☁️⃟🪴
🌿⃟🌻⇢.• #سلامآقاجانم
امام رضای دلم...
ـــــــــــــــــــــــــــــــ ـ ـ ـ ـ ـ ــ
اَلْسَـّـلاٰمُعَلـَيْكَياموْلاٰناالرَّئوفیاالرِّضا
🌿
ꞌꞋ ـبِسْمِـالْلّٰھِالْرَحْمٰنِـالْرَحْیْمِـ
ꞌꞋ #منــاظـــره
╭─────────┈┈┈┈
ꞌꞋ❅دکتروحیدباقرپورکاشانی
ꞌꞋ❅استادمحمـدحسـنوکیـلی
ꞌꞋ❅جلسـ سوم ــه ٫ پائیز۱۳۹۷
┈┈┈┈──────────╯
تتمهٔاصالتوجودووحدتشخصیهٔوجود
- دکتر باقرپور کاشانی:
ببینید این معانی وجود هم بستگی دارد که بالاخره ما چگونه استفاده کنیم. عرف، همین وجود را استعمال میکند به معانی مختلف. عرف همین واقعیت را استعمال میکند به معانی متعدد.
بنده عرض کردم که عالم و واقعیت را بنده عین هم میدانم و این عالم و واقعیت، جدای از وجود و ماهیت نیست. یعنی واقعیت و عالم، هم دارای وجود است و این واقعیت و عالم هم دارای ماهیت است. عالم و واقعیت هم که به یک معنا است. وجود و ماهیت، دو مفهومی است که منتزع از این عالم یا این واقع میشود. اما هیچکدام از این دو مفهوم، ما به ازا ندارند. وجود و ماهیت بر واقع و عالم خارج، به حمل حقیقی حمل میشود، اما مصداق ما به ازای بالذات ندارند.
عالم، مجموعهای از واقعیتهاست که ذهن و دستگاه ادراکی ما با در نظر گرفتن اشتراکات و تمایزات، دو مفهوم وجود و ماهیت را از عالم خارج انتزاع میکند. وجود و ماهیت از نگاه هستیشناسی، دو معقول ثانی فلسفی هستند؛ یعنی مصداق بالذاتی ندارند، حمل ولی حمل حقیقی هست. در نگاه معرفتشناسی، ماهیت به شرط شیء، معقول اولیٰ است. ماهیت لا بشرط، آن هم معقول ثانی فلسفی است.
لذا جناب استاد در ویسهای آخر که گفتند که در ارتباط با معرفتشناسی شما گفتی که ماهیت، معقول ثانی هست، نه آن معقول اولیٰ است. اگر دوباره ویس بنده را گوش بدهند، بنده گفتم مطلق ماهیت؛ یعنی مراد ماهیت لا بشرط بود، اگر نه ماهیت مخلوطه یا ماهیت به شرطی شیء که مشخص است که معقول اولیٰ هست.
ببینید میان اصالت وجود و فروعاتش، مشروط به اینکه تکلیف اعتباریت ماهیت اینجا روشن بشود، ملازمت وجود دارد. یعنی بین اصالت وجود، صرافت وجود، اطلاق وجود، وساطت وجود، مساوقت وجود و حتی وحدت وجود، مساوقت وجود دارد. اگر تکلیف اصالت وجود روشن شود، اثبات ضرورت ازلی برای وجود میشود؛ وجوبِ وجود ازلی.
تکلیف مواد ثلاث روشن میشود، فقط یک شق معنا میدهد؛ تکلیف جعل معنا میشود، جعل کنار میرود؛ تکلیف تشکیک در وجود روشن میشود، کلاً باطل میشود؛ تشکیک در وجود میرود تشکیک در ظهور. اما اینها مشروط به اینکه ابتدا ما مبحث اصالت وجود و بحث اعتباریت ماهیت روشن شود. حالا استفاده میکنم از جناب استاد. عذرخواهم که عرایض ابتدایی بنده مقداری طولانی شد.
❏ادامه دارد....
