تلخ تر از #بی_اعتمادی مردم برای یک #حکومت چه چیزی متصور است؟
او می گوید: بر دشمن پیروز شدم.
مردمانش هر رطب و یابسی را به هم میبافند که احتمال #دروغ بودنش را کمی تقویت کنند.
بی چاره این حکومت ؛ بی چاره تر آن مردم! #ناو_آمریکایی
#سیانت
@mim_dal_shin
تقریبا روزی یک ساعت از وقتم به خواندن این مطالب می گذره...
#روز_ن_مرگی
@mim_dal_shin
🌺به نام خدایی که داده هایش سراسر لطف ونداده هایش همگی حکمت است.
❤️ قصد داریم به شکرانه ی #نعمت #سلامتی و تندرستی هم زمان باقرارگیری در آستانه روز جهانی #معلولين تعدادی از خانواده های نیازمند دارای معلول را که رنج نگه داری از این بندگان خدا را به دوش می کشند قدردانی کنیم و کمک هزینه ای برای ایشان ر نظر بگیریم.❤️
✅این کار هزینه ی زیادی نداره اما دل این افراد خیلی شاد میکنه.✅
👌خدا می دونه یه #لبخند از یه #معلول و شادی تو دل خانواده ی رنج دیده و. نیازمند یک معلول چه برکتی برامون خواه داشت.
برای مشارکت تو این امر خیر از امشب لغایت ساعت 12 شب سه شنبه 16 آذر مبالغ تون رو به کارت زیر واریز نمایید.
ان شالله مراسم روز پنج شنبه انجام میشه و با توجه به آسیب پذیر بودن این عزیزان مراسم در فضای کاملا باز و در یک پارک انجام میشه.
نیت کنید👇👇
شماره شبا
#IR550170000000308541900001
شماره کارت
#6037997496490724
یادمون نره توان مالی مهم نیس اصل نیت و مشارکت هست.
چند سال قبل
یکی از همدورهای های طلبگی را
دیدم.
گفتم : چه خبر؟
گفت: امام جماعت فلان محله هستم.
گفتم:آنسوی اتوبان؟
همان محلهای که پل هوایی ندارد و اهالی ناچارند از جاده پرخطر بگذرند!؟
گفت: بله ، دقیقا همانجا
گفتم: خطرناک نیست؟
تلفاتی نداشته است!؟
گفت:بله ، متاسفانه
خیلی کشته و معلول روی دست خانوادهها گذاشته و
خیلیها را هم
بی سرپرستکرده !!
گفتم:مگر شما ،
بزرگ و آقا و معتمد مردم و مسوولان نبودهای؟
به وظیفه امامت محل عمل کردی!؟
گفت: بله،
چند بار پیش فرماندار و استاندار رفتم ، یا وقت ندادند و یا قول دادند و عمل نکردند و اثری نداشته است.
گفتم: خوب ، بعد!؟
گفت : هیچی ، کار دیگری از دست من بر نمیآید.
گفتم: همین!؟
یعنی چه هیچی!؟
لباس پیامبر را پوشیده،
جای امام محل را اشغال کرده و
دست روی دست گذاشتهای!؟
این لباس و کسوت مقدس
به یُمن اقتدای عملی به سیره
محمد و علی«صلوات الله علیهما» همواره
در میان مردم و پشت و پناه و زبان گویای مطالبات به حق آنان
بوده،
اگر مدیر یا مسوولی به وظیفه انسانی،دینی،ملی و انقلابی خود عمل نکرد و درِ اتاق خود را
بر امناء و معتمدان مردم نگشود و پاسخگو نبود،
باید او را
تأدیب و تنبیه کرد تا
متنبه شده و رفتار خود را
اصلاح و جبران نماید و یا بگذارد و برود و جای خود را
به مدیر دیگری دهد.
گفت: پس بنظر شما چه باید انجام میدادم!؟
گفتم: جای شما بودم
بین دو نماز صحبت میکردم و اهالی محل اعم از زن و مرد را
به تجمع و تحصن آرام در جاده ترانزیتی شهر فرامیخواندم تا مسوولان مربوطه حساب کار دستشان بیاید.
