eitaa logo
ستارگان آسمانی ولایت⭐️
157 دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
465 ویدیو
28 فایل
بسم رب الشهداء🌹 بااین ستاره‌هامیشود #راه راپیداکردبه شرطها وشروطها.. #کمی_خلوص #کمی_تقوا #کمی_امید #کمی_اعتقاد میخواهد. به نیابت از #شهیدان #سعیدبیاضےزاده #احسان_فتحی (یگانه شهیدمدافع حرم شهرستان بهبهان) ارتباط با مدیر @sh_bayazi_fathi313
مشاهده در ایتا
دانلود
#یادی_از_شهدا 🌷مصطفی می‌گفت: #تاجر اگر #سرمایه‌اش را خرج کند #ورشکست می‌شود. باید #سود در بیاوردکه زندگی‌اش بگذرد. ما اگر قرارباشد #نمازشب نخوانیم ورشکست می‌شویم. راوی: همسر #شهید_چمران #به_رسم_رفاقت_دعای_شهادت https://eitaa.com/setaregan_velayat313
سلام به هسنگریای عزیز و بزرگوار دوستان امشب اول قبر هستش دوستانی که براشون مقدوره لطفا اول قبر برا شهید عزیز بخونن،ان شاءالله که باشن به شب اول قبرم،نکنم وحشت و ترس چون در آن لحظه حسین است که مهمان من است التماس دعا
ستارگان آسمانی ولایت⭐️
🌹 نام شهید : ابوالفضل راه چمنی 🌹محل زندگی: شهرستان پاکدشت 🌹متولد: 1364/12/2 🌹محل شهادت : سوریه،اس
به عنوان مثال یکی از بچه محل ها ی شهید که وضع مالی خوبی نداشت و زیاد معتقد نبود بدون این که بفهمه با هزینه خودش این جوون رو میفرسته و با رفتار خداپسندانه با این جوون دوست میشه و تاثیرات زیادی روش می گذاره و این بچه الان خون شده و هنوز نمیدونه که کی بردتش کربلا و ..... پدر شهید فرمودند ابوالفضل با انس گرفته بود همیشه قرآن در دست داشت و مشغول خواندن قرآن بود. شهید فرمودند اگر میخواین مثل ابوالفضل من بشین باید به احترام بگذارین. ابوالفضل به ما احترام میکرد. اگر میخواین مثل ابوالفضل بشین ترک نشه نماز شب خون بود و ... https://eitaa.com/setaregan_velayat313 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🌷 💠جلوی نماز اول وقت او را می‌گرفتم 🔸اوایل ازدواجمان برای دعا می‌کرد، می‌دیدم که بعد نماز از خدا، طلب شهادتــ🕊 می‌کند. را همیشه اول وقت می‌خواند،نماز شبش ترک نمی‌شد🚫 🔹 دیگر تحمل نکردم؛ یک شب🌙 آمدم و را جمع کردم، به او گفتم: «تو این خونه حق نداری نماز شب بخونی، می‌شی» 🔸 حتی جلوی نماز اول وقت⏰ او را می‌گرفتم. اما چیزی نمی‌گفت🙁. دیگر هم نخواند. پرسیدم:«چرا دیگر نماز شب نمی‌خوانی⁉️» 🔹خندید😄 و گفت:«کاریو که باعث تو بشه تو این خونه انجام نمیدم، تو برام از عمل مستحبی مهم تره⭕️، اینجوری امام زمان(عج) هم راضی‌تره.☺️» 🔸بعد از مدتی برای شهادت هم نمی‌کرد، پرسیدم:«دیگه دوست نداری شهید بشی؟» گفت:«چرا. ⚡️ولی براش دعا نمی‌کنم.چون خود بشه تا به شهادت🕊 برسم.» 🔹گفتم:«حالا اگه تو عاشقت بشه چیکار کنیم؟🙁» لبخندی زد و گفت:«مگه پیر و جوون می‌شناسه😄؟» راوی:همسر شهید 🌹🍃🌹🍃 https://eitaa.com/setaregan_velayat313
بسم رب الشهدا عجب محرمی شد امسال شهید سیدم برگشته سلام علیکم خدمت همسنگریای عزیز و بزرگوار دوستان امشب، اول قبر هستش،دوستانی که براشون مقدور هست لطفا اول فراموش نشود. ان شاءالله شفعیمون باشن. 🌹
💔 🔴عمّه ام، #زینب، با وجود همه مصيبت ها و رنج هايى كه در مسيرمان به سوى شام به او روى آورد، حتّى يك شب اقامه #نمازشب را فرو نگذاشت.✋️ ‌ امام سجاد (ص)💚 ‌ بحار،ج۴۴،ص۴۴۱ اللّـهم جــعل عـواقب امـورنا بالخیر والشهاده فی رکاب المهدی «عج»🌹 #التماس_دعا @setaregan_velayat313