╭──────┈┈┈┈
ꞌꞋ❅پارت چهارم
ꞌꞋ❅پارت قبل
ꞌꞋ❅@serat12k
┈┈┈┈───────╯
🌿 ꞌꞋ #منــاظـــره
تتمهٔاصالتوجودووحدتشخصیهٔوجود
- استاد محمدحسن وکیلی:
﷽. و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.
عرض سلام و احترام دارم خدمت سرور مکرم جناب آقای کاشانی، مدیران محترم گروه و اعضای محترم.
بنده چند تا نکته را خیلی کوتاه عرض میکنم. نکته اول یک گلایه است که توقع بود وقتی موضوع خاصی برای یک بحث تعیین میشود و طبیعتاً افراد قرار میگذارند، شاید افرادی هم به گروه دعوت میشوند، حول همان موضوع بحث شکل بگیرد و از آن موضوع محوری، حقیر و شما خارج نشویم. باز هم عذرخواه هستم از اینکه این تذکر را با صراحت خدمتتان عرض میکنم.
مطلب دوم این هست که رسالهای که سروران پیشنهاد دادند که مورد نقد قرار بگیرد، در اثبات وحدت شخصی وجود نیست، بلکه صرفاً در تبیین و توضیح وحدت شخصی وجود است. معمولاً انتقادات منتقدان بر بحث شخصی وجود، منبعش این است که اصلاً وحدت شخصی درست تصور نمیشود. در این رساله، بحثی از استدلالهای وحدت شخصی نشده، استدلالهای وحدت شخصی در دستگاه حکمت صدرائی و چه در مباحث عرفان نظری، مبتنی بر یک مقدمات پیچیدای است که باید در جاهای دیگر بحث بشود. وقتی این رساله قرار است مورد نقد قرار بگیرد، باید درواقع به این نحوه مناظره ادامه پیدا بکند که آیا تقریری که این حقیر از وحدت شخصی وجود ارائه کردم، این تقریر یک تقریر صحیحی است یا ناصحیح؟ و آیا ایرادهایی که معمولاً گرفته میشود، به این تقریر وارد است یا ایرادها منشأش سوءتفاهمی است که در تقریر مسئله وجود دارد؟
طبیعتاً اگر روشن بشود موضوع رساله، اثبات وحدت شخصی نیست، این مناظره به هیچ وجه مبتنی بر بحث اصالت وجود نخواهد بود. چون اثبات وحدت شخصی شاید مبتنی شود بر اصالت وجود و اعتباریت ماهیت. اما تصور صحیح آن، هیچ ملازمهای با اتخاذ مبنا و تعیین یک نظر پایه در باب اعتباریت ماهیت ندارد.
نکته سوم اینکه آن چیزی که برای اثبات وحدت شخصی وجود لازم هست، اثبات اصالت وجود است، نه توضیح کیفیت اعتباریت ماهیت. خیلی سربسته و کوتاه، چون بنا نیست وارد این بحث شویم، در باب اعتباریت ماهیت، لااقل چهار دیدگاه وجود دارد: بعضی ماهیت را به تبع وجود به معنای خاصش در خارج موجود میدانند؛ بعضی ماهیت را انعکاس وجود در عالم ذهن میدانند؛ بعضی ماهیت را حد وجود در عالم خارج میدانند؛ و بعضی ماهیت را انعکاس و حدودات الوجودات در اذهان میدانند؛ و البته دیدگاههای دیگری هم در حاشیه اینها وجود دارد.
تعیین قول صحیح در باب اعتباریت ماهیت، اولاً مبتنی بر این هست که انسان در دستگاه صدرائی، تکلیف مسئله اتحاد حاس و احساس و محسوس را مشخص بکند و نشان بدهد که آنچه که با حواس ادراک میکنیم، آیا بیرون از ماست؟ یا درون ماست مرتبه ادراک حسی؟ و دوم، تکلیف مسئله وحدت شخصی وجود را مشخص بکند. تا تکلیف وحدت وجود مشخص نشود، قول به اینکه ماهیت، حدالوجود است، تفسیر صحیح و کاملی پیدا نمیکند، و قول به اینکه ماهیت، انعکاس حدودات الوجودات هست نیز، به همین منوال.
