ڂـدادرڂـطابهغـدیـر-۱۰.ogg
2.37M
.
───• · · · ⌞🎙⌝ · · · •───
❏.خداشناسی در خطابه غدیر.
❏.دکتر باقرپور کاشانی.
❏. قسمت دهم.
· ───
@serat12k
┗━᭄✿
خداشناسیدرخطابهغدیر-۱۰.pdf
1.77M
.
───• · · · ⌞📚⌝ · · · •───
❏.تدریس خداشناسی در خطابه غدیر.
❏.دکتر باقرپور کاشانی.
❏. قسمت دهم.
· ───
@serat12k
┗━᭄✿
➖﷽➖
به بهانه سالگرد رحلت استاد عزیزم
«مرحوم آیتالله سیدمحمد موسوینژاد»
در سحرگاه پنجم ماه رجب
- پیامبر صلیاللهعلیهوآله: «أجوَدُکُممِنبَعدِیرَجُلٌعَلِمَعِلمافنَشَرَعِلمَه» بخشندهترین شمـا پس از من، کسی است کـه دانشی بیامـوزد، آنگـاه دانـش خود را بپـراکنــد. - میزانالحکمه، ح ۱۳۸۲۵.••••• بر خود وظیفـه میدانم به رسـم ادب در سالگرد گرامیداشت این استاد گرامی که روزگاری در کسـوت شـاگـردی نزد ایشان تعلـم دیـدم، یادی کرده باشـم که هرآنچه از علـم صـرف و اخلاق میدانم، در ابتدا مـرهــون تعـالیــم ایشــان هستـــم. یادشان بهخیر و گرامی. وحید باقرپـور کاشـانی. 🍀 @serat12k ➖➖➖➖
ᘜ⋆⃟݊•🏴🕊❅⊰━━━•─
❅به بهانه ۵ رجب
❅سالروز شهادت جناب ابنسکّیت
سؤالات ابنسکیت از امام هادی علیهالسلام و پاسخهای آن حضرت
جناب ابن سکیت، ادیب شهیر و از بزرگان علم لغت قرن سوم هجری، معلم فرزنـدان متوکل که بهخاطر تشیع به شهادت رسید.- ابوعبداللَّه زیادی میگوید: ...روزی متوکل به ابن سکیت گفت: در جلوی من سؤالهای مشکلی از حضرت هادی - عليهالسلام - بکن. - ابن سکیت پرسید: چرا خداوند موسی - عليهالسلام - را با عصا و عیسی - عليهالسلام - را با شفا دادن کر و پیس و زنده کردن مرده و حضرت محمد - صلىاللهعلیهوآلهوسلم - را با قرآن و شمشیر فرستاد؟ - حضرت فرمودند: خداوند موسی عليهالسلام را با عصا و ید بیضا مدد کرد، در زمانی که علم رایج آن زمان سحر بود، پس به او قدرتی داد که سحر ایشان را مغلوب نماید و حجت بر آنها تمام شود. عیسی عليهالسلام را با شفای کور و پیس و زنده کردن مرده تأیید کرد، در زمانی که علم پزشکی و طب در آن زمان رونق داشت، پس با شفای کران و کسانی که پیس بودند و زنده کردن مرده ها به اجازه خدا، آنها را مغلوب کرد. پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآلهوسلم را نیز با قرآن و شمشیر فرستاد، چون در زمان آن جناب شعر و شمشیر رونق داشت، پس حضرت به وسیله قرآن نوربخش و شمشیر بُران، ایشان را مغلوب نمود و بر شعر و شمشیر آنها پیروز گردید و حجت بر آنها تمام شد. - ابن سکّیت گفت: اکنون چه چیزی حجت بر مردم است؟ - فرمودند: عقل که به وسیله آن دروغگو بر خدا را میتوان تشخیص داد و تکذیب کرد... 📝المناقب ابن شهرآشوب، ج۴، صص۴۰۶-۴۰۲. 『•𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•』 『@serat12k』
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿
#سلام_امام_زمانم
تویی بهانهٔ خورشیــد برای تابیدن
تویی بهانهٔ بــاران برای باریدن...
بیا که عدالت مطلق مسیر میخواهد
سپاه منتظرانت امیــر میخواهد...
به سرم رحمت بی واسعه یعنی مهدی
بهترین حادثه و واقعه یعنی مهدی
اخم چشمش علی و خنده زهرا به لبش
جمع این جاذبه و دافعه یعنی مهدی
السلامعلیکیااباصالحالمهدی ≽
✦السّلامُ عَلَیْڪَ یا صاحِبَ الزَّمانِ
✦اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ ،
✦اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا شَریڪَ الْقُرْآنِ ،
✦اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ
#العجلمولایغریبم
𖧌🔖"𝐉𝐎𝐈𝐍↴
➤@serat12k ↵
🌿
ꞌꞋ ـبِسْمِـالْلّٰھِالْرَحْمٰنِـالْرَحْیْمِـ
ꞌꞋ #منــاظـــره
╭─────────┈┈┈┈
ꞌꞋ❅دکتروحیدباقرپورکاشانی
ꞌꞋ❅استادمحمـدحسـنوکیـلی
ꞌꞋ❅جلسـ سوم ــه ٫ پائیز۱۳۹۷
┈┈┈┈──────────╯
تتمهٔاصالتوجودووحدتشخصیهٔوجود
- دکتر باقرپور کاشانی:
نکته دیگر که من خدمت جناب استاد وکیلی میخواهم عرض بکنم، در مباحث فلسفی، ما باید مراد خودمان را از واژههایی که به کار میبریم روشن کنیم. یعنی این را بخواهیم حواله به عرف بدهیم و بازیهای زبانی را وارد مباحث فلسفی کنیم، به مشکل میخوریم. ما میبینیم که هر علمی برای خودش یک اصطلاحات تخصصی دارد که برای مفاهمهٔ بهتر، کسانی که آن علم را میخواهند یاد بگیرند و انتقال مطالب جدیدتر، میتواند کمک کند که وقتی به عرف رجوع میکنیم، میبینیم که فهم دیگری نسبت به این اصطلاحات دارد.
مثل این میماند که من زبان انگلیسی بخواهم یاد بگیرم، آیا بنده زبان انگلیسی یاد گرفتم، مستغنی از این هستم که زبان تخصصی را نخوانم؟ خیر! اگر چنانچه زبان تخصصی خوانده نشود، فلسفهای که به زبان انگلیسی نوشته بشود تبیین بشود، مشخص نمیشود.
جناب استاد اصرار داشتند که عرف میگوید وجود، واقعیت، هویت، اینها همه به یک معنا است. من رجوعی داشتم به کتب لغت در ارتباط با فهم مطالب فلسفی که حالا استاد هم نگاهی داشته باشند. به دو کتاب؛ یکی کتاب کشّاف اصطلاحاتِ الفنونِ تهانوی، در جلد دوم صفحه ۱۷۴۵ و ۱۷۴۶، در تعریفی که از هویت و واقعیت میخواهد بکند، میگوید:
«مشهور بین فلاسفه و متکلمین، این تشخص است. منتها گاهی این واژه در ارتباط با وجود خارجی هم به کار رفته».
یا وقتی به کتاب تعلیقات جناب آیتالله مصباح یزدی بر نهایه را که نگاه میکنیم، معانی وجودی که مطرح میکنند، میبینیم معانی تا چه اندازه با هم متفاوت هست و صرفاً اصطلاحاتی که در عرف مطرح هست را اگر ما به یک معنا بگیریم، یعنی یک فهمی که عرف دارد را ورود به مسائل فلسفی بکنیم، دچار چه اشتباهاتی میتوانیم بشویم!
ایشان مطرح کردند میگویند: «گاهی مقصود از وجود، معنای حرفی رابط بین قضایاست؛ اینجا میشود مترادف با اصل در فارسی. گاهی معنای وجود را معنای مصدری گرفتند که متضمن نسبت وجود با فاعل است، اینجا فرمودند که مترادف میشود در فارسی با واژه بودن. گاهی معنای اسم مصدری که فاقد نسبت وجود با فاعل است، اینجا مترادف میشود با هست».
معانی مختلفی میآورند، میگویند گاهی خود حقیقت عینی است. یعنی آنچه که در ارتباط با حقیقت عینی هست، ما وجود اطلاق میکنیم.
❏ادامه دارد....
╭──────┈┈┈┈
ꞌꞋ❅پارت سوم
ꞌꞋ❅پارت قبل
ꞌꞋ❅@serat12k
┈┈┈┈───────╯
┄┄✧❁✉️❁✧┄┄
❔صـــوفیــــه از دیدگاه ائمه اطهار
علیهـمالســلام چـگــونــهانـد؟
❔چرا امام هادی علیهالسلام، صوفیه را برابر با بنیامیه دانستهاند!؟
❔چـرا امام هـادی علیهالسلام نفوذ صوفیه در جامعه را، نفوذِ مسیحیت و زرتشتیگری دانستند؟
علامـه شیـخ حر عـاملی، از محـدثـان و
فقیهـان شهیر شیعـه در قـرن دوازدهـم،
کتابی با عنـوان «اثنا عشریه» در ابطـال
فرقـه ضـالـه صوفیـه تألیف نموده، و در
آن، روایــت امـــام هـــادی علیـهالســلام
دربـاره صوفیـه را اینگونه نقـل میکنـد:
«...هـركس بـه زيـارت زنـده و يـا مــرده
صــوفی بــرود، مـاننـد کسی است كه به
زيارت شيـطان و بتپرستان رفته باشد؛
و هركس ياری صوفیـه كند، گويا يزيد و
معاويه و ابوسفيان را ياری كرده است».