خیلی‌قشنــگہ‌ 🌷 💠 🍃با سید رفته بودیم حمام عمومی. سید دستش را در آورد و کنار حوض گذاشت. آب را پاشیدم سمت حوض. رنگ از چهره سید پرید. او به دنبال انگشترش می گشت. انگشترش را برده بود داخل چاه. دیگه کاری نمی شد کرد. به شوخی به سید گفتم تو نباید به مال دنیا باشی. 🍃گفت: «راست میگی ولی این همسرم بود؛ خانمی که ذریه (س) است. اگر بفهمد همین اوایل زندگی هدیه اش را گم کردم بد می شود.» روز بعد به همراه سید راهی شدیم در حالی که ناراحتی در چهره اش موج می زد. 🍃دو روز ما تمام شد. سوار بر خودروی سپاه راهی تهران شدیم. ناخودآگاه نگاهم به دست سید افتاد. خواب از چشمانم پرید. دستش را در دستانم گرفتم. با تعجب گفتم: «سید این انگشتره!!» خیلی آهسته گفت آروم باش. انگشتر خود خودش بود. من دیده بودم که سید یه بار به زمین خورد و گوشه نگین این انگشتر پرید. خودم دیدم که همان انگشتر به داخل فاضلاب حمام افتاد. حالا انگشتر در دست سید بود. 🍃با تعجب گفتم تو رو خدا بگو چی شده؟ اما سید حرفی نمی زد و بحث را عوض می کرد. اما این موضوعی نبود که به سادگی بشود از کنارش گذشت. سید را حق مادرش دادم. گفت چیزی را که می گویم تا زنده ام جایی نقل نکن و حتی اگه تونستی بعد از من هم به کسی نگو چون تو را به خرافه گویی متهم می کنند. 🍃سید گفت: «من آن شب به خانه رفتم. مراقب بودم همسرم دستم را نبیند. قبل از خواب به مادرم شدم. گفتم مادر جان بیا و آبروی من را بخر. بعدش طبق معمول سوره را خواندم و خوابیدم. 🍃نیمه شب بود که برای بیدار شدم. مفاتیح من بالای سرم بود. مسواک و انگشترم روی مفاتیح بود. رفتم وضو گرفتم و نماز شب شدم. رفتم سمت مفاتیح تا انگشترم را دستم کنم . یکباره با دیدم دو تا انگشتر روی مفاتیح هست. با تعجب دیدم همان انگشتری که در حمام دانشکده تهران گم شده بود روی مفاتیح قرار داشت. با همان نگینی که گوشه اش پریده بود، نمی دانی چه حالی داشتم.» 📚کتاب علمدار 🌷 https://eitaa.com/setaregan_velayat313
💞از عشق زمینی تا آسمانی خاطره‌ی فرمانده شهید حججی ( #شهید_مرتضی_حسین_پور ) 💖شش سالی که مرتضی برای خواستگاری از من وقت گذاشته بود،اتفاقات عجیبی برایش رخ داده بود.❗️ خودش برایم تعریف می کرد :😍 💞« اون روزها #نمازشب می خوندم و می گفت خدایا❗️ فاطمه رو راضی کن . روزه می گرفتم و می گفتم خدایا❗️ فاطمه رو راضی کن. نماز مستحبی خدا❗️ فاطمه راضی بشه و ... ❤️چندین بار پیش اومد که تنهایی به بیابان های بیرون شهر می رفتم. راه می رفتم و تنهایی شروع می کردم به دعا خوندن❗️ سقفم آسمون بود و زیر پام کویر. ❤️به خدا می گفتم : خدایا! چیکار کنم این دختر راضی بشه⁉️ کم کم سکوت و تنهایی و صدای حیوانات و... من رو می گرفت و من رو به فکر قبر و قیامت و... می انداخت. به جایی رسیدم که به خدا می گفتم من کی هستم⁉️تو کی هستی⁉️من قراره تو این دنیا چیکار کنم⁉️... فاطمه❗️ این نه گفتن های تو باعث شد من از یک عشق زمینی به عشق آسمونی برسم»😍 💞بعضی اوقات به مرتضی می گفتم : « ای کاش زودتر به تو جواب مثبت داده بودم » امّا مرتضی می گفت : « نه❗️تو من رو ساختی» 📚برشی از کتاب ساقیان حرم خاطرات فرمانده نابغه #شهید_مدافع_حرم #مرتضی_حسین_پور🌹 https://eitaa.com/setaregan_velayat313
جرعه ای از کلام شهید انسان اگر می خواهد به جایی برسد، با #نمازشب می رسد. شهیدمدافع‌حرمـ #سجاد_زبرجدی #شهادت‌مهرماه۹۵ #شبتون_شهدایی🌹 https://eitaa.com/setaregan_velayat313
🌹خاطره از خواندن سلیمانی سربازی خوب برای اسلام و بنده‌ای ناب برای خداوند متعال بود که به حقش یعنی رسید. او در راه دفاع از اسلام انقلاب به درستی پیش رفت، از جامعه جلو نزد و عقب نیفتاد که همین مصداق بازر بود.👌  بارها گفتم طی سال‌ها رفاقت با حاج قاسم هیچ وقت ندیدم شهید سلیمانی قطع شود.☝️ آنهم نه نماز شبی عادی، نماز شب‌های او همیشه با ناله و اشک و اندون به درگاه خدا بود💔. من با رفت و آمد داشتم حتی بارها در منزل‌شان خوابیدم، اتاق مهمانان با اتاق حاج قاسم فاصله داشت اما من با اشک‌ها و صدای ناله‌های او برای نماز بیدار می‌شدم.😔 ددر کجای دنیا سراغ دارید یک سرلشکر نظامی یک عارف حقیقی باشد⁉️ او در مکاتبات خود به نیروهایش با رفاقت و صمیمیت قلم می‌زد. 🕊 https://eitaa.com/setaregan_velayat313