میشود از اعتباریت ماهیت اجمالاً بحث کرد، اما تعیین دقیق معنای اعتباریت ماهیت، مبتنی بر بعد از بحثهای فلسفی دیگر است که آنها مباحث ابتدایی و پیشینی فلسفه صدرائی نیست، و لذا تقاضا میکنم به این کیفیت اصلا وارد بحث نشویم. این بحث را هم ساده و دست پایین هم تلقی نکنید.
❏ادامه دارد....
╭──────┈┈┈┈
ꞌꞋ❅پارت پنجم
ꞌꞋ❅پارت قبل
ꞌꞋ❅@serat12k
┈┈┈┈───────╯
•.•.•.•.•.
˘🌿⤸.
📔⃟🌿⇢#رجعت
ـــــــــــــــــ ـ ــ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ
✧کـتـاببیـانالفـرقـان-رجـعــت
✧مؤلف:علامـهمجتبـیقزوینـی
✧مـدرس:دکتـرباقرپـورکاشـانی
✧کلیک: صوت جلسه
ــــــــــــــــــــ ـ ــ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ
✧عناوینفرعیجلسهاول:
۱. تدریس از صفحه ۹۵۱ تا۹۵۳.
۲. معرفی اجمالی از کتاب بیانالفرقان و نویسنده آن.
۳. تألیف بخش رجعت در مقابله با شبهات جمعی از فلاسفه در رجعت.
۴. حفظ حرمت علماء، ولو علمایی که اشتباهاتی داشتهاند.
۵. معتقد شیعه در رجعت.
۶. رجعت از اجماعیات و ضروریات شیعه.
۷. رجعت برای ماحض ایمان و کفر.
۸. هدف از رجعت برای ماحضین ایمان و کفر.
۹. منکرین رجعت از ما اهل البیت علیهمالسلام نیستند.
۱۰. آیا رجعت از محالات عقلیّه است؟!
۱۱. اگر رجعت از محالات عقلیّه باشد دلایل نقلی به تأویل میرود.
۱۲. بر فرض ثبوت امکان رجعت، برای اثبات آن به برهان عقلی منطقی نیاز است یا دلیل نقلی معتبر کافی است؟
۱۳. تفاوت امتناع ذاتی و امتناع بالغیر.
ــــــــــــــــــــ ـ ــ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ
@serat12k
﹝ ᤩﺻِــﺭاﻃِﺣَــﻗ﹞
کتاببیانالفرقان-رجعت۱٫.ogg
18.51M
╔───── 。:•
Ꞌپناهگاهمسلمانوغیرمسلمان
╚──────────.•:。
🖊 دلش مثل سیر و سرکه میجوشید. خلیفه احضارش کرده بود.
صد درهم نذر امام شیعیان کرد. خانه امام را ولی بلد نبود.
نمیخواست از کسی نشانی بپرسد. میترسید خبرش به خلیفه برسد و اوضاع بدتر شود.
بیهدف، در کوچههای شهر با اسبش پرسه میزد. ناگهان اسبش کنار یک خانه ایستاد.
هر کاری کرد جلوتر نرفت.
پرسید: اینجا خانه کیست؟
گفتند: خانه امام هادی علیهالسلام.
در دلش گفت: عجب معجزهای!
خادمی از خانه بیرون آمد. به اسم صدایش کرد.
به خودش گفت: این معجزه دوم!
خادم گفت: آن صد درهمی که در آستینت پنهان کردهای بده.
معجزه سوم را که دید، رفت داخل.
🩵امام هادی علیهالسلام به او فرمودند:
«بعضیها خیال میکنند دوست داشتنِ من، به درد امثال تو که مسیحی هستی نمیخورد. به خدا که دروغ میگویند!
با خیال راحت پیش خلیفه برو. همانی میشود که میخواهی».
رفت. همانی شد که امام فرموده بود...
📝اقتباسی از الخرائج، ج۱، ص۳۹۶.
السلامعليكیااَبَاالْحَسَنِ یاعَلِىَّبْنَمُحَمَّدٍاَیُّهَاالْهادِىالنَّقِىُّ@serat12k ╚──────────.•:。
5.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا