eitaa logo
ستاد امربه معروف و نهی ازمنکر مازندران
847 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
514 ویدیو
14 فایل
صفحه رسمی ستاد امر به معروف و نهی از منکر استان مازندران👇 🆔 https://eitaa.com/setadabmmzn سایت رسمی ستاد امر به معروف و نهی از منکر استان مازندران👇 🌐https://www.setadabm.ir/mazandaran شماره تماس ستاد👇 ☎️ 011-33314005 📲 09046974839 @SETADMZN
مشاهده در ایتا
دانلود
هر روز یه صلوات به نیت یک شهید به این قشنگی که تو شهید شده‌ای ما حتی نمی‌توانیم بخوابیم .... امروز به نیت شهید احمد عسگری 🥀 🌷 : ۱۳۶۵/۲/۱۲ / اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم 🥀(بسیجی شهید احمد عسگری )🥀 📌 ما را دنبال کنید: 📡 @setadabmmzn
هر روز یک صلوات برای یک شهید اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم 🥀( شهید ابراهیم امیرصادقی ) 🥀 🎙روایت زیبای ذیل از «شهید ابراهیم امیرصادقی» اعزامی از لشکر 25 کربلا، به زبان «نادر قلی زاده» است که خواندن آن خالی از لطف نیست. ▪️با ابراهیم تصمیم گرفتیم تا یک روز قبل از رفتن به جبهه ی مهران، برای تفریح و هواخوری بیرون برویم؛ چون ابراهیم تازه دایی شده بود، اصرار کرد که به جای رفتن به مناطق تفریحی به منزل خواهرش برویم تا او قبل از رفتنش به جبهه، بتواند خواهرزاده جدیدش را ببیند.مخالفت من فایده نداشت و به اجبار به خانه ی خواهرش رفتیم. . ▪️ابراهیم همین که بچه را دید، فوراً آن را از گهواره بیرون آورد و شروع کرد به بوسیدن. رو به خواهرش کرد و گفت: - «آبجی! اسم این کوچولو را چی گذاشتی؟!» خواهرش گفت:- «!» ابراهیم بلند شد، رفت یک ماژیک قرمز پیدا کرد و برگشت. پشت پیراهن سفید نوزاد با آن ماژیک قرمز نوشت: «یا ! ما را .» همه شروع کردیم به خندیدن. به ابراهیم گفتم:- «ابراهیم! این چه جمله ای بود که نوشتی؟!» ابراهیم با حالت خاصی گفت: «از آنجایی که دوست دارم به کربلای حسین(ع) بروم و آرزو دارم که به دیدارش نائل شوم، برای همین این جمله را پشت پیراهن این طفل پاک که گناهی نکرده ۱نوشتم تا شاید خدا دعایش را زودتر اجابت کند و به آبروی این نوزاد، امام حسین(ع) مرا بطلبد...» . ⚜ ابراهیم امیر صادقی اهل و عضو لشکر ویژه ۲۵ بود که در سال ۱۳۶۵ کربلای ۱ بشهادت رسید.شادی روحش . 📌 ما را دنبال کنید: 📡 @setadabmmzn
هر روز یک صلوات برای یک شهید اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم 🥀( شهید محمد رمضانی لالیمی)🥀 💢 بیاد محمد رمضانی لالیمی ( : ۴ ۱۳۶۵ _ ام الرصاص_ چهار)🇮🇷 ▫️فرزند شهید : در آخرین اعزام، مادربزرگم به او گفت: تو وظیفه‌ات را انجام دادی. با این پای زخمی، کجا می‌روی؟ گفت: این‌جا نشستن و «یا حسین، یا حسین» گفتن، دردی را دوا نمی‌کند. باید به داد اسلام رسید. مادربزرگم گفت: تو فرزند کوچک داری. گفت: فرزندانم را خدا به من داد، خودش هم آن‌ها را حفظ می‌کند.» 📌 ما را دنبال کنید: 📡 @setadabmmzn
62.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هر روز یک صلوات برای یک شهید اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم 🥀( شهید محمد صادق رضایی )🥀 🎥 قصه ی ام وهب مازندران ... ◾️این مادران حماسه ها خلق کردند. حماسه ای از جنس جزیره‌ی مجنون. حماسه ای از جنس شلمچه و ام الرصاص. حماسه ای از جنس کربلااااا... 📼 با مادر والامقام محمدصادق رضایی.این والامقام در ۴ رسید و پیکرش بعد ۹ سال به خانه برگشت... 📌 ما را دنبال کنید: 📡 @setadabmmzn
هر روز یک صلوات برای یک شهید اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم 🥀( شهید جعفر بخشیان کلاریجی)🥀 📩 قسمتی نامه جعفر بخشیان #سن هجده سال_ ۵ ۱۳۶۷_ : ▪️منافق! خوب گوش کن؛ تو منافقی فقط همین. ببین چگونه دشنه زهرآلودت از دست زهرآگین و نجس صدام و حیله های صدگانه‌اش و ریگان مغز الکلی و سادات متعفن قصه گو بر پشت یاوران امام، سرداران امام زمان ، بندگان مخلص خدا فرود می آید. ببین چگونه یاوران امام انقلاب و بیچارگان و مسلمانان این سرزمین زجر کشیده و مظلوم را مظلومانه شهید می‌کنی و ظالمانه خنجر می زنی و منافقانه جای خود را پاک می‌کنی. ▪️رجوی بیچاره و خائن و پرمدعا که شمشیرتان از پاریس کشسده شد و بر فرق ملت مظلوم ایران فرود آمد. تو چه بدبخت هستی که بر لبه این شمشیر سفر می کنی و راه می روی و در آخر با یک حرکت آهسته آنها به نیم می شوی. 📌 ما را دنبال کنید: 📡 @setadabmmzn
هر روز یک صلوات برای یک شهید اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم 🥀( شهید شهباز جوادی )🥀 💢 شهباز جوادی ( ) ۵ ۱۳۶۷_ ، اسلام آباد غرب : ▪️قطعنامه که اعلام شد ، گفت : « خدایا جنگ تمام شد پس ما چی!» مقصود شان شهادت بود . 🦋فرزند شهید : تنها خاطره ای که از پدرم دارم این است که هنگام آخرین رفتن شان به جبهه  من رفتم و جلوی در ایستادم و دستهایم را روی در گذاشته و با گریه بسیار  از پدرم خواستم نرود و مادرم مرا در آغوش گرفت و گفت پدر می خواهد برایت شکلات بخرد و پدرم گفت :«دیگر برگشتی وجود ندارد.» 📌 ما را دنبال کنید: 📡 @setadabmmzn
ستاد امربه معروف و نهی ازمنکر مازندران
هر روز یک صلوات برای یک شهید اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم 🥀(سردار شهید رمضانعلی زارع )🥀 _ 💢 روز خواستگاری گفت: من در این دنیا مستأجرم، خیلی به روز پایان اجاره‌نشینی‌ام باقی نمانده، شاید یک ماه، شاید هم دو ماه، با این شرایط موافقی یا نه؟‏ گفتم شما باید شرایط مرا قبول کنی، من یک دختر معلول هستم، آیا می‌تونم زن یک رزمنده باشم؟ گفت: من برای همین می‌خوام با تو ازدواج کنم، چرا نتوانی؟! گفتم: من حاضرم هر جای دنیا که می‌روی و هر نقطه ایران که بخواهی بیایم. 💍 خطبه ی عقدمان را سیدعلی خامنه ای خواند.نزدیک به ۱۰ ماه با هم بودیم، البته همیشه جبهه بود، چند بار هم مجروح شده بود، آخرین باری که مجروح شد ۲۷ روز مرخصی داشت ولی ۵ یا ۶ روز بیشتر نماند و دوباره رفت جبهه، من مخالفت کردم، حتی به او گفتم اگر مرا دوست نداری لااقل به پدر و مادرت رحم کن.ناراحت شد و گفت: مگر قبلاً جبهه می‌رفتم تو بودی که من الان به خاطر دوست نداشتنت بروم؟ این چه حرفی است که می‌زنی، من تو را دوست دارم و این را بدان در آن دنیا به من تعلق داری. 🌷 رمضانعلی زارع (ساری) 🌷 : ۲۵ ۱۳۶۴ : 📩 همسرم! در اول زندگی به تو گفتم که من مستاجر این عالم هستم و خانه من معلوم نیست کجا است آیا خانه ام کردستان و کوههای سر به فلک کشیده آن و مبارزه با مگسهای دور شیرینی نشین غرب است و یا با گرگهای درنده و تعلیم داده امپریالیسم شرق و غرب در جنوب و یا نه در آنسوی جهان و آنسوی لبنان و فلسطین مظلوم عزیز معلوم نیست. مظلومیت ترا و نجابت ترا به فاطمه زهرا خواهم گفت ولی اگر مشکلی در دوران زندگی برایت پیش آوردم مرا ببخش. 📌 ما را دنبال کنید: 📡 @setadabmmzn
