eitaa logo
ستاد امربه معروف و نهی ازمنکر مازندران
1.5هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
785 ویدیو
27 فایل
صفحه رسمی ستاد امر به معروف و نهی از منکر استان مازندران👇 🆔 https://eitaa.com/setadabmmzn سایت رسمی ستاد امر به معروف و نهی از منکر استان مازندران👇 🌐https://www.setadabm.ir/mazandaran شماره تماس ستاد👇 ☎️ 011-33314005 📲 09046974839 @SETADMZN
مشاهده در ایتا
دانلود
ستاد امربه معروف و نهی ازمنکر مازندران
هر روز یک صلوات برای یک شهید اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم 🥀(سردار شهید رمضانعلی زارع )🥀 _ 💢 روز خواستگاری گفت: من در این دنیا مستأجرم، خیلی به روز پایان اجاره‌نشینی‌ام باقی نمانده، شاید یک ماه، شاید هم دو ماه، با این شرایط موافقی یا نه؟‏ گفتم شما باید شرایط مرا قبول کنی، من یک دختر معلول هستم، آیا می‌تونم زن یک رزمنده باشم؟ گفت: من برای همین می‌خوام با تو ازدواج کنم، چرا نتوانی؟! گفتم: من حاضرم هر جای دنیا که می‌روی و هر نقطه ایران که بخواهی بیایم. 💍 خطبه ی عقدمان را سیدعلی خامنه ای خواند.نزدیک به ۱۰ ماه با هم بودیم، البته همیشه جبهه بود، چند بار هم مجروح شده بود، آخرین باری که مجروح شد ۲۷ روز مرخصی داشت ولی ۵ یا ۶ روز بیشتر نماند و دوباره رفت جبهه، من مخالفت کردم، حتی به او گفتم اگر مرا دوست نداری لااقل به پدر و مادرت رحم کن.ناراحت شد و گفت: مگر قبلاً جبهه می‌رفتم تو بودی که من الان به خاطر دوست نداشتنت بروم؟ این چه حرفی است که می‌زنی، من تو را دوست دارم و این را بدان در آن دنیا به من تعلق داری. 🌷 رمضانعلی زارع (ساری) 🌷 : ۲۵ ۱۳۶۴ : 📩 همسرم! در اول زندگی به تو گفتم که من مستاجر این عالم هستم و خانه من معلوم نیست کجا است آیا خانه ام کردستان و کوههای سر به فلک کشیده آن و مبارزه با مگسهای دور شیرینی نشین غرب است و یا با گرگهای درنده و تعلیم داده امپریالیسم شرق و غرب در جنوب و یا نه در آنسوی جهان و آنسوی لبنان و فلسطین مظلوم عزیز معلوم نیست. مظلومیت ترا و نجابت ترا به فاطمه زهرا خواهم گفت ولی اگر مشکلی در دوران زندگی برایت پیش آوردم مرا ببخش. 📌 ما را دنبال کنید: 📡 @setadabmmzn
هر روز یک صلوات برای یک شهید اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم 🥀( شهید سیدحسین موسوی نژاد)🥀 🎙 ▪️مدرسه که بود، زمزمه اذان را که می شنید خودش به سکوی مدرسه می رفت و اذان می گفت .مدیر مدرسه می گفت: این اذان را چه کسی می گوید؟ گفتند سید حسین موسوی نژاد.مدیر از صدای او خوشش آمد و بهش گفت : سید فقط خودت اذان بگو..او هم در مدرسه با صدای بلند موقع ظهر اذان می گفت و دانش آموزان نماز خود را اقامه می کردن. 🌷 سیدحسین موسوی نژاد ( ) : ۱۸ ۱۳۶۴_#عملیات هشت_سن ۱۷ ( شادی روحش صلوات🇮🇷) 📌 ما را دنبال کنید: 📡 @setadabmmzn
من شـهـیـدان را کجا پیدا کنم ؟ ‎من کجا این عقده ها را وا کنم ؟‎ بـغـض را نـشکن اگر اهـل دلـی ‎ ‎آه تا کی از شـهـیـدان غافلی ؟‎! شوق رفـتـن را دل مـن سر نبرد حـیـف‎ ‎مـا را تـرکـشـی آخـر نبرد‎ دوستان رفـتند و تـنـها مانـده ام‎ ‎‏ آه مــن از کــاروان جــامــانـده ام 📷 ۱۳۶۴_ .منطقه #دلاوران و ویژه ۲۵ 📌 ما را دنبال کنید: 📡 @setadabmmzn