این گفتگوی دوستانه گذشت تا یکسال و اندی بعد که در مراسمی،آن دوست قدیمی را دوباره دیدم.
پرسیدم چه خبر از محله!؟
گفت: مگر خبر نداری!؟
گفتم: نه ، از چه !؟
گفت: بحمدالله پل هوایی را زدند و خیال همه راحت شد.
گفتم: چطور!؟
گفت: اهالی محله اعم از زن و مرد و بچهها را برداشتم و
در یک حرکت همزمان و آرام
رفتیم و جاده ترانزیت را چند ساعت بستیم.خودم هم در جلوی مردم و سخنگوی آنها!!!
چند ساعتی نگذشت که مسوولان قضایی و انتظامی و سیاسی و امنیتی استانداری آمدند و با التماس و خواهش گفتند خبر بسته شدن جاده ترانزیتی از شهر تا پایتخت رفته ، مسوولان اینجا و پایتخت صدایتان را شنیدند، شما مردم را آرام کرده و جاده را باز کنید، ما هم قول میدهیم تا امشب همه مسوولان مربوطه را به مسجد بیاوریم و مسأله را حل کنیم.
آن شب مسوولان عالی استان آمدند و قول دادند و زمانی را تعیین کردند و مردانه به قولشان عمل کردند.
حالا دیگر
مسجد خیلی شلوغ شده ،
اهالی محل هم
هر وقت از پیگیری مسوولان
ناامید میشوند ،
پیش من میآیند و با یک تلفن من به استانداری یا فرمانداری و شهرداری ، همه بسیج میشوند تا اتفاق دیگری برایشان نیفتد!!
این داستان «واقعی» را گفتم تا
بگویم که
اگر در قائله زاینده رود ، آب خوزستان ، مسأله قیمت بنزین و یا دیگر موارد مشابه سالهای اخیر ،
ائمه جمعه و جماعات و
در «یک»کلام ، روحانیت
ملجأ و پناهگاه و حامی و سخنگوی مطالبات بحق مردم مستضعف و ولینعمتان انقلاب بود و در کنار مردم بموقع عمل کرده و جلوداری و راهبری میکرد ، «قطعاً»
«مردم»و«نظام» و«روحانیت»
همه
منتفع و بهرهمند و سربلند شده و مطالبات آرام عمومی
به سمت و سوی مدیران و کارگزاران ناکارآمد مربوطه نشانه میرفت و نه جاهای دیگر.
با استناد به
پشتوانه و پیشنینه پرافتخار و مردمی روحانیت شیعه
به ضرس قاطع میگویم
این نهاد مقدس
در مسیر بازخوانی و باز تعریف
نقشها و مسؤولیتهای دینی و انسانی و تاریخی خود
دوباره و همواره
در «کنار مردم»خواهد بود
با اشک و لبخند آنان
میخندد و میگرید و
با زبان گویا و آبرو و جان و
همه سرمایه و هستی خود
سپر بلای اسلام و ملت شریف و نجیب و وفادار ایران عزیز میشود.
همین
#عبدالرسول_هاجری
#مددکاری_اجتماعی
#امداد_در_پرتو_دین
#روحانی_واقعی
@mim_dal_shin
باید به این درک رسید که انجام #ظواهر_دین بدون اشراق درونی و نور باطنی، لحظه لحظه اش تمرین برای بندگی بهتر #شیطان است.
در #روایات اینچنین نقل شده است که اگر عبادتی با توجه به خدا انجام نشود نه تنها موجب تقرب، رشد و ثواب نمی شود بلکه موجبات دوری از خداوند است.
#الهیات
#بندگی
@mim_dal_shin
علی علیه السلام می گوید:
از سخن با کسی که حرف تو را نمی فهمد، بپرهیز چون موجب شکنجه تو می شود.