يكی از اصحـاب آن حضـرت سؤال كـرد:
اگر آن صوفی به حقانیـت شما اهل بیت
باور داشتــه باشـد هم اینـگونـه اسـت؟!
- امـام هــادی علیهالسلام فـرمـودنـد:
«هركس حق ما را بشناسد، مخالفت امر
ما نمیكند... صوفیه، نصاری و مجـوس،
ايـن امـت هستنـد و سعـی در خـامـوش
كردن نور خدا - محو اسلام - دارند، امـا
خداوند، نور خود را تمام میكند، اگرچه
كــافــران خــوش نـدارنـد.
📝الإثناعشریه، ص۴۳.
ᓚ₇ @serat12k
┈┉┈┉•▴••▴•┉┈┉┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☁️⃟🪴
🌿⃟🌻⇢.• #سلامآقاجانم
امام رضای دلم...
ـــــــــــــــــــــــــــــــ ـ ـ ـ ـ ـ ــ
اَلْسَـّـلاٰمُعَلـَيْكَياموْلاٰناالرَّئوفیاالرِّضا
🌿
ꞌꞋ ـبِسْمِـالْلّٰھِالْرَحْمٰنِـالْرَحْیْمِـ
ꞌꞋ #منــاظـــره
╭─────────┈┈┈┈
ꞌꞋ❅دکتروحیدباقرپورکاشانی
ꞌꞋ❅استادمحمـدحسـنوکیـلی
ꞌꞋ❅جلسـ سوم ــه ٫ پائیز۱۳۹۷
┈┈┈┈──────────╯
تتمهٔاصالتوجودووحدتشخصیهٔوجود
- دکتر باقرپور کاشانی:
ببینید این معانی وجود هم بستگی دارد که بالاخره ما چگونه استفاده کنیم. عرف، همین وجود را استعمال میکند به معانی مختلف. عرف همین واقعیت را استعمال میکند به معانی متعدد.
بنده عرض کردم که عالم و واقعیت را بنده عین هم میدانم و این عالم و واقعیت، جدای از وجود و ماهیت نیست. یعنی واقعیت و عالم، هم دارای وجود است و این واقعیت و عالم هم دارای ماهیت است. عالم و واقعیت هم که به یک معنا است. وجود و ماهیت، دو مفهومی است که منتزع از این عالم یا این واقع میشود. اما هیچکدام از این دو مفهوم، ما به ازا ندارند. وجود و ماهیت بر واقع و عالم خارج، به حمل حقیقی حمل میشود، اما مصداق ما به ازای بالذات ندارند.
عالم، مجموعهای از واقعیتهاست که ذهن و دستگاه ادراکی ما با در نظر گرفتن اشتراکات و تمایزات، دو مفهوم وجود و ماهیت را از عالم خارج انتزاع میکند. وجود و ماهیت از نگاه هستیشناسی، دو معقول ثانی فلسفی هستند؛ یعنی مصداق بالذاتی ندارند، حمل ولی حمل حقیقی هست. در نگاه معرفتشناسی، ماهیت به شرط شیء، معقول اولیٰ است. ماهیت لا بشرط، آن هم معقول ثانی فلسفی است.
لذا جناب استاد در ویسهای آخر که گفتند که در ارتباط با معرفتشناسی شما گفتی که ماهیت، معقول ثانی هست، نه آن معقول اولیٰ است. اگر دوباره ویس بنده را گوش بدهند، بنده گفتم مطلق ماهیت؛ یعنی مراد ماهیت لا بشرط بود، اگر نه ماهیت مخلوطه یا ماهیت به شرطی شیء که مشخص است که معقول اولیٰ هست.
ببینید میان اصالت وجود و فروعاتش، مشروط به اینکه تکلیف اعتباریت ماهیت اینجا روشن بشود، ملازمت وجود دارد. یعنی بین اصالت وجود، صرافت وجود، اطلاق وجود، وساطت وجود، مسابقت وجود و حتی وحدت وجود، مسابقت وجود دارد. اگر تکلیف اصالت وجود روشن شود، اثبات ضرورت ازلی برای وجود میشود؛ وجوبِ وجود ازلی.
