eitaa logo
سِلوا
100 دنبال‌کننده
139 عکس
18 ویدیو
0 فایل
س ل و ا یعنی مایه تسلی و آرامش: می نویسم به امید آنکه سلوایی باشد برایتان🌱🌻 من اینجا هستم در کوچه ادبیات: @Z_hassanlu
مشاهده در ایتا
دانلود
کودک که بودم دکوری مادربزرگ را از روی طاقچه بر می داشتم. محکم تکانش می دادم و دست زیر چانه می گذاشتم. ذوق زده خیره می شدم به اکلیل های طلایی که می ریزد روی مکعبی سیاه. فقط می دانستم به آن می گویند: مکه. می گویند: خانه خدا. اما همین نام سه حرفی و کوتاه، توی سه کنج مغزم، گنگ و نامبهم می چرخید. حباب ها درشت درشت باد می شد توی سرم: مکه کجاست؟ خونه خدا یعنی چی؟ چرا مادربزرگ دوست داره بره اونجا؟ چرا وقتی کسی از اونجا میاد براش گوسفند می کشن؟ اصلا چرا میرن اونجا؟ ‌‌.... بزرگتر که شدم توفیری نکرد، حتی بدتر. وقتی کمی از سیاست سر درآوردم گفتم چرا آدم باید پولش را بدهد به عربستان؟ من هنوز حج نرفته ام. اما در جوار حلقه کتاب مبنا و رفقایم، روحم را پرواز دادم تا مدینه و اشک ریختم در قبرستان بقیع. طی الارض کردم به مکه و مُحرم شدم با لباس های سفید. قاطی هندی ها، سودانی ها، پاکستانی ها و..‌ چرخیدم دور آن خال سیاه و قطره ای شدم در دریای جمعیت. چشم گرداندم در عرفات و فریاد زدم: آقای صاحب الزمان، مهمانِ روسیاه نمی خواهی؟ رفتم پاساژگردی و دست آخر یک بسته هِل عربی انداختم ته کیفم. منِ سیاست زده حالا دل بستم به دعای بی بی، مادربزرگ حاج حامد عسگری: "الهی به جَوونی قسمتت بشه"
__________ شخصیت اصلی پسر جوانی‌ست به نام پل. پل و دوستانش زمانی پا به جوانی می‌گذارند که جنگ جهانی اول شکل می‌گیرد. آنها به تشویق معلم‌ و جامعه راهی جبهه کشورشان آلمان می‌شوند. کتاب در فرم رمان، روایت این جنگ و ناکامی‌هایش از دریچه نگاه این پسرهاست. روند تعادل ثانویه در داستان، کاملا محسوس و تلخ است. نویسنده "اریش ماریا رمارک" تجربه زیسته خود را در این اثر به کار گرفته است. قلم نویسنده، تصویری و سینمایی‌ست. بیان جزئیات، حس ترس، غم، خشم، انزجار و... را منتقل می‌کند. گاهی حرف‌های شعاری، ریتم متن را می‌گیرد و نویسنده عقایدش را مستقیم بیان می‌کند. کتاب در دسته ادبیات ضدجنگ قرار دارد. ترجمه روانی دارد و تعداد صفحات نشر چشمه حدود ۲۰۰ صفحه است. @selvaaa