@mim_dal_shin
پیش شرط«جهاد تبیین»
گذر از «جهاد تخریب»است
در سال جاری
رهبری معظم انقلاب اسلامی
مکرراً بر «جهاد تبیین»
تاکید کردهاند.
نگارنده این سطور
در دو دهه اخیر ،
مکرراً و سوگمندانه گفت و نوشت که
سران کشور و
جناحها و جریانات سیاسی
در توافقنامهای نانوشته بر
«جهاد تخریب»
اتفاق کردهاند و
هر روز و بلکه هر لحظه
بویژه در ایام انتخابات
قصد «قربت» کرده و
همدیگر و دستاوردهای یکدیگر را
با راست و دروغ به لجن میکشند،
اسرار شخصی و خانوادگی یکدیگر را
فاش کرده و
بر بی آبرویی رقیب
جشن گرفته و پایکوبی میکنند.
دقیقا
همان حرفها و بلکه بدتر
که روزی منافقین و دیگر
دشمنان قسم خورده علیه انقلاب و انقلابیون و مسوولان
میپراکندند،مع الاسف
از زبان خودیها و رسانه ها و بلندگوهای رسمی و حتی دولتها علیه دولت قبل
ترویج و تبلیغ شده و میشود.
نتیجه این همه تخریب و
نفرت پراکنی،
نزد افکار عمومی بویژه
نسل جوان و آینده کشور و انقلاب،
ناآگاهی از دستاوردها و
جو وسیع بی اعتمادی و ناامیدی
علیه نظام و مسوولان بوده است
حالا
مانده ام «جهاد تبیین» را
چه کسی و کجا
باید انجام دهد!؟
انقلابیونی که
مخاطب رهبری بوده و باید
مبلغ و مروج تبیین باشند
در هر یک از جناحهای کشور
آنقدر تخریب و تقبیح شده و
علیهشان شبنامه و افشاگری
راست و دروغ منتشر شده که
دیگر آبرو و حیثیت و اعتباری
برایشان نمانده و
هر چه بگویند،
دقیقا بر عکس پاسخ میدهد.
آیا دولت و مسوولانی که
اعلام کرده و میکنند:
از قبلیها،
«خرابه» و «ویرانه»
تحویل گرفتهاند و
همه مدیرانی که
در دولت قبل
مسوول «وضع موجود» بودهاند، باید بروند، میتوانند
فرمایش رهبری را
جامه عمل بپوشانند و دستاوردها و موفقیتهای دولت قبل را
تبیین و تبلیغ کنند!!؟
از ماست که بر ماست
وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ ۖ وَ«اصْبِرُوا» ۚ إِنَّ اللَّهَ مَعَ«الصَّابِرِينَ»
به جای صبر و مدارا
و احترام و تکریم برادران دینی
فقط
به جرم اندکی اختلاف سلیقه یا
گرایش به چپ و راست
آنها را از خود تارانده و
تکفیر و تفسیق و رد صلاحیت کرده و حتی
کارهای خوبشان را هم
زیر سوال بردیم:
یَابَنىِ ءَادَمَ لَا یَفْتِنَنَّکُمُ «الشَّیْطَانُ» کَمَا أَخْرَجَ أَبَوَیْکُم مِّنَ الْجَنَّةِ یَنزِعُ عَنهْمَا «لِبَاسَهُمَا» لِیرُیَهُمَا «سَوْءَاتهِمَا».
دریغ و هزاران بار افسوس که
ما
ناخواسته شدیم
ابزار دست«شیطان» برای
آشکار کردن«زشتی»های یکدیگر و تخریب دستاوردها و دسترنجها
و ناگزیر طبق سنت الهی
از بهشت معنوی دوران پیروزی انقلاب و دفاع مقدس
رانده شدیم!!
« جهاد تبیین»
از مسیر«تکریم و مدارای رقیب»
و نکوداشت و پاسداشت حرمت او
و حریم دسترنج و دستاوردهایش میگذرد.