ستاد امربه معروف و نهی ازمنکر مازندران
هر روز یک صلوات برای یک شهید اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم 🥀(سردار شهید فیض اله بابائی)🥀 دلگویه_های_سردار_شهید_فیض_اله_بابایی_چند_روز_قبل_از_شهادت_با_لیلا 👨‍👧دخترم لیلا ! عزیزم سلام. لیلا جان! حالت خوبه؟ مادرت را که اذیت نمی کنی؟! حتماً می گویی که نه، من دختر خوبی هستم و حالا که بابایم نیست من مادرم را اذیت نمی کنم. آفرین به تو دختر خوبم. حتماً سوال می کنی بابا کِی به خانه می آیی. دخترم! بابا دیگر به خانه نمی آید. بابا رفت پیش خدا، پیامبر و ائمه اطهار(س). آن جا برای تو و مامانت خانه گرفته و منتظر شما است. زیاد ناراحت نباش. بابایت را می بینی. ولی دخترم! درسته که تو بابایت را ندیدی ولی بابا که تو را دید. حتماً می گویی چه وقت؟! آری دخترم! آن وقت که تو هنوز پنج ماهت تمام نشده بود، بابا تو را بغل می کرد، ناز می داد، با تو بازی می کرد و تو گریه می کردی . دخترم! افتخار کن که در کودکی پدرت را در راه خدا دادی و این سعادت نصیب هر کسی نمی شود.دخترم! باید سعی کنی که دختر نمونه ای باشی و پیام خون پدرت و سایر شهدا را برسانی. دخترم! نمی توانم به دلیل کمبود وقت، مفصل برایت بنویسم. از همین جا از تو خدا حافظی می کنم و تو را از راه دور می بوسم. دوستت دارم لیلای من!دخترم! بابایت از این که تو را در این دنیا رها کرد و رفت ناراحت و غمگین است و اشک از چشمش در آخرین لحظات حیات جاری می باشد. به امید دیدار در قیامت حق. 🔸فیض الله بابایی 1364/11/13 ♦️سردار فیض اله بابایی از شهدای ویژه 25 ؛ در والفجر8، پس از 24 ساعت نبرد دلاورانه در 21 ماه سال 1364 در حالی که می ساخت بشهادت رسید . 📌 ما را دنبال کنید: 📡 @setadabmmzn
هر روز یک صلوات برای یک شهید اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم 🥀( شهید سیدحسین موسوی نژاد)🥀 🎙 ▪️مدرسه که بود، زمزمه اذان را که می شنید خودش به سکوی مدرسه می رفت و اذان می گفت .مدیر مدرسه می گفت: این اذان را چه کسی می گوید؟ گفتند سید حسین موسوی نژاد.مدیر از صدای او خوشش آمد و بهش گفت : سید فقط خودت اذان بگو..او هم در مدرسه با صدای بلند موقع ظهر اذان می گفت و دانش آموزان نماز خود را اقامه می کردن. 🌷 سیدحسین موسوی نژاد ( ) : ۱۸ ۱۳۶۴_#عملیات هشت_سن ۱۷ ( شادی روحش صلوات🇮🇷) 📌 ما را دنبال کنید: 📡 @setadabmmzn
هر روز یک صلوات برای یک شهید اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم 🥀(سردارشهید سید غلامرضا نوری)🥀 🔆تبسم کردی و صبحم چه زیبا شد، دل افروزم خوشا چشمی که صبح او به لبخند تو وا شد.... 📷 سردار سید غلامرضا نوری ( مديريت منظم و ) ▫️ : ۱ فروردین ۱۳۴۲_ساری ▫️ : مهر ۱۳۶۳_جزیره مجنون 📌 ما را دنبال کنید: 📡 @setadabmmzn
