eitaa logo
کودکان حَرَم
168 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
3.2هزار ویدیو
19 فایل
امام زاده سيد منصور ابن موسی ابن جعفر امامزاده جلیل القدر معروف به شاهزاده منصور، یا ،سلطان سید منصور مدفون در شهرستان زرندیه ،شهر مامونیه آیدی مدیر کانال👇👇 @Yamahdeadrekny @Yamahdefatamh
مشاهده در ایتا
دانلود
9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 ابتکار جالب در مراسم جشن تکلیف | امسال آستان قدس حسینی، در شب ولادت امام حسن -علیه‌السلام- جشن زیبای مراسم چادرگذاری را برگزار کرد. چادر به عنوان ، همواره در میان اجداد ما ایرانیان مورد استفاده بوده است. این میراث را باید ترویج کنیم خصوصا این روزها که به دنبال تخریب و تضعیف حجاب هستند. ‏🌙جنبش مردمی حلال‌زاده‌ها 👶🏻👧🏻 https://eitaa.com/seidmansooremamzade
🔹️جیکی گنجشکه روزه گرفته🐦 جیکی گنجشک کوچکی است که روزه گرفته و خیلی گرسنه شده اما بالاخره افطار میشه و اون از اینکه یک روز کامل روزه گرفته خیلی خوشحاله. داستانی درباره روزه گرفتن خانه­ ی خانواده­ ی آقای باباجیکی آرام بود. ماماجیکی توی آشپزخانه ایستاده بود و هفت قلم پلو و خورشت خوش‌مزه برای افطاری درست می­کرد. باباجیکی جلوی تلویزیون نشسته بود و فیلم ترسناک می ­دید. تلویزیون یک‌دسته گنجشک را نشان می‌داد که لای پلو تو دوری بودند! جیکی جلوی ساعت ایستاده بود و نگاه می­ کرد. بعد به شکم سفید گنده ­اش نگاه می­ کرد، بعد دوباره به ساعت نگاه می ­کرد. ماماجیکی گفت: «جیکی تو هنوز کوچیکی، بیا یه لقمه نون و سبزی بخور!» جیکی شکم گرد و قلمبه­ ی سفیدش را تو داد و گفت: «نه خیر، خیلی هم بزرگم! هیچی نمی­ خورم!» و همین­طور که شکمش را تو داده بود، تندی ساعت را از روی دیوار برداشت و دوید توی اتاقش و شمرد، یک، دو، سه، چهار! چهار ساعت! شکمش گفت قُررررر! جیکی به شکم گرد و قلمبه ­اش نگاه کرد و گفت: «چهار ساعت مونده!!!!!!» بعد با خط ­کش دو تا زد به شکم قلمبه­ اش و گفت: «هیسسس! الکی قارررر و قورررر نکن! من هیچی نمی­ خورم!» و در را باز کرد و همین­طور که شکم گنده ­اش را تو داده بود، رفت بیرون و تندی ساعت را گذاشت سر جایش. باباجیکی سیخ و صاف روی مبل نشسته بود و با چشم ­های گرد، خیره به تلویزیون نگاه می­ کرد. بوی غذا خانه را برداشته بود. جیکی چشم­ هایش را بست، بو کشید و فکر کرد، بوی پلوی خیس خورده، بوی خورش، بوی ماست و نعنا می ­آمد! یاد اسمارتیزهای رنگی افتاد، چشم­ هایش را بست و به مزه ­ها فکر کرد، اسمارتیز لیمویی، اسمارتیز انگوری، آب دهانش را قورت داد و ملچ‌مولوچ کرد! شکمش قُرررررر صدا داد! چشم ­هایش را باز کرد ببیند کسی آن دوروبر بود؟ نبود؟ دید؟ ندید؟ که دید ماماجیکی و باباجیکی با چشم­ های گرد نگاهش می ­کنند. مهره­ های پرده‌ِی ریسه مثل اسمارتیز توی دهانش بود و ملچ‌مولوچ می ­کرد. ماماجیکی گفت: «یه لقمه نون و پنیر بیارم برات؟» جیکی خودش را زد به آن راه و شکم قلمبه­ ی صورتی ­اش را خاراند و رفت روی مبل نشست و گفت: «برای چی؟ من که گرسنه‌ام نیست!» بوی ماست و نعنا توی خانه پیچیده بود. روکش مبل شبیه لواشک بود؛ یک لواشک سرخ و ترش. جیکی چشم­ هایش را بست که نبیند؛ ولی بوی لواشک توی منقارش، توی سرش، توی شکمش پیچیده بود. زبانش را دراز کرد و لیس زد، شکمش بلند قُررررررر صدا داد. تندی چشم­ هایش را باز کرد ببیند کسی آن طرف­ ها بود؟ نبود؟ شنید؟ نشنید؟ که دید زبانش را چسبانده به مبل و ماماجیکی و باباجیکی با چشم ­های گرد خیره‌خیره نگاهش می­ کنند. ماماجیکی گفت: «یک کم غذا بریزم بخوری؟» جیکی زبانش را جمع کرد و گفت: «نه خیر، من روزه ­ام!» ماماجیکی گفت: «می­ تونی حواست رو بدی به یک چیز دیگه ­ای تا گرسنگی یادت بره! پاشو برو بیرون سرت رو با یک چیزی گرم کن.» جیکی ماماجیکی را نگاه ­کرد. باباجیکی بلند شد و گفت: «من که می­رم یه دور بزنم!» جیکی گفت: «من هم می­رم!» و قبل از این‌که حرفش تمام شود، تندی رفت بیرون. جلوی در یک فیل بود، جیکی رفت جلو و گفت: «چرا غمگینی؟» فیل گفت: «بس که دماغم درازه هیچ کی با من دوست نمی­شه! اگر یک دماغ کوچولوی گنجشکی داشتم، کلی دوست پیدا می­ کردم!» جیکی گفت: «من دماغت می­ شم؛ ولی فقط دو ساعت­ ها؛ چون بعدش می‌خوام برم افطاری بخورم!» و رفت و نشست روی صورت فیل. فیل کلی دوست پیدا کرد. بعد عطسه کرد و جیکی پرت شد وسط آسمان و روی دماغ یک تمساح پایین آمد. جیکی توی چشم ­های تمساح نگاه کرد و گفت: «تمساح! چرا ناراحتی؟» تمساح گفت: «هر چی عکس از خودم می ­ندازم ترسناک می­ شه! اگر یه گنجشکی بود می‌نشست رو دمم عکس ­هام مهربون می­شد!» جیکی گفت: «من می­ شینم رو دمت! ولی فقط دو ساعت­ ها چون بعدش می­ خوام برم افطاری بخورم!» و رفت روی دم تمساح نشست. تمساح کلی عکس ­های شاد و مهربان انداخت. بعد از خوش‌حالی دمش را چرخاند و جیکی شوت شد وسط آسمان. باباجیکی نشسته بود و داشت فیلم ترسناک برای رفقایش تعریف می­ کرد. داستان به جاهای حساس رسیده بود که جیکی توی بغلش فرود آمد و آخر فیلم را لو داد. باباجیکی حرصش درآمد، دم جیکی را گرفت پیچاند و برد خانه به خدمتش برسد، در را که باز کرد، ماماجیکی سفره را پهن کرد و گفت: «بدویید بیایید که به موقع رسیدید، الان افطار می‌شه!» جیکی ساعت را نگاه کرد، پرید بغل ماماجیکی و گفت: "هوراااا! دیدی بزرگ شدم تا آخرش تونستم روزه بگیرم." 👶🏻 https://eitaa.com/seidmansooremamzade
13.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨🎀✨ و نهم_ماه_مبارک_رمضان ☀️ آشنایی کودکان با اسماء الله به زبان کودکانه ☀️ اسم فتاح : بازکننده ، گشاینده 🔑 💗 ان‌شاالله در این روزهای آخر ماه مبارک و به آبروی قلبهای پاک و مهربون بچه های عزیز گره از کار همه باز شود. 🤲 یا فتاح ✨🎀✨🎀✨🎀✨ https://eitaa.com/seidmansooremamzade
🌹✨ای رمضان عزیزم آهسته‌تر🌙 ❤️✨آمدنت چه با ذوق وشوق بود 🌹✨ولی رفتنت چه باعجله ❤️✨لحظه ای درنگ کن 🌹✨به کجااین چنین شتابان ❤️✨بارالهادراین روزهای پایانی ماه عزیز 🌹✨دوستانم رادرکارشان برکت ❤️✨دروجودشان سلامتی 🌹✨درزندگی شان خوشبختی ❤️✨درخانه هایشان آرامش 🌹✨دردلهایشان شادی قرارده 🤲✨الهی آمین سلام، روز تون بخیر☺️ https://eitaa.com/seidmansooremamzade
🐣🐣فرنی تخم مرغ 🔹️زمان مجاز مصرف از هشت ماهگی 🔸️برای کودکانی که طعم تخم مرغ رو دوست ندارن👌 👶🏻 https://eitaa.com/seidmansooremamzade
🔹️چگونه بچه‌ها را به نماز علاقه مند کنیم؟ ✅ نمازتان را قشنگ بخوانید. یک محل خاصی برای نمازتان داشته که معطر باشد. وقتی نماز باحالِ شیرین می‌خوانید، همینطور که خدا خوشش می‌آید، بچه هم خوشش می‌آید، چون فطرت الهی دارد. ✅اگر یک حرف تندی، اشتباهی به بچه‌ات زدی، صدایش کن و بگو من این رفتار را با شما کردم، متوجه شدم که اشتباه بود. من را حلال کن. طبیعتاً می‌گوید حلال کردم. شما بگویید نه. خدا هم باید من را حلال کند. دو رکعت نماز بخوان و از خدا بخواه که خدا من را ببخشد. میدانی بچه چه می‌گوید؟ پیش خودش می‌گوید: «زنده باد نماز». 🔹اما اگر نکردی، شیطان می‌رود در ذهنش می‌گوید، ببین بابایت ۵۰ سال نماز می‌خواند اما حق تو را ضایع کرده. حالا هم که فهمیده، به روی خودش نمی‌آورد! تو هم ۵۰ سال نماز بخوانی بعدش می‌شوی مثل این بابا !! 🎤 آیت الله حائری شیرازی 👶🏻 👧🏻 https://eitaa.com/seidmansooremamzade
7.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در تاریکترین روزهای زندگی‌ات این را بدان که خدا در جواب صبرهایت، درهایی را برایت می‌گشاید که هیچکس قادر به بستنش نیست. معجزات وقتی اتفاق می‌افتد،که تو برای آرزوهایت، بیشتر از ترس‌هایت، انرژی بفرستی.. صبح بخیر 🌞🌿 👶🏻 https://eitaa.com/seidmansooremamzade
فرنی جو دو سر برای کودکان 9 ماه سرشار از مواد مغذی مانند فیبر، کلسیم، پروتئین و تا حدی ویتامین B است. مواد لازم: 🔻 1/4پیمانه جو دوسر 🔻آب جوشیده 🔻شیرمعمول کودک طرز تهیه: جو دو سر را آسیاب کنید تا تبدیل به آرد شود. ۱/۴ پیمانه جو دوسر را آسیاب نموده و در۱ یا ۲ پیمانه آب در حال جوش بریزید. بگذارید ۱۰ دقیقه بپزد و بطور مداوم هم بزنید. سپس آن را با شیر مادر و یا شیرخشک مخصوص به غلظت دلخواه در آورید. 👶🏻 https://eitaa.com/seidmansooremamzade
❤ خروس❤ من كه به اين قشنگي ام  با پر و بال رنگي ام يكه خروس جنگي ام قوقولي قو قو  ببين ببين تاج سرم ببين ببين بال و پرم اين قد و بالا را برم قوقولي قو قو منم خروس خوش صدا هميشه بانگ من به پا  ببين مرا ببين مرا قوقولي قو قو دهم هميشه آب و دان به مرغ و جوجه ها نشان منم خروس مهربان قوقولي قو قو 👶🏻 https://eitaa.com/seidmansooremamzade
لجبازی کودکان، غالبا ناشی از رفتار والدین هست. لذا: 🔸نظرات خودتون رو به فرزندتون تحمیل نکنین. 🔸ظرفیت و ویژگی‌های فرزندتون رو بشناسین و انتظارات‌تون در حد توان کودک باشه. 🔸به نظرات فرزندتون هم در حد نظرات سایرین، اهمیت بدین. 🔸به فرزندتون، قدرت انتخاب بدین. 🔸به فرزندتون متناسب با سن و توانش، مسئولیت‌ بدین. 🔸قوانین ساده و شفاف، وضع کنین و فرزندتون رو مشتاق به پیروی از اون قوانین کنین. 👈 فرزندتون باید از قبل بدونه که برنامه چیه و چه قواعد و مقرراتی وجود داره و چه مسئولیتی برعهده او هست. 🔸به فرزندتون فرصت بدین تا با کار انجام دادن و اشتباه کردن، یاد بگیره. 🔸هر جایی که امکانش هست، مستقیما مسئولیت تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی رو به فرزندتون، واگذار کنین. 👧🏻 https://eitaa.com/seidmansooremamzade