادب بود، تا چشمش به امام می‌افتاد، به او دشنام می‌داد (حرف‌های بد می‌زد). اما در مقابل این بی‌ادبی، امام فقط لبخند می‌زد. یك روز مثل همیشه شروع به زدن حرف‌های بد كرد. یاران امام خیلی ناراحت و خشمگین شدند و گفتند: این مرد، باید سزای بی‌ادبی خود را ببیند. او باید تنبیه شود. او حق ندارد با امام و اهل خانواده‌ی پیامبر، این‌طور حرف بزند. اما امام لبخندی زد و فرمود: «دوستان من، صبور باشید، او به اشتباهش پی خواهد برد...» روزها می‌گذشت و آن مرد هم‌چنان به رفتار نا پسند خود ادامه می‌داد. دوستان امام هم عصبانی‌تر می‌شدند، اما امام اجازه نمی‌داد آن مرد را تنبیه كنند. روزی امام از دوستان خود پرسید:«مدتی است آن مرد را نمی‌بینیم. آیا می‌دانید در كجا زندگی می كند؟» گفتند: «در بیرون مدینه مزرعه‌ای دارد و درآن كشاورزی می‌كند.» امام به‌سوی مزرعه آن مرد حركت كرد. یاران امام شگفت‌زده شدند. مرد تا امام را دید، بیلش را در زمین فرو كرد، دستانش را به كمر زد، ایستاد و اخم كرد. با فریاد از امام خواست تا ازمزرعه‌اش بیرون برود، اما امام، لبخندزنان جلو رفت. خواست مثل همیشه دشنام بگوید، اما امام با خوش‌رویی به او سلام كرد، سپس نزدیك‌تر رفت و حالش را پرسید. مرد چون بهانه‌ی دیگری نداشت، گفت:«با آمدنت به مزرعه محصول مرا از بین بردی!» امام هدیه‌ای با ارزش به او داد و با لحنی دوستانه به گفت‌وگو با وی ادامه داد و محبت خود را به آن مرد نشان داد. (ع) https://eitaa.com/seidmansooremamzade