ستاره شو7💫
#رمان #قسمت_چهل_و_دو 🕊برهان صدایش را صاف کرد و طوری که همهی حروف صدایش را بشنوند گفت: دوستان من
#رمان
#قسمت_چهل_و_سه
جواب سلامی در تمام باغ پیچید.
اهالی باغ قرآن میدانستند جواب سلام واجب است.
محمد جواد ادامه داد: من به اینجا نیومدم که به شما کمک کنم.
کمی مکث کرد و ادامه داد: اومدم از شما کمک بگیرم.
کم کم صدای بازشدن پنجرهها شنیده شد.☺️ محمدجواد ادامه داد: من اشتباه کردم و الان پشیمونم. لطفاً كمكم كنيد.🙏
حروف یکی یکی از خانههاشان خارج شدند و دور محمدجواد جمع شدند.
محمدجواد گفت: من برای جبران اشتباهاتم به کمک شما احتیاج دارم.
به من کمک میکنید؟
همهمه ای در باغ پیچید و بعد از چند لحظه صدای تشویق حروف به محمدجواد ثابت کرد که اهالی باغ قرآن با او همراه خواهند شد. 👏👏
لحظاتی بعد حروف در صفی منظم ایستادند و یکی یکی به سمت محمدجواد آمدند و خود را به او معرفی کردند:
حرف همزه، باء، تاء ،ثاء، جيم ،حاء ،خاء ،دال ،ذال ،راء ،زاء ،سين ،شین ،صاد ضاد طاء، ظاء عين غين، فاء، قاف ،کاف لام میم ،نون ،واو هاء، ياء.
شكل حروف با نامشان فرق داشت و هرکدام صدای خاصی داشتند. یکی یکی جلو میآمدند. به محمد جواد دست میدادند و خود را معرفی میکردند.
ادامه دارد.....
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
#محمدجوادوشمشیرایلیا
#داستان
👨🧕
🌼⃢ 🍂🌟@setaresho7