پیش شرط و لازمه گریزناپذیر
تحقق مطالبه رهبری برای
«جهاد تبیین»
قطعاً
تجلیل و تمجید از
خوبیها و امتیازات و نقاط قوت یکدیگر در کنار
نقد دلسوزانه و مسوولانه است:
محمد رسولالله و الذین معه
«اشداء» علی«الکفار»
«رحماء بینهم».
اگر روزی روزگاری
در این مرز و بوم،
تخریب رقیب و دستاوردهای او
«نشانه نفاق و نفوذ» محسوب شده و
«تحریم» و «تقبیح»گردد
و جای خود را
به نقد روشمند و مومنانه دهد،
شاید
« جهاد تبیین» محقق شده و
و امید و اعتماد عمومی
بازگردد.
چنین باد
همین
@mim_dal_shin
#امنیت چیست؟
🔸به تعریف ساده امنیت یعنی در معرض خطر نبودن به نحوی که نوعا در جوامع با هویت سالم منجر به #آرامش می شود.
♦️#امنیت به ترتیب دارای #مراتب مختلفی شامل جانی و نظامی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است.
🔻 شکل گیری تمام این مراتب برای هر حاکمیت و مردمان آن ، بسته به میزان #انسجام درونی و شدت #دشمن_خارجی آنها از ابتدای آغاز آن حاکمیت، حدود 50 تا 70 سال زمان احتیاج دارد.
🔷 #جمهوری_اسلامی از بدو تاسیس خود به مدت 40 سال توانسته است امنیت جانی/نظامی و سیاسی را محقق کرده و اکنون در گام های نخستین ایجاد امنیت اقتصادی است که پیش بینی ها از گذشت 15 سال برای تحقق کامل آن حکایت دارد. پایان آشوب های دهه 60 و اوایل دهه هفتاد، همچنین شورش های سیاسی دهه 70 و 80 و آغاز #اعتراضات_اقتصادی_مردمی در دهه 90 نشانه ی عبور از این دو مرحله ی نخست و ورود به مرحله ی سوم دارد.
▪️#نکته1 : پایه ای ترین مرتبه ی امنیت امنیت، امنیت جانی مردم و امنیت نظامی یک کشور و حاکمیت است که منجر به تحقق سایر مراتب امنیت می شود.
▪️ #نکته2 : توقف حاکمیت در تامین مراتب چهارگانه ی امنیت منجر به از بین رفتن مراتب قبلی می شود، یعنی چنانچه حاکمیت از تامین امنیت اقتصادی مردم عاجر باشد به مرور امنیت سیاسی و سپس امنیت نظام خود را نیز از دست می دهد.
#جهاد_تبیین
https://eitaa.com/joinchat/2391998595C70c8e449bc
#جهاد_تبیین
#گام_نخست_جهاد_تبیین
چند شب پیش به اتفاق چند تن از دوستان، فیلم #دینامیت را دیدم.
یکی از دیالوگ های جالبش این بود که #آقا_محمد_حسین_آقا میگفت: شما چرا فکر میکنید هرچه این ها می گوید اشتباه است؟ شما چرا فکر میکنید هرکاری این ها میگویند رو باید باهاش مخالفت کنید؟....
راست میگفت!
انگار پل های ارتباطی بین اقشار مختلف جامعه نگویم خراب شده، لااقل آسیب دیده است. صدای حاکمیت اصلا به بدنه ی جامعه نمی رسد!
گزاره هایی که حاکمیت میخواهد برای مردم تبیین کند:
اولا بگوش جامعه نمیرسد
دوما بگوش جامعه نمی رسد
سوما بگوش جامعه نمی رسد
چهارما اگر برسد، تقطیع شده لابلای طنزهای #سینا ولی الله یا خبرهای یکی به نعل ویکی به میخ بی بی سی می رسد.
پنجما اگر برسد، مردم با آن لج دارند، بگویی ماست سفید است میگویند سیاه است.
نمونه میخواهی؟ همین #طرح_صیانت.
در اولین گام باید پلی برای انتقال پیام بنا کرد.
و دیگر هیچ.