هر روز یک صلوات برای یک شهید اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم 🥀(سردارشهید محمد شعبانیان )🥀 💢 محمد شعبانیان () از لشکر ویژه ۲۵ _ کربلای ۵ 🇮🇷 ▫️ // 🚌 شعبانیان در زمانی که جبهه نیاز به کمک مالی داشت، مینی بوسی خرید ودرآمد کار با آن را به جبهه ارسال می کرد. دوستانش با دیدن کار کردن او روی مینی بوس، فکر کردند محمد از سپاه استعفاء داده است، ولی با گذشت زمان متوجه شدند او عصرها با ماشن کار می کند تا هزینه اش را به جبهه ارسال نماید. ▫️ : 💌 برادران و خواهران حزب ا... بیدار باشید . در حال حاضر بیش از 90% دستگاههای تبلیغاتی جهان اعم از رادیوها ، تلویزیونها ، روزنامه ها ، مجلت و خبرگزاریها در اختیار و یا لااقل در جهت اهداف صهیونیسم جهانی قرار دارند و همگی در حد مهمی از برنامه های خود را به سمپاشی علیه انقلاب اسلامی اختصاص نمی دهند ای عزیزان بیایید بیشتر تشکیلاتی باشین و با هم اتحاد داشته باشید و دشمن از این اتحاد شما می ترسد ، زیرا اسلام خود مسلمین را به اتحاد دعوت می کند و این اتحاد شما باعث شد که همه توطئه ها پوچ شود و پوزه تمام ابرقدرتها به خاک مالیده شود . 📌 ما را دنبال کنید: 📡 @setadabmmzn
هر روز یک صلوات برای یک شهید اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم 🥀(سردارشهید فتح اله شاکری)🥀 💢 فتح اله شاکری جویباری ( از فرماندهان واحد و لشکر ویژه ۲۵ _ :آبان ۱۳۶۲ ) 📩 : از حضرت آدم تا الان هرچه به سر ما آمده، در نبودن وحدت با خدا و فرستادگان و امامان بوده است. ببينيد چه بر سر انبياء آوردند در اثر عدم وحدت مردم با فرستاده خدا. چه بر سر علي (ع) آوردند در اثر نبودن وحدت مردم با امام (ع). چه بر سر دختر پيامبر، يگانه اختر ولايت آوردند. چه بر سر امام حسن(ع) و امام حسين (ع) آوردند. اين­ها در اثر نبودن وحدت مردم با امامان­شان بود. نكند ما با شكستن وحدت در جرم همه جنايت­كاران خداي نكرده شريك بشويم. ▫️ / تو اولین اعزامش به جبهه به مادرش گفت: « مادر می‌خواهم به زیارت امام حسین(ع) بروم...دعایم کن. 💢 :▫️مسئول بازداشتگاه 17 شهریور قائمشهر ▫️فرمانده پایگاه مقاومت «بهشتی‌محله»▫️فرمانده گردان رزمی طرح جنگل «برنجستاک»▫️فرمانده گردان در واحد اطلاعات و عمليات لشکر ویژه ۲۵ کربلا 🇮🇷 شادی روحش 📌 ما را دنبال کنید: 📡 @setadabmmzn
هر روز یک صلوات برای یک شهید اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم 🥀(سردار شهید ملک ابراهیم زمانی)🥀 📩 ملک ابراهیم زمانی ( ) و گروه و از واحد اطلاعات و ویژه ۲۵ #شهادت : ۱۳۶۶_ : 🔖 خدایا، اعتراف می کنم با اینکه می دانم موقعیت من فقط در ذکر الله و تفکر در نظام آفرینش است لذا نمی دانم چرا این فرصت را به عقلم نمی دهم چرا؟ چرا در مورد زندگی فکر نمی کنم، نمی دانم. آیا می توانم معنای زندگی را درک کنم؟ به نظر من زندگی یعنی ، زندگی یعنی ، یعنی ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، زندگی یعنی ، ، برای ، تکه تکه شدن برای ، زندگی یعنی بقا، زندگی یعنی یاد حق، نظاره کردن به آیات حق، زندگی یعنی دادن در راه حضرت دوست.  📌 ما را دنبال کنید: 📡 @setadabmmzn