تکلیف مواد ثلاث روشن میشود، فقط یک شق معنا میدهد؛ تکلیف جعل معنا میشود، جعل کنار میرود؛ تکلیف تشکیک در وجود روشن میشود، کلاً باطل میشود؛ تشکیک در وجود میرود تشکیک در ظهور. اما اینها مشروط به اینکه ابتدا ما مبحث اصالت وجود و بحث اعتباریت ماهیت روشن شود. حالا استفاده میکنم از جناب استاد. عذرخواهم که عرایض ابتدایی بنده مقداری طولانی شد.
❏ادامه دارد....
╭──────┈┈┈┈
ꞌꞋ❅پارت چهارم
ꞌꞋ❅پارت قبل
ꞌꞋ❅@serat12k
┈┈┈┈───────╯
🌿 ꞌꞋ #منــاظـــره
تتمهٔاصالتوجودووحدتشخصیهٔوجود
- استاد محمدحسن وکیلی:
﷽. و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.
عرض سلام و احترام دارم خدمت سرور مکرم جناب آقای کاشانی، مدیران محترم گروه و اعضای محترم.
بنده چند تا نکته را خیلی کوتاه عرض میکنم. نکته اول یک گلایه است که توقع بود وقتی موضوع خاصی برای یک بحث تعیین میشود و طبیعتاً افراد قرار میگذارند، شاید افرادی هم به گروه دعوت میشوند، حول همان موضوع بحث شکل بگیرد و از آن موضوع محوری، حقیر و شما خارج نشویم. باز هم عذرخواه هستم از اینکه این تذکر را با صراحت خدمتتان عرض میکنم.
مطلب دوم این هست که رسالهای که سروران پیشنهاد دادند که مورد نقد قرار بگیرد، در اثبات وحدت شخصی وجود نیست، بلکه صرفاً در تبیین و توضیح وحدت شخصی وجود است. معمولاً انتقادات منتقدان بر بحث شخصی وجود، منبعش این است که اصلاً وحدت شخصی درست تصور نمیشود. در این رساله، بحثی از استدلالهای وحدت شخصی نشده، استدلالهای وحدت شخصی در دستگاه حکمت صدرائی و چه در مباحث عرفان نظری، مبتنی بر یک مقدمات پیچیدای است که باید در جاهای دیگر بحث بشود. وقتی این رساله قرار است مورد نقد قرار بگیرد، باید درواقع به این نحوه مناظره ادامه پیدا بکند که آیا تقریری که این حقیر از وحدت شخصی وجود ارائه کردم، این تقریر یک تقریر صحیحی است یا ناصحیح؟ و آیا ایرادهایی که معمولاً گرفته میشود، به این تقریر وارد است یا ایرادها منشأش سوءتفاهمی است که در تقریر مسئله وجود دارد؟
طبیعتاً اگر روشن بشود موضوع رساله، اثبات وحدت شخصی نیست، این مناظره به هیچ وجه مبتنی بر بحث اصالت وجود نخواهد بود. چون اثبات وحدت شخصی شاید مبتنی شود بر اصالت وجود و اعتباریت ماهیت. اما تصور صحیح آن، هیچ ملازمهای با اتخاذ مبنا و تعیین یک نظر پایه در باب اعتباریت ماهیت ندارد.
نکته سوم اینکه آن چیزی که برای اثبات وحدت شخصی وجود لازم هست، اثبات اصالت وجود است، نه توضیح کیفیت اعتباریت ماهیت. خیلی سربسته و کوتاه، چون بنا نیست وارد این بحث شویم، در باب اعتباریت ماهیت، لااقل چهار دیدگاه وجود دارد: بعضی ماهیت را به تبع وجود به معنای خاصش در خارج موجود میدانند؛ بعضی ماهیت را انعکاس وجود در عالم ذهن میدانند؛ بعضی ماهیت را حد وجود در عالم خارج میدانند؛ و بعضی ماهیت را انعکاس و حدودات الوجودات در اذهان میدانند؛ و البته دیدگاههای دیگری هم در حاشیه اینها وجود دارد.