👇👇
🔸میم|دال|شین🔸
... آدم از اون روز که با توطئه شیطان به زمین آمد انسان شد والا آدم بود، تمام تلاش دین بر این است که به جایگاه نخست بازگردیم...
#رمضانیات
🔸میم|دال|شین🔸
هدایت شده از مرکز علمی فرهنگی و نیکوکاری بشری
... صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت...
🎊 پیشاپیش فرا رسیدن #عید_سعید_فطر، عید بندگی بر همه ی شما همراهان خوب مبارک باد 🎊
♦️به گزارش روابط عمومی #مرکز_علمی_فرهنگی_نیکوکاری_بشری، معاونت حمایت و معیشت این مرکز فطریه و کفاره های شما را جهت توزیع ما بین نیازمندان جمع آوری می کند.
🔷 جهت رعایت دقیق موازین #شرعی برای هریک از وجوهات شرعی، شماره کارت خاصی، اختصاص یافته است لذا جهت پرداخت:
🔸فطریه ( به نام مرکز)
6037997950045543
🔸کفاره افطار غیر عمد(به نام کفاره افطار روزه)
6037997950232232
🔸فطریه ویژه ی سادات ( به نام سهم مبارک سادات)
6037997950232224
🔸صدقه اول ماه شوال (به نام تکریم سالمندان)
6037997950232240
♦️درپایان یادآور می شود
جهت مشارکت در # قربانی ماه شوال، پرداخت #کفاره_افطار_عمدی ، محاسبه ی #وجوهات_شرعی (خمس و زکات) به ادمین کانال ایتا یا دایرکت اینستاگرام پیام دهید.
---------
#مرکز_علمی_فرهنگی_نیکوکاری_بشری
🌐 boshra.info
🆔 @boshra_info
جهنم چیست؟
جهنم آنجایی است که ظرفیت بالفعل نشده ات را در یک کفه ی ترازو و شده هایت را در کفه ی دیگری می گزارند.
لذا
موتوا قبل ان تموتوا
🔴🔹خاطره ای زیبا از دکتر زرین کوب :
🔹روز عاشورا بود و در مراسمی بهمین مناسبت به عنوان سخنران دعوت داشتم ، مراسمی خاص با حضور تعداد زیادی تحصیل کرده و به اصطلاح روشنفکر و البته تعدادی از مردم عادی، نگاهی به بنر تبلیغاتی که اسم و عکسم را روی آن زده بودن انداختم و وارد مسجد شده و در گوشه ای نشستم
🔹دنبال موضوعی برای شروع سخنرانی ام می گشتم .. موضوعی که بتواند مردم عزادار را در این روز خاص جذب کند ، برای همین نمی خواستم، فعلا کسی متوجه حضورم بشود، هرچه بیشتر فکر می کردم ، کمتر به نتیجه می رسیدم ، ذهنم واقعا مغشوش شده بود که پیرمردی که بغل دستم نشسته بود با پرسشی رشته افکارم را پاره کرد :
🔹ببخشید شما استاد زرین کوب هستید ؟
🔹گفتم : استاد که چه عرض کنم، ولی زرین کوب هستم
🔹خوشحال شد، شروع کرد به شرح این که چقدر دوست داشته، بنده را از نزدیک ببیند، همین طور که صحبت میکرد، دقیق نگاهش می کردم، این بنده خدا چرا باید آرزوی دیدن من را داشته باشد ؟ چه وجه اشتراکی بین من و او وجود دارد ؟
🔹پیرمردی روستایی با چهره ای چین خورده و آفتاب سوخته، متین و سنگین، اما باوقار
🔹می گفت مکتب رفته و عم جزء خوانده و در اوقات بیکاری یا قرآن میخواند یا غزل حافظ و شروع به خواندن چند بیت جسته و گریخته از غزلیات خواجه و چه زیبا غزل حافظ را میخواند
🔹پرسیدم : حالا چرا مشتاق دیدن بنده بودید ؟
🔹گفت : سؤالی داشتم و سپس پرسید : شما به فال حافظ اعتقاد دارید ؟
🔹گفتم : خب بله ، صددرصد ... گفت : ولی من اعتقاد ندارم !