هر روز یک صلوات برای یک شهید اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم 🥀(سردارشهید محمدفتح الهی)🥀 📩 از فتح‌الهی : مادرم نمی گویم گریه نکن، گریه بکن، زیرا امام ما فرموده، گریه کردن بر شهید، زنده نگهداشتن نهضت است. ▫️( سردار شهید محمد فتح الهی ،متولد 1344،روستای کوهسار کنده شهرستان نکا ، شهادت :شب جمعه 15فروردین 65 بعد از اتمام مراسم دعای کمیل در مسجد شهر فاو و به اتفاق همسنگران خود عازم خط مقدم بود که در اثر ترکش خمپاره و اصابت آن به سر مبارک، بشهادت رسید.محمد در سال 1364 با خانم حسینی کوهساری ازدواج نمود که ثمره این ازدواج مبارک که مدتی کوتاه ادامه یافت یک دختر به نام فاطمه میباشد که بعد از 5/5 ماه پس از شهادت پدر متولد شد. (📷 ۱۳۶۴_ #فاو_ محمد فتح اللهی از ویژه ۲۵ ) 📌 ما را دنبال کنید: 📡 @setadabmmzn
🧣نه اهل تیپ و مد روز بودن!!! ✂️نه مدل مو و ریش آنچنانی داشتند!!! 👚نه لباس های مارک میپوشیدن!!! 💪نه اهل باشگاه بدنسازی و این چیزا بودند!!! ✨ولی توجه کردید اون جوون های پاک و مخلص در عین سادگی ، چقدر هیبت مردانه و صورت هایشان چشم نواز بود...💫آری ، این نور ایمان بود که به وجودشان به صورتشان به سیرتشان زیبایی می‌بخشید و آنها را خوشگلترین کرد...مردان خدا یادتان بخیر. 📷 الشهدا ویژه ۲۵ از ۱۰🇮🇷 💠@setadabmmzn
ستاد امربه معروف و نهی ازمنکر مازندران
هر روز یک صلوات برای یک شهید اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم 🥀(سردارشهید شعبان مصیبی)🥀 ▪️شعبان مصیبی رکنی کلایی.در سال 1336 در روستای «قره‌طغان» از توابع متولد شد.اوایل انقلاب یک بار توسط به محاصره درآمد و مورد ضرب و شتم قرار گرفت.مصیب در اول بهمن 1359 به عضویت در آمد و مدتی بعد،درکسوت‌تک‌تیرانداز، راهی مناطق نبرد با دشمن شد.در سال 1361، او به‌عنوان ، دوباره در جبهه حضور یافت.در همین سال (61) به سمت محافظ «سیدحسن کریمی»[2] ـ انقلاب اسلامی ـ منصوب شد. ▪️در طول مدت حضورش در جنگ، یک بار در جزیره مجنون، و بار دیگر در مجروح شد.شعبان روز به همسرش گفت: بزرگ‌ترين آرزويم است. پس، همين الان خودت را براي جدايي آماده كن. حتی وقتی دخترشان به آمد، او را نبوسید.گفت: اگر به جبهه برگردم، محبتش در دلم می‌ماند و نمی‌توانم انجام‌وظیفه کنم.» ▪️حضور در 6 به عنوان جانشين گردان، آخرين آوردگاه شعبان به شمار می‌رود.«حاج‌علي كاكيان» در این‌خصوص بیان می‌دارد: «بعد از اعلام رمز عمليات در منطقه چيلات، در ميدان مينِ نامنظمي، گير افتاديم. ما را از هر طرف محاصره كرده بودند. شعبان در آن شرايط سخت، با اين‌كه تخريب‌چي نبود، آستين را بالا زد و شروع به خنثي‌سازی مين‌هاي والمری کرد. او از همه توانش استفاده كرده بود تا بتواند براي نيروهايش معبري باز كند. سرانجام در حين پاك‌سازي يكي از همين مين‌ها به رسید.» شادی روحش صلوات. 🏴@setadabmmzn