تعیین قول صحیح در باب اعتباریت ماهیت، اولاً مبتنی بر این هست که انسان در دستگاه صدرائی، تکلیف مسئله اتحاد حاس و احساس و محسوس را مشخص بکند و نشان بدهد که آنچه که با حواس ادراک میکنیم، آیا بیرون از ماست؟ یا درون ماست مرتبه ادراک حسی؟ و دوم، تکلیف مسئله وحدت شخصی وجود را مشخص بکند. تا تکلیف وحدت وجود مشخص نشود، قول به اینکه ماهیت، حدالوجود است، تفسیر صحیح و کاملی پیدا نمیکند، و قول به اینکه ماهیت، انعکاس حدودات الوجودات هست نیز، به همین منوال.
میشود از اعتباریت ماهیت اجمالاً بحث کرد، اما تعیین دقیق معنای اعتباریت ماهیت، مبتنی بر بعد از بحثهای فلسفی دیگر است که آنها مباحث ابتدایی و پیشینی فلسفه صدرائی نیست، و لذا تقاضا میکنم به این کیفیت اصلا وارد بحث نشویم. این بحث را هم ساده و دست پایین هم تلقی نکنید.
❏ادامه دارد....
╭──────┈┈┈┈
ꞌꞋ❅پارت پنجم
ꞌꞋ❅پارت قبل
ꞌꞋ❅@serat12k
┈┈┈┈───────╯
•.•.•.•.•.
˘🌿⤸.
📔⃟🌿⇢#رجعت
ـــــــــــــــــ ـ ــ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ
✧کـتـاببیـانالفـرقـان-رجـعــت
✧مؤلف:علامـهمجتبـیقزوینـی
✧مـدرس:دکتـرباقرپـورکاشـانی
✧کلیک: صوت جلسه
ــــــــــــــــــــ ـ ــ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ
✧عناوینفرعیجلسهاول:
۱. تدریس از صفحه ۹۵۱ تا۹۵۳.
۲. معرفی اجمالی از کتاب بیانالفرقان و نویسنده آن.
۳. تألیف بخش رجعت در مقابله با شبهات جمعی از فلاسفه در رجعت.
۴. حفظ حرمت علماء، ولو علمایی که اشتباهاتی داشتهاند.
۵. معتقد شیعه در رجعت.
۶. رجعت از اجماعیات و ضروریات شیعه.
۷. رجعت برای ماحض ایمان و کفر.
۸. هدف از رجعت برای ماحضین ایمان و کفر.
۹. منکرین رجعت از ما اهل البیت علیهمالسلام نیستند.
۱۰. آیا رجعت از محالات عقلیّه است؟!
۱۱. اگر رجعت از محالات عقلیّه باشد دلایل نقلی به تأویل میرود.
۱۲. بر فرض ثبوت امکان رجعت، برای اثبات آن به برهان عقلی منطقی نیاز است یا دلیل نقلی معتبر کافی است؟
۱۳. تفاوت امتناع ذاتی و امتناع بالغیر.
ــــــــــــــــــــ ـ ــ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ
@serat12k
﹝ ᤩﺻِــﺭاﻃِﺣَــﻗ﹞
کتاببیانالفرقان-رجعت۱٫.ogg
18.51M
╔───── 。:•
Ꞌپناهگاهمسلمانوغیرمسلمان
╚──────────.•:。
🖊 دلش مثل سیر و سرکه میجوشید. خلیفه احضارش کرده بود.
صد درهم نذر امام شیعیان کرد. خانه امام را ولی بلد نبود.
نمیخواست از کسی نشانی بپرسد. میترسید خبرش به خلیفه برسد و اوضاع بدتر شود.
بیهدف، در کوچههای شهر با اسبش پرسه میزد. ناگهان اسبش کنار یک خانه ایستاد.
هر کاری کرد جلوتر نرفت.
پرسید: اینجا خانه کیست؟
گفتند: خانه امام هادی علیهالسلام.
در دلش گفت: عجب معجزهای!
خادمی از خانه بیرون آمد. به اسم صدایش کرد.
به خودش گفت: این معجزه دوم!
خادم گفت: آن صد درهمی که در آستینت پنهان کردهای بده.
معجزه سوم را که دید، رفت داخل.
🩵امام هادی علیهالسلام به او فرمودند:
«بعضیها خیال میکنند دوست داشتنِ من، به درد امثال تو که مسیحی هستی نمیخورد. به خدا که دروغ میگویند!
با خیال راحت پیش خلیفه برو. همانی میشود که میخواهی».
رفت. همانی شد که امام فرموده بود...
📝اقتباسی از الخرائج، ج۱، ص۳۹۶.
السلامعليكیااَبَاالْحَسَنِ یاعَلِىَّبْنَمُحَمَّدٍاَیُّهَاالْهادِىالنَّقِىُّ@serat12k ╚──────────.•:。