🔹پرسیدم : من چه کاری میتونم انجام بدم ؟ از من چه خدمتی بر میاد ؟
💥( عاشق مرامش شده بودم و از گفتگو با او لذت می بردم )
🔹گفت : خیلی دوست دارم معتقد شوم، یک زحمتی برای من می کشید ؟
🔹گفتم : اگر از دستم بر بیاد، حتما ، چرا که نه
🔹گفت : یک فال برام بگیر
🔹گفتم ولی من دیوان حافظ پیشم نیست
🔹بلافاصله دیوانی کوچک از جیبش درآورد و به طرفم گرفت و گفت : بفرما
🔹مات و مبهوت نگاهش کردم و گفتم، نیت کنید
🔹فاتحه ای زیر لب خواند و گفت : برای خودم نمیخوام، میخوام ببینم حافظ در مورد امروز ( روز عاشورا ) چی می گه ؟؟
🔹برای لحظه ای کپ کردم و مردد در گرفتن فال
🔹حافظ ...عاشورا ، اگه جواب نداد چی ؟ عشق و علاقه این مرد به حافظ چی ؟
🔹با وجود اینکه بارها و بارها غزلیات خواجه را کلمه به کلمه خوانده و در معنا و مفهوم آنها اندیشیده بودم، غزلی به ذهنم نرسید که به طور ویژه به این موضوعات پرداخته باشد
🔹متوجه تردیدم شد، گفت : چی شد استاد ؟ گفتم : هیچی، الان
🔹چشمان را بستم و فاتحه ای قرائت و به شاخه نباتش قسمش دادم و صفحه ای را باز کردم :
💥زان یار دلنوازم شکریست با شکایت
💥گر نکته دان عشقی خوش بشنو این حکایت
💥بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم
💥یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت
💥رندان تشنه لب را آبی نمیدهد کس
💥گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت
💥در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا
💥سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت
💥چشمت به غمزه ما را خون خورد و میپسندی
💥جانا روا نباشد خونریز را حمایت
💥در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود
💥از گوشهای برون آی ای کوکب هدایت
💥از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود
💥زنهار از این بیابان وین راه بینهایت
💥ای آفتاب خوبان میجوشد اندرونم
💥یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت
💥این راه را نهایت صورت کجا توان بست
💥کش صد هزار منزل بیش است در بدایت
💥هر چند بردی آبم روی از درت نتابم
💥جور از حبیب خوشتر کز مدعی رعایت
💥عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ
💥قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت
🔹خدای من این غزل موضوعش امام حسین و وقایع روز و شب یازدهم نیست، پس چیست ؟ سالها خود را حافظ پژوه می دانستم و هیچ وقت حتی یک بار هم به این غزل، از این زاویه نگاه نکرده بودم، این غزل ویژه برا همین مناسبت سروده شده !
🔹بیت اولش را خواندم از بیت دوم این مرد شروع به زمزمه کردن با من کرد و از حفظ با من همخوانی و گریه میکرد، طوری که تمام بدنش میلرزید انگار روضه می خواندم و او هم پای روضه ی من بود .
🔹متوجه شدم عده ای دارند مارا تماشا میکنند که مجری برنامه به عنوان سخنران من را فرا خواند و عذرخواه که متوجه حضورم نشده ، حالا دیگر میدانستم سخنان خود را چگونه آغاز کنم .
🔹بلند شدم، دستم را گرفت و می خواست ببوسد که مانع شدم، خم شدم، دستش را به نشانه ادب بوسیدم .
🔹گفت معتقد شدم، معتقد بووودم، ایمان پیدا کردم استاد، گریه امانش نمی داد !
🔹آن روز من روضه خوان امام شهید شدم و کسانی پای روضه من گریه کردند که پای هیچ روضه ای به قول خودشان گریه نکرده بودند .
🔹پیشنهاد میکنم هر وقت حال خوشی داشتید، این غزل را بخوانید
@mim